دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین

از دانشنامه ملل

دِنگ شیائو­پینگ(Deng Xiaoping) در 22 ماه اوت سال 1904میلادی در استان سی­چوان(Sichuan)در جنوب غرب چین، در خانواده ­ای مرفه و زمین دار به دنیا آمد. وی در کودکی مادرش را از دست داد و در 5سالگی برای آموزش وارد یک مدرسه‌ی خصوصی سنتی شد. در 7 سالگی بود که در شهر چونگ­ چینگ، در یک مدرسه‌ی مدرن برای ادامه‌ی تحصیل ثبت نام کرد. دِنگ در 15 سالگی و در سال1919به همراه 80 دانش آموز دیگر چینی در قالب برنامه‌ی آموزشی-کاری که برای دانش آموزان چینی در نظر گرفته شده بود، برای ادامه‌ی تحصیل با کشتی عازم فرانسه گردید.

وی هنگام تحصیل در فرانسه ضمن آشنایی با دیگر دانشجویان مسن­تر چینی هم­چون چوئِن ­لای، تحت تأثیر آن­ها قرار گرفته و به مطالعه‌ی کتاب­ها و عقاید مارکسیستی پرداخت و در فعالیت­ های سیاسی شرکت کرد. اگرچه برخی معتقدند، دِنگ و خیلی از افراد دیگر در آن زمان مارکسیست نبودند، بلکه ملی گرایانی بودند که می ­خواستند کشورشان مانند سایر کشورها پیشرفت کند و لذا گروه ­های کمونیستی محملی بود برای آنان تا به فعالیت سیاسی بپردازند. به هرحال، دِنگ در سال1922 به لیگ جوانان سوسیالیست چین و در سال 1924 در همان فرانسه به حزب کمونیست پیوست و در سال 1926، پیش از بازگشت به چین سفری به مسکو داشت و چند ماه در آن­جا به مطالعه‌ی مرام کمونیستی پرداخت.

سازماندهی ارتش سرخ

دِنگ پس از بازگشت به چین، به دلیل تحصیلات در رشته‌ی مکانیک و آشنایی با زبان فرانسه و هم­چنین فعالیت حزبی که در خارج از کشور داشت، مورد توجه رهبران حزب قرار گرفته و از او در سازماندهی ارتش سرخ استفاده کردند. او در خلال سال­های1927تا1929 در شانگهای اقامت گزیده و در سازماندهی تظاهرات چپگرایان در این شهر فعال بود. کشته شدن تعداد زیادی از فعالان کمونیست در این سال­ها زمینه را برای رشد سریع دِنگ شیائو­پینگ فراهم ساخت و او در سال 1933 مدیر بخش تبلیغات حزب در استان جیانگ شی شد. در دوران راهپیمایی بزرگ از جنوب به شمال، وی دبیرکل کمیته‌ی مرکزی حزب بود، و هنگامی که به عنوان کمیسر سیاسی ارتش هشتم به فرماندهی لیو بوچِنگ(Liu Bocheng) فعالیت می­کرد، در جنگ ضد ژاپنی و جنگ داخلی علیه کومین ­تانگ چند عملیات موفقیت آمیز را طراحی نمود.

در دوران راهپیمایی بزرگ، اختلافات نظری موجود میان رهبران حزب موجب شد تا کمونیست ­های چینی به رهبری مائو راه خود را از کمونیست­ های شوروی جداکنند و راه خاص خود را پیش گیرند که به کمونیست چینی یا مائو ئیسم معروف شد. با روی کار آمدن مائو در رهبری حزب، جایگاه دِنگ شیائو­پینگ نیز تقویت شد.

دِنگ در سال 1928با خانم جانگ شی­هوان(Zhang Xihuan)، همسر اولش ازدواج کرد که وی پس از دوسال زندگی مشترک درگذشت. دِنگ پس از پایان راهپیمایی بزرگ، در یان ­اَن برای بار دوم با خانم جوولین(Zhuo Lin)ازدواج و دارای 3دختر و 3 پسر شد[۱].

