زبان و ادبیات اردن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
علي رغم وجود اقليت هاي مختلف در اردن، زبان رسمي اين کشور عربي است که در تعاملات فرهنگي و اجتماعي به کار مي رود. يکي از اهداف وزارت [[فرهنگ اردن]] تشويق به استعمال زبان عربي فصيح در همه جا مي باشد. | علي رغم وجود اقليت هاي مختلف در اردن، زبان رسمي اين کشور عربي است که در تعاملات فرهنگي و اجتماعي به کار مي رود. يکي از اهداف وزارت [[فرهنگ اردن]] تشويق به استعمال زبان عربي فصيح در همه جا مي باشد. | ||
از جمله موسسات رسمي که در اين زمينه فعاليت دارد آکادمي زبان عربي است که هدف عمدة آن حفاظت از زبان عربي و احياي زبان تراث عربي و اسلامي در زمينه علوم و فنون مختلف است<ref>برگرفته از https://mawred.org/ | از جمله موسسات رسمي که در اين زمينه فعاليت دارد آکادمي زبان عربي است که هدف عمدة آن حفاظت از زبان عربي و احياي زبان تراث عربي و اسلامي در زمينه علوم و فنون مختلف است<ref>برگرفته از https://mawred.org/wp_content/%20uploads/%202013/%2003/%20jordan_%20final.Doc%20%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%D8%A7%D9%84%D8%AB%D9%82%D8%A7%D9%81%D9%8A%D8%8C ص 30</ref>. | ||
آکادمي زبان عربي براي دستيابي به اين هدف راهکارهاي عملي متنوعي را در دستور کار خود دارد از جمله: | آکادمي زبان عربي براي دستيابي به اين هدف راهکارهاي عملي متنوعي را در دستور کار خود دارد از جمله: |
نسخهٔ ۱۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۲
ادبيات و رسانه در اردن محدود به مرزهاي سياسي اين كشور نيست بلكه در مقياس بزرگتري مربوط به كل جهان عرب در گسترهاي از شمال آفريقا تا خليج فارس است. اردني ها لزوما هويت و زبان خود را مجزا نمي دانند، بلكه خود را قسمتي از تاريخ پيشرفت زبان، ادبيات و رسانه هاي عربي برمي شمرند؛ براي مثال تا سال 1920 بيشتر اردن تحت حكومت دمشق (پايتخت سوريه) بود كه از اولين قرن اسلامي تاکنون مركز مهم ادبيات عرب است.
به دليل روستا نشيني در اغلب مناطق اردن تا اوايل قرن 19 ادبيات اردن به صورت شفاهي بود كه البته به معني روستايي بودن اين ادبيات نيست. بيشتر اين ادبيات محلي به صورت شعر و بخشي از آن در قالب حماسه از شيوه هاي نويسندگان مشهور عرب در دمشق، قاهره و بغداد پيروي مي كرد.
نقش زبان عربي در فرهنگ اعراب فراتر از نقش ساير زبان ها در فرهنگ هايشان است. زبان عربي و توانايي استفاده از آن براي خلق تصورات خلاقانه و قوي، قدمتي طولاني دارد كه ريشه هاي آن را بايد در ادبيات قبل از اسلام و قبل از دوران باسوادي در شبه جزيره عربستان جستجو كرد.
8-1 معرفي زبان و خط رسمي و زبانهاي رايج
علي رغم وجود اقليت هاي مختلف در اردن، زبان رسمي اين کشور عربي است که در تعاملات فرهنگي و اجتماعي به کار مي رود. يکي از اهداف وزارت فرهنگ اردن تشويق به استعمال زبان عربي فصيح در همه جا مي باشد.
از جمله موسسات رسمي که در اين زمينه فعاليت دارد آکادمي زبان عربي است که هدف عمدة آن حفاظت از زبان عربي و احياي زبان تراث عربي و اسلامي در زمينه علوم و فنون مختلف است[۱].
آکادمي زبان عربي براي دستيابي به اين هدف راهکارهاي عملي متنوعي را در دستور کار خود دارد از جمله:
*اجراي پژوهش هاي مختلف در زمينه زبان عربي،
*تشويق ترجمه و نشر به زبان عربي و برپايي مسابقات و ايجاد کتابخانه ها،
*ترجمه مشهورترين آثار جهاني و نشر کتاب هاي ترجمه شده به زبان عربي و برعکس،
*برگزاري سمينارهاي زبان در داخل و خارج از اردن و تنظيم همايش هاي فرهنگي،
*انتشار اصطلاحات جديد و بهروز از طريق رسانه ها و شيوه هاي ديگر(2)
عربي اردني مجموعه اي از گفتارهاي زبان عربي است كه مردم اردن از آنها استفاده مي كنند. عربي اردني داراي ساختار زباني سامي است با تاثيرات لغتي از انگليسي، تركي و فرانسوي. بيش از 6 ميليون نفر از اين گفتار استفاده مي كنند كه در سراسر جهان عرب فهميده مي شود. زبان اسناد رسمي و رسانه ها، عربي استاندارد مدرن است در حالي كه در مكالمات روزمره انواع متنوعي از عربي بهكار ميرود.
گفتارهاي تابع عربي - اردني عبارتند از:
1. گفتار روستائيان اردن
2. گفتار باديه نشينان اردن
3. گفتار اردني هاي شهر نشين
نظام نوشتار با توجه به كاركرد آن متفاوت است؛ براي مثال در كتاب ها از انگليسي يا عربي فصيح استفاده مي شود.
انگليسي نيز هرچند زبان رسمي نيست اما به طور گسترده اي در كشور استفاده مي شود و زبان رايج تجارت و بانكداري و آموزش و پرورش است. يادگيري زبان هاي گفتاري عربي اردني، عربي استاندارد مدرن و انگليسي در اماكن عمومي و مدارس خصوصي اجباري است. زبان چركسي و چچني نيز در بعضي اجتماعات كوچك در اردن استفاده مي شود. (3)
8-2 تاريخ ادبيات و سبك هاي ادبي
توسعه عربي كلاسيك به عنوان يك زبان، ريشه در سنت هاي ادبي مردم عرب و بخصوص باديه نشيناني دارد كه گفتار آنها سرانجام به صورت زبان استاندارد درآمد. مراد از عربي كلاسيك در اينجا زبان فصيح و شيواست.
در فرهنگ سنتي اعراب به مردان فاضل، اديب مي گفتند؛ يعني شخصي كه هم ادبيات را به خوبي مي داند و هم اخلاق خوبي دارد.
در خلال دوران هاي تاريخي ابتدائي در شبه جزيره ي عربستان، سروده هاي حماسي كه بيشتر بوسيله باديه نشين ها سروده مي شدند پايه هاي مهمي براي ادبيات و استفاده هاي زباني بودند.
اين شعرهاي حماسي بيانگر تاريخ و شيوه ي زندگي مردم شبه جزيره عربستان قبل از ظهور اسلام است؛ حتي امروزه نيز بسياري از اين سروده هاي به جاي مانده، مورد توجه شيوخ قبايل و ميهمانان رسمي کشور اردن است. از اقسام شعر رايج در ميان باديه نشينان مي توان به غزل و قصيده اشاره كرد كه هر كدام کاربردهاي خود را داشتهاند. امروزه نيز استفاده از اين قالب هاي شعر با مضامين جايگزين رواج دارد؛ براي مثال در اين شعرها به جاي وصف اسب و شتر به وصف ماشين هاي بنز مي پردازند. همچنين از موضوعاتي كه در شعر معاصر باديه نشينان به چشم مي خورد ميتوان به جنگ فلسطين در 1948، جنگ خليج فارس، آوارگان اين جنگ ها و دمشق و عراق و حتي شهرهاي اروپايي اشاره كرد.
گونه ديگري از شعر در جهان عرب و در مناطقي چون دمشق، بغداد، قاهره، فض و كوردُبا شكل گرفت كه زَجَل نمونهاي از آن است. محبوبيت زَجَل در زبان عرب بدليل نزديكي آن به زبان عاميانه و گفتاري و استفادة آسان همراه موسيقي است.
ادبيات در دوره پيش از اسلام داراي مضامين جنگ هاي قبيله اي و بيانگر جزييات زندگي صحرا نشينان بود. در حقيقت بيشتر اطلاعاتي که از نحوه زندگي قبايل عرب در آن دوران داريم ريشه در همين اشعار شفاهي دارد. هنوز هم شعر تنها قالب ادبي در ميان صحرانشين هاست. رهبران قبايل اردني هنوز هم در اشعار، ستايش، سرگرم و حتي نقد مي شوند. شعر صحرا نشين ها به خوبي با موسيقي آنان عجين است و شعر خواني با آواز و همراهي ساز عليالخصوص ساز رباب رايج است. اين آوازها که در خاطرهها مانده نسل به نسل منتقل مي شود و بخش مهمي از تاريخ ادبيات اردن باديه نشين را تشکيل ميدهد[۲].
تاريخ ادبيات نوشتاري يا مکتوب عرب از نوشتن قران در قرن 7 ميلادي آغاز مي شود و پيش از آن شعر و قصه به طور شفاهي نقل ميشده است. قران داراي نثري آميخته به نظم مي باشد که از صنعت ايجاز شگفت انگيزي برخوردار است.
پس از نزول قران تا قرن هشتم، آثار شعري چنداني به وجود نيامد به جز استثناءهايي چون حسان بن ثابت که اشعاري در ستايش پيامبر (ص) سروده است. با اين حال قرآن منشاء بسياري از ژانرهاي ادبي از قبيل سنت و صحيح و تفسير و متوني مرتبط به دين از جمله نهج البلاغه گرديد که در قرن دهم جمع آوري شده است. (5)
پيامبر (ص) همچنين سبب ساز نوشته شدن اولين بيوگرافيهاي عرب با نام سيرة النبويه گرديد؛ اولين آنها توسط وهاب ابن منبه نوشته شد. اما بهترين آنها متعلق است به محمد ابن هشام است که شرح زندگي پيامبر و جنگهاي اوست. کتاب انساب الاشراف نوشته بلاذري نمونهاي از بيوگرافي و کتاب الاعتبار نوشته اسامــة بن المنقذ يک نمونه اتوبيوگرافي به شمار مي رود.
