حکمرانان دروزی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «پس از مرگ مقتنی، در منابع تاریخی، از فعالیتهای دروزیان، مگر در برهههای کوتاهی از تاریخ، اطلاعی نیست. آنان سلسلههای سیاسی خودمختار و محلی کوچک و متعددی در کوهستان محل اقامت خود تشکیل دادند، از جمله حکومت «تنوخیان» در منطقهای از کوهستان...» ایجاد کرد) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
در عهد ضحاک، نورالدین محمود بن زنگی (حکومت: ۵۴۱-۵۶۹) قلعه جندل و بعلبک را از او گرفت و سپس وادیالتیم را نیز از دست آل جندل خارج ساخت. | در عهد ضحاک، نورالدین محمود بن زنگی (حکومت: ۵۴۱-۵۶۹) قلعه جندل و بعلبک را از او گرفت و سپس وادیالتیم را نیز از دست آل جندل خارج ساخت. | ||
پس از فتح شام در ۹۲۲ قمری به دست سلطان سلیم اول عثمانی، دروزیان به عنوان نیرویی سیاسی ظاهر شدند و یکی از سلسلههای دروز مشهور به «آل مَعن» (حکومت: ۹۲۲-۱۱۰۹) جایگزین «آل بَحتَر» شد و بر لبنان مرکزی و | پس از فتح شام در ۹۲۲ قمری به دست سلطان سلیم اول عثمانی، دروزیان به عنوان نیرویی سیاسی ظاهر شدند و یکی از سلسلههای دروز مشهور به «آل مَعن» (حکومت: ۹۲۲-۱۱۰۹) جایگزین «آل بَحتَر» شد و بر [[لبنان]] مرکزی و ش[[مالی]] حکومت کرد. | ||
نخستین حاکم این سلسله، «امیر فخرالدین اول» بود که با حمایت حکومت عثمانی، حاکم منطق «شوف» گردید و پس از مرگش در ۹۵۱ قمری، پسرش، «قرقماز»، جانشین او گردید. در۹۹۲ قمری، عثمانیها قرقماز را مسئول مفقود شدن مالیاتهایی دانستند که به استانبول فرستاده میشد؛ از این رو، ابراهیم پاشا، حاکم موقت مصر را مأمور سرکوب او کردند. وی نیز با حیله، دروزیان را به جلسهای در «عین صوفر» خواند و در آنجا فرمان قتل عام آنها را صادر کرد. در آن روز ششصد دروزی کشته و صدها تن دیگر به اسارت در آمدند، اما امیر قرقماز گریخت. | نخستین حاکم این سلسله، «امیر فخرالدین اول» بود که با حمایت حکومت عثمانی، حاکم منطق «شوف» گردید و پس از مرگش در ۹۵۱ قمری، پسرش، «قرقماز»، جانشین او گردید. در۹۹۲ قمری، عثمانیها قرقماز را مسئول مفقود شدن مالیاتهایی دانستند که به استانبول فرستاده میشد؛ از این رو، ابراهیم پاشا، حاکم موقت [[مصر]] را مأمور سرکوب او کردند. وی نیز با حیله، دروزیان را به جلسهای در «عین صوفر» خواند و در آنجا فرمان قتل عام آنها را صادر کرد. در آن روز ششصد دروزی کشته و صدها تن دیگر به اسارت در آمدند، اما امیر قرقماز گریخت. | ||
پس از چند سال، حکومت به «امیر فخرالدین دوم»، پسر قرقماز، رسید. وی در دوره حکومت خود، بر ناحیهای وسیع از شام حکومت کرد که از شمال به انطاکیه و از جنوب به صفد در فلسطین میرسید. او سرانجام در جنگ با عثمانیها به اسارت در آمد و در استانبول اعدام شد. | پس از چند سال، حکومت به «امیر فخرالدین دوم»، پسر قرقماز، رسید. وی در دوره حکومت خود، بر ناحیهای وسیع از شام حکومت کرد که از شمال به انطاکیه و از جنوب به صفد در فلسطین میرسید. او سرانجام در جنگ با عثمانیها به اسارت در آمد و در استانبول اعدام شد. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
پس از فخرالدین دوم، حکومت آل معن، رو به ضعف نهاد و با درگذشت «احمد معنی»، آخرین امیر آل معن، در ۱۱۰۹ قمری، حکومت آنان پایان یافت و به سلسله دروزی دیگری به نام «شهابیان»، ملقب، به «امرای دروز» منتقل شد. | پس از فخرالدین دوم، حکومت آل معن، رو به ضعف نهاد و با درگذشت «احمد معنی»، آخرین امیر آل معن، در ۱۱۰۹ قمری، حکومت آنان پایان یافت و به سلسله دروزی دیگری به نام «شهابیان»، ملقب، به «امرای دروز» منتقل شد. | ||
