دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۸ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == ''-دِنگ شيائو­پينگ، معمار اصلاحات چين'' == === دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و تحصیلات === دِنگ شيائو­پينگ[1] در 22 ماه اوت سال 1904ميلادي در استان سي­چوان[2]در جنوب غرب چين، در خانواده­اي مرفه و زميندار به دنيا آمد. وي در كودكي مادرش را از دست داد و در 5...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

-دِنگ شيائو­پينگ، معمار اصلاحات چين

دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و تحصیلات

دِنگ شيائو­پينگ[1] در 22 ماه اوت سال 1904ميلادي در استان سي­چوان[2]در جنوب غرب چين، در خانواده­اي مرفه و زميندار به دنيا آمد. وي در كودكي مادرش را از دست داد و در 5سالگي براي آموزش وارد يك مدرسه­­ي خصوصي سنتي شد. در 7 سالگي بود كه در شهر چونگ­چينگ، در يك مدرسه­ي مدرن براي ادامه­ي تحصيل ثبت نام كرد. دِنگ در 15 سالگي و در سال1919به همراه 80 دانش آموز ديگر چيني در قالب برنامه­ي آموزشي-كاري كه براي دانش آموزان چيني در نظر گرفته شده بود، براي ادامه­ي تحصيل با كشتي عازم فرانسه گرديد. وي هنگام تحصيل در فرانسه ضمن آشنايي با ديگر دانشجويان مسن­تر چيني هم­چون چوئِن­لاي، تحت تأثير آن­ها قرار گرفته و به مطالعه­ي كتاب­ها و عقايد ماركسيستي پرداخت و در فعاليت­هاي سياسي شركت كرد. اگرچه برخي معتقدند، دِنگ و خيلي از افراد ديگر در آن زمان ماركسيست نبودند، بلكه ملي گراياني بودند كه مي­خواستند كشورشان مانند ساير كشورها پيشرفت كند و لذا گروه­هاي كمونيستي محملي بود براي آنان تا به فعاليت سياسي به پردازند. به هرحال، دِنگ در سال1922 به ليگ جوانان سوسياليست چين و در سال 1924 در همان فرانسه به حزب كمونيست پيوست و در سال 1926، پيش از بازگشت به چين سفري به مسكو داشت و چند ماه در آن­جا به مطالعه­ي مرام كمونيستي پرداخت.

سازماندهی ارتش سرخ

دِنگ پس از بازگشت به چين، به دليل تحصيلات در رشته­ي مكانيك و آشنايي با زبان فرانسه و هم­چنين فعاليت حزبي كه در خارج از كشور داشت، مورد توجه رهبران حزب قرار گرفته و از او در سازماندهي ارتش سرخ استفاده كردند. او در خلال سال­هاي1927تا1929 در شانگهاي اقامت گزيده و در سازماندهي تظاهرات چپگرايان در اين شهر فعال بود. كشته شدن تعداد زيادي از فعالان كمونيست در اين سال­ها زمينه را براي رشد سريع دِنگ شيائو­پينگ فراهم ساخت و او در سال 1933 مدير بخش تبليغات حزب در استان جيانگشي شد. در دوران راهپيمايي بزرگ از جنوب به شمال، وي دبيركل كميته­ي مركزي حزب بود، و هنگامي كه به عنوان كميسر سياسي ارتش هشتم به فرماندهي ليو بوچِنگ[3] فعاليت مي­كرد، در جنگ ضد ژاپني و جنگ داخلي عليه كومين­تانگ چند عمليات موفقيت آميز را طراحي نمود.

در دوران راهپيمايي بزرگ، اختلافات نظري موجود ميان رهبران حزب موجب شد تا كمونيست­هاي چيني به رهبري مائو راه خود را از كمونيست­هاي شوروي جداكنند و راه خاص خود را پيش گيرند كه به كمونيست چيني يا مائو ئيسم معروف شد. با روي كار آمدن مائو در رهبري حزب، جايگاه دِنگ شيائو­پينگ نيز تقويت شد.

