تاریخ معاصر سیرالئون: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در 25 میسال 1997 میلادی یک گروه هفده نفره از نظامیان دون پایه که در راس آنها سرجوخه «تامبا گبوری[36]» و «گروهبان آلکس تامبا بریما[37]» قرار داشتند در قالب «شورای انقلابی نیروهای مسلح[38]» علیه پرزیدنت تیجان کاباه کودتا کرده و پس از پیروزی در کودتا، «سرگرد جانی پل کروما[39]» را که چندی قبل از آن به اتهام کودتا علیه دولت زندانی شده بود آزاد و به رهبری خود برگزیدند.سرگرد کروما پس از تصدی قدرت، قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورده و ضمن ممنوع کردن هرگونه تظا[[هرات]] تمام ایستگاههای رادیوئی را تعطیل کرده و از فودای سانکو رهبر جبهه متحد انقلابی دعوت کرد به عنوان معاون ائتلاف جدید به او بپیوندد.در پی وقوع این کودتای خونین، تیجان کاباه به گینه کوناکری فرار کرد و با پیوستن بخشی از ارتش سیرالئون به شورشیان، بخش اعظم کشور به مدت نه ماه تحت حاکمیت مشترک جان پل کروما و شورشیان درآمد. در طی این مدت وضعیت داخلی کشور به اوج نابسامانی رسید و علاوه بر هرج و مرج در سرتاسر سیرالئون هزاران نفر از مردم سیرالئون توسط شورشیان به قتل رسیدند..sierraleone.sl) (www | در 25 میسال 1997 میلادی یک گروه هفده نفره از نظامیان دون پایه که در راس آنها سرجوخه «تامبا گبوری[36]» و «گروهبان آلکس تامبا بریما[37]» قرار داشتند در قالب «شورای انقلابی نیروهای مسلح[38]» علیه پرزیدنت تیجان کاباه کودتا کرده و پس از پیروزی در کودتا، «سرگرد جانی پل کروما[39]» را که چندی قبل از آن به اتهام کودتا علیه دولت زندانی شده بود آزاد و به رهبری خود برگزیدند.سرگرد کروما پس از تصدی قدرت، قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورده و ضمن ممنوع کردن هرگونه تظا[[هرات]] تمام ایستگاههای رادیوئی را تعطیل کرده و از فودای سانکو رهبر جبهه متحد انقلابی دعوت کرد به عنوان معاون ائتلاف جدید به او بپیوندد.در پی وقوع این کودتای خونین، تیجان کاباه به گینه کوناکری فرار کرد و با پیوستن بخشی از ارتش سیرالئون به شورشیان، بخش اعظم کشور به مدت نه ماه تحت حاکمیت مشترک جان پل کروما و شورشیان درآمد. در طی این مدت وضعیت داخلی کشور به اوج نابسامانی رسید و علاوه بر هرج و مرج در سرتاسر سیرالئون هزاران نفر از مردم سیرالئون توسط شورشیان به قتل رسیدند..sierraleone.sl) (www | ||
برخلاف تصور ائتلافیون، این کودتا با مخالفت گروههای مختلف داخلی از جمله اتحادیه دانشجویان، انجمنهای روزنامهنگاران، اتحادیههای زنان و دیگر گروهها مواجه شد وعلت اصلی آن نیز خشونت شدید در سرکوب مخالفان بود. در عرصه بینالمللی نیز سازمان ملل متحد و سازمان وحدت آفریقا این کودتا و سرنگونی دولت قانونی تیجان کاباه را محکوم کردند و دولتهای خارجی هیأتهای دیپلمات خود را از سیرالئون فراخواندند. عضویت سیرالئون در جامعه کشورهای مشترکالمنافع نیز به حالت تعلیق درآمد. جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS)[40] نیز ضمن محکوم کردن اقدام نظامی کودتاچیان خواستار بازگشت قدرت به رئیسجمهور قانون سیرالئون گردید. پس از هشدار شدیداللحن اکوموگ[41] به کودتاچیان، سران کودتا با انجام مذاکراتی در خصوص اعاده قدرت به دولت قانونی وقت موافقت کردند ولی در پی وقتکشی و ادامه جنگ کودتاچیان، سرانجام نیروهای اکوموگ وارد سیرالئون شده و پس از بازپسگیری فریتاون احمد تیجان کاباه را به قدرت بازگرداندند و این در حالی بود که علیرغم فرار شورشیان از پایتخت، آنها همچنان در برخی مناطق کشور استقرار داشتند و پاکسازی آنها در خارج از فریتاون بدلیل خرابی راهها، فقدان پشتیبانی هوایی و حملات انتقامجویانه شورشیان عملاً بسیار دشوار بود. در عین حال نیروهای اکوموگ نیز از نظر فرماندهی و اطاعت از قانون سربازان تحت امر خود دچار مشکلاتی بودند و از پشتیبانی هوایی و دریایی و منابع [[مالی]] بسیار محدودی نیز برخوردار بودند. از این روی حملات مهلک شورشیان به دولت قانونی کاباه و نیروهای اکوموگ همچنان ادامه یافت. نیروهای ائتلافی جبهه متحد انقلابی و شورای انقلابی نیروهای مسلح در ژانویه سال 1999 بار دیگر تهاجم خونینی را علیه فریتاون آغاز کردند و هرچند موفق به تصرف پایتخت نشدند ولی در حومه این شهر مرتکب جنایات هولناکی از جمله قتل عام مردم، تجاوز به زنان و دختران و غارت اموال روستائیان شدند. براساس گزارشات مندرج در یکی از نشریات وابسته به سازمان حقوق بشر درحدود 7000 نفر از مردم که بیش از نیمی از آنان غیرنظامی بودند طی این حمله هولناک به قتل رسیدند و زنان و دختران زیادی طی حمله ارتش به شورشیان مورد هتک حرمت قرار گرفتند. کودکان بسیاری نیز ربوده و به عنوان کودک سرباز بکار گرفته شدند و اعضا بدن برخی افراد در طی حملات نظامیان به شورشیان قطع شد. اموال و داراییهای مردم در فریتاون و حومه شهر نیز دستخوش غارت و چپاول شورشیان و گروهی از اوباش قرار گرفت. (Le Vert, 2007: 30) پس از استقرار مجدد تیجان کاباه بر قدرت صدها نفر از غیر نظامیانی که متهم به کمک به نیروهای ائتلافی بودند بهطور غیر قانونی زندانی شدند و دادگاه جنگی بسیاری از سربازانی را که با نیروهای ائتلافی همکاری کرده بودند مجازات و 24 نفر از آنان را اعدام کرد. با این حال ناتوانی دولت در تأمین امنیت مناطق تحت نفوذ خود منجر به موافقت تیجان کاباه با انجام مذاکرات صلح در کشور توگو و انعقاد معاهده لومه در جولای 1999 شد. در این معاهده دولت که در