لی بی شاعر چینی
-« لی بَی » شاعر خیالپرداز و رمانتیست مشهور سلسلهی تانگ:
لیبَی [1]، در سال 701 میلادی در منطقهی مینیانگ در استان«سیچوان» در خانوادهای ثروتمند و تاجر به دنیا آمد[i]. وی ازکودکی صاحب هوشی سرشار و فوق العاده بود. هنوز به 10سالگی نرسیده بود که تمامی آثار مشهور و کلاسیک مکتب«جو» یعنی مکتب کنفوسیوس و کتابهای تاریخی را ورق زده و مطالعه کرده بود. لیبَی جوان، به بسیاری از فعالیتهای دیگر نیز علاقهمند بود. برای نمونه، شمشیربازی را فرا گرفت و به مذهب دائوئیسم که در آن زمان رواج داشت، اعتقاد پیدا کرده و شیفتهی آن شد.
لیبَی ، با اینکه مدت زیادی را در حال مراقبه در دل کوه و یا انبوه جنگلها و در کنج عزلت سپری کرده و در جستجوی رب النوعها به سر می برد، ولی درعین حال، دارای همت سیاسی بلندی بود که حاکی از عشق به خدمت برای میهن و یافتن شهرت و افتخار بود. به همین سبب، در جهان بینی«لیبَی » نوعی تضاد وجود داشت. وی در20 سالگی، در نگارش شعر و مقاله مهارت زیادی پیدا کرد و از 25 سالگی به منظور سیاحت، زادگاه خود را ترک گفت، و در حین سفر اشعار زیادی در ستایش مناظر طبیعی سرود. در همین دوران بود که شهرتی در حد شاعری مطرح برهم زد وبا بسیاری از شاعران و مأموران دولتی، طرح دوستی ریخت. چه آنکه تمایل داشت با اتکا به استعداد و شایستگی و شهرتش، مورد پسند دربار قرار گیرد. سرانجام در سال 742 میلادی بنابه دستور امپراتور زمان«تان سیون زون» در شهر«چانگ آن» پایتخت سلسلهی تانگ، به آفرینش اشعار و دبیری دربار مشغول شد.
«لیبَی» که از انتصاب به مقام دولتی بسیار شاد شده بود، سعی داشت به موفقیتهای بالاتری نائل آید. ولی اغلب درباریان فاسد و رجال با فضیلت و لایق در آن جایگاهی نداشته و مورد سرکوب و تعقیب و آزار قرار گرفته و مطرود شده بودند. بدیهی بود که این مسائل با روحیهی درستکاری و عادلانهی او که هرگز در برابر فساد به زانو در نمیآمد، سازگار نبود. به همین دلیل، وی با افتراگوییها و شایعات دائمی مواجه شده و هنوز دو سال از اقامتش در شهر«چانگ آن» نگذشته بود که مجبور شد از مقامش استعفا کند.
به دنبال این ناکامی، لیبای افسرده خاطر شده و به مدت 11 سال به مسافرت در نواحی وسطی و سفلای روخانههای یانگ تِسِه و هنگو ادامه داد. چندی بعد، در حکومت سلسلهی تانگ، شورشی به نام« آنشی» رخ داد. در چنین شرایطی بود که لیبَی ، برای کمک به فرونشاندن شورش وبرقراری مجدد وحدت سرزمینی، در دفتر کار یکی از شاهزادگان امپراتور مشغول به کار شد. اما بعدها به علت مبارزه و کشمکش درونی خاندانی، شاهزاده کشته شد و لیبَی تبعید گردید، اما در پرتوی عفو عمومی آزاد وعاقبت در 61 سالگی به علت بیماری در گذشت.
