پرش به محتوا

مشکلات زنان در چین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
در طول تاریخ چند هزار ساله­‌ی [[چین]]، زنان این کشور، هم­چون زنان سایر فرهنگ­‌ها و جوامع مختلف سنتی، به خاطر جایگاه پستی که در جامعه داشتند، همیشه با تحقیر و محرومیت رو به رو بوده‌­اند. باور خرافی سیستماتیک، نهادینه شده و ریشه دار تبعیض جنسیتی مرسوم در [[چین]]، ریشه در برخی از سنت­‌های کهن و [[کنفوسیوس و اندیشه های او|اندیشه‌­های کنفوسیوسی]] دارد که پایه و بنیان خانوداه و اجتماع را در«اطاعت زن از شوهر، شهروندان از حاکم، و اطاعت پسر از پدر و جوانان از [[سالمندان در کانادا|سالمندان]]» اعلام کرده است. این قانون اطاعت، در طول هزاران سال در خدمت حفظ نظم اجتماعی جامعه‌­ی مردسالار [[چین]] بوده و در این چرخه­‌ی قانونی، همیشه این زن بوده است­ که در طول حیات خود، بدون داشتن هیچ­‌گونه حقی، می‌بایست به ترتیب از پدر، برادر، همسر و در نهایت از پسر خود اطاعت کرده و به آن‌ها وابسته باشد.
===[[تبعیض جنسیتی در آموزش چین]]===
===[[تبعیض جنسیتی در آموزش چین]]===
علی­رغم بهبودهای چشمگیر حاصله در وضعیت و جایگاه زنان در [[چین]] پس از حاکمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]، به ویژه اجرای اصلاحات اقتصادی، هنوز هم جامعه­‌ی زنان این کشور تا حدودی با تبعیض‌­های جنسیتی در درآمد، اشتغال در بخش­‌های دولتی و بخش خصوصی، سطوح آموزشی، و نیروی کار، هر کدام در درجات مختلفی رنج می‌­برند<ref name=":1">Yuhui Li: www.bridgew.edu/soas/jiws/vol1</ref>. برای نمونه، بوِرلی هوپر که در سال1991میلادی پژوهشی پیرامون جنسیت و آموزش و پرورش در چین انجام داده، اشاره می­‌کند که از سال1949 تا کنون، در مدارس [[چین]] همواره تعداد دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر کم­تر بوده است. در سال1950 وقتی [[جمهوری خلق چین]] تازه تأسیس شده بود، 26درصد دانش آموزان مدارس ابتدایی، 26درصد مدارس متوسطه، و 23درصد دانشجویان مراکز آموزش عالی دختر بودند. با پایان دهه­‌ی1980(یک دهه پس از اجرای اصلاحات) این درصدها به ترتیب به 46، 41، و 33درصد افزایش یافت، این آمار نشان می­‌دهد که هنوز هم برای برابری آموزشی دختران در مراکز آموزش عالی مشکلاتی وجود دارد<ref name=":2">  Hooper, Beverley)1991(.“Gender and Education”. Chinese Education: Problems, Policies and Prospects. Edited by Irving  Epstein. New York: Garland Publishing.</ref>.
علی­رغم بهبودهای چشمگیر حاصله در وضعیت و جایگاه زنان در [[چین]] پس از حاکمیت [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]]، به ویژه اجرای اصلاحات اقتصادی، هنوز هم جامعه­‌ی زنان این کشور تا حدودی با تبعیض‌­های جنسیتی در درآمد، اشتغال در بخش­‌های دولتی و بخش خصوصی، سطوح آموزشی، و نیروی کار، هر کدام در درجات مختلفی رنج می‌­برند. برای نمونه، بوِرلی هوپر که در سال 1991میلادی پژوهشی پیرامون جنسیت و آموزش و پرورش در [[چین]] انجام داده، اشاره می­‌کند که از سال1949 تا کنون، در مدارس [[چین]] همواره تعداد دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر کم­تر بوده است. در سال1950 وقتی [[جمهوری خلق چین]] تازه تأسیس شده بود، 26درصد دانش آموزان مدارس ابتدایی، 26درصد مدارس متوسطه، و 23درصد دانشجویان مراکز آموزش عالی دختر بودند. با پایان دهه­‌ی1980(یک دهه پس از اجرای اصلاحات) این درصدها به ترتیب به 46، 41، و 33درصد افزایش یافت، این آمار نشان می­‌دهد که هنوز هم برای برابری آموزشی دختران در مراکز آموزش عالی مشکلاتی وجود دارد<ref name=":2">  Hooper, Beverley)1991(.“Gender and Education”. Chinese Education: Problems, Policies and Prospects. Edited by Irving  Epstein. New York: Garland Publishing.</ref>.


