رفاعیه در سوریه
منسوب به « ابوالعباس احمد بن علی بن احمد رِفاعی شافعی» (512-580 قمری)، از قبیله بنی رِفاعة ومراکشیالاصل که در واسط عراق متولد شده و معروف به ابن رفاعی است و نسبش از جانب پدر به امام موسی کاظم علیهالسلام میرسد و از طرف مادر، نیز انصاری است.
رفاعی از «ابوالفضل واسطی» اجازۀ جامع در شریعت و طریقت دریافت کرد و از داییاش، «منصور بطائحی»، خرقه گرفته است. پس از منصور، احمد رفاعی رهبری انجمن داییاش را در روستایشان، «حسن»، برعهده گرفت و از آن پس، آن انجمن را رفاعیه نامید.از اینجهت، رفاعیه را بطائحیه نیز مینامند؛ کما این که به احمدیه نیز شهرت دارد.
سلسله مشایخ طریقت احمد را به چند واسطه به شبلی و جنید و سریسقطی و مشایخ پیش از اینان میرساند.
از شاگردان رفاعی میتوان به ابوالفتح واسطی، عبدالسلام قلیبی و عبداللّه بلتاجی اشاره کرد. ابوالحسین شاذلی، مؤسس شاذلیه، خرقه از ابوالفتح واسطی دارد.
رفاعی از ائمه معصومین علیهمالسلام با احترام خاصی یاد میکند؛ چنانکه از حضرت علی علیهالسلام به امام جلیل، از امام حسین علیهالسلام، به مظلوم شهید و از امام رضا علیهالسلام به امام اعظم و امامرضا و قبله اهل باطن یاد کرده و با ذکر برخی مصائب امام زینالعابدین و امام موسیکاظم علیهالسلام، آنها را صاحب مقام رضامعرفی کرده است.
احمد رفاعی با نظریۀ وحدت وجود به شدت مخالف بود و شطحیات عرفا را نوعی کفر تلقی میکرد. وی مبالغه وبزرگنمایی شخصیت مشایخ را تا آنجا که آنها را معصوم انگاشته و واسطۀ بین خدا و بنده قرار دهند، مردود میشمرد.
اهتمام به شریعت از ویژگیهای محوری طریقت رفاعیه بوده است. رفاعی کتاب و سنّت را دو میزان میدانست که همۀ اقوال، افعال و احوال عارف باید با آن سنجیده شود.ازاینرو رفاعی هرگونه مخالفت با شریعت را کفرمیدانست.
رفاعی در ۵۷۸ در امعبیده درگذشت و چون فرزندی نداشت، برادرزادههایش جانشین او شدند.
آثاری را از رفاعی دانستهاند که از آن جملهاند: الاحزاب الرفاعیه، الصراط المستقیم فی تفسیر معانی بسماللّهالرحمنالرحیم، حالة اهل الحقیقة معاللّه، المجالس الاحمدیة، الروایة، شرح التنبیه فی فروع الفقه الشافعی، در شش مجلد، دیوان قصاید، البهجة فی الفقه، تفسیر سوره قدر، السرالمصون، النظام الخاص لاهل الاختصاص، حِکَم الرفاعی، رحیق الکوثر من کلام الغوث، البرهان، الطریق الی اللّه، العقاید الرفاعیه.
اگر شاذلیه را طریقتی جداگانه محسوب کنیم، شاخههای مهم رفاعیه در سوریه، حریریه، سعدیه و سیادیه و در مصر بازیه، مالکیه و حبیبیه است.
«جان اسپنسر تری مینگهام» (Jan Spencer Trey Mingham)، اسلام شناس انگلیسی، طریقههای رفاعیه را چنین برمی شمارد: «عجلانیه، عزبیه (پیروان یحیی الدین ابراهیم العزب، نوه عموی احمد رفاعی)، عزیزیه، حریریه (پیروان ابومحمدعلی الحریری م: 645هـ. ق)، علمیه (یا: عالمیه)، جبرتیه (پیروان ابواسماعیل احمد جبرتی، در یمن )، جندلیه (پیروان جندل بن علی جندلی)، کیالیه، نوریه، قطنانیه (پیروان حسن رفاعی قطنانی دمشقی)، سبسیه، سعدیه (یا: جیباویه، پیروان سعدالدین جیباوی م: 736 هـ. ق)، سیادیه (پیروان عزالدین احمد السید، نوه احمد رفاعی م: 670هـ. ق)، شمسیه، طالبیه (پیروان طالب رفاعی م: 683 در دمشق)، واسطیه، زینیه، بازیه (در مصر )، حیدریه (پیـروان قطب الدین حیـدر رورجی، م: 617هـ. ق)، علوانیه (پیروان خنفی الدین [ظاهراً تصحیف است و صحیح آن صفی الدین است. همان کتاب، ص75] احمد العلوان)، حبیبیه (پیروان محمد حبیب م: 1247 هـ. ق) مکیه، شنبکیه (یا وفائیه، پیروان ابومحمد طلحه الشنبکی م: 933هـ. ق)، عقیلیه».
در حال حاضر، رفاعیه، از بسیاری از آموزهها و سنت تعلیمی رفاعی اصیل، فاصله گرفتهاند و شاید به تحقیق بتوان گفت که این طریقت شاذلیه است که تا حد زیادی، توانسته است طریقت رفاعی را زنده نگه دارد.
رفاعیان فعلی، به خوردن آتش و شيشه شکسته و حتى بازى با مار و عقرب و ديگر حشرات سمى مشغول هستند اين در حالى است که شيخ احمد الرفاعى پيروانش را از بدعت و شطح منع کرده بود؛ با این حال، در عقاید، از بسيارى جهات با شيعه شباهت دارد: اعتقاد به دوازده امام و کتاب جفر و حزن و ماتم در روز عاشورا نیز دارند و چله واعتکاف را از روز یازدهمماهمحرم با توبه آغاز میکنند.
رفاعيه انتشار قابل ملاحظه اى در غرب آسيا دارد و امروزه به دليل اختلاف نظر در ميان جانشينان، به نوزده فرقه ديگر تقسيم شده است؛ مثل حريريه، کياليه، عزيزيه، آهيه وغيره...
پيروان شاخه کياليه امروزه در حلب در خانقاهى به نام طريقت خود، هنوز هم مراسم خود را زنده نگه مىدارند. از مهمترين شاخههاى رفاعيه، فرقه صيادى است که آن را به سيد عز الدين احمد الصياد نسبت مىدهند که در سال 574 قمری در عراق به دنيا آمد و در سال670 قمری در روستاى «متکين» در حلب سوريه درگذشت. خانواده صيادى امروزه در کشورهاى: سوريا، عربستان، مصر، مغرب، يمن و ايران پراکندهاند. رهبرى رفاعيه در سوريه امروزه به عهده «شيخ فتحى بن عبد القادر سلطان صيادى الرفاعى» است.
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)