زبان و خط چینی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Banner-1711743 1920.jpg|بندانگشتی|زبان چینی یک نماد فرهنگی | [[پرونده:Banner-1711743 1920.jpg|بندانگشتی|زبان چینی یک نماد فرهنگی است، قابل بازیابی از: https://www.fundssociety.com/es/noticias/mercados/dws22-razones-para-fijarse-en-las-acciones-japonesas/]] | ||
زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید میآید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت بهشمار میآید. صورتهای بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می شوند که فعالیتهای فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیتها را به نتیجهگیری خاصی سوق | زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید میآید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت بهشمار میآید. صورتهای بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می شوند که فعالیتهای فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیتها را به نتیجهگیری خاصی سوق میدهند. بنابراین میتوان گفت زبان، تجلی آوایی، نوشتاری، و رفتاری، مفهومی استکه در جریان فعالیتهای فکری پدید آمده است<ref>ناکامورا، هاجیمه(1378). شیوه های تفکر ملل شرق(هند، چین، تبت، [[ژاپن]]). ترجمه مصطفی عقیلی وحسین کیانی. تهران:انتشارات حکمت</ref>. | ||
=== | === تاریخچه === | ||
در خصوص ماهیت [[زبان چینی]] بحثهای زیادی شده است. گروهی ترجیح | در خصوص ماهیت [[زبان چینی]] بحثهای زیادی شده است. گروهی ترجیح میدهند [[زبان چینی]] را زبانی واحد و زیر مجموعههای آن را گویش تلقی کنند. ترجیح گروه دیگر آن است که از واژه ی«خانوادهی [[زبان چینی|زبانهای چینی]]» برای مجموعهی زبانها در [[چین]] استفاده شود و هر کدام از زیر مجموعهها مستقلا زبان تلقی شوند. به هرحال، طبق نظر برخی از زبان شناسان، ریشهی بسیاری از زبانهای شرقی، [[زبان چینی|زبان سنتی چینی]] است که قدمتی بالغ بر ۵۰۰۰ سال دارد. البته اخیرا در شمال [[چین]] سنگ نوشتههایی متعلق به قرن چهاردهم پیش از میلاد، کشف شده است که روی آنها آثاری از کاراکترهای کهن چینی مشاهده میشود. علاوه بر زبان چینی مدرن که امروزه در کشور پهناور [[چین]] به کار میرود، خط نوشتاری زبانهای کرهای و ژاپنی، زبان نواحی هنگکنگ و تایوان، و [[زبان چینی]] مورد استفاده در سنگاپور و مالزی، همگی از [[زبان چینی]] منشعب شدهاند. در عین حال، زبان مورد استفاده در ۴ کشور آخر، بیشترین قرابت را با [[زبان چینی]] سنتی (قدیمی) دارد. [[زبان چینی]] که به زبان مردم این کشور خَنیو (Han Yu) و یا پوتونگ خوا نامیده میشود، زبانی است آهنگین که در گذشته نگارش آن بهصورت عمودی و از بالا به پایین و از راست به چپ بوده، ولی بعدها تغییر جهت داده و به صورت افقی و از چپ به راست نوشته میشود. | ||
در تمام زبانهای مردم متمدن جهان، فراگرفتن خواندن و نوشتن، با | در تمام زبانهای مردم متمدن جهان، فراگرفتن خواندن و نوشتن، با یکدیگر همراه است. اما، در [[زبان چینی]] اینگونه نیست. هستند افراد بسیاری که به [[زبان چینی]] میتوانند صحبت کنند، ولی از نوشتن و خواندن آن عاجزند. در واقع، [[زبان چینی|چینی گفتاری]] و [[خط چینی|نوشتاری]] در حکم دو زبان جداگانه هستند که رسانهی یکی شنیداری و رسانهی دیگری دیداری است. مشهور است که [[زبان چینی|چینی گفتاری]] یکی از ساده ترین زبانهای جهان است، در حالی که [[خط چینی|چینی نوشتاری]] از دشوارترین آنها. در اصل تعداد نویسههای آن بین 70 تا 80 هزار برآورد شده که در حالحاضر اغلب آنها منسوخ شده و جز برای کاربردهای ادبی و مطالعهی متون کهن از آنها استفاده نمیشود. | ||