موضع ضعف قرار داشت با انتصاب فودای سانکو به عنوان معاون رئیسجمهور سیرالئون و رئیس کمیسیون معادن الماس کشور موافقت کرد و در مقابل جبهه متحد انقلابی موظف شد تحت نظارت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و اکوموگ خلع سلاح شده و فعالیتهای نظامی خود را نیز منحل سازد. علیرغم این امتیاز بزرگ كه مخالفت گروههای حقوق بشر در خارج از سیرالئون و نارضایتی بسیاری از مردم این کشور در واگذاری پست مهم معاون رئیسجمهور و ریاست معادن الماس به فودای سانکو جنایتكار را بدنبال داشت، این معاهده نیز نقش چندان مؤثری در تأمین امنیت کشور و بویژه فریتاون نداشت، بسیاری از شورشیان از تحویل اسلحههای خود امتناع میورزیدند و فرآیند خلع سلاح بسیار کند پیش میرفت. ورود نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که از اواخر سال 1999 به کشور و در راستای معاهده صلح لومه آغاز شد نیز در توسعه صلح و امنیت در کشور نقشآفرین نبود و با وجود آن که بتدریج تعداد نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در سال 2001 به 17500 نفر بالغ گشت (که در نوع خود تا آن زمان در جهان بی سابقه بود) شورشیان جبهه متحد انقلابی همچنان از تحویل اسلحههای خود به صلح بانان سازمان ملل خودداری میکردند و به موازات آن گهگاه حملاتی را نیز متوجه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل میساختند که شدیدترین آن گروگان گرفتن 500 نفر از صلحبانان سازمان ملل در جریان یکی از حملات شورشیان به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بود که بار دیگر آتش جنگ را بین دولت و شورشیان شعلهورساخت. در پی این امر و شکست فرآیند صلح، سرانجام دولت بریتانیا طی عملیات پالیسر و با هدف نجات صلحبانان سازمان ملل و خارج کردن اعضای جامعه کشورهای مشترکالمنافع از سیرالئون، رسماً وارد جنگ با شورشیان شد. 1200 سرباز نیروی زمینی بریتانیا که از حمایت کامل هوایی و دریایی برخوردار بودند بدستور مستقیم تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان و برای محافظت از غرب فریتاون و تخلیه اروپاییها وارد کشور شدند. کوماندوهای انگلیسی در شرایطی که نیمی از کشور تحت کنترل شورشیان بود طی عملیاتی سریع موفق به آزادی گروگانها شده و ضمن شکست سنگین شورشیان جبهه متحد انقلابی و بیرون راندن آنها به مناطقی خارج از فریتاون، فودای سانکو رهبر شورشیان را نیز دستگیر و زندانی کردند. این عملیات ضربه سنگینی بر پیکره جبهه متحد انقلابی وارد آورد و پس از اجماع و توافق کشورهای همسایه بویژه گینه کوناکری و لیبریا در نظارت جدی بر مرزهای خود، قطع هرگونه کمک مالی و تدارکاتی به شورشیان و خودداری از خرید الماسهای قاچاق سیرالئون که تحت فشار سازمان ملل و صدور قطعنامه شورای امنیت صورت گرفت؛ جبهه متحد انقلابی سرانجام شرایط صلح کامل با دولت را پذیرفت و در 18 ژانویه 2002 میلادی تیجان کاباه رسماً پایان جنگ داخلی سیرالئون را اعلام کرد. (Le Vert, 2007: 38-39) | برخلاف تصور ائتلافیون، این کودتا با مخالفت گروههای مختلف داخلی از جمله اتحادیه دانشجویان، انجمنهای روزنامهنگاران، اتحادیههای زنان و دیگر گروهها مواجه شد وعلت اصلی آن نیز خشونت شدید در سرکوب مخالفان بود. در عرصه بینالمللی نیز سازمان ملل متحد و سازمان وحدت آفریقا این کودتا و سرنگونی دولت قانونی تیجان کاباه را محکوم کردند و دولتهای خارجی هیأتهای دیپلمات خود را از سیرالئون فراخواندند. عضویت سیرالئون در جامعه کشورهای مشترکالمنافع نیز به حالت تعلیق درآمد. جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS)[40] نیز ضمن محکوم کردن اقدام نظامی کودتاچیان خواستار بازگشت قدرت به رئیسجمهور قانون سیرالئون گردید. پس از هشدار شدیداللحن اکوموگ[41] به کودتاچیان، سران کودتا با انجام مذاکراتی در خصوص اعاده قدرت به دولت قانونی وقت موافقت کردند ولی در پی وقتکشی و ادامه جنگ کودتاچیان، سرانجام نیروهای اکوموگ وارد سیرالئون شده و پس از بازپسگیری فریتاون احمد تیجان کاباه را به قدرت بازگرداندند و این در حالی بود که علیرغم فرار شورشیان از پایتخت، آنها همچنان در برخی مناطق کشور استقرار داشتند و پاکسازی آنها در خارج از فریتاون بدلیل خرابی راهها، فقدان پشتیبانی هوایی و حملات انتقامجویانه شورشیان عملاً بسیار دشوار بود. در عین حال نیروهای اکوموگ نیز از نظر فرماندهی و اطاعت از قانون سربازان تحت امر خود دچار مشکلاتی بودند و از پشتیبانی هوایی و دریایی و منابع [[مالی]] بسیار محدودی نیز برخوردار بودند. از این روی حملات مهلک شورشیان به دولت قانونی کاباه و نیروهای اکوموگ همچنان ادامه یافت. نیروهای ائتلافی جبهه متحد انقلابی و شورای انقلابی نیروهای مسلح در ژانویه سال 1999 بار دیگر تهاجم خونینی را علیه فریتاون آغاز کردند و هرچند موفق به تصرف پایتخت نشدند ولی در حومه این شهر مرتکب جنایات هولناکی از جمله قتل عام مردم، تجاوز به زنان و دختران و غارت اموال روستائیان شدند. براساس گزارشات مندرج در یکی از نشریات وابسته به سازمان حقوق بشر درحدود 7000 نفر از مردم که بیش از نیمی از آنان غیرنظامی بودند طی این حمله هولناک به قتل رسیدند و زنان و دختران زیادی طی حمله ارتش به شورشیان مورد هتک حرمت قرار گرفتند. کودکان بسیاری نیز ربوده و به عنوان کودک سرباز بکار گرفته شدند و اعضا بدن برخی افراد در طی حملات نظامیان به شورشیان قطع شد. اموال و داراییهای مردم در فریتاون و حومه شهر نیز دستخوش غارت و چپاول شورشیان