ملی گرایی مصری: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
اندیشه ملی گرایی مصری (میهن پرستی) و اندیشه [[جریان فکری عرب گرایی مصر|عرب گرایی]] (قومیت عربی) هر چند هر دو تحت تأثیر جریان‌­های فکری ناسیونالیستی اروپا و با رویکردی استقلال طلبانه پدید آمد، ملی­ گرایی مصری صرفا بر تاریخ و فرهنگ مصر تأکید داشت و به مقوله وحدت جهان عرب چندان توجهی نشان نمی‌­داد ،زیرا مصر در اشغال بود و آزادی سرزمین مصر از اشغال انگلیس بر هر مقوله دیگری برتری داشت.
اندیشه ملی گرایی مصری (میهن پرستی) و اندیشه [[جریان فکری عرب گرایی مصر|عرب گرایی]] (قومیت عربی) هر چند هر دو تحت تأثیر جریان‌­های فکری ناسیونالیستی اروپا و با رویکردی استقلال طلبانه پدید آمد، ملی­ گرایی مصری صرفا بر تاریخ و فرهنگ مصر تأکید داشت و به مقوله وحدت جهان عرب چندان توجهی نشان نمی‌­داد ،زیرا مصر در اشغال بود و آزادی سرزمین مصر از اشغال انگلیس بر هر مقوله دیگری برتری داشت.


با آنکه مصریان از زمان طهطاوی کم و بیش با مفهوم امروزی وطن آشنا شده بودند، لیکن گسترش مفهوم وطن پرستی و آگاهی قومی از زمان جنبش ملی به رهبری عرابی پاشا و در پی آن، اشغال مصر توسط انگلیس در سال 1882 آغاز شد. [[پرونده:Աբդալլահ ալ-Նադիմ.jpg|بندانگشتی|عبدالله ندیم در مصر]]
با آنکه مصریان از زمان طهطاوی کم و بیش با مفهوم امروزی وطن آشنا شده بودند، لیکن گسترش مفهوم وطن پرستی و آگاهی قومی از زمان جنبش ملی به رهبری عرابی پاشا و در پی آن، اشغال مصر توسط انگلیس در سال 1882 آغاز شد. [[پرونده:Mostafa-Kamel-z.jpg|بندانگشتی|مصطفی کامل. برگرفته از سایت ویکی پدیا کامنز، قابل بازیابی از https://commons.wikimedia.org/wiki/File:%D8%A7%D9%84%D8%B2%D8%B9%D9%8A%D9%85_%D8%A7%D9%84%D9%88%D8%B7%D9%86%D9%8A_%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%D9%89_%D9%83%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B3%D9%85%D9%8A.jpg]]
[[پرونده:Mostafa-Kamel-z.jpg|بندانگشتی|مصطفی کامل]]
یکی از نویسندگان مصری که در این دوره پیشگام ادبیات میهنی در [[مصر]] به شمار می‌­رفت عبدالله ندیم بود که به سبب شرکت در جنبش عرابی پاشا و مخالفت­‌هایش با سیاست­‌های انگلیس به قسطنطنیه تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. مقاله او در شرح معنی وطن در مجله «التنکیت و التبکیت» در سال 1881، از نخستین مقالات جدی است که به زبان عربی در این باره نوشته شده است. نویسنده دیگری که در این دوره در گسترش اندیشه وطن پرستی سهم فراوان داشت، شیخ حسن المرصفی، استاد [[دانشگاه الازهر مصر|دانشگاه الازهر]] بود.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: [https://amirkabirpub.ir/ انتشارات اميركبير]، ص193-195.</ref>
یکی از نویسندگان مصری که در این دوره پیشگام ادبیات میهنی در مصر به شمار می‌­رفت عبدالله ندیم بود که به سبب شرکت در جنبش عرابی پاشا و مخالفت­‌هایش با سیاست­‌های انگلیس به قسطنطنیه تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. مقاله او در شرح معنی وطن در مجله «التنکیت و التبکیت» در سال 1881، از نخستین مقالات جدی است که به زبان عربی در این باره نوشته شده است. نویسنده دیگری که در این دوره در گسترش اندیشه وطن پرستی سهم فراوان داشت، شیخ حسن المرصفی، استاد [[دانشگاه الازهر مصر|دانشگاه الازهر]] بود.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص193-195.</ref>


