نظام آموزش، تحقیقات و فناوری لبنان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۲ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''پيشينه تاريخي''' آموزش به مفهوم جدیددر لبنان به لحاظ تاريخي در پيوند با نفوذ اروپائيان در اين خطه از سرزمين شام قرار دارد. اين محدوده جغرافيايي كوچك به عنوان دروازده ورود به شرق نزديك، همواره مورد اهتمام كشورهاي غربي به ويژه فرانسه بوده است....» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پيشينه تاريخي

آموزش به مفهوم جدیددر لبنان به لحاظ تاريخي در پيوند با نفوذ اروپائيان در اين خطه از سرزمين شام قرار دارد. اين محدوده جغرافيايي كوچك به عنوان دروازده ورود به شرق نزديك، همواره مورد اهتمام كشورهاي غربي به ويژه فرانسه بوده است. وجود اقليت مسيحي ماروني از يكسو و عقد موافقتنامه‌هاي تجاري اروپاييان با عثماني‌ها از سوي ديگر زمينه‌ساز نفوذ آنان در اين سرزمين بود. فرانسه اولين كشوري بود كه در سال 1535 به موجب قراردادي با سلطان سليمان قانوني به به امتيازات گسترده تجاري در امپراطوري عثماني دست يافت(زين، 33،1986). علاوه بر آن به موجب اين قرارداد، آزادي انجام اعمال ديني خارجيان مقيم امپراطوري و نيز آزادي اقامت و تجارت و تردد در مناطق مختلف تحت حاكميت عثماني نيز تضمين شد (المقداد 80،1999).

فرانسه به ويژه در لبنان كه محل سكونت طائفه ماروني و از ديرباز ميان آنان روابطي برقرار شده بود، از موقعيتي ويژه برخوردار گرديد و به عنوان قوي‌ترين دولت اروپايي حامي مسيحيان ماروني شناخته شد. ديگر دولتهاي اروپايي نيز پس از فرانسه با عقد قرارداد با دولت عثماني برخي امتيازات را از آن خود كردند كه حمايت از اقليتهاي مذهبي از جمله آنها بود.

از آن پس  روابط دولتهاي اروپايي با مسيحيان شام و لبنان به طور عام و مسيحيان ماروني به طور خاص تقويت و گروه‌هاي تبشيري به تدریج در اين سرزمين حضور يافتند. يكي از نقاط عطف در روابط مارونيها با اروپا، تأسيس مدرسه ماروني رم توسط پاب گريگوري سيزدهم در سال 1584 با هدف آموزش الهيات مسيحي و تربيت روحانيون ماروني بود. دانش‌آموختگان اين مدرسه* كه به لبنان بازمي‌گشتند علاوه بر انجام وظايف مذهبي، با تأسيس مدارس در روستاهاي محل سكونت خود به آموزش خواندن و نوشتن به نوجوانان و جوانان ماروني مي‌پرداختند (الصليبي، 161،2،1991). هر چند اين آموزشها در مراحل اوليه محدود بودو ‌كند پيش رفت، سبب شد تا فرزندان خانواده‌هاي ماروني پيش و بيش از ديگر طوائف با خواندن و نوشتن آشنا شوند (المقداد، 81). طي قرن هجدهم با افزايش تعداد فارغ‌التحصيلان مدرسه ماروني رم، هم بر تعداد مدارس افزوده شد و هم به تدريج شيوه‌هاي آموزش با تأثيرپذيري از شيوه‌هاي جديد آموزشي در اروپا، تغيير يافت كه با شيوه‌هاي سنتي گذشته به كلي متفاوت بود و فراگيري زبانهاي اروپايي نيز در برنامه‌هاي آموزشي گنجانده شد.

مدرسه عینطوره كه در سال 1728 توسط پطرس مبارك از پدران يسوعي و يكي از فارغ‌التحصيلان مدرسه ماروني رم در منطقه كسروان در حبل لبنان تأسيس شد (الصليبي،2، 163)، از جمله اين مدارس بود كه در آغاز به تدريس الهيات به فرزندان طائفه ماروني مي‌پرداخت و به تدريج آموزش دروس جديد و غيرديني، مشابه آموزشهاي غربي بر آن غلبه كرد. مدرسه عالي عين ورقۀ نيز كه در سال 1787 توسط پاترياك ماروني يوسف اسطفان تأسيس شد، از مهمترين و فعال‌ترين مدارس اين قرن بود. اين مدرسه عالي نقشي تأثيرگذار در روند آموزش در جبل لبنان داشت و برخي فارغ‌التحصيلان آن در قرن نوزدهم در شمار پيشگامان نهضت فرهنگي و ادبي عرب بودند (الصليبي 1991، 1، 202).

عليرغم تعدد مراكز آموزشي مسيحيان در لبنان، تا پيش از قرن نوزدهم، آموزش چندان فراگير نبود و محصلان مدارس و مراكز آموزشي مورد اشاره، عموماً از خانواده‌هاي ماروني و روم كاتوليك بودند كه پس از فراغت از تحصيل، به عنوان كاتب، كارگزار و يا معلم در ديوان امير حاكم، ديگر اميران محلي و اشراف طائفه خود خدمت مي‌كردند (الصليبي ، 2، 165)؛ در حالي كه در ديگر مناطق حتي در ميان خانواده‌هاي اشراف و اعيان مسيحي غيرماروني و كاتوليك و خانواده‌هاي درزي، آموزش چندان معمول نبود و بيسوادي غلبه داشت. در ميان مسلمانان نيز، آموزش منحصر به مكتب‌خانه‌هاي قرآني در شهرهاي بزرگ بود و شهرهاي كوچك و مناطق روستايي از چنين مراكزي محروم بودند و صرفاً برخي از خانواده‌هاي متمول و اشرافي امكان آن را داشتند تا فرزندان خود را تحت آموزش معلمان خصوصي قرار دهند (المقداد، 83).

