اساطیر و افسانهها و قصههای عامیانه در تونس
اساطیر فینیقی، رومی و دینی در جامعه و فرهنگ تونس رواج دارد؛ براساس افسانهای قدیمیکه هنوز هم در فرهنگ عامه مردم تونس رایج است، علیسه، دختر ماتان، پادشاه صور به دلیل زیادهطلبیهای برادر خود به نام «پیگمالیون» همراه با گروهی از فینیقیان از شهر صور لبنان فرار میکند و از راه دریا وارد تونس شده و با استقبال بزرگ بربرها مواجه میشود؛ بزرگ بربرها از علیسه میخواهد با
a ۱۹۳
۱۹۴
او ازدواج کند؛ علیسه این درخواست را به یک شرط میپذیرد و آن دادن زمینی بهاندازه یک پوستگاو است، این شرط پذیرفته میشود؛ اما بزرگ بربرها به هنگام تعیین مساحت زمین، با پوست گاو رشتهشدهای مواجه میشود که به شکل ریسمان طولانی درآمده است؛ اینگونه است که زمینی بهاندازه مساحت کنونی منطقه قرطاج شکل میگیرد و پایتخت فینیقیان در تونس را علیسه پایگذاری میکند؛ این اسطوره در تونس بسیار رایج است؛ البته تونسیها میگویند: علیسه پیش از ازدواج با بزرگ بربرهای تونس، خود را در میان شعلههای آتش افکنده و از دنیا میرود؛ افسانه رأسالغول از دیگر اسطورههای رایج در تونس است؛ افسانهای که اشاره به جنگ علی (ع) با یکی از جنیان به نام رأسالغول دارد و در هنرهایی، مانند نقاشی و تئاتر تونس نیز منعکس شده است؛ داستان «حاجی کلوف» که شبیه داستان «ملانصرالدین» در ایران است، از دیگر افسانههای تونسی رایج در فرهنگ عمومی مردم است امروزه، افسانهها و اسطورهها، تقریبا %۲۱ از محتوای داستانهای کودکان تونس را تشکیل میدهند.