ادبیات ژاپنی در قرون میانه
طبقه سربازان سامورای که در دوره هیان به وجود آمدند و اندک اندک قدرت گرفتند، سر انجام اداره امور کشور را در دست گرفتند و با تأسیس پایتختی جدید در شهر کاماکورا عملاً امپراطور را به مقامی تشریفاتی تبدیل کردند. این آغاز قرون میانه در تاریخ ژاپن است که در طول آن کشور به سمت آشوب و نا امنی رفت، نظامیان قدرت گرفتند و جنگهای داخلی بر سر قدرت به مدت چند قرن ژاپن را دچار بیثباتی و نا آرامی کرد. حضور استعمارگران غربی نیز که در لباس مبلغان مسیحی به ژاپن میآمدند شعله جنگها را شعلهورتر ساخت. بسیاری از گونههای ادبی در این دوران رو به ضعف و انحطاط رفتند و تا مدتها نویسندگان میکوشیدند از شاهکارهای ادبی دوران هیان تقلید کنند.
چون در این دوران جنگسالاران و نظامیان بر کشور حاکم بودند، ادبیات از انحصار طبقه اشراف بیرون آمد و سربازان سامورای از مخاطبان اصلی ادبیات شدند. به همین دلیل، ادبیات نظامی و حماسی رونق بیشتری یافت. از آنجا که نمایشهای مختلف در این دوران مخاطب بسیاری یافتند، ادبیات نمایشی نیز پیشرفت چشمگیری کرد. ویژگی دیگر قرون وسطا گسترش و قدرتگیری دین بودا و به ويژه آیین ذن بود که بر همه شئون فرهنگی ژاپن سایه افکند و بر ادبیات نیز تأثیر گذاشت. بسیاری از شخصیتهای ادبی این دوران راهبانی هستند که پیوسته در سفرند و زندگی زاهدانهای دارند.
از آثار تاریخی و داستانی مشهور این دوره میتوان به «داستان هِیکه»[1] اشاره کرد که اثری حماسی درباره خاندان تایرا[2] و جنگهای این خاندان با خاندان میناموتو[3] بر سر قدرت در قرن 12 م است. این کتاب حدد سال 1330 میلادی نوشته شده و نویسنده آن نامعلوم است. برخی منابع غربی از این کتاب با عنوان «ایلیاد ادبیات ژاپنی» یاد میکنند. دیگر اثر حماسی مشهور این دوره کتاب «تایهِیکی»[4] (صلح بزرگ) تألیف شده در اواخر 14 است که بر خلاف نامش داستان جنگهایی بزرگ و خانمانسوز را در این قرن روایت میکند.
همچنین دو کتاب زویهیتسو (مجموعه تکنگاره) مشهور نیز در این دوران تألیف شدهاند که عبارتاند از «یادداشتهای کومه»[5] و «یادداشتهای فراغت»[6]. کتاب یادداشتهای کومه نوشته کامونو چومِی[7] در سال 1212 م، درباره ناپایایی جهان و بیاعتباری عمر آدمی و ناپایداری خانه و مال و روابط انسانی است. تکنگاره مشهور دیگر این دوران یعنی «یادداشتهای فراغت» نوشته راهب و نویسنده قرن چهاردهم یوشیدا کِنکو[8] در حدود سال 1332 م است. سه کتاب «یادداشتهای بالینی»، «یادداشتهای کومه» و «یادداشتهای فراغت» را «سه تکنگاره بزرگ»[9] ادبیات ژاپن مینامند.
در زمینه شعر اتفاقات نویی در این زمانه افتاد. خواندن اشعار 31 هجایی تانکا در مراسم شعرخوانی و مشاعره که از دوره هیان مرسوم بود رونق بیشتری یافت. کمکم سنتی به وجود آمد که در آن دو شاعر در مجلس مشاعره یک شعر تانکا را مشترکاً میسرودند. یعنی سه بند پنج هجایی، هفت هجایی و پنج هجایی نخست را یک شاعر میسرود و دو بند هفت هجایی متوالی را شاعر دیگری به آن میافزود. البته ترتیب زمانی سرایش میتوانست بالعکس باشد. بعدها این روش سرودن شعر تغییر بیشتری کرد و شاعران بندهای بیشتری به این شعر مشترک افزودند.
پس از مدتی تعداد شاعرانی که در سرودن شعر همکاری میکردند نیز افزایش یافت و شعرهای طولانیتری سروده شد که طول بعضی از آنها به صد بند میرسید. به این شعرهای بلند رِنگا[10] گفته شد که به معنی «شعر پیوسته» یا «شعر زنجیرهای» است. معمولاً بخش نخست (سه بند پنج هجایی، هفت هجایی و پنج هجایی ابتدای شعر) را متبحرترین شاعر جمع میسرود و پس از او دیگران شعر را ادامه میدادند. وجود یک فصلواژه[11] یعنی نام یک گیاه یا حیوان یا پدیده جوی یا مانند آنها که فصل سرودن شعر را نشان میداد نیز در شعر اجباری شد.
در سالهای نخست قرن سیزدهم م کتاب «شینکوکین واکاشو»[12] (مجموعه جدید اشعار ژاپنی گذشته و حال) به فرمان امپراطور وقت تدوین شد که گلچینی از حدود 2000 شعر از شاعران آن روزگار و گذشته ژاپن است. در ادبیات دینی قرون میانه نیز میتوان به کتاب «شوبوگِنزو»[13] نوشته دوگِن راهب قرن سیزدهم اشاره کرد که برخلاف سنت رایج در آن روزگار، به جای زبان چینی، به زبان ژاپنی نوشته شده است. در ادبیات نمایشی نیز کانآمی[14] و فرزندش زهآمی[15] تحولات بزرگی در نمایشنامههای نمایش نو پدید آوردند و آثار ارزشمندی تألیف کردند.
[1] 『平家物語』/Heike monogatari.
[2] 平氏/Taira uji/Hei shi.
[3] 源氏/Minamoto uji/Genji.
[4] 『太平記』/Taihēki.
[5] 『方丈記』/Hōjōki.
[6] 『徒然草』/Tsurezuregusa.
[7] 鴨長明/Kamo no Chōmē(1153/1155-1216).
[8] 吉田兼好/Yoshida kenkō(1284-1350).
[9] 三大随筆/San dai zuihitsu.
[10] 連歌/Renga.
[11] 季語/Kigo.
[12] 『新古今和歌集』/Shin kokin wakashū.
[13] 『正法眼蔵』/Shōbōgenzō.
[14] 観阿弥/Kanami(1333-1384).
[15] 世阿弥/Zeami(1363-1443).