مملوک ها در مصر

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۱۰ توسط Hamidian (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
تسلط مملوک‌ها به مصر. برگرفته از سایت بحث، قابل بازیابی از https://www.bahath.co/slave-warriors-muslim
مملوک‌ها در مصر. برگرفتهاز سایت آکادمیا، قابل بازیابی از https://www.academia.edu/29275425/The_Battle_of_Manzikert

مملوک‌ها (650 تا 923 ه) مزدورانی بودند که پیشتر، خلفای عباسی آنان را در دستگاه خلافت به کار گرفته بودند. حاکمان طولونی مصر نیز گروه‌هایی از آنان را برای تقویت سپاه خریداری کردند. در عهد حاکمان اخشیدی نیز، بیشتر نیروهای سپاه از مملوک‌ها بود و تعداد آنها به 8000 تن می‌رسید.[۱] در دوران خلافت فاطمی نیز حضور مزدوران مملوکی در مصر ادامه یافت. در دوره ایوبی هم، در سپاه حضور داشتند و برخی از آنان به مقام فرماندهی نیز رسیدند. در این دوره، مزدوران مملوک در پادگان‌هایی ویژه در جزیرة الروضة در رودخانه نیل استقرار داشتند که به مملوک‌های بحری [i] نامیده می‌شدند.[۲]

با مرگ آخرین سلطان ایوبی، ایبک از فرماندهان سپاه ایوبی قدرت را در دست گرفت و برای کسب مشروعیت، خود را نایب خلیفه عباسی خواند.[۳] پس از اینکه ایبک در جریان یک توطئه به قتل رسید فرزندش علی که کودکی خرد سال بود جایگزین او شد و امیر سیف الدین قطز از امیران مملوک به عنوان نایب السلطنه زمام امور را در دست گرفت. دیری نگذشت که اوضاع مصر که از سوی سپاه مغول مورد تهدید قرار داشت، بحرانی شد. سیف الدین قطز با این استدلال که در چنین شرایطی، مصر نیاز به حاکمی قدرتمند برای مقابله با تهدید مغول دارد، با زندانی کردن علی، خود را سلطان مصر خواند و عنوان الملک المظفر بر خود نهاد. او با تقویت سپاه، موفق شد مهاجمان مغول را شکست دهد و تعداد بسیاری از آنان را به اسارت در آورد. در بازگشت به مصر اما توسط گروهی از رقیبان مملوکی خود به سرکردگی امیر رکن الدین بیبرس کشته شد و مملوک‌ها بر سر سلطنت بیبرس به توافق رسیدند. از همان آغاز حکومت بیبرس دو عامل مهم سبب شد تا مملوک‌ها به عنوان حاکمان عملی و قانونی سرزمین‌های اسلامی ظهور کنند؛ یکی سقوط بغداد پایتخت خلافت عباسی توسط مغول و دیگری پیروزی تعیین کننده سپاه مملوک‌ها بر سپاه مغول در منطقه عین جالوت . این تحولات در تحکیم موقعیت و استقرار سیاسی نظام حکومتی مملوک‌ها، تأثیر قطعی داشت.[۴]

مملوک‌های بحری تا سال 784 ه بر مصر حکم راندند که مشهورترین آنها بیبرس بود که با سپاه قدرتمند خود توانست در برابر حملات صلیبی‌ها و مغول‌ها مقاومت کند و پیروزی‌هایی نیز کسب کند. پس از بیبرس، 22 تن دیگر از امیران این تیره مملوکی به قدرت رسیدند. سیف الدین قلاوون از دیگر حاکمان قدرتمند مملوک‌های بحری بود که به تقویت سپاه همت گماشت و اوضاع داخلی مصر را سامان داد و تجارت داخلی را رونق بخشید.[۵]

اوضاع مصر در عصر آخرین حاکمان مملوک بحری به دلیل بحران های اقتصادی و سیاسی به ویژه رقابت میان امیران و دربار سلطان رو به وخامت گزارد و قدرت مرکزی به شدت افول کرد و سرانجام با توطئه سیف­ الدین برقوق بن انس از امیران قدرتمند برجی، دوره حکومت علی بن شعبان آخرین سلطان مملوک‌های بحری و دوران حاکمیت این تیره پایان یافت.

