هویت ملی در لبنان
هويت ملي
مقوله هويت از جمله مسائل عمده مورد مناقشه لبنانيها از دوره قيمومت فرانسه بر اين كشور است كه در دورههاي بعد تاكنون نيز ادامه داشته است. از همان اوان تأسيس لبنان بزرگ دو رويكرد متفاوت در لبنان شكل گرفت كه يكي بر هويت ويژه لبنان تأكيد داشت و مدعيان آن عموماً مسيحيان ماروني بودند و ديگر، قائل به هويت عربي لبنان بود كه عمدتاً مسلمانان و مليگرايان عرب از آن دفاع ميكردند. رويكرد اول به تاريخ لبنان مستقل از محيط عربي و اسلامي باور داشت (الصليبي 16،1،1991). بر اساس همين رويكرد بود كه برخي از مسيحيان هوادار آن از جمله اغناطيوس مبارك رئيس اسقفهاي ماروني بيروت، از لبنان به عنوان وطن ملي مسيحيان و البت تحت حمايت فرانسه سخن ميگفتند. (پيشين، 229). آنان براي اثبات نظريه خود به ريشههاي فنيقي لبنان استناد ميكردند و لبنان جديد را احيا شده فينيقيه باستاني معرفي ميكردند. آنان همچنين فينيقيهاي باستان را همان لبنانيهاي اوليه ميدانستند كه هيچ ارتباطي با اعراب نداشتند (پيشين، 216 تا 218). اعراب مسلمان و مليگرايان لبناني اما تاريخ لبنان را بخشي از تاريخ سرزمين سوريه ميدانستند. از نظر آنان لبنان بزرگ يك موجوديت برساخته بود كه توسط قدرتهاي استعمارگر از محيط طبيعي و تاريخي خود جدا شده است (خليل، 2005، 21).
ادامه اين مناقشات پيرامون مسئله هويت لبنان كه به تنشهاي سياسي و بحران نيز انجاميد، برخي شخصيتهاي سياسي اجتماعي ميانهرو از هر دو جريان را واداشت تا تلاشهايي را براي كاهش مناقشات تنشزا كه چندان سهل و آسان نبود، صورت دهند. آنان سرانجام موفق شدند در سال 1943 پيشنهادي ميانه را كه توفق نسبي حاميان دو رويكرد را به دنبال داشت، ارائه كنند كه در قالب ميثاق ملي مورد تأييد اكثريت رهبران و كنشگران سياسي اجتماعي مسلمان و مسيحي قرار گرفت. ميثاق ملي گر چه در پي سالها تنش و بحران، آرامش نسبي را پديد آورد، مسئله هويت لبنان اما همچنان مورد مناقشه بوده تاكنون بر سر آن اجماعي پديد نيامده است.