مجسمه‌های بودا در افغانستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۵ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «مهم‌ترین مراکز و آثار بودائی در افغانستان در اطراف شهر جلال‌آباد در محلی موسوم به «هده» در نواحی‌کنر، شمال کابل در محلی موسوم به کوهدامن در بگرام و غوربند، بامیان، پلخمری، سمنگان و بلخ قرار داشته است؛ ولی از میان مراکز بودائی ذکرشده، بامیا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مهم‌ترین مراکز و آثار بودائی در افغانستان در اطراف شهر جلال‌آباد در محلی موسوم به «هده» در نواحی‌کنر، شمال کابل در محلی موسوم به کوهدامن در بگرام و غوربند، بامیان، پلخمری، سمنگان و بلخ قرار داشته است؛ ولی از میان مراکز بودائی ذکرشده، بامیان مهم‌ترین آنها بود. در شهر بامیان شهر ضحاک نیز وجود داشت که این نیز یکی از مراکز بودائی بود. دره بامیان معبر مشهوری بین هند

۲۳۵


۲۳۶

و آسیای مرکزی و هند و آسیای غربی بوده و ارتباطات منطقه از طریق این دره صورت می‌گرفت.کسانی‌که از آسیای مرکزی و شمال هندوکش به‌طرف هند می‌رفتند، وقتی به بامیان می‌رسیدند آنجا را مدخل ورودی هند می‌دانستند؛ چون می‌دیدند که قدم‌به‌قدم به هند نزدیک‌تر می‌شوند.

دره بامیان که سه هزار متر ارتفاع از سطح دریا دارد، پانزده کیلومتر طول و در پهن‌ترین نقاط دو تا سه کیلومتر عرض دارد. بامیان منطقه‌ای سردسیر و محصول عمده آن گندم، جو (بهاره) و سیب‌زمینی است، در بامیان درخت میوه خیلی کم بار می‌دهد و انگور و توت وجود ندارد. بیشترین درختان آن را بید، صنوبر و چنار تشکیل می‌دهد. درآمد اصلی مردم از راه دامداری، مقدار کمی کشاورزی و صنایع‌دستی است، از لحاظ تولید به‌طورکلی فقیر است؛ ولی چون در میانه راه هند با شمال و باختر قرار دارد، اهمیت تجاری داشته و موجب شهرت آن شده است.

در پهن‌ترین جای دره بامیان، جدار یا صخره بزرگی در دل کوه وجود دارد. جنس آن مخلوطی از گل (خاک) و سنگ‌ریزه بسیار فشرده و سخت است که در دوران سوم زمین‌شناسی پدید آمده و برای تراشیدن مجسمه در دل آن بسیار مناسب است و توجه هیکل‌تراشان را به خود جلب می‌کند.

بامیان از مراکز بسیار مهم آیین بودائی و از مراکز اصلی انتشار مکتب گریک و بودیک بود. مکتب گریک و بودیک و آیین بودائی از حدود قرن اول میلادی تا پس از دوران اسلامی، به مدت قریب به


۹۰۰ سال، در بامیان پدید آمد و بودائیان مرام و آیین مذهبی خود را در آن به نمایش درآوردند. آثار بودائی در بامیان، کار یک سال و چند سال نیست، بلکه حاصل تلاش سال‌های طولانی و قرن‌های متمادی است. آثار موجود به‌تدریج و در طول زمان پدید آمده و مجسمه‌سازان و هیکل‌تراشان با قلم، چکش و ابزارهای اولیه در طول ده‌ها و صدها سال آنها را تراشیده و پدید آورده‌اند.

دو مجسمه عظیم بودا به فاصله ۴۰۰ متر یا گام از یکدیگر، در دل جداره کوه با مهارت فوق‌العاده تراشیده شده‌اند؛ یکی به ارتفاع ۳۵ متر و دیگری به ارتفاع ۵۵ متر، مجسمه‌های بودا بزرگ‌ترین مجسمه‌ها در افغانستان و از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین مجسمه‌های جهان‌اند و زمانی از عجایب جهان محسوب می‌شوند و شاید مشابه آنها وجود نداشته باشد. مجسمه‌های بودا در ژاپن، سیلان و کشورهای دیگر وجود دارند؛ ولی هیچ‌یک به بزرگی مجسمه‌های بودا در بامیان نیستند.

این دو هیکل عظیم از مجلل‌ترین مجسمه‌های بودا بودند و تزیینات زیادی روی آنها اجرا و با رنگ‌ها و پارچه‌های زیبا و زربفت مزین شده بودند و زیر نور، زیبایی خیره‌کننده‌ای داشتند و چشم تماشاکنندگان را کاملا خیره و مجذوب خود می‌ساختند. روی مجسمه‌ها با ورقه‌های طلا پوشانده شده بود و به‌نحو زیبا و سحرانگیزی رنگ‌آمیزی شده و به دورشان ردای یونانی پیچیده شده بود. این دو مجسمه از پرجاذبه‌ترین مجسمه‌های بودا در جهان به شمار می‌رفتند و زائران و جهانگردان زیادی را به‌سوی خود جلب

۲۳۷


۲۳۸

می‌کردند. در هنگام رونق این بوداها، هزاران راهب بودائی در دل صخره‌ها و سمچ‌های دو طرف آنها زندگی و نیایش می‌کردند. در ابیات فارسی این دو مجسمه خنگ بت و سرخ بت نیز نامیده شده‌اند؛ از جمله بیت زیر از خاقانی:

در کف جام خنگ بت بنگر

بر رخ از باده سرخ بت بنگار

ظاهرا عنصری منظومه‌ای به نام خنگ بت و سرخ بت سروده بود؛ ولی از بین رفته است.

