دوران سوخوتای در تایلند

از دانشنامه ملل

نخستین دوران زمامداری اقوام تای، دوره حکومت آن‌ها در منطقهٔ سوخوتای درشمال تایلند است، هم‌زمان با این دوره، اقوام تای حکومت‌های دیگری در لانا و فایائو (Phayao) واقع در شمال تایلند امروزی را تشکیل داده بودند؛ ولی حکومت سوخوتای را باید مهم‌ترین آن‌ها دانست امروز، ویرانه‌های پرشکوه سوخوتای و شهر هم‌زاد آن، یعنی «سی سا چانالای» (Si sachanalai) در شمال تایلند، یادآور رفاه مادی، شکوه هنری و نفوذ معنوی مذهب بودا به‌شمار می‌روند. سوخوتای، هم از نظر هنر و معماری و هم از نظر سیاسی، در تاریخ تایلند اهمیت به‌سزایی دارد.

شهر سوخوتای در اصل از سرزمین‌های تابع امپراتوری خمر بود و آثار برجای مانده در آن شهر یا مناطق دیگر، نشان‌دهندهٔ نفوذ معماری و هنری اقوام خمر در این منطقه است، در نیمهٔ نخست سدهٔ سیزدهم میلادی، حکام تایی سوخوتای، از فرمان‌بری حکومت خمر سرپیچیدند و کشور پادشاهی مستقل تای را بنیان نهادند. «سی اینتاراتیت» (Si Intharathit)، رئیس یکی از قبایل تای نخستین پادشاه سوخوتای شد. رفته‌رفته نفوذ و قدرت سوخوتای، با عقب‌راندن خمرها و پیوند میان خانواده‌های حاکم تای و نیز با تبلیغ و استحکام آئین بودیسم از شاخه تراوادا که همه این جوامع را به‌هم پیوند می‌زد، گسترش یافت. «رام کام هنگ» (Ramkhamhaeng) فرزند و جانشین «اینتاراتیت» را باید یکی از پادشاهان مشهور و توانای سوخوتای به‌شمار آورد. بیشتر آگاهی‌های ما از دوران سوخوتای در سدهٔ سیزدهم، برگرفته از سنگ‌نوشته‌ای به تاریخ ۱۲۹۲م، مربوط به رام کام هنگ است که یکی از منابع اصلی تاریخ سوخوتای و یکی از شاهکارهای ادبیات تای است. در این اثر تاریخی به زبانی روان و فصیح، احسان و عدالت در حکومت رام کام هنگ و قدرت و رفاه دوران سوخوتای، ستایش می‌شود، پادشاه همواره در دسترس مردم بود و گفته‌اند که به دستور او زنگی را در برابر دروازهٔ قصر وی آویخته بودند و هر یک از رعایا که شکایتی داشت، می‌توانست با کشیدن و به‌صدا درآوردن آن زنگ، تظلم‌خواهی کند؛ در آن صورت، خود شاه به موضوع رسیدگی و دستور لازم را صادر می‌کرد.

بر پایهٔ این سنگ‌نوشته، شاه هیچ‌گونه عوارض راهداری یا مالیات از بازرگانان نمی‌گرفت و رعایا نیز از پرداخت مالیات بر ارث معاف بودند. از این‌روست که دوران اوج و شکوفایی سوخوتای را عصر طلایی تاریخ تایلند می‌نامند. حتی اگر مطالب این سنگ‌نوشته را اغراق‌آمیز بدانیم، می‌توان گفت که سوخوتای حکومتی توانا و جامعه‌ای پررونق داشت و اقتصاد آن بر پایه خودکفایی، صنایع کوچک و کشاورزی می‌چرخید.

خوراک اصلی مردمان آن مانند دیگر نقاط جنوب شرقی آسیا در آن هنگام، برنج و ماهی بود که به‌وفور در اختیار مردم بود؛ «ماهی در آب و برنج در شالیزار». گرچه سوخوتای از نظر مواد غذایی خودکفا بود، بازرگانی نیز رکن دیگر اقتصاد آن بود.

در این دوره، کاشی‌های لعاب‌دار که آن را «سانخالوک» (Sangkhalok) می‌نامیدند، به‌میزان فراوان در کوره‌های سوخوتای و «سی ساچانالای» تولید و پیوسته به دیگر سرزمین‌های واقع در دریای جنوبی چین صادر می‌شد که نمونه‌هایی از آن‌ها در اندونزی و فیلیپین یافت شده است. سوخوتای همچنین با سرزمین چین در سیستم خراج‌گزاری سنتی آن کشور، دادوستد می‌کرد. شاه سوخوتای پیشکش‌هایی را برای امپراتوران چین می‌فرستاد تا خراج‌گزار آن‌ها شود و در برابر، اجازه یابد که فرآورده‌های خود را با کالاهای چینی مبادله کند.