دِنگ در سال 1928با خانم جانگ شي­هوان[4]، همسر اولش ازدواج كرد كه وي پس از دوسال زندگي مشترك درگذشت. دِنگ پس از پايان راهپيمايي بزرگ، در يان­اَن براي بار دوم با خانم جوولين[5]ازدواج و داراي 3دختر و 3 پسر شد.

(Deng Rong ،2002)

حضور طولاني مدت دِنگ در جبهه­هاي جنگ و فعاليت وي در بخش سياسي ارتش سرخ و مشاركتش در راهپيمايي بزرگ، هميشه او را جزو رهبران محبوب حزب قرار داده و موقعيت­هاي بهتري براي رسيدن به قدرت برايش فراهم مي­كرد.

صعود از نردبان ترقي

پس از اعلام استقرار جمهوري خلق چين در پكن در سال 1949، هنوز بخش­هايي از جنوب كشور در اختيار نيروهاي وفادار به چيانگ كاي­شِك بود. لذا، مسئوليت آزاد سازي جنوب به دِنگ واگذار شد. با هدايت و رهبري او بود كه در اواخر نوامبر1949، چونگ­چينگ آزاد و سپس نيروهاي كمونيستي وارد شهر چِنگ­دو آخرين استحكامات نيروهاي ملي شدند. از همان زمان دِنگ به عنوان شهردار شهر مهم جنوبي چونگ­چينگ انتخاب و همزمان مسئوليت حزب در مناطق جنوبي را نيز تا سال 1950كه نيروهاي كمونيستي جسته و گريخته با بقاياي كومين­تانگ درگير بودند، برعهده داشت. وي تا سال 1952در چونگ چينگ و جنوب بود و سپس به پكن منتقل و به معاونت نخست وزير و معاون كميته­ي اقتصادي شوراي دولتي منصوب شد. وي در سال 1954 به وزارت اقتصاد و رييس بخش ارتباطات حزب دست يافت. در سال 1954تمام مسئوليت هايش غير از پست معاونت نخست وزيري را رها و در سال 1956 دبيركل كميته­ي مركزي حزب، رييس سازماندهي حزب و معاون كميسيون نظامي شد. به طور كلي، دِنگ پس از تأسيس چين نو، از همان ابتدا به پست­هاي سياسي و نظامي مهمي مانند عضويت در ستاد عمومي ارتش، عضويت در كميته­ي مركزي حزب، عضويت در دفتر سياسي حزب، دبيركلي كميته­ي مركزي حزب و معاونت نخست وزيري در شوراي دولتي و... گمارده شد.

دِنگ در سال 1957، پس از حمايت از جنبش ضد راستگرايي مائو، به دبيركلي دبيرخانه­هاي شوراي وزيران منصوب و كليه­ي كارهاي اجرايي هيئت دولت را زير نظر ليوشائوچي پيگيري مي­كرد. ولي با آغاز اجراي طرح«جهش سريع به پيش» مائو، دِنگ با اين طرح مخالفت كرد و مشكلاتش با مائو و طرفدارانش از همين­جا آغاز گرديد. با مشكل و مخالفت­هايي كه در اجراي اين طرح پيش آمد، دِنگ و ليو هر دو از جناح چپ راديكال به راست فرصت طلب تبديل و با انتقاد از طرح­هاي اقتصادي مائو، مورد غضب وي و طرفدارانش واقع شده و با انتقادات شديدي از سوي جناح راديكال چپ مواجه شدند. در اين دوران بود كه جمله­ي معروف«فرق نمي­كند گربه سياه و يا سفيد باشد، مهم اين است كه موش بگيرد» دِنگ شيائوپينگ مطرح شد، چون وي معتقد بود در حال­حاضر آن­چه براي كشور مهم است، نجات از وضعيت اسفبار اقتصادي كنوني و قحطي و گرسنگي مردم است، فرق نمي­كند با چه نوع ايدئولوژي اين مشكل حل گردد!.

