دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین
-دِنگ شيائوپينگ، معمار اصلاحات چين
دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و تحصیلات
دِنگ شيائوپينگ[1] در 22 ماه اوت سال 1904ميلادي در استان سيچوان[2]در جنوب غرب چين، در خانوادهاي مرفه و زميندار به دنيا آمد. وي در كودكي مادرش را از دست داد و در 5سالگي براي آموزش وارد يك مدرسهي خصوصي سنتي شد. در 7 سالگي بود كه در شهر چونگچينگ، در يك مدرسهي مدرن براي ادامهي تحصيل ثبت نام كرد. دِنگ در 15 سالگي و در سال1919به همراه 80 دانش آموز ديگر چيني در قالب برنامهي آموزشي-كاري كه براي دانش آموزان چيني در نظر گرفته شده بود، براي ادامهي تحصيل با كشتي عازم فرانسه گرديد. وي هنگام تحصيل در فرانسه ضمن آشنايي با ديگر دانشجويان مسنتر چيني همچون چوئِنلاي، تحت تأثير آنها قرار گرفته و به مطالعهي كتابها و عقايد ماركسيستي پرداخت و در فعاليتهاي سياسي شركت كرد. اگرچه برخي معتقدند، دِنگ و خيلي از افراد ديگر در آن زمان ماركسيست نبودند، بلكه ملي گراياني بودند كه ميخواستند كشورشان مانند ساير كشورها پيشرفت كند و لذا گروههاي كمونيستي محملي بود براي آنان تا به فعاليت سياسي به پردازند. به هرحال، دِنگ در سال1922 به ليگ جوانان سوسياليست چين و در سال 1924 در همان فرانسه به حزب كمونيست پيوست و در سال 1926، پيش از بازگشت به چين سفري به مسكو داشت و چند ماه در آنجا به مطالعهي مرام كمونيستي پرداخت.
سازماندهی ارتش سرخ
دِنگ پس از بازگشت به چين، به دليل تحصيلات در رشتهي مكانيك و آشنايي با زبان فرانسه و همچنين فعاليت حزبي كه در خارج از كشور داشت، مورد توجه رهبران حزب قرار گرفته و از او در سازماندهي ارتش سرخ استفاده كردند. او در خلال سالهاي1927تا1929 در شانگهاي اقامت گزيده و در سازماندهي تظاهرات چپگرايان در اين شهر فعال بود. كشته شدن تعداد زيادي از فعالان كمونيست در اين سالها زمينه را براي رشد سريع دِنگ شيائوپينگ فراهم ساخت و او در سال 1933 مدير بخش تبليغات حزب در استان جيانگشي شد. در دوران راهپيمايي بزرگ از جنوب به شمال، وي دبيركل كميتهي مركزي حزب بود، و هنگامي كه به عنوان كميسر سياسي ارتش هشتم به فرماندهي ليو بوچِنگ[3] فعاليت ميكرد، در جنگ ضد ژاپني و جنگ داخلي عليه كومينتانگ چند عمليات موفقيت آميز را طراحي نمود.
در دوران راهپيمايي بزرگ، اختلافات نظري موجود ميان رهبران حزب موجب شد تا كمونيستهاي چيني به رهبري مائو راه خود را از كمونيستهاي شوروي جداكنند و راه خاص خود را پيش گيرند كه به كمونيست چيني يا مائو ئيسم معروف شد. با روي كار آمدن مائو در رهبري حزب، جايگاه دِنگ شيائوپينگ نيز تقويت شد.
دِنگ در سال 1928با خانم جانگ شيهوان[4]، همسر اولش ازدواج كرد كه وي پس از دوسال زندگي مشترك درگذشت. دِنگ پس از پايان راهپيمايي بزرگ، در ياناَن براي بار دوم با خانم جوولين[5]ازدواج و داراي 3دختر و 3 پسر شد.
(Deng Rong ،2002)
حضور طولاني مدت دِنگ در جبهههاي جنگ و فعاليت وي در بخش سياسي ارتش سرخ و مشاركتش در راهپيمايي بزرگ، هميشه او را جزو رهبران محبوب حزب قرار داده و موقعيتهاي بهتري براي رسيدن به قدرت برايش فراهم ميكرد.
