نهاد خانواده روسیه
خانواده همیشه یک رکن مهم جامعه روسیه بوده و تا سال های پایان دوره تزاری هم همچنان جایگاه مهمی داشت. از آن زمان به تدریج پابه پای مدرن شدن جامعه از سده نوزدهم و آموزه های کمونیستی و نتایج عملی اقدامات نوسازانه آن دوره، از نقش خانواده کاسته شد و به ویژه بحران های اجتماعی و اقتصادی متعاقب فروپاشی شوروی، ضرباتی را بر نظام خانواده روسی وارد کرد. برقراری اقتصاد بازار آزاد و تنزل سطح زندگی و وضعیت نابسامان اجتماعی و خدمات و مشکل دسترسی به وسائل پزشکی لطمه ای جدی به خانواده ها زد تا جایی که طبق آمارها حدود دوسوم خانواده از هم می پاشیدند. از سال 2004 به بعد در روسیه موضوع بحران خانواده به یک تم غالب در رسانه های مربوطه تبدیل شد و دولت طرح ها و برنامه های گوناگونی را برای تقویت نظام خانواده در دستور کار قرار داد و به ویزه دست یاری به سوی کلیسای روسیه دراز کرد. حتی برای بچه دار شدن خانم ها مشوق های مالی مهمی ارائه شد و برخی آمار ها نیز از موفقیت نسبی دولت در این زمینه حکایت می کنند و نگرانی هایی در مورد پیامدهای تزلزل نظام خانواده برای آینده جامعه و وضعیت امنیتی و اقتصادی آن ابراز شده است. دولت روسیه سال 2008 را سال خانواده نامید و کوشید تا از طریق برخی اقدامات به احیای سنت ها و سالم سازی اخلاقی بپردازد(آیوازوا،2008: 6). یکی از برنامه های دولت روسیه، تصویب سند نظریه سیاست جمعیتی فدراسیون روسیه تا سال 2025 است. همچنین کمیته اجتماعی ملی خانواده روسی نیز تشکیل شده است.
در روسيه از مدتها پيش سنت ازدواج در سن پايين مرسوم بوده است. در سال 1744 كليسا سن ازدواج را براي زنان 13 سال و براي مردان 15 سال تعيين كرد و ازدواج دختران بين 13 - 14 و پسران 15-16 ساله تا قرن 19 قانوني بود. از صد سال پيش تشكيل خانواده دچار تغييراتي شد، ولي باز سن ازدواج پايينتر از امروز بود (زنان به طور متوسط، در بيست سالگي و مردان در 22سالگي ازدواج ميكردند) و درصد كمي تا قبل از 25سالگي ازدواج ميكردند. در سالهاي اخير، تحت تاثير غرب، آرامآرام به اين سو حركت ميكنند. جوانها ميگويند: قبل از ثبت ازدواج لازم است مدتي با هم زندگي كنيم و يكديگر را بشناسيم. امروز چيزي در حدود 45 درصد مردان و 30درصد زنان سنين 24-20 و 20درصد مردان و زنان سنين 39- 25 بدون ازدواج رسمي با يكديگر زندگي ميكنند. البته هر چه سن و سال بالاتر است، تمايل به زندگي سنتي و داشتن خانواده با تمام مشخصات شايسته آن بالاتر ميرود و به آماري در حدود 90درصد افراد اين سن ميرسيم (ابراهیمی ترکمان، 1387: 49-50).
در ميان خانوادههاي روس، زوجهايي كه با هم زندگي ميكنند، 74 درصد جمعيت را تشكيل ميدهند كه از آن ميان 28درصد فرزندي ندارند. برخلاف اروپا كه هسته اصلي خانواده را تنها پدر، مادر و فرزند تشكيل ميدهند، در روسيه 30درصد والدين با خانوادههاي خود يعني پدر و مادر زن و شوهر، بچهها و نوهها در ارتباط دايم هستند. اين حفظ ارتباط نه تنها به دليل وجود سنت، كه به دليل بالا بودن هزينههاي زندگي نيز بوده است. از سال 1990 قيمت ملك در روسيه به شدت بالا رفت، به طوري كه همسران جوان جايي براي زندگي پيدا نميكردند. بنابراين مساله فقط حفظ ارزشهاي سنتي نيست، بلكه مشكلات دوران پس از پروسترويكا نيز از عوامل دخيل در پرواز اين مشكلات به شمار ميرود. در غالب موارد خانواده ناكامل يعني مادر يا پدر تنها با خانواده زندگي ميكنند. مادران تنها نيز مساله ديگري هستند كه در روسيه با آن روبرو هستيم. تقريبا يك كودك از ميان چهار كودك روس در خانواده كامل پرورش نمييابد و 75 درصد از آنها تنها با مادر زندگي ميكنند. پدران براي تربيت فرزند كم سن خود نياز به كمك فعالان پدر و مادر خود دارند و مادران تنها نيز غالبا نيازمند حمايت مالي از طرف والدين خود هستند( همان، 51-52).