دِنگ شيائوپينگ در سال1963، در رأس هيئتي براي ملاقات با خروشچف جانشين استالين به مسكو رفت تا مناسبات دو کشور را که پس از مرگ استالین با چالش مواجه شده بود، ترمیم کند، ولی با توفیقی همراه نبود و روابط هم­چنان تیره ماند.

کناره گیری از قدرت

مائو که نسبت به طرح­های اصلاحات اقتصادی لیو شائوچی و دِنگ شیائوپینگ مشکوک شده بود، با اجرای انقلاب فرهنگی در سال1966، ورق را برگرداند و تمام قدرت حزب و دولت را در اختیار خود و طرفداران افراطیش گرفت و لیو و دِنگ را وادار به کناره­گیری از تمام پست­های حزبی و دولتی کرد. در سال1966، دِنگ و ليو هدف اصلي مبارزات دوران انقلاب فرهنگي واقع شدند. چون هر دو در خصوص چگونگي روند توسعه­ي اقتصادي چين با مائو اختلاف نظر داشتند. مائو مي­ترسيد كه جايگاه رهبري و نقش انقلابيش از سوي اين دو نفر خدشه­دار شود. مائو علی­رغم اذعان به توانایی­های دِنگ از این که او بدون مشورت با او تصمیم می­گیرد همیشه ناراحت بود. لذا، دِنگ و ليو توسط افراطيون گارد سرخ مائو کاملا تحقیر و مورد انتقاد قرار گرفته و پس از محاكمه تمام موقعيت­ها و پست­هاي دولتي و حزبي خود را از دست داده و دِنگ از سال1969تا1973 به همراه خانواده­اش به بخش دور افتاده­ای در استان جیانگشی در جنوب تبعيد گردید. در این مدت او مشغول مطالعه­ی آثار مائو و کارل مارکس و كار در يك تعمير­گاه تراكتور شد. در مدت 4سال اقامت اجباری دِنگ در جیانگشی، فرزندان وی نیز بارها از سوی اعضای گارد سرخ مورد اهانت و شکنجه واقع شده و پسر بزرگ او که دانشجوی رشته­ی فیزیک در دانشگاه پکن بود از پنجره به بیرون انداخته شد که موجب معلولیت دایمی وی گردید.

بازگشت به قدرت

به هرحال، پس از بروز اختلافات میان مائو و لین بیائو دست راست مائو بر سر قدرت و نحوه­ی اجرای اقلاب فرهنگی و کشته شدن لین بیائو در یک سانحه­ی هوایی در سال 1971، و تجدید نظرهایی که در حزب صورت گرفت، دِنگ مجددا مورد توجه رهبری حزب واقع شد. البته چوئِن­لای در پست نخست وزیری در ملایم­تر کردن نظر مائو نسبت به دِنگ و بازگرداندن وی از تبعیدگاه نقش مؤثری داشت. باید اضافه کرد که شخصیت، هوش، استعداد و توانایی­های فردی دِنگ او را از گذشته در میان رهبران حزب شاخص کرده بود و به دایره المعارف متحرک حزب مشهور بود. وقتی چوئِن­لای به دلیل بیماری بستری شد، مائو را قانع کرد تا دِنگ را برگرداند و از او اعاده­ی حیثیت شود. دِنگ پس از بازگشت از تبعیدگاه در بهار سال 1973سریعا به پست­های بالایی گمارده و به عنوان جانشین اجرایی چوئِن­لای مشغول به کار شده و کلیه­ی امور اجرایی کشور بار دیگر در اختیار وی قرار گرفت. دِنگ نیز تمام هم خود را صرف سروسامان دادن به وضعیت نابسامان اقتصادی و باز گرداندن همدلی و وحدت به حزب و دولت کرد و خیلی مواظب بود که دوباره هدف حملات سیاسی افراطیون طرفدار انقلاب فرهنگی و مائو قرار نگیرد. وی در اواخر سال 1973، در ساختار فرماندهان نظامی مناطق تغییراتی ایجاد و تعدادی از نظامیان هم­فکرش را اتقای مقام داده و به عضویت دفتر سیاسی حزب در آورد. با وخیم­تر شدن شرایط جسمانی چوئِن­لای و بستری شدنش در ماه مه1974، رهبری عملی کشور به صورت فزاینده در اختیار دِنگ قرار گرفت. وی در ژانویه­ی1975 به پست معاونت رهبری حزب، معاون اول نخست وزیر و رییس ستاد مشترک ارتش ارتقای مقام یافت. در این دوران دِنگ تلاش می­کرد جایگاه سیاسی خود را هرچه بیشتر تثبیت کند، ولی هنوز توان مقابله با جیانگ چِنگ همسر مائو و زن قدرتمند باند چهار نفره را نداشت.