آغاز قرن نوزدهم اما مرحله نويني در روند آموزش‌هاي نوين در لبنان بود. فعاليت‌هاي آموزشي گروههاي تبشيري كه از گذشته با فراز و فرودهايي ادامه داشت، با ورود گروه‌هاي جديد و از مذاهب مختلف، از گسترش و تنوع بيشتري برخوردار شد. گروه‌هاي تبشيري متعدد و به طور خاص، يسوعيان و پروتستان‌ها به سرعت مراكز مذهبي و آموزشي خود را در مناطق مسيحي‌نشين برپا و با برنامه‌ها و مواد جديد آموزشي به جذب تعداد بيشتري از نوجوانان و جوانان اهتمام ورزيدند. از آنجا كه اين گروه‌ها  معمولاً از حمايت يكي از قدرتهاي خارجي برخوردار بودند، فعاليت‌هاي تبليغي و آموزشي آنان تحت تأثير رقابت قدرتهاي مزبور در صحنه سياسي سوريه و لبنان قرار مي‌گرفت. مراكز آموزشي وابسته به طوائف نيز كه عموماً از كمكهاي خارجي برخوردار بودند (شاهين 143،1986)، در اين مرحله رو به فزوني گزاردند. برپائي نظام حكومتي متصرفيه در سال 1860 با دخالت و حمايت قدرتهاي غربي به معني قدرت يافتن مسيحيان و به ويژه مارونيها در اين سرزمين بود؛ لذا علاوه بر حضور گسترده سياسي و اجتماعي، فعاليت‌هاي فرهنگي و آموزشي آنان نيز رو به فزوني گزارد.

نقطه عطف فعاليت‌هاي علمي و آموزشي گروه‌هاي تبشيري غربي در اين مرحله اما تأسيس دانشكده انجيلي سوريه* توسط پروتستانها بود. پس از چند دهه فعاليت‌هاي گسترده تبليغي و آموزشي كه با موانع و مشكلات بسياري از سوي گروه‌هاي رقيب به ويژه كاتوليكها و ماروني‌ها روبرو  بود و البته به تأسيس دهها مدرسه و مركز آموزشي در مناطق مختلف لبنان انجاميد، راه‌اندازي اين دانشكده، در سال 1866، موفقيت بزرگي براي مبشران پروتستان بودو به زودي به يكي از مراكز آموزش عالي در امپراطوري عثماني تبديل شد. (الصليبي ، 2، 181). يسوعيان نيز عليرغم تأسيس تعداد بسياري مدرسه و مركز آموزشي طي چند دهه گذشته، در رقابت با تأسيس دانشكده انجيلي سوريه، مدرسه عالي خود را در سال 1875 از غزير به بيروت منتقل کردندو با تبديل آن به دانشكده** (پيشين، 182)، فعاليت‌هاي آموزشي خود را ارتقا بخشيدند. دهه‌هاي پاياني قرن نوزدهم اوج فعاليت‌هاي آموزشي مسيحيان بودكه توسط گروههاي تبشيري و يا توسط فعالان فرهنگي طوائف از طريق مجموعه‌اي از مدارس خصوصي و خارج از نظارت حكومت عثماني صورت مي‌گرفت. مدارس مزبوراز تنوع،  تعدد و امكانات مناسب برخوردار بود و آموزش در آنها با استفاده از روشهاي نوين انجام مي‌گرفت. اين مدارس عموماً از كمكهاي خارجي بهره‌مند بودند و فارغ‌التحصيلان آنها گواهي‌نامه‌هاي خود را از كشورهاي خارجي دريافت مي‌كردند. (شاهين، 144). بسياري از اين مدارس تحت نفوذ فرانسويها بود و مبشران يسوعي بيشترين تأثيرگذاري را بر آنها داشتند. (ضاهر 157،1984).

در برابر چنين فعاليت‌هاي گسترده با امكانات و تعدد مراكز آموزشي وابسته به مسيحيان و مبلغان غربي، مسلمانان اما همچنان از كمبود شديد مراكز آموزشي جديد رنج مي‌بردند. بجز مجموعه‌اي از مدارس رسمي عثماني كه با امكاناتي محدود و تعداد اندك در برخي مناطق فعاليت مي‌كرد، آموزش عموماً از طريق مكتب‌خانه‌هاي سنتي انجام مي‌شد و عليرغم تلاشهاي صورت گرفته براي تأسيس مدارس جديد،تا پايان قرن نوزدهم، مهمترين اقدام مسلمانان سني، در اين زمينه ایجاد مؤسسه المقاصد الاسلاميۀ بود كه با هدف گسترش آموزشهاي نوين در ميان اين طائفه با ايجاد تعدادي مدرسه در بيروت، طرابلس و  صيدا، تأسیس شد. شيعيان نيز به دليل سركوبها و محروميتهاي گذشته، عليرغم تلاشهاي رهبران و زعماي اين طائفه در خصوص پديد آوردن تحولي در اين زمينه و برخي اقدامات مفيد، همچنان از روند تحولات آموزشي كم بهره بوده و آموزش، عموماً مبتني بر همان شيوه‌هاي سنتي و ابتدايي شامل آموزش زبان عربي، حساب و تاريخ دين و مذهب بود كه آنهم برخي از نوجوانان را شامل مي‌شد. (المقداد، 84).

بدينسان، فعاليت‌ها، مدارس و مراكز متعدد آموزشي تا پايان قرن نوزدهم، در انحصار مسيحيان بود. بجز دهها مدرسه و مركز آموزشي كه توسط مبلغان غربي شامل گروه‌هاي فرانسوي، ايتاليايي، آمريكايي، انگليسي و روسي در لبنان ايجاد شده بود، از 650 مدرسه خصوصي طوائف مسيحي كه تا سال 1900 تأسيس شده بود، تنها 12 مدرسه متعلق به مسلمانان و يك مدرسه وابسته به درزي‌ها و مابقي از آن مسيحيان بود (شاهين، 144).

از رهگذر اين روند آموزشي كه عموماً مبتني بر زبان و فرهنگ غربي بود، نسلي از نخبگان سياسي فرهنگي در ميان مسيحيان ظهور كرد كه طي دهه‌هاي بعد نه تنها عامل گسترش نفوذ فرهنگ غربي بودند، همچنين در خدمت اهداف سياسي اقتصادي قدرتهاي غربي قرار گرفتند، از جمله در دوره قيموميت فرانسه و حتي پس از استقلال اين كشور، پستهاي مهم دولتي در اختيار آنان قرار گرفت. آنان در اين دوره صحنه‌گردان سياست بودند و بيشترين سهم را در فعاليت‌هاي اقتصادي و تجارت با اروپا از آن خود داشتند.

