تاریخ دوران میانه مصر

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۵ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «عصر پادشاهی میانه (حدود 2060 تا 1785 ق.م): پادشاهان سلسله یازدهم بویژه "منتوحوتب دوم"، هدف عمده خود را متوجه یکپارچه سازی دوباره سرزمین مصر که عملاً به سه بخش تقسیم شده بود، متمرکز ساختند. آنها جنگ داخلی را پایان دادند و با برپایی دولتی قدرتمند، وح...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عصر پادشاهی میانه (حدود 2060 تا 1785 ق.م):

پادشاهان سلسله یازدهم بویژه "منتوحوتب دوم"، هدف عمده خود را متوجه یکپارچه سازی دوباره سرزمین مصر که عملاً به سه بخش تقسیم شده بود، متمرکز ساختند. آنها جنگ داخلی را پایان دادند و با برپایی دولتی قدرتمند، وحدت و یکپارچگی را به این سرزمین بازگرداندند (الانصاری:30) و زمینه را برای بازگشت عظمت و شکوه پیشین مصر فراهم آوردند. در طول دوره حکومت پادشاهان این سلسله، امرای مناطق همچنان از قدرت برخوردار بودند و البته سیاست حکومت مرکزی مبتنی بر مدارا و حتی به رسمیت شناختن آنان بود (برستد:102). ادامه این وضعیت در اواخر حکومت این سلسله به تضعیف قدرت مرکزی و بروز بحران هایی منجر شد که در نهایت، فروپاشی آن را به دنبال داشت.

"امنحمات اول" مؤسس سلسله دوازدهم در سال 2000 ق.م، در میان رقابت مدعیان حکومت بر تخت نشست. او که در عهد حکومت سلسله یازدهم در جایگاه وزیر اعظم قرار داشت، از جمله فرعون های قدرتمند عصر پاشاهی میانه بود که با استقلال حاکمان مناطق مخالفت و آنان را ناگزیر از تسلیم و تبعیت از حکومت مرکزی کرد. او همچنین قلمرو قدرت خود را به سرزمین های اطراف گسترش داد و قبایل بدو و لیبیایی را که مزاحمت هایی ایجاد می کردند، سرکوب کرد (الانصاری:31). امنحمات اول با تعیین فرزندش به ولیعهدی، سنتی را ایجاد کرد که در طول حکومت این سلسله جاری بود (موسوعة تاریخ، 50:2). از جمله اقدامات او حفر آبراهی در شرق دلتا، میان رودخانه نیل و خلیج سوئز بود که نقش مهمی در امر تجارت داشت (الانصاری:31). هرچند این سلسله از سلسله های قدرتمند مصر باستان بود و پادشاهان آن بیش از دو قرن بر این سرزمین حکم راندند (برستند:115)، چند پادشاه آخر این سلسله بویژه"امنحمات چهارم" نتوانستند میراث عظیم، ثروت هنگفت و آرامش دراز مدت را حفظ کنند. امنحمات به دلیل ضعف شخصیت جایگاه خود را از دست داد و در حالی که ولیعهدی تعیین نکرده بود درگذشت و خواهرش "پسویک نفرو رع" بر جای او نشست که او هم نتوانست قدرت را تحکیم بخشید و لذا حکومت مرکزی و قدرت فرعون به شدت تضعیف شد و سرانجام از هم فرو پاشید و بدینسان عصر اقتدار و شکوه پادشاهی میانه به سرآمد (موسوعة تاریخ مصر: 134) و دیگر بار دوره ای از آشفتگی و نابسامانی سرزمین مصر را فرا گرفت (الانصاری :31).


دومین دوره فترت (حدود 1785 تا 1560 ق.م)

با سقوط آخرین پادشاه سلسله دوازدهم، سراسر مصر در بحران و آشوب فرو رفت. امرای مناطق، فرماندهان سپاه و کارگزاران حکومتی، همگی داعیه حکومت داشتند و برای تحقق آن به هر وسیله ممکن روی می آوردند. رقابت اصلی اما میان امرای مصر علیا که سلسله سیزدهم را در شهر تب (جنوب) تشکیل دادند از یکسو و مدعیان حکومت در "سخا" در منطقه دلتا (شمال) که سلسله چهاردهم را بنیان گذاردند، جریان داشت (همان:34). در کوران این رقابت ها که درگیری های خونین را میان شمال و جنوب دامن زد، قبایل "هکسوس" که از دیرباز در اندیشه سیطره بر سرزمین مصر بودند و هر از چندگاهی حملاتی را علیه منطقه دلتا صورت می دادند، از چنین اوضاع آشفته و فروپاشی انتظام امور استفاده کرده و با اشغال بخش هایی از مصر شمالی در سال 1710 در آنجا استقرار یافته و به گسترش متصرفات خود پرداختند. هکسوس ها "اواریس" را در شرق منطقه دلتای نیل به عنوان پایتخت برگزیدند و قلمرو قدرت خود را تا سرزمین های میانی مصر گسترش دادند. بدینسان سرزمین مصر به سه بخش با سه حاکمیت تقسیم شد؛ بخشی تحت اشغال و در حاکمیت هکسوس ها، بخشی زیر سلطه پادشاهان سلسله سیزدهم و قسمتی نیز در اختیار پادشاهان سلسله چهاردهم بود (موسوعة تاریخ مصر: 55) و البته پادشاهان هر دو سلسله ناگزیر از پرداخت خراج به اشغالگران هکسوس بودند (بهمنش ،1343، 1: 250). هکسوس ها در خلال حکومت سلسله پانزدهم و شانزدهم و تعدادی از پادشاهان سلسله هفدهم که عموماً از قدرت و سیطره چندانی برخوردار نبودند، همچنان بر سرزمین های تحت تصرف خود حکم می راندند. آنان هرچند همواره تلاش داشتند تا به هر وسیله توجه مصریان را به خود جلب کنند اما نه تنها در این خصوص توفیقی کسب نکردند که مردم مناطق تحت اشغال آنان به مهاجمان با نگاهی تحقیر آمیز و پر از اکراه و تنفر می نگریستند و همواره از همکاری با آنان سر باز می زدند. تنفر و انزجار از مهاجمان اشغالگر به تدریج میان مصریان و به ویژه پادشاهان سلسله هفدهم در مصر علیا به مرکزیت شهر تب گسترش یافت و با تقویت روحیه وطن پرستی، زمینه اقدام برای آزادسازی سرزمین های اشغال شده فراهم شد. "احمس"، آخرین پادشاه این سلسله، تلاش های بسیاری را در این راستا صورت داد و با انجام سلسله عملیات نظامی در نهایت موفق شد در سال 1580 ق.م هکسوس­ها از سرزمین مصر اخراج و تا سوریه تعقیب کند (الانصاری:35و36).