حمله مغول‌ها به مصر در دوران مملوک‌ها. برگرفته از سایت هیستوری اکسترا، قابل بازیابی از https://www.historyextra.com/period/medieval/mamluk-empire-how-repelled-mongol-invasion/

مملوک‌های برجی [ii] یا چرکسی با سیف الدین برقوق حکومت خود را بر مصر آغاز کردند. برقوق در اواخر قدرت مملوک‌های بحری و در شرایط آشفتگی اوضاع، مراتب ترقی را به سرعت طی کرد و با نفوذ در دربار سلطان، سرانجام با تدبیر و توطئه، سلطان را ناگزیر ساخت تا فرماندهی سپاه را در سال 779 ه ق به او واگذار کند. پس از مرگ علی بن شعبان در سال 783 ه، حاجی بن شعبان برادر سلطان متوفی که کودکی خرد سال بود، بر تخت نشست و برقوق هم اداره امور را دست گرفت. برقوق کمتر از یک سال بعد با این استدلال که مصر در در شرایط بحران به سر می‌برد و بایستی حاکمی قدرتمند به جای سلطان کم سن و سال بر کشور حکمرانی کند، زمینه به دست گرفتن قدرت را برای خود فراهم کرد. سرانجام حاجی بن شعبان توسط شورایی مرکب از امیران و قضات مصر از سلطنت خلع شد و برقوق به عنوان سلطان جدید بر تخت نشست.

حمله مغول‌ها به مصر در دوران مملوک‌ها. برگرفت هاز سایت سَوت آسیا تایمز، قابل بازیابی از https://southasiatimes.org/how-islamic-tradition-became-foreign-in-modern-india/

برقوق دولتی تشکیل داد که به دلیل قدرت نظامی در منطقه از ثقل سیاسی برخوردار بود. پس از او نیز بیست و چهار تن دیگر از مملوک‌های برجی بر مصر حکومت کردند که مشهورترین آنها قایتبای و قانصوه الغوری و تومانبای بودند.

در دوران حاکمیت مملوک‌های برجی بر مصر نه تنها مشکلات و بحران‌های سیاسی مصر کاهش نیافت که وضعیت به تدریج بدتر هم شد. حملات مستمر مغول‌ها به متصرفات مملوک‌ها در انحطاط اقتصادی و حتی سیاسی در اواخر این دوران نقشی اساسی داشت، زیرا هزینه‌های سرسام آور درگیری‌های سپاه مملوکی با مغول‌ها، منجر به خالی شدن خزینه دولت و در نتیجه، افزایش مالیات شد که نارضایتی شدید مردم را به دنبال داشت. همچنین کاهش شدید عبور و مرور کالا از دریای سرخ به دریای مدیترانه از راه مصر به دلیل کشف مسیر جدید تجاری، درآمدهای ناشی از اخذ عوارض از کالاهای عبوری را به شدت کاست که تأثیر عمده ای بر ضعف بنیه اقتصادی دولت داشت. این ضعف اقتصادی از یک سو و افزایش قدرت نظامی دولت عثمانی که به برخوردهای نظامی دو طرف هم منجر شد از سوی دیگر، قدرت مرکزی مملوک‌ها را پیش از پیش تضعیف کرد و به بروز بحران‌های پیش گفته منجر شد.[۶] سر انجام در نبرد سرنوشت ساز سال 922 ه (1516 م) در منطقه مرج دابق در شمال حلب، با کشته شدن سلطان قانصوه الغوری و تصرف شام توسط سپاه عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم اول و پیشروی او به سمت مصر و شکست نهایی نیروهای مملوکی به فرماندهی تومانبای که جانشین قانصوه غوری شده بود، دولت مملوک‌های بحری هم فرو پاشید[۷] و بدینسان عصر جدیدی در تاریخ مصر آغاز شد.[۸]

نیز نگاه کنید به

تاریخ مصر؛ تاریخ دوران باستان مصر؛ تاریخ معاصر مصر

پاورقی

[i] - از آنجا که عامه مردم مصر رودخانه نیل را «بحرالنیل» می­‌نامیدند، مملوک­‌هایی را که از نژاد ترک بودند و در جزیرة الروضة این رودخانه مستقر بودند به عنوان مملوک‌­های بحری می‌­شناختند و همین نام نیز در متون و گزارش‌های تاریخی ثبت شده است.

[ii] - مملوک­‌های برجی از نژاد چر کسی بودند و از آنجا که محل استقرار آنان، قلعة (برج) الجبل بود به عنوان برجی معروف شدند.

کتابشناسی

  1. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق،ص154.
  2. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص155.
  3. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص159.
  4. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق،ص161.
  5. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص167.
  6. المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس االعلي للثقافة، ص17-18.
  7. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص170.
  8. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص51-54.