پرستش ارواح نیاکان در سوخوتای رواج بسیار داشت، ولی می‌دانیم که رام کام هنگ و جانشینان او از پیروان متدین بودا بودند که صدقات بسیاری می‌دادند، از این رو، شهرهای بزرگ، صومعه‌های بودایی فراوانی داشتند که با معماری بودیسم تایلندی ساخته شده بودند.

با دعوت «رام کام هنگ» از راهبان بودایی سیلان برای رواج بودیسم در سوخوتای، این سرزمین، مکتب سیلانی تراودا از آئین بودایی را پذیرفت، نفوذ فرهنگ سیلانی فقط به مسائل عقیدتی بسنده نکرد، بلکه بر معماری مذهبی نیز اثر گذاشت. استوپاهایی‌که به شکل زنگوله ساخته می‌شوند و در معماری بودیسم تایلندی بسیار رواج دارند، از روی الگوی سیلانی برداشته شده است، نقش‌های بودایی رایج در سوخوتای به‌دلیل ظرافت و زیبایی خود شهره بودند و این هنرمندان سوخوتای بودند که تندیس پرشکوه «بودای خرامان» را رواج دادند.

اهمیت فرهنگی سوخوتای در تاریخ تایلند، به‌ویژه از این نظر است که در دوران سلطنت رام کام هنگ، خط تایلندی شکل قطعی خود را پیداکرد. این خط از خطوط باستانی مون و خمر الگو گرفت و رام کام هنگ خط تایلندی را ابداع کرد.

«سی اینتاراتیت» و «رام کام هنگ» هر دو از پادشاهان جنگاور تایلند بودند که سرزمین خود را گسترش دادند، اما جانشینان آن‌ها نتوانستند از چنین امپراطوری پهناوری نگهبانی کنند. برخی از پادشاهان بعدی بیشتر به رواج دین و مذهب و ساختن بناهای پرشکوه پرداختند و چندان به فکر کشورگشایی نبودند که بهترین نمونه آن‌ها، شاه «ماهاتاماراچالیتای» (Mahathammaracha Lithai) بود، او را گردآورندهٔ کتاب تری بومیکاتا از نخستین کتاب‌های بودایی در زمینهٔ نجوم و ستاره‌شناسی می‌دانند.

زوال سیاسی سوخوتای را نباید فقط به گردن ناکارآمدی سیاسی زمامداران آن انداخت؛ بلکه این اتفاق را باید ناشی از ظهور حکومت‌های نیرومند دیگر تایی در نواحی جنوبی دانست که در نیمهٔ دوم سده چهاردهم، قدرت اقتصادی سوخوتای را به‌مبارزه طلبیدند. دولت‌های جنوبی، به‌ویژه «آیوتایا» (Ayutthaya) می‌توانستند از دست‌اندازی دولت سوخوتای به سرزمین خود جلوگیری‌کنند.

فروپاشی سوخوتای یک‌شبه نبود، بلکه حدود یک سده یعنی از نیمه سدهٔ چهاردهم تا نیمه سدهٔ پانزدهم طول کشید. در ۱۳۷۸م یکی از شاهان آیوتایا به‌نام «بوروماراچا» (Borommaracha)، شهری از شهرهای مرزی سوخوتای به‌نام «چاکان گرائو» (Chakangrao) (یا کام فان پت) (Kamphaenphet) را تسخیر کرد؛ به‌این ترتیب، سوخوتای ضمیمه دولت آیوتایا شد. سوخوتای کوشید خود را از قید آیوتایا رها کند، اما در این کار توفیقی نیافت و در سدهٔ پانزدهم، یکی از ایالات تابع آیوتایا به‌شمار می‌آمد.

بدین‌سان، صحنهٔ اصلی تاریخ و سیاست تایلند به دشت‌های مرکزی تایلند امروز منتقل شد، آیوتایا به‌صورت دولتی مرکزی درآمد که نه‌تنها بر سوخوتای دست انداخت، بلکه دولت‌های کوچک دیگری همچون «سوفانافوم» (Suphannaphum) و «لاوو» (لوپ بوری) را نیز فرمان‌بردار خود کرد[۱].

نیز نگاه کنید به

تاریخ تایلند؛ تاریخ دوره باستان تایلند

کتابشناسی

  1. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص. 42-46.