با فروپاشي امپراطوري عثماني، هر چند شرايط آموزشي مسلمانان، تا حدود بسياري رو به بهبود گزارد و تعداد مدارس و دانش‌آموزان فزوني يافت، همچنان سطح كمي و كيفي آموزش در ميان مسيحيان بالاتر بود. در دوره قيموميت، در حالي كه اكثر دانش‌آموزان مسيحي در مدارس خصوصي تحصيل مي‌كردند، بين 80 تا 90% دانش‌‌آموزان مسلمان در مدارس رسمي آموزش مي‌ديدند. در همين دوره 88%  دانش‌آموزان مدارس خصوصي خارجي نيز، مسيحي بودند. در اين دوره همچنين نسبت بيسوادي در ميان مسلمانان نسبت به مسيحيان بالاتر بود (الخازن، 95،2002).

تفاوت فاحش ميان سطح و امكانات آموزشي در ميان طوائف مسيحي و مسلمان، شكل‌گيري تفاوتهاي اجتماعي فرهنگي را در پي داشت و ازعوامل اصلي عدم شكل‌گيري هويت واحد ملي در لبنان و البته زمينه‌ساز بي‌اعتمادي متقابل و بروز بحرانهاي متعدد از جمله بحران خونين سال 1958 و جنگ 15 ساله داخلي شد.

در سالهاي پس از استقلال لبنان، روندآموزشي در ميان مسلمانان از تحول چشمگيري برخودار شد و با افزايش تعداد مراكز آموزشي رسمي سطح سواد نيز به ميزان قابل توجهي افزايش يافت. بر اساس آمار موجود، تعداد مدارس دولتي از 348 باب در سال 1944 (يكسال پس از استقلال) به 1310 باب در سال 1970 افزايش يافت. در عين حال ميزان تحصيل دانش‌آموزان مسلمان در مدارس دولتي از مسيحيان بسيار بيشتر بود كه طي دهه‌هاي بعد نيز ادامه يافت. در سال 1992 تنها 30% از مجموع دانش‌آموزان لبناني در مدارس دولتي تحصيل مي‌كردند كه 70% آنان را مسلمانان و 30% را مسيحيان تشكيل مي‌دادند. بر اساس آمار مزبور از 420128 دانش‌آموز مدارس خصوصي كه عمدتاً فرزندان خانواده‌هاي ثروتمند بودند، 80% مسيحي و 14% مسلمان بودند (المقداد، 90). طي دو دهه اخير تأسيس مدارس خصوصي وابسته به طوائف مسلمان به ويژه در ميان شيعان از رشد چشمگيري برخوردار بوده است. در اين سالها، چند مؤسسه آموزشي كه هر كدام مجموعه‌اي از مدارس را در مقاطع و مناطق مختلف شامل مي‌شوند با بهره‌گيري از امكانات و روشهاي مدرن، دانش‌آموزان مسلمان را آموزش مي‌دهند. مجموعه مدارس المقاصد الاسلاميۀ و المشاريع الاسلاميۀ از جمله مجموعه‌هاي آموزشي اهل سنت و جمعيۀ التعليم الديني و مؤسسۀ امل التربوي و مدارس المهدي از مهمترين مجموعه‌هاي آموزشي شيعيان هستند.

نظام آموزشي

بر اساس ماده 10 قانون اساسي لبنان، آموزش در اين كشور مادام كه مخل نظم عمومي نبوده و به حريم اديان و مذاهب خدشه‌ وارد نسازد، آزاد است. طوائف مذهبي نيز مجا‌زند تا مدارس ويژه خود را منطبق با قوانين و نظامهاي مصوب، تأسيس كنند.

نظام آموزشي جديد اين كشور در سال 1997 به تصويب رسيده است و تاكنون بر اساس آن عمل مي‌شود (التطوير التربوي 34،2004).


آموزش در مقطع دبستان، متوسطه و دبيرستان

بر اساس نظام آموزشي مصوب، آموزش پيش دانشگاهي شامل دو مرحله پايه و دبيرستان است. مرحله پايه 9 سال به درازا مي‌كشد و براي همه لبنانيها الزامي است. 6 سال اول اين پايه مقطع دبستان و 3 سال بعد، مقطع متوسطه است و فارغ‌التصحيلان اين مقطع گواهي رسمي دوره متوسطه را دريافت مي‌كنند. مقطع دبيرستان نيز شامل 3 سال تحصيلي است كه سال اول عمومي و در سال دوم، دانش‌آموزان بايستي يكي از دو شاخه علمي يا ادبي را انتخاب كنند. در سال سوم نيز يكي از شاخه‌هاي چهارگانه ادبيات و علوم انساني، علوم، علوم زيست‌شناسي، علوم اجتماعي و اقتصادي، گزينه انتخابي دانش‌آموزان خواهد بود. (پيشين، 23) دانش‌آموزاني كه مايلند پس از فراغت از تحصيل جذب بازار كار شوند مي‌توانند پس از سال پنجم ابتدايي در مراكز آموزشي فني و حرفه‌اي ثبت‌نام كنند (الاستراتيجية، 12،2007).

بر اساس گزارش اداره مركزي آمار لبنان، در سال تحصيلي 2009-2010 تعداد كل مدارس اين كشور 2882 باب بوده است كه از اين تعداد 47% را مدارس دولتي و 50% را مدارس خصوصي تشكيل مي‌داده‌اند و 3% باقيمانده نيز مدارس وابسته به اونروا* بوده است (ادارة الاحصاء المركزي، 2012،SIF.3) تعداد مراكز فني و حرفه‌اي نيز در سال تحصيلي 2005 – 2006 83 مركز دولتي با 35000 دانش‌آموز و 362 مركز خصوصي با 41500 دانش‌آموز در اين كشور فعال بوده است (الاستراتيجية، 12).همچنين در همين سال تعداد كل دانش‌آموزان 391،942 نفر بوده است كه حدود 66% از آنها در مدارس خصوصي ثبت نام كرده‌اند. بر اساس گزارش مزبور، 53% مدارس از زبان فرانسه و 25% آنها از زبان انگليسي و 22% نيز از هر دو زبان، به عنوان زبان آموزش استفاده شده است (ادارۀالاحصاء المركزي، پيشين).