با حمايت خليفه هشام بن عبد الملک آثار بسياري از زبانهاي ديگر به عربي ترجمه شد. شايد اولين آنها مکاتبات ارسطو با اسکندر[1] با ترجمة درخشان سلم ابوالعلا[2] باشد. پس از دوران قرون وسطي برخي کتاب هاي يونان باستان از ترجمه هاي عربي، به اين زبان بازگردانده شد.
ادبيات غير داستاني قبل از دورۀ مدرن همچنين شامل اشعار عاشقانه در قالب غزل و اشعار مدح و ثنا در قالب قصيده و قصههاي عاميانه يا تاريخي بود. (6)
در نثر غير داستاني عرب ژانري وجود دارد که در آن حقايق، ايدهها، داستانها و اشعاري مربوط به هم و ذيل يک عنوان واحد و خاص، جمع آوري مي شود؛ مثلا درباره زنان يا باغداري يا حيوانات. از جمله آثار اين ژانر کتابهايي است که توسط جاحظ نوشته شده است.(7) همچنين ابن قتيبه در اين ژانر تاليفاتي دارد که روش هاي عملي براي عناويني نظير اخلاق، قانون، بايگاني و حتي تمرينهاي نويسندگي را جمعآوري کرده است. کتابهاي راهنماي روابط جنسي نيز در اين ژانر تاليف شده نظير باغ معطر و طوق الحمامه نوشتة ابن حَزم و نزهــة الادب في ما لايوجد في کتاب نوشته احمد التيفاشي.
کتابهاي مهم تاريخي توسط مورخاني نظيرابن يعقوبي و طَبري نوشته شده و سفرنامة ابن خلدونِ بزرگ نمونة درخشان تاريخي ديگري است که بر مردم شناسي تمرکز دارد.(8)
ادبيات معاصر عربي در نيمه دوم قرن 19 در قاهره و بيروت آغاز شد و سپس به سرزمينهاي عرب سرايت کرد. در اين دوره رمان با موضوعاتي از قبيل عدالت، جنگ يا صرفا سرگرمي جايگزين فرمت هاي کلاسيک شد و اشعار نيز به سمت فرم هاي آزاد و شکستن قواعد زبان کلاسيک کشيده شد.
يکي از اولين آثار اردني که به انگليسي هم ترجمه شد رمان ابراهيم نصرالله فلسطيني بود با نام دشت هاي تب[3] که در آن خاطرات خود را از دوران کار کردن در عربستان شرح داده است. (9)
غالب هلسا از ديگر پيشگامان ادبيات مدرن بود که 7 رمان و دو مجموعه داستان کوتاه نوشت.
ليانه بدر رماني با عنوان مجموعه اي از تبعيديان[4] نوشت که در آن شرح حال خود و مهاجرت از فلسطين به اردن و از اردن به لبنان و داستان سپتامبر سياه و جنگ اردن و فلسطين را شرح مي دهد. (10) فديه فقير[5] با رمان ستونهاي نمک[6] نمونة مهم ديگري در تاريخ ادبيات مدرن اردن است. اين رمان دربارۀ زندگي دو زن اردني و تلاشهاي آنان براي احقاق حقوق زنان است که به انگليسي نوشته شده است. (11)
نويسندة فلسطيني - اردني ديگر به نام سحر خليفه در رمان خارهاي وحشي[7] زندگي در فلسطين اشغالي را وصف کرده است. و شاعري به نام محمد فاضل الحاجيه درباره ديدگاههاي سياسي (بحران هاي آمريکايي خاورميانه) قصايد موفقي سرود که در دنياي عرب مشهور و به زبان انگليسي ترجمه شد. (12)
8-3 انواع ادبي
جنبش ادبي در اردن به دو ريشه مستحكم متصل است كه با تشكيل حكومت اردني از سال 1921 ميلادي تاكنون جان تازه اي به خود گرفته است:
1. دربار امير عبدالله بن حسين كه در آن زمان پادشاه اين كشور بود و با استقبال از جنبش ادبي شكل گرفته در شرق اردن به شاعران و اديبان بسيار اهميت مي داد تا جايي كه شاعران و اديبان بزرگي همانند فؤاد الخطيب (شاعر الامير)، مصطفي وهبي التل، عبدالمنعم الرفاعي، عمر ابورشيه، وديع البستاني و عبدالمحسن الكاظمي همكاري هاي گسترده اي تحت نظارت پادشاه با دربار برقرار كردند و از آن طريق توانستند صداي خود را به روزنامه ها، هفته نامه ها و مجلات ادبي برسانند.
2. تراژدي به وجود آمده به دليل همسايگي با فلسطين در شعر شعرا و نوشته هاي اديبان اردني تاثير به سزايي در شكوفايي جنبش ادبي اين كشور داشت به گونهاي كه سالهاي 1948 (اشغال فلسطين توسط اسرائيلي ها) تا 1967 (جنگ اعراب با اسرائيل) را اوج جنبش ادبي اردن ميدانند.
بنابراين در تشريح ادبيات و جايگاه آن در كشور اردن همواره بايد اين دو موضوع را مورد نظر قرار داد. (13)
علاوه بر شعر که بخش عمدة ادبيات عرب و اردن را به خود اختصاص ميدهد، امروزه کليه ژانرهاي ادبي در اردن به شکل قابل توجهي مورد استفاده اديبان اردني قرار گرفته است که نظم و نثر را در برميگيرد؛ داستان کوتاه، رمان، نمايشنامه، نقد و ديگر گونه هاي متداول ادبي دنيا که به تفصيل در بخشهای بعدي ميآيد.
8-4 ادبيات معاصر
در مطالعه ادبيات اردني، مناسب است كه در مرحله نخست تنها درباره شعر سخن به ميان آيد. سنت شعر اعراب همواره در نسل هاي گذشته، حال و آينده مهم ترين نوع ادبي بوده، هست و خواهد بود.
در اولين نيمه قرن بيستم، شاعران رمانتيك عرب تحت تأثير غرب از ساختار سنتي خود خارج شدند و شروع به نوشتن اشعار ساده و استفاده از زباني همسو با زندگي مدرن كردند. آنها همانند همپايگان اروپايي خود در قرن نوزدهم بر وجوه احساس در آثار خود تاكيد داشتند.
در ميان شاعران جهان عرب همچون ابراهيم ناجي (1953) ابوشادي (1955- 1892)، علي محمود طاها (1949- 1903) از مصر، ابوشبكه (47- 1903) از لبنان، موتران (1949-1871) از سوريه، زهاوي (1936-1867) و روسافي (1945-1875) از عراق ميتوان از ابراهيم توكان (41-1905) از اردن نام برد. توكان در ياد و خاطرة اردني ها باقيست و همواره او را ياد مي كنند. او اشعار عاشقانه را به خوبي اشعار ملي گرايانه خود مي سرود. (14)
8-4-1 جنبش شعري
شعر بخش عظيمي از نقشة ادبي اردن را به خود اختصاص داده است و دليل آن را ميتوان در ميراث شعري كه در طول زمان در اين كشور بوده و هم چنين ورود داستان، رمان و نمايشنامه از طريق غرب به اردن جست و جو کرد.
دكتر فواز طوقان در كتاب خود به نام جنبش شعري در اردن تا سال 1977 ميلادي با اشاره به جايگاه والاي شعر در اين كشور شعراي اردني را به 4 دسته تقسيم مي كند:
1. گروهي از شعراي سلف كه اشغال فلسطين توسط اسرائيل را به خود ديده اند و در اين باره به سرايش قصيدههاي عمودي پرداختند و حركت رمانتيكگونه خود را وارد شعر كردند كه از بارزترين آنها مي توان از عبدالمنعم الرفاعي نام برد.
2. گروهي از شعرا كه در اشعار خود تا اندازهاي از سبك گروه اول پيروي كردند اما با گذشت زمان به حركتي نو روي آوردند كه از اين دسته شاعران ميتوان از فدوي طوقان، سلمي خضراء الجيوسي و كمال ناصر نام برد؛ گونه شعري آنان ادغام شعر شعراي قديمي و شعراي نوگراست.
3. شعراي گروه سوم را شاعراني تشكيل مي دهند كه تمامي اشعارشان از دوران مدرن تاثير پذيرفته است و داراي ويژگيهاي شعر نو است؛ از مشهورترين شعراي اين گروه مي توان از عبدالرحيم عمر، امين شنار، تيسير سبول، فواز طوقان و حيدر محمود نام برد.
4. گروه چهارم شامل شاعران جواني است كه بيشترين مساحت نقشه شعري اردن را در دهه هفتاد و پس از آن تشكيل دادند كه شمار آنها به بيش از 70 شاعر بالغ مي شود.
در رابطه با جنبش شعري در اردن دكتر عبدالرحمن ياغي در كتاب خود به نام البحث عن قصيدة المواجهــة، سبك غالب شعري يك سده اخير در اين كشور را قصيده برشمرده كه شاعران اردني در اين سبک تاكنون ديوان هاي بسياري به چاپ رسانيده اند. (15)
شعر در کشور اردن دو مرحله را پشت سر نهاده است :
مرحله نخست: از سال 1921 آغاز و تا سال 1967 ادامه مي يابد. پيش از سال 1921 ميلادي يعني در زمان حکومت اتراک بر اردن، اين کشور حرکت ادبي را نمي شناخت زيرا هويت سياسي مستقلي نداشت. در آن زمان روزنامه و آموزش عالي در اردن نبود و اهتمامي به درس و شعر وجود نداشت. تنها چهار مدرسه در اربد، معان، سلط و کرک بود[۳].