مصطفی کامل (1874-1908) را اما بنیادگذار ناسیونالیسم مصری دانسته­‌اند<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص173.</ref> که تاریخ جنبش وطن پرستی در مصر با نام او آغاز می­‌شود.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص196.</ref> او که در دوره نخست فعالیت تا سال 1904 از هواخواهان تقلید از تمدن غربی در مصر بود و فرانسه را نماینده پیشرفته‌­ترین تمدن مادی و معنوی غرب می‌­دانست، اعتراف می­‌کرد که اندیشه وطن پرستی را از اروپاییان گرفته است و یک بار گفته بود که  <blockquote>مصر بدون اروپا نمی‌­تواند وجود داشته باشد. </blockquote>قرارداد تفاهم انگلیس و فرانسه در سال 1904 که به موجب آن فرانسوی­‌ها از علائق خود در مصر چشم پوشیدند ،از دیدگاه او سیاست‌­بازی فرانسوی‌­ها تلقی شد و او را نه تنها نسبت به دولت فرانسه که نسبت به فرهنگ و تمدن غربی بدبین کرد، چنانکه می­‌گفت:<blockquote>ما نمی‌­توانیم به اروپا اعتماد کنیم.</blockquote>مصطفی کامل، میهن پرستی را به مثابه شرافتمندانه‌­ترین حلقه پیوند میان مردم و شالوده استواری می­‌دانست که دولت­‌های بزرگ و ملی بر اساس آن برپا می‌شوند. او به مصری بودن خود و به فرهنگ کهن مصر که اساس تمدن جهانی را تشکیل داده است افتخار می­‌کرد ؛ البته او مفهوم مشخصی از ملت در ذهن نداشت و پیوسته بر جنبه نژادی و عاطفی میهن پرستی تأکید می­‌کرد.<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص173 و 174.</ref>
مصطفی کامل (1874-1908) را اما بنیادگذار ناسیونالیسم مصری دانسته­‌اند<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: [https://elmifarhangi.com/ شركت انتشارات علمي و فرهنگي]، ص173.</ref> که تاریخ جنبش وطن پرستی در [[مصر]] با نام او آغاز می­‌شود.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: [https://amirkabirpub.ir/ انتشارات اميركبير]، ص196.</ref> او که در دوره نخست فعالیت تا سال 1904 از هواخواهان تقلید از تمدن غربی در [[مصر]] بود و [[فرانسه]] را نماینده پیشرفته‌­ترین تمدن مادی و معنوی غرب می‌­دانست، اعتراف می­‌کرد که اندیشه وطن پرستی را از اروپاییان گرفته است و یک بار گفته بود که  <blockquote>مصر بدون اروپا نمی‌­تواند وجود داشته باشد. </blockquote>قرارداد تفاهم انگلیس و فرانسه در سال 1904 که به موجب آن فرانسوی­‌ها از علائق خود در مصر چشم پوشیدند ،از دیدگاه او سیاست‌­بازی فرانسوی‌­ها تلقی شد و او را نه تنها نسبت به دولت فرانسه که نسبت به فرهنگ و تمدن غربی بدبین کرد، چنانکه می­‌گفت:<blockquote>ما نمی‌­توانیم به اروپا اعتماد کنیم.</blockquote>مصطفی کامل، میهن پرستی را به مثابه شرافتمندانه‌­ترین حلقه پیوند میان مردم و شالوده استواری می­‌دانست که دولت­‌های بزرگ و ملی بر اساس آن برپا می‌شوند. او به مصری بودن خود و به فرهنگ کهن [[مصر]] که اساس تمدن جهانی را تشکیل داده است افتخار می­‌کرد ؛ البته او مفهوم مشخصی از ملت در ذهن نداشت و پیوسته بر جنبه نژادی و عاطفی میهن پرستی تأکید می­‌کرد.<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: [https://elmifarhangi.com/ شركت انتشارات علمي و فرهنگي]، ص173 و 174.</ref>