لیبَی ، در زمان حیاتش اشعار بسیاری سرود که اکنون بیش از 900 قطعه از آنها برجای مانده است. اشعار او که مضامینی غنی و پرمحتوا داشت، سرگذشت شخصی او و همچنین واقعیات اجتماعی و سیمای عصر شکوفایی چین را نشان میدهد. 59 قطعه از مجموعهی آثار او نمونهای از ترسیم آئینهای باستانی چین محسوب میشود. با نگاهی به این اشعار، میتوان پی برد که از یک سو، بر امپراتوری سلسلهی تانگ شکوفایی حکمفرما بوده و از سوی دیگر، طبقهی حاکم تحت لوای این شکوفایی به ورطهی ولخرجی و فساد و عاقبت انحطاط رسیده بود که نگرانی و اضطراب ژرف شاعر از این وضعیت نیز بهخوبی در اشعار او مشهود است.
لیبَی، نیمی از زندگی خود را چون درویشان خانه بهدوش در سیاحت گذراند، لذا بسیاری از اشعارش پر از احساسات رمانتیک و وصف مناظر طبیعی چین، وصف کوهها و آب رودخانههای معروف این سرزمین است. او همواره علاقهمند به قلههای سر بهفلک کشیده ودرههای ژرف و عمیق، آبشارها و رودخانههای پرتلاطم و خروشان بود، و از جمله خصوصیات اخلاقیش میتوان به صراحت کلام، مبالغه درگفتار، خیالپردازی شگفت انگیز و احساسات گرم لجام گسیختهاش نسبت به مناظر طبیعی که دراشعارش هویداست و حد اعلای هنری او را نمایش میدهد، اشاره کرد. او، همچنین اشعار زیادی در وصف عشق و دوستی سروده است. وی در اشعاری که تقدیم دوستانش میکرد، همیشه صداقت ودوستی خود را تجسم مینمود و برای همین اشعارش از ویژگی هنری فوق العادهای برخوردار بود. آثار لیبَی، بر ادبیات شعر چین تأثیر بسیار دیرپا و ژرفی برجای گذاشته و دراین راستا بسیاری از شاعران مشهور نسلهای بعد، از آثار وی تغذیه کردهاند. امروزه سرگذشت لیبَی سوژه رمانها و اپراهای بسیاری شده ودرمیان مردم به طور گسترده رواج دارد.
«لیبَی» در شعری برای دوست ارجمندش وانگ لون[2] که او هم مثل خودش دل نازک بود و« لی» را با آواز و نه با گریه، بدرقه کرده بود، شعری نوشت. لی بَی در این شعر میگوید،«وقتی او میرود تا با قایق آنجا را ترک کند/ ناگهان لی بَی آوازی را از ساحل میشنود/ اگر چه آب در بِرکهي شفتالو هزار چی[ii]عمق دارد/ عمق آن خیلی کم تر از احساس وانگ لو است که مرا بدرقه میکند». لیبَی در شعر دیگری میگوید:«جامهي پوستین هزار سکهی طلا ارزش دارد/ و اسب خالدار هم/ شاید بتوان هر دو را برای خرید جام شرابی که ما را از پریشانی پیری رها سازد، فروخت...» در این شعر وی قطعا قصد بیان گشاده دستی و سخاوت خود را نداشته است.
گفته میشود که لیبَی در مناطق شرقی ایران باستان متولد شده و در واقع، ایرانیالاصل است که پس از مهاجرت به چین و آموختن زبان چینی به سرودن شعر به این زبان پرداخت. پایان نامهی دورهی لیسانس مرحوم آقای پورانی یکی از معدود دانشجویان ایرانی که در دههی یک هزار و شصت در دانشگاه پکن به تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات چینی پرداخت، در خصوص شرح حال و زندگی لیبَی بوده که موضوع ایرانی بودن وی در این پایان نامه به اثبات رسیده است.
[1] - Li Bai.
[2] - Wang Lun
[i] - برخی از اسناد تاریخی نشان می دهند که لیبای از اهالی آسیای مرکزی و خراسان بزرگ بوده است.
[ii] - Chi ( واحد اندازه گیری در چین قدیم که مساوی با یک سوم متر است. مترجم).