خفقان، فقدان آزادي و تسلط زبان ترکي و عنصر غير عربي اردن را تبديل به کشوري کرده بود که جهل و خرافات و جنگ بر آن فرمانروا بود؛ شعر فصيحي سروده نميشد و تمام اشعار بدوي و تقليدي و حاوي موضوعاتي چون وصف کرم و شجاعت و... بود.
با روي کار آمدن ملک عبدالله تحولي نو در تعليم و تربيت آغاز شد و برنامه هاي توسعة علم و آموزش به اجرا درآمد و آموزش پيشرفت کرد به طوري که تعداد مدارس در سال1923 به 38 مدرسه رسيد. همچنين روزنامه هايي شروع به انتشار کردند. (17)
وقايع سياسي سال1948، سهم زيادي در بيداري مردم و حرکت آنان داشت به طوري که پس از وقايع دهه پنجاه، ضمير شاعران بيدار شد و در وصف قهرماني هاي مردم فلسطين و درجهت انگيختن آنها به مقاومت شعرهاي فراواني سرودند و همايش هاي بسياري براي مقابله با خطرات صهيونيسم برپا شد.(18)
با ورود قريب نيم ميليون پناهنده فلسطيني به اردن که به وضعيت نامطلوب اقتصادي منجر شد، دو ملت اردن و فلسطين به سرعت با هم درآميختند و احزاب و گروه هاي سياسي براي مقابله با دشمن تاسيس شد. در اين زمان، شعر اردن وارد مرحله سياسي خود شد؛ در اين حال برخي شاعران به اشعار رمزگونه پرداختند و به سوريه و مصر پناه بردند.(19) برخي شاعران فلسطيني مانند فواد خطيب، محمد علي حوماني و محمد شريقي نيز که به اردن وارد شده بودند پس از مدتي به کشور خود بازگشتند و برخي ديگر براي هميشه در اردن اقامت گزيدند و تابعيت اردن را قبول کردند.(20)
در دهه پنجاه، اشعار سرکشي سروده مي شد که فقط در روزنامه هاي مخفيانه و زيرزميني به چاپ مي رسيد؛ اشعاري که از آزادي و رهايي از ظلم و ستم حرف مي زدند.
در فاصله سالهاي 1921 تا 1946 اشعار سروده شده در اردن غالبا تقليدي و مناسبتي است؛ اشعاري طولاني که نوآوري در شکل و مضمون خود ندارند. برخي از اين شاعران مقلد عبارتند از: حمزة العربي، عرّار، مختار شنقيطي، محمد شريقي، شکري شعشاعــة، ابراهيم مبيضين، محمد نهار رفاعي، عادل شمايلــة. در اين دوره مدح، شوق به وطن، اشعار اجتماعي - فلسفي و شکايت از ظلم جايگاه مهمي در محتواي اشعار شاعران پيدا کرده بودند.(21)
بعد از وحدت جانب شرقي و غربي رود اردن، دو نوع شعر رواج يافت: شعر تقليدي در شکل و محتوا، شعر تقليدي در شکل و با محتواي نو.
شعر تقليدي در شکل و محتوا در دهه پنجاه و شصت صفحات روزنامه ها را پر مي کردند؛ هدف آنها بيداري مردم بود. تکرار و استعمال کلمات عاميانه از ويژگي هاي اين اشعار بود. شاعران اين دوره از اسلوب اشعار شوقي، رصافي، زهاوي، ابوريشه، جواهري و احمد صافي نجفي تاثير مي پذيرفتند. اين شعرا شاگردان کوچک استادان بزرگي به شمار ميرفتند که هيچ گونه ابداعي در زمينه شکل و احساسات و عواطف تاثيرگذار نداشتند و تنها اطلاعاتي را با کلام موزون بيان مي کردند. برخي از اين شاعران در مناسبت هاي مختلف ديني، وطني و قومي به ديوان شاعران بزرگ رجوع ميکردند و از قصائد آنها در وزن، قافيه و موضوع تقليد مي کردند.(22)
شعر تقليدي در شکل با محتواي نو توسط شاعراني انجام گرفت که موفق به ابداعاتي در مضامين شعري و محتوا شدند؛ برخي از آنان مانند خليل زقطان، رجا سمرين، امين شنار، کمال ناصر و فدوي طوقان با سرودن اشعاري در زمينة وطن و مردم، خود را از دايره تقليد بيرون کشيدند و نوآوري هايي در شعر ايجاد کردند.
گرايشات عاشقانه، اشعار تغزّلي، اشعار وطني و سياسي، وقايع فلسطين، فقر و امثال آن موضوعات جديدي بودند که اين شاعران به آنها مي پرداختند.
وصف شهرهاي اردن، خوراکي ها و عناصر طبيعت مانند بيابان، برف، بهار، تابستان، حيوانات، امور کشاورزي، درختان زيتون و انجير، باران، طبيعت ساکت و رنگهاي مختلف طبيعت نيز از موضوعات مورد علاقه شاعران در تقليد بود.(23)
در نيمه دوم قرن بيستم گروهي از شاعران اردني که از حرکت ادبي جديد تاثير پذيرفته بودند، برخي اشعارشان را در روزنامه ها و مجلات اردن به چاپ رساندند؛ ويژگي بارز اين اشعار، سادگي و توانايي انتقال سريع عواطف و احساسات بود. اين شاعران تلاش مي کردند تا با استفاده از رموز و الفاظ استعاري، شعر غنائي را با شعر تاملي در هم آميزند؛ بدين ترتيب تحولي نو در بناي قصيده به وجود آمد و قافيه ها متنوع شد و تحولي شگرف در شعر پديدار شد. برخي از مردم اين نوع شعر موسوم به شعر آزاد را نميپسنديدند.(24)
ويژگي هاي شعر آزاد در اردن به شرحي است که ميآيد:
أ) عمق فکر: شاعران شعر آزاد، از دايرة اشعار طولاني، موزون و قافيه دار قديمي خارج شده بودند و تلاش مي کردند تا نوع جديدي از شعر را به وجود بياورند تا بتوانند در آن احساس و عواطف خود را به سرعت منتقل کنند. موضوعات اين گونة جديد، دردها و رنج ها، مرگ، فلسطين و جنگ ها و شکست ها بود.(25)
ب) استفاده از رمز: از بارزترين ويژگي هاي شعر آزاد، استفاده از کلمات و دلالتهاي رمزي است. در اشعار شاعراني مانند عبدالرحيم عمر و امين شنار و سبول کلماتي مانند مسيح، دريا، کربلا، سنگ، عنترة و عبلــة، اصحاب کهف، حلاج و سندباد و... به عنوان رمز و نماد بسيار استعمال شده است.(26)
ج) کلمات شعر آزاد: در شعر آزاد از کلمات خاصي استفاده مي شود تا بتوانند کلمات را با مدلول خود پيوند دهند. بدين ترتيب کلمات و مدلول هاي جديدي ابداع مي شوند.(27)
د) نشانه هاي زندگي مردمي: در شعر آزاد به بيان زندگي عادي و معمولي روستاييان، درختان، حيوانات و آرزوهاي وطن و... میپردازند. (28)
بعد از حادثة حمله يهود به فلسطين، در سال 1948 در بسياري از کشورهاي عربي از جمله اردن در اين زمينه اشعار فراواني گفته شد و اين مهم مورد توجه قرار گرفت.
فلسطين و اردن از نظر جغرافيايي با هم همسايه هستند. بسياري از شاعران در کشور اردن متولد مي شوند و سپس به فلسطين مي روند و برعکس؛ مانند سلمي خضراء جيوسي، رشيد زيد، عصام حماد.(29)
مي توانيم شاعران فلسطيني - اردني را به شاعران مُخَضرم نيز تقسيم کنيم، يعني شاعراني که هم پيش از حمله اسرائيل به فلسطين و هم پس از آن شعر گفتهاند؛ مانند: فدوي طوقان، اسد محمد قاسم، يوسف خطيب و....(30)
موضوعات اين اشعار شوق به وطن، فقر، قهرمانيها، ايثار و فداکاري، جرائم انگليس و يهود، بيداري سياسي، عذاب و قتل، شکنجه، شهادت ، مشکلات پناهندگان و... است.(31)
به این ترتیب قضيه فلسطين باعث بيداري شعر اردن و نوآوري شکل و مضمون آن شد و غناي شعر عربي را به سوي آن سرازير کرد.(32)
از نگاه محتوايي شعر در اردن در موضوعاتي که ذيلا ميآيد خلاصه مي شود:
شعر مقاومت در برابر استعمار: مقاومت از جديدترين موضوعات شعر عربي است. اين نوع شعر، موسيقي و لحن بيان صريح و قوي دارد و باعث برانگيختن حس وطن دوستي و مقاومت در شنونده ميشود؛ معمولا در آن از کلمات محکم و استوار استفاده ميگردد. اين اشعار حماسي محسوب شده و نوع کلمات و موسيقي به کار رفته در آنها با اشعار ديگر متفاوت است.(33)
شاعران اينگونه شعرها سعي مي کنند مردم را به ميادين جنگ بکشانند و حس مقاومت را در آنها برانگيزند و قهرماني هاي عمرمختار، انقلاب يمن، انقلاب الجزاير و انقلاب فلسطين در سال 1936 و 1947 را يادآور شوند.(34)
شعر خمر: مدام، خمر و مِي از موضوعات جديد در شعر اردن است که داراي هر دو معناي حقيقي و مجازي است. در اشعار عرار و حسني زيد موضوعاتي از اين قبيل فراوان ديده مي شود. عرار اصطلاح خمر را براي فرار از واقعيت، کم شدن درد ، رنج و نگراني، کشف اسرار زندگي و حقايق وجود در شعر خود استفاده مي کرد و حسني زيد براي رسيدن به عشق و زيبايي از آن در اشعارش استفاده مي کرد. و به آن افتخار مي کرد.(35)
شعر وطن: در این اشعار موضوعاتي مانند عشق به وطن و قداست آن، فداکاري و ايثار، تحمل عذاب و مشقت براي مصالح وطن بیان ميشوند. در اشعار حسني زيد، عرار ، خالد ساکت و محمد روسان موضوعات وطني به وفور ديده مي شود.(36)
شعر تغزلي: ادبيات اردن اشعار تغزّلي زيبايي با موضوعات متنوع را در خود جاي داده است. در اين نوع شعر، زيباييها، تجارب شخصي، احساسات، شوق، وصال، لذات، ذوق و عواطف به فراواني بيان ميشود.