صعود از نردبان ترقي
پس از اعلام استقرار جمهوري خلق چين در پكن در سال 1949، هنوز بخشهايي از جنوب كشور در اختيار نيروهاي وفادار به چيانگ كايشِك بود. لذا، مسئوليت آزاد سازي جنوب به دِنگ واگذار شد. با هدايت و رهبري او بود كه در اواخر نوامبر1949، چونگچينگ آزاد و سپس نيروهاي كمونيستي وارد شهر چِنگدو آخرين استحكامات نيروهاي ملي شدند. از همان زمان دِنگ به عنوان شهردار شهر مهم جنوبي چونگچينگ انتخاب و همزمان مسئوليت حزب در مناطق جنوبي را نيز تا سال 1950كه نيروهاي كمونيستي جسته و گريخته با بقاياي كومينتانگ درگير بودند، برعهده داشت. وي تا سال 1952در چونگ چينگ و جنوب بود و سپس به پكن منتقل و به معاونت نخست وزير و معاون كميتهي اقتصادي شوراي دولتي منصوب شد. وي در سال 1954 به وزارت اقتصاد و رييس بخش ارتباطات حزب دست يافت. در سال 1954تمام مسئوليت هايش غير از پست معاونت نخست وزيري را رها و در سال 1956 دبيركل كميتهي مركزي حزب، رييس سازماندهي حزب و معاون كميسيون نظامي شد. به طور كلي، دِنگ پس از تأسيس چين نو، از همان ابتدا به پستهاي سياسي و نظامي مهمي مانند عضويت در ستاد عمومي ارتش، عضويت در كميتهي مركزي حزب، عضويت در دفتر سياسي حزب، دبيركلي كميتهي مركزي حزب و معاونت نخست وزيري در شوراي دولتي و... گمارده شد.
دِنگ در سال 1957، پس از حمايت از جنبش ضد راستگرايي مائو، به دبيركلي دبيرخانههاي شوراي وزيران منصوب و كليهي كارهاي اجرايي هيئت دولت را زير نظر ليوشائوچي پيگيري ميكرد. ولي با آغاز اجراي طرح«جهش سريع به پيش» مائو، دِنگ با اين طرح مخالفت كرد و مشكلاتش با مائو و طرفدارانش از همينجا آغاز گرديد. با مشكل و مخالفتهايي كه در اجراي اين طرح پيش آمد، دِنگ و ليو هر دو از جناح چپ راديكال به راست فرصت طلب تبديل و با انتقاد از طرحهاي اقتصادي مائو، مورد غضب وي و طرفدارانش واقع شده و با انتقادات شديدي از سوي جناح راديكال چپ مواجه شدند. در اين دوران بود كه جملهي معروف«فرق نميكند گربه سياه و يا سفيد باشد، مهم اين است كه موش بگيرد» دِنگ شيائوپينگ مطرح شد، چون وي معتقد بود در حالحاضر آنچه براي كشور مهم است، نجات از وضعيت اسفبار اقتصادي كنوني و قحطي و گرسنگي مردم است، فرق نميكند با چه نوع ايدئولوژي اين مشكل حل گردد!.
دِنگ شيائوپينگ در سال1963، در رأس هيئتي براي ملاقات با خروشچف جانشين استالين به مسكو رفت تا مناسبات دو کشور را که پس از مرگ استالین با چالش مواجه شده بود، ترمیم کند، ولی با توفیقی همراه نبود و روابط همچنان تیره ماند.
کناره گیری از قدرت
مائو که نسبت به طرحهای اصلاحات اقتصادی لیو شائوچی و دِنگ شیائوپینگ مشکوک شده بود، با اجرای انقلاب فرهنگی در سال1966، ورق را برگرداند و تمام قدرت حزب و دولت را در اختیار خود و طرفداران افراطیش گرفت و لیو و دِنگ را وادار به کنارهگیری از تمام پستهای حزبی و دولتی کرد. در سال1966، دِنگ و ليو هدف اصلي مبارزات دوران انقلاب فرهنگي واقع شدند. چون هر دو در خصوص چگونگي روند توسعهي اقتصادي چين با مائو اختلاف نظر داشتند. مائو ميترسيد كه جايگاه رهبري و نقش انقلابيش از سوي اين دو نفر خدشهدار شود. مائو علیرغم اذعان به تواناییهای دِنگ از این که او بدون مشورت با او تصمیم میگیرد همیشه ناراحت بود. لذا، دِنگ و ليو توسط افراطيون گارد سرخ مائو کاملا تحقیر و مورد انتقاد قرار گرفته و پس از محاكمه تمام موقعيتها و پستهاي دولتي و حزبي خود را از دست داده و دِنگ از سال1969تا1973 به همراه خانوادهاش به بخش دور افتادهای در استان جیانگشی در جنوب تبعيد گردید. در این مدت او مشغول مطالعهی آثار مائو و کارل مارکس و كار در يك تعميرگاه تراكتور شد. در مدت 4سال اقامت اجباری دِنگ در جیانگشی، فرزندان وی نیز بارها از سوی اعضای گارد سرخ مورد اهانت و شکنجه واقع شده و پسر بزرگ او که دانشجوی رشتهی فیزیک در دانشگاه پکن بود از پنجره به بیرون انداخته شد که موجب معلولیت دایمی وی گردید.