در دوران حکومت شهابیان (۱۱۰۹-۱۲۵۸) اختلافات قبیلهای میان دروزیان بالا گرفت و در ۱۱۲۳ قمری، بین دو گروه قیسی از طوایف جنوب، شامل معنیون و بحتریها و یمنی از طوایف جنوب، شامل ارسلانیها و علمالدینیها جنگی سخت در «عین دارا» در گرفت. در نتیجه این جنگ که به پیروزی قیسیها انجامید، یمنیها، که مخالف حکومت شهابیان بودند، به حوران در سوریه فعلی کوچ کردند. | در دوران حکومت شهابیان (۱۱۰۹-۱۲۵۸) اختلافات قبیلهای میان دروزیان بالا گرفت و در ۱۱۲۳ قمری، بین دو گروه قیسی از طوایف جنوب، شامل معنیون و بحتریها و یمنی از طوایف جنوب، شامل ارسلانیها و علمالدینیها جنگی سخت در «عین دارا» در گرفت. در نتیجه این جنگ که به پیروزی قیسیها انجامید، یمنیها، که مخالف حکومت شهابیان بودند، به حوران در [[سوریه]] فعلی کوچ کردند. | ||
گروه قیسی هم در دوره حکومت «امیر ملحم» (۱۱۴۴-۱۱۶۶) به دو گروه عمده «یزبکی» و «جنبلاطی» تقسیم شد که تا به امروز این دو گروه از مهمترین گروههای دروزی در لبناناند. این انشقاق و نزاعهای میان آنها که با حمایتِ گاه گاه حکومت از یکی از آنها همراه بود، باعث تضعیف شهابیان شد. | گروه قیسی هم در دوره حکومت «امیر ملحم» (۱۱۴۴-۱۱۶۶) به دو گروه عمده «یزبکی» و «جنبلاطی» تقسیم شد که تا به امروز این دو گروه از مهمترین گروههای دروزی در لبناناند. این انشقاق و نزاعهای میان آنها که با حمایتِ گاه گاه حکومت از یکی از آنها همراه بود، باعث تضعیف شهابیان شد. |
نسخهٔ ۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۸
پس از مرگ مقتنی، در منابع تاریخی، از فعالیتهای دروزیان، مگر در برهههای کوتاهی از تاریخ، اطلاعی نیست. آنان سلسلههای سیاسی خودمختار و محلی کوچک و متعددی در کوهستان محل اقامت خود تشکیل دادند، از جمله حکومت «تنوخیان» در منطقهای از کوهستانهای شرق بیروت که قلمرو آن در اوج اقتدار، از طرابلس تا صَفَد در جلیل امتداد مییافت؛ همچنین امارت، «آل جندل» (حکومت: ۴۹۴ تا ۵۵۲) از امیران تنوخی از وادی التَیم تا جنوب شُوف و بعلبک و بخشهایی از جبل عامل امتداد مییافت. از مهمترین امرای این خاندان، «جندل بن قیس» و دو فرزندش، «برق» و «ضحاک»، بودند که در زمان آنها، نبردهایی بین دروزیه و پیروان نُصَیریه و نیز نزاریان در ۵۲۲ رخ داد و به پیروزی دروزیان انجامید.
در عهد ضحاک، نورالدین محمود بن زنگی (حکومت: ۵۴۱-۵۶۹) قلعه جندل و بعلبک را از او گرفت و سپس وادیالتیم را نیز از دست آل جندل خارج ساخت.
پس از فتح شام در ۹۲۲ قمری به دست سلطان سلیم اول عثمانی، دروزیان به عنوان نیرویی سیاسی ظاهر شدند و یکی از سلسلههای دروز مشهور به «آل مَعن» (حکومت: ۹۲۲-۱۱۰۹) جایگزین «آل بَحتَر» شد و بر لبنان مرکزی و شمالی حکومت کرد.
نخستین حاکم این سلسله، «امیر فخرالدین اول» بود که با حمایت حکومت عثمانی، حاکم منطق «شوف» گردید و پس از مرگش در ۹۵۱ قمری، پسرش، «قرقماز»، جانشین او گردید. در۹۹۲ قمری، عثمانیها قرقماز را مسئول مفقود شدن مالیاتهایی دانستند که به استانبول فرستاده میشد؛ از این رو، ابراهیم پاشا، حاکم موقت مصر را مأمور سرکوب او کردند. وی نیز با حیله، دروزیان را به جلسهای در «عین صوفر» خواند و در آنجا فرمان قتل عام آنها را صادر کرد. در آن روز ششصد دروزی کشته و صدها تن دیگر به اسارت در آمدند، اما امیر قرقماز گریخت.
پس از چند سال، حکومت به «امیر فخرالدین دوم»، پسر قرقماز، رسید. وی در دوره حکومت خود، بر ناحیهای وسیع از شام حکومت کرد که از شمال به انطاکیه و از جنوب به صفد در فلسطین میرسید. او سرانجام در جنگ با عثمانیها به اسارت در آمد و در استانبول اعدام شد.