اين گونه شعر انواع مختلفي دارد که عبارتند از: غزل تعليمي، سنت گرا، زنانه، غزل امروزي، غزل نو، غزل حسي، غزل عفيف، غزل مذکر، غلاميات.
از جمله شاعران غزل سرا ميتوان از مصطفي زيد مخطوط، عرار، حسني فريز، محمود مطلق و... نام برد (37)
شعر اجتماعي و اصلاحي: اشعار اجتماعي به موضوعاتي از قبيل ازدواج، آزادي، فقر و بيچارگي، بيماري، جهل، فقدان عدالت اجتماعي و نقش انجمن هاي خيريه مي پردازند.(38)
کشور اردن پس از حکومت عثماني دچار فقر ، جهل، بيماري بود و جايگاه زنان، سطح فرهنگ و آموزش، نازل و بي سوادي رايج بود. اساطير و خرافات چيره و بدبختي و اندوه بر همه جا غالب بود. مردم با کمترين امکانات و محروميت زندگي مي کردند؛ غذا، آب و دارويي وجود نداشت و مردان کار خود را از دست داده بودند. دراين زمان شاعران به موضوعات اجتماعي پرداختند و در جهت اصلاح معضلات اجتماعي شاعري کردند.(39)
شعر فلسفي و انساني: برخي از شاعران که از مکتب خيام، شاعران مهاجر و آراء صوفيان تاثير پذيرفته بودند، براثر بيداري فلسفي ، شروع به سرودن شعر در زمينه هاي هستي، انسان و زندگي کردند.(40)
فدوي طوقان تلاش کرد تا ديدگاهي دربارة زندگي، جهان و وجود ارائه دهد. فوت برادرش ابراهيم طوقان تاثير زيادي بر روح او گذاشت، از اين رو پس از تأمل در حيات انسان وجود انسان بيهوده دانست.(41)
شکري شعشاعــة اشعاري با مضامين آميخته با حکمت، فلسفه و اصلاحات اجتماعي دارد. حسني زيد نيز در اشعاري از تفاوت هاي طبقاتي سخن مي گويد. (42)
شعر سياسي و اعتقادي و حزبي: شعر اردني نقش مؤثري در بيداري مردم گرديد و روزنامه هاي اردني با انتشار قصائدي با مضامين سياسي، اعتقادي و حزبي در بيداري مردم نقش بهسزایی داشتند.
احزاب سياسي در سال 1946 در اردن تأسيس شدند، پس از تأسيس پادشاهي اردن احزاب در چارچوب قوانين به فعاليت پرداختند و بدين ترتيب موضوعات شعري جديدي در قالب مناسبات، اشعار اعتقادي و انقلابي و اشعار قومي و حزبي شکل گرفت. اين اشعار نقش درخوري در انتشار مرام احزاب سياسي در اردن و تثبيت ديدگاه هاي آنان داشت.(43)
مرحله دوم از سال 1967 شروع شده و تا زمان حال نيز ادامه دارد. (44)
بعد از شکست دردناک جنگ حزيران در سال 1967 موجي از نااميدي، درد و رنج، بدبيني و ياس همه جا را فراگرفت و به دنبال يافتن عوامل شکست، در شعر و نثر آن زمان ميتوان انعکاس آن را ملاحظه کرد. نزار قباني در قصيده اي طولاني، نزاعات، اختلافات، دردها و نااميدي هاي آن عصر را به تصوير کشيده است.(45)
اين شعر به نوعي ادبيات مقاومت بود. پس از سال 1967 شاعران بسياري در اردن ظهور کردند. در اين حال حرکت شعري در اردن با لبنان، مصر، عراق و سوريه هم زمان گرديد. فعاليت هاي سياسي پس از سال 1970 تاثيرات منفي بر شعر گذاشت، از اين رو بسياري از شاعران و نويسندگان با گرايش هاي سياسي مختلف اردن را ترک کردند و آنان که در اردن باقي ماندند به رموز و کنايات و اشارات تاريخي و سياسي در شعر پناه بردند در اشعارشان نگراني، اضطراب و بيهودگي موج مي زد. (46) بخش ديگري از شاعران نيز سکوت اختيار کرده و شعري منتشر نکردند. دهه هفتاد و هشتاد، مرحله نزاع بين دو گروه شاعران جوان و شاعران سالخورده بود. اشعار شعراي جوان در اين زمان در فضاي خيالات و به دور از ذوق مردمي سروده مي شد.(47)
گرچه در اين دوره نيز اشعار تقليدي وجود داشت ولي بيشترين گرايش به سوي تجدد و نوگرايي در شعر بود.(48)
2 - 4 - 8 داستان كوتاه:
محققان در دو كشور اردن و فلسطين، طلايه دار داستان نويسي به ويژه داستان كوتاه در اين دو كشور را خليل بيدس صاحب مجله النفائس ميدانند. مجموعه داستان كوتاه خليل بيدس موسوم به مسارح الاذهان براي اولين بار در سال 1924 ميلادي در مصر به چاپ رسيد که نخستين کتاب در اين زمينه به شمار مي رود. خليل بيدس در مجله النفائس، داستان ها و روايت هاي ترجمه شده از ادبيات کشورهاي ديگر به ويژه داستان هاي کوتاه غربي را منتشر مي کرد. اولين شماره اين مجله را در سال 1908 انتشار يافت.
محمود سيف الدين الايراني در کتاب ثقافتنا في خمسين عاما نه تنها خليل بيدس را پيشرو داستان کوتاه در فلسطين و اردن مي داند بلکه وي را پيشرو اين گونه در ميان تمامي کشورهاي عربي به شمار مي آورد.
اسد و ياغيان داستان نويسان ديگري را نيز به اين شرح برمي شمارند: نجاتي صدقي، عارف عروني، عبدالحميد ياسين، سميرة عزام، محمد صبحي ابوغنيمــة، شکري شعشاعــة، اسحاق موسي الحسيني، ابراهيم سکجها. (49)
پس از خليل بيدس افرادي مانند حسني فريز، عيسي الناعوري، امين فارس و محمد سعيد الجنيدي را مي توان ادامه دهندۀ راه وي نام برد. داستان كوتاه هم اكنون در اردن با رويكردي جديد به كار خود ادامه مي دهد و از سبك هاي رمانتيك تا واقع گرايي و پیروی میکنند.
همچنين نويسندگان زن در داستان نويسي به ويژه داستان كوتاه ورودي چشمگير داشتند و هند ابوالشعر، انصاف قلعحي، رجاء ابوغزالــة، زليخــة ابوريشه را مي توان از سرآمدان نويسندگان زن ناميد.
اديبان اردني محتواي داستان هاي كوتاه را در دهه پنجاه ميلادي در اين كشور بيشتر پيرامون موضوعات قديمي مي دانند، اما پس از گذشت يك دهه و در آغاز دهه شصت با ايجاد نوعي دگرگوني در اسلوب، بسياري از اندرزها، امثال، حوادث روز و جريان هاي فكري عصر حاضر در آنها ديده مي شود که نويسندگان شان از اين رهگذر به موفقيت هايي در جشنواره هاي ادبي بين المللي نائل آمده اند. (50)
اسامي برخي از نويسندگان داستان کوتاه درسال هاي 1977تا1988 به اين شرح است:
مردان داستان نويس: عيسي ناعوري, شحادة ناطور، قاسم توفيق، فتحي الاسمر، فاروق خورشيد، سهير قلعجي، محمد احمد، طه عثمان، ابراهيم خليل، ابراهيم طوباسي، ابراهيم عطاري، احمد عوده، احمد غطاشه، بدر عليان، بسام سلمان، بسمــة رجوب، جواهر رفاعيه، حسب الله يحيي، حسن رمضان،محمد حجازي، غسان تل.
زنان داستان نويس: ليلي اطرش، ليلي عمري، لينا حواري، لينا عبدالعليم، عائشه رازم، فاطمه هندي، فلورا بقلــة، زينب شمروخ، زهره عمره.
3 - 4 - 8 رمان و داستان
داستان در کشور اردن با ويژگي «ذوق» از ديگر کشورهاي عربي متمايز ميشود. و مانند رمان در ساير کشورها از جريانات و گروه ها تاثير مي پذيرد. رمان در کشور اردن همزمان با کشورهاي ديگر عربي مانند مصر، عراق در اواخر قرن نوزدهم ظهور کرد و رواج يافت که گونة ادبي جديدي در اين کشور محسوب مي شود.(51)
پژوهشگران در مورد ماهيت رمان و رمان نويسي در اردن تفاصيل زيادي بيان كردهاند، دكتر خالد الكركي از اديبان اردني در كتاب رمان در اردن معتقد است كه تاكنون موضوع رمان هاي اردني همواره مثبت و اميدوار كننده بوده است؛ دكتر سمير قطامي با نفي وجود رمان هنري در اين كشور در بين سال هاي 1948 تا 1967 نظر خود را پيرامون سبك رمان نويسي نويسندگان اردني اين گونه بيان مي كند: تاكنون رمان هنرمندانه مناسب و قابل فهم در ادبيات اردن نوشته نشده است و رمان هاي موجود هم نتوانسته در اذهان خوانندگان جاودانه شود. دکتر ابراهيم خليل معتقد است که داستان هاي ناب بعد از سال 1967 در اردن ظهور کردند؛ مانند اوراق عاقر از سالم نحاس، انت منذ اليوم از تيسير سبول و کابوس از امين شنار.(52)
با ورود به دهه هشتاد داستان ها نيز وارد مرحله جديدي از نوآوري و ابداعات شدند و داستانهاي جديدي به چاپ رسيدند؛ مانند: احياء في البحر الميت درسال1982، اعترافات کاتم صوت در سال1986و متاهــة الاعراب في ناطحاث السحاب در سال 1986 از مونس رزاز؛ داستان هاي مهم هي الطريق الي بلحارث در سال 1982 و وقت در سال 1984 از جمال ناجي؛ سپس داستان نويسان ديگري نيز مانند قاسم توفيق و ابراهيم نصر الله و الياس فرکوح و احمد عودة و ليلي اطرش نيز آثار خود را عرضه کردند و فضاي داستان نويسي متحول شد. (53)
دکتر خالد کرکي در کتاب عن الروايــة في الاردن، داستان هاي کشور اردن را در شش دسته طبقه بندي مي کند:
1. رمانهايي كه بر پايه گفتگو و به سبك يادداشت هاي شخصي نوشته شدند و شخصيت هاي زيادي در آن به نقش آفريني مي پردازند.