امروزه در روسیه وضعيت اقتصادي سختي حاكم است و از اين رو بسياري از زوجهاي جوان در همان ابتدا نميخواهند بچهدار شوند. از طرف ديگر، در ذهن شهروند روس يك قاعده اجتماعي تعريف شده است که در خانواده بايد حداقل يك بچه وجود داشته باشد. در سالهاي اخير دولت روسيه درصدد انجام اقدامات گوناگوني در جهت بالا بردن ميزان مواليد ميباشد. كمك خرج براي فرزندان به ميزان 4-2 برابر افزايش يافته و مدت آن را تا يك سال و نيم افزايش دادهاند، همچنين برنامههايي نيز براي تامين مسكن خانوادههاي داراي فرزند در حال انجام است. در روسيه اقدامات خاصي براي ايجاد انگيزه در خانوادهها تدوين شده كه هنگام تولد فرزند به اجرا در ميآيد و نام آن سرمايهگذاري مادر است. اين سرمايهگذاري شامل مبلغي بالغ بر 300 هزار روبل (برابر با يازده هزار دلار) ميباشد كه در حسابي به نام مادر يا فرزند سپرده ميشود و پس از تولد پرداخت ميشود و سرمايه اوليهاي براي فرزند محسوب ميگردد كه صرفا بايد براي فرزند مصرف شود و پدر و يا مادر نميتوانند از آن براي ساير حوايج استفاده كنند و حق دارند براي سه سال كودك آن را بهكار ببرند، اما تنها براي پرداخت محل سكونت، تحصيل كودك و آنچه كه به وي مربوط ميشود. و پس از تولد ماهانه 4000 روبل (برابر با دويست دلار) تا هفت سالگي به عنوان كمك هزينه نگهداري فرزند پرداخت ميشود و پس از هفت سالگي به مرور اين مبلغ كاهش مييابد(همان، 54-55). روسیه دارای بالاترین نرخ طلاق در جهان است و در حدود 5.38 درصد از ازدواج ها در این کشور به طلاق می انجامد. بسیاری از کارشناسان دلیل این نرخ بالای طلاق در کشور روسیه را بداخلاقی مردان روسی می دانند. مسائلی همچون ضرب و شتم زنان، خیانت به همسران و عدم پرداخت هزینه های زندگی از طرف شوهران از جمله دلایل بالا بودن نرخ طلاق در این کشور است. بسیاری معتقد هستند که به همین علت است که بسیاری از زنان روس ترجیح می دهند با مردان خارجی ازدواج کنند( http://daneshgahnews.com/0fa2140idcontent.htm ).
در زمان کمونیسم و مثلا در سالهای دهه 1960 میلادی، از هر یکصد ازدواج 12 مورد آن به جدایی می انجامید. در سال 1990 این رقم به 42 مورد رسید. اما در سال 2005 از هر 10 ازدواج 6 مورد آن به طلاق منجر شده است(Sakwa,2008: 334 ). طبق آخرین گزارشات، حدود هفتاد درصد ازوداج ها در روسیه با طلاق به پایان می رسد و این آمار بالای طلاق از آسیب های اجتماعی در روسیه محسوب می شود. علاوه بر گسترش فرهنگ وارداتی غرب و پایبند نبودن به مسایل اخلاقی ؛ تبلیغ تجمل گرایی در رسانه ها را از دیگر علل افزایش طلاق در روسیه ذکر شده است. طبق آمار؛ در سال 2010 میلادی 185هزار مورد ازدواج در کنار 153 هزار و 406 مورد طلاق در روسیه ثبت شد.
به گزارش شبکه تلویزیونی راشاتودی، 65 درصد ازدواج ها در روسیه به طلاق منجر می شود. با توجه به بالا بودن میزان جدایی زوج ها در روسیه ، مردان و افراد مشهور به طور فزاینده ترجیح می دهند پیش از ازدواج با طرف مقابل قراردادهایی امضا کنند تا مطمئن شوند مال و اموال شان را با طلاق همسرشان از دست نخواهند داد. در روسیه حدود 40% قتلها و جنایات فجیع در سطح خانواده رخ می دهند. سالانه بیش از 10000 زن بدست شوهر و یا شریک جنسی اش کشته می شود ( در حالیکه اتحاد جماهیر شوروی در جنگ با افغانستان در طول 10 سال، 17000 نفر را از دست داد) و از هر سه زن، یک نفر در روسیه بخاطر خشونت های فیزیکی از سوی شوهر رنج می کشد(http://mehrkhane.com/ShowContent.aspx?ContentID=3909