نقشبنديه در سوریه

از دانشنامه ملل

نقشبندیه، مسبوب به «شيخ بهاءالدين محمد بن محمد بخارى» معروف به «شاه نقشبند» (718ـ791 ه‍) است. سه روز بعد از ولادت بهاءالدین، جد او که از ارادتمندان طریقه «خواجگان» بود وی را نزد خواجه «محمد باباسماسی» برد و باباسماسی، بهاءالدین را به فرزندی خود پذیرفت. خواجه بهاءالدین نزد باباسماسی تربیت یافت و آداب طریقت را از «سید امیر کلال» آموخت.

طریقت خواجگان که نقشبندیه از آن منشعب است، منسوب به «خواجه ابو یعقوب یوسف همدانی» (441-535 قمری) است که بعد از این که حدیث‌دانان بزرگ آن روزگار، حدیث آموخت، به طریقت قدم نهاد و در مرو اقامت گزید و خانقاهی در مرو بنیاد نهاد که به گفته ابن خلکان، نظیر نداشت و به نوشته دولتشاه سمرقندی، خانقاه او را کعبه خراسان گفته‌اند و سنایی غزنوی در آنجا خلوت و عزلت اختیار کرده بود. استادان او را در طریقت، «ابوعلی فارمدی» (407-477قمری)، شیخ عبدالله جوینی و شیخ حسن سمنانی معرفی کرده‌اند.[165]

ابوعلی فارمدی و با شیخ اشراق، سهروردی و دایی او ابوحفص، بنیانگذار طریق سهروردیه، مرتبط بود. از اندیشه­ای سهروردی صاحب طریقت متأثر بود و شیخ اشراق نیز انگیزۀ خود را در نوشتن «رسالۀ آواز پرجبرئیل»، یکی از سخنان ابوعلی بیان کرده است، زیرا یکی از مخالفان صوفیه، سخن فارمدی را دربارۀ آواز پرجبرئیل، مورد طعن قرار داده بود و سهروردی برای توضیح گفتۀ فارمدی، این رساله را تصنیف کرد.[166]

در اين طريقت هر گونه تجمع ويا مراسمى همچون سماع ممنوع است؛ زيرا ذکر قلبى و تمرکز بر حضرت الهى از رکن‌هاى اساسى در اين مسلک است. صوفيان با محبوس کردن دم و بازدم خود شهادت «لا اله الا الله» را تکرار مى‌کنند که هدف از آن، مقابله با انحراف و هواهاى نفسانى است.

هدف اصلی در نقشبندیه، پيوند زدن قلب به نقش «لا اله الا الله»، به عنوان جهاد اکبر است تا نقش « هو‌» ازلى و محو نشدنى گردد. ايمان حقيقى در نزد نقشبنديان بر سه رکن استوار است‌: ايمان درونى يا ايمان غريزى، ايمان به وحدانيت حق و رسول خدا و سوم شهادتين.

از جمله ریاضت­های عملی نقشبندیه که از طریقت خواجگان به ایشان رسیده است، «حبس دم» است. «شيخ عبد القادر غجدوانى» (وفات 1220 ه‍) يکى از مشايخ طریقت خواجگان، با رفتن زير آب و ذکر شهادت در دل خود، نخستين کسى است که ذکر خفى را در تصوف پديد آورد تا به زعم خود، نَفَسش با شيطان آلوده نگردد. از خدمات و ابداعات او به زبان فارسی، وضع اصطلاحات تصوف به فارسی است؛ از این جهت و هم از جهت خاستگاه جغرافیایی، طریقت نقشبندیه، نسخه غیرعربی تصوف در مناطق عربی است و ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ ایرانی و زبان فارسی دارند؛ بعضی مصطلحات او بدین قرارند:

وقوف زمانى: آگاهى مريد به استمرار زمان

وقوف مددى: درک ذکر کننده هنگام ذکر به تعداد ذکرهايى که ادا کرده واين خود بالاترين درجات علم لدنى است

وقوف قلبي: توجه قلب به  مذکور «هو» به طورى که توجهش به غير او منحرف نشود،

نقش بر قدم: تأمل سالک بر پاهاى خود و بالا نبردن سر هنگام سير وسلوک به آفاق براى جلوگيرى از غرور

سفر در وطن: سالک بايد از خلق دل کنده به خالق رو بياورد و سفر در عرفان وتصوف بر دو نوع است: سفر ظاهرى که براى يافتن مرشد صورت مى‌گيرد و ديگرى سفر باطنى است که در آن مريد بايد هواهاى نفسانى و شهوت‌هاى خود دور شود.

و اصطلاحات‌ بسیار دیگر؛ مانند هوش در دم، خلوت در انجمن يادکرد، بازگشت، نگاه داشت، يادداشت و...