حضور طولانی مدت دِنگ در جبهه ­های جنگ و فعالیت وی در بخش سیاسی ارتش سرخ و مشارکتش در راهپیمایی بزرگ، همیشه او را جزو رهبران محبوب حزب قرار داده و موقعیت­ های بهتری برای رسیدن به قدرت برایش فراهم می­کرد.

صعود از نردبان ترقی

پس از اعلام استقرار جمهوری خلق چین در پکن در سال 1949، هنوز بخش ­هایی از جنوب کشور در اختیار نیروهای وفادار به چیانگ کای­شِک بود. لذا، مسئولیت آزاد سازی جنوب به دِنگ واگذار شد. با هدایت و رهبری او بود که در اواخر نوامبر1949، چونگ­ چینگ آزاد و سپس نیروهای کمونیستی وارد شهر چِنگ­ دو آخرین استحکامات نیروهای ملی شدند. از همان زمان دِنگ به عنوان شهردار شهر مهم جنوبی چونگ­ چینگ انتخاب و همزمان مسئولیت حزب در مناطق جنوبی را نیز تا سال 1950که نیروهای کمونیستی جسته و گریخته با بقایای کومین ­تانگ درگیر بودند، برعهده داشت. وی تا سال 1952در چونگ چینگ و جنوب بود و سپس به پکن منتقل و به معاونت نخست وزیر و معاون کمیته‌ی اقتصادی شورای دولتی منصوب شد. وی در سال 1954 به وزارت اقتصاد و رییس بخش ارتباطات حزب دست یافت. در سال 1954تمام مسئولیت هایش غیر از پست معاونت نخست وزیری را رها و در سال 1956 دبیرکل کمیته‌ی مرکزی حزب، رییس سازماندهی حزب و معاون کمیسیون نظامی شد. به طور کلی، دِنگ پس از تأسیس چین نو، از همان ابتدا به پست­ های سیاسی و نظامی مهمی مانند عضویت در ستاد عمومی ارتش، عضویت در کمیته‌ی مرکزی حزب، عضویت در دفتر سیاسی حزب، دبیرکلی کمیته‌ی مرکزی حزب و معاونت نخست وزیری در شورای دولتی و... گمارده شد.

دِنگ در سال 1957، پس از حمایت از جنبش ضد راستگرایی مائو، به دبیرکلی دبیرخانه­ های شورای وزیران منصوب و کلیه‌ی کارهای اجرایی هیئت دولت را زیر نظر لیوشائوچی پیگیری می­کرد. ولی با آغاز اجرای طرح«جهش سریع به پیش» مائو، دِنگ با این طرح مخالفت کرد و مشکلاتش با مائو و طرفدارانش از همین­ جا آغاز گردید. با مشکل و مخالفت­ هایی که در اجرای این طرح پیش آمد، دِنگ و لیو هر دو از جناح چپ رادیکال به راست فرصت طلب تبدیل و با انتقاد از طرح ­های اقتصادی مائو، مورد غضب وی و طرفدارانش واقع شده و با انتقادات شدیدی از سوی جناح رادیکال چپ مواجه شدند. در این دوران بود که جمله‌ی معروف«فرق نمی ­کند گربه سیاه و یا سفید باشد، مهم این است که موش بگیرد» دِنگ شیائوپینگ مطرح شد، چون وی معتقد بود در حال­ حاضر آن­چه برای کشور مهم است، نجات از وضعیت اسفبار اقتصادی کنونی و قحطی و گرسنگی مردم است، فرق نمی­ کند با چه نوع ایدئولوژی این مشکل حل گردد!.

دِنگ شیائوپینگ در سال1963، در رأس هیئتی برای ملاقات با خروشچف جانشین استالین به مسکو رفت تا مناسبات دو کشور را که پس از مرگ استالین با چالش مواجه شده بود، ترمیم کند، ولی با توفیقی همراه نبود و روابط هم­چنان تیره ماند.