بازگشت به قدرت
به هرحال، پس از بروز اختلافات میان مائو و لین بیائو دست راست مائو بر سر قدرت و نحوهی اجرای اقلاب فرهنگی و کشته شدن لین بیائو در یک سانحهی هوایی در سال 1971، و تجدید نظرهایی که در حزب صورت گرفت، دِنگ مجددا مورد توجه رهبری حزب واقع شد. البته چوئِنلای در پست نخست وزیری در ملایمتر کردن نظر مائو نسبت به دِنگ و بازگرداندن وی از تبعیدگاه نقش مؤثری داشت. باید اضافه کرد که شخصیت، هوش، استعداد و تواناییهای فردی دِنگ او را از گذشته در میان رهبران حزب شاخص کرده بود و به دایره المعارف متحرک حزب مشهور بود. وقتی چوئِنلای به دلیل بیماری بستری شد، مائو را قانع کرد تا دِنگ را برگرداند و از او اعادهی حیثیت شود. دِنگ پس از بازگشت از تبعیدگاه در بهار سال 1973سریعا به پستهای بالایی گمارده و به عنوان جانشین اجرایی چوئِنلای مشغول به کار شده و کلیهی امور اجرایی کشور بار دیگر در اختیار وی قرار گرفت. دِنگ نیز تمام هم خود را صرف سروسامان دادن به وضعیت نابسامان اقتصادی و باز گرداندن همدلی و وحدت به حزب و دولت کرد و خیلی مواظب بود که دوباره هدف حملات سیاسی افراطیون طرفدار انقلاب فرهنگی و مائو قرار نگیرد. وی در اواخر سال 1973، در ساختار فرماندهان نظامی مناطق تغییراتی ایجاد و تعدادی از نظامیان همفکرش را اتقای مقام داده و به عضویت دفتر سیاسی حزب در آورد. با وخیمتر شدن شرایط جسمانی چوئِنلای و بستری شدنش در ماه مه1974، رهبری عملی کشور به صورت فزاینده در اختیار دِنگ قرار گرفت. وی در ژانویهی1975 به پست معاونت رهبری حزب، معاون اول نخست وزیر و رییس ستاد مشترک ارتش ارتقای مقام یافت. در این دوران دِنگ تلاش میکرد جایگاه سیاسی خود را هرچه بیشتر تثبیت کند، ولی هنوز توان مقابله با جیانگ چِنگ همسر مائو و زن قدرتمند باند چهار نفره را نداشت.
هنوز انقلاب فرهنگی در اوج خود بود و باند چهارنفرهی چپ رادیکال همچنان برای قبضهی کامل قدرت با دیگران در حال رقابت بود. این باند دِنگ را بزرگترین چالش بر سرِ راه خود میدید و مائو نیز ا زاینکه وجههی انقلاب فرهنگی توسط دِنگ تخریب شود در هراس بود. باند چهارنفره در اوایل1975، دِنگ را وادار به شرکت در یک سری جلسات انتقاد از خود که معمول سیاست آن روز جناح چپ بود کردند. وی علیرغم پذیرش برخی نقایص ایدئولوژیک خود، از پذیرش اشتباه بودن سیاستهای اقتصادی اتخاذ شده از طرف خود سر باز زد و رقابت ميان او با باند چهارنفره بیش از پیش بروز کرد و مائو هم به جانبداری از باند چهارنفره پرداخت و عذر خواهی دِنگ را نپذیرفته و تعیین سرنوشت سیاسی وی را بر عهدهی کمیتهی مرکزی حزب گذاشت.