از بهاءالدین‌ نقشبند پرسیدند: « درطریقة‌ شما ذکر جهر و خلوت‌ و سماع‌ می‌باشد؟ فرمودند که‌ نمی‌باشد. پس‌ گفتند که: ‌بنای‌ طریقت‌ شما بر چیست‌؟ فرمودند: خلوت‌ در انجمن:‌ به‌ ظاهر با خلق‌ هستند و به‌ باطن‌ با حق‌.»[167] و نیز همو گفته‌ است‌ که‌: « طریقة ما صحبت‌ است‌ و در خلوت ‌ آفت شهرت است‌ ‌. خیریت‌ در جمعیت‌ است‌ و جمعیت‌ در صحبت‌ به‌ شرط نفی‌ بودن‌ دریکدیگر» (همان، ص 387)

نقشبنديه خيلى زود در فارس وغرب آسيا، هند وشمال آفريقا رواج يافت و هنوز هم پيروان فراوانى در آن مناطق دارد. امروزه نقشبنديه به شاخه‌هاى متعددى تقسيم شده است که مى‌توان فرقه‌هاى‌: احراريه، تاجيه، کاسانيه، مجدديه، مراديه، مظهريه، جامعيه، خالديه و غيره اشاره کرد که نام تمامى آنها از مشايخ مؤسس آن گرفته شده است.

بهاءالدین‌ نقشبندی‌ و مشایخ‌ پیش‌ از او؛ یعنی مشایخ‌ سلسله‌ خواجگان‌، به‌دور ازماجراهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌، ساده‌ و زاهدانه‌ می‌زیستند و برای‌ امرار معاش‌ پیشه ‌و کاری‌ داشتند. خواجه‌ محمود انجیر فغنوی‌ «به‌ کسب‌ گلکاری‌ می‌پرداخته‌ و از آن‌ممر وجه‌ معاًش‌ می‌ساخته‌» (همان، ص 380) و «خواجه‌ علی‌ رامتینی»‌ به‌ صنعت‌ بافندگی‌ اشتغال‌داشته‌ است‌. (همان)و سید امیر کلال‌، کوزه‌گری‌ می‌کرده[168]‌ و فرزندش‌ امیر شاه‌ «ازصحرا نمک‌ می‌آورده‌ و می‌فروخته‌ و از آن‌ راه‌ معاش‌ می‌گذرانیده‌. (همان، ص 84) ولی‌ دیری‌ نگذشت‌ که‌ مشایخ‌ نقشبندی‌ بر خلاف‌ پیشینیان‌، صاحب‌ نقشی در کارهای‌ جهانی‌‌شدند. عزّت‌ و حرمت‌ یافتند و دستگاهی به هم زدند؛ مانند «خواجه ‌ناصرالدین‌ عبیدالله‌ احرار» که‌ متنفذترین‌ مشایخ‌ نقشبندی‌ در عصر تیموری‌ بود و بنا به‌ نوشته‌ جامی‌ «کوکبة‌ فقرش‌» «نوبت‌ شاهنشهی‌» می‌زد.[169]

از معروفترين مشايخ نقشبنديه در سوريه که کوکب فقر او نیز نوبت شاهنشاهی زد، «شيخ احمد کفتار و مفتى» اعظم سوريه بود که پس از 92 سال سن در سال 2004‌م درگذشت. وى که مؤسس مدرسه پر طمطراق و پر هزینه دينى ابوالنور است، نقش بسيار مهمى را در تقريب مذاهب اسلامى وگسترش فرهنگ گذشت وتسامح در اين کشور ايفا نمود.

فعالیت­های دنیایی و قدرت­طلبانه نقشبندیه گاهی سر برمی­زند؛ از جمله پس از جنگ جهانى اول، گروه مسلح نقشبندی به نام «مريديه» عليه استعمار فرانسه قيام کرد. بنيانگذار اين فرقه، «شيخ ابراهيم خليل سووق اوغلو» معروف به «شيخ افندى» است که در دهه سى قرن بيستم، ‌در مناطق کرد نشين سوريه قيام کرد و با ايجاد این گروه مسلح، با خوانين و نيروهاى مسلح فرانسوى درافتاد.

از دیگر تحرکات سیاسی و نظامی نقشبندیه، همکاری نقشبندیه عراق در فتنه داعش بود. آن زمان «عزت‌مصطفی الدوری»، معاون اول صدام، دیکتاتور سابق عراق، به این گروه گرایش داشت و با آن­ها مرتبط بود. نقشبندیه در آن فتنه، با کمک بقایای گارد ریاست‌جمهوری و گارد ویژه نیروهای مسلح صدام، برای عملیات پشتیبانی و حفظ مناطق اشغال شده توسط تروریست‌های تکفیری سازماندهی شدند. [170]

کارشناسان مسائل سیاسی، همان موقع پیش­بینی کردند که از آنجا که نقشبندیه رویکردی صوفی‌گرانه دارد و وهابیون آنان را تکفیر می‌کنند، ائتلاف آنان با گروهک تروریستی تکفیری داعش تاکتیکی و مرحله‌ای است و بعد از تثبیت اوضاع، از هم گسسته می‌شود که دقیقاً همین اتفاق هم افتاد. ابوبکر بغدادی ایشان را به بیعت اجبار کرد و چون نپذیرفتند، درگیری­ها آغاز شد و بسیاری کشته شدند.

ٰٰٰٰٰٰ

نیز نگاه کنید به

اسلام و مسلمانان سوریه

کتابشناسی

  1. شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)

ٰ