هنوز انقلاب فرهنگی در اوج خود بود و باند چهارنفره­ی چپ رادیکال هم­چنان برای قبضه­ی کامل قدرت با دیگران در حال رقابت بود. این باند دِنگ را بزرگ­ترین چالش بر سرِ راه خود می­دید و مائو نیز ا زاین­که وجهه­ی انقلاب فرهنگی توسط دِنگ تخریب شود در هراس بود. باند چهارنفره در اوایل1975، دِنگ را وادار به شرکت در یک سری جلسات انتقاد از خود که معمول سیاست آن روز جناح چپ بود کردند. وی علی­رغم پذیرش برخی نقایص ایدئولوژیک خود، از پذیرش اشتباه بودن سیاست­های اقتصادی اتخاذ شده از طرف خود سر باز زد و رقابت ميان او با باند چهار­نفره بیش از پیش بروز کرد و مائو هم به جانبداری از باند چهارنفره پرداخت و عذر خواهی دِنگ را نپذیرفته و تعیین سرنوشت سیاسی وی را بر عهده­ی کمیته­ی مرکزی حزب گذاشت.

دوران سخت

چوئِن­لای به عنوان پشتیبان اصلی دِنگ، در ژانویه­ی 1976درگذشت، و باند چهارنفره با چراغ سبز مائو تخریب چهره­ی دِنگ را آغاز و به جای دِنگ هواکوفِنگ به عنوان جایگزین چوئِن­لای به نخست وزیری انتخاب شد. لذا، در جلسه­ی کمیته­ی مرکزی که برای تعیین سرنوشت دِنگ تشکیل شد، با اعمال نفوذ باند چهارنفره تصمیم گرفته شد که دِنگ از تمامی مسئولیت­هایش کنار گذاشته شده و به بخش بین الملل منتقل شود. دِنگ برای چند ماه خانه نشین شده و منتظر سرنوشت گردید. در تاریخ 3ماه مارس مائو با صدور بیانیه­ای ضمن تأکید بر ادامه­ی روند انقلاب فرهنگی، موضوع دِنگ را یک مسئله­ی داخلی اعلام و از بخش­های مختلف خواست تا دِنگ را مورد انتقاد قرار دهند. 

هنوز سه ماه از فوت چوئِن­لای نگذشته بود که بار دیگر باند چهارنفره این بار به بهانه­ی تظاهرات مردم در فستیوال مردگان در میدان تیان اَن­مِن و متهم ساختن دِنگ به سازماندهی این تظاهرات، او را از قدرت به زیر کشیده و مائو را وادار کردند او را از تمام پست­های حزبی و دولتی به جز عضویت در حزب برکنار کند.