دوران سخت
چوئِنلای به عنوان پشتیبان اصلی دِنگ، در ژانویهی 1976درگذشت، و باند چهارنفره با چراغ سبز مائو تخریب چهرهی دِنگ را آغاز و به جای دِنگ هواکوفِنگ به عنوان جایگزین چوئِنلای به نخست وزیری انتخاب شد. لذا، در جلسهی کمیتهی مرکزی که برای تعیین سرنوشت دِنگ تشکیل شد، با اعمال نفوذ باند چهارنفره تصمیم گرفته شد که دِنگ از تمامی مسئولیتهایش کنار گذاشته شده و به بخش بین الملل منتقل شود. دِنگ برای چند ماه خانه نشین شده و منتظر سرنوشت گردید. در تاریخ 3ماه مارس مائو با صدور بیانیهای ضمن تأکید بر ادامهی روند انقلاب فرهنگی، موضوع دِنگ را یک مسئلهی داخلی اعلام و از بخشهای مختلف خواست تا دِنگ را مورد انتقاد قرار دهند.
هنوز سه ماه از فوت چوئِنلای نگذشته بود که بار دیگر باند چهارنفره این بار به بهانهی تظاهرات مردم در فستیوال مردگان در میدان تیان اَنمِن و متهم ساختن دِنگ به سازماندهی این تظاهرات، او را از قدرت به زیر کشیده و مائو را وادار کردند او را از تمام پستهای حزبی و دولتی به جز عضویت در حزب برکنار کند.
با مرگ مائو در 9سپتامبر سال 1976، این بار باند چهارنفره بود که حامی خود را از دست داده و تضعیف شدند و جریان انقلاب فرهنگی نیز متوقف شد. پس از مرگ مائو، دِنگ در ماه ژوئن1977، با حمایت همفکرانش در حزب، دولت و ارتش به صحنهی سیاسی بازگشته و ابتدا به معاونت کمیتهی مرکزی، معاونت کمیسیون نظامی و ریاست ستاد ارتش منصوب گردید. نخستین هدف او کنار گذاشتن پیروان مائو و مائو زدایی از قدرت بود. هدف دیگر او به محاکمه کشیدن باند چهارنفره بود که در 20 نوامبر 1980 دادگاه رسیدگی به اتهامات آنها آغاز شد. این محاکمات در واقع، نمادی از پیروزی مقامات کهنه کاری بود که به رهبری دِنگ که خود قربانی تحولات رادیکال مائو در دوران انقلاب فرهنگی شده بود، بهشمار میرفت.
بهار پکن
رابطین قوی دِنگ در ارتش، حزب و بروکراسی دولتی، در تحکیم پایههای سیاسی وی بسیار مؤثر بودند. این روابط زمینه را برای کنار زدن هواکوفِنگ جانشین انتصابی مائو در سال1977 و جایگزین شدن طرفداران دِنگ در پستهای کلیدی فراهم ساخت. او همچنین، با اجرای سیاست«بهار پکن» اجازه داد سیاستها و کارهای دوران انقلاب فرهنگی مورد نقد قرار گرفته و محدودیتهای ایجاد شده برای طبقات اجتماعی در آن دوران از میان برداشته شود. وی با اقدامات اصلاحی خود در سطح رهبری، سیاستها و مقامات حزبی و در کنار آن اصلاحات اقتصادی که اجرا کرد، محبوبیت زیادی کسب نمود. وی پس از تثبیت جایگاه سیاسی، موفق شد برنامههای استراتژیک مدرن سازی سریع اقتصادی خود را در دسامبر1979 به مورد اجرا بگذارد. این استراتژی که شامل چهار بخش کلیدی از نظام کشور(کشاورزی، صنعت، دفاع ملی و علوم و فنون) میشد، مبتنی بر بیانیهای بود که چوئِنلای در اوایل دههی1970 طراحی کرده بود ولی موفق به اجرای آن نشد. در نتیجهی این تغییر و تحولات بود که دِنگ به«معمار اصلاحات چین» شهرت یافت.