کناره گیری از قدرت

مائو که نسبت به طرح­ های اصلاحات اقتصادی لیو شائوچی و دِنگ شیائوپینگ مشکوک شده بود، با اجرای انقلاب فرهنگی در سال1966، ورق را برگرداند و تمام قدرت حزب و دولت را در اختیار خود و طرفداران افراطیش گرفت و لیو و دِنگ را وادار به کناره ­گیری از تمام پست­ های حزبی و دولتی کرد. در سال1966، دِنگ و لیو هدف اصلی مبارزات دوران انقلاب فرهنگی واقع شدند. چون هر دو در خصوص چگونگی روند توسعه‌ی اقتصادی چین با مائو اختلاف نظر داشتند. مائو می ­ترسید که جایگاه رهبری و نقش انقلابیش از سوی این دو نفر خدشه ­دار شود. مائو علی­رغم اذعان به توانایی­ های دِنگ از این که او بدون مشورت با او تصمیم می­ گیرد همیشه ناراحت بود. لذا، دِنگ و لیو توسط افراطیون گارد سرخ مائو کاملا تحقیر و مورد انتقاد قرار گرفته و پس از محاکمه تمام موقعیت ­ها و پست­ های دولتی و حزبی خود را از دست داده و دِنگ از سال1969تا1973 به همراه خانواده ­اش به بخش دور افتاده­ای در استان جیانگ شی در جنوب تبعید گردید.

در این مدت او مشغول مطالعه‌ی آثار مائو و کارل مارکس و کار در یک تعمیر­گاه تراکتور شد. در مدت 4سال اقامت اجباری دِنگ در جیانگ شی، فرزندان وی نیز بارها از سوی اعضای گارد سرخ مورد اهانت و شکنجه واقع شده و پسر بزرگ او که دانشجوی رشته‌ی فیزیک در دانشگاه پکن بود از پنجره به بیرون انداخته شد که موجب معلولیت دایمی وی گردید.

بازگشت به قدرت

به هرحال، پس از بروز اختلافات میان مائو و لین بیائو دست راست مائو بر سر قدرت و نحوه‌ی اجرای اقلاب فرهنگی و کشته شدن لین بیائو در یک سانحه‌ی هوایی در سال 1971، و تجدید نظرهایی که در حزب صورت گرفت، دِنگ مجددا مورد توجه رهبری حزب واقع شد. البته چوئِن­ لای در پست نخست وزیری در ملایم ­تر کردن نظر مائو نسبت به دِنگ و بازگرداندن وی از تبعیدگاه نقش مؤثری داشت. باید اضافه کرد که شخصیت، هوش، استعداد و توانایی­ های فردی دِنگ او را از گذشته در میان رهبران حزب شاخص کرده بود و به دایره المعارف متحرک حزب مشهور بود. وقتی چوئِن ­لای به دلیل بیماری بستری شد، مائو را قانع کرد تا دِنگ را برگرداند و از او اعاده‌ی حیثیت شود. دِنگ پس از بازگشت از تبعیدگاه در بهار سال 1973سریعا به پست­ های بالایی گمارده و به عنوان جانشین اجرایی چوئِن­ لای مشغول به کار شده و کلیه‌ی امور اجرایی کشور بار دیگر در اختیار وی قرار گرفت. دِنگ نیز تمام هم خود را صرف سروسامان دادن به وضعیت نابسامان اقتصادی و باز گرداندن همدلی و وحدت به حزب و دولت کرد و خیلی مواظب بود که دوباره هدف حملات سیاسی افراطیون طرفدار انقلاب فرهنگی و مائو قرار نگیرد. وی در اواخر سال 1973، در ساختار فرماندهان نظامی مناطق تغییراتی ایجاد و تعدادی از نظامیان هم­فکرش را اتقای مقام داده و به عضویت دفتر سیاسی حزب در آورد. با وخیم ­تر شدن شرایط جسمانی چوئِن ­لای و بستری شدنش در ماه مه1974، رهبری عملی کشور به صورت فزاینده در اختیار دِنگ قرار گرفت. وی در ژانویه‌ی1975 به پست معاونت رهبری حزب، معاون اول نخست وزیر و رییس ستاد مشترک ارتش ارتقای مقام یافت. در این دوران دِنگ تلاش می­ کرد جایگاه سیاسی خود را هرچه بیشتر تثبیت کند، ولی هنوز توان مقابله با جیانگ چِنگ همسر مائو و زن قدرتمند باند چهار نفره را نداشت.

