جغرافیای انسانی سریلانکا
جغرافياي انساني
جمعیت
مطابق تخمین ماه ژوئیه، سال دو هزار و هشت میلادی، جمعیت سریلانکا بیست و یک میلیون و دویست و هشتاد و سه هزار و نهصد و سیزده نفر است (The Sri Lanka economic statistics). معدل تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع سیصد و بیست و شش نفر است. بیشتر مردم در مناطق جنوب غربی و شمال کشور زندگی میکنند و فشردگی جمعیت در این مناطق زیادتر از سایر مناطق است. هفتاد و نه درصد جمعیت کشور روستایی هستند. رشد جمعیت ظرف ده سال (2000-1990) سیزده درصد بوده است.
از سال 1946 تا 1960 میزان رشد جمعیت دو و نیم درصد بوده که این رقم در سال 2009 به کمتر از یک رقم یعنی 9/0 رسیده است. یکی از دلایل این امر تغییر فرهنگ اجتماعی و بالا رفتن سن ازدواج از 15 سالگی در سال های 1946 به بالاتر از سی سال است. طی چند دهه گذشته شاخص های جمعیتی روندی رضایتبخش داشته است. در دهه هفتاد نرخ مرگ و میر، هشت بوده که در سال 1989 به پنج و نیم کاهش یافته است. در حالی که نرخ مرگ میر اطفال در سال 1971، چهل و پنج در هر یکهزار نفر بوده (مظفری, 1369, ص. 62). در سال 2009 این رقم سیزده نفر در هر هزار تولد است. سایر شاخصهایی نشانگر توسعه اجتماعی سریلانکا به این شرح است:
شاخص های جمعیت | سال | میزان |
کل جمعیت کشور (State, 2008) | برآورد سال 2008 | 21,128,772 |
تعداد متولدین | 2009 | 364000 |
میزان تولد (Unicef) | 2009 | 18 |
نرخ باروری | 84/1 | |
میزان رشد سالانه جمعیت | 2009 تا 2000 | 9/0 |
سن امید به زندگی مردان (Encarta) | 2008 | 73 |
سن امید به زندگی زنان (Encarta) | 2008 | 1/77 |
متوسط سن جمعیت کشور | 29 ساله | |
میزان مرگ و میر زیر یک سال در هزار | 2009 | 13 |
میزان مرگ و میر زیر پنج سال (Unicef) | 2009 | 15 |
جدول ساختار جمعيت ( شامل تركيب سني و جنسي)
گروه سنی | نسبت به کل جمعیت | تعداد مرد | تعداد زن (State, 2008) |
نوزادان تا 14 سال | 1/24% | 2,488,689 | 2,379,233 |
15 تا 64 | 6/68% | 6,727,399 | 7,140,751 |
65 سال به بالا | 3/7% | 687,842 | 798,326 |
نژاد
سریلانکا کشوری چند قومی، چند فرهنگی و چند مذهبی است (A Country Study). جمعیت این کشور به لحاظ قومی و گروههای اجتماعی از دو نژاد سینهالا (اکثریت) و تامیل (اقلیت) تشکیل شده است. این دو گروه اجتماعی در طول تاریخ تمایل دارند، جدای از یکدیگر در مناطق مختلف کشور زندگی کنند. زبان و مذهب متفاوت این دو گروه قرنها بهانه جدایی طلبی و تنشهای قومی شده است. بیش از هفتاد درصد جمعیت سریلانکا سینهالی نژاد هستند. بیشتر سینهالیها در بخش جنوب شرقی کشور زندگی میکنند. تعداد آنها در این مناطق حتی از هفتاد درصد نیز فراتر رفته است. بعضی بر این باورند که سینهالیان از نژاد مردمی هستند که چندین قرن پیش از میلاد از شمال هندوستان وارد جزیره شدند. این مردم مهاجر همچنان به زبان سینهالی محاوراتشان را انجام میدهند و از نظر مذهبی بودایی هستند. اهالی سینهالی منطقه "کندی[1]" (ارتفاعات مرکزی) که خودشان را سینهالی اصیل می دانند، بر این باورند، سینهالیان مناطق پایین تر از نظر فرهنگی تحت تاثیر تحولات صنعتی، تجاری و اجتماعی نوین قرار گرفته و تا حدودی از فرهنگ و اصالت خویش جدا شدهاند. این گروه اجتماعی آداب، رسوم و حتی قوانین احوال شخصیه[2] ویژه ای برای خود دارند (Vidyamal, 2009). سینهالیهای منطقه کَندی، پوستی روشنتر دارند؛ اما دیگر سینهالیها و تامیلها رنگ پوستی تیره دارند و به سختی میتوان میان آنها تفاوت قایل شد؛ هر چند پوست تامیل اندکی از پوست سینهالیها تیرهتر است. به هر حال یکی از راههای شناخت هر کدام از این گروههای اجتماعی، اسامی آنان است. اسامی سینهالی معمولا به حرف "هِ" و صدای "آ" تمام میشوند، مانند: "سوگاتاداسا"، "سمودآسه"، "جایواردنه"، "ویجراتنه" و "باندرانایکه"؛ سینهالیهای پرتغالی نژاد فامیلهای پرتغالی دارند، مانند دِسیلوا، فرناندو؛ در حالی که اسامی تامیل معمولا به حروفی مثل: "مِ"، "ن"، "یا"، "ای" و یا راجه تمام میشوند، مانند: پیلایه، راماناتان و اما مسلمانان اسامی اسلامی مثل: احمد، محمد و عزیز و مسیحیان و بورگرها اسامی اروپایی دارند (Encyclopedia, 1995, ص. 550 b).