بالا بودن میزان حضور زنان در مؤسسات آموزش عالی در دوران انقلاب فرهنگی نسبت به پیش و پس از این دوران، به احتمال زیاد در نتیجه­‌ی دخالت مستقیم دولت و کنترل نهادهای آموزشی بوده است. در این دوران ورود به دانشگاه­‌ها براساس معیارهای در نظر گرفته شده توسط [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] صورت می­‌گرفت که ایدئولوژی سیاسی، سابقه­‌ی انقلابی خانوادگی، و تجربه­‌ی کاری از جمله‌­ی این معیارها بود. هوپر، دلایل پایین بودن نسبت حضور زنان در دانشگاه­‌ها در این سال­‌ها، عدم کشش بازار برای جذب فارغ التحصیلان دختر نسبت به پسر، و فرهنگ و ایده‌­های سنتی پدرسالاری که در ساختار خانوادگی تحت عنوان«برای زنان فضیلت این است که با استعداد نباشند» نفوذ دارد می­‌داند. وی معتقد است، این نگرش جنسیتی عمیق و ریشه­‌دار است که زنان را از فراگیری علم دل‌سرد می‌­کند<ref name=":2" />.
البته باید اشاره نمود که در سال­‌های اخیر، با توسعه­‌ی اقتصاد و گسترش فضای دانشگاهی در کشور [[چین]]، این تفاوت جنسیتی در امر آموزش در سطوح مختلف کاملا تغییر کرده و میزان حضور دختران در مدارس و دانشگاه‌­ها پایین­‌تر از پسران نیست. طبق آمار منتشره درسال2009میلادی، تعداد دانش آموزان و دانشجویان دختر در مدارس و [[آموزش عالی در چین|مراکز آموزش عالی چین]] نسبت به کل دانشجویان به شرح زیر است:


البته باید اشاره نمود که در سال­‌های اخیر، با توسعه­‌ی اقتصاد و گسترش فضای دانشگاهی در کشور [[چین]]، این تفاوت جنسیتی در امر آموزش در سطوح مختلف کاملا تغییر کرده و میزان حضور دختران در مدارس و دانشگاه‌­ها پایین­‌تر از پسران نیست. طبق آمار منتشره درسال2009میلادی، تعداد دانش آموزان و دانشجویان دختر در مدارس و [[آموزش عالی در چین|مراکز آموزش عالی چین]] نسبت به کل دانشجویان به شرح زیر است:
تعداد دانش آموزان دختر نسبت به کل دانش آموزان در [[نظام آموزش و پرورش در چین معاصر|مدارس ابتدایی]] 27/46درصد؛ در مدارس ابتدایی بزرگسالان 90/53درصد؛ در [[نظام آموزش و پرورش در چین معاصر|مدارس معمولی راهنمایی]] 32/47درصد؛ در [[آموزش عالی آزاد در چین|مراکز فنی و حرفه‌ای]] 35/47درصد؛ در مقطع دبیرستان 58/45درصد؛ در سواد آموزی بزرگسالان 08/55درصد؛ در مراکز آموزش عالی براساس مقاطع تحصیلی لیسانس 04/47درصد؛ فوق لیسانس 63/49درصد؛ مقطع دکتری 86/34درصد؛ مقطع لیسانس بزرگسالان 33/52 درصد؛ و آموزش مجازی در مقاطع مختلف 75/48درصد بوده است که تقریبا مساوی با پسران و مردان است<ref>Chinese Statistical Year Book,2009</ref>.