با مرگ مائو در 9سپتامبر سال 1976، این بار باند چهارنفره بود که حامی خود را از دست داده و تضعیف شدند و جریان انقلاب فرهنگی نیز متوقف شد. پس از مرگ مائو، دِنگ در ماه ژوئن1977، با حمایت هم­فکرانش در حزب، دولت و ارتش به صحنه­ی سیاسی بازگشته و ابتدا به معاونت کمیته­ی مرکزی، معاونت کمیسیون نظامی و ریاست ستاد ارتش منصوب گردید. نخستین هدف او کنار گذاشتن پیروان مائو و مائو زدایی از قدرت بود. هدف دیگر او به محاکمه کشیدن باند چهارنفره بود که در 20 نوامبر 1980 دادگاه رسیدگی به اتهامات آن­ها آغاز شد. این محاکمات در واقع، نمادی از پیروزی مقامات کهنه کاری بود که به رهبری دِنگ که خود قربانی تحولات رادیکال مائو در دوران انقلاب فرهنگی شده بود، به­شمار می­رفت.

بهار پکن

رابطین قوی دِنگ در ارتش، حزب و بروکراسی دولتی، در تحکیم پایه­های سیاسی وی بسیار مؤثر بودند. این روابط زمینه را برای کنار زدن هواکوفِنگ جانشین انتصابی مائو در سال1977 و جایگزین شدن طرفداران دِنگ در پست­های کلیدی فراهم ساخت. او هم­چنین، با اجرای سیاست«بهار پکن» اجازه ­داد سیاست­ها و کارهای دوران انقلاب فرهنگی مورد نقد قرار گرفته و محدودیت­های ایجاد شده برای طبقات اجتماعی در آن دوران از میان برداشته شود. وی با اقدامات اصلاحی خود در سطح رهبری، سیاست­ها و مقامات حزبی و در کنار آن اصلاحات اقتصادی که اجرا کرد، محبوبیت زیادی کسب نمود. وی پس از تثبیت جایگاه سیاسی، موفق شد برنامه­های استراتژیک مدرن سازی سریع اقتصادی خود را در دسامبر1979 به مورد اجرا بگذارد. این استراتژی که شامل چهار بخش کلیدی از نظام کشور(کشاورزی، صنعت، دفاع ملی و علوم و فنون) می­شد، مبتنی بر بیانیه­ای بود که چوئِن­لای در اوایل دهه­ی1970 طراحی کرده بود ولی موفق به اجرای آن نشد. در نتیجه­ی این تغییر و تحولات بود که دِنگ به«معمار اصلاحات چین» شهرت یافت.

دِنگ پس از تغییر مسیر سیاسی کشور در سال1978، سفری به کشورهای تایلند، سنگاپور و مالزی داشت. در این سفر لی­کوان­یو[6] نخست وزیر سنگاپور، اجرای اصلاحات در سیستم چین را به دِنگ ارایه کرد. و در همان دوران بود که وی اجرای اصلاحات اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد. با اصلاح ساختار و سیستم سیاسی و اقتصادی دوران مائو و برکناری افراد دارای تفکرات رادیکال دوران انقلاب فرهنگی و روی کار آمدن افراد میانه رو و طرفدار اصلاحات، و اصلاح قوانین و مقررات داخلی و مجاز شدن سرمایه گذاری­های خارجی در این کشور، زمینه برای ورود سرمایه­های خارجی فراهم و آمریکا روابط خود با چین را عادی کرد و تمام شرکت­های غربی، به ویژه چینی­های مقیم خارج به تعامل اقتصادی و سرمایه گذاری در زمینه­های مختلف را آغاز نمودند. در سال 1979، دِنگ سفری به آمریکا داشت و در آن­جا اولویت رژیم چین را توسعه­ی اقتصادی اعلام نمود. او تلاش کرد عملگرایی جدید را در سیاست چین نهادینه کند و به جای سیستم قدرت و تصمیم گیری متمرکز که در دوران مائو متداول بود، سیستم نوینی با عنوان اجماع رهبران را جایگزین سازد. در این سیستم به جای این که یک نفر تصمیم گیری کند، گروهی و در واقع خرد جمعی بود که تصمیم می گرفت, و لذا از اشتباهات فاحش دوران مائو در امان بود.