و گروهی از اوباش قرار گرفت. (Le Vert, 2007: 30) پس از استقرار مجدد تیجان کاباه بر قدرت صدها نفر از غیر نظامیانی که متهم به کمک به نیروهای ائتلافی بودند بهطور غیر قانونی زندانی شدند و دادگاه جنگی بسیاری از سربازانی را که با نیروهای ائتلافی همکاری کرده بودند مجازات و 24 نفر از آنان را اعدام کرد. با این حال ناتوانی دولت در تأمین امنیت مناطق تحت نفوذ خود منجر به موافقت تیجان کاباه با انجام مذاکرات صلح در کشور توگو و انعقاد معاهده لومه در جولای 1999 شد. در این معاهده دولت که در موضع ضعف قرار داشت با انتصاب فودای سانکو به عنوان معاون رئیسجمهور سیرالئون و رئیس کمیسیون معادن الماس کشور موافقت کرد و در مقابل جبهه متحد انقلابی موظف شد تحت نظارت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و اکوموگ خلع سلاح شده و فعالیتهای نظامی خود را نیز منحل سازد. علیرغم این امتیاز بزرگ كه مخالفت گروههای حقوق بشر در خارج از سیرالئون و نارضایتی بسیاری از مردم این کشور در واگذاری پست مهم معاون رئیسجمهور و ریاست معادن الماس به فودای سانکو جنایتكار را بدنبال داشت، این معاهده نیز نقش چندان مؤثری در تأمین امنیت کشور و بویژه فریتاون نداشت، بسیاری از شورشیان از تحویل اسلحههای خود امتناع میورزیدند و فرآیند خلع سلاح بسیار کند پیش میرفت. ورود نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که از اواخر سال 1999 به کشور و در راستای معاهده صلح لومه آغاز شد نیز در توسعه صلح و امنیت در کشور نقشآفرین نبود و با وجود آن که بتدریج تعداد نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در سال 2001 به 17500 نفر بالغ گشت (که در نوع خود تا آن زمان در جهان بی سابقه بود) شورشیان جبهه متحد انقلابی همچنان از تحویل اسلحههای خود به صلح بانان سازمان ملل خودداری میکردند و به موازات آن گهگاه حملاتی را نیز متوجه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل میساختند که شدیدترین آن گروگان گرفتن 500 نفر از صلحبانان سازمان ملل در جریان یکی از حملات شورشیان به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بود که بار دیگر آتش جنگ را بین دولت و شورشیان شعلهورساخت. در پی این امر و شکست فرآیند صلح، سرانجام دولت بریتانیا طی عملیات پالیسر و با هدف نجات صلحبانان سازمان ملل و خارج کردن اعضای جامعه کشورهای مشترکالمنافع از سیرالئون، رسماً وارد جنگ با شورشیان شد. 1200 سرباز نیروی زمینی بریتانیا که از حمایت کامل هوایی و دریایی برخوردار بودند بدستور مستقیم تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان و برای محافظت از غرب فریتاون و تخلیه اروپاییها وارد کشور شدند. کوماندوهای انگلیسی در شرایطی که نیمی از کشور تحت کنترل شورشیان بود طی عملیاتی سریع موفق به آزادی گروگانها شده و ضمن شکست سنگین شورشیان جبهه متحد انقلابی و بیرون راندن آنها به مناطقی خارج از فریتاون، فودای سانکو رهبر شورشیان را نیز دستگیر و زندانی کردند. این عملیات ضربه سنگینی بر پیکره جبهه متحد انقلابی وارد آورد و پس از اجماع و توافق کشورهای همسایه بویژه گینه کوناکری و لیبریا در نظارت جدی بر مرزهای خود، قطع هرگونه کمک مالی و تدارکاتی به شورشیان و خودداری از خرید الماسهای قاچاق سیرالئون که تحت فشار سازمان ملل و صدور قطعنامه شورای امنیت صورت گرفت؛ جبهه متحد انقلابی سرانجام شرایط صلح کامل با دولت را پذیرفت و در 18 ژانویه 2002 میلادی تیجان کاباه رسماً پایان [[جنگ داخلی سیرالئون]] را اعلام کرد. (Le Vert, 2007: 38-39) | ||
'''5-3-2-سیرالئون پس از پایان جنگ:''' | '''5-3-2-سیرالئون پس از پایان جنگ:''' | ||
در سال 2002 انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی پس از چند سال وقفه در سیرالئون برگزار گردید و دکتر احمد تیجان کاباه با کسب 3/70 درصد آراء برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور برگزیده شد و حزب وی (حزب مردم سیرالئون)نیز با کسب 83 کرسی از مجموع 124 کرسی اکثریت مجلس را به خود اختصاص داد. انتخابات 2002 مجلس سیرالئون نیز با نظارت و حضور نمایندگان سازمانهای منطقهای و بینالمللی از جمله جامعه اقتصادی غرب آفریقا، جامعه کشورهای مشترکالمنافع، شماری از نیروهای انگلستان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در فضائی آرام برگزار گشت. در طی این انتخابات که در بیش از پنج هزار حوزه انتخاباتی در سراسر کشور برگزار گردید قریب به دو میلیون و سیصد هزار نفر از مجموع شش میلیون نفر مردم کشور شرکت کردند. در جریان انتخابات مجلس 2002 حزب کنگره تمام مردم که ریاست آن را آقای ارنست بای کروما به عهده داشت با توجه به خدشهدار گشتن چهره حزب حاکم، تنها با کسب 22 درصد آراء و اختصاص 27 کرسی از 124 کرسی مجلس در جایگاه دوم قرار گرفت و شاخه سیاسی جبهه متحد ملی موسوم به «حزب جبهه متحد ملی[42]» حتی موفق به کسب یک کرسی در انتخابات مجلس این کشور نیز نشد! در مرداد ماه 2002 میلادی تعداد دویست نفر از نیروهای انگلستان که از دو سال پیش از آن به منظور برقراری صلح و ثبات به این کشور اعزام شده بودند سیرالئون را رسماً ترک کردند با این حال 140 نفر از نظامیان این کشور برای آموزش تخصصی ارتش سیرالئون در این کشور باقی ماندند. تعداد زیادی از نیروهای حافظ صلح که عمدتاًٌ از پاکستان، بنگلادش، [[اردن]] و... بودند نیز طی سالهای 2002 تا 2004 به تدریج سیرالئون را ترک نمودند. شورای امنیت سازمان ملل در سال 