تعداد دانش آموزان دختر نسبت به کل دانش آموزان در [[نظام آموزش و پرورش در چین معاصر|مدارس ابتدایی]] 27/46درصد؛ در مدارس ابتدایی بزرگسالان 90/53درصد؛ در [[نظام آموزش و پرورش در چین معاصر|مدارس معمولی راهنمایی]] 32/47درصد؛ در [[آموزش عالی آزاد در چین|مراکز فنی و حرفه ­ای]] 35/47درصد؛ در مقطع دبیرستان 58/45درصد؛ در سواد آموزی بزرگسالان 08/55درصد؛ در مراکز آموزش عالی براساس مقاطع تحصیلی لیسانس 04/47درصد؛ فوق لیسانس 63/49درصد؛ مقطع دکتری 86/34درصد؛ مقطع لیسانس بزرگسالان 33/52 درصد؛ و آموزش مجازی در مقاطع مختلف 75/48درصد بوده است که تقریبا مساوی با پسران و مردان است<ref>Chinese Statistical Year Book,2009</ref>.
===[[تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین]]===
===[[تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین]]===
اگر از میزان مشارکت نیروی کار زنان به عنوان شاخصی برای اندازه‌­گیری برابری جنسیتی استفاده شود، کشور [[چین]] یکی از مساوات طلبانه­‌ترین کشورهای جهان خواهد بود. مشارکت نیروی کار زنان در [[چین]] پس از تأسیس [[جمهوری خلق چین|جمهوری خلق]]، به طور چشمگیری افزایش یافته و اینک تقریبا در سطح جهانی قرار دارد. براساس مطالعات انجام شده توسط بایر و همکاران، از میان زنانی که بین سال‌­های1966 تا1976([[اجرای انقلاب فرهنگی در چین|دوران انقلاب فرهنگی]]) ازدواج کرده­‌اند، 92درصد شاغل بوده­‌اند<ref>''' ''' Bauer, John and et.al. (1992). Gender Inequality in Urban China. In Education and Employment. Modern China. ''Beijing Review'', 18(3),pp.330-370</ref>.
اگر از میزان مشارکت نیروی کار زنان به عنوان شاخصی برای اندازه‌­گیری برابری جنسیتی استفاده شود، کشور [[چین]] یکی از مساوات طلبانه­‌ترین کشورهای جهان خواهد بود. مشارکت نیروی کار زنان در [[چین]] پس از تأسیس [[جمهوری خلق چین|جمهوری خلق]]، به طور چشمگیری افزایش یافته و اینک تقریبا در سطح جهانی قرار دارد. براساس مطالعات انجام شده توسط بایر و همکاران، از میان زنانی که بین سال‌­های1966 تا1976([[اجرای انقلاب فرهنگی در چین|دوران انقلاب فرهنگی]]) ازدواج کرده­‌اند، 92درصد شاغل بوده­‌اند<ref>''' ''' Bauer, John and et.al. (1992). Gender Inequality in Urban China. In Education and Employment. Modern China. ''Beijing Review'', 18(3),pp.330-370</ref>.