دِنگ پس از تغییر مسیر سیاسی کشور در سال1978، سفری به کشورهای تایلند، سنگاپور و مالزی داشت. در این سفر لیکوانیو[6] نخست وزیر سنگاپور، اجرای اصلاحات در سیستم چین را به دِنگ ارایه کرد. و در همان دوران بود که وی اجرای اصلاحات اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد. با اصلاح ساختار و سیستم سیاسی و اقتصادی دوران مائو و برکناری افراد دارای تفکرات رادیکال دوران انقلاب فرهنگی و روی کار آمدن افراد میانه رو و طرفدار اصلاحات، و اصلاح قوانین و مقررات داخلی و مجاز شدن سرمایه گذاریهای خارجی در این کشور، زمینه برای ورود سرمایههای خارجی فراهم و آمریکا روابط خود با چین را عادی کرد و تمام شرکتهای غربی، به ویژه چینیهای مقیم خارج به تعامل اقتصادی و سرمایه گذاری در زمینههای مختلف را آغاز نمودند. در سال 1979، دِنگ سفری به آمریکا داشت و در آنجا اولویت رژیم چین را توسعهی اقتصادی اعلام نمود. او تلاش کرد عملگرایی جدید را در سیاست چین نهادینه کند و به جای سیستم قدرت و تصمیم گیری متمرکز که در دوران مائو متداول بود، سیستم نوینی با عنوان اجماع رهبران را جایگزین سازد. در این سیستم به جای این که یک نفر تصمیم گیری کند، گروهی و در واقع خرد جمعی بود که تصمیم می گرفت, و لذا از اشتباهات فاحش دوران مائو در امان بود.
دِنگ پس از کسب موفقیتهای اولیه در زمینههای سیاسی و اقتصادی، برای پاسخگویی حزب به مردم پیرامون اشتباهات دوران انقلاب فرهنگی و پذیرش مسئولیت برنامههای نادرست پیشین(در دوران مائو)، در سال1982کمیتهی مرکزی را وادار به صدور بیانیهای تحت عنوان«پیرامون مسایل مختلف تاریخی از زمان تأسیس جمهوری خلق چین[i]» نمود که در آن مسئولیت فجایع دوران انقلاب فرهنگی بر عهدهی باند چهارنفره و به جایگاه مائو به عنوان مارکسیست بزرگ، انقلابی پرولتاریایی، نظامی برجسته و... تأکید و اعلام شد بایستی دستاوردهای مائو قبل از اشتباهاتش در نظر گرفته شود. در این اجلاس دِنگ شخصا گفت:«70درصد کارهای مائو درست و تنها 30درصد اشتباه بوده است.» وی ضمن مذاکره با دولت انگلیس و با پذیرش و اعلام سیاست یک کشور و دو سیستم، توانست بازگشت هنگکنگ در سال1997 را تضمین نماید. متعاقب آن دولت پرتغال را نیز تحت فشار قرار داد و الحاق ماکائو در سال1999هم به دست آمد و این سیاست الگویی شد برای الحاق تایوان به سرزمین اصلی در آیندهای نه چندان دور.
رهبری اصلاحات
در خلال دههی1980، دِنگ موفق به نهادینه کردن روند اصلاحات گردید. در این روند وی بر حفظ سیستم سوسیالیستی چین تأکید داشت(سیستم سوسیالیستی که دولت با مشارکت سرمایه گذاران خارجی کالاها را تولید و توزیع میکرد). اصلاحاتی که دِنگ ایجاد کرد بهصورت کلی کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشید ولی همزمان بیعدالتی و نا برابری را هم در سرتاسر چین گسترش داد. در این دهه روابط با ژاپن بهبود پیدا کرده و این کشور به الگوی اقتصادی چین تبدیل و رشد اقتصاد کشور آغاز گردید ولی در کنار آن بیکاری هم افزایش یافت و فاصلهی طبقاتی افسار گسیختهای ایجاد شد. لذا، برخی از هواداران دِنگ وی را صریحا به دیکتاتوری متهم و خواستار اجرای سیستم عدالت محوری شدند. در دسامبر1986، تظاهرات گستردهای علیه اختلافات طبقاتی ایجاد شده در جامعه، توسط دانشجویان به راه افتاد که توسط نیروهای دولتی سرکوب و برخی از رهبران آنها دستگیر و زندانی شدند و سازمانها و نشریاتی که علیه سیاستهای اقتصادی دِنگ فعالیت می کردند، غیر قانونی اعلام شدند.
