حزب ستم ملی افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۵: خط ۵:
محمدطاهر بدخشی فردی تاجیک و از روستای بدخشان در شهر فیض‌آباد بود. حزب ستم ملی، مانند ساما و حزب سازا (سازمان انقلابی زحمت‌کشان افغانستان) خط [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] را دنبال می‌کرد.  
محمدطاهر بدخشی فردی تاجیک و از روستای بدخشان در شهر فیض‌آباد بود. حزب ستم ملی، مانند ساما و حزب سازا (سازمان انقلابی زحمت‌کشان افغانستان) خط [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] را دنبال می‌کرد.  


محمدطاهر بدخشی برخلاف مارکسیست‌ها، که تضاد [[جامعه افغانستان]] را تضاد طبقاتی می‌دانستند، استدلال می‌کرد که «در [[افغانستان]] تا حالا طبقات شکل نگرفته و نه طبقه‌ای به نام فئودال و دهقان داریم و نه طبقه‌ای به نام کارگر و سرمایه‌دار؛ اما تضاد در جامعه افغانستان، تضاد قومی، و حاکمیت دیرینه یک قوم بر اقوام دیگر است؛ و ستم، ستم ملی است؛ نه تضاد طبقاتی، ازاین‌رو می‌کوشید تا با شعار «ملیت‌های محروم» روشنفکران و جوانان تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن و... را دور هم جمع کند و به حقوق ملی و مدنی‌شان آشنا سازد تا به‌زعم خودشان از سلطه قوم پشتون بر اقوام دیگر بکاهند». بدخشی که گفته شده شیعه (اسماعیلی) هم بوده، می‌کوشید تا تضاد قومی و برتری‌جویی‌های قومی و مذهبی را ریشه‌کن سازد و اقوام هزاره، ازبک، تاجیک، ترکمن و غیره را منسجم کرده، در جهت تحقق حقوق مدنی‌شان هدایت‌کند. مرکز فعالیت‌های حزب ستم ملی نیز بیشتر در مناطق شمالی با مرکزیت بدخشان بود. این حزب جنبه ناسیونالیستی داشت و در اندیشه ایجاد تاجیکستان بزرگ نیز بود. او و همکارانش [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|قوم پشتون]] را مسئول ضیاع حقوق اقوام دیگر می‌خواندند.<ref>علی آبادی، علیرضا (1295). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 462-463.</ref>
محمدطاهر بدخشی برخلاف مارکسیست‌ها، که تضاد [[جامعه افغانستان]] را تضاد طبقاتی می‌دانستند، استدلال می‌کرد که «در [[افغانستان]] تا حالا طبقات شکل نگرفته و نه طبقه‌ای به نام فئودال و دهقان داریم و نه طبقه‌ای به نام کارگر و سرمایه‌دار؛ اما تضاد در جامعه افغانستان، تضاد قومی، و حاکمیت دیرینه یک قوم بر اقوام دیگر است؛ و ستم، ستم ملی است؛ نه تضاد طبقاتی، ازاین‌رو می‌کوشید تا با شعار «ملیت‌های محروم» روشنفکران و جوانان تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن و... را دور هم جمع کند و به حقوق ملی و مدنی‌شان آشنا سازد تا به‌زعم خودشان از سلطه قوم پشتون بر اقوام دیگر بکاهند». بدخشی که گفته شده شیعه (اسماعیلی) هم بوده، می‌کوشید تا تضاد قومی و برتری‌جویی‌های قومی و مذهبی را ریشه‌کن سازد و اقوام هزاره، ازبک، تاجیک، ترکمن و غیره را منسجم کرده، در جهت تحقق حقوق مدنی‌شان هدایت‌کند. مرکز فعالیت‌های حزب ستم ملی نیز بیشتر در مناطق ش[[مالی]] با مرکزیت بدخشان بود. این حزب جنبه ناسیونالیستی داشت و در اندیشه ایجاد تاجیکستان بزرگ نیز بود. او و همکارانش [[گروه‌های قومی پشتون افغانستان|قوم پشتون]] را مسئول ضیاع حقوق اقوام دیگر می‌خواندند.<ref>علی آبادی، علیرضا (1295). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 462-463.</ref>


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==

نسخهٔ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۷

بعد از انشعاب حزب دمکراتیک خلق افغانستان در ۱۹۶۷ و تبدیل آن به دو جناح خلق و پرچم، مدتی بعد جناح خلق هم در سال ۱۹۶۸، دچار انشعاب شد.

محمدطاهر بدخشی، که از بنیان‌گذاران حزب دمکراتیک خلق افغانستان بود و در جناح خلق قرار داشت، به همراه عده‌ای دیگر از حزب خلق جدا شد و جریان سیاسی جدیدی را به نام حزب ستم ملی (ستمدیدگان ملی) پدید آورد.

محمدطاهر بدخشی فردی تاجیک و از روستای بدخشان در شهر فیض‌آباد بود. حزب ستم ملی، مانند ساما و حزب سازا (سازمان انقلابی زحمت‌کشان افغانستان) خط مائو را دنبال می‌کرد.

محمدطاهر بدخشی برخلاف مارکسیست‌ها، که تضاد جامعه افغانستان را تضاد طبقاتی می‌دانستند، استدلال می‌کرد که «در افغانستان تا حالا طبقات شکل نگرفته و نه طبقه‌ای به نام فئودال و دهقان داریم و نه طبقه‌ای به نام کارگر و سرمایه‌دار؛ اما تضاد در جامعه افغانستان، تضاد قومی، و حاکمیت دیرینه یک قوم بر اقوام دیگر است؛ و ستم، ستم ملی است؛ نه تضاد طبقاتی، ازاین‌رو می‌کوشید تا با شعار «ملیت‌های محروم» روشنفکران و جوانان تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن و... را دور هم جمع کند و به حقوق ملی و مدنی‌شان آشنا سازد تا به‌زعم خودشان از سلطه قوم پشتون بر اقوام دیگر بکاهند». بدخشی که گفته شده شیعه (اسماعیلی) هم بوده، می‌کوشید تا تضاد قومی و برتری‌جویی‌های قومی و مذهبی را ریشه‌کن سازد و اقوام هزاره، ازبک، تاجیک، ترکمن و غیره را منسجم کرده، در جهت تحقق حقوق مدنی‌شان هدایت‌کند. مرکز فعالیت‌های حزب ستم ملی نیز بیشتر در مناطق شمالی با مرکزیت بدخشان بود. این حزب جنبه ناسیونالیستی داشت و در اندیشه ایجاد تاجیکستان بزرگ نیز بود. او و همکارانش قوم پشتون را مسئول ضیاع حقوق اقوام دیگر می‌خواندند.[۱]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. علی آبادی، علیرضا (1295). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 462-463.