با این حال، اگرچه میزان مشارکت نیروی کار زنان در این کشور بالا است، ولی توزیع نیروی­ کار با توجه به گروه­‌های سنی، در میان زنان و مردان خیلی متفاوت است. آمار منتشره از سوی بایر و همکارانش نشان می­‌دهند که درصد شاغلان مرد و زن در سال1987 به ترتیب7/97درصد و 6/73درصد برای گروه­‌های سنی بین45 تا49 سال بوده است. این درحالی است که این میزان برای گروه­‌های سنی بین 55 تا59سال، 2/73درصد و 7/28درصد بوده است. به عبارت دیگر، [[بالارفتن متوسط عمر و افزایش امید به زندگی در چین|زنان سالمند]] در مقایسه با مردان هم سن خود از شانس کم­تری برای اشتغال برخوردارند. این وضعیت پس از اجرای اصلاحات و کاهش تصدی دولت در بخش اقتصاد، بدتر هم شده است. در اواخر دهه­‌ی1970 و تمام دهه­‌ی1980، نسبت نیروی کار زنان همیشه کمی بیش از43درصد بوده است. ولی براساس گزارش منتشره از سوی ‌نیویورک تایمز، در سال1997«تنها 39درصد نیروی کار [[چین]] را زنان تشکیل می دادند، در حالی­ که آن­ها 61درصد کارگران از کار بیکار شده را به خود اختصاص می‌­دادند<ref>Rosental, Elizabeth (1998). Unemployable Femail in China. New York Times.</ref>.  
با این حال، اگرچه میزان مشارکت نیروی کار زنان در این کشور بالا است، ولی توزیع نیروی­ کار با توجه به گروه­‌های سنی، در میان زنان و مردان خیلی متفاوت است. آمار منتشره از سوی بایر و همکارانش نشان می­‌دهند که درصد شاغلان مرد و زن در سال1987 به ترتیب 7/97درصد و 6/73درصد برای گروه­‌های سنی بین 45 تا 49 سال بوده است. این درحالی است که این میزان برای گروه­‌های سنی بین 55 تا 59سال، 2/73درصد و 7/28درصد بوده است. به عبارت دیگر، [[بالارفتن متوسط عمر و افزایش امید به زندگی در چین|زنان سالمند]] در مقایسه با مردان هم سن خود از شانس کم­تری برای اشتغال برخوردارند. این وضعیت پس از اجرای اصلاحات و کاهش تصدی دولت در بخش اقتصاد، بدتر هم شده است. در اواخر دهه­‌ی1970 و تمام دهه­‌ی1980، نسبت نیروی کار زنان همیشه کمی بیش از43درصد بوده است. ولی براساس گزارش منتشره از سوی نیویورک تایمز، در سال1997«تنها 39درصد نیروی کار [[چین]] را زنان تشکیل می‌دادند، در حالی­ که آن‌ها 61درصد کارگران از کار بیکار شده را به خود اختصاص می‌­دادند<ref>Rosental, Elizabeth (1998). Unemployable Femail in China. New York Times.</ref>.  
 
اگرچه براساس قانون کار [[چین]]، تبعیض براساس جنسیت غیر قانونی است، به نظر می‌رسد با توجه به واگذاری بخش عمده­‌ی اقتصاد به بخش غیر دولتی که به طور فزاینده و قابل توجهی در اقتصاد [[چین]] تأثیر گذار هستند، و اتخاذ سیاست مبتنی بازار از سوی حکومت، دولت کنترلی بر استخدام‌­های بخش غیر دولتی و وضعیت شاغلان این بخش ندارد<ref name=":1">Yuhui Li: www.bridgew.edu/soas/jiws/vol1</ref>.
 
با تلاش­ مشترک دولت و محافل مختلف [[چین]]، جایگاه زنان [[چین]] به ­طور قابل ملاحظه‌­ای ارتقا و بهبود یافته و پیشرفت امور زنان وارد مرحله‌­ی مطلوب و بی سابقه­‌ای شده است. برای تحقق این هدف، از سوی دولت سازمان­‌ها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است که مهم‌­ترین این نهادها، [[فدراسیون سراسری زنان چین]] است.
 
