هنر دولت روسیه
هنر دولت روسیه ( پایان قرن 15 تا قرن 16)
در سال های 80 قرن 15 دولت متمرکز روسیه تشکیل می شود و آخرین بقایای وابستگی به خانات تاتار- مغول از بین می رود. مسکو پایتخت حکومت قدرتمند روسی و سمبل قدرت و عظمت مردم روسیه می شود. این رخداد بزرگ در تاریخ مردم روسیه، توسط توسعه سریع نیروهای مولد آماده می شود- کشاورزان و صنعت گران، رشد تقسیم اجتماعی کار، قوی تر شدن روابط تجاری بین شهرهای در حال توسعه، در قرن 16 برنامه هایی برای تشکیل بازار در سراسر کشور پیش بینی می شود. در این دوره تئوری بازگشت به سلطنت فئودال، با تاکید بر ماهیت الهی حکومت فرمانداران مسکو و برتری آن بر حکومت روحانی کلیسا، بازمی گردد. مبارزه تلخ سیاسی، منجر به بحث مطبوعاتی می شود.در آثار منتشر شده قرن 16 با وسعت بی سابقه ای تا قبل از آن و به آزادی ساختارهای بسیار اساسی دولت مورد نقد قرار می گیرد و آنچه که بسیار حائز اهمیت است، به وجود آمدن مفهوم ارزش مردم، و به ویژه دهقانان، در زندگی کشور و ضرورت تسهیل زندگی و وضعیت آنهاست. در برخی از آثار ادبی اندیشه برابری طبیعی همه مردم در برابر خدا مطرح می شود و صداهای اعتراض به برده داری شنیده می شود که ارزش کیفی نظامی و غیر نظامی مردم را مورد تحقیر قرار می دهند. این اندیشه ها که در ادبیات قرن 16 به وجود آمد، بازتاب قدرت واقعی و فعالیت های سیاسی قشر دموکراتیک از مردم بود. در همین زمان خود باوری ملی، احساس غرور و افتخار به قدرت مردمو دولت روسیه نیز گسترش یافت. مسکو نه تنها پایتخت روسیه که، دژ محکم ارتدکس، " رم سوم" - وارث قسطنطنیه به شمار می رفت. اهمیت مسکو به عنوان مرکز اتحاد میراث فرهنگی سرزمین های الحاقی و شاهزاده ای در ساختار فرهنگ کلی روسیه، نیز افزایش یافت. بدینسان در مسکو بهترین آثار ادبی و هنری و محراب های مشهور از مراکز منطقه ای ارائه می شدند. در ساخت مسکو بهترین معماران چون پسکوویچ، توِریچ، روستوفتس جمع شدند که در کنار مهندسان و معماران فراخوانده شده از ایتالیا کار می کردند. درخواست از بهترین معماران اروپا در آن زمان، منجر به بالا بردن سطح فنی ساخت و ساز و تضمین اجرای پروژه های بزرگ معماری و نظامی- مهندسی شد که پس از تشکیل دولت روسیه متمرکز در راس امور قرار داشت. تمامی این معماران روسی و خارجی در معماری شهر مسکو تجارب فنی و هنری خود را،همراه با اصلاح و بهبود در آنهاتحت فشار خواسته های جدید و دیدگاه های هنری بکار بستند. به این ترتیب هنر مسکو قرن های 16-15، با یکسان سازی و بازیافت دستاوردهای تمامی فرهنگ هنری گذشته، تبدیل به هنر ملی تماما روسی می شود.
(Энциклопедия"История русского искусства" под ред. Н.Г. Машковцева (М., 1957, т.1).)
ه. هنر دولت روسیه(قرن 17)
حوادث وحشتناک جنگ دهقانان و مبارزه مردم با مداخله لیتوانیایی، لهستانی و سوئدی، به شدت توده مردم را به هم ریخته و قهرمانانی از دهقانان و مردم شهر به وجود آمد که منجر به تضعیف باور مردم در مورد نظام برده داری شد. در ادبیات روسی این دوره تاریخی ایده حقوق مستقل مردم در ساختار دولت، در این باره که خود ملت، و نه اربابان و تزار، نگهبان واقعی تمامیت و استقلال کشور خود میباشد، شکل می گیرد.
در قرن هفدهم بزرگ ترین رویداد زندگی مردم روسیه مشخص شد. مردم اوکراین با آنها در قالب یک دولت واحد روسی درآمدند. این رویداد اهمیت زیادی در توسعه و پیشرفت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم روسیه و اوکراین و در تقویت روابط چند جانبه فی مابین داشت. در ادبیات این دوره علاقه به دنیای واقعی، به دنیای احساسات زنده و زندگی مردم عادی وجود دارد؛ داستان عامیانه به وجود می آید: آثار طنز از میان مردم ارائه می شود که در آنها کلیسا و بی عدالتی موجود در جامعه به نقد گذاشته می شود. در نقاشی ، ساختار تفسیر آزاد و واقعی از موضوعات مذهبی به چشم می خورد. در معماری ذائقه های مردم عادی وارد می شود؛ معماری میهنی معیارهای دیگری متفاوت از گذشته به خود می گیرد که با ساختار قبلی که تا آن هنگام جهت اصلی معماری را تشکیل می داد، به رقابت بر می خیزد. به همراه آن، کلیسا و معماری شهری تضاد خود را از دست می دهند. یک فرآیند سریع، "سکولاریته" از کل فرهنگ به وجود می آید. در مبارزه با حمله در حال رشد وقایع جدید اجتماعی، فعالیت های دولت تزاری و کلیسا به سرکوب محدود نمی شود، و یک سیستم "محافظه کار" ایدئولوژی به وجود می آورند. در زمینه هنر، تلاش برای کنترل نقاشان و پیکر نگاران، نقش راهنماهای ارتدکس پیکرنگاری پر رنگ می شود. در زمینه معماری کلیسا، مستقیما از ساخت کلیساهای چادری،به عنوان توهین به رتبه کلیسا جلوگیری می شود، و پنج گنبدی ... توصیه می شود، یعنی تلاش می شود که معماری را به گذشته و سبک سنتی بازگرداند.در این شرایط، مبارزه هنری شدیدا پر است از گرایشات متناقض قدیمی و جدید. گرایشات سنتی در پی حفظ رسوم بوده و توسط دولت فئودالی و کلیسا پشتیبانی می شود. آنها راه خود را در حوزه های قدیمی از ساختمان کلیسا و نقاشی کلیسا مشخص می کنند. اما گرایشات جدید، با تمام محدودیت هایی که برای آن در نظر گرفتند، غلبه یافتند.
با پایان قرن 17 تاریخ هنر روسیه باستان که مرتبط با کلیسا و دیدگاه های مشخص آن بود، به پایان می رسد و شرایط تولد هنر عصر جدید- هنر سکولار، که بر اساس مشاهدات زندگی و دانش دقیق است، فراهم می شود.
(Энциклопедия"История русского искусства" под ред. Н.Г. Машковцева (М., 1957, т.1).)