ویژگی های ادبیات چینی

از دانشنامه ملل

ویژگی ­های ادبیات چینی را می ­توان در 3 چیز خلاصه کرد:

1-    محور نبودن شخصیت قهرمانی،

2-   کم جلوه بودن عشق در ادبیات،

3-    واقع نگری در ادبیات«رئالیستی».

در ادبیات چینی، بر خلاف ادبیات غربی، محور قرار گرفتن یک شخصیت قهرمان کم­تر دیده می ­شود و اگر شخصی هم در ادبیات مورد ستایش قرار گرفته است، بیشتر به ­خاطر فضیلت­ ها و نجابتی بوده که در آن شخص تبلور یافته، نه دلیری و پهلوانی و جنگاوری او. هم­چنین، در ادبیات چینی، به ادبیات عاشقانه چندان اهمیت داده نمی­شود، اگرچه ادبیات عاشقانه نیز کم نیست. دانشمندان کنفوسیوسی حتی بر این­گونه ادبیات هم تفسیری اخلاقی نوشته ­اند. کنفوسیوس از میان سه هزار قطعه شعر سیصد چکامه را برگزید و در این باره گفت:«اگر این سیصد قطعه را در هم بفشرم، باید بگویم که در آن­ها هیچ اندیشه­ ی هرزه ­ای نیست.». استعاره ­های به کار رفته در ادبیات چینی همیشه با واقعیت­ های تاریخی گذشته ارتباط داشته است. از همین رو، اندیشه و زندگی مردم چین همواره باید در رابطه با آثار کلاسیک آنان مورد مطالعه قرار گیرد، زیرا همیشه این آثار کلاسیک بوده که زندگی آن­ها را شکل می ­داده است. تمام تلاش ­های کنفوسیوس هم معطوف به احیای سنت­ های گذشتگان بود. وی می­ گوید:«من اهل ابتکار نیستم، بلکه صرفا گذشته را انتقال می­ دهم، چون به فرهنگ گذشته­ ی خود باور دارم و شیفته­ ی آن هستم». و در نهایت این­که، ادبیات چینی ادبیات واقع نگر و رئالیستی است که بازتابی از زندگی واقعی و شرایط اجتماعی مردم این سرزمین است و از هرگونه خیال اندیشی و رؤیا بافی به دور است.

رویای تالار سرخ (Dream of the Red Chamber) – اثری از سائو شچین – انتشاریافته در قرن ۱۸ میلادی – نسخه‌ی خلاصه‌شده‌ای از رمان با عنوان «رویای خانه‌ی سرخ» با ترجمه‌ی محمد حسین آریا منتشر شده است.

داستان ­های ادبی چینی که از دیر باز مورد استقبال مردم واقع شده است، بر پنج دسته ­اند:

1- حکایت­ های تاریخ هم­چون«افسانه­ های سه پادشاهی(San Kuo Yin Yi).»

2- داستان­ هایی که بیانگر وضعیت اجتماعی است، مانند«رؤیای عمارت سرخ(Hong Luo Meng).»

3-قصه ­های پر ماجرا مانند«گزارش کناره­ ی آب(Liu Chai Chi Yi).»

4-قصه های جن و پری، هم­چون«قصه­ های غریب لیائوجای(Liu Chai Chi Yi).»

5-مطایبات، مانند«ملت­ های دانشوران)(Jo Lin Wai Shih).».

بنابراین، می ­توان گفت، در آثار ادبی چین، نویسنده در پی ستایش قهرمانان یا شرح داستان عشقی و یا ترسیم مسایل خارج از واقعیات زندگی اجتماعی نیست، بلکه در توصیف طبیعت و فضایل اخلاقی مردم و شخصیت­ های حکیم و فرزانه است. داستان«رؤیای عمارت سرخ» که نمایی است گسترده از زندگی خانوادگی چینی، از اصل ازلی داستان آغاز می کند و سپس به نرمی به سوی ماجراهای زمینی روی می ­آورد، اما همواره حضوری روحانی بر آن سایه افکنده است و سرانجام در پایان غمناکش قهرمان زن آن دل شکسته جان می­ سپارد و داستان چنین پایان می ­پذیرد:

«این است حکایت غم/ و نیز حکایت خواب و خیال/ زندگی خوابی بیش نیست؛/ بر جنون انسان خنده مزن.»

از دیگر ویژگی­ های ادبیات چینی، قدرت آن در بیان احساس ظریف و صمیمانه از طبیعت است. نویسندگان چینی هم­چون نگارگرانشان، در وصف نماها و چشم اندازهای طبیعت، بی مثالند و چشمی برای مشاهده و نقش و نگار طبیعت دارند که در ادبیات هیچ ملتی یافت نمی ­شود. عشق به طبیعت در ادبیات چینی موج می ­زند. به نظر می ­رسد این گرایش به طبیعت در خلق آثار ادبی، متأثر از طبیعت­ گرایی آیین تائویی است و هدف نهایی در ادبیات چینی، رسیدن به هماهنگی میان انسان و طبیعت است.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد. (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.