2. رمان هايي كه نويسندگان آنها رويكردي رمانتيك و واقع گرايانه دارند و افكار خويش را به شكل نمادين نگاشته ا ند.
3. در رمان هاي نويسندگان اردني موضوعات پليسي و روان شناسانه به چشم نمي خورد و بيشتر آنها با ويژگي ادبيات جهان عرب و با تاثير پذيري از افرادي هم چون الطيب صالح، الطاهر وطار وحنامينــة نوشته شده که از سال1967 به بعد ظهور کردند.
4. رمانهايي که نويسندگان آنها به گزارش صرف وقايع روزانه و تاريخ معاصر خويش ميپردازند و حوادث را به صورت مستقيم در آن بيان ميكنند؛ فايز محمود، احمد عوده، سالم النحاس و هاشم غرايبــة، جمال ناجي، مونس رزاز ... از اين جمله هستند.
5. قضاياي فلسطين طي چند دهه اخير تاثير زيادي در رمان نويسي نويسندگان اردني داشته و آن را مي توان محور اساسي برخي از رمان هاي اردني دانست؛ از جمله رمان هايي كه به فلسطين و مشكلات مردم آن پرداخته مي توان از ذكريات شكري شعشاعه، فتاة من فلسطين عبدالحليم عباس، بيت وراء الحدود و جراح حديدة عيسي ناعوري و اوراق عاقر از سالم نحاس و داستان هاي امين شنار و عطية عبد الله عطيــۀ و احمد عودة و جمال ناجي و مونس رزاز و علي حسين خلف نام برد. (54)
6. رمان هايي که به آگاه کردن مردم از مسائل اجتماعي مي پردازد و در تلاش براي معرفي شخصيتهايي است که به دنبال شناخت خويشتن هستند؛ مؤنس الرزاز با نوشتن رمان احياء البحر الميت و سالم النحاس با خلق تلك الاعوام به قلم فرسايي در اين عرصه پرداخته اند. (55)
***
اهم داستان نويسان کشور اردن با ذکر مشهورترین آثارشان عبارت اند: شکري شعاعــة: ذکريات (خاطرات)، في طريق الزمان ( در راه زمان)؛ علي حسين خلف: حافــة النهر (ساحل رود)، نجم المتوسط ( ستاره متوسط)؛ غالب هلسا: الضحک (خنده)، البکاء علي الاطلال ( گريه بر اطلال)، ثلاثــة وجوه لبغداد (سه چهره بغداد)؛ رشاد ابوشاور: ايام الحب و الموت (روزهاي عشق و مرگ)، البکاء علي صدر الحبيب ( گريه بر سينه معشوق)؛ محمد عبده فريحات: الاجنحــة الامل (بالهاي آرزو)؛ جوليا صوالحــة: نار و رماد (آتش و خاکستر)، الحق الضائع (حق گمشده) ، هل ترجعين؟ (آيا برميگردي؟)؛ عطيــة عبدالله عطيــة: الدم و التراب (خون و خاک)، متي تورق الاشجار؟ (کي برگ ها مي ريزد؟)؛ عيسي ناعوري: ليلــة في القطار (شبي در قطار) ، جراح جديدة (جراح جديد) ، بيت وراء الحدود (خانه اي پشت مرزها)(56)
4 - 4- 8 نقد ادبي:
به اعتقاد پژوهشگران اردني، نقد ادبي در اردن با نوشته هاي اساتيدي چون ناصرالدين الاسد، محمود السمرة، عبدالرحمن ياغي، هاشم ياغي، يوسف بكار، حسين جمعه و سمير قطامي، محمود عصفور، نصرت عبدالرحمن، محمد علي ابوحمدة و ناقدان جواني هم چون فخري صالح و ابراهيم خليل عبدالله رضوان، احمد مصلح، توفيق ابو رب، امينــة عدوان، خليل سواحري شکل مي گيرد.(57)
مجلس نمايندگاني که امير عبدالله تشکيل داد در بحث ها و جلسات خود، به موضوعات ادبي و شعري نيز مي پرداخت. برخي از اعضاي آن عبارتند از :احمد زکي پاشا، محمد شريقي، فواد خطيب، شکري شعشاعــة، احمد صافي نجفي و... .(58)
بحث و گفتگوهاي ادبي کم کم به روزنامه هايي مانند الشرق العربي، جزيرة العرب، جهاد، العهد، انباء و حکمت نيز راه يافت. روزنامه الجزيرة نقش مهمي در اين زمينه ايفا مي کرد که صاحب آن تيسير ظبيان مردم را به بحث و گفتگوهاي ادبي تشويق مي کرد. (59)
در آغاز دهه پنجاه ميلادي نقد ادبي در صفحاتي از مجلات ادبي هم چون القلم الحديد (1925)، الافق الحديد (1961 تا 1965) و سپس مجله افكار (1966م) ديده شد. در اين مدت دانشگاهيان اردني به نقد توجه ويژه اي كردند. با تاسيس دانشگاه اردن، دانشگاه يرموك و انجمن نويسندگان «رابطــة الکتاب الاردنيين» نقد ادبي شكوفايي رو به رشدي را تجربه کرد و کتابها و تحقيقات مهمي در اين زمينه ارائه شد. محمد مشايخ اسامي حدود 72 نفر از اعضاي فعال انجمن را در زمينه نقد ادبي آورده که در مجموع قريب 223 عنوان تخصصي در اين زمينه ارائه داده اند. (60)
برخي از پژوهشگران نهال نوپاي نقد ادبي در اردن را با بحران هايي چون عدم مطلوبیت سطح مجلات ادبي و فقدان گستردگی آن در جهان عرب و عدم پوشش نقد مواجه ميدانند و خواستار آنند كه ناقدان، شموليت، ديدگاه هاي دقيق، دوري از تاريخ استنادي و ورود مستقيم به جوانب ابتكاري را در سرلوحه كار خود قرار دهند و به گونه اي دست به نقد ادبي زنند كه خوانندگان بيشتري در مناطق عرب زبان رغبت به مطالعه آن كنند.
نقد ادبي در اردن را مي توان به كالايي وارداتي تشبيه كرد كه هم چنان نويسندگان اردني به دنبال كشف زوايا و نقاط ناشناخته آن هستند. (61) از آنجا که نقد ادبي هم مانند ساير زمينه هاي ادبي به ابداع و نوآوري نياز دارد، از ميان صدها نفري که روايت و قصه مي نويسند تعداد اندکي نقاد ماهرند. (62)
اسامي برخي از منتقدان اردني فعال در روزنامه ها در سالهاي 1977-1988 به اين شرح است:
مردان منتقد: سمير قطامي، ابراهيم سعافين، احسان عباس، خالد کرکي، محمد شاهين، جميل جبر، حسني فريز، حسني محمود، اديب نايف ذياب، عبد الرحمن شاهين، جميل علوش، ترکي مغيض، ابراهيم سنجلاوي، صالح حمارنه، صلاح جرار، ابراهيم ابوناب، سمير فياض، ابراهيم خليل، عبدالرووف شمعون، عبدالحميد ياسين، سالم نحاس، سليم برکات. (63)
زنان منتقد: زليخه ابوريشه، سميرة ناصر، فاطمه هندي، وفاء احمد، فخري صالح. (64)
5 - 4 - 8 نمايشنامه
پژوهشگران و كارشناسان سرآغاز پديده تئاتر و نمايشنامه نويسي در اردن را به كانون ها، انجمن ها و مدارس مرتبط مي دانند. دكتر سمير قطاس نخستين تلاش ها براي شكل گيري تئاتر و نمايشنامه نويسي در اردن رابه سال 1945 ميلادي و در كانون بازيگري و موسيقي شهر اربد مي داند كه پس از آن نمايشنامه الشموع المحترقــة به نويسندگي صلاح ابو زيد در سينما الزهراء شهر اربد در سال 1948 ميلادي به روي صحنه رفت. وي هم چنين گروه هنري سينما و تئاتر اردن به رياست ابراهيم مسيس را كه در اوايل دهه پنجاه ميلادي آغاز به كاركرد، از ديگر نشانه هاي بروز تئاتر و نمايشنامه نويسي مي داند.
با اين حال تمامي كارشناسان هنري آغاز رسمي تئاتر در اردن را با اجرای نمايشنامه الفخ در سال 1962 ميلادي همزمان مي دانند؛ اين نمايشنامه به دست رابرت توماس نگاشته و توسط هاني صنوبر كارگرداني شد و در مركز اطلاعات آمريكايي در امان به روي صحنه رفت.
در دهه شصت ميلادي در اردن تعداد ديگري از گروه هاي نمايش پا به عرصه گذاشتند كه از آن جمله مي توان گروه هواداران بازيگري المقدسي در قدس كه فعاليت هاي خود را به زبان انگليسي انجام مي دادند، گروه هواداران تئاتر وابسته به مجلس فرهنگي بريتانيا در قدس، گروه هواداران درام وابسته به مركز اطلاعات آمريكايي در امان و گروه خانواده تئاتر اردن به رياست هاني صنوبر و با حمايت عبدالحميد شرف وزير فرهنگ وقت اردن را نام برد.