بنا بر سرشماری سال 1991 هجده درصد مردم تامیلها هستند. بعضی از تامیلهای سریلانکایی امروز از نسل همان کسانی هستند که از جنوب هند به شمال سریلانکا حمله کردند؛ قرنها با سینهالیان جنگیدند و سرانجام مناطق شمال و شرق این کشور را تصرف کردند. تامیلها در قرن پانزده و شانزده میلادی کم و بیش با سینهالیها زندگی مسالمتآمیز را داشتند تا این که به دلیل تبعیضیات شدیدی که اکثریت علیه آنان اعمال میکردند، سال 1958 بار دیگر درگیریهایی بین دو قوم پدیدار گشت (Encyclopedia, 1995). این تنشها و برخوردها در سال 1983 منجر به جنگهای داخلی میان دولت سینهالی و جدایی خواهان (معروف به ببرهای[3]) تامیل گردید (Vidyamal, 2009). آنها برای تجزیه استانهای شمالی و شرقی (بخشهای تامیل نشین) و جهت تشکیل کشوری مستقل با نام "تامیل ایلام" به طور علنی وارد جنگ مسلحانه شدند.
زبان این مردم "زبان تامیل" است و پیرو مکتب "هندو" هستند. تامیل ها در مقایسه با سینهالی ها به نظام طبقات اجتماعی (کاست[4]) به عنوان بخشی از باورها و ارزش های مذهبی پایبندی بیشتری دارند. تامیل ها نیز دو دسته اند: "تامیلهای سریلانکایی" که در عصر باستان و قبل از میلاد، از ایالت تامیل نادو هندوستان به این سرزمین مهاجرت کردهاند. این گروه غالبا نیروی کار متخصص، حرفه ای و تاجر هستند. دسته دیگر "تامیلهای هندی[5]" کارگران مهاجری هستند که پس از 1830 میلادی به سریلانکا آمدهاند. بیشتر آنها بی سواد و به کارگری و انجام کارهای دشوار در مزارع چای مشغولند. دولت سریلانکا این گروه اجتماعی را هندی و دولت هندوستان متقابلا آنان را سریلانکایی میدانند. ناآرامیهای کشور در قرن بیستم سبب شده بعضی از این گروه مجدداً به هندوستان باز گردند. به همین دلیل است که نسبت به گذشته جمعیت شان کاهش یافته است. درصد کمی از مسیحیان نیز از نظر نژادی و زبانی تامیل هستند. (Encyclopedia, 1995).
گروه اجتماعی دیگر "بورگر[6]" خوانده میشوند. آنها خود را از نسل مردمان هلندی و پرتغالی و از کارکنان کمپانی هلندی هند شرقی میدانند که با زنان سینهالی ازدواج کردند. بورگرزها به لحاظ فرهنگی خود را اروپایی میدانند، به زبان انگلیسی صحبت میکنند، لباسهای غربی میپوشند، بیشتر آنها از نظر مذهبی پروتستانت و بعضی کاتولیک هستند. گروه بسیار کوچک در حال انقراضی نیز است در جنگلهای شرقی به صورت ابتدایی زندگی میکند. این گروه به نام "واد" ها شهرت دارد. این قشر از مردمان اصیل و بومی جزیره هستند (Encyclopedia, 1995) که در کنار سایر گروههای اجتماعی دیگر، مجموعاً کمتر از یک درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند (Vidyamal, 2009).
مسلمانان سریلانکایی که هشت درصد جمعیت کل کشور هستند، به عنوان یک گروه نژادی و دینی مستقل تلقی میشوند. بیشتر آنان از نژاد تجار اعرابی هستند که به "مورز[7]" شهرت دارند و از هفتصد سال تا هزار و چهارصد پیش در سواحل سریلانکا مستقر شدند. زبان این مردم نیز تامیلی است با این تفاوت که تعداد زیادی واژههای عربی دارد (Vidyamal, 2009). تجار مسلمان از قرن هشتم میلادی به مدت هشتصد سال در عرصه تجارت ادویه فعال بودند. این تجار به راحتی با زنان تامیل ازدواج میکردند همین امر باعث شد تا جامعه مسلمان سریلانکا کم کم شکل بگیرد. اکثریت مسلمین در سواحل شرقی کشور متمرکز هستند و در شهرها به تجارت و کسب اشتغال دارند. مسلمانان حتی در مناطق سینهالی نیز به زبان تامیل صحبت میکنند و به آداب و رسوم خویش پایبند هستند. بخش اندکی از جمعیت مسلمانان را مردمی مالایی نژاد تشکیل میدهند که پدرانشان را هلندی ها از 1600 میلادی به بعد در طی چند دهه از اندونزی به این کشور آوردند. بخش کوچک دیگری از مسلمانان نیز افغانی و پاکستانی نژاد هستند. این دو گروه تقریبا در میان سایر مسلمانان هضم شدهاند (Encyclopedia, 1995).
