موقعیت مسیحیت ارتدوکس روسیه
آئین مسیحیت بیشترین پیرو را از جمعیت یکصد و چهل و سه میلیونی روسیه به خود اختصاص داده و از این رهگذر دین اول فدراسیون روسیه شمرده میشود. اکثریت مردم تابع کلیسای ارتدکس هستند و هم اکنون این مذهب از جایگاه، قدرت و رونق خاصی در حیات دینی روسیه برخوردار است. کمتر نقطهای را در شهر میتوان یافت که کلیسایی از قبل در آنجا وجود نداشته و یا جدیداً ساخته نشده باشد. اسقف اعظم روسیه به عنوان عالیترین مقام دینی این کشور در رسمیترین دیدارهای سیاسی با رهبران بزرگ جهان حضور دارد و از سوی دیگر، عالیترین مقام رسمی کشور یعنی شخص رئیس جمهور اسقف اعظم مسکو را حتی برای افتتاح کلیساهای جدید- همراهی میکند. مراسم و اعیاد بزرگ کلیسا به عنوان یک رویداد بزرگ در کشور تلقی شده و به طور مستقیم از شبکه سراسری تلویزیونی روسیه- که در تمام جمهوریهای شوروی سابق نیز قابل دریافت است- پخش میشود و در نهایت، علل برخی از تعطیلات رسمی این کشور، ریشههای مذهبی و دینی بویژه در باورهای مذهب ارتدوکس دارد. هم اکنون در هشتاد کیلومتری مسکو، شهری تاریخی و مذهبی به نام «سرگیف پاساد» وجود دارد که افزون بر جاذبههای تاریخی و توریستی کلیساها و ابنیه قدیمی آن، پایگاه فعال آموزش و تربیت کشیشهای جوانی است که از سراسر روسیه برای تحصیل آموزههای دینی به آنجا مراجعه میکنند[۱].
البته پیروان مذاهب دیگری همچون کاتولیک و پروتستان نیز در شمار محدودی در این کشور حضور دارند. اخیراً وجود همین تعداد محدود کاتولیک، زمینه اختلاف شدیدی میان مقامات ارشد کلیسای ارتدکس روسیه و واتیکان را بوجود آورده است. زمینه اختلاف، ایجاد حوزههای اسقفی کلیسای کاتولیک در خاک روسیه بود که شدیداً از سوی مقامات ارشد کلیسای ارتدوکس روسیه مورد اعتراض واقع شد. به عقیده دفتر پاتریاک، آمار 600-500 هزار نفر کاتولیکی که به باور واتیکان در روسیه زندگی میکنند، بسیار اغراق آمیز است و لذا نیازی برای ایجاد ساختارهای نیرومند کلیسایی برای خدمت به این تعداد کم کاتولیک وجود ندارد. در روسیه مناطق اقامتی متراکم کاتولیکها مانند لیتوانی و اوکراین وجود ندارد و لذا از اینجا میتوان نتیجه گرفت که کلیسای رم امیدوار است که جمعیت کاتولیک روسیه رشد کند. نفوذ و گسترش دولت روس در طول تاریخ همراه با گسترش قلمرو کلیسای ارتدکس بوده است: حوزه دین و قدرت طی سده های مختلف در روسیه به صورت جدی بر هم تاثیرگذار بودهاند و تا پیش از به قدرت رسیدن بلشویکها و ایجاد حکومت اتحاد جماهیر شوروی، پیوستگی فراوانی میان این دو بخش وجود داشته است. با توجه به رابطه عمیق میان کلیسا و دولت روس در طول تاریخ، بررسی روابط این دو نهاد در دوره معاصر نیز از اهمیت زیادی برخوردار است [۲].