مدارس دولتي توسط وزارت تربيت و آموزش عالي اداره مي‌شوندو در حالي كه بيشتر مدارس خصوصي از امكانات و تجهيزات و نيز كيفيت آموزشي بالايي برخوردارند، مدارس دولتي از بودجه و امكانات نسبتاً محدود  و به همان نسبت از كيفيت آموزشي پايينتري برخوردارند. مدارس خصوصي لبنان كه معمولاً توسط افراد، مؤسات داخلي و خارجي و برخي احزاب و جريانهاي سياسي تأسيس شده‌اند، مجازند علاوه بر برنامه‌هاي مصوب، برخي دروس را نيز در برنامه‌هاي آموزشي بگجانند. مدارس وابسته به طوائف مذهبي نيز با استفاده از چنين مجوزي، آموزشهاي مذهبي را به دانش‌آموزان ارائه مي‌كنند.


آموزش عالي

در لبنان نظام واحد آموزش عالي وجود ندارد و تنها بر اساس مصوبه دولتي در سال 1996، ضوابط و شرايطي براي تأسیس مراكز آموزش عالي تعيين گرديده است. (الاستراتيجية،پيشين) تنوع فرهنگي و وابستگي‌هاي طائفي مانع شكل‌گيري نظام ملي آموزش در اين كشور شده است. سه رويكرد كاملاً متفاوت فرانكفوني، انگلوفوني و عربي در حوزه آموزش عالي (پيشين،19)نتیجه اين تنوع فرهنگي است كه در كنار تعدد روشها و نظامهاي آموزشي خاص، امكان نظارت بر عملكرد آنها را سخت كرده است.

يكي از ضعفهاي عمده در بخش آموزش عالي اين كشور، به ويژه در دانشگاه دولتي ، معدود بودن مراكز پژوهشي و در نتيجه سطح پايين پژوهش در اين حوزه است كه اين ضعف تأثير منفي بر سطح آكادميك استادان و نيز بر كيفيت آموزش دارد (پيشين، 36).

عليرغم مساحت اندك لبنان، بیش از40 دانشگاه و مركز آموزش عالي در اين كشور فعالند كه سابقه برخي از آنها به پيش از استقلال اين كشور مي‌رسد و كارنامه فعاليت دودانشگاه آمريكايي بيروت و قديس يوسف در حدود 140 سال است. تنها دانشگاه دولتي اين كشور، دانشگاه لبناني است و سایر دانشگاهها و مراكز آموزش عالي همگي خصوصي‌اند كه شامل 20 دانشگاه، 13 مركز آموزش عالي، 4 مركز آموزش تكنولوژي و 4 مؤسسه عالي پژوهش‌هاي ديني‌است.

تعداد كل دانشجويان اين كشور در سال تحصيلي 2009- 2010 ،180850 نفر بوده است كه تعداد 72813 نفر از آنها در دانشگاه دولتي و مابقي در دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي خصوصي تحصيل مي‌كرده‌اند. در همين سال، سه رشته تحصيلي كه بيشترين تعداد دانشجو در آنها ثبت كرده‌اند در دانشگاه دولتي، ادبيات عرب و شرقي، حقوق و علوم اجتماعي و در مجموع دانشگاه‌هاي خصوصي، رشته‌هاي بازرگاني، پژوهش‌هاي اسلامي و حقوق بوده است (ادارة الاحصاء المركزي، 2112، SIF.3).


دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي

الجامعة اللبنانية (دانشگاه لبناني): تنها دانشگاه دولتي لبنان است كه پس از استقلال اين كشور تأسيس شد. فعاليت اين دانشگاه با تأسيس مركز تربيت معلم و مدرسه عالي آمار در سال 1951 آغاز و با طي روند تكاملي، در سال 1959 به عنوان مؤسسه رسمي آموزش عالي كشور شناخته شد. دانشگاه لبنانی با 20 دانشكده و مؤسسه آموزش عالي وابسته بيشترين سهم را در آموزشهاي دانشگاهي دارد. اين دانشگاه به نسبت دانشگاه‌هاي خصوصي، بيشترين دانشجو، اعضاي هيئت علمي و فارغ‌التحصيل را داراست. 49% از كل دانشجويان لبناني در اين دانشگاه و در 105 رشته تخصصي (نظري و فني) تحصيل مي‌كنند، در حالي كه اين رقم در مجموع دانشگاه‌هاي خصوصي به 160 رشته تخصصي مي‌رسد. (الاستراتيجية، 16). دانشگاه دولتي لبنان در همه مقاطع آموزش عالي دانشجو مي‌پذيرد و زبان آموزش آن عربي، فرانسوي و انگليسي است و در برخي از دانشكده‌ها تنها زبانهاي فرانسوي و انگليسي تدريس مي‌شود. از جمله دانشكده‌هاي اين دانشگاه، علوم تربيتي، حقوق و علوم سياسي، كشاورزي، ادبيات و علوم انساني، مهندسي، پزشكي، دندانپزشكي، داروسازي، علوم وموسسه عالي علوم اجتماعي است. در سالهاي اوليه جنگ و عدم سهولت حضور دانشجويان در بيروت به دليل شرايط ناامني، بيشتر دانشكده‌هاي اين دانشگاه شاخه‌هايي را در مراكز استانها داير كردند كه اين شاخه‌ها همچنان فعاليت دارند. هزينه‌هاي ثبت نام و تحصيل در دانشگاه دولتي به نسبت ديگر دانشگاه‌هاي خصوصي به مراتب كمتر و البته سطح تحصيل و امكانات آن نيز كمتر است. هزينه مقطع ليسانس در رشته‌هاي علوم تطبيقي حدود 170 دلار و در رشته‌هاي نظري حدود 130 دلار است. اين مبلغ در مقطع فوق ليسانس و دكترا در همه رشته‌ها به حدود 500 دلار می رسد. اين ارقام براي دانشجويان غيرلبناني به بيش از دو برابر افزايش پيدا مي‌كند (الجامعات، 2012،1، 105 تا 152). تحصيل در 4 دانشكده اين دانشگاه شامل ادبيات و علوم انساني، حقوق و علوم سياسي اداري، علوم و علوم اجتماعي بدون شركت در امتحان ورودي امكان‌پذير است و پذيرش در ديگر دانشكده‌ها منوط به كسب نمره قابل قبول (الاستراتيجية ،16) از امتحان ورودي است.