2004 با وجود مخالفت دولت تیجان کاباه پایان مأموریت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را در این کشور سی و یکم دسامبر 2005 اعلام نمود و آخرین گروه از نیروهای حافظ صلح سازمان نیز در سال 2005 بهطور کامل از سیرالئون خارج شدند. این در حالی بود که دولت تیجان کاباه به دلیل عدم تحقق شعارهایش در برقرار نمودن امنیت در کشور و ناراضی بودن بخش قابل توجهی از مردم از حکومت، از این وضعیت به هیچ عنوان خرسند به نظر نمیرسید و بسیار علاقهمند بود مأموریت این نیروها تا پایان دوره ریاست جمهوری وی (اوایل سال 2007) در سیرالئون ادامه یابد[43]. پس از خروج نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بسیاری از مردم و نیروهای وفادار به حزب حاکم به دلیل عدم تحقق شعارهای دولت، وضعیت سخت اقتصادی و به ویژه عملی نشدن معضل امنیت غذائی که وعده آن تا پایان سال 2006 داده شده بود به حزب کنگره تمام مردم گرایش یافتند. در واقع دولت تیجان کاباه از اوایل سال 2003 قول داده بود که تا پایان 2006 هیچ سیرالئونی با شکم گرسنه نخواهد نخوابید؟! با این حال علی رغم کمکهای نقدی و جنسی گسترده کشورهای خارجی به ویژه کشورهای مسلمان به کشور سیرالئون بویژه در سالهای بین 2002 تا 2005، به دلیل فساد اداری حاکم بر کشور هیچ یک از این وعدهها تحقق نیافت. رئیسجمهور فعلی این کشور ارنست بای کروما که در سال 2007 و پس از پیروزی دشوار در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری زمام امور را در دست گرفت قول داده است فساد را ریشه کن کرده و جراحات عمیق جنگی این کشور فقیر و جنگ زده غرب آفریقا را مداوا کند.کروما(63 ساله)که سولومون بره وا، معاون رییس جمهور قبلی را در این انتخابات شکست داد همچنین وعده داده است وضعیت اقتصادی مردم سیرالئون را بهبود بخشیده و به قطعیهای مکرر آب و برق در کشور خاتمه دهد! (Le vert 2007:45-46) | در سال 2002 انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی پس از چند سال وقفه در سیرالئون برگزار گردید و دکتر احمد تیجان کاباه با کسب 3/70 درصد آراء برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور برگزیده شد و حزب وی (حزب مردم سیرالئون)نیز با کسب 83 کرسی از مجموع 124 کرسی اکثریت مجلس را به خود اختصاص داد. انتخابات 2002 مجلس سیرالئون نیز با نظارت و حضور نمایندگان سازمانهای منطقهای و بینالمللی از جمله جامعه اقتصادی غرب آفریقا، جامعه کشورهای مشترکالمنافع، شماری از نیروهای انگلستان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در فضائی آرام برگزار گشت. در طی این انتخابات که در بیش از پنج هزار حوزه انتخاباتی در سراسر کشور برگزار گردید قریب به دو میلیون و سیصد هزار نفر از مجموع شش میلیون نفر مردم کشور شرکت کردند. در جریان انتخابات مجلس 2002 حزب کنگره تمام مردم که ریاست آن را آقای ارنست بای کروما به عهده داشت با توجه به خدشهدار گشتن چهره حزب حاکم، تنها با کسب 22 درصد آراء و اختصاص 27 کرسی از 124 کرسی مجلس در جایگاه دوم قرار گرفت و شاخه سیاسی جبهه متحد ملی موسوم به «حزب جبهه متحد ملی[42]» حتی موفق به کسب یک کرسی در انتخابات مجلس این کشور نیز نشد! در مرداد ماه 2002 میلادی تعداد دویست نفر از نیروهای انگلستان که از دو سال پیش از آن به منظور برقراری صلح و ثبات به این کشور اعزام شده بودند سیرالئون را رسماً ترک کردند با این حال 140 نفر از نظامیان این کشور برای آموزش تخصصی ارتش سیرالئون در این کشور باقی ماندند. تعداد زیادی از نیروهای حافظ صلح که عمدتاًٌ از پاکستان، بنگلادش، [[اردن]] و... بودند نیز طی سالهای 2002 تا 2004 به تدریج سیرالئون را ترک نمودند. شورای امنیت سازمان ملل در سال 2004 با وجود مخالفت دولت تیجان کاباه پایان مأموریت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را در این کشور سی و یکم دسامبر 2005 اعلام نمود و آخرین گروه از نیروهای حافظ صلح سازمان نیز در سال 2005 بهطور کامل از سیرالئون خارج شدند. این در حالی بود که دولت تیجان کاباه به دلیل عدم تحقق شعارهایش در برقرار نمودن امنیت در کشور و ناراضی بودن بخش قابل توجهی از مردم از حکومت، از این وضعیت به هیچ عنوان خرسند به نظر نمیرسید و بسیار علاقهمند بود مأموریت این نیروها تا پایان دوره ریاست جمهوری وی (اوایل سال 2007) در سیرالئون ادامه یابد[43]. پس از خروج نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بسیاری از مردم و نیروهای وفادار به حزب حاکم به دلیل عدم تحقق شعارهای دولت، وضعیت سخت اقتصادی و به ویژه عملی نشدن معضل امنیت غذائی که وعده آن تا پایان سال 2006 داده شده بود به حزب کنگره تمام مردم گرایش یافتند. در واقع دولت تیجان کاباه از اوایل سال 2003 قول داده بود که تا پایان 2006 هیچ سیرالئونی با شکم گرسنه نخواهد نخوابید؟! با این حال علی رغم کمکهای نقدی و جنسی گسترده کشورهای خارجی به ویژه کشورهای مسلمان به کشور سیرالئون بویژه در سالهای بین 2002 تا 2005، به دلیل فساد اداری حاکم بر کشور هیچ یک از این وعدهها تحقق نیافت. رئیسجمهور فعلی این کشور ارنست بای کروما که در سال 2007 و پس از پیروزی دشوار در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری زمام امور را در دست گرفت قول داده است فساد را ریشه کن کرده و جراحات عمیق جنگی این کشور فقیر و جنگ زده غرب آفریقا را مداوا کند.کروما(63 ساله)که سولومون بره وا، معاون رییس جمهور قبلی را در این انتخابات شکست داد همچنین وعده داده است وضعیت اقتصادی مردم سیرالئون را بهبود بخشیده و به قطعیهای مکرر آب و برق در کشور خاتمه دهد! (Le vert 2007:45-46) |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۵