دِنگ پس از کسب موفقیت­های اولیه در زمینه­های سیاسی و اقتصادی، برای پاسخگویی حزب به مردم پیرامون اشتباهات دوران انقلاب فرهنگی و پذیرش مسئولیت برنامه­های نادرست پیشین(در دوران مائو)، در سال1982کمیته­ی مرکزی را وادار به صدور بیانیه­ای تحت عنوان«پیرامون مسایل مختلف تاریخی از زمان تأسیس جمهوری خلق چین[i]» نمود که در آن مسئولیت فجایع دوران انقلاب فرهنگی بر عهده­ی باند چهارنفره و به جایگاه مائو به عنوان مارکسیست بزرگ، انقلابی پرولتاریایی، نظامی برجسته و... تأکید و اعلام شد بایستی دستاوردهای مائو قبل از اشتباهاتش در نظر گرفته شود. در این اجلاس دِنگ شخصا گفت:«70درصد کارهای مائو درست و تنها 30درصد اشتباه بوده است.» وی ضمن مذاکره با دولت انگلیس و با پذیرش و اعلام سیاست یک کشور و دو سیستم، توانست بازگشت هنگ­کنگ در سال1997 را تضمین نماید. متعاقب آن دولت پرتغال را نیز تحت فشار قرار داد و الحاق ماکائو در سال1999هم به دست آمد و این سیاست الگویی شد برای الحاق تایوان به سرزمین اصلی در آینده­ای نه چندان دور.

رهبری اصلاحات

در خلال دهه­ی1980، دِنگ موفق به نهادینه کردن روند اصلاحات گردید. در این روند وی بر حفظ سیستم سوسیالیستی چین تأکید داشت(سیستم سوسیالیستی که دولت با مشارکت سرمایه گذاران خارجی کالاها را تولید و توزیع می­کرد). اصلاحاتی که دِنگ ایجاد کرد به­صورت کلی کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشید ولی همزمان بی­عدالتی و نا برابری را هم در سرتاسر چین گسترش داد. در این دهه روابط با ژاپن بهبود پیدا کرده و این کشور به الگوی اقتصادی چین تبدیل و رشد اقتصاد کشور آغاز گردید ولی در کنار آن بیکاری هم افزایش یافت و فاصله­ی طبقاتی افسار گسیخته­ای ایجاد شد. لذا، برخی از هواداران دِنگ وی را صریحا به دیکتاتوری متهم و خواستار اجرای سیستم عدالت محوری شدند. در دسامبر1986، تظاهرات گسترده­ای علیه اختلافات طبقاتی ایجاد شده در جامعه، توسط دانشجویان به راه افتاد که توسط نیروهای دولتی سرکوب و برخی از رهبران آن­ها دستگیر و زندانی شدند و سازمان­ها و نشریاتی که علیه سیاست­های اقتصادی دِنگ فعالیت می کردند، غیر قانونی اعلام شدند.

با اجرای سرشماری عمومی در سال1982، مشکلات ناشی از ازدیاد جمعیت مشخص شد و لذا دِنگ دستور اجرای مقررات تک فرزندی را صادر کرد. در اواخر دهه­ی1980، بر اثر توسعه­ی اقتصادی و آزادی محدود اظهار عقیده، دولت دِنگ به خاطر توسعه­ی نابرابری­های اقتصادی و گسترش فاصله­ی طبقاتی و فساد، تحت فشار افکار عمومی و روشنفکران داخلی و خارجی قرار گرفت. در اکتبر1987، استراتژی توسعه­ی 3مرحله­ای چین بدین شرح اعلام شد: مرحله­ی اول دو برابر کردن درآمد سرانه و حصول اطمینان از تأمین مواد غذایی کافی برای مردم که تا پایان دهه­ی1980 محقق خواهد شد. قدم دوم، چهار برابر کردن تولیدات ناخالص ملی تا آخر قرن بیستم که این هدف نیز پیش از موعد و در سال 1995به دست آمد. و آخرین قدم، رساندن تولید ناخالص ملی به حد کشورهای توسعه یافته­ی متوسط تا سال2050 است که در آن­صورت کشور چین کاملا به توسعه یافتگی رسیده و مدرن شده و بهبود کامل در زندگی عموم مردم حاصل شده است.