الجامعة الاميركية في بيروت (دانشگاه آمريكايي بيروت): اين دانشگاه در سال 1866 با عنوان دانشكده انجيلي سوريه توسط دانيال بليس از اعضاي فعال مبشران پروتستان آمريكايي تأسيس شد. فعاليت‌هاي اين دانشكده با مجوزي كه وي از ايالت نيويورك دريافت كرده بود با تدريس زبان‌هاي عربي و انگليسي، فرانسوي، تركي، لاتيني  آغاز و سپس با رياضيات، تاريخ قديم عرب، تاريخ اديان و تورات ادامه يافت. در سالهاي بعد، رشته‌هاي ديگري چون پزشكي و داروسازي، فلسفه، تاريخ و اخلاق به رشته‌هاي تحصيلي آن افزوده  شد و دانشجويان بسياري را نه تنها از لبنان و سوريه كه از ديگر كشورهاي عرب جذب كرد. تعداد قابل توجهي ازچهره‌هاي فرهنگي، نخبگان سياسي و مسئولان و مديران ارشد لبناني، سوريه و ديگر كشورهاي عرب درقرن بيستم از فارغ‌التحصيلان اين دانشگاه بودند كه از جمله شخصيت‌هاي لبناني مي‌توان به اميل بستاني، فارس الخوري، سليم الحص، عادل عسيران، وليد جنبلاط، غسان تويني، صائب سلام و نجيب ميقاتي اشاره كرد.

نظام آموزشي اين دانشگاه بر اساس نظام آموزشي عالي آمريكا و سال تحصيلي به سه ترم تقسيم مي‌شود. نظام واحدي مبناي آموزش و زبان اصلي تدريس، انگليسي است. دانشگاه آمريكايي بيروت در همه مقاطع آموزش عالي دانشجو مي‌پذيرد و داراي 5 دانشكده كشاورزي و علوم تغذيه، ادبيات و علوم انساني، مهندسي و عمران، علوم بهداشتي و پزشكي است. پذيرش در اين دانشگاه منوط به داشتن معدل بالا و كسب نمره قابل قبول در امتحان زبان انگليسي است. هزينه‌هاي تحصيل در اين دانشگاه نسبتاً بالا و بسيار بيشتر از دانشگاه دولتي و بيشتر از برخي دانشگاه‌هاي خصوصي است. به عنوان نمونه، هزينه ثبت نام در سال اول دانشكده مهندسي و عمران در حدود 10000 دلار و در  رشته‌هاي مختلف دانشكده پزشكي، 18000 دلار است. اين دانشگاه از امكانات و سطح علمي بسيار مطلوب برخوردار و چندين كتابخانه تخصصي آن در اختيار دانشجويان قرار دارد. همچنين مراكز پژوهشي متعدد وابسته همچون مركز پژوهش‌هاي عربي و خاورميانه‌اي و مركز پژوهش‌هاي آمريكايي  و مركز پژوهش‌هاي بهداشت و مسكن همه ساله دهها سمينار، ميزگرد علمي و كارگاه پژوهشي برگزار مي‌‌كند. (الجامعات، پيشين، 3 تا 23).

جامعة القديس يوسف (دانشگاه قديس يوسف): دانشگاه قديس يوسف يكي از قديمي‌ترين دانشگاه‌هاي لبنان است كه در سال 1875 توسط مبشران يسوعي با دو رشته فلسفه و الهيات در بيروت آغاز بكار كرد و به زودي با تأسيس رشته‌هاي پزشكي، داروسازي و پرستاري توسعه يافت و به عنوان يكي از مراكز آموزش عالي مهم نه تنها در لبنان كه در سطح كشورهاي منطقه مطرح شد. اين دانشگاه با كادر علمي شامل 1800 استاد، داراي مجموعه متمركز دانشگاهي شامل علوم پزشكي و پرستاري، علوم اجتماعي، علوم انساني، علوم و تكنولوژي است كه حدود 30 دانشكده و موسسه و مركز آموزش عالي را در خود جاي داده‌اند و در مقاطع مختلف و رشته‌هاي متنوع دانشجو مي‌پذيرند. از جمله دانشكده‌ها و مراكز آموزش اين دانشگاه مي‌توان از دانشكده پزشكي، داندانپزشكي، داروسازي، علوم، ادبيات و علوم انساني، پرستاري، مهندسي، حقوق و علوم سياسي، علوم اقتصادي، علوم تربيتي، علوم اداري و مديريت بازرگاني، مدرسه عالي علوم دنيي، مؤسسه عالي زبانها و ترجمه، مؤسسه عالي ادبيات شرقي و مؤسسه عالي پژوهش‌هاي اسلامي مسيحي نام برد كه پذيرش در آنها مستلزم شركت در آزمون زبان و امتحان ورودي و كسب نمره قابل قبول است. نظام آموزشي در اين دانشگاه ،فرانسوي و زبان اصلي آموزش نيز زبان فرانسه است و حدود 10000 دانشجو در آن تحصيل مي‌كنند. هزينه تحصيل در اين دانشگاه، گران است. به عنوان مثال، هزينه يك واحد درسي در مقطع ليسانس در رشته‌هاي علوم انساني 64 دلار، يك واحد درسي در مقطع دكترا در رشته‌هاي پزشكي و داروسازي 224 دلار و يك واحد درسي در مقطع ليسانس در رشته‌هاي مهندسي 186 دلار است. اين دانشگاه داراي چند مركز تحقيقاتي و پژوهشي از جمله: مركز اسناد و پژوهش‌هاي ميراث عربي مسيحي و مركز تحقيقات زبانهاي زنده است (پيشين، 24 تا 64).