تاریخ معاصر
1-3-2-دوره استعمار
پس از تقسیم قاره آفریقا بین قدرتهای جهانی آن عهد در دهه 1880 میلادی و لزوم مشخص شدن مرزهای سرزمینهای تحت استعمار انگلستان و فرانسه در منطقه غرب آفریقا (که متعاقب معاهده سال 1895 میلادی در مورد مرزهای گینه کوناکری و سیرالئون بین انگلستان و فرانسه صورت گرفت) تقریبا تمام کشور سیرالئون تحت حاکمیت انگلستان درآمد. دولت انگلیس پس از اعمال حاكمیت مستقیم بر سیرالئون از سال 1896 میلادی، با تغییر رویه دوستانه خود در قبال روسای قبایلی که با آنها دارای معاهدات دوستی بود لقب آنان را از شاه [12]به رئیس بزرگ [13]تنزل داد. در واقع روسای قبایل که تا آن زمان بوسیله اعضا قبایل خود به ریاست قبیله خویش منصوب میگشتند از آن به بعد تنها به دستور حکمران کل انگلستان در سیرالئون به ریاست قبیله خود برگزیده میشدند و در عین حال قدرت قضایی نیز از آنها سلب و به دادگاههای جدید تحت مدیریت انگلیسیها (دادگاههای منطقه ای) واگذار میگشت. علاوه بر ان تمام دارندگان منازل کوچک مجبور به پرداخت مالیاتی سالیانه به حکمران کل انگلستان شدند.[14]
2-3-2- از شورش قبایل تا مبارزات استقلالطلبانه:
کاهش قابل ملاحظه قدرت روسای قبایل سیرالئون با واکنش خشمگینانه برخی از روسای قبایل مواجه شد که مهمترین ان شورش رئیس قبیله تمنه موسوم به «بایبوره[15]» در سال 1898 میلادی بود. چیف بایبوره نزدیک به یک سال با انگلیسیها جنگید و در نهایت شکست خورده و دستگیر شد[16]. Peters 2009:40
مدت کوتاهی پس از آن نیز در سال 1899 میلادی «چیف نیاگوا[17]» رئیس قبیله منده سر به شورش برداشت که این قیام توسط ارتش بریتانیا به سختی سرکوب شد. این دو قیام به قیامهای مالیات معروف شدهاند. رهبران شورشی هر دو قبیله پس از سرکوب این قیامها به غنا تبعید گشته و بسیاری از شورشیان نیز اعدام شدند.شورشهای مالیات پاسخی مستقیم به وضع مالیاتهای سنگین سالیانه از سوی دولت انگلستان بر تمامی خانههای کشور بود.شورشیان که عمدتا از اعضا قبایل تمنه و منده بودند با حمله و غارت مراکز تجاری، قتل نیروهای انگلیسی و هیأتهای میسیونری و تمام افرادی که مشکوک به ارتباط با انگلستان بودند یک چند محیط ناامنی را برای کارگزاران انگلیسی فراهم آوردند.
www.Sierra leone encyclopedia.org
بعد از سرکوب خشونت بار قیامهای موسوم به مالیات کلبه[18]، مقاومت نظامی قابل ملاحظهای در دهههای 1900 تا 1930علیه استعمار انگلستان صورت نگرفت. در طی این دوره مخالفتها بیشتر حالت سیاسی داشت و کریولها که جایگاه بالایی در بین قبایل سیرالئون داشتند و برخی از آنها دارای تحصیلات عالیه بودند در راس گروههای سیاسی قرار گرفتند. در سال 1924 میلادی قانون اساسی جدید سیرالئون تدوین شد و چهرههای مشهور سیاسی کریول در قالب حزب «کنگره ملی بریتانیای غرب آفریقا (شاخه سیرالئون)» [19] و حزب «لیگ جوانان غرب آفریقا[20]» به اقدامات آزادیخواهانه خود ادامه دادند. سیرالئون در ابتدای دهه 1930شاهد یکی از بزرگترین قیام مردمی پس از شورش مالیات به رهبری «حیدرا کونترو فیلی[21]» بود. حیدرا که از علمای گینهای الاصل ساکن سیرالئون بود مخالف سرسخت سلطه انگلستان بر سیرالئون بود و آنها را کافر و دشمن اسلام میدانست و صراحتا قانون مالیات وضع شده بر خانههای محقر و کلبههای مردم این کشور را غیر قانونی و مثال بارز ظلم و ستم کفار انگلیسی بر مسلمانان خواند. المامی حیدرا در سال 1931 با شعار اسلام رسما به جنگی تمام عیار علیه انگلیسیها برخاست و طی جنگی سخت با لشکر اعزامی از سوی فرماندار کل انگلستان بقتل رسید. قیام المامی حیدرا هرچند در محدوده کوچکی در شمال سیرالئون (در مجاورت مرز این کشور با گینه کوناکری) روی داد ولی تأثیر زیادی بر مردم این کشور و بویژه مسلمانان برجای نهاد. WWW.Nations Encyclopedia.com/ Africa /Sierra leone)) در دهههای 1930 تا 1950 میلادی مبارزات آزادیخواهانه مردم سیرالئون بیشتر حالت سیاسی بخود گرفت. با این حال در حدود 17 هزار نفر از جوانان سیرالئونی در سالهای 1939 تا 1945 در قالب ارتش سلطنتی بریتانیا در جنگ جهانی دوم شرکت کردند و بسیاری از آنها طی نبردهای انگلستان با ارتش آلمان کشته شده و هیچ گاه به میهن خود بازنگشتند. طی این دو دهه عموم مردم از روسای قبایلی که به آلت دست انگلستان تبدیل شده و به نیابت از آنان از مردم مالیات اخذ میکردند - و افراد قبیله خود را به عنوان نیروی کار رایگان در اختیار حکمرآنان انگلیسی قرار میدادند - نفرت داشتند و چند بار تنفر خود را در قالب شورشهایی علیه روسای این قبایل دست نشانده جلوه گر ساختند. شاخصترین این شورشها، قیام سالهای 1955-1956 میلادی بود که توسط ارتش انگلستان بیرحمانه سرکوب شد و بسیاری از کشاورزان شورشی قتل عام گردیدند. (Manson, Knight 2009: 9)
3-3-2-روند حوادث سیاسی پس از استقلال
زمزمههای جدی استقلال خواهی این کشور از ابتدای دهه 1950 میلادی و براه افتادن موج پان آفریک در کشورهای مختلف آفریقایی مستعمره انگلیس آغاز شد و بریتانیا نیز که جایگاه خود را در سطح جهانی و در مقابل رقبای قدرتمندی همچون ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی تضعیف شده میدید بتدریج با استقلال کشورهای مستعمره خود از جمله سیرالئون در سال 1961 میلادی موافقت کرد.