جنبش ملی مصر پس از مرگ او همچنان رو به گسترش گذاشت و 10 سال پس از او حزب وفد شکل گرفت که در جهت رهبری و بسیج نیروهای ملی و کسب استقلال مصر سهمی نمایان داشت.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص207.</ref>[[پرونده:D7286b580510f089a584.jpg|بندانگشتی|احمد لطفی السید]]
جنبش ملی [[مصر]] پس از مرگ او همچنان رو به گسترش گذاشت و 10 سال پس از او حزب وفد شکل گرفت که در جهت رهبری و بسیج نیروهای ملی و کسب استقلال [[مصر]] سهمی نمایان داشت.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: [https://amirkabirpub.ir/ انتشارات اميركبير]، ص207.</ref>[[پرونده:D7286b580510f089a584.jpg|بندانگشتی|احمد لطفی السید. برگرفته از سایت Elmwatin، قابل بازیابی از https://www.elmwatin.com/485310/-%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%84%D8%B7%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%8A%D8%AF%D8%A3%D9%88%D9%84-%D9%85%D9%86-%D8%B7%D9%8E%D8%A8%D9%91%D9%8E%D8%B9-%D9%85%D8%B9-%D8%A5%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D9%82%D9%8A%D8%A7%D9%85%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%80-23-%D8%B3%D9%86%D8%A9]]
احمد لطفی السید (1872-1963) که گرایش‌­های لیبرالیستی داشت و هوادار اروپایی کردن مصر بود می‌­گفت:<blockquote>ملت مصر ملت مستقلی است و از ویژگی­‌های مشخصی برخوردار است که آن را از دیگر ملت‌­های عرب و اسلامی متمایز می­‌کند؛ این ویژگی‌­ها بر شالوده «فرعونی» مصر قدیم شکل گرفته است.<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص 163- 165.</ref></blockquote>لطفی السید نشان داد که «امت» و مفهوم نوین «ملت» کاملا متفاوتند. او ملت را اجتماعی توصیف کرد که نه دیانت مشترک، بلکه مصالح عمومی (از دیدگاه لیبرال-بورژوایی) متحد کننده آن است.<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص 182.</ref> البته مخالفت لطفی السید با مقوله امت و همبستگی اسلامی، او را از توجه به آثار اخلاقی دینی در استواری پایه­‌های ملیت مصری باز نمی‌­داشت و حتی قبول داشت که اسلام بهتر از هر آئین دیگری می­‌تواند مسلمانان را از واماندگی به در آورد. او با وحدت عربی چندان میانه‌­ای نداشت و این اندیشه را مایه انحراف ذهنی مصریان از مسائل میهنی خود می‌­دانست.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص 218و220.</ref> طه حسین هم با نفی قومیت یکپارچه عربی، بر میهن پرستی مصری تأکید می‌­کرد و البته باور داشت که هویت ملی و تاریخی مصربه فرهنگ و تمدن اروپا وابسته است. او استدلال می­‌کرد که <blockquote>اندیشه مصری نیز از لحاظ تاریخی از سه عنصر ساخته شده است؛ میراث ادبی و فلسفی که از ادب و فلسفه یونان الهام گرفته، مبانی حکومت و زندگی سیاسی که آن هم از تمدن روم اثر پذیرفته و عنصر اسلامی که با دین مسیحیت هم­‌گوهر است.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص65.</ref><ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[مصر]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص200-202.</ref></blockquote>
احمد لطفی السید (1872-1963) که گرایش‌­های لیبرالیستی داشت و هوادار اروپایی کردن مصر بود می‌­گفت:<blockquote>ملت مصر ملت مستقلی است و از ویژگی­‌های مشخصی برخوردار است که آن را از دیگر ملت‌­های عرب و اسلامی متمایز می­‌کند؛ این ویژگی‌­ها بر شالوده «فرعونی» مصر قدیم شکل گرفته است.<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: [https://elmifarhangi.com/ شركت انتشارات علمي و فرهنگي]، ص 163- 165.</ref></blockquote>لطفی السید نشان داد که «امت» و مفهوم نوین «ملت» کاملا متفاوتند. او ملت را اجتماعی توصیف کرد که نه دیانت مشترک، بلکه مصالح عمومی (از دیدگاه لیبرال-بورژوایی) متحد کننده آن است.<ref>لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص 182.</ref> البته مخالفت لطفی السید با مقوله امت و همبستگی اسلامی، او را از توجه به آثار اخلاقی دینی در استواری پایه­‌های ملیت مصری باز نمی‌­داشت و حتی قبول داشت که اسلام بهتر از هر آئین دیگری می­‌تواند مسلمانان را از واماندگی به در آورد. او با وحدت عربی چندان میانه‌­ای نداشت و این اندیشه را مایه انحراف ذهنی مصریان از مسائل میهنی خود می‌­دانست.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: [https://amirkabirpub.ir/ انتشارات اميركبير]، ص 218و220.</ref> طه حسین هم با نفی قومیت یکپارچه عربی، بر میهن پرستی مصری تأکید می‌­کرد و البته باور داشت که هویت ملی و [[تاریخ مصر|تاریخی مصر]] به فرهنگ و تمدن اروپا وابسته است. او استدلال می­‌کرد که   <blockquote>اندیشه مصری نیز از لحاظ تاریخی از سه عنصر ساخته شده است؛ میراث ادبی و فلسفی که از ادب و فلسفه یونان الهام گرفته، مبانی حکومت و زندگی سیاسی که آن هم از تمدن روم اثر پذیرفته و عنصر اسلامی که با دین مسیحیت هم­‌گوهر است.<ref>عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: [https://amirkabirpub.ir/ انتشارات اميركبير]، ص65.</ref><ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[مصر]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص200-202.</ref></blockquote>