جامعة بيروت العربية (دانشگاه عربي بيروت): اين دانشگاه كه در سالهاي اوليه تأسيس با عنوان دانشگاه جمال عبدالناصر شناخته مي‌شد، با اهتمام انجمن لبناني نيكوكاري و حمايت دانشگاه اسكندريه در سال 1960 بنيان گزارده شد و به لحاظ اداری همچنان با دانشگاه مزبور مرتبط است ورئیس آن توسط همان دانشگاه تعیین می شود. داراي 10 دانشكده از جمله ادبيات، حقوق،علوم، مهندسي و پزشكي است و در مقاطع ليسانس تا دكترا دانشجو مي‌پذيرد. زبان آموزش در رشته‌هاي كاربردي انگليسي، و در دانشكده‌هاي ادبيات و حقوق، زبان عربي است. اين دانشگاه داراي دو مركز پژوهش تحت عنوان مركز مشاوره و پژوهش و نيز مركز پژوهش‌هاي محيط زيست و توسعه است (پيشين 51 تا 61).

الجامعة الاسلامية في لبنان (دانشگاه اسلامي لبنان): انديشه تأسيس اين دانشگاه به رهبر شيعيان لبنان امام موسي صدر بازمي‌گردد. فعاليت‌هاي اين دانشگاه اما از سال 1995 زير نظر شوراي عالي شيعيان آغاز شد. هر چند اين دانشگاه وابسته به شيعيان است، از ديگر طوائف مذهبي و مليتهاي غيرلبناني نيز دانشجو مي‌پذيرد. تعداد  دانشجويان آن در سال اول تأسيس 150 نفر بود كه اين تعداد در سال تحصيلي 2005 - 2006 به 3000 نفر رسيده است. اين دانشگاه داراي دانشكده‌هاي مهندسي، پژوهش‌هاي اسلامي، پرستاري، حقوق، علوم سياسي و اداري، اقتصاد و مديريت بازرگاني، علوم و فنون، گردشگري و ادبيات و علوم انساني و كادر علمي آن حدود 370 نفر است. دانشگاه  اسلامي در اتحاديه دانشگاه‌هاي عربي، آژانس دانشگاهي فرانكفون، اتحاديه بين‌المللي دانشگاه‌ها، اتحاديه دانشگاه‌هاي جهان اسلام، انجمن دانشگاه‌هاي اسلامي و اتحاديه بين‌المللي رؤساي دانشگاه‌ها عضويت دارد. دانشگاه اسلامي لبنان در بيشتر رشته‌ها در مقاطع ليسانس و فوق ليسانس و در دانشكده‌هاي پژوهش‌هاي اسلامي، حقوق، علوم سياسي و اداري و ادبيات و علوم انساني تا مقطع دكترا دانشجو مي‌پذيرد. هزينه تحصيل در اين دانشگاه نسبت به بسياري از دانشگاه‌هاي خصوصي پايينتر است. اين دانشگاه داراي مركز پژوهشي با عنوان مركز مطالعات و نشر است  و نشريه علمي با عنوان صوت الجامعه را منتشر مي‌كند (پيشين 178 تا 194).

جامعة البلمند (دانشگاه بلمند): اين دانشگاه غيرانتفاعي كه وابسته به طائفه روم ارتدوكس است در سال 1988 در محل دير بلمند در شمال لبنان به عنوان مدرسه عالي الهيات آغاز به كار كرد و امروز با 7 دانشكده و چند مؤسسه آموزش عالي و مركز پژوهش به فعاليت خود ادامه مي‌دهد. دانشكده‌هاي ادبيات و علوم اجتماعي، مهندسي، علوم پزشكي و الهيات از جمله دانشكده‌هاي آن و مركز پژوهش‌هاي اسلامي مسيحي، مؤسسه مطالعات تاريخ، باستان‌شناسي و ميراث شرق نزديك و مركز تحقيقات مهندسي و محيط زيست ازموسسات علمي فعال آن و زبان‌هاي عربي، انگليسي و فرانسه، زبان‌هاي آموزشي اين دانشگاهند (الجامعات، 2012،2 ، 4تا20).

جامعة روح القدس (دانشگاه روح القدس): اين دانشگاه در سال 1950 توسط جمعيت راهبان ماروني لبنان در منطقه الكسليك در جبل لبنان پايه‌گذاري شد و در سال 1962 مجوز رسمي فعاليت دريافت كرد. اين دانشگاه امروز با 11 دانشكده، 4 مؤسسه آموزش عالي و 925 نفر كارد علمي، حدود 7500 دانشجو را آموزش مي‌دهد. زبان آموزش در آن فرانسه و در مقاطع سه گانه دانشجو مي‌پذيرد. از جمله دانشكده‌هاي آن، هنرهاي زيبا، حقوق، الهيات،فلسفه و علوم انساني، موسيقي و علوم است. دانشگاه روح القدس همچنين داراي چند مركز پژوهشي از جمله مركز پژوهش‌هاي لبناني و مركز تحقيقات فرهنگي آمريكاي لاتين است (پيشين، 62 تا 68).

برخي ديگر از دانشگاه‌ها و مؤسسات عالي آموزشي لبنان، عبارتند از : اللبنانية الاميركية (1999) تحت حمايت دانشگاه ايالت نيويورك، حكمت(1875) وابسته طائفه ماروني، هايكازيان (1955) وابسته به ارامنه، سيدة اللويزة (1987) وابسته به جمعيت راهبان مريم مقدس – ماروني، الجنان(1988) وابسته به اهل سنت طرابلس، الانطونية (1966) وابسته به جمعيت راهبان انطوني – ماروني، الجامعة العالمية، وابسته به انجمن طرح‌هاي خيريه (اهل سنت)، المقاصد في بيروت (2000) وابسته به جمعيت خيريه المقاصد الاسلاميه (اهل سنت)، بيروت الاسلامية (1996) وابسته به دارالفتواي اهل سنت، الحريري (1999) وابسته به رفيق الحريري نخست وزير مقتول لبنان.