در حال حاضر نگارش به [[خط چینی]] به دو صورت سنتی و یا کلاسیک، و ساده شده صورت میگیرد. ساده شدن کاراکترهای [[زبان چینی]] پس از روی کار آمدن [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] و به دستور [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] انجام شد. از سال 1958 نیز برای آوانویسی نویسههای چینی، سیستمی به نام پین یین (Pin Yin) ابداع شد تا تلفظ آن برای غیر چینی زبانها نیز آسان شود. خط نوشتاری و زبان گفتاری چینی انواع مختلفی دارد که عمدهترین آنها 14 زبان است که در نواحی مختلف [[چین]] مورد استفاده قرار | در حال حاضر نگارش به [[خط چینی]] به دو صورت سنتی و یا کلاسیک، و ساده شده صورت میگیرد. ساده شدن کاراکترهای [[زبان چینی]] پس از روی کار آمدن [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] و به دستور [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] انجام شد. از سال 1958 نیز برای آوانویسی نویسههای چینی، سیستمی به نام پین یین (Pin Yin) ابداع شد تا تلفظ آن برای غیر چینی زبانها نیز آسان شود. خط نوشتاری و زبان گفتاری چینی انواع مختلفی دارد که عمدهترین آنها 14 زبان است که در نواحی مختلف [[چین]] مورد استفاده قرار میگیرد. | ||
تکامل تدریجی [[زبان چینی]] نیز شبیه زبانهای لاتین است. اما زمینههای سیاسی و اجتماعی که [[زبان چینی]] در آن رشد کرده با زبان لاتین کاملا متفاوت است. در اروپا تجزیهی سیاسی باعث پیدایش کشورهای مستقلی شد که هر کدام به بزرگی یکی از استانهای [[چین]] هستند. تشکیل کشور مستقل، باعث پیدایش تمایل سیاسی برای ایجاد فرهنگ و ادبیات جدا و مستقل شد تا هر کشوری را از دیگری متمایز سازد و زبان ویژه | تکامل تدریجی [[زبان چینی]] نیز شبیه زبانهای لاتین است. اما زمینههای سیاسی و اجتماعی که [[زبان چینی]] در آن رشد کرده با زبان لاتین کاملا متفاوت است. در اروپا تجزیهی سیاسی باعث پیدایش کشورهای مستقلی شد که هر کدام به بزرگی یکی از استانهای [[چین]] هستند. تشکیل کشور مستقل، باعث پیدایش تمایل سیاسی برای ایجاد فرهنگ و ادبیات جدا و مستقل شد تا هر کشوری را از دیگری متمایز سازد و زبان ویژه ای برای هر کدام از دولت-ملتها ایجاد شود. اما در [[چین]] فرهنگ و ادبیات واحد به حیات خود ادامه داد، در حالیکه [[زبان چینی|زبان گفتاری]] در شهرها و مناطق مختلف به لحاظ ویژگیهای جغرافیایی از یکدیگر متفاوت بودند. جنوب [[چین]] که کوهستانی است، تنوع زبانی آن از شمال [[چین]] که دشت است بیش تر است. هم چنین، در اروپا زبان هر کشور، بر اساس زبان پایتخت استاندارد می شد و این مسأله دسته بندی زبانها را به تناسب کشورها آسان می کرد و این شیوه باعث عمیق شدن تفاوتهای زبانی شد. مثلا یک کشاورز در یک سوی مرز میبایست شیوهی سخن گفتن خود را با [[پاریس]] تنظیم کند، در حالیکه کشاورز دیگری در آن سوی خط مرزی، از الگوی مادریدی استفاده میکرد. افزون براین، سبک نوشتن نیز از پایتخت الگو برداری می شد و استفاده از زبان محلی یا آمیختن زبان پایتخت با زبان محلی خوشایند نبود. اما این شیوهی استاندارد سازی [[زبان چینی|زبان گفتاری]] هم در [[چین]] اتفاق نیفتاد. لذا زبان گفتاری استانداردی که در سرتاسر [[چین]] مورد استفاده قرار گیرد، به وجود نیامد. | ||
در زبان چینی، قاعدههای صرف و نحو چنان ساده است | در زبان چینی، قاعدههای صرف و نحو چنان ساده است که میتوان گفت اصلا صرف و نحو ندارد. هر یک از واژههای چینی برحسب جایگاهش در جمله و بر اساس تغییر لحن و تأکید گوینده روی واژهها میتواند در حکم اسم یا فعل، صفت یا قید باشد. در [[زبان چینی|زبان معمول چینی]]، واژهها عموما تک هجایی هستند، و هرچند که گویشهای آن در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند، ولی همگی در این اصل مشترکند. از دیگر ویژگیهای [[زبان چینی]] این است که آواهای هر واژه به چهار گونه تلفظ میشود(زبان ماندارین یا زبان شمال [[چین]] دارای 4 آهنگ و زبان کانتونی 8 آهنگ است) و هر تلفظی معنای متفاوتی دارد و از نوع قرار گرفتن کاراکترها در کنار هم هزاران واژهی تازه ساخته می شود. بنابراین، هر کلمه دارای معانی بسیاری میتواند باشد که تنها با تغییر در لحن و تأکید روی هجاها و کاراکترها از هم باز شناخته میشوند. در [[زبان چینی]] اصل براین است که هر واژه دارای معانی گوناگون و بدون حد و حصر باشد. برای نمونه، واژهی یک هجایی«فو» با تغییر نواخت به معنای شوهر، پدر، زن، مربی، کاخ، جامه، پوست، تیر، دیگ، سعادت، توانگر، نیرو دادن، پایبند کردن، پاک کردن، موافقت، باز و فرو افتاده به کار میرود. در این زبان گاهی با به کار بردن کلمات مترادف در کنار هم و یا تکرار یک کلمه، واژه ساخته میشود، مانند«کَن- چی یِن» به معنای( نگاه کردن- دیدن) و یا «مَن- مَن» به معنای(آهسته). | ||