درآمد خانوار
به طور كلي اداره امور خانواده در سريلانكا وظيفه مردان است. بر پایه آنچه در سال 2007 اعلام شده درآمد ناخالص ملی سریلانکا 02/82 میلیارد دلار و درآمد سرانه ناخالص ملی 4300 دلار که 8/17 درصد آن به بخش کشاورزی، 6/27 درصد به صنعت و 5/54 درصد آن به بخش خدمات اختصاص داشته است. تورم سالانه 6/11 درصد بوده است. این کشور مجموعا 08/8 میلیون نفر نیروی کار دارد که 45 درصد آنها در بخش خدمات، 38 درصد در بخش کشاورزی و 17 درصد در بخش صنعت مشغول کار هستند. نرخ بیکاری نیز 7/7 درصد است.
اگر چه همه مذاهب و نژادهای مختلف سریلانکا برای خانواده احترام ویژهای قایل هستند، اما فقر نسبتاً فراگیر عزّت مردم کشور را تهدید میکند. سطح دستمزدها و درآمدها پایین و هزینه زندگی بالا و بلکه همواره رو به افزایش است. بعضی از خانوادهها حتی مشکل سیر کردن شکم خود و فرزندانشان را دارند (Encyclopedia, 1995, ص. 550 c). چهل درصد خانوارها درآمدی پایین و بیست درصد آنها درآمد بالایی دارند. تعداد زیادی از زنان و مردان این کشور برای کار و کلفتی و کسب درآمد روانه کشورهای عربی و خاورمیانه میشوند. این اقدام تا اندازهای وضع مادی و نامطلوب آنها را بهبود میبخشد و باعث رونق بازار، داد و ستد، ساختمان سازی و سازندگی میگردد. بنا بر آمار منتشر شده، طی سال های 2008 - 1994 چهارده درصد مردم زیر خط فقر زندگی کرده و درآمد روزانه آنها کمتر از یک دلار و بیست و پنج سنت بوده است (unicef). به رغم کمبود بودجه و وجود چنین واقعیت هایی، دولت سریلانکا خدمات اجتماعی فراوانی شامل آموزش و بهداشت رایگان و کمکهایی را به مردم ارایه می کند. دولت در سراسر کشور مراکز بهداشت رایگانی را راه اندازی کرده و از این طریق نرخ سن امید به زندگی را افزایش داده است. به وسیله سیاست کمک به اقشار محروم و توزیع مواد غذایی وضعیت سوء تغذیه را بهبود بخشیده و در دهه1980 با انبوه سازی مسکن ارزان برای بسیاری از نیازمندان مسکن فراهم کرده است.
پراکندگی و جابجایی جمعيت
توزیع جمعیت و تمرکز جغرافیایی گروه های نژادی مذهبی به نوعی بیانگر واقعیتهای تاریخی این کشور است. تامیلهای هندی نژاد بیشتر در مناطق بلند و به ویژه در منطقه "نورالیا[8]" سکونت دارند. تقریبا نیمی از جمعیت این ناحیه را آنها تشکیل می دهند. این گروه اجتماعی تامیل به امر کشت و در عرصه اقتصاد کشاورزی که به کارگر ساده نیاز دارد، مشغول است. اما گروه اجتماعی تامیل های سریلانکایی بیش از نود و پنج درصد جمعیت شبه جزیره "جفنا[9]"، بیش از هفتاد درصد جمعیت بخشهای "باتیکولا[10]" را میدهند و اساسا سایر بخش ها در مناطق شمالی و شرقی نیز جمعیت و اقلیت مهمی هستند. این گونه از توزیع جمعیت تامیل نشان دهنده سلطه تاریخی پادشاهی تامیل در نیمه شمالی این جزیره است.
مسلمانان در هیچ یک از مناطق اکثریت نیستند، هر چند آنها در بخش "منّار[11]" در منطقه ساحلی شمالغرب و در بخشهای شرقی بزرگترین گروه اقلیت و در بخش "امپاری[12]" چهل و پنج درصد جمعیت مسلمان را تشکیل میدهند.
به جز در منطقه جفنا و بخشهایی از باتیکولا جمعیت سینهالیها در سراسر کشور در اکثریت و در بخشهای جنوبی تقریبا تمام مردم سینهالی هستند. بخش کلمبو با اکثریت سینهالی، جمعیت بزرگی از تامیلها و مسلمانان نقطه اختلاط گروههای اجتماعی گوناگونی است. در این میان هفتاد و دو درصد گروههای اجتماعی کوچک "برگرها[13]" و شصت و دو درصد "مَلَیها[14]" ی مسلمان نیز در کلمبو زندگی می کنند. در بیشتر موارد اقلیتها در روستاهایی کاملا جدای از دیگران و یا در یک روستا و شهر ولی در محله یا محلههایی مخصوصی به خودشان و جدای از دیگران سکونت دارند.
