حمله ناپلئون به مصر
در حالی که مصر در دهههای پایانی قرن هجدهم در شرایط نابسامان قرار گرفته و از وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آشفتهای در رنج بود،[۱] فرانسه که در رقابت سنتی با انگلیس بر سر سلطه بر مناطق مهم جهان قرار داشت، تصمیم به اشغال این کشور گرفت. قرار گرفتن مصر بر سر راه میان انگلستان و هند که در آن روزگار مهمترین مستعمره آن کشور بود، از عوامل تعیین کننده در تصمیم فرانسه برای حمله به مصر بود. از سوی دیگر فرانسه میتوانست از طریق حضور در مصر، قدرت خود را در دریای مدیترانه گسترش دهد و این سرزمین را به مرکز تجارت جهانی تبدیل کند تا از این راه، خسارتهایی را که در نتیجه از دست دادن مستعمرات، متوجه آن کشور شده بود، جبران کند[۲] و به لحاظ حیثیتی نیز این حمله در واقع و بنا بر سخن ناپلئون، شکست اقتدار انگلیس در شرق بود.[۳]
سپاه ناپلئون متشکل از ده ها هزار نیرو سوار بر کشتی که 55 فروند کشتی جنگی هم آنها را حمایت میکرد[۴] خود را به ساحل اسکندریه رساند. سپاه ناپلئون صرفاً نیروی نظامی نبود و مجموعهای از دانشمندان و متخصصان حوزههای علمی مختلف همچون ریاضیات، پزشکی، نجوم، شیمی، آثار باستانی، معدن، معماری، آبیاری و مکانیک و نیز گروهی از هنرمندان عکاس، نقاشی و موسیقیایی آنان را همراهی میکرد.
سپاهیان فرانسوی هر چند در مسیر پیشروی خود از اسکندریه به سمت قاهره با مقاومتهایی از سوی نیروهای تحت امر امرای مملوک، مراد بک و ابراهیم بک روبرو شد، به دلیل قدرت برتر فرانسویان و در هم شکسته شدن این مقاومتها، توانستند خود را به قاهره برسانند.[۵]
ناپلئون برای جلب توجه مردم مصر و زمینهسازی برای استقرار در این سرزمین، به سرعت اقدامات خود را آغاز کرد. از جمله؛ مجمعی علمی به سبک مجمع علمی فرانسه ایجاد کرد که وظیفه آن تلاش برای پیشرفت علوم، مطالعه و تحقیق در موضوعات طبیعی، صنعتی و تاریخی مصر و انتشار نتیجه این مطالعات و تحقیقات [i] بود. این مجمع از چهار بخش ریاضیات، علوم طبیعی، اقتصاد و سیاست و نیز ادبیات و هنر تشکیل میشد.[۶] از دیگر اقدامات فرانسویها در طول سالهای حضور در مصر میتوان به تأسیس چاپخانه، انتشار نشریه، اجرای طرح های بهداشتی، تحقیق در برخی بیماریهای بومی و شیوه درمان آنها و تأسیس کمیته بهداشتی و نیز ساخت آسیابهای بادی بود.[۷]
علیرغم اقدامات صورت گرفته، حضور فرانسویها در مصر از همان آغاز به عنوان اشغال میهن تلقی شده و با مقاومت منفی مردم مصر روبرو شد؛ به ویژه نارضایتی از افزایش مالیات و دریافت وام از تاجران مصری برای تأمین هزینههای نیروهای نظامی فرانسوی، به زودی شورشهایی را پدید آورد که به عکس العمل شدید فرانسویان و گلوله باران شهر قاهره انجامید و با تخریب برخی از اماکن مسکونی و اعدام رهبران شورش همراه بود. از آن پس کینه و نفرت مردم مصر از آنان رو به فزونی گزارد و برای رهایی از اشغالگران فرانسوی در انتظار فرصت ماندند. ناپلئون که متوجه شده بود رؤیاهای او در مصر و شرق، تحقق یافتنی نیست، لذا در سال 1799 با جایگزین کردن ژنرال کلیبر به طور مخفیانه مصر را ترک کرد.[۸]
اعتراضات و مخالفتهای مردم مصر همچنان ادامه یافت و در سال 1800 به دومین شورش قاهره منجر شد. این شورش با رهبری علما و بازرگانان از محله بولاق قاهره آغاز و به زودی سراسر این شهر و سپس دیگر مناطق را در بر گرفت و خشونت فرانسویان در برخورد با شورشیان بر دامنه درگیریها افزود.[۹]
