افسانه و داستان در افغانستان

از دانشنامه ملل

افغانستان نیز همانند ایران، سرزمین اساطیر است و افسانه‌های کوچک و بزرگ زیادی در آن وجود دارد و از جایگاه خاصی هم برخوردار است، افسانه‌ها سینه‌به‌سینه از نسلی به نسل دیگر نقل و منتقل شده است؛ ولی در جمع‌آوری آن کارها و اقدامات کافی صورت نگرفته است، تأسیس مجله فولکلور و انتشار کتاب «افسانه‌های مردم» توسط عبدالرحمان پژواک، ادبیات مردم از محمد شفیق وجدان، افسانه‌های قدیمی شهر کابل از دکتر احمد جاوید، اوسانه سی سامه در سه جلد، تشکی و سکه‌های طلا، مجموعه افسانه‌های «پشت کوه قاف» از محمدجواد خاوری و افسانه‌های دری از روشن رحمانی، پژوهشگر تاجیکستانی و از جمله کارهای انجام شده در ایران است. تعداد ضرب‌المثل‌ها در افغانستان نیز مانند ایران خیلی زیاد است و برای جمع‌آوری و حفظ آن باید تلاش وکوشش بیشتری مبذول شود.

نخستین‌بار محمود طرزی رمان‌نویسی را با ترجمه‌هایی از آثار نویسندگان غربی شناساند. او که تحصیل‌کرده ترکیه و کشورهای عربی بود با چندین زبان آشنایی داشت و آثاری را از این زبان‌ها به فارسی برگرداند و زمینه گسترش آن را فراهم کرد.

پس از پدیدآمدن نهضت مشروطیت، داستان‌نویسی رواج بیشتری یافت. داستان بلند «جهاد اکبر» نوشته مولوی محمدحسین پنجابی که در سال ۱۲۹۸ شمسی، چاپ شد از این جمله است. عبدالقادر افندی هم از زمره نخستین داستان‌نویسان افغانستان است.[۱]

نیز نگاه کنید به

ادبیات افغانستان.

کتابشناسی

  1. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 284.