پیشینه قومی تاجیک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[اقلیت های قومی افغانستان]]؛ [[گروه های قومی تاجیک افغانستان]]؛ [[قوم تاجیک]]؛ [[قوم تاجیک در چین]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:پیشینه اقوام شاخص]] | [[رده:پیشینه اقوام شاخص]] |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۱۸
راجعبه پیشینه قوم تاجیک و مفهوم لغوی تاجیک که بهصورتهای تاژیک (مخفف آن ترک و تژیک) و تازیک هم ضبط شده است، اختلافنظر زیادی وجود دارد. بعضی آن را از ریشه دائیتی میدانند، بعضی ناشی از تاجی به معنای تاجدر و تاجدار میدانند که مردم قدیم تاجیک بر روی کلاه خود نصب میکردند و به معنای تاجدر و تاجدار بوده و بعضی آن را از ریشه لفظ تازی و قبیله طای میدانند که در مورد عربان بهکار میرفت. در برهان قاطع آمده است که «تاجک به کسر جیم مخفف تاجیک است و تاجیک غیرعرب را گویند و در اصل به معنی اولاد عرب که در عجم بزرگ شده و برآمده باشد». بنابراین، تاجیک از تازیک (Tauzik) اقتباس شده است، در فرهنگ معین در این مورد آمده است: «آنکه ترک و مغول نباشد... و تاجیک یا تازی (تازیک به معنی عرب ) فرق دارد». دکتر محمد دبیرسیاقی مینویسد:
«تاجیک» و «تازیک» و «تاژیک» صورتهای مبدل از یکدیگرند؛ زیرا سه حرف «ج» و «ز» و «ژ» قابلیت تبدیل به هم دارند، خاصه در گویشهای مختلف. برخی از فرهنگها «تازیک» و جمع آن «تازیکان» را معادل «تازی» و جمع آن «تازیان» به معنی عرب و زبان عربی دانستهاند که براساسی نیست».[۱]
صاحبنظران با اتکا به اسناد و دلایل تردیدناپذیر بر این عقیدهاند که:
«تاجیک قوم غیرعرب و غیرترک راگویند و ایشان از نژاد خالص ایراناند».[۱]
در اوستا نامی وجود دارد که به احتمال قریب به یقین با واژه تات و تاجیک همریشه است؛ آن نام واژه دائیتیا (Daitea) است که رود مقدسی در ایران ویج به شمار میرود، میتوان منسوبان به این ناحیه و رودخانه را دائیتیک شمرد که به مرور به تاتیک، تاتی و تاجیک بدل شده است».[۲] «کلمه تاجیک در تألیفات اهل شرق و کتابهای لغت به طرزهای گوناگون تاجیک، تاجک (بی مد زیرین)، تازک، تازک (بی مد زیرین) و تاژیک ظاهر شده است... شکل اساسی اولین و اصلی این کلمه «تاجیک» با مد زیرین است... مغولها و ترکهای قدیمی، حرف «ج» را نمیتوانستند بگویند و درکپ زدن «ج» را به «ز» تبدیل میکردند. بنابراین، وقتی آنها با تاجیکان رابطه پیداکردند این نام را یاد گرفتند، آنان بهجای «تاجیک»، «تازیک» یا اینکه بی مد زیرین «تازک» «گفتند».[۳]استاد محیط طباطبایی نوشته:
«شباهت خطی و صوری در میان این دو کلمه تاژیک و تازیک باعث بر آمیزش و بروز لغزش در تشخیص مفهوم آنها شد که نخستین آنها به معنی ایرانی فارسزبان و آن دیگری، به معنی عربی بود که به زبان فارسی دری بدان تازی گفته میشد».
بنابراین، صورت خطی کلمه تاژیک که در موارد متعددی از متون تاریخی معروف و مربوط به سدههای پنجم و ششم و هفتم هجری دیده میشود، همان لفظ تاژیک بوده که بنابر مراعات رسمالخط زمان سابق بهصورت تازیک از زیر قلمکاتبانگذشته است.