{{به روز رسانی}}
 
== نیز نگاه کنید به ==
 [[وضعیت زنان در چین]]؛ [[تبعیض جنسیتی زنان چین]]؛ [[تبعیض جنسیتی در آموزش چین]]؛ [[تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین]]


اگرچه براساس قانون کار [[چین]]، تبعیض براساس جنسیت غیر قانونی است، به نظر می رسد با توجه به واگذاری بخش عمده­‌ی اقتصاد به بخش غیر دولتی که به طور فزاینده و قابل توجهی در اقتصاد [[چین]] تأثیر گذار هستند، و اتخاذ سیاست مبتنی بازار از سوی حکومت، دولت کنترلی بر استخدام‌­های بخش غیر دولتی و وضعیت شاغلان این بخش ندارد<ref name=":1" />.
== کتابشناسی ==
<references />


به هرحال، می‌­توان این ­گونه نتیجه گیری کرد که دولت [[چین]] و [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] این کشور، تا حد زیادی هم در خصوص دستاوردهای حاصله برای جامعه‌­ی زنان در بیش از 60 سال گذشته و هم­چنین، مشکلاتی که امروزه  زنان این کشور با آن رو­به ­رو هستند، مستقیما نقش داشته و مسئول می­‌باشند. چون دولت این کشور براساس سیاست‌­های ترسیم شده از سوی حزب، سیاست­‌ها و برنامه­‌های اجرایی خود را تنظیم می­‌کند. لذا، گاهی اوقات در اجرای دستورات حزبی، منافع زنان قربانی شده و یا منجر به توقف و بازگشت از پیشرفت­‌های حاصله طی دهه­‌های گذشته در خصوص آزادی زنان می­‌شود. به عبارت دیگر، اجرای سیستم سوسیالیستی در [[چین]] لزوما به معنای ایجاد محیط لازم برای زنان جهت رسیدن به شرایط برابر با مردان نیست. بنابراین، وجود نابرابری جنسیتی در این کشور به انحای مختلف، در سطوح فردی و کلان هم­چنان موضوعی قابل بحث است.
== منبع اصلی ==
سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی].


تا پایان سال2002، [[جمعیت چین|جمعیت زنان چین]] جمعا به620 میلیون نفر رسید که این رقم شامل 5/48درصد از مجموع [[جمعیت چین]] می­‌شود. دولت [[چین]] به پیشرفت زنان بسیار اهمیت داده و برابری مردان و زنان یکی از سیاست­‌های اساسی برای کمک به پیشرفت جامعه­‌ی این کشور اعلام شده و تلاش دولت بر آن است تا سیاست کلان کشور، طبق اصول مشارکت برابری مردان و زنان پیش رود تا پیشرفت و بهره­‌مندی مشترک سیاسی و قانونی زنان تضمین شود. در این راستا، از اواسط دهه­‌ی90 قرن گذشته، دولت چین«طرح بزرگ پیشرفت زنان [[چین]]» را برای دو دوره­‌ی 5 و 10 ساله تنظیم و اعلان کرده است. با این کار، از حقوق قانونی زنان دفاع شده و محیط اجتماعی برای پیشرفت زنان چین بهبود یافته و پیشرفت همه جانبه­‌ی امور زنان وارد مرحله­‌ی مطلوب و بی سابقه‌­ای شده است. زنان چین از نظر قانونی، نه تنها در زمینه­‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و خانواده از حقوق برابر با مردان بهره‌­مند هستند، بلکه دفاع از حقوق ویژه­‌ی زنان، به­ عنوان یکی از بخش‌­های مهم حفظ و تضمین حقوق بشر اساسی چین، روزبه روز بیشتر مورد توجه دولت و جامعه قرار گرفته است. با تلاش­ مشترک دولت و محافل مختلف [[چین]]، جایگاه زنان [[چین]] به ­طور قابل ملاحظه‌­ای ارتقا و بهبود یافته و پیشرفت امور زنان وارد مرحله‌­ی مطلوب و بی سابقه­‌ای شده است. برای تحقق این هدف، از سوی دولت سازمان­‌ها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است که مهم‌­ترین این نهادها، [[فدراسیون سراسری زنان چین]] است. <ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد اول، ص321-335</ref>
== نویسنده مقاله ==
علی محمد سابقی
[[رده:زنان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۵

