پیدایش نخستین اسطوره های چینی
در به قدرت رسیدن نخستین دولت افسانهای شانگ و آغاز تمدن چینی، دو عامل نقش حیاتی داشتند، یکی مهارت تکنیکی (تخصصی) در کاربرد برنز که مفهوم آن برتری در جنگ بود و دیگری اختراع یک نظام نوشتاری کاربردی (حدود 1200 قم) که در برگیرندهی نگاره یا علائم نوشتاری بود که باعث پیشرفت روشهای سازماندهی اجتماعی در کنترل اداری و دیوان سالارانه، اقتصاد، نظارت سالانه بر امور کشاورزی، امور خارجی، روابط و امور دینی گردید.
اگر چه سیستم نوشتاری را دولت شانگ (Shang) بهوجود آورد، اما کارکرد اصلی آن که پیشگویی بود، توسط روحانیت و بعدها شخص شاه صورت میگرفت. هزاران نسخهی حکاکی شده روی استخوان یا لاک لاکپشتها که در شهر آنیانگ (Anyang) یافت شده، به نظر میرسد به منظور ثبت نژاد، اسطورهها یا تاریخ مذهبی آنان بوده است. در متن کتاب کلاسیک «تغییر»، به روشهای پیشگویی به کار گرفته شده در این دوره زیاد اشاره شده است. دولت جو که پس از شانگ روی کار آمد، در سیستم سیاسی و اجتماعی مردم شروع به سختگیری اخلاقی کرد که بازتاب آن در نخستین اثر ادبی چینی (اثر کلاسیک شعر متعلق به حدود 600 ق.م) یافت میشود.
پادشاهان سلسلهی بعدی که جو (Zhu) نام داشت، از خدای بزرگ شانگدی، دست کشیده و به جای آن خدای آسمان «تیَن (Tian)» را پرستیدند. به همین جهت پادشاه جو، با نام پسر خدای آسمان نامیده میشد. عدم یکپارچگی امپراتوری جو در قرن چهارم پیش از میلاد، سبب فروپاشی فرهنگی و انتشار سیستمهای ارزشی کهنتر شد. از این رو نیاز قابل توجهی به نویسندگان برای ثبت و ضبط اسطورهها پدید آمد. گمان میرود که این نویسندگان به سوی یک سنت جمعی مشترک از روایات شفاهی کشیده شده باشند که قدمت آن به پیش از نخستین اسطورهی گزارش شده در نخستین متن چینی «کلاسیک شعر (Shijing)» میرسد. از اسطورههای دوران شانگ یا جو، مقادیر بسیار اندک قابل تشخیصی باقی مانده است. بیشترین اساطیر گزارش شدهی مکتوب منسوب به این دوران، قابل تاریخ گذاری نیستند و پیش زمینهی آن به تاریخ متون نوشتاری باز میگردد که متکی بر یک سنت شفاهی باستانی بوده است. اسطورههای چین باستان که نشأت گرفته از سنت شفاهی هستند، در دورهی فلاسفه از قرن ششم تا سوم پیش از میلاد به صورت نوشتار در متون ادبی پدید آمدند. زوال دولت جو، مقارن بود با ظهور متفکران و نویسندگان بزرگی همچون کنفوسیوس و منسیوس از مکتب کنفوسیوسی و جوانگ جو (Zhuang Zhu) از مکتب دائو.
نویسندگان باستانی چین، در تفسیر (توضیح) بحثها و سندیت بخشیدن به گفتههای خود، متونی ناقص از داستانهای اسطورهای را در کارهای فلسفی و تاریخی خویش معرفی کردهاند. بنابراین، اسطورههای چینی به عنوان یک گونهی نامنظم و پراکنده از بیان باستانی فاقد سند است که در متون فلسفی، ادبی و نوشتههای تاریخی حفظ شده است. آنها خلاصه، ناپیوسته و اسرار آمیز هستند. این قطعات اسطورهای ضمیمه شده به متون کلاسیک، در روایت خود متفاوت هستند. اغلب نویسندگان، هر اسطوره را با نقطه نظر خود منطبق کردهاند. در نتیجه، اسطورههای با نسخههای متعدد باقی مانده است که از نظر مضمون هماهنگ ولی از نظر جزییات با هم تفاوت بارزی دارند. درحالیکه شکل اسطورههای شفاهی باستانی یونان و روم به یک فرم هنری از ادبیات روایی، و کمبود منابع شفاهی موثق استوار است، روش چینی، برای حفظ قطعات اسطورهای، در گنجینهای از داستانهای پراکنده ی گوناگون نادر، با اصالت ابتدایی باقی ماندهاند. درون مایههای اسطورههای چینی تشابهات واضحی با دیگر اسطوره شناسیهای جهان دارند. اکثر درون مایههای اسطورهای، در چندین نسخه نقل شده است. اسطورهی خلقت چینی، شباهتهایی را با کیهانشناسی مصری نشان میدهد.هد.[۱]
نیز نگاه کنید به
چین؛ فرهنگ عمومی در چین؛ اسطورهها و افسانههای چینی؛ اسطوره در چین؛ اسطوره های آفرینش در چین
کتابشناسی
- ↑ سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد سوم، ص.961-963.