«همین شباهت خطی کلمه تاژیک فارسیزبانان با لفظ تازیک عربزبانان در تشخیص مفهوم تاجیک مقلوب از همان تاژیک غالب فرهنگنویسان سلف و خلف را دستخوش لغزش در تعریف تاجیک و تازیک کرده است و تا آنجا در این گمراهی پیش رفتهاند که برای توفیق در میان جنبههای ناسازگار مفهوم حاضر، ناگزیر از قبول و جعل افسانه شدهاند. دامنه این خلط مطلب به مطلب دیگر و سردرگمی و لغزش از لغتنامهای به لغتنامه دیگری کشیده میشد».[۴]
«برخی از محققان بر این نظریهاند که تاجیک دارای ریشه محلی است و برای اثبات قول خود از نبشته چانککین، سفیر چین در سالهای ۱۲۸ پیش از میلاد که از سرزمینهای واقع در کنار رود جیحون دیدن کرده بود، نقل میکنند. وی مینویسد که در باختر مردمانی به نام تاهیا سکونت داشتند که در شهرهای محصور به دیوار زندگی میکردند و به بازرگانی میپرداختند... به قواعد زبانشناسی، کلمه تاهیا میتواند شکل چینی کلمه تاجیک باشد؛ در نتیجه این احتمال تقویت میشود که استعمال تاجیک، بر ورود عربان (مسلمانان) به خراسان مسبوق به سابقه بوده و ریشه محلی داشته باشد».[۵] استاد محیط طباطبایی مینویسد:
«دو لفظ تات و تاژیک یا تاجیک، از هم جدا نبودهاند، بلکه هر دو کلمه ظاهرا از یک اصل چینیگرفته شدهاند که تاه با تامی و احیانا تاغ و توخ یا توخی در تلفظ، ضبط شده است. پس از تجزیهوتحلیل کلمه طخارستان، میبینیم که تخارستان مرکب از دو جزء «استان» و «تحار» و یا «تحور» است که حرف تای آن به دو صورت مفتوح و مضموم معهود دو خط چینی به لفظ تاهیا و توهلو و یا توخلو کیفیت تلفظ بخشیده و در حقیقت توخلو یا تاهیا صورت چینی شده از تخاری است که نام اصلی مردم بومی تخارستان را به یاد میآورد. وجود دو صورت تاه و توه یا تاخ و توخ دو شکل چینی کلمه، اختلاف ضبط اسم طخارستان و تخارستان را به فتح یا ضم حرف اول کلمه توجیه میکند. «امکان قلب و تبدیل حرفها به تا، سین، ژا، چ، شین، جیم، خا و همچنین قلب دال، تا، را، لام، چ و جیم به یکدیگر، زمینه وسیعی برای اشتقاق تات، تاژ، تاز، تاج و تاش و تاخ از تاه فراهم میآورد و مینماید که کلمه تخ و تاخ دو جزء اصلی از نام تخارستان، سرچشمه و ریشه اصلی تاهیا و توهولو و توخلو و نام چینی تخارستان و زمینه پدیدآمدن تات و تاژیک و تاجیک را در نام ترکی ایران و تاش و شاش و چاچ در شهرهای تاسکورکان و تاشکند بوده است و رابطه نزدیک میان تخار، تامی، توخلو، تات و تاجیک را تأیید میکند. صورتهای مختلف تات و تاجیک، تاژیک، برای تسمیه سکنه منطقه مرزی فاصل میان ایران و چین مانند تاهی، توخی و تاشی، که چینیها درباره همان مردم در روزگار پیش از اسلام و پس از آن به کار میبردهاند، همگی اختلاف لهجه ناشی از کیفیت زبان مردم منطقه در تکلم و تلفظ نام خودشان بودهاند و این اختلاف را در گوش چینیهای مسافر و سپس ترکهای مهاجر به منطقه آشنا ساخته و چنین صورتهای مختلف را پدید آوردهاند که همگی در پیرامون تاخ، تخار و تخور دور میزند».[۶]
نیز نگاه کنید به
اقلیت های قومی افغانستان؛ گروه های قومی تاجیک افغانستان؛ قوم تاجیک؛ قوم تاجیک در چین
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ شکورزاده، میرزا (1373). تاجیکان در مسیر تاریخ. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بیین المللی الهدی، ص۱۵۸.
- ↑ شکورزاده، میرزا (1373). تاجیکان در مسیر تاریخ. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بیین المللی الهدی، ص8-177.
- ↑ شکورزاده، میرزا (1373). تاجیکان در مسیر تاریخ. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بیین المللی الهدی، ص13و25.
- ↑ شکورزاده، میرزا (1373). تاجیکان در مسیر تاریخ. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بیین المللی الهدی، ص103و105.
- ↑ میرمحمد صدیق. فرهنگ (1380). افغانستان در پنج قرن اخیر. تهران: انتشارات عرفان، جلد اول، ص۲۲.
- ↑ میرمحمد صدیق. فرهنگ (1380). افغانستان در پنج قرن اخیر. تهران: انتشارات عرفان، جلد اول، ص110-113.