كتابخانه‌هاي دانشگاهي

تفاوت‌هاي بسياري ميان كتابخانه‌هاي دانشگاه دولتي و دانشگاه‌هاي خصوصي وحود دارد. (اسطفان، 2003،58  ). در ميان دانشگاه‌هاي غيردولتي، كتابخانه‌هاي دانشگاه آمريكايي بيروت با بيشترين و مدرن‌ترين امكانات، خدمات خود را نه تنها در اختيار دانشجويان اين دانشگاه كه امكان بهره‌برداري از آنها را براي دانشجويان ديگر دانشگاه‌ها و پژوهشگران فراهم آورده است. اين كتابخانه‌ها حدود نيم ميليون كتاب دارند كه حدود يك سوم مجموع كتابهاي كتابخانه‌هاي دولتي و خصوصي است.در حالي كه كتابخانه‌هاي دانشگاه‌هاي خصوصي حدود نود درصد از كل مجموعه‌هاي نشريات دوره‌اي را در اختيار دارند، دانشگاه آمريكايي بيروت به تنهايي، حدود 60% از اين نشريات را در اختيار دارد. (پيشين، 60)

مجموعه كتاب‌هاي  كتابخانه های دانشگاه دولتي لبنان حدود 30% از مجموع كتاب‌هاي كتابخانه‌هاي دانشگاهي است كه طي دهه‌هاي گذشته به دليل محدوديت بودجه و امكانات كم، خدمات‌رساني در اين كتابخانه‌ها چندان مطلوب نبود. از سال 1996، مركز syfed وابسته به آژانس دانشگاهي كشورهاي فرانسه زبان، باايجاد واحدهايي در دانشكده‌هاي اين دانشگاه، فعاليت‌هايي را در جهت تقويت بخش منابع علمي كتابخانه‌ها به عمل آورده است كه تا حدودي در جبران كمبودها مؤثر بوده است. همچنين با ايجاد پرديس دانشگاه دولتي در سالهاي اخير، امكانات خدمات‌رساني در كتابخانه مركزي اين دانشگاه به طور نسبي ارتقاء يافته است. تا سال 2003، تعداد 25 كتابخانه در دانشگاه‌هاي خصوصي فعال بودند كه به حدود سي هزار دانشجو خدمات مي‌دادند و در دانشگاه دولتي هم، حدود هفتاد هزار دانشجو از 43 كتابخانه، خدمات دريافت مي‌كردند (پيشين 59 و 61).

مراكز پژوهشي غيردانشگاهي*

طي نيمه دوم قرن گذشته با توجه به فضاي باز فرهنگي لبنان، دهها مركز مطالعاتي و پژوهشي در زمينه‌هاي گوناگون سياسي، فرهنگي و اجتماعي در اين كشور فعال بودند. تعداد قابل توجهي از اين مراكز با هزينه و حمايت كشورهاي عربي و برخي كشورهاي غربي و برخي نيز توسط احزاب و جريانهاي سياسي تاسیس و تعدادي نيز وابسته به طوائف مذهبي بودند. هر چند برخي از اين مركز پس از جنگ داخلي و تغيير شرايط در اين كشور تعطيل شدند، بسياري از آنها همچنان به فعاليت‌هاي علمي و پژوهشي خود ادامه مي‌دهند كه ذيلاً برخي از آنها معرفي مي‌شوند:

مركز دراسات الوحدة العربية: اين مركز كه يكي از فعالترين مركز مطالعاتي جهان عرب طي دهه‌هاي گذشته است، در سال 1975 به همت جمعي از فرهيختگان و پژوهشگران عرب در بيروت تأسيس شد. آثار پژوهشي اين مركز كه به بيش از 400 عنوان مي‌رسد، عموماً با رويكرد وحدت عربي و شامل موضوعات گوناگون سياسي،اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشورهاي عربي است. مجله المستقبل العربي نيز توسط اين مركز منتشر مي‌شود. (با استفاده از وب سايت مركز به آدرس: www.caus.Lb)

مؤسسة الدراسات الفلسطينیۀ: يكي از معدود مراكز مطالعاتي درجهان است كه منحصراً به مسائل فلسطين مي‌پردازد. هيئت امناي اين مركز مطالعاتي كه در سال 1963 در بيروت تأسيس شد، شامل بيش از 40 تن از شخصيت‌هاي علمي و سياسي عرب است. انتشار مجموعه قابل توجهي از كتب، اسناد و گزارش‌هاي گوناگون اعم از تاريخي و معاصر، در كارنامه فعاليت‌هاي اين مركز قرار دارد. پايگاه اينترنتي اين مركز نيز از سال 2003 ايجاد ومجموعه‌اي از آثار منتشر شده مركز از اين طريق در اختيار علاقمندان مطالعه و پژوهش در موضوع فلسطين قرار گرفته است. همچنين، اين پايگاه اينترنتي دو نشريه الكترونيكي گزيده‌هاي نشريات عبري و اخبار روزانه مسئله فلسطين و تحولات آن را در دسترس همگان قرار داده است. مجله الدراسات الفلسطينیة نيز توسط اين مؤسسه منتشر مي‌شود.  مؤسسه مطالعات فلسطين همچنين داراي دفاتري در واشنگتن، رام الله وپاريس است. (بااستفاده ازوب سايت مؤسسه به آدرس: www.palestinestudies.org)

مركز الدراسات الاستراتیجيۀ للابحاث و التوثيق: مركز مطالعات، پژوهش‌هاي استراتژيك و اسناد در سال 1990 در بيروت تأسيس شده است. محورهاي عمده مورد اهتمام اين مركز مطالعاتي عبارت است از نزاع اعراب و اسرائيل، نظامهاي سياسي جهان عرب، كشورهاي اسلامي همجوار به ويژه ايران و تركيه و نيز استراتژي‌ها و سياستهاي بين‌المللي تأثيرگذار بر روند تحولات خاورميانه. فصلنامه شؤون الاوسط كه به بررسي و تحليل موضوعات سياسي و استراتژيك خاورميانه‌ مي‌پردازد، ارگان اين مركز است. همچنين تاكنون چند شماره از فصلنامه ايران و العرب توسط مركز مزبور انتشار يافته است. (با استفاده از وب سايت مركز به آدرس: www.cssrd.org.lb)