عدم تحقق اهداف استعمارگرانه فرانسویها و استمرار مخالفتهای انگلیس با حضور نیروهای فرانسه در مصر، زمینه خروج نیروهای فرانسوی را فراهم آورد. انگلیسیها که برای اخراج فرانسویها از مصر حمایت و مشارکت عثمانیها را جلب کرده بودند، در سال 1801، عملاً اقدامات نظامی خود را علیه حضور فرانسه در این سرزمین آغاز کردند و با حمایت کشتیهای جنگی عثمانی، سواحل مصر در دریای مدیترانه را مورد حمله قرار دادند و توانستند وارد اسکندریه شوند. نیروهای فرانسوی علیرغم تلاش برای ممانعت از پیشروی نیروهای انگلیس نتوانستند توفیقی به دست آورند و شکست سختی را پذیرفتند. چنان شد که نیروهای مهاجم با پیشروی به سوی قاهره، مرکز فرماندهی فرانسویان را مورد تهدید قرار دادند. فرمانده نیروهای فرانسوی در قاهره با ارزیابی اوضاع به این نتیجه رسید که راهی جز گفت و گو با انگلیسیها برای عقب نشینی ندارد. نتیجه گفت و گو ها هم، امضای موافقت نامه عقبنشینی نیروهای فرانسوی از قاهره بود. با عقب نشینی فرانسویان از قاهره و نیز پایان آخرین مقاومتهای فرانسویها در اسکندریه، سرانجام اشغال سه ساله مصر پایان یافت[۱۰] و مصر هرچند شکلی، دوباره به زیر سلطه عثمانی درآمد.
گرچه سالهای اشغال مصر توسط فرانسویها با درگیری و شورشهایی از سوی مردم این سرزمین همراه بود، حضور دانشمندان و متخصصان حوزههای علمی و فنی مختلف، دستاوردهایی برای مصریان به همراه داشت که زمان سه ساله اشغال را به نقطه عطف و آغاز مرحله نوینی در تاریخ مصر تبدیل کرد. آشنایی با تمدن جدید اروپا و شیوههای نوین مدیریتی از طریق حضور در کمیتههای تأسیس شده در این مدت، حل معمای خط هیروگلیف با کشف سنگ نوشته رشید که زمینه مطالعات مصرشناسی و کشف جنبههای ناشناختهای از تاریخ مصر در سالهای بعد شد، آشنایی با چاپ و نشر و شیوههای نوین آموزش و نیز آشنایی با شیوههای درمانی، از جمله رهاوردهای حضور فرانسویها در مصر بود.[۱۱]
پاورقی
[i] - نتیجه مطالعات و تحقیقات علمای کمیته مزبور، پس از عقبنشینی فرانسویها از مصر تدوین و بین سالهای 1809 تا 1813 تحت عنوان «وصف مصر» در 20 جلد در فرانسه چاپ شد و به عنوان منبعی مهم در مطالعات مصرشناسی اهمیت یافت.
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص66.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص208.
- ↑ صبری، محمد (1991). تاريخ مصر من محمد علي الي العصر الحديث (الطبعة الاولي). القاهرة: مكتبة مدبولي، ص24.
- ↑ صبری، محمد (1991). تاريخ مصر من محمد علي الي العصر الحديث (الطبعة الاولي). القاهرة: مكتبة مدبولي، ص208.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص209.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص213.
- ↑ المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص87-88.
- ↑ الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص210.
- ↑ المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص106.
- ↑ المرجع في تاريخ مصــر الحديث و المعاصر (2009). تقديم و مراجعة يونان لبيب رزق. القاهرة: المجلس الاعلي للثقافة، ص111.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد. (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص56-59.