جامعه ای سریلانکا همچنان روستایی است و اکثر مردم در روستاهای کوچک به کشاورزی اشتغال دارند. خانوادههای کشاورزان از چند الگوی اسکان استفاده می کنند. گاهی پیروان ادیان، در شالیزارها، با محوریت مراکز دینی که کانون فعالیتهای قومی آنها است، اسکان یافتهاند یا روستائیان چندین مغازه و خانههایشان را در طول جادهای اصلی ساختهاند و در مدل دیگر، آنها خانههای کوچکشان را در قالب یک روستا سر و سامان دادهاند. شالیزارها، مزارع نیشکر و کشت و کار و باغستانها درست از پشت دیوار خانههای روستایی به دور دستها کشیده شدهاند. روستائیان درختان متنوع نارگیل را در حاشیه جادههای اصلی و فرعی و روی مرزهای مزارع ردیف کاشتهاند. بعضی از خانههای روستایی باغچه و محل کشت سبزیجات گوناگون است. در فصل بارندگی سبزی های خودرو همه جا را سبز و خرم میسازند. در طول دو دهه از 1970 به بعد، دولت در قالب طرحهای سدسازی روی رودخانه مهاولی و آبرسانی، زمینهای کشاورزی را در دشتها شمالی و شرقی کم آب گسترش داد و از آن پس جمعیت زیادی در این مناطق اسکان یافتند. در منطقه کوهستانی کندی به دلیل ارتفاعات و تپه های زمین کشاورزی زیادی نیست ولی با این حال شالیزارهای کوچکی را احداث کردهاند. منطقه جنوب غربی جمعیت فراوان و روستاهای نسبتا زیادی دارد، ولی زمین بلااستفاده چندانی باقی نمانده است. شبه جزیره جفنا اگر چه منطقه نسبتا خشکی است، اما جمعیت و مزارع فراوان دارد.
نوار ساحلی جزیره از الگوی دیگری از اسکان پیروی میکند. این الگو در نتیجه تحول در مدل اسکان جامعه ماهیگیران بوجود آمده است. روستاهای ماهیگیران از طریق جاده اصلی و راه آهن ساحلی به یکدیگر متصل شده و با راحتتر و زیادتر شدن ترددها و جابجاییها در دوره استعمار و پس از استقلال در امتداد سواحل، حجم و اندازه جمعیت روستاها، مراکز و بازارها نیز زیادتر شدند و به این ترتیب شهرها و شهرکهایی زیادی در طول سواحل گسترش یافتند. بر اساس آمار سال 2009 کلمبو، دهیوالا و جفنا پر جمعیتترین شهرهای سریلانکا هستند (State, 2008).
درصد جمعیت روستایی (Unicef) | 2009 | 86 |
درصد شهرنشینی (Unicef) | 2009 | 14 |
میزان رشد سالانه شهرنشینی (Unicef) | 2009- 2000 | 2/0- |
پر جمعیتترین شهرها (Unicef) | کلمبو، دهیوالا و جفنا |
موقعيت و تأثيرگذاري گروههای اجتماعی
نظام آموزش ابتدایی دو گانه سینهالی یا تامیل در نخستین مرحله نقش موثری در جدایی بچهها و این دو گروه اجتماعی از یکدیگر را دارد. روح حاکم بر بنگاههای تجاری که به وسیله هر کدام از دو گروه قومی اداره می شوند، سینهالی یا تامیل است و هر بنگاه و موسسه تنها رزق و روزی یکی از این دو گروه نژادی را تامین می کند. تیمهای ورزشی نیز تمایل دارند اعضایشان را فقط از یک گروه قومی برگزینند. هر یک از دو مذهب هندو و بودایی نیز به طور طبیعی ویژه یک قوم و نژاد خاص است. در چنین فضایی شمار اشخاصی که به هر دو زبان سینهالی و تامیل روان صحبت کنند، زیاد نیست و لهجه زبان مادری هر نژاد متفاوت از دیگری است.
به رغم وجود این همه عوامل جدایی، سیاست دولت در برخورد با هر دو گروه از اتباعش سیاستی مبتنی بر برابری است و در سطح محلات در شهرهای مختلف شبکه های شخصی و افراد از نژادهای گوناگونی هستند که برای ایجاد و گسترش پیوند و دوستی میان اعضای گروههای اجتماعی و نژادی تلاش میکنند.
ترس از سلطه و نفوذ اکثریت برای از بین بردن مذهب، زبان و نظام فرهنگی اقلیت ها موجب افزایش جدایی میگردد. سینهالیها در داخل سریلانکا نژاد اکثریت و پر قدرت و نفوذی هستند، ولی به طور کلی با توجه به قرابت نژادی، زبانی، فرهنگی و مذهبی اقلیت تامیل کشور با تامیل های کشور همسایه یعنی هندوستان، همیشه احساس میکنند در معرض تهدید قرار دارند. جمع جمعیت تامیل دو کشور جمعیت سینهالی را به یک چهارم آنها تقلیل میدهد.