فقط در اواخر موجودیت اتحاد شوروی تحولات قابل توجهی در رژیم حقوقی کلیسای ارتدوکس روسی و سایر سازمانهای مذهبی رخ داد. در 1 اکتبر 1990 قانون اتحاد شوروی "درباره آزادی وجدان و سازمانهای مذهبی" تصویب شد که وضع حقوقی شخصیت حقوقی را به جمعیتهای منفرد کلیسایی، موسسات کلیسایی و منجمله نهاد اسقف اعظم بخشید. کلیسا از حق تملک دارایی غیرمنقول، دفاع دادگاهی از منافع خود، شرکت در زندگی اجتماعی و استفاده از رسانههای گروهی برخوردار شد. در این قانون جدایی مدرسه از کلیسا مجدداً مورد تاکید قرار گرفت، امکان حقوق تربیت و آموزش مذهبی کودکان فراهم شد. بزرگسالان موسسات و گروههای آموزشی تاسیس کنند و به گونه دیگری به فعالیت آموزشی بپردازند و بدین منظور از بناهایی که به آنها تعلق دارند یا در اختیار آنها گذاشته میشوند، استفاده کنند". قانون ممانعت فرماندهان یگانهای نظامی از شرکت نظامیان در مراسم مذهبی عبادی در وقت فراغت آنها را منع کرد. بر اساس این قانون، اجرای" مراسم مذهبی" در بیمارستانها، آسایشگاههای سالمندان، زندانها و بازداشتگاهها مجاز اعلام شد. قانون جدید برای کلیسا خیلی مناسبتر است از مصوبه کمیته مرکزی اجرایی سال 1929 بود تا آن موقع اجرا میشد، ولی این قانون فقط طی 15 ماده اجرا شد چرا که 15 ماه بعد اتحاد شوروی از هم پاشید. یک ماه بعد از تصویب قانون شوروی، قانون فدراسیون روسیه " آزادی مذاهب" وضع شد. در این قانون شورای عالی روسیه کمیسیون آزادی وجدان و مذاهب تشکیل شد. اصل جدایی مدرسه از کلیسا در قانون فدراسیون روسیه به صورت ملایمتر فرمولبندی شد. تدریس علوم دینی به صورت غیراجباری در همه موسسات قبل از دبستان، مدارس و سازمانها و موسسات آموزشی دیگر مجاز اعلام شد[۳].
بر اساس سال 1997 قانون فدرال جدید " آزادی وجدان و اتحادیههای مذهبی" قوانین مقدس مانع از شرکت روحانیون در امور اداری دولتی میشوند. در تاریخ روسیه کلیسا در مراحل معینی مانع از شرکت روحانیون در ارگانهای قدرت نمایندگی نمیشد و فقط مطابق با قوانین دینی روحانیون از اجرای وظایف قدرتی و اداری منع میکرد. كلیسای ارتدوكس روسیه مناطق مختلف روسیه، در جامعه مشترك المنافع و كشورهای خارجی دیگر 123 حوزه اسقفی دارد.از سال 1990آلكسی دوم، پانزدهمین اسقف اعظم (پاتریك) در تاریخ كلیسا، همراه با ینود مقدس (هیأت رئیسه اسقفها) امور كلیسا را اداره میكند. كلیسای ارتدوكس روسیه 123 حوزه اسقفی (جهت مقایسه در سال 1987 فقط 67 حوزه اسقفی وجود داشت)، بیش از 19000 جمعیت كلیسایی و بنای كلیسایی (در سال 1988 فقط 6893 جمعیت كلیسایی وجود داشت)، حدود 480 دیر و صومعه (18 صومعه در سال 1988) دارد. به عقیده مقامات كلیسایی، این ارقام نشاندهنده رستاخیز كلیسای ارتدوكس روسیه تحت سرپرستی اسقف اعظم آلكسی دوم است. بیش از 150 نفر اسقف ارشد، 17500 نفر كشیش و 2300 نفر از درجات پایینتر كلیسایی خدمت روحانی میكنند.
احیای وحدت دین ارتدوكس كه به خاطر انقلاب سال 1917 و جنگ داخلی تجزیه شدi، یكی از اهداف اساسی كلیسای ارتدوكس روسیه بود. در مراسم افتتاحیه مجلس اسقفهای كلیسای ارتدوكس در مسكو، اولویتهای كلیسا چنین تعیین شدند. رهبر كلیسای ارتدوكس روسیه بدون اینكه موافقت اسقفهای كلیسای خارجی (كه به انزوا از سیاست و امور دنیوی شهرت یافتهاند) را كسب كند، از همه اسقفهای ارتدوكس در داخل و خارج از كشور خواست با دولت همكاری نزدییکتری بكنند. به گفته وی، اوضاع روسیه معاصر برای كلیسا اهداف مشخصی تعیین میکند. آلكسی دوم گفت:
“گاهی این همكاری را به عنوان پیوند خوردگی كلیسا به دولت تعبیر می كنند كه این ادعا اصولاً درست نیست. كلیسای ارتدوكس روسیه سعی نمیكند به كلیسای دولت تبدیل شود و هدف آن، خدمت به جامعه است و نه به دولت. بدیهی است كه رسالت كلیسا به فعالیت اجتماعی ختم نمی شود”.
آلكسی دوم و سران مذاهب دیگر روسیه در جریان ملاقاتی با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، قول دادند با تشریك مساعی به رئیس جمهور در زمینه آباد كردن روسیه و به خصوص در زمینه مبارزه با تروریسم كمك كنند. به گفته آلكسی دوم، در حال حاضر 26590 جمعیت كلیسایی به كلیسای ارتدوكس روسیه وابسته هستند. از جمله 12638 جمعیت در روسیه، 10377 در اوكراین، 1319 در بلاروسی، 1520 در مولداوی، 461 در سایر كشورهای فضای شوروی سابق و 275 در خارج دور[۴].