جشن گل گردانی
تاجیکها از گذشتههای دور، گل گردانی را به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفهدهی گلهای درختان برگزار میکنند. در گذشته وظیفه گل گردانی برعهده بزرگسالان بود. اما امروزه این آیین در بیشتر نقاط، توسط کودکان و جوانان انجام میشود.
گل گردان ها از تپهها و دامنه کوهها گل چیده، مردم آبادی خود را از پایان یافتن زمستان و فرارسیدن عروس سال و آغاز کشت بهاری و آمدن نوروز مژده میدهند. صاحبان خانهها به گروه گل گردانها، که 5 تا 10 نفر هستند، پاداش میدهند و گلها را به چشم و ابروان خود مالیده و از تندرستی و به بهار نو رسیدن خویش شادی نموده، میگویند: «سبکیهای تو از ما و زنینیهای[i] ما از تو».
روییدن بایچیچک (Crocus Korolkovii) یا گل بهمن یا گل یخ و سیاه گوش (Luno Rosenbachi ana) یا گل سیاوش یا قلم قاش در نواحی شمالی و همچنین در سمرقند و نواحی زرافشان، فرغانه و قشقدر، نشانه آغاز بهار بود.
این گلها در هر ناحیه با توجه به شرایط طبیعی محیط جغرافیایی، دیر یا زود میرویند. از این رو مراسم گل گردانی در روزهای گوناگونی برپا میشود. با این حال در بیشتر نقاط، این مراسم در اول ماه مارس / نیمه نخست اسفند ماه صورت میگیرد. ترانه های گل گردانی بلند و با آهنگ شاد سراییده میشوند که آمیخته با هزل و شوخی اند.
سر بیت خوان:
بهار آمد، بهار آمد
به دهقان وقت کار آمد
به دوستان گل قطار آمد
بهار نو مبارک باد
گروه:
گل گلها بایچیچک
سربیت خوان:
سنگ آمد و سنگ آمد
پیش بز لنگ آمد
میربچه[ii] به جنگ آمد
بهار نو مبارک
گروه:
گل گلها بایچیچک، گل گلهای پایچیچک،
سر بیت خوان:
میربچه قاشانی[iii]
قلپاق[iv] سرپیشانی
قدر گله میدانی؟
گروه:
گل گلها بایچیچک، بایچیچک
سربیت خوان:
بچهها آمدن لوچک
بچهها آمدن لوچک[v]
میتی، نمیتی پول پولچک
گروه:
گل گلها بایچیچک، بایچیچک
این گونه ترانهها بیانگر زیبایی زمین، روستاها، درههای پوشیده از گل، رودخانهها، نوای بلبلان، کبکهای خوش خرام و زیباییهای زندگی و طبیعت هستند. در بخارا این آیین را «بلبل خوانی» مینامیدند. بلبل خوانی بخارا تا اندازهای با گل گردانی همانند است، ولی در برخی موارد تفاوتهایی وجود دارد. ترانه بلبل خوانی را برگزارکنندگان میخواندند. این سرود که به مضمون آمیخته به چند موضوع میپردازد و با وجود سبکی وزنش بچهگانه نیست. این سرود، سرمستی انسان را از بهار و دیدار یار را نشان میدهد.
آن که باشد
فصل بهاران به همه یاران
جانب گلزرا فارغ اغیار
گشت گلستان مجمع خوبان
از پی ایشان
سرخوش و سرمست فاموز[vi] بر دست
هیهیه هویی قیله[vii] کدویی
بر لب جویی از همه سویی
بزم نکویی
بر لب جویی از همه سویی
بزم نکویی
گه ز اسیران سوزی گدازی
صحن چمنها غنچه گلها
شر شر آبی سیخ کبابی
کوتل[viii] و لیلاق[ix] کاسه تیماق
دلبر مهوش باده به هم کش
در شهرها و روستاهای ایران نیز 15- 20 روز پیش از نوروز، پیکهای نوروزی به گردش درآمده و از آمدن بهار به مردم مژده میرسانند و پاداش میگیرند. در برخی روستاهای مازندران، مردم در آغاز جشن در تکاپوی خانه تکانی و تمیز کردن کوچههای شهر و روستا مشغول میشوند و گروههای گوناگون جوانان گردش کرده مانند گل گردانهای تاجیکی، ترانه میخوانند. صاحبان خانه نیز به آنان پاداش میدهند. این گونه ترانههای ایرانی، همانندی زیادی با ترانههای تاجیکی دارد. در دماوند ایران نیز، گل گردانها مانند گل گردانهای تاجیک، خانه به خانه گردش کرده، ترانه زیر را میخوانند و مردم را به مناسبت فرا رسیدن بهار و نوروز مژده میرسانند و تبریک میگویند.