هنوز انقلاب فرهنگی در اوج خود بود و باند چهارنفره‌ی چپ رادیکال هم­چنان برای قبضه‌ی کامل قدرت با دیگران در حال رقابت بود. این باند دِنگ را بزرگ­ترین چالش بر سرِ راه خود می­ دید و مائو نیز از این­که وجهه‌ی انقلاب فرهنگی توسط دِنگ تخریب شود در هراس بود. باند چهارنفره در اوایل1975، دِنگ را وادار به شرکت در یک سری جلسات انتقاد از خود که معمول سیاست آن روز جناح چپ بود کردند. وی علی­رغم پذیرش برخی نقایص ایدئولوژیک خود، از پذیرش اشتباه بودن سیاست­ های اقتصادی اتخاذ شده از طرف خود سر باز زد و رقابت میان او با باند چهار­نفره بیش از پیش بروز کرد و مائو هم به جانبداری از باند چهارنفره پرداخت و عذر خواهی دِنگ را نپذیرفته و تعیین سرنوشت سیاسی وی را بر عهده‌ی کمیته‌ی مرکزی حزب گذاشت.

دوران سخت

چوئِن ­لای به عنوان پشتیبان اصلی دِنگ، در ژانویه‌ی 1976درگذشت، و باند چهارنفره با چراغ سبز مائو تخریب چهره‌ی دِنگ را آغاز و به جای دِنگ هواکوفِنگ به عنوان جایگزین چوئِن­ لای به نخست وزیری انتخاب شد. لذا، در جلسه‌ی کمیته‌ی مرکزی که برای تعیین سرنوشت دِنگ تشکیل شد، با اعمال نفوذ باند چهارنفره تصمیم گرفته شد که دِنگ از تمامی مسئولیت­ هایش کنار گذاشته شده و به بخش بین الملل منتقل شود. دِنگ برای چند ماه خانه نشین شده و منتظر سرنوشت گردید. در تاریخ 3ماه مارس مائو با صدور بیانیه ­ای ضمن تأکید بر ادامه‌ی روند انقلاب فرهنگی، موضوع دِنگ را یک مسئله‌ی داخلی اعلام و از بخش­ های مختلف خواست تا دِنگ را مورد انتقاد قرار دهند. 

هنوز سه ماه از فوت چوئِن­ لای نگذشته بود که بار دیگر باند چهارنفره این بار به بهانه‌ی تظاهرات مردم در فستیوال مردگان در میدان تیان اَن­مِن و متهم ساختن دِنگ به سازماندهی این تظاهرات، او را از قدرت به زیر کشیده و مائو را وادار کردند او را از تمام پست­ های حزبی و دولتی به جز عضویت در حزب برکنار کند.

با مرگ مائو در 9سپتامبر سال 1976، این بار باند چهارنفره بود که حامی خود را از دست داده و تضعیف شدند و جریان انقلاب فرهنگی نیز متوقف شد. پس از مرگ مائو، دِنگ در ماه ژوئن1977، با حمایت هم­فکرانش در حزب، دولت و ارتش به صحنه‌ی سیاسی بازگشته و ابتدا به معاونت کمیته‌ی مرکزی، معاونت کمیسیون نظامی و ریاست ستاد ارتش منصوب گردید. نخستین هدف او کنار گذاشتن پیروان مائو و مائو زدایی از قدرت بود. هدف دیگر او به محاکمه کشیدن باند چهارنفره بود که در 20 نوامبر 1980 دادگاه رسیدگی به اتهامات آن­ها آغاز شد. این محاکمات در واقع، نمادی از پیروزی مقامات کهنه کاری بود که به رهبری دِنگ که خود قربانی تحولات رادیکال مائو در دوران انقلاب فرهنگی شده بود، ب­شمار می­رفت.