گروه خانواده تئاتر اردن در سال 1966 تعدادي از نمايشنامه هاي معروف نويسندگان صاحب سبك جهان هم چون اسكار وايلد، هنري ابسن و رابرت توماس را براي اولين بار در اردن به نمايش درآوردند و پس از آن به بازسازي نمايشنامه هاي مشهورتري از سامرست موام، برنارد شو و الخاندروكاسونا پرداختند.
در سال 1966 ميلادي و با تاسيس اداره فرهنگ و هنر اردن، گروه خانواده تئاتر اردن به اين اداره پيوست و فعاليت هاي خود را با اجراي تئاترهاي ديگر افزايش داد. (65)
در سال هاي 1968 و 1969 اين گروه به اجراي نمايشنامه هاي ژان پل سارتر، لابسن و مولير در اردن پرداخت.
6 - 4 - 8 ادبيات كودكان
ادبيات کودکان تمام آنچه که براي کودکان در زمينه هاي مختلف نوشته مي شود، را دربر ميگيرد که مي تواند در اشکال گوناگوني مانند قصه، شعر، قصيده، نمايش، روايت عرضه شود.(66)
ظهور ادبيات كودكان در اردن با انتشار مجله سامر در سال 1977 ميلادي آغاز مي شود (67) و از آن زمان تا كنون اين جنبش ادبي از طريق روزنامه، مجله و كتاب تداوم داشته است. در همين حال برخي سابقه ادبيات كودك در اردن را به دهه پنجاه با انتشار كتاب هايي در مرحله ابتدايي مي دانند و كتاب هاي انا شيد الجيل المسلم يوسف العظم و مجموعه شعري الطفل المنشد اسكندر الخوري را از نخستين تلاش ها پيرامون ادبيات كودكان مي شمارند.
به هر حال نامگذاري سال 1979 ميلادي به نام سال كودكان، دليلي شد كه ادبيات كودكان و فرهنگ مرتبط با آن گسترش يافته و روزنامه و مجلات اردني، صفحه اي را به ادبيات مخصوص كودكان اختصاص دهند. پس از آن چندين مجله تخصصي در رابطه با كودكان مانند فارس، البراعم و طارق آغاز به كار كرده و موفقيت هاي زيادي به دست آوردند. هم چنين اشعار و مجموعه هاي شعري از محمد قيسي، محمد ظاهر، محمود شبلي، کمال رشيد و علي بتيري انتشار يافت و قصه نويساني مانند فخري قعوار، محمود شقير، علي حسين خلف، زليخه ابوريشه، مفيد نحله، منيره قهوجي، يحيي جوجو، عيسي جراجره و منير هور به قصه گويي براي کودکان پرداختند. (68)
در این راستا در سال 1985 همايش فرهنگي ملي در اردن با محوريت کودکان برگزار شد.(69) در سال 1989 انجمني به نام انجمن ملي تربيت و تعليم كودكان در اردن تاسيس شد كه هدف آن پرداختن به موضوع قصه، قصيده، نمايشنامه، كتابخانه كودكان، روزنامه كودكان و كتاب هاي مدرسه با موضوع كودك بود که در آن هم چنين پژوهش هايي درباره چگونگي روابط با كودكان انجام گرفت.
در این راستا كنفرانس ها و جشنواره هاي متعددي پيرامون رسيدگي به اوضاع كودكان اردني و ادبيات كودكان در شهرهاي مختلف اين كشور برگزار شد که از مهم ترين آنها ميتوان به كنفرانس ملي و فرهنگي دانشگاه اردن اشاره کرد که در سال 1985 با عنوان ادبيات كودكان در اردن و مواجهه آن با خطر صهيونيسم به بحث و گفتگو پيرامون كودكان پرداخت و هم چنين كنفرانس جهاني پيرامون كودكان در سال 1990 كه با نظارت وزارت آموزش و پرورش و وزارت برنامه ريزي اردن برگزار شد.
غالب شخصيت هاي قصه هايي که براي کودکان نوشته مي شود را حيوانات تشکيل مي دهند؛ بخش اعظم آنها آموزشي هستند و درصدد انتقال مفاهيم و ارزش ها به کودکان هستند. (70).
روکس عزيزي اسامي تعدادي از قصه نويسان کودک و نوجوان را منتشر کرده است؛ مانند: يوسف عظم، محمد عناني، جهاد جميل، راضي عبد هادي.(71) که نویسندگان ديگري مانند حسني فريز، اسحاق موسي حسيني، فايز علي غول ، نبيل صوالحه و تغريد نجار را هم مي توان به اين فهرست اضافه کرد.(72)
از نامداراني كه در زمينه ادبيات كودك در اردن آثار تاثير گذاري به جاي گذاشتند مي توان از محمد القيسي، محمد الظاهر، محمود الشلبي، فخري قعوار، مفيد نحلــة، منيرة القهوجي و روضــة الهدهد نام برد. (73)
8-5 مشاهير ادبي
هرچند قابل توجيه نيست كه ادبيات اردن را به تنهايي و به دور از جريان مدرن ادبيات عرب بررسي كنيم، اما مي توانيم نوشتار جداگانه اي را بدان اختصاص دهيم؛ مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي، شخصيت هاي متفاوتي به اردني ها بخشيده است. تعدادي از نويسندگان عرب و نويسندگان شرق شناس غربي در مورد ادبيات اردني و فلسطيني به عنوان تكه هاي كوچكي از فرهنگ عرب قلم فرسايي كرده اند. گرچه جغرافياي سياسي هميشه محدوديت هاي خود را بر ادبيات تحميل نمي كند اما در نظر گرفتن مشخصه هاي ادبيات در مرزهاي جغرافيايي با ديدي نقادانه كاملا معمول و رايج است.
سرزمين مقدس مصيبت هاي بيشماري در 25 سال گذشته ديده است؛ نتيجۀ اين مصائب تغيير ناگهاني افراد، حكومت بعضي مناطق و تغيير سريع در اهميت ادبيات آنجا بود. به نظر مي رسد اين منطقه در حال حاضر در شرايط تغييرات پيدرپي حتي در مرزهاي جغرافيايي دارد. پیش از این جدا كردن واژه فلسطيني از اردني كاملا مقبول بود اما اكنون بدليل موقعيت هاي سياسي مبهم در اين منطقه، معناي خود را از دست داده است. در اين جا به منظور راحتي، تمام نويسندگان عرب در دو کرانه رود اردن را اردني در نظر ميگيريم. هرچند در عين راحتي اين کار بسيار گمراه كننده است. امروزه اغلب نويسندگان اردني چه آنهايي كه در امان، بيروت، دمشق، بغداد يا حتي نيويورك ساكنند، ريشه هاي خود را در فلسطين مي يابند. (74)
- مصطفي وهبي التل مشهور به عرار (1949-1897) مشهورترين اديب اردني است، وي رمان نويس، شاعر، اصلاح طلب، وکيل، معلم، قاضي، مبارز سياسي، فيلسوف و يکي از مؤثرترين شخصيت ها برای ملت اردن و جنبش هاي ضد استعماري بود.
- حيدر محمود شاعر و ملي گراي اردني است. وي در سال 1942 در حيفا متولد شد. خانوادة وي خانة خود را در جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1948 از دست دادند. او تحصيلات ابتدايي خويش را در امان و تحصيلات تکميلي خود را در انگليس و آمريکا سپري کرد. آثار محمود به چندين زبان از قبيل اسپانيايي، ژاپني، کره اي، فرانسوي و صِربي منتشر شده است.