پس از استقلال سیرالئون «سر دکتر میلتون مارگای» رهبر و بنیانگذار حزب مردم سیرالئون به عنوان اولین نخستوزیر کشور برگزیده شد [22]. در سال 1964 و پس از مرگ این سیاستمدار بزرگ، ریاست دولت به برادرش آلبرت مارگای واگذار گردید. (Hilton 2002: 41) آلبرت در دوره نسبتاً کوتاه زمامداری خود تلاش کرد تا با استقرار یک نظام سیاسی تک حزبی در کشور قدرت خود را افزایش بخشد ولی با مخالفت رهبر حزب جدیدالتاسیس «کنگره تمام مردم سیرالئون» به رهبری سیاکا استیونس مواجه شد.(Le Vert 2007: 25) در سال 1967 «سیاکا استیونس» شهردار وقت فریتاون با شکست آلبرت مارگای به عنوان نخست وزیر جدید سیرالئون برگزیده شد. با این حال چند ساعت بعد از اعلام خبر نخستوزیری وی توسط «هنری خوزه لایتفوت[23]» حکمران وقت بریتانیا؛ سرتیپ «دیوید لانسانا[24]» فرمانده ارتش سیرالئون به این بهانه که نتیجه قطعی انتخابات منوط به اخذ آرای نمایندگان قبایل است این دو رجل برجسته سیاسی را در منازلشان حبس کرد. متعاقب آن در 23 مارس 1967 میلادی گروهی از افسران عالیرتبه ارتش در مخالفت با اقدام فرمانده ارتش سیرالئون، قدرت را در دست گرفته و ضمن دستگیری سرتیپ لانسانا قانون اساسی را بحالت تعلیق درآوردند. این گروه خود را «شورای اصلاحات ملی[25]» نامیدند و در راس آنها سرتیپ «آندره ژوخون اسمیت[26]» قرار داشت. شورای اصلاحات ملی مدت کوتاهی پس از آن در آوریل سال 1968 میلادی در اثر شورش تعدادی از گروهبانان تحت عنوان «نهضت انقلابی ضد فساد[27]» سرنگون شد و کلیه افراد «شورای اصلاحات ملی» دستگیر و افسران پلیس و ارتش که با آنها همکاری کرده بودند از کار برکنار شدند. «نهضت انقلابی ضد فساد» پس از آن دولت را به استیونس بازگرداند. استیونس در سال 1971 میلادی و پس از تدوین قانون اساسی جدید به عنوان اولین رئیسجمهور کشور سیرالئون در راس قدرت قرار گرفت. (Le Vert 2007: 29) سیاکا استیونس پس از نزدیک به 18 سال زمامداری توام باضعف که موجب بروز نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی فراوانی در کشور به همراه فساد گسترده اداری گردید، سرلشکر«جوزف سعیدو مومو[28]» را به عنوان جانشین خود معرفی کرد و مومو در اول اکتبر سال 1985 میلادی طی رفراندومی عمومی به ریاست جمهوری سیرالئون منصوب گشت.[29]
(Hirsch 2001:30)
ژنرال مومو یکی از نالایقترین زمامداران کشور سیرالئون بود و سیاستهای غلط اقتصادی او عملا موجب از هم گسیختگی شدید اقتصاد کشور شد. اقدامات سوء مومو در بهرهبرداری شخصی از درآمد حاصله از معادن الماس و عملکرد فاجعه بار او در زمینه دخالت در جنگ داخلی لیبریا، به همراه فساد اداری شدید وی و دیگر دولتمردان کشور و ضعف و ناتوانی در سامان بخشی دستگاهها و سازمانهای دولتی، کشور را تا سرحد ورشکستگی کامل سوق داد به گونهای که دولت عملا توانایی پرداخت حقوق کارمندان خود را نداشت و حقوق و مزایای مستخدمین بخشهای مختلف دولتی گاه با تاخیری چند ماهه مواجه میشد. این وضعیت اسفناک موجب گشت تا طی این سالها دهها نفر از تحصیلکردگان سیرالئونی با بدست آوردن ویزای کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا برای همیشه کشور مادری خود را ترک کنند. (Hirsch 2001: (33 مومو در سال 1990 میلادی و با اوج گیری زمزمههای نیرومند نارضایتی در کشور، کمیسیونی را مامور بازنگری قانون اساسی و فراهم نمودن زمینه ایجاد نظام چند حزبی در سیرالئون کرد. با این حال در 29 آوریل 1992 میلادی به دنبال ناتوانی عملی دولت در اداره کشور، بروز فساد همه جانبه و شدت یافتن جنگ داخلی که از یک سال قبل آغاز شده بود[30] سروان «والنتین استراسر»[31] 25 ساله! به همراه شش افسر دیگر طی یک کودتای نظامی بدون خونریزی ژنرال مومو را برکنار و به گینه تبعید کرد[32] و با تشکیل شورای حکومت موقت ملی اداره دولت را بدست گرفت. (گفتوگو با آقای قزل سفلی رایزن فرهنگی ج.ا.ایران فریتاون اسفند 1386).[33] جنگهای داخلی سیرالئون در زمان حکومت نظامی استراسر و بعد از کمک خواستن دولت از موسسه خصوصی برآیند اجرائی آفریقای جنوبی تا حدود زیادی کاهش یافت و موسسه مزبور موفق به وارد آوردن چند شکست سهمگین و بازبس گرفتن بخش عمدهای از مناطق تحت تصرف شورشیان گردید. در ژانویه سال 1996 سرتیپ «جولیوس مادا بیو[34]» یکی از هفت افسر کودتاچی سال 1992 که وزیر دفاع استراسر بود طی کودتایی آرام وی را برکنار و خود را زمامدار امور معرفی نمود با این حال با توجه به آن که استراسر از رهبران اولیه کودتا بود بعد از برکناری جهت ادامه تحصیل به انگلستان اعزام گردید ! مادا بیو که از روحیاتی دمکراتیک برخوردار بود پس از دستیابی به قدرت قول داد حاکمیت کشور را ظرف مدتی کوتاه به غیرنظامیان واگذار کند و چند ماه بعد به وعده خود عمل کرد و زمینه بازگشت غیرنظامیان به قدرت را فراهم نمود. در فوریه 1996 با برگزاری انتخابات در این کشور نظامیان از عرصه قدرت کنار رفته و دکتر احمد تیجان کاباه رهبر حزب مردم سیرالئون به عنوان اولین رئیسجمهور مسلمان سیرالئون پس از استقلال این کشور به قدرت رسید.تیجان کابا در سی نوامبر 1996 به منظور پایان بخشیدن به جنگهای داخلی به امضای پیمان صلحی با رهبر شورشیان مبادرت ورزید با این حال خارج شدن ناگهانی موسسه خصوصی برآیند اجرائی از صحنه سیاسی کشور که با فشار سازمان ملل و کشورهای غربی صورت گرفت[35] موجبات تشدید جنگ داخلی را فراهم آورد بهطوری که دامنه آن حتی تا حومه فریتاون امتداد یافت و شورشیان «جبهه متحد انقلابی» به رهبری فودای سانکو بیش از 60 درصد کشور را تحت کنترل خود در آوردند. (Wang 2007: 189)