بهار پکن

رابطین قوی دِنگ در ارتش، حزب و بروکراسی دولتی، در تحکیم پایه­ های سیاسی وی بسیار مؤثر بودند. این روابط زمینه را برای کنار زدن هواکوفِنگ جانشین انتصابی مائو در سال1977 و جایگزین شدن طرفداران دِنگ در پست­ های کلیدی فراهم ساخت. او هم­چنین، با اجرای سیاست«بهار پکن» اجازه ­داد سیاست­ ها و کارهای دوران انقلاب فرهنگی مورد نقد قرار گرفته و محدودیت­ های ایجاد شده برای طبقات اجتماعی در آن دوران از میان برداشته شود. وی با اقدامات اصلاحی خود در سطح رهبری، سیاست­ ها و مقامات حزبی و در کنار آن اصلاحات اقتصادی که اجرا کرد، محبوبیت زیادی کسب نمود. وی پس از تثبیت جایگاه سیاسی، موفق شد برنامه­ های استراتژیک مدرن سازی سریع اقتصادی خود را در دسامبر1979 به مورد اجرا بگذارد. این استراتژی که شامل چهار بخش کلیدی از نظام کشور(کشاورزی، صنعت، دفاع ملی و علوم و فنون) می­شد، مبتنی بر بیانیه ­ای بود که چوئِن ­لای در اوایل دهه‌ی1970 طراحی کرده بود ولی موفق به اجرای آن نشد. در نتیجه‌ی این تغییر و تحولات بود که دِنگ به«معمار اصلاحات چین» شهرت یافت.

دِنگ پس از تغییر مسیر سیاسی کشور در سال1978، سفری به کشورهای تایلند، سنگاپور و مالزی داشت. در این سفر لی­کوان­یو( Li Kuan Yew)نخست وزیر سنگاپور، اجرای اصلاحات در سیستم چین را به دِنگ ارایه کرد. و در همان دوران بود که وی اجرای اصلاحات اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد. با اصلاح ساختار و سیستم سیاسی و اقتصادی دوران مائو و برکناری افراد دارای تفکرات رادیکال دوران انقلاب فرهنگی و روی کار آمدن افراد میانه رو و طرفدار اصلاحات، و اصلاح قوانین و مقررات داخلی و مجاز شدن سرمایه گذاری­ های خارجی در این کشور، زمینه برای ورود سرمایه­ های خارجی فراهم و آمریکا روابط خود با چین را عادی کرد و تمام شرکت­های غربی، به ویژه چینی­ های مقیم خارج به تعامل اقتصادی و سرمایه گذاری در زمینه­های مختلف را آغاز نمودند. در سال 1979، دِنگ سفری به آمریکا داشت و در آن­جا اولویت رژیم چین را توسعه‌ی اقتصادی اعلام نمود. او تلاش کرد عملگرایی جدید را در سیاست چین نهادینه کند و به جای سیستم قدرت و تصمیم گیری متمرکز که در دوران مائو متداول بود، سیستم نوینی با عنوان اجماع رهبران را جایگزین سازد. در این سیستم به جای این که یک نفر تصمیم گیری کند، گروهی و در واقع خرد جمعی بود که تصمیم می گرفت, و لذا از اشتباهات فاحش دوران مائو در امان بود.