باد بهاران آمده نوروز سلطان آمده
مژده دهید ای دوستان این سال نو باز آمده
این نوبهار مبارک باد این لاله زار مبارک باد
آیین گل گردانی شهر اوراتپه، در شمال تاجیکستان جالب توجه بوده است. در این شهر نیز همانند بخارا، سمرقند، خجند و شهر سبز، بایچیچک گویی میکردند و بچهها تا 12 نفر دسته جمعی ترانهخوانی مینمودند. رجب امانوف، نویسنده و فولکلورشناس تاجیک، خاطره خود را درباره گل گردانی در شهر باستانی اوراتپه، چنین بیان کردهاست. ما با شوق ترانه زیر را میخواندیم.
پایچیچک او وری میدان با وام جووری بایچیچک بایچیچک میتی، نمیتی پول پوچک
یکی از پیرزنان تا تمام شدن اشوله یا شعر، به تماشای ما مشغول شده و بعد بایچیچک را از دست دوست من گرفته به چشمانش مالیده، سپس بوسه زده و به دیگران میداد تا همین کار را تکرار کنند. استاد صدرالدین عینی در کتاب یادداشت های خود، از جشن گل سرخ یاد کردهاست. در یکی از بخشهای کتاب، میگوید:
«در بخارا آن وقت ها نوروز را عید بهار عمو میفارسی زبانان است، بسیار حرمت میکردند».
امروز آیین گل سرخ تنها در شکل گل گردانی بر جای ماندهاست. با توجه به شرایط جوی، آیین گل گردانی در آخر فوریه یا اوایل ماه مارس آغاز میگشت. در ناحیه حصار، جوانان گل سیاه گوش یا نوروزی را با ریشه از سبزهها کنده به خانه میآوردند و آن را در باغچه خانه خود میکاشتند. هنگامی که گل میشکفت، گل گردانی آغاز میگشت و جوانان با در دست داشتن گل، خانه به خانه میگشتند. برای این که گل سیاه گوش نمایانتر شود، آن را بر نوک چوبهای بلند با پارچههای رنگارنگ بسته و در روستاهای پیرامون شهر حصار گل گردانی میکردند. کدخدا نیز به شرکت کنندگان گل گردانی، خوراک، پول و یا چیزهای دیگر را پیشکش میکرد. دانش آموزان پیشکش ها را در بازار حصار فروخته خوراک مورد علاقه خود را میخریدند و روزهای نوروز به دوستان خود میهمانی میدادند.
در آیین گل گردانی، خواندن ترانه بایچیچک که جزو مهم ترین فولکلورهای نوروزی تاجیک است، برای کودکان دارای جذابیت ویژهای است. دختر بچگان نیز سکه های طلایی رنگ را رشتهوار به هم پیوسته و به سرشان میبستند. گاهی بزرگسالان بچهها را گرد آورده و آنان را وادار به کشتی گرفتن میکنند و به برندگان آنها جایزه میدهند.
در روز نوروز، به کودکان اجازه میدهند که یک یا چند نهال میوهدار را بکارند و هر کس مسئول رسیدگی و نگاهداری نهال خود است تا به باروری برسد. بچهها با این درختان بزرگ میشدند و به آنها علاقه داشتند[۱].
پاورقی
[i] - سنگینی
[ii] - میربچه: بچه امیر یا حاکم را گویند. به معنی جوان و بزرگ منش نیز است.
[iii] - قاش: واژه ترکی است، به معنی ابرو
[iv] - قلپاق: سرپوش و کلاه
[v] - لوچک: لخت
[vi] - ظاهراً مقصود یک گونه ابزار موسیقی است.
[vii] - قیله یا قلیه، گوشت پاره پاره شده و کوفته است.
[viii] - کوتل: کتل و تپه است.
[ix] - در گویش تاجیکی ییلاق را ای لاق، یعنی منطقه سردسیر نامند.
کتابشناسی
- ↑ زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 235-239.