با اجرای سرشماری عمومی در سال1982، مشکلات ناشی از ازدیاد جمعیت مشخص شد و لذا دِنگ دستور اجرای مقررات تک فرزندی را صادر کرد. در اواخر دههی1980، بر اثر توسعهی اقتصادی و آزادی محدود اظهار عقیده، دولت دِنگ به خاطر توسعهی نابرابریهای اقتصادی و گسترش فاصلهی طبقاتی و فساد، تحت فشار افکار عمومی و روشنفکران داخلی و خارجی قرار گرفت. در اکتبر1987، استراتژی توسعهی 3مرحلهای چین بدین شرح اعلام شد: مرحلهی اول دو برابر کردن درآمد سرانه و حصول اطمینان از تأمین مواد غذایی کافی برای مردم که تا پایان دههی1980 محقق خواهد شد. قدم دوم، چهار برابر کردن تولیدات ناخالص ملی تا آخر قرن بیستم که این هدف نیز پیش از موعد و در سال 1995به دست آمد. و آخرین قدم، رساندن تولید ناخالص ملی به حد کشورهای توسعه یافتهی متوسط تا سال2050 است که در آنصورت کشور چین کاملا به توسعه یافتگی رسیده و مدرن شده و بهبود کامل در زندگی عموم مردم حاصل شده است.
(Chen Yu ،2002)
اصرار دِنگ به اجرای سیستم سوسیالیستی در دههی1980، همزمان با اجرای اصلاحات اقتصادی، وی را کم کم به خارج از صحنهی اجرایی کشور کشاند.
(Dachang Cong ،1997)
در خلال سفر میخاییل گورباچف به پکن در ژوئن سال1989، یک سری تظاهرات دانشجویی برای رسیدن به دموکراسی بیشتر در میدان تیان اَنمِن توسط دانشجویان برگزار شد که با خشونت هرچه تمامتر تظاهرات کنندگان سرکوب و تعداد زیادی ا زدانشجویان در این رویارویی کشته شدند. پخش این صحنهها از شبکههای تلویزیونی جهان موجب شرمساری رهبران چین شد. در حالی که مقصر اصلی این سرکوب مقامات پایینتر دانسته شد، ولی این شخصیت و اعتبار دِنگ بود که به خاطر اين سركوب خدشه دار گردید. پس از این قتل عام که محکومیت جهانی را در پی داشت، و بالا رفتن سن دِنگ، او کاملا از عرصهی سیاست کناره گیری کرد. ولی در سال 1992، او با اظهار نارضایتی از روند کند اصلاحات که به توصیهی محافظه کاران صورت میگرفت، به یک سفر اکتشافی در جنوب رفته و با صدور دستورالعمل اجرایی خواستار سرعت بیشتری در روند رشد و توسعهی اقتصادی شد. از آن روز به بعد توسعهی اقتصادی سرعت گرفت و موجب رشد 2رقمی در اغلب سالهای دههی1990 گردید. علیرغم نیمه بازنشستگی و کناره گیری دِنگ از بدنهی اجرایی کشور، دستگاه تبلیغاتی دولت تلاش کرد یک مکتب فکری در حول محور اندیشههای«معمار اصلاحات» ایجاد کند.
www.notabelbiographies.com)) وی در اواخر عمر خود مباحثی را برای ایجاد تعادل در اصلاحات اقتصادی و ثبات سیاسی آغاز کرد و از آن پس بود که سیاستها و تفکرات دِنگ شکل قانونی به خود گرفت و اجرای آن برای دولتمردان الزامی شد.
(Vogel Ezra F ،2011)
پایان عصر دِنگ
دِنگ شیائوپینگ«معمار اصلاحات» سرانجام در 19 فوریهی1997، پیش از آن که شاهد الحاق هنگکنگ و ماکائو به سرزمین اصلی باشد، درگذشت، ولی سیاستهای اقتصادی و فلسفهی سیاسی وی همچنان در دوران رهبری جیانگ زِمین و حتی پس از آن نیز ادامه یافت. پس از مرگ و اجرای مراسم رسمی، قطعاتی از بدن وی طبق وصیت خودش برای تحقیقات پزشکی اهدا شده و بقیهی جسد سوزانده شد.
(Cuo Jian ،2006)
آنچه از دوران دِنگ برای مردم چین و جهان به یادگار ماند، بنا به گفتهی اغلب کارشناسان و تحلیلگران بین المللی، معجزهی اقتصادی بود که از کشوری کاملا منزوی و فقیر، کشوری به شدت در حال پیشرفت در زمینههای مختلف، به ویژه اقتصاد است که اینک به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است.
[1] - Deng Xiaoping.
[2]- Sichuan.
[3]- Liu Bocheng.
[4]- Zhang Xihuan.
[5]- Zhuo Lin.
[6]- Li Kuan Yew.
[i]- On The Various Historical Issues Since The Founding of the People’s Republic of China.