- عزالدين مناصرة: ( 1945) از دانشگاه قاهره فارغ التحصيل شد. در برنامه هاي فرهنگي راديو اردن حضور داشت. سپس به صوفيا مهاجرت کرد و مدرک دکتراي خود را در رشته ادبيات گرفت و در دانشگاه الجزائر به تدريس پرداخت. آثار وي: ديوان يا عنب الخليل، ديوان الخروج من البحر الميت، قمر جرش کان حزينا، باجس ابو عطوان يزرع في الخليل العنب. (75)
- راضي صدوق: (1945) در طولکرم متولد شد و در همانجا به تحصيل پرداخت. کار علمي خود را در روزنامه هاي اردني آغاز نمود و در روزنامه هاي جهاد و دفاع و منار به نوشتن پرداخت و به کار در راديو مشغول شد. وي هم چنين مدير مسئول مجله هاي هنا امان، رسالــة الاردن و حماة الوطن بود و حضور دائمي در روزنامه هاي عربي داشت. وي پنج ديوان شعر دارد که عبارتند از: کان لي قلب، ثائر بلا هويــة، النار و الطين، بقايا قصــة انسان، امطار الحزن و الدم. (76)
- جميل علوش: ( 1937-2010) در بيروت متولد شد. تحصيلات متوسطه خود را در آنجا گذراند، سپس از دانشگاه دمشق فارغ التحصيل شد. به کويت سفر کرد و در وزارت دارايي مشغول به کار شد. به مطالعه و تحقيق درباره ميراث عربي و به ويژه زبان عربي همت گماشت. مدرک دکتري خود را از دانشگاه يسوعيه گرفت و در دانشکده مهندسي امان مشغول به کار شد. ديوان هاي شعر او: عرس الصحراء، خوابي الحزن، اشواق، جراح و دعاء، مواکب البيع، صوت الشعر. (77)
- اسد محمد قاسم: (1931-2001) در الجليل متولد و در اربد بزرگ شد و به معلمي پرداخت. اشعار خود را در مجلات اردني به چاپ مي رساند. پس از فتنه 1957 به سوريه و عراق پناه برد و به عنوان رايزن در سفارت فلسطين مشغول به کار شد. از آثار اوست: اعاصير في الاردن، قصائد من الاردن. (78)
فدوي طوقان: (1917-2003) در شهر سلط متولد و از دانشگاه امريکايي بيروت فارغ التحصيل شد و به تدريس تاريخ و جغرافيا و ادبيات پرداخت. در زمينه داستان کوتاه، روايت، نقد، مقاله و ترجمه آثار متنوعي دارد و بيش از ساير ادباي اردن، در ميادين ادبي حضور داشته است. وي رييس اتحاديه نويسندگان اردن بود. از آثار اوست: ديوان هياکل الحب، ديوان بلادي. (79)
- نجيب قسوس: (1926-1995) در شهر کرک متولد شد. در جواني به حرفه معلمي پرداخت، سپس به نيروهاي مسلح پيوست. وي دوست عرار بود. در دهه چهل و پنجاه ، اشعار خود را در روزنامه ها و مجلات اردني چاپ مي کرد. وي توجه زيادي به ادبيات و ميراث مردمي داشت. ديوان اغنيــة الفجر از آثار اوست. (80)
- عبد الرحيم عمر: (1929-1993) در روستاي جيوس متولد شد در لندن و کويت درس خواند و سپس به اردن بازگشت و به کار در وزارت رسانه ها و صداو سيماي اردن مشغول شد و با مجله افکار به همکاري پرداخت. وي اشعار وطني و سياسيي دارد که تنها در برخي روزنامه هاي مخفيانه احزاب چاپ گرديد. ديوانهای اشعار: اغنيات للصمت، من قبل و من بعد، قصائد مورقــة، اغاني الرحيل السابع، الاعمال الشعريــة الکاملــة. (81)
- عبد اللطيف عقل: (1942-1993) در روستاي دير استيا در نابلس متولد شد. تحصيلات دبيرستاني خود را در امان گذراند و از دانشگاه دمشق فارغ التحصيل شد. مدرک فوق ليسانس و دکتري خود را از دانشگاهي در جنوب کاليفرنيا گرفت و به تدريس در دانشگاه هاي بيت لحم و النجاح پرداخت. از آثار وي: شواطيء القمر، اغاني القمــة والقاع، هي و الموت، قصائد حب لايعرف الرحمــة، الاطفال يطاردون الجراد، حواريــة الحزن الواحد، الحسن بن زريق ما يزال يرحل، قلب البحر الميت (82)
- آسيا خولــة عبدالهادي: در سال 1948 در سلمه/يافا متولد شد. دبيرستان خود را در سال 1966 به اتمام رساند و براي ادامه تحصيل در رشته حقوق به دانشگاه عربي بيروت رفت ولي پس از 3 سال بدون اتمام درس، تحصيل در اين رشته را ترک کرد. در طي سالهاي 1966-1983 در تعدادي از شرکت هاي نفتي کويت مشغول به کار شد. وي براي روزنامه کويتي القبس طی سالهاي 1978-1983، و روزنامه اردني الاسواق به مدت 3 سال مي نوشت. وي عضو انجمن نويسندگان اردني است.
رمان الحب و الخبز، (عشق و نان)، داستان هاي کوتاه سنوات الموت، (سالهاي مرگ) و رمان الشتاء المرير، (زمستان تلخ) از آثار اوست. (83)
- امين شنار: (1934 - 2005) در سال 1934 در بيروت/رام الله متولد شد. ابتدا به عنوان مدرس در دانشکده ابراهيمي در قدس مشغول به کار شد. سپس از سال 1961-1966 به عنوان سردبير مجله الافق الجديد فعاليت نمود و از آغاز تأسيس روزنامه المنار نيز با آن همکاري داشت، سپس تا سال 1971 مدير برنامه ها در تلويزيون اردن شد و فيلمنامه هاي فندق باب العمود و همس القناديل و البحث عن المفقود و برنامه هاي علمي ديني با نام سبحان الله را براي تلويزيون اردن نوشت. هم چنين نويسندة نمايشنامه هاي متعدد و برنامههاي متنوعي براي راديو بود. رمان الکابوس وي جايزه رمان عربي را از دارالنهار لبنان در سال 1967 دريافت نمود. مهم ترين اثر شعري او المشعل الخالد است. وی تا سال 1977 نايب رئيس شهرداري شهر بيروت بود. وي هم چنين در روزنامه الدستور ستون ثابتي به نام «لحظات» داشت که بيش از 3 سال آن را ادامه داد و يک ستون هفتگي نيز به نام«مع الحياة و الناس» را عهده دار بود، هم چنين به عنوان مدرس در دبيرستان هاي امان فعاليت کرد تا اينکه در اواخر دهه نود بازنشسته شد. (84)
- حسني زيد الکيلاني: در سال 1910 در يک خانواده فقير در شهر سلط متولد شد (به روايت ديگر در سال 1912 در نابلس متولد شد). وي اشعار بسياري در برخي نشريات مانند مجله الرائد و المعرفــة و روزنامه الجزيره به چاپ رساند.
در دهه 1930 به تدريس پرداخت و به عنوان معلم در شهر الخليل مشغول به کار شد و سپس به همراه مادرش تا سال 1940 در اين شهر ماند و سپس به امان رفت.
پس از بازگشت از فلسطين، ارتباط نزديکي با ملک عبدالله بن حسين يافت و او را در قصائدش ستود و بابي به نام هاشميات را در ديوانش به مدايح ملک عبدالله اختصاص داد.
ملک حسين نيز در سال 1948 سمتي در ارتش به وي اعطا کرد و در اين منصب باقي ماند تا در سال 1960 در 50 سالگي بازنشسته شد. وي به همراه مادرش که فلج بود در جبل القلعه در امان زندگي مي کرد تا اينکه خانه اش دچار آتش سوزي شد و به بيمارستان منتقل شد. در سال 1975 به ازرق و پس از 2 سال به زرقاء رفت. وي پاي چپش را به دليل بيماري ديابت از دست داد و در سال 1979 در شهر زرقاء دارفاني را وداع گفت.
مهم ترين کتاب شعر او اطياف و اغاريد است. (85)
- حسني فريز: (1907 - 1990) در سال 1907 در شهر سلط متولد شد. تحصيلات دبيرستان خود را با موفقيت در سال 1927 به پايان رساند و براي ادامه تحصيل به دانشگاه امريکايي بيروت رفت و ليسانس ادبيات خود را در سال 1932 اخذ نمود. سپس در شهرهاي سلط، امان و کرک به حرفه تدريس پرداخت. در سال 1944 مدير دبيرستان سلط شد. و پس از آن به عنوان بازرس در وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار شد.
پس از بازنشستگي نيز ابتدا به عنوان مشاور فرهنگي وزارت رسانه ها و سپس به عنوان مشاور فرهنگي تلويزيون اردن مشغول به کار شد. وي در روزنامه الرأي مقالات هفتگي منتشر مي کرد. آخرين مقاله اش را يک روز قبل از وفات به چاپ رساند. وي عضو مجمع زبان عربي بود و در سال 1990 در امان وفات يافت و در سلط به خاک سپرده شد. تاليفات شعری او شامل بلادي، هياکل الحب، غزل و زجل، الزهور است. هم چنين کتابهای داستان، مغامرات حمار، مغامرات تائبــة، عروة و عفراء، قصص من بلدي، قصص و تمثيليات، شجرة التفاح از آثار اوست.(86)
- محمد اديب العامري
در سال 1907 در يافا متولد شد. تحصيلات دبيرستان خود را درسال1924 در يافا تمام کرد و براي اخذ ليسانس به دانشگاه امريکايي بيروت رفت و در سال 1930 ليسانس خود را در رشته زيست، شيمي و فيزيک اخذ نمود.
در سال 1929 درخلال انقلاب «البراق» دستور بازداشت وي صادر شد، از اين رو به اردن پناه برد و به عنوان معلم علوم تجربي در دبيرستان سلط مشغول به فعاليت شد و طولي نکشيد که اداره اين مدرسه را برعهده گرفت. سپس به عنوان بازرس در سال 1943 در وزارت معارف (آموزش و پرورش) مشغول به کار شد. و
آنگاه به فلسطين بازگشت و مشاور مدير راديو در قدس شد. پس از حادثه 1948 به اردن برگشت و مدير راديوي اردن گرديد. وي هم چنين نماينده اردن در کميسيون آتش بس بين المللي بد.
در دهه هاي پنجاه و شصت نيز در مقامات عالي دولتي در وزارت خارجه، وزارت معارف، اداره واردات وصادرات، ديوان کارمندان و ديوان حسابرسي خدمت کرد.
وي مقالات زيادي را در روزنامه ها و مجلات به چاپ رساند. از سال1967 به ترتيب وزير امور خارجه ، سفير اردن در مصر و وزير فرهنگ و رسانه شد تا اينکه از مشاغل دولتي استعفا داد.
در اواخر سال 1967 به عنوان رئيس انجمن نويسندگان اردن انتخاب شد و در سال 1978 درگذشت. وي داراي مقالات متعددي در روزنامه و مجلات عربي است و داراي تاليفاتي در زمينه تاريخ با عنوان القدس العربيــة، عروبــة فلسطين في التاريخ مي باشد. هم چنين نويسنده کتاب هاي داستاني شعاع النور و قصص اخري است.(87)
- قاسم توفيق
در سال 1954 در جنين متولد شد، سپس به امان رفته و تحصيلات خود را در آنجا گذراند و در سال 1978 ليسانس ادبيات عرب را از دانشگاه اردن اخذ نمود. در بخش بانکي اردن مشغول به کار شد. وي بين اردن و امارات و تعدادي از کشورهاي عربي و اروپايي در تردد بود.