واقعیت هایی تاریخی مانند برپایی دولت تامیل در شمال، برخورداری تامیلها از امتیازاتی در دوران حاکمیت استعمار و همچنین تجددطلبی، اگاهی و نوگرایی دوره معاصر در ایالت جنوبی تامیل نادوی هند بیانگر ظرفیت و استعداد جامعه تامیل سریلانکا برای کسب قدرت است. این در حالی است که تامیلها در این کشور در اقلیت هستند و نسبت به حمایتهای هند از خود اطمینان ندارند. آنها در برابر تمامیتخواهی سینهالیها برای به دست گرفتن دولت و اعمال محدودیتهای بیشتر علیه جامعه تامیل از خود تحرک و عکسالعمل نشان می دهند. از سوی دیگر جامعه سینهالی نیز به علت این که در سراسر جهان تنها گروه اجتماعی سینهالی زبان و تنها پیروان مکتب بودایی تراودا هستند، احساس انزوا می کنند. شورشها و فعالیتهای نظامی علیه تامیلها در دهه هشتاد میلادی بخش بزرگی از جامعه تامیل را به عصیان و نافرمانی کشاند.
در میان چنین فضای نامطلوب حاکم بر روابط سینهالی و تامیل، جامعه مسلمان قرار گرفته که اگر چه زبانشان تامیل است ولی به لحاظ مذهبی و فرهنگی با هر دو گروه یادشده بیگانه است. رهبران مسلمان با اتخاد مواضع مستقل قومی به طور فزایندهای در پی حفظ و حراست از میراث فر هنگی و مذهبی خود هستند (Sri Lanka society).
مهاجرت
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، روند مهاجرت از روستاها به سوی شهرهای کوچک و بزرگ به سرعت ادامه دارد و افزایش روز افزون جمعیت شهرها یکی از معضلات امروز جهان است؛ در حالی که در چند دهه اخیر در سریلانکا روند مهاجرت بر خلاف سایر جوامع است. در سال های 1971 تا 1981 جمعیت شهرها از 4/22 درصد به 5/21 و (مظفری, 1369) در سال 2009 این رقم به 14 درصد کاهش یافته است. این آمار نشان میدهد که جاذبههای زندگی شهری در این کشور آنچنان قوی نیستند که مانع روند مهاجرت معکوس از شهر به روستا بشوند.
و اما در باره مهاجرت به خارج، از چندین دهه پیش، بیشترین میزان مهاجرت اتباع سریلانکایی به خارج، به کشورهای خاورمیانه به منظور یافتن شغل و کسب درآمد صورت میگیرد. بر پایه مطالعات انجام شده در سال 1979 حدود 47 درصد مهاجرین را زنان تشکیل دادهاند. این رقم در سال 1981 به 52 درصد افزایش یافته است. حدود 75 درصد این زنان ازدواج کرده و در مقایسه با دختران اقامتشان در خارج طولانی تر است (مظفری, 1369, ص. 63). بنا بر یک مطالعه از حدود هشتصد هزار کارگر سریلانکایی که در خارج مشغول کارند، نود درصدشان در خاورمیانه هستند. این کارگران بیش از یک میلیارد دلار ارز به کشورشان میفرستند (State, 2008).
سلامت و بهداشت
سریلانکا یک نظام بهداشت نسبتا کارآمدی دارد که موجب افزایش وضعیت شاخص های توسعه اجتماعی و سلامت شده که در میان کشورهای جنوب شرق آسیا وضعیت رضایتبخشی است. بهداشت و تغذیه به ویژه برای مادران و کودکان با سوبسید است. به طور کلی، موضوعاتی چون وبا، پشه مالاریا و "تب دینگو" (ناشی ازگزیدن پشه دینگو) از مشکلاتی هستند که سلامتی مردم کشورهای گرمسیری (استوایی) را تهدید میکنند. هاری و مار گزیدگی هر ساله سبب مرگ صدها تن میشود. آب لوله کشی برای آشامیدن مناسب نیست و بدون جوشاندن نباید آب مصرف کرد. بسياري از بيماريهاي واگير كه موجب مرگ و مير زيادي ميشوند، زاييده آبهاي ناسالم هستند. بنا بر اين بهبود بخشيدن كيفيت آبها از اولويتهاي برنامههاي دولت در طي دو دهه هشتاد و نود میلادی بوده است. تقريباً نيمي از آب آشاميدني در مناطق شهري از طريق لوله و نيم ديگر از طريق چاه تأمين ميشود. هشتاد و پنج درصد آب آشاميدني حومه شهرها از چاهها و ده درصد نيز از طريق منابع باز و غير بهداشتي تهيه ميشود. تقريباً يك سوم آب چاهها نيز بهداشتي نيست و ممكن است به فاضلاب آلوده باشد. از هر سه خانه مسكوني فقط يكي دارای توالت و سرويس بهداشتي است. به منظور دستيابي به بهداشت، آب لوله كشي و دسترسي به امكانات دستشويي(توالت)، دولت سريلانكا با كمك صندوق كودكان سازمان ملل متحد[15]، آژانس بينالمللي توسعه آمريكا[16] و کشورهای انگليس، آلمان و هلند چندین سال برنامههایی را دنبال کرد (A Country Study).