4-3-2-بحران سالهای 2001-1997
در 25 میسال 1997 میلادی یک گروه هفده نفره از نظامیان دون پایه که در راس آنها سرجوخه «تامبا گبوری[36]» و «گروهبان آلکس تامبا بریما[37]» قرار داشتند در قالب «شورای انقلابی نیروهای مسلح[38]» علیه پرزیدنت تیجان کاباه کودتا کرده و پس از پیروزی در کودتا، «سرگرد جانی پل کروما[39]» را که چندی قبل از آن به اتهام کودتا علیه دولت زندانی شده بود آزاد و به رهبری خود برگزیدند.سرگرد کروما پس از تصدی قدرت، قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورده و ضمن ممنوع کردن هرگونه تظاهرات تمام ایستگاههای رادیوئی را تعطیل کرده و از فودای سانکو رهبر جبهه متحد انقلابی دعوت کرد به عنوان معاون ائتلاف جدید به او بپیوندد.در پی وقوع این کودتای خونین، تیجان کاباه به گینه کوناکری فرار کرد و با پیوستن بخشی از ارتش سیرالئون به شورشیان، بخش اعظم کشور به مدت نه ماه تحت حاکمیت مشترک جان پل کروما و شورشیان درآمد. در طی این مدت وضعیت داخلی کشور به اوج نابسامانی رسید و علاوه بر هرج و مرج در سرتاسر سیرالئون هزاران نفر از مردم سیرالئون توسط شورشیان به قتل رسیدند..sierraleone.sl) (www
برخلاف تصور ائتلافیون، این کودتا با مخالفت گروههای مختلف داخلی از جمله اتحادیه دانشجویان، انجمنهای روزنامهنگاران، اتحادیههای زنان و دیگر گروهها مواجه شد وعلت اصلی آن نیز خشونت شدید در سرکوب مخالفان بود. در عرصه بینالمللی نیز سازمان ملل متحد و سازمان وحدت آفریقا این کودتا و سرنگونی دولت قانونی تیجان کاباه را محکوم کردند و دولتهای خارجی هیأتهای دیپلمات خود را از سیرالئون فراخواندند. عضویت سیرالئون در جامعه کشورهای مشترکالمنافع نیز به حالت تعلیق درآمد. جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS)[40] نیز ضمن محکوم کردن اقدام نظامی کودتاچیان خواستار بازگشت قدرت به رئیسجمهور قانون سیرالئون گردید. پس از هشدار شدیداللحن اکوموگ[41] به کودتاچیان، سران کودتا با انجام مذاکراتی در خصوص اعاده قدرت به دولت قانونی وقت موافقت کردند ولی در پی وقتکشی و ادامه جنگ کودتاچیان، سرانجام نیروهای اکوموگ وارد سیرالئون شده و پس از بازپسگیری فریتاون احمد تیجان کاباه را به قدرت بازگرداندند و این در حالی بود که علیرغم فرار شورشیان از پایتخت، آنها همچنان در برخی مناطق کشور استقرار داشتند و پاکسازی آنها در خارج از فریتاون بدلیل خرابی راهها، فقدان پشتیبانی هوایی و حملات انتقامجویانه شورشیان عملاً بسیار دشوار بود. در عین حال نیروهای اکوموگ نیز از نظر فرماندهی و اطاعت از قانون سربازان تحت امر خود دچار مشکلاتی بودند و از پشتیبانی هوایی و دریایی و منابع مالی بسیار محدودی نیز برخوردار بودند. از این روی حملات مهلک شورشیان به دولت قانونی کاباه و نیروهای اکوموگ همچنان ادامه یافت. نیروهای ائتلافی جبهه متحد انقلابی و شورای انقلابی نیروهای مسلح در ژانویه سال 1999 بار دیگر تهاجم خونینی را علیه فریتاون آغاز کردند و هرچند موفق به تصرف پایتخت نشدند ولی در حومه این شهر مرتکب جنایات هولناکی از جمله قتل عام مردم، تجاوز به زنان و دختران و غارت اموال روستائیان شدند. براساس گزارشات مندرج در یکی از نشریات وابسته به سازمان حقوق بشر درحدود 7000 نفر از مردم که بیش از نیمی از آنان غیرنظامی بودند طی این حمله هولناک به قتل رسیدند و زنان و دختران زیادی طی حمله ارتش به شورشیان مورد هتک حرمت قرار گرفتند. کودکان بسیاری نیز ربوده و به عنوان کودک سرباز بکار گرفته شدند و اعضا بدن برخی افراد در طی حملات نظامیان به شورشیان قطع شد. اموال و داراییهای مردم در فریتاون و حومه شهر نیز دستخوش غارت و چپاول شورشیان و گروهی از اوباش قرار گرفت. (Le Vert, 2007: 30) پس از استقرار مجدد تیجان کاباه بر قدرت صدها نفر از غیر نظامیانی که متهم به کمک به نیروهای ائتلافی بودند بهطور غیر قانونی زندانی شدند و دادگاه جنگی بسیاری از سربازانی را که با نیروهای ائتلافی همکاری کرده بودند مجازات و 24 نفر از آنان را اعدام کرد. با این حال ناتوانی دولت در تأمین امنیت مناطق تحت نفوذ خود منجر به موافقت تیجان کاباه با انجام مذاکرات صلح در کشور توگو و انعقاد معاهده لومه در جولای 1999 شد. در این معاهده دولت که در موضع ضعف قرار داشت با انتصاب فودای سانکو به عنوان معاون رئیسجمهور سیرالئون و رئیس کمیسیون معادن الماس کشور موافقت کرد و در مقابل جبهه متحد انقلابی موظف شد تحت نظارت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و اکوموگ خلع سلاح شده و فعالیتهای نظامی خود را نیز منحل سازد. علیرغم این امتیاز بزرگ كه مخالفت گروههای حقوق بشر در خارج از سیرالئون و نارضایتی بسیاری از مردم این کشور در واگذاری پست مهم معاون رئیسجمهور و ریاست معادن الماس به فودای سانکو جنایتكار را بدنبال داشت، این معاهده نیز نقش چندان مؤثری در تأمین امنیت کشور و بویژه فریتاون نداشت، بسیاری از شورشیان از تحویل اسلحههای خود امتناع میورزیدند و فرآیند خلع سلاح بسیار کند پیش میرفت. ورود نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که از اواخر سال 1999 به کشور و در راستای معاهده صلح لومه آغاز شد نیز در توسعه صلح و امنیت در کشور نقشآفرین نبود و با وجود آن که بتدریج تعداد نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در سال 2001 به 17500 نفر بالغ گشت (که در نوع خود تا آن زمان در جهان بی سابقه بود) شورشیان جبهه متحد انقلابی همچنان از تحویل