(Chen Yu ،2002)

اصرار دِنگ به اجرای سیستم سوسیالیستی در دهه­ی1980، همزمان با اجرای اصلاحات اقتصادی، وی را کم کم به خارج از صحنه­ی اجرایی کشور کشاند.

(Dachang Cong ،1997)

در خلال سفر میخاییل گورباچف به پکن در ژوئن سال1989، یک سری تظاهرات دانشجویی برای رسیدن به دموکراسی بیشتر در میدان تیان اَن­مِن توسط دانشجویان برگزار شد که با خشونت هرچه تمام­تر تظاهرات کنندگان سرکوب و تعداد زیادی ا زدانشجویان در این رویارویی کشته شدند. پخش این صحنه­ها از شبکه­های تلویزیونی جهان موجب شرم­ساری رهبران چین شد. در حالی که مقصر اصلی این سرکوب مقامات پایین­تر دانسته شد، ولی این شخصیت و اعتبار دِنگ بود که به خاطر اين سركوب خدشه دار گردید. پس از این قتل عام که محکومیت جهانی را در پی داشت، و بالا رفتن سن دِنگ، او کاملا از عرصه­ی سیاست کناره گیری کرد. ولی در سال 1992، او با اظهار نارضایتی از روند کند اصلاحات که به توصیه­ی محافظه کاران صورت می­گرفت، به یک سفر اکتشافی در جنوب رفته و با صدور دستورالعمل اجرایی خواستار سرعت بیشتری در روند رشد و توسعه­ی اقتصادی شد. از آن روز به بعد توسعه­ی اقتصادی سرعت گرفت و موجب رشد 2رقمی در اغلب سال­های دهه­ی1990 گردید. علی­رغم نیمه بازنشستگی و کناره گیری دِنگ از بدنه­ی اجرایی کشور، دستگاه تبلیغاتی دولت تلاش کرد یک مکتب فکری در حول محور اندیشه­های«معمار اصلاحات» ایجاد کند.

www.notabelbiographies.com)) وی در اواخر عمر خود مباحثی را برای ایجاد تعادل در اصلاحات اقتصادی و ثبات سیاسی آغاز کرد و از آن پس بود که سیاست­ها و تفکرات دِنگ شکل قانونی به خود گرفت و اجرای آن برای دولتمردان الزامی شد.

(Vogel Ezra F ،2011)

پایان عصر دِنگ

دِنگ شیائوپینگ«معمار اصلاحات» سرانجام در 19 فوریه­ی1997، پیش از آن که شاهد الحاق هنگ­کنگ و ماکائو به سرزمین اصلی باشد، درگذشت، ولی سیاست­های اقتصادی و فلسفه­ی سیاسی وی هم­چنان در دوران رهبری جیانگ زِمین و حتی پس از آن نیز ادامه یافت. پس از مرگ و اجرای مراسم رسمی، قطعاتی از بدن وی طبق وصیت خودش برای تحقیقات پزشکی اهدا شده و بقیه­ی جسد سوزانده شد.

(Cuo Jian ،2006)

آن­چه از دوران دِنگ برای مردم چین و جهان به یادگار ماند، بنا به گفته­ی اغلب کارشناسان و تحلیلگران بین المللی، معجزه­ی اقتصادی بود که از کشوری کاملا منزوی و فقیر، کشوری به شدت در حال پیشرفت در زمینه­های مختلف، به ویژه اقتصاد است که اینک به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است.


[1] - Deng Xiaoping.

[2]- Sichuan.

[3]- Liu Bocheng.

[4]- Zhang Xihuan.

[5]- Zhuo Lin.

[6]- Li Kuan Yew.


[i]- On The Various Historical Issues Since The Founding of the People’s Republic of China.