در دوره حکومت فخرالدین دوم، دروزیان از لحاظ نظامی و سیاسی و اقتصادی موقعیت ممتازی در منطقه یافتند.در این دوران حضور دروزیان در جلیله و منطقه «کرمل» تثبیت و استقرار آنها در فلسطین آغاز شد. از ویژگیهای زمامداری فخرالدین دوم، مدارای او با پیروان ادیان دیگر بود که باعث سکونت غیر دروزیان؛ مانند مسیحیان، در روستاهای دروزی نشین و همزیستی دروزیان و یهودیان شد.
پس از فخرالدین دوم، حکومت آل معن، رو به ضعف نهاد و با درگذشت «احمد معنی»، آخرین امیر آل معن، در ۱۱۰۹ قمری، حکومت آنان پایان یافت و به سلسله دروزی دیگری به نام «شهابیان»، ملقب، به «امرای دروز» منتقل شد.
در دوران حکومت شهابیان (۱۱۰۹-۱۲۵۸) اختلافات قبیلهای میان دروزیان بالا گرفت و در ۱۱۲۳ قمری، بین دو گروه قیسی از طوایف جنوب، شامل معنیون و بحتریها و یمنی از طوایف جنوب، شامل ارسلانیها و علمالدینیها جنگی سخت در «عین دارا» در گرفت. در نتیجه این جنگ که به پیروزی قیسیها انجامید، یمنیها، که مخالف حکومت شهابیان بودند، به حوران در سوریه فعلی کوچ کردند.
گروه قیسی هم در دوره حکومت «امیر ملحم» (۱۱۴۴-۱۱۶۶) به دو گروه عمده «یزبکی» و «جنبلاطی» تقسیم شد که تا به امروز این دو گروه از مهمترین گروههای دروزی در لبناناند. این انشقاق و نزاعهای میان آنها که با حمایتِ گاه گاه حکومت از یکی از آنها همراه بود، باعث تضعیف شهابیان شد.
در ۱۲۴۷ قمری، محمد علی پاشا، حاکم مصر، منطقه جنوب سوریه را اشغال کرد و تا ۱۲۶۵ بر آن منطقه تسلط داشت.در این دوره، امارت شهابیان که منحصر به بیروت، صیدا و صور بود، تحت فرمان محمد علی پاشا بود. ابراهیم پاشا، پسر محمد علی، سیاستهایی در مخالفت با دروزیان لبنان در پیش گرفت، همچون توقیف سلاحهای آنها، اخذ مالیات و فراخواندن آنها به سربازی، که به شورش آنان در حوران، وادی التیم و جبل لبنان انجامید. در این دوره بسیاری از رهبران دروزی به اتهام شورش بر سیاستهای ابراهیم پاشا تبعید شدند.
در ۱۲۵۶، دروزیان اتحادی با مسیحیان مخالف تشکیل دادند که این اتحاد، به اخراج یا تبعید محمد علی پاشا از لبنان انجامید؛ البته آنها پس از این، درگیریهایی با مسیحیان مارونی لبنان پیدا کردند که با دخالت حکومت مرکزی عثمانی، به خاتمه یافتن استقلال محلی لبنان و استقرار نظم و قانون در منطقه انجامید.
«امیر بشیر سوم» (حکومت: ۱۲۵۶-۱۲۵۸) آخرین امیر شهابی بود که از حکومت عزل و به استانبول فرستاده شد. در این ماجرا، بسیاری از دروزیان لبنان نیز از ترس حکومت عثمانی به جبل حوران کوچ کردند تا این دوران، مرکز حکومت دروزیان هم از نظر نفوذ سیاسی و نظامی و هم از نظر جمعیتی در لبنان قرار داشت.
در۱۳۳۴/۱۹۱۶، طبق قرار داد سایکس-پیکو اداره سوریه و لبنان به فرانسه و اداره فلسطین به بریتانیا و جبلالدروز نیز به سوریه واگذار شد؛ در نتیجه دروزیان فلسطین از همکیشان خود در سوریه و لبنان جدا شدند.
در سالهای نخست دهه ۱۳۰۰ش/دهۀ ۱۹۲۰، دروزیان در نهضت سوری- عربی بر ضد فرانسه سهم مهمی داشتند،. «سلطان اُطرُش» پیشگفته که دروزی بود، رهبری قیام را بر عهده گرفت.این شورش سرکوب شد و بسیاری از دروزیان سوریه به مناطق شرق اردن، جلیله و کوه کرمل گریختند.
از ۱۳۱۰ش/۱۹۳۰ به بعد، دروزیان در لبنان و سوریه در فعالیتهای سیاسی و حزبی مشارکت داشتند؛ به گونهای که در ۱۳۳۵ش/۱۹۵۶ شش کرسی از ۹۹ کرسی مجلس نمایندگان لبنان به دروزیان اختصاص یافت.