در طول تاریخ چند هزار ساله­‌ی چین، زنان این کشور، هم­چون زنان سایر فرهنگ­‌ها و جوامع مختلف سنتی، به خاطر جایگاه پستی که در جامعه داشتند، همیشه با تحقیر و محرومیت رو به رو بوده‌­اند. باور خرافی سیستماتیک، نهادینه شده و ریشه دار تبعیض جنسیتی مرسوم در چین، ریشه در برخی از سنت­‌های کهن و اندیشه‌­های کنفوسیوسی دارد که پایه و بنیان خانوداه و اجتماع را در«اطاعت زن از شوهر، شهروندان از حاکم، و اطاعت پسر از پدر و جوانان از سالمندان» اعلام کرده است. این قانون اطاعت، در طول هزاران سال در خدمت حفظ نظم اجتماعی جامعه‌­ی مردسالار چین بوده و در این چرخه­‌ی قانونی، همیشه این زن بوده است­ که در طول حیات خود، بدون داشتن هیچ­‌گونه حقی، می‌بایست به ترتیب از پدر، برادر، همسر و در نهایت از پسر خود اطاعت کرده و به آن‌ها وابسته باشد.

تبعیض جنسیتی در آموزش چین

علی­رغم بهبودهای چشمگیر حاصله در وضعیت و جایگاه زنان در چین پس از حاکمیت حزب کمونیست، به ویژه اجرای اصلاحات اقتصادی، هنوز هم جامعه­‌ی زنان این کشور تا حدودی با تبعیض‌­های جنسیتی در درآمد، اشتغال در بخش­‌های دولتی و بخش خصوصی، سطوح آموزشی، و نیروی کار، هر کدام در درجات مختلفی رنج می‌­برند. برای نمونه، بوِرلی هوپر که در سال 1991میلادی پژوهشی پیرامون جنسیت و آموزش و پرورش در چین انجام داده، اشاره می­‌کند که از سال1949 تا کنون، در مدارس چین همواره تعداد دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر کم­تر بوده است. در سال1950 وقتی جمهوری خلق چین تازه تأسیس شده بود، 26درصد دانش آموزان مدارس ابتدایی، 26درصد مدارس متوسطه، و 23درصد دانشجویان مراکز آموزش عالی دختر بودند. با پایان دهه­‌ی1980(یک دهه پس از اجرای اصلاحات) این درصدها به ترتیب به 46، 41، و 33درصد افزایش یافت، این آمار نشان می­‌دهد که هنوز هم برای برابری آموزشی دختران در مراکز آموزش عالی مشکلاتی وجود دارد[۱].

البته باید اشاره نمود که در سال­‌های اخیر، با توسعه­‌ی اقتصاد و گسترش فضای دانشگاهی در کشور چین، این تفاوت جنسیتی در امر آموزش در سطوح مختلف کاملا تغییر کرده و میزان حضور دختران در مدارس و دانشگاه‌­ها پایین­‌تر از پسران نیست. طبق آمار منتشره درسال2009میلادی، تعداد دانش آموزان و دانشجویان دختر در مدارس و مراکز آموزش عالی چین نسبت به کل دانشجویان به شرح زیر است:

تعداد دانش آموزان دختر نسبت به کل دانش آموزان در مدارس ابتدایی 27/46درصد؛ در مدارس ابتدایی بزرگسالان 90/53درصد؛ در مدارس معمولی راهنمایی 32/47درصد؛ در مراکز فنی و حرفه‌ای 35/47درصد؛ در مقطع دبیرستان 58/45درصد؛ در سواد آموزی بزرگسالان 08/55درصد؛ در مراکز آموزش عالی براساس مقاطع تحصیلی لیسانس 04/47درصد؛ فوق لیسانس 63/49درصد؛ مقطع دکتری 86/34درصد؛ مقطع لیسانس بزرگسالان 33/52 درصد؛ و آموزش مجازی در مقاطع مختلف 75/48درصد بوده است که تقریبا مساوی با پسران و مردان است[۲].

تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین

اگر از میزان مشارکت نیروی کار زنان به عنوان شاخصی برای اندازه‌­گیری برابری جنسیتی استفاده شود، کشور چین یکی از مساوات طلبانه­‌ترین کشورهای جهان خواهد بود. مشارکت نیروی کار زنان در چین پس از تأسیس جمهوری خلق، به طور چشمگیری افزایش یافته و اینک تقریبا در سطح جهانی قرار دارد. براساس مطالعات انجام شده توسط بایر و همکاران، از میان زنانی که بین سال‌­های1966 تا1976(دوران انقلاب فرهنگی) ازدواج کرده­‌اند، 92درصد شاغل بوده­‌اند[۳].

با این حال، اگرچه میزان مشارکت نیروی کار زنان در این کشور بالا است، ولی توزیع نیروی­ کار با توجه به گروه­‌های سنی، در میان زنان و مردان خیلی متفاوت است. آمار منتشره از سوی بایر و همکارانش نشان می­‌دهند که درصد شاغلان مرد و زن در سال1987 به ترتیب 7/97درصد و 6/73درصد برای گروه­‌های سنی بین 45 تا 49 سال بوده است. این درحالی است که این میزان برای گروه­‌های سنی بین 55 تا 59سال، 2/73درصد و 7/28درصد بوده است. به عبارت دیگر، زنان سالمند در مقایسه با مردان هم سن خود از شانس کم­تری برای اشتغال برخوردارند. این وضعیت پس از اجرای اصلاحات و کاهش تصدی دولت در بخش اقتصاد، بدتر هم شده است. در اواخر دهه­‌ی1970 و تمام دهه­‌ی1980، نسبت نیروی کار زنان همیشه کمی بیش از43درصد بوده است. ولی براساس گزارش منتشره از سوی نیویورک تایمز، در سال1997«تنها 39درصد نیروی کار چین را زنان تشکیل می‌دادند، در حالی­ که آن‌ها 61درصد کارگران از کار بیکار شده را به خود اختصاص می‌­دادند[۴].

اگرچه براساس قانون کار چین، تبعیض براساس جنسیت غیر قانونی است، به نظر می‌رسد با توجه به واگذاری بخش عمده­‌ی اقتصاد به بخش غیر دولتی که به طور فزاینده و قابل توجهی در اقتصاد چین تأثیر گذار هستند، و اتخاذ سیاست مبتنی بازار از سوی حکومت، دولت کنترلی بر استخدام‌­های بخش غیر دولتی و وضعیت شاغلان این بخش ندارد[۵].

با تلاش­ مشترک دولت و محافل مختلف چین، جایگاه زنان چین به ­طور قابل ملاحظه‌­ای ارتقا و بهبود یافته و پیشرفت امور زنان وارد مرحله‌­ی مطلوب و بی سابقه­‌ای شده است. برای تحقق این هدف، از سوی دولت سازمان­‌ها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است که مهم‌­ترین این نهادها، فدراسیون سراسری زنان چین است.

در حال به روز رسانی و ویرایش

نیز نگاه کنید به

 وضعیت زنان در چین؛ تبعیض جنسیتی زنان چین؛ تبعیض جنسیتی در آموزش چین؛ تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین

کتابشناسی

  1.   Hooper, Beverley)1991(.“Gender and Education”. Chinese Education: Problems, Policies and Prospects. Edited by Irving  Epstein. New York: Garland Publishing.
  2. Chinese Statistical Year Book,2009
  3.   Bauer, John and et.al. (1992). Gender Inequality in Urban China. In Education and Employment. Modern China. Beijing Review, 18(3),pp.330-370
  4. Rosental, Elizabeth (1998). Unemployable Femail in China. New York Times.
  5. Yuhui Li: www.bridgew.edu/soas/jiws/vol1

منبع اصلی

سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.

نویسنده مقاله

علی محمد سابقی