هفده درصد نوزدان ظرف سال های 2009 تا 2005 با وزن کم به دنیا آمدند (Unicef). در سال 2009 تخمین زده شده که 28000 نفر از کل جمعیت کشور، از همه سنین بیماری HIV دارند. نرخ مرگ و مير در سال 1970 پنجاه مرگ در هر هزار نفر بوده که این رقم در اوايل دهه 80 به 34 نفر در هر هزار تن رسيده است. داروهاي سنتي "آیرُُوِدا[17]" مهمترين بخش از نظام سلامت كشور است. پزشكي سنتي سريلانكا بر این باور است که انسانها دارای سه مزاج[18] مختلف هستند. عامل اساسي بیماریها بر هم خوردن تعادل میان نظام سردي و گرمي بدن و علاج آنها به تعادل رساندن آن است. عوامل سردي و گرمي در كتابها مشخص شده است؛ براي مثال لبنيات و شیر برنج عوامل سردي هستند. صرف نظر از درجه گرما و سرماي طبيعي بعضي از گوشتها گرم هستند. بيمارهای مختلف با گياهان دارويی که بر اساس آموزشهاي سنتي تهيه شدهاند، درمان ميشوند. مطالعات باستان شناسي قدمت اين نظام سنتي بهداشت و درمان را گواهي ميكنند. موبدان بودايي در گذشته به اين نظام سنتي بهداشت و درمان آشنايي خوبي داشتند. حكيمها و پزشكان سنتي تا اواسط قرن بيستم در روستاها اجازه فعاليت داشتند. در نيمه دوم دهه 1980 دولت نظام بهداشت و درمان غربي را مسئول توسعه سلامت سريلانكا کرد. با توجه به این که كاركنان، امكانات و برنامههاي بهداشت و سلامت نقش مهمي در بهداشت و سلامت عمومي دارند؛ دولت نظام معالجات سرپايي و زايمان رايگان را اجرا كرد. سال 1985 سه هزار پزشك، هشت هزار و ششصد پرستار در چهارصد آموزشهاي لازم در باره داروهاي غربي را فرا گرفتند و در نود بيمارستان و سیصد و سی و هشت زايشگاه مشغول خدمت شدند. خدمات لازم مامايي به مناطق روستايي رسيد به نحوي كه فقط كمتر از سه درصد زايمانها بدون حضور ماماي متخصص انجام شده و شصت و سه درصد زايمانها در مراكز و موسسات تخصصی واقع شده است. اين اقدامات علت ارتقای شاخصهای بهداشت و سلامت سریلانکا در میان كشورهاي آسيایی است.
بيمارستانهاي تخصصي و مجهز در شهرهاي بزرگ و مراكز بهداشتي كوچك و سنتي در روستاها و محلات فعاليت دارند. خدمات نقل و انتقال بیماران و اورژانس در روستاها هنوز به شكل ناقص انجام مي شود. براي كنترل بيماريهاي مسري اقدامات خوبي صورت گرفته است؛ بيماري آبله ريشه كن شده و براي ريشه كني مالاريا دولت با سازمان ملل همكاري دارد. به طور سرانه سريلانكا در سال 1985 دويست و پنجاه و هشت روپيه براي هر نفر هزينه كرد تا با اين بيماريها مبارزه كند. اگر چه شمار افراد مبتلا به اين بيماريها كاهش يافت، اما با اينحال در سال 1985 يكصد هزار نفر به اين بيماريها مبتلا شدند.
سريلانكا تا سال 1990 چندان در معرض بيماري ايدز قرار نداشت. دولت نسبت به اين بيماري حساس است و طبق مقررات هر فرد خارجي كه مبتلا به بيماري ايدز باشد، بايد از کشور اخراج شود. از جمله اقداماتی که در این مسیر انجام شده، همكاري با سازمانهاي خارجي و تشكيل "كميته ملي پيشگيري از ايدز[19]" در سال 1988 است. شش درصد مرگها به علت سرطان و عامل بیست درصد مرگ و میرها در شهرها و دوازده درصد در مناطق روستايي بيماريهاي رودهاي، سل و بيماريهاي انگلي بوده است. بيشترين عامل مرگ و مير در روستاها كمبود امكانات رسيدگي و سالمندی است. براي بهبود وضعیت بهداشت و سلامت هنوز فعاليتهاي زيادي بايد در سطح جوامع روستايي انجام شود (A Country Study).