==نیز نگاه کنید به==
==نیز نگاه کنید به==
*[[مصر]]
[[مصر]]؛ [[نظام فرهنگی مصر]]
*[[نظام فرهنگی مصر]]
==کتابشناسی==
==کتابشناسی==

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۰۵

اندیشه ملی گرایی مصری (میهن پرستی) و اندیشه عرب گرایی (قومیت عربی) هر چند هر دو تحت تأثیر جریان‌­های فکری ناسیونالیستی اروپا و با رویکردی استقلال طلبانه پدید آمد، ملی­ گرایی مصری صرفا بر تاریخ و فرهنگ مصر تأکید داشت و به مقوله وحدت جهان عرب چندان توجهی نشان نمی‌­داد ،زیرا مصر در اشغال بود و آزادی سرزمین مصر از اشغال انگلیس بر هر مقوله دیگری برتری داشت.

با آنکه مصریان از زمان طهطاوی کم و بیش با مفهوم امروزی وطن آشنا شده بودند، لیکن گسترش مفهوم وطن پرستی و آگاهی قومی از زمان جنبش ملی به رهبری عرابی پاشا و در پی آن، اشغال مصر توسط انگلیس در سال 1882 آغاز شد.

یکی از نویسندگان مصری که در این دوره پیشگام ادبیات میهنی در مصر به شمار می‌­رفت عبدالله ندیم بود که به سبب شرکت در جنبش عرابی پاشا و مخالفت­‌هایش با سیاست­‌های انگلیس به قسطنطنیه تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. مقاله او در شرح معنی وطن در مجله «التنکیت و التبکیت» در سال 1881، از نخستین مقالات جدی است که به زبان عربی در این باره نوشته شده است. نویسنده دیگری که در این دوره در گسترش اندیشه وطن پرستی سهم فراوان داشت، شیخ حسن المرصفی، استاد دانشگاه الازهر بود.[۱]

مصطفی کامل (1874-1908) را اما بنیادگذار ناسیونالیسم مصری دانسته­‌اند[۲] که تاریخ جنبش وطن پرستی در مصر با نام او آغاز می­‌شود.[۳] او که در دوره نخست فعالیت تا سال 1904 از هواخواهان تقلید از تمدن غربی در مصر بود و فرانسه را نماینده پیشرفته‌­ترین تمدن مادی و معنوی غرب می‌­دانست، اعتراف می­‌کرد که اندیشه وطن پرستی را از اروپاییان گرفته است و یک بار گفته بود که  

مصر بدون اروپا نمی‌­تواند وجود داشته باشد.