اسلحههای خود به صلح بانان سازمان ملل خودداری میکردند و به موازات آن گهگاه حملاتی را نیز متوجه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل میساختند که شدیدترین آن گروگان گرفتن 500 نفر از صلحبانان سازمان ملل در جریان یکی از حملات شورشیان به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بود که بار دیگر آتش جنگ را بین دولت و شورشیان شعلهورساخت. در پی این امر و شکست فرآیند صلح، سرانجام دولت بریتانیا طی عملیات پالیسر و با هدف نجات صلحبانان سازمان ملل و خارج کردن اعضای جامعه کشورهای مشترکالمنافع از سیرالئون، رسماً وارد جنگ با شورشیان شد. 1200 سرباز نیروی زمینی بریتانیا که از حمایت کامل هوایی و دریایی برخوردار بودند بدستور مستقیم تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان و برای محافظت از غرب فریتاون و تخلیه اروپاییها وارد کشور شدند. کوماندوهای انگلیسی در شرایطی که نیمی از کشور تحت کنترل شورشیان بود طی عملیاتی سریع موفق به آزادی گروگانها شده و ضمن شکست سنگین شورشیان جبهه متحد انقلابی و بیرون راندن آنها به مناطقی خارج از فریتاون، فودای سانکو رهبر شورشیان را نیز دستگیر و زندانی کردند. این عملیات ضربه سنگینی بر پیکره جبهه متحد انقلابی وارد آورد و پس از اجماع و توافق کشورهای همسایه بویژه گینه کوناکری و لیبریا در نظارت جدی بر مرزهای خود، قطع هرگونه کمک مالی و تدارکاتی به شورشیان و خودداری از خرید الماسهای قاچاق سیرالئون که تحت فشار سازمان ملل و صدور قطعنامه شورای امنیت صورت گرفت؛ جبهه متحد انقلابی سرانجام شرایط صلح کامل با دولت را پذیرفت و در 18 ژانویه 2002 میلادی تیجان کاباه رسماً پایان جنگ داخلی سیرالئون را اعلام کرد. (Le Vert, 2007: 38-39)
5-3-2-سیرالئون پس از پایان جنگ:
در سال 2002 انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی پس از چند سال وقفه در سیرالئون برگزار گردید و دکتر احمد تیجان کاباه با کسب 3/70 درصد آراء برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور برگزیده شد و حزب وی (حزب مردم سیرالئون)نیز با کسب 83 کرسی از مجموع 124 کرسی اکثریت مجلس را به خود اختصاص داد. انتخابات 2002 مجلس سیرالئون نیز با نظارت و حضور نمایندگان سازمانهای منطقهای و بینالمللی از جمله جامعه اقتصادی غرب آفریقا، جامعه کشورهای مشترکالمنافع، شماری از نیروهای انگلستان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در فضائی آرام برگزار گشت. در طی این انتخابات که در بیش از پنج هزار حوزه انتخاباتی در سراسر کشور برگزار گردید قریب به دو میلیون و سیصد هزار نفر از مجموع شش میلیون نفر مردم کشور شرکت کردند. در جریان انتخابات مجلس 2002 حزب کنگره تمام مردم که ریاست آن را آقای ارنست بای کروما به عهده داشت با توجه به خدشهدار گشتن چهره حزب حاکم، تنها با کسب 22 درصد آراء و اختصاص 27 کرسی از 124 کرسی مجلس در جایگاه دوم قرار گرفت و شاخه سیاسی جبهه متحد ملی موسوم به «حزب جبهه متحد ملی[42]» حتی موفق به کسب یک کرسی در انتخابات مجلس این کشور نیز نشد! در مرداد ماه 2002 میلادی تعداد دویست نفر از نیروهای انگلستان که از دو سال پیش از آن به منظور برقراری صلح و ثبات به این کشور اعزام شده بودند سیرالئون را رسماً ترک کردند با این حال 140 نفر از نظامیان این کشور برای آموزش تخصصی ارتش سیرالئون در این کشور باقی ماندند. تعداد زیادی از نیروهای حافظ صلح که عمدتاًٌ از پاکستان، بنگلادش، اردن و... بودند نیز طی سالهای 2002 تا 2004 به تدریج سیرالئون را ترک نمودند. شورای امنیت سازمان ملل در سال 2004 با وجود مخالفت دولت تیجان کاباه پایان مأموریت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را در این کشور سی و یکم دسامبر 2005 اعلام نمود و آخرین گروه از نیروهای حافظ صلح سازمان نیز در سال 2005 بهطور کامل از سیرالئون خارج شدند. این در حالی بود که دولت تیجان کاباه به دلیل عدم تحقق شعارهایش در برقرار نمودن امنیت در کشور و ناراضی بودن بخش قابل توجهی از مردم از حکومت، از این وضعیت به هیچ عنوان خرسند به نظر نمیرسید و بسیار علاقهمند بود مأموریت این نیروها تا پایان دوره ریاست جمهوری وی (اوایل سال 2007) در سیرالئون ادامه یابد[43]. پس از خروج نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بسیاری از مردم و نیروهای وفادار به حزب حاکم به دلیل عدم تحقق شعارهای دولت، وضعیت سخت اقتصادی و به ویژه عملی نشدن معضل امنیت غذائی که وعده آن تا پایان سال 2006 داده شده بود به حزب کنگره تمام مردم گرایش یافتند. در واقع دولت تیجان کاباه از اوایل سال 2003 قول داده بود که تا پایان 2006 هیچ سیرالئونی با شکم گرسنه نخواهد نخوابید؟! با این حال علی رغم کمکهای نقدی و جنسی گسترده کشورهای خارجی به ویژه کشورهای مسلمان به کشور سیرالئون بویژه در سالهای بین 2002 تا 2005، به دلیل فساد اداری حاکم بر کشور هیچ یک از این وعدهها تحقق نیافت. رئیسجمهور فعلی این کشور ارنست بای کروما که در سال 2007 و پس از پیروزی دشوار در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری زمام امور را در دست گرفت قول داده است فساد را ریشه کن کرده و جراحات عمیق جنگی این کشور فقیر و جنگ زده غرب آفریقا را مداوا کند.کروما(63 ساله)که سولومون بره وا، معاون رییس جمهور قبلی را در این انتخابات شکست داد همچنین وعده داده است وضعیت اقتصادی مردم سیرالئون را بهبود بخشیده و به قطعیهای مکرر آب و برق در کشور خاتمه دهد! (Le vert 2007:45-46)