او عضو انجمن نويسندگان اردني است و در زمينه داستان و رمان داراي تاليفاتي است؛ از مقدمات لزمن الحرب، آن لنا ان نفرح، العاشق، ذوالقرنين از آثار داستاني اوست ومؤلف رمان هاي ماري روز تعبر مدينــة الشمس، ارض اکثر جمالا، امان ورد اخير، ورقــة التوت، حکايــة اسمها الحب، الشندغــة مي باشد. (88)
- شکري شعشاعــة
درسال 1890 در غزه هاشم متولد شد. تحصيلات ابتدايي خود را در زادگاهش گذراند و براي ادامه تحصيل به نابلس رفت و در رشته اقتصاد و مديريت مالي تحصيل کرد. زبان هاي انگليسي و فرانسه را به خوبي فراگرفت. سپس در سال 1919 به شرق اردن رفت و به همراه تعدادي از جوانان حرکت مقاومت ضد استعمار انگليس بر شرق اردن را تشکيل داد. وي دروس رياضي، اخلاق و تاريخ را در عکا تدريس مي کرد. همچنین رياست ديوان محاسبات، بازرس مالي و مديريت برق و تلگراف در شرق اردن و مدير محاسبات عمومي بود و مناصب متعددي را در عهد فيصلي و عهد امارت برعهده داشت؛ ازجمله وزير کشور، وزير دفاع، وزير مالي و وزير اقتصاد.
وي عضو ديوان تفسير قوانين و عضو مجلس سنا بود؛ مقالات بسياري را در روزنامهها و مجلاتي از جمله الاردن الجديد و اليقظــة به چاپ رساند و در سال 1963 درگذشت.
کتاب شعر و با نام النفثات و رمان هاي في طريق الزمان، في الحکومــة و الحياة از او به طبع رسید. و هم چنين دارای تأليفات ديگري از جمله ابوصوفه، العودات، قطامي، هاشم، همس الصور میباشد. (89)
- سيف الدين الکيلاني
در سال 1914 در شهر قنفذه در يمن متولد شد. تحصيلات خود را درمدارس نابلس و يافا به اتمام رساند و در سال1933 از دانشکده عربي در قدس فارغ التحصيل و به عنوان معلم در دبيرستان شهر الخليل مشغول به کار شد.
سپس به عنوان مدير مدارس طبريا، مجدل و قلقيليه فعاليت کرد. در سال 1945 از سمت خود استعفا داد و کارمند بانک «الامــة العربيــة» در قدس و سپس مدير يکي از شعبه هاي اين بانک در نابلس شد. پس از حادثه 1948 به تدريس در دبيرستان شهر کرکوک در عراق و سپس به دبيري در شهر حماة سوريه پرداخت و پس از آن مديريت دبيرستانهاي اربد و سلط را برعهده گرفت.
وي در دانشگاه ملبورن استراليا بورسيه شد و در سال 1954 در رشته علوم تربيتي ليسانس و در سال 1956 فوق ليسانس گرفت. در خلال سالهاي 1954-1956 به نيوزلند، امريکا، انگليس و فرانسه سفرکرد و در سال 1960 دکتري خود را در رشته علوم تربيتي در دانشگاه عين شمس قاهره به اتمام رساند.
پس از آن بازرس وزارت آموزش و پرورش، مدير دارالمعلمين در بيت حنينا در قدس شد.
در سال1966 سفير اردن در مغرب بود و پس از آن بازنشسته شد و درسال1967به عنوان مدرس در دانشگاه شهر رباط به تدريس پرداخت. در طي حيات خود مدال هاي متعددی دريافت نمود. سرانجام در سال 1968در رباط مغرب درگذشت و در امان به خاک سپرده شد.
کتاب هاي شعر خلجات قلب، حنين الي الوطن از آثار اوست. (90)
- صباح المدني در سال1940 در امان متولد شد و در سال1967 دبيرستان خود را به اتمام رساند سپس براي تحصيل در رشته علوم اجتماعي به دانشگاه بيروت رفت ولي در سال 1974 درس خود را نيمه تمام گذاشت.
درسال 1993 خانواده اديبان آينده را تاسيس کرد که بعدها به «ملتقي عمون للادب و النقد» تغيير نام داد. وي عضو اتحاديه نويسندگان و اديبان اردن است.
تاليفات وي شامل داستانهای کوتاه با عناوين سهرة علي شرفــة القلق، ليلي غادرني قلبي و داستانهاي کودکان با عناوين مهنــة الامير، ليلي في قصر القطط، الامانــة و قصص اخري مي باشد. عنوان ادبي ديگر نزيف الذاکرة است.(91)
- محمد صبحي ابوغنيمه
در سال 1902 در شهر اربد متولد شد. تحصيلات ابتدايي را در اربد گذراند، سپس به دمشق رفت و براي تحصيل در مدرسه مهندسي به آستانه سفرکرد، ولي وقوع جنگ جهاني سبب شد تا دوباره به دمشق بازگردد و در آنجا ادامه تحصيل دهد. پس از آن از دانشگاه برلين در رشته پزشکي فارغ التحصيل شد و در سال 1929 درمانگاه خود را در امان افتتاح نمود و در کنار پزشکي به فعاليت هاي مطبوعاتي و سياسي روي آورد.
وي مجلات الميثاق و الحمامــة را منتشر ساخت. در سال 1964 به عنوان سفير در دمشق مشغول به کار شد و سپس در سال 1969 به کشورش بازگشت و در سال 1970 در دمشق درگذشت.
داستان اغاني الليل از تأليفات اوست. هم چنين عناويني چون من الايام، نظرة في اعماق الانسان از او به جاي مانده است. (92)
- محمود سيف الدين الايراني
در سال 1914 در يافا متولد شد. زبان انگليسي و فرانسه را به خوبي مي دانست. در اوايل دهه 1940 به امان رفت و به سمت معلمي مشغول کار شد، سپس به وزارت آموزش و پرورش منتقل شد و درسال1971 به عنوان مشاور در وزارت رسانه ها انتخاب گرديد و دبيري مجله رسالــة الاردن و سپس مجله الافکار را برعهده گرفت.
در زمينه داستان کوتاه، مقالات ادبي و اجتماعي در روزنامه هاي الدفاع، الجامعــة الاسلاميــة، و فلسطين مي نوشت.
اول الشوط اولين مجموعة داستان هاي وي در سال 1937 به چاپ رسيد.
وي در زمينه داستان کوتاه مشهور است ولي بيشترين فعاليت او در زمينه ترجمه از زبان هاي ديگر است. او در سال 1974 از دنيا رفت.
داستان هاي ديگر او اول الشوط، مع الناس، متي ينتهي الليل، ما اقل الثمن، اصابع في الظلام مي باشد. (93)
منابع:
1.
2. Mawred. Org/ WP - content/ uploads/ 2013/ 03/ Jordan - final. Doc المورد الثقافي، ص 30
3. http://en.wikipedia.org/wiki/Jordan#Languages
4.
5. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 250
6. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p.251
7. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 252
8. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 253
9. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 47-48
10. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 48
11. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 49
12. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 49
13. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1953- 1993م. ص 11 و 12
14. كتاب ادبيات معاصر فلسطين و اردن نوشته آقاي بكير الوان از سايت www.jstor.org
15. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1953- 1993م. ص 14 - 16
16.
17. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 32
18. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 32
19. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 33
20. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 46
21. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 64 و 65
22. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 95 و 96
23. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 115 و116
24. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 222
25. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 223
26. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 225
27. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 227
28. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 226
29. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 249
30. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 249
31. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 250
32. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 250
33. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 337
34. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 338
35. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص461 و462
36. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 464
37. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 147-473
38. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعرية في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنة تاريخ الاردن ، 1999، ص 376
39. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 376
40. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 408
41. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 408
42. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 410و 411
43. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 422 و 423
44. قطامي سمير، الشعر في الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1993، ص7
45. قطامي سمير، الشعر في الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1993، ص50
46. قطامي سمير، الشعر في الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1993، ص59
47. قطامي سمير، الشعر في الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1993، ص59
48. قطامي سمير، الشعر في الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن 1993، ص60
49. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 17
50. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص17-20
51. سعافين ابراهيم، الروايــة في الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995، ص11
52. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص21
53. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 22
54. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 24
55. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 21-24
56. سعافين ابراهيم، الروايــة في الاردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995، ص 368 - 372
57. المصلح أحمد، ملامح عامة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 26
58. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 26
59. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 27
60. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 28
61. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 24-30
62. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 30
63. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 138 و 139
64. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 318-320
65. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 71-84
66. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 31 و 32
67. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 33
68. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 35
69. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 38
70. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 38 و 37
71. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 33
72. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياــة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 34
73. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 53-84
74. كتاب ادبيات معاصر فلسطين و اردن - نوشته آقاي بكير الوان از سايت www.jstor.org
75. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 536
76. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 531
77. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 533
78. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 534
79. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 532
80. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 531
81. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 534
82. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 533
83. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 532
84. عطيات محمد عبدالرحيم، الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، 1999، ص 533
85. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 1
86. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 37
87. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 73
88. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 73
89. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 244
90. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 228
91. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 145 و 146
92. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 143
93. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 151
94. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 263
95. معجم الادباء الاردينين في (العصر الحديث) الطبعــة الاولي، وزارة الثقافــة، 2014 ص 278
96. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 305-307
97. المصلح أحمد، ملامح عامــة للحياة الثقافيــة في الأردن، منشورات لجنــة تاريخ الاردن1995م. ص 305 و 306
[1]. Aristotle’s Correspondence with Alexander
[2]. Abu al Ala
[3]. Prairiers of Fever
[4]. Series of exiles
[5]. Fadia Faqir
[6]. Pillars of salt
[7]. Wild Thorns
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از https://mawred.org/wp_content/%20uploads/%202013/%2003/%20jordan_%20final.Doc%20%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%D8%A7%D9%84%D8%AB%D9%82%D8%A7%D9%81%D9%8A%D8%8C ص 30
- ↑ Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, p. 45, 46, 47
- ↑ عطيات محمد عبدالرحيم،(1999). الحرکــة الشعريــة في الاردن تطورها و مضامينها، منشورات لجنــة تاريخ الاردن، ص. 32