دِنگ پس از کسب موفقیت­ های اولیه در زمینه­ های سیاسی و اقتصادی، برای پاسخگویی حزب به مردم پیرامون اشتباهات دوران انقلاب فرهنگی و پذیرش مسئولیت برنامه­ های نادرست پیشین(در دوران مائو)، در سال1982کمیته‌ی مرکزی را وادار به صدور بیانیه ­ای تحت عنوان«پیرامون مسایل مختلف تاریخی از زمان تأسیس جمهوری خلق چین[i]» نمود که در آن مسئولیت فجایع دوران انقلاب فرهنگی بر عهده‌ی باند چهارنفره و به جایگاه مائو به عنوان مارکسیست بزرگ، انقلابی پرولتاریایی، نظامی برجسته و... تأکید و اعلام شد بایستی دستاوردهای مائو قبل از اشتباهاتش در نظر گرفته شود. در این اجلاس دِنگ شخصا گفت:«70درصد کارهای مائو درست و تنها 30درصد اشتباه بوده است.» وی ضمن مذاکره با دولت انگلیس و با پذیرش و اعلام سیاست یک کشور و دو سیستم، توانست بازگشت هنگ­ کنگ در سال1997 را تضمین نماید. متعاقب آن دولت پرتغال را نیز تحت فشار قرار داد و الحاق ماکائو در سال1999هم به دست آمد و این سیاست الگویی شد برای الحاق تایوان به سرزمین اصلی در آینده­ای نه چندان دور.

رهبری اصلاحات

در خلال دهه‌ی1980، دِنگ موفق به نهادینه کردن روند اصلاحات گردید. در این روند وی بر حفظ سیستم سوسیالیستی چین تأکید داشت(سیستم سوسیالیستی که دولت با مشارکت سرمایه گذاران خارجی کالاها را تولید و توزیع می­ کرد). اصلاحاتی که دِنگ ایجاد کرد به­ صورت کلی کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشید ولی همزمان بی­ عدالتی و نا برابری را هم در سرتاسر چین گسترش داد. در این دهه روابط با ژاپن بهبود پیدا کرده و این کشور به الگوی اقتصادی چین تبدیل و رشد اقتصاد کشور آغاز گردید ولی در کنار آن بیکاری هم افزایش یافت و فاصله‌ی طبقاتی افسار گسیخته ­ای ایجاد شد. لذا، برخی از هواداران دِنگ وی را صریحا به دیکتاتوری متهم و خواستار اجرای سیستم عدالت محوری شدند. در دسامبر1986، تظاهرات گسترده ­ای علیه اختلافات طبقاتی ایجاد شده در جامعه، توسط دانشجویان به راه افتاد که توسط نیروهای دولتی سرکوب و برخی از رهبران آن­ها دستگیر و زندانی شدند و سازمان­ها و نشریاتی که علیه سیاست­ های اقتصادی دِنگ فعالیت می کردند، غیر قانونی اعلام شدند.

با اجرای سرشماری عمومی در سال1982، مشکلات ناشی از ازدیاد جمعیت مشخص شد و لذا دِنگ دستور اجرای مقررات تک فرزندی را صادر کرد. در اواخر دهه‌ی1980، بر اثر توسعه‌ی اقتصادی و آزادی محدود اظهار عقیده، دولت دِنگ به خاطر توسعه‌ی نابرابری­ های اقتصادی و گسترش فاصله­ی طبقاتی و فساد، تحت فشار افکار عمومی و روشنفکران داخلی و خارجی قرار گرفت. در اکتبر1987، استراتژی توسعه‌ی 3مرحله ­ای چین بدین شرح اعلام شد: مرحله‌ی اول دو برابر کردن درآمد سرانه و حصول اطمینان از تأمین مواد غذایی کافی برای مردم که تا پایان دهه‌ی1980 محقق خواهد شد. قدم دوم، چهار برابر کردن تولیدات ناخالص ملی تا آخر قرن بیستم که این هدف نیز پیش از موعد و در سال 1995به دست آمد. و آخرین قدم، رساندن تولید ناخالص ملی به حد کشورهای توسعه یافته‌ی متوسط تا سال2050 است که در آن­صورت کشور چین کاملا به توسعه یافتگی رسیده و مدرن شده و بهبود کامل در زندگی عموم مردم حاصل شده است[۲].اصرار دِنگ به اجرای سیستم سوسیالیستی در دهه‌ی1980، همزمان با اجرای اصلاحات اقتصادی، وی را کم کم به خارج از صحنه‌ی اجرایی کشور کشاند[۳].

