زبان های باستانی افغانستان

از دانشنامه ملل

در دوران کهن همانند امروز، در این منطقه به‌تبع از اقوام ساکن، زبان‌های متعدد و متفاوتی رواج داشته است؛ برخی از آن زبان‌های مهم، که در دوره‌های مختلف رواج داشته است، موارد ذیل است:

زبان سکایی. مربوط به اقوام سکایی بود و دو گویش شرقی و شمال غربی داشت؛ گویش شرقی را زبان ختنی هم می‌گفتند. زبان ختنی از زبان‌های گروه شرقی ایرانی میانه است و در ختن و جنوب شرق کاشغر رواج داشته؛ بیشتر آثار باقی‌مانده از زبان سکایی مربوط به آیین بوداست.

زبان زند و اوستایی. در نواحی شرقی ایران آن زمان به زبان اوستایی تکلم می‌شد و قدیمی آثار آن متعلق به قرن ۸ تا ۱۰ قبل از میلاد است. زبان اوستایی به زبانی اطلاق می‌شود که اوستا، یعنی کتاب‌های مقدس آیین زرتشتی، به آن نوشته شده است. نمی‌دانیم کسانی‌که به این زبان تکلمی می‌کردند خود آن را چه می‌نامیدند و همچنین معلوم نیست که در کدام ناحیه از سرزمین پهناور ایران این زبان به کار می‌رفته است.

«در متن اوستا نام میهن اصلی این نژاد به لفظ «ارین واج» ذکر شده است و گروهی از محققان این کشور را با ولایت خوارزم،که نام آن نیز در همان کتاب آمده است، یکی می‌دانند. مرزهای «ارین واج» در اوستا مشخص نیست؛ اما از روی بعضی نکات که در نوشته‌های یونانیان درباره خوارزم پیش از دوران هخامنشی ذکر شده است، احتمال می‌رود که این کشور ایران شرقی در آن زمان شامل ولایت‌های مرو و هرات نیز بوده است».[۱]

زبان خوارزمی، که احتمال می‌رود اوستا به آن زبان بوده است، تا اواخر قرن چهارم میلادی در خوارزم رواج داشته و زبان متداول ولایت خوارزم بود؛ ولی بعدها زبان ازبکی بر آن چیره شد. آثار باقی‌مانده از زبان خوارزمی به سده‌های دوم و سوم پیش از میلاد تا سده هفتم میلادی می‌رسد. خط خوارزمی از اصل آرامی‌گرفته شده بود.زبان اوستایی از سرچشمه‌های زبان فارسی است و در حوزه‌های مختلف از جمله هریرود، آمودریا، هیرمند، هندوکش، خراسان و جاهای دیگر به آن تکلم می‌شد و حدود هشت قرن قبل از میلاد رایج بوده است؛ چون

«قدیمی‌ترین قسمت‌های اوستا به قرن هشتم پیش از میلادی می‌خورد و این هم یکی از دلایلی است که زرتشت در قرن هشتم پیش از میلاد می‌زیسته است».[۲]

آقای جلال‌الدین همایی می‌نویسد:

«قدیمی‌ترین زبانی‌که از ایرانی‌ها مخصوصا باقی است زبان زند (Zend) است و آن را «باکتریانی قدیم» (Bactriane) نیز می‌گویند؛ زیرا (باختریان) در مشرق ایران بدان تکلم می‌کرده‌اند... زبان زند زبانی است که کتاب اوستا (Avesta) بدان نوشته شده است».[۳]

سانسکریت و زند ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند،

«زبان زند تقریبا در حدود هزار سال قبل از میلاد و در ایران معمول بوده و شاید تا سال (۵۵۰ ق.م)، یعنی زمان تشکیل دولت هخامنشی امتداد یافته باشد».[۴]

زبان سغدی. سغدیانا سرزمین بین رودهای جیحون و سیحون، خوارزم، مرو، جنوب دریاچه آرال، غرب رود جیحون و... بود و زبان سغدی در آن نواحی تکلم می‌شد. سغدیان فارس‌زبان بودند و ناحیه رود زرافشان مرکز آن بود.

زبان بخارایی نیز زبان سغدی ذکر شده است. باقی‌مانده‌های زبان سغدی هنوز در شمال کوه یغناب با عنوان گویش یغنابی رواج دارد. آثار باقی‌مانده از زبان سغدی روی سکه‌ها، منسوجات و سفالینه‌ها مشاهده شده است.

زبان تخاری یا بلخی.

«از زبان‌های شرقی ایرانی، زبان تخاری است، ناحیه تخارستان میان بلخ و بدخشان است و در دوران ساسانی و زمان تسلط عرب منطقه وسیعی از آمودریا تا معابر هندوکش را دربر داشته است».[۵]

«طخارستان نامی است که از قدیم‌ترین زمان بر یکی از شرقی‌ترین ولایت‌های ایرانی‌نشین اطلاق می‌شده که هم‌مرز استان‌های غربی چین بوده است... قبایل سکایی، طخاری و خیونان، که در آغاز قرن دوم میلادی به آسیای میانه و افغانستان کنونی نفوذ کردند، ایرانی‌زبان بودند و این معنی بر اثر اکتشافات باستان‌شناسی که در چندده‌ساله اخیر در نواحی مزبور انجام گرفته، تأیید شده است. اسناد مکشوف به این زبان به خطی منشعب از یونانی نوشته شده و عبارت‌اند از: سکه‌ها و مهرهای شاهان هپتالی (هیاطله مورخان اسلامی) و چند نوشته مختصر که بعضی از آنها مربوط به دوران شاهان کوشانی است. برای آنکه این زبان با زبان تخاری، که یکی از زبان‌های مستقل هندواروپایی بوده است، اشتباه نشود بعضی دانشمندان پیشنهاد کرده‌اند که این یک «زبان بلخی» خوانده شود».[۶]

کتیبه ۲۵ سطری از مدخل معبد سرخ کوتل بغلان کشف شده که مربوط به این زبان دانسته شده. زبان تخاری و سغدی شاخه‌ای از زبان فارسی بودند. این زبان در برخی مناطق دیگر سرزمین افغانستان نیز رواج داشت. برای مثال، زبان رایج در تخارستان مشابه و نزدیک به زبان رایج در بامیان بود.

زبان کوشانی. این زبان در زمان حکومت سلسله کوشانی رایج بوده است، زبان کوشانی فارسی بوده و مادر زبان فارسی دری هم خوانده شده است.

زبان یونانی. پس از حمله اسکندر و حاکمیت جانشینان او در منطقه و تشکیل دولت یونان و باختری، زبان یونانی در قلمرو دولت یونان و باختری رواج یافت.[۷]

کتابشناسی

  1. ناتل‌خانلری، پرویز (1350). تاریخ زبان فارسی. قم: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، جلد اول، ص 214.
  2. نفیسی، سعید (1343). سرچشمه تصوف در ایران. تهران: کتابفروشی فروغی، ص ۹.
  3. همایی، جلال‌الدین (بی‌تا). تاریخ ادبیات ایران. چاپخانه مروی، ص ۹۸-۹۷.
  4. همایی، جلال‌الدین (بی‌تا). تاریخ ادبیات ایران. چاپخانه مروی، ص 99.
  5. بدخشی، میرزا سنگ محمد (1367). تاریخ درخشان. قم: موسسه فرهنگی جهانگیری، ص 5.
  6. ناتل‌خانلری، پرویز (1350). تاریخ زبان فارسی. قم: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، جلد اول، ص 282-283.
  7. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 113-116.