مشكل بزرگ ديگر دولت تغذيه است. از دهه 1940 دولت طرحی را ارایه کرد که بر اساس آن حداقل سوبسيدی به برنج مصرفي خانوادههاي كشاورزان داده میشد و كشاورزان با كمترين پرداخت ميتوانند برنج تهيه كنند. اين برنامه به اندازهاي براي مردم اهمیت داشت كه سال 1953 پس از آن که دولت اعلام كرد ميخواهد سوبسيد برنج را كاهش دهد، با اعتراضات شدیدی روبرو شد و همین موضوع دولت را ساقط كرد. از سال 1979 برنامه سوبسيد منسوخ شد و دولت طرح برنج، آرد، شكر، شيرخشك، ماهي خشك و نفت رايگان براي پخت و پز برای اقشار كم در آمد را اجرا كرد. اين برنامه تقريباً نيمي از مردم را زير پوشش میگرفت و حدود هفت درصد بودجه دولت بود.
برنامه تكميلي ديگر دولت شامل يك بيسكويت براي دانش آموزان مدارس بود که با هدف رفع سوءتغذبه كودكان و برنامه تغذيه (پودر غلات پروتينه) براي ششصد هزار نوزادان نيازمند، پيش دبستاني ها و مادران باردار اجرایی شد.
به رغم دخالت دولت در بازار مواد غذايي، سوء تغذيه همچنان مشكل شصت درصد مردم و اقشار فقيری است كه کمتر از سی درصد درآمد ملي به آنان تعلق دارد. مانند بقيه عرصهها زندگی، مشكلات روستاییان در حوزه تغذیه مضاعف است، هر چند حاشيه نشينهاي مناطق شلوغ شهری نیز با بدبختی و معضلات دست بگریبان هستند. يك تا دو درصد از دانش آموزان پيش دبستاني بخش كلمبو و سه تا چهار درصد آنان در بخش پوتلام از سوء تغذيه رنج ميبرند. كارگران مزارع نيز سوء تغذيه دارند. از هر سه كارگر، يك كارگر كمتر از هشتاد درصد كالري مورد نياز روزانهاش را دریافت ميكند. اين وضع به دليل تورم دهه 1980 بدتر نیز شده است (A Country Study).
زبان
زبان یکی از مهمترین عناصر و نمادهای هویت ملی است. زبان اکثریت مردم سریلانکا زبان "سینهالی" است. این زبان به دلیل این که فقط در این جزیره رواج دارد، از زبانها کوچک جهان به شمار میآید (مظفری, 1369, ص. 115). زبان تامیل دومین زبان رایج در این کشور است. ایالت های شمالی و شرقی سریلانکا تامیل زبان هستند. بیش از شصت میلیون نفر در هندوستان، سنگاپور، برمه، اندونزی، مالزی، ویتنام و سایر کشورهای آسیای شرقی به این زبان صحبت میکنند. با گذشت زمان به تدریج، در میان زبان "تامیل سریلانکایی"، به ویژه زبانی که در میان مسلمانان رایج است، با زبان تامیل مردمان جنوب هند تفاوتهایی پدیدار شده است، اما این تفاوتها هنوز به آن اندازه نیست که دو طرف زبان یکدیگر را درک نکنند (مظفری, 1369). آنچه در باره درصد جمعیت اقوام از منابع مختلف نقل شده، با شاخص "زبان" است؛ اما این نسبت بر اساس شاخص "دین" متفاوت است. بنا بر یک برآورد که بر این پایه انجام شده 1/69 درصد بودایی، 6/7 درصد مسلمان، 1/7 درصد هندو، 2/6 درصد مسیحی و 10 درصد نامشخص است (State, 2008). به بیان روشنتر، در معادلات اجتماعی و سیاسی نباید مسلمانان تامیل زبان را بخشی از جمعیت تامیل زبان و هندو مذهب به حساب آورد، همان طور که نباید مردم مسیحی مذهب را در گروه سینهالی زبان قرار داد.
زبان هایی که مردم سریلانکا صحبت می کنند تحت تاثیر شدید زبان های کشورهای همسایه آن هند، مالدیو و مالزی است. مهاجران عرب و قدرتهای استعمارگر پرتغال، هلند و انگلیس نیز زبان مردم این جزیره را تحت تاثیر قرار داده اند. در سریلانکا بیش از پنجاه هزار نفر به زبان مالایی سریلانکایی صحبت می کنند که ریشه مالزی دارد. در مراسم دینی و مذهبی مسلمانان از زبان عربی به طور گسترده استفاده می شود. در این میان حدود سه هزار نفر از مردم پرتغالی الاصل این کشور هستند که به زبان هندو- پرتغالی صحبت می کنند (Hussein, 2004).