در خلال سفر میخاییل گورباچف به پکن در ژوئن سال1989، یک سری تظاهرات دانشجویی برای رسیدن به دموکراسی بیشتر در میدان تیان اَن­ مِن توسط دانشجویان برگزار شد که با خشونت هرچه تمام­ تر تظاهرات کنندگان سرکوب و تعداد زیادی ا زدانشجویان در این رویارویی کشته شدند. پخش این صحنه­ ها از شبکه­ های تلویزیونی جهان موجب شرم­ساری رهبران چین شد. در حالی که مقصر اصلی این سرکوب مقامات پایین ­تر دانسته شد، ولی این شخصیت و اعتبار دِنگ بود که به خاطر این سرکوب خدشه دار گردید. پس از این قتل عام که محکومیت جهانی را در پی داشت، و بالا رفتن سن دِنگ، او کاملا از عرصه‌ی سیاست کناره گیری کرد. ولی در سال 1992، او با اظهار نارضایتی از روند کند اصلاحات که به توصیه‌ی محافظه کاران صورت می ­گرفت، به یک سفر اکتشافی در جنوب رفته و با صدور دستورالعمل اجرایی خواستار سرعت بیشتری در روند رشد و توسعه‌ی اقتصادی شد. از آن روز به بعد توسعه‌ی اقتصادی سرعت گرفت و موجب رشد 2رقمی در اغلب سال­ های دهه‌ی1990 گردید. علی­رغم نیمه بازنشستگی و کناره گیری دِنگ از بدنه‌ی اجرایی کشور، دستگاه تبلیغاتی دولت تلاش کرد یک مکتب فکری در حول محور اندیشه­ های«معمار اصلاحات» ایجاد کند[۴]. وی در اواخر عمر خود مباحثی را برای ایجاد تعادل در اصلاحات اقتصادی و ثبات سیاسی آغاز کرد و از آن پس بود که سیاست­ ها و تفکرات دِنگ شکل قانونی به خود گرفت و اجرای آن برای دولتمردان الزامی شد[۵].

پایان عصر دِنگ

دِنگ شیائوپینگ«معمار اصلاحات» سرانجام در 19 فوریه‌ی1997، پیش از آن که شاهد الحاق هنگ­ کنگ و ماکائو به سرزمین اصلی باشد، درگذشت، ولی سیاست­ های اقتصادی و فلسفه‌ی سیاسی وی هم­چنان در دوران رهبری جیانگ زِمین و حتی پس از آن نیز ادامه یافت. پس از مرگ و اجرای مراسم رسمی، قطعاتی از بدن وی طبق وصیت خودش برای تحقیقات پزشکی اهدا شده و بقیه‌ی جسد سوزانده شد[۶].آن­چه از دوران دِنگ برای مردم چین و جهان به یادگار ماند، بنا به گفته‌ی اغلب کارشناسان و تحلیلگران بین المللی، معجزه‌ی اقتصادی بود که از کشوری کاملا منزوی و فقیر، کشوری به شدت در حال پیشرفت در زمینه ­های مختلف، به ویژه اقتصاد است که اینک به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است[۷].

نیز نگاه کنید به

رهبران سیاسی معاصر چین؛ به قدرت رسیدن دنگ شیائوپینگ در چین؛ چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین

پاورقی

[i]- On The Various Historical Issues Since The Founding of the People’s Republic of China.

کتابشناسی

  1.   Rong,Deng(2002). Deng Xiaoping and the Cultural Revolution. Beijing :Foreign language press
  2.   Yu, Chen (2002) 36 Strategist of the People’s Republic of China.Shanghai,
  3.   Cong, Dachang ( 1997)When Hirose pass Away- The Invention of a Chinese Communist.Pantheon.University Press of America.
  4. www.notabelbiographies.com
  5.   Vogel Ezra F(2011). Deng Xiaoping and the Transformation of China.Harvard University Press.
  6.   Jian , Cuo (2006). Historical Dictionary of the Chinese Cultural Revolution.The Scarecrow Press.
  7. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی، جلد 1، ص.236-248.