المعهد الآلماني للابحاث الشرقيۀ: اين مؤسسه آلماني كه به پژوهش‌هاي شرق شناسی اهتمام دارد در سال 1961 با حمايت سفارت آلمان در بيروت تأسيس شد. مطالعه تاريخ و ميراث فرهنگي و ديني شرق، تاريخ معاصر خاورميانه و جهان عرب و نيز مطالعات اسلامي مسيحي، محورهاي فعاليت اين مؤسسه است. از مهمترين انتشارات مؤسسه مزبور، دو مجموعه پژوهش‌هاي بيروتي و بیبلوتيكا اسلاميكا است. پژوهش‌هاي بيروتي شامل 220 كتاب تحقيقي در موضوعات خاورميانه‌اي است. بیبلوتيكا اسلاميكا نيز شامل حدود 120 مجلد كتاب در حوزه زبان و ادبيات و نيز فلسفه اسلامي است. (با استفاده از وب سايت مؤسسه به آدرس: www.orient-institut.org)


المركز اللبناني للدراسات:محور عمده فعاليت‌هاي اين مركز، مطالعه سياستهاي كلي در زمينه‌ مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است. مركزلبنانی مطالعات در سال 1989 در بيروت تأسيس شده است و تاكنون پروژه‌هاي مشتركي را با برخي از مراكز پژوهشي جهان اجرا كرده است كه يكي از آنها با مركز جهاني پژوهش‌هاي توسعه در كانادا با موضوع چگونگي و سطح تأثيرگذاري تحولات اجتماعي در جوامع عرب بر فعاليت‌هاي حزبي است. اين مركز همچنين تاكنون دهها كتاب پژوهشي منتشر كرده است كه بررسي موضوع فقر در لبنان، نظام قضائي لبناني، بخش صنعت: وضع موجود و سياستهاي آينده، نيروي كار و سياست بازار كار لبنان و صنايع فرهنگي در لبنان از جمله آنهاست. مجله ابعاد نيز انتشارات اين مركز است كه به موضوعات علمي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و محيط زيست جهان عرب مي‌پردازد. (با استفاده از وب سايت مركز به آدرس: www.Leps-Lebanon.org)

تجمع الباحثات اللبنانيات: اين انجمن علمي كه مجموعه‌اي از زنان پژوهشگر لبنان را در برمي‌گيرد در سال 1993 و با هدف تقويت و توسعه فعاليت‌هاي پژوهشي در ميان زنان تأسيس شده است. مسائل سياسي، اجتماعي، فرهنگي و تربيتي در لبنان و جهان عرب، محورهاي عمده فعاليت‌هاي پژوهشي در اين انجمن است و تاكنون دهها سمينار، ميزگرد و نشست علمي در خصوص مسائل مورد اشاره برگزار كرده است. اين انجمن همه ساله كتاب سال باحثات را كه مجموعه‌اي از مقالات پژوهشي در زمينه يكي از موضوعات مورد اشاره است، منتشر مي‌كند. (با استفاده از وب سايت انجمن به آدرس: www.bahithat.org)

مركز الامام موسي الصدر للابحاث و الدراسات: اهتمام اصلي اين مركز، گردآاوري و آرشيو اسناد و ميراث امام سيدموسي صدر و انجام مطالعه و پژوهش در اين زمينه و انتشار آنهاست.  برگزاري نشستهاي علمي در اين خصوص و نيز گفتگوي اديان از فعاليت‌هاي اين مركز بشمار مي‌رود. (با استفاده از وب سايت مرکزبه آدرس: www.Imamsadr.net)

مؤسسة الفكر الاسلامي المعاصر للدراسات و البحوث: اين مؤسسه كه از مراكز نسبتاً جديد مطالعات لبنان است، با حمايت علامه سيدمحمد فضل الله تأسيس شده و محور اصلي فعاليت‌هاي آن مطالعه و پژوهش در انديشه اسلامي معاصر و تحولات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جوامع اسلامي است. (با استفاده از وب سايت مؤسسه به آدرس: www.Islammoasser.org)

المركز الاستشاري للدراسات و التوثيق: مركز مشاوره مطالعات و آرشيو اسناد وابسته به جنبش حزب اله است كه به موضوعات پژوهشي مورد نياز اين جنبش همچون مسئله مقاومت و روند تحولات مسئله فلسطين اهتمام دارد. مطالعه مستمر موضوعات توسعه و استراتژيك محلي، منطقه‌اي و بين‌المللي از فعاليت‌هاي عمده اين مركز بشمار مي‌روند. آرشيو اسناد و بانك اطلاعات در زمينه‌هاي مورد اهتمام نيز از بخش‌هاي فعال اين مركز است. (با استفاده از وب سايت مركز به آدرس:  www.dirasat.net)

مركز الزيتونۀ للدراسات و الاستشارات: محور عمده مورد اهتمام مركز مطالعات و مشاوره‌هاي پژوهشي الزيتونه كه در سال 2004 تأسيس شد، مسئله فلسطين و روند تحولات آن است. مطالعه مسائل جهان عرب نيز در زمره فعاليت‌هاي اين مركز است كه تحت حمايت جنبش فلسطينی حماس قرار دارد. شوراي اين مركز را مجموعه‌اي از استادان و پژوهشگران لبناني و عرب متخصص مسائل فلسطين تشكيل مي‌دهند.( با استفاده از وب سايت مركز به آدرس: www.alzaytouna.net)




*بسياري از نويسندگان تاريخ لبنان، دانش‌آموختگان اين مدرسه را از عوامل مهم نفوذ فرهنگ غرب در لبنان مي‌دانند؛ از جمله: (قرم، 78،2004)

* اين دانشكده همان است كه بعدها به دانشگاه آمريكايي بيروت تغيير نام داد.

** اين دانشكده همان است كه بعد  با عنوان دانشگاه قديس يوسف (يسوعيه) شناخته شد.

*آژانس امداد واشتغال سازمان ملل براي آوارگان فلسطيني (UN RWA)

*- در معرفي مراكز پژوهشي غيردانشگاهي، اضافه بروب سايت مراكز مزبور، از منابع زير نيز استفاده شده است:

1- رايزني فرهنگي ج.ا.ايران در بيروت؛ 2010، مراكز الدراسات و الابحاث في لبنان

2- اطلاعات ميداني نگارنده