معماری مدرن و معاصر ژاپن
در واپسین سالهای دوره ادو و در دو دهه اول میجی سبکی از معماری وجود داشت که به آن معماری سبک گییو[1] میگفتند. این سبک در واقع همان معماری با چوب ژاپنی بود، اما در آن عناصری از معماری چینی و به خصوص ویژگیهایی از معماری غربی اخذ شد. این سبک حدود سال 10 میجی به اوج خود رسید و بعد در دهه دوم میجی به تدریج محو شد. از این سبک بیشتر برای ساخت ساختمانهای جدید مانند هتل، ساختمان شهرداری، مدرسه، بیمارستان و ... استفاده میشد.
با شروع اصلاحات میجی و عزم حکومت برای مدرن شدن، معماری غربی هم مورد توجه قرار گرفت. همان طور که پیشتر هم اشاره شد، مدرسه هنرهای زیبا و معماری سال 1876 تأسیس شد و سال بعد معماری انگلیسی به نام جوسیه کندر به این کشور آمد تا معماری غربی آموزش دهد. از کندر به عنوان پدر معماری مدرن ژاپن هم نام برده میشود.
علاوه بر این دولت میجی یک طرح شهرسازی با عنوان «طرح تجمیع ادارات دولتی»[2] تصویب کرده بود که هدف از آن ساخت شهری دارای معماری زیبای باروک مانند پاریس و لندن بود که از تجمیع ادارت و ساخت آنها با معماری اروپایی حاصل میشد. برای رسیدن به این هدف هم دولت کشور آلمان را مد نظر قرار داد و معمارانی از این کشور به ژاپن دعوت کرد. بعد هم دانشجویانی برای یادگیری معماری به آلمان رفتند. بعد هم دانشجویان دیگری برای آموختن معماری به کشورهای دیگر اروپایی و آمریکا رفتند. این چنین از دهه دوم میجی ما شاهد برگشتن این دانشجویان و فعالیت آنها در داخل کشور هستیم که منجر به ساخت بناهایی آجری و بتنی شد که در آنها از مصالحی چون آجر، آهن و سیمان استفاده گردید، چیزی که تا آن زمان در معماری ژاپن وجود نداشت.
در اواسط دوره تایشو نخستین جنبش طراحی معماری در ژاپن با عنوان انجمن معماری بونریها[3] توسط چند نفر از دانش آموختگان معماری دانشگاه توکیو شکل گرفت. بونری به معنی تفکیک و فاصله است و این نام را به آن جهت به این انجمن دادند که آنها تأکید داشتند که میخواهند از فضای معماری گذشته جدا شوند و فضایی جدید خلق کنند (یامامورا، 2021: 7). همچنین در این دوره گروهی شکل گرفت که به معماری اکسپرسیونیستی گرایش داشت. علاوه بر این در دوره تایشو و دوره شووای قبل از جنگ برخی از جنبشها و گرایشهای معماری غربی توانستند هر چند به شکل محدود بر معماری مدرن ژاپن تأثیر بگذارند و حتی جنبشهایی کوچک در این کشور به راه بیاندازند. برای مثال میتوانیم به جنبش دِ استایل ژاپن[4] یا نو شکل آفرینی ژاپن اشاره کنیم که متأثر از جنبش د استایل بود، جنبشی که سال 1917 توسط هنرمندان هلندی شکل گرفت.
شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم که با تخریب بیشتر زیرساختهای کشور همراه بود، فضا را برای فعالیت معماران ژاپنی در سالهای بعد از جنگ مهیا کرد، به خصوص که این کشور خیلی سریع به رشد بالای اقتصادی دست یافت و منابع مالی لازم برای ساخت و سازها هم فراهم شد. در این سالها استفاه از بتن آرمه در معماری بسیار رایج و فراگیر شد. یکی از معمارانی که قبل از جنگ فعالیت خود را شروع کرد و توانست در فضای بعد از جنگ به شهرت جهانی برسد، کنزو تانگه معروفترین معمار ژاپن است. طراحی و ساخت ورزشگاه ملی یویوگی[5] که برای رقابتهای المپیک 1964 توکیو آماده شد، توجه جهانیان را به پیشرفت معماری معاصر ژاپن جلب کرد. این بنا که به عنوان نماد معماری معاصر ژاپن شناخته میشود، به خوبی نشان داد که معماری ژاپن که قبل از جنگ جهانی دوم آشکارا از معماری غرب عقب افتاده بود، اکنون به سطوح بالای جهانی دست یافته است.
علاوه بر تانگه، معماران برجسته دیگری چون فومیهیکو ماکی[6] و تادائو آندو در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و در عرصه معماری معاصر ژاپن سر بلند کردند که اغلب کارهای آنها با تمجید و تحسین جهانی روبرو میشد، تا حدی که محدوده فعالیت آنها فراتر از ژاپن و در سراسر جهان گسترش یافت. وجه غالب کار تمام این معماران معاصر ترکیب فرهنگ معماری سنتی ژاپن با فرهنگ غربی و اکتشافات و کاربردهای پیشروانه از مصالح در ساخت و سازها بود. با فعالیت این هنرمندان معماری معاصر ژاپن به یکی از معماریهای شاخص جهان معاصر بدل شده است و آثار این معماران را در جای جای جهان میتوان مشاهده کرد.
[1] 擬洋風建築/Giyōfūkenchiku.
[2] 官庁集中計画/Kanchō shūchū kēkaku.
[3] 分離派建築会/Bunriha kenchiku kai.
[4] 日本のデ・スティル派/Nihon no de sutiru ha.
[5] 国立代々木競技場/Kokuritsu yoyogi kyōgi jō.
[6] 槇文彦/Maki Fumihiko(1928- ).