مجسمه بودای بزرگ (۵۳ متر)، که ردای قرمز بر تن داشته، سرخ بت نامیده شده و مجسمه کوچک‌تر (۳۵ متری)، که ردای سفید بر تن داشته، خنگ بت نامیده شده؛ خنگ در زبان فارسی به معنای سفید است و خنگ بت، یعنی بت سفید. در فرهنگ نفیسی راجع‌به این دو مجسمه یا بت نوشته: «یکی نر (خنگ بت) و دیگری ماده (سرخ بت) و درون آنها مجوف است، چنان‌که عادت بودائیان است معاشقه‌ای در میان این دو بت قائل بوده‌اند و ناچار یکی را مرد، نرینه و عاشق و دیگری را زن، مادینه و معشوقه می‌دانسته‌اند و شاید به‌این‌علت بوده که یکی سفید و دیگری سرخ بوده است». مجسمه‌های بودا به نام بت‌های بودا نیز خوانده شده‌اند؛ زیرا در عصر خود بت و مورد پرستش مردم بودائی‌مذهب بوده‌اند؛ ولی با برافتادن آیین بودائی در بامیان، این بت‌ها بار اعتقادی و روحانی خود را از دست داده، تبدیل به مجسمه‌هایی بی‌روح شدند.

گفته شده، مجسمه ۳۵ متری یا خنگ بت در اوایل حکومت کوشانی و با احتمال بیشتر در حدود قرن سوم میلادی و مجسمه

۱. سعید نفیسی؛ سرچشمه تصوف در ایران؛ ص ۲۹.


۵۳ متری یا سرخ بت در قرن‌های چهارم و پنجم میلادی ساخته شده است؛ ولی احترام و شهرت مجسمه ۳۵ متری بیشتر بوده است؛ زیرا ابتدا ساخته شده و به‌خوبی تزیین شده بود. فرصت کافی برای تزیین و تکمیل مجسمه دوم فراهم نبود، حتی بت نشسته که در نزدیک بت ۵۳ متری قرار دارد، سمچ مخصوص به خود ندارد؛ درواقع فرصت برای حفر آن نبوده است.

در فاصله ۴۰۰ متری دو مجسمه از یکدیگر، سه مجسمه کوچک‌تر، که به‌صورت نشسته تراشیده شده است، نیز وجود دارد. بعضی از آنها از بین رفته‌اند و بر بقیه خسارت و خرابی‌های زیادی وارد شده و اعضای بدن آنها از بین رفته است.

بامیان در عصر بوایی مرکز پرتجمع و باقدرتی بوده و حاکمان ویژه خود را نیز داشته است. در آنجا پیکرتراشان، نقاشان، معماران و مهندسان برجسته‌ای حضور داشتند و اقدام به ساخت و تیزیین مجسمه‌ها و سموچ‌ها کردند. همه اینها باعث شد تا بامیان مرکز بودائی پرقدرتی در جهان عصر خود باشد. ساخت آثار بودائی در «بامیان اول در فضای آزاد شروع شد متعاقب آن فورا یک سبک کار مخصوص، که عبارت از سموچ‌کنی و تراشیدن مجسمه‌های عظیم‌الجثه بود، روی کارآمد و کار هم از قسمت شرقی جدار شروع و به منتهاالیه غربی آن تمام شد و به‌این‌ترتیب، اول بت ۳۵ متری و معابد مجاور و مربوط آن و بعد از آن هیکل ۵۳ متری و آبدات (آثار تاریخی) متصل به آن ساخته شده است و قرار تخمینی که داده‌اند، اولی در قرن اول مسیحی ممکن در عصر کنیشکا و دومی بین قرن ۲ و ۳ در زمان احفاد سلاسله او تراش شده است و به‌نظر می‌رسد که بت ۳۵ متری به نسبت هیکل ۵۳ متری خیلی ناموزون و بی‌تناسب است و ثابت می‌کند که کار اول هیکل‌تراشان است. وقتی کار تراش این مجسمه تمام شد، اعانه‌دهندگان می‌خواستند مجسمه دیگری دو برابر هیکل اولی بسازند؛ ولی ارتفاع جدار اجازه نداد و درست یک‌ونیم برابر آن به ارتفاع ۵۳ متر تراشیدند. این مجسمه یا «بت بزرگ» خیلی قشنگ و اعضای آن متناسب است».

آثار معماری ایران دوره ساسانی نیز در مجسمه‌های بودا و معابد بودائی بامیان به چشم می‌خورد و برای ساخت آنها از هنر ساسانی در ایران و هنر هندی‌گندهارا استفاده شده است. «آثار نفوذ ایران ساسانی و فرهنگ هند متأخر گندهارا و دوره ما بعد گوپتا در آن آشکارا مشاهده می‌شود».۲ «در ۱۸۳۵، مسن (Messon) چند روزی در بامیان به‌سر برده و مدعی است که بالای سر بت ۵۳ متری یک نوشته پهلوی دیده است. این نوشته مخصوصا با تصاویر رنگی داخلی طاق بت ۳۵ متری توجه او را به خود جلب کرد (این تصاویر عبارت از تمثال شخص ذی‌مقام ساسانی است که در قطار مهم اعانه‌دهندگان پهلوی راهب بودائی کشیده شده بود) و آن به‌سرعت وادارش ساخته بود که بگوید بت‌های بامیان به بودائیت ربطی ندارد».۳