موضوع زبان رسمی و ملی در فرهنگ و در فضای سیاسی سریلانکا، بسیار تاثیرگذار و یکی از اساسی ترین علل بروز مشاجرات بین مردم تامیل و سینهالی بوده است. در دهۀ 1950 پس از رسمی شدن زبان سینهالی، از تمامی کارمندان خواسته شد تا ظرف سه سال زبان سینهالی را فرا بگیرند در غیر این صورت ممکن است شغلشان را از دست بذهند. در سال 1958 مجلس قانونی را تصویب کرد که مطابق آن زبان سینهالی تنها زبان رسمی کشور سریلانکا است. بنا بر این زبان سینهالی در تمامی امور دولتی مورد استفاده قرار گرفت. تامیل ها در هنگام تصویب این قانون به شدت به این اقدام اعتراض کردند. (Hussein, 2004) زبان مساله مهم سیاسی، ملی ، و مذهبی شد و کشور را به آشوب کشید. در پاسخ به اعتراضات پیوسته مردم تامیل، در سال 1978 قانون اساسی اصلاح شد و طبق بندهای یک و دو از اصل هجدهم این قانون هر دو زبان "سینهالی" و "تامیل"، " به عنوان زبان رسمی و ملی" معرفی شدند (lanka)؛ البته با این قید که در مناطق تامیل نشین شمالی و شرقی مکاتبات اداری می بایست به زبان تامیل انجام شود. ارتباطات رسمی، اسناد، نشریات، اطلاعیههای دولتی باید به هر دو زبان ملی به اطلاع مردم برسد و استفاده از زبانهای ملی در مکاتبات، سخنرانیها، مذاکرات و محاورات رسمی مجلس و دستگاههای دولتی مجاز است. بر پایه اصل 23 قانون اساسی (lanka) قوانین مجلس باید به هر سه زبان سینهالی، تامیل و انگلیسی منتشر شود. در نظام آموزشی نیز، شهروندان سریلانکایی حق دارند یکی از این دو زبان را به عنوان زبان آموزشی خود انتخاب کنند. زبان انگلیسی نیز در حد زبان دوم در این کشور رواج دارد و از ابتدایی تا آموزش عالی زبان دوم آموزشی است (Hussein, 2004).
از آنجا که سریلانکا از سال 1798 تا 1948 میلادی از مستعمرات انگلیس بوده و مستقیم به وسیله آین کشور اداره میشده، لذا زبان انگلیسی از سال 1833 تا چند سال پس از استقلال (1958) زبان رسمی کشور و کم کم در این سرزمین رواج و گسترش یافت. امروز بیش از ده درصد مردم با این زبان آشنایی و یا تسلط دارند (State, 2008). بر اساس بند 3 اصل هجدهم قانون اساسی زبان انگلیسی زبان رابط است. زبان انگلیسی عملا نقش زبان رابط را میان تامیل و سینهالیها ایفاء میکند. به رغم تمایلات و رقابتهای ملی و قومی که در قوانین نیز بازتاب یافته است، این سه زبان در اسناد، سخنرانیها و مذاکرات رسمی کاربرد گستردهای دارند. تعداد زیادی از نشریات، مطبوعات، رسانهها، بخشهای کلانی از برنامههای رادیویی و تلویزیونی کشور به این سه زبان هستند و بعضی نیز منحصرا با یکی از آنها منتشر و پخش میشوند. تعداد کسانی که به زبان انگلیسی آشنایی و یا تسلط دارند، در شهرهای کلمبو، کندی، گال و مناطق توریستی در جنوب و شمال غربی بیشتر از سایر نقاط کشور است (مظفری, 1369). بینالمللی بودن زبان انگلیسی، نیازهای علمی و اطلاعاتی و وجود فرصتهای بیشتر شغلی در داخل و خارج و همچنین امکان کسب درآمد بیشتر مزیتهای نسبی این زبان به شمار میآیند. این امر علت اصلی روی آوردن بیشتر مردم و دولت به این زبان است.
مهمترین شهرها
کلمبو بزرگترین و مهمترین شهر سریلانکا، شهری بندری و تجاری است که در ساحل غربی آن واقع شده است. حدودا یک و نیم میلیون جمعیت در این شهر و شهرک های حومه آن زندگی می کنند. سری جایاواردنه پورا[20] معروف به گوتّه پایتخت اداری کشور در حومه شهر کلمبو قرار دارد. دیگر شهرهای مهم عبارتند از شهر کندی[21] (پایتخت پادشاهان سینهالی تا سال 1815 یعنی پیش از اشغال کشور به وسیله انگلیسی ها). بندر جفنا[22] در شمال، شهر بندی تریکومالی[23] در شمالشرق و شهر بندی گاله[24] در جنوب(Encarta).
[1] - Kandy.
[2] - Kandyan Law.
[3] - The Liberation Tigers of Tamil Eelam (LTTE)
[4] - Caste.
[5] - Indian Tamils.
[6] - Burghers.
[7] - Moors.
[8] - Nuwara Eliya.
[9] - Jaffna.
[10] - Batticaloa.
[11] - Mannar.
[12] - Amparai.
[13] - Burghers.
[14] - Malays.
[15] - UNICEF.
[16] - AID.
[17] - Ayurveda.
[18] - Tridosha.
[19] - National Committee on AIDS Prevention.
[20] - Sri Jayawardenepura (Kotte).
[21] - Kandy
[22] - Jaffna
[23] - Trincomalee
[24] - Galle