قرارداد تفاهم انگلیس و فرانسه در سال 1904 که به موجب آن فرانسوی­‌ها از علائق خود در مصر چشم پوشیدند ،از دیدگاه او سیاست‌­بازی فرانسوی‌­ها تلقی شد و او را نه تنها نسبت به دولت فرانسه که نسبت به فرهنگ و تمدن غربی بدبین کرد، چنانکه می­‌گفت:

ما نمی‌­توانیم به اروپا اعتماد کنیم.

مصطفی کامل، میهن پرستی را به مثابه شرافتمندانه‌­ترین حلقه پیوند میان مردم و شالوده استواری می­‌دانست که دولت­‌های بزرگ و ملی بر اساس آن برپا می‌شوند. او به مصری بودن خود و به فرهنگ کهن مصر که اساس تمدن جهانی را تشکیل داده است افتخار می­‌کرد ؛ البته او مفهوم مشخصی از ملت در ذهن نداشت و پیوسته بر جنبه نژادی و عاطفی میهن پرستی تأکید می­‌کرد.[۴] جنبش ملی مصر پس از مرگ او همچنان رو به گسترش گذاشت و 10 سال پس از او حزب وفد شکل گرفت که در جهت رهبری و بسیج نیروهای ملی و کسب استقلال مصر سهمی نمایان داشت.[۵]

احمد لطفی السید (1872-1963) که گرایش‌­های لیبرالیستی داشت و هوادار اروپایی کردن مصر بود می‌­گفت:

ملت مصر ملت مستقلی است و از ویژگی­‌های مشخصی برخوردار است که آن را از دیگر ملت‌­های عرب و اسلامی متمایز می­‌کند؛ این ویژگی‌­ها بر شالوده «فرعونی» مصر قدیم شکل گرفته است.[۶]

لطفی السید نشان داد که «امت» و مفهوم نوین «ملت» کاملا متفاوتند. او ملت را اجتماعی توصیف کرد که نه دیانت مشترک، بلکه مصالح عمومی (از دیدگاه لیبرال-بورژوایی) متحد کننده آن است.[۷] البته مخالفت لطفی السید با مقوله امت و همبستگی اسلامی، او را از توجه به آثار اخلاقی دینی در استواری پایه­‌های ملیت مصری باز نمی‌­داشت و حتی قبول داشت که اسلام بهتر از هر آئین دیگری می­‌تواند مسلمانان را از واماندگی به در آورد. او با وحدت عربی چندان میانه‌­ای نداشت و این اندیشه را مایه انحراف ذهنی مصریان از مسائل میهنی خود می‌­دانست.[۸] طه حسین هم با نفی قومیت یکپارچه عربی، بر میهن پرستی مصری تأکید می‌­کرد و البته باور داشت که هویت ملی و تاریخی مصر به فرهنگ و تمدن اروپا وابسته است. او استدلال می­‌کرد که

اندیشه مصری نیز از لحاظ تاریخی از سه عنصر ساخته شده است؛ میراث ادبی و فلسفی که از ادب و فلسفه یونان الهام گرفته، مبانی حکومت و زندگی سیاسی که آن هم از تمدن روم اثر پذیرفته و عنصر اسلامی که با دین مسیحیت هم­‌گوهر است.[۹][۱۰]

نیز نگاه کنید به

مصر؛ نظام فرهنگی مصر

کتابشناسی

  1. عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص193-195.
  2. لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص173.
  3. عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص196.
  4. لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص173 و 174.
  5. عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص207.
  6. لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبش هاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص 163- 165.
  7. لوین، ز.ا (1378). انديشه‌ها و جنبشهاي نوين سياسي اجتماعي در جهان عرب. ترجمه يوسف عزيزي بني طرف (چاپ اول). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، ص 182.
  8. عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص 218و220.
  9. عنايت، حميد (1376). سيري در انديشه سياسي عرب (چاپ پنجم). تهران: انتشارات اميركبير، ص65.
  10. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص200-202.