[[زبان چینی]] از لحاظ داشتن افعالی که ظرافت تغییر و به تبع آن دگرگونی معنایی داشته باشد فقیر است، ولی به لحاظ داشتن واژههایی که اَشکالی هستند، قوی است. این زبان تک سیلابی غیر صرفی است. واژهها بیشتر تصورات عینی را به شنونده منتقل | [[زبان چینی]] از لحاظ داشتن افعالی که ظرافت تغییر و به تبع آن دگرگونی معنایی داشته باشد فقیر است، ولی به لحاظ داشتن واژههایی که اَشکالی هستند، قوی است. این زبان تک سیلابی غیر صرفی است. واژهها بیشتر تصورات عینی را به شنونده منتقل میکنند تا مفاهیم انتزاعی قابل درک از آن واژه را. توضیح و تفسیرها هم اغلب با کمک نمادهای مشهود انجام میگیرد و چیزی که قابل مشاهده و حسی نباشد، مورد شک و تردید قرار می گیرد. مطلوب آنها، درک بیواسطه است. | ||
میتوان گفت [[زبان چینی]] زبانی هنری است، زیرا میل به خوش آهنگی دارد و جملههایش آکنده از معانی ظریف و زیباست که بر پایهی مفاهیم انتزاعی و کلی نیست، بلکه بر استفادهی آزاد از عبارات و اشارات تاریخی استوار است. لذا، ادبای چینی علاقه به کاربرد اصطلاحات غامضی دارند که سرشار از واژههای پرآب و تاب و ایما و اشاره باشد. و به همین دلیل است که چینی که در گذشته حتی 3درصد از جمعیتش نیز باسواد نبوده اند، از ادبیات وسیع و پرباری و گستردهای برخوردار است. | |||
محدودهی سرزمینی [[زبان چینی]] | |||
باتوجه به رشد سرسام آور اقتصادی این | این زبان با حدود 4/1میلیارد نفر کاربر، پر گویش ترین زبان دنیاست. علاوه بر سرزمین اصلی، در مناطقی همچون هنگکنگ، ماکائو، تایوان، سنگاپور، مالزی، و هرکجای دنیا که اقلیتی از نژاد چینی زندگی می کنند( طبق آمار در حال حاضر بیش از 50 میلیون چینی مهاجر در سرتاسر جهان و در قاره<sub></sub>های مختلف دنیا سکونت داشته و به همین زبان صحبت می کنند.) از این خط و زبان استفاده مینمایند. | ||
باتوجه به رشد سرسام آور اقتصادی این کشور در سه دههی گذشته، اینک کشور [[چین]] مانند گلولهی برفی غلتان، لحظه به لحظه در حال بزرگ شدن است و پیش بینی میشود که به زودی به عنوان قدرت برتر اقتصادی، تمام دنیا را خواهد بلعید. به همین دلیل اقبال به یادگیری [[زبان چینی]] به شدت در حال افزایش است. در حال حاضر افراد خارجی بسیار زیادی در حال آموختن این زبان هستند و هر روز هم به تعداد آنان افزوده میشود.(برآورد شده که در حال حاضر بیش از 100میلیون نفر در سرتاسر جهان درحال فراگیری [[زبان چینی]] هستند.) و در دانشگاههای بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی میتوان این زبان را به عنوان زبان خارجی دوم انتخاب کرد<ref>سابقی علی محمد (1384). زبان چینی در آستانه ی جهانی شدن. فرهنگ پژوهش. شماره199</ref>. | |||
=== [[خط چینی]] === | === [[خط چینی]] === | ||
[[خط چینی|خط رسمی چینی]] تا قرن بیستم«چینی کلاسیک» نام داشت که با انواع زبانهای گفتاری رایج بسیار متفاوت بود(همانگونه که زبان لاتین از زبانهای کنونی اروپا متفاوت است). از زمان نهضت چهارم ماه می در سال1919میلادی، استاندارد رسمی کتابت در چین به بَیخوا (Baihua)، یا«چینی کشوری» تغییر کرد و ماندارین شد. هر چند به لحاظ صرفی و نحوی، کاملا منطبق با ماندارین نیست. لذا، امروزه«چینی استاندارد نوشتاری» به آنچه که در سال 1919در نتیجهی جنبش چهارم ماه می تصویب شد اطلاق | [[پرونده:Map of sinitic languages cropped-fa.svg.png|بندانگشتی|نقشه گویشهای زبانی، قابل بازیابی از: https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Map_of_sinitic_languages_cropped-fa.svg]] | ||
[[خط چینی|خط رسمی چینی]] تا قرن بیستم«چینی کلاسیک» نام داشت که با انواع زبانهای گفتاری رایج بسیار متفاوت بود(همانگونه که زبان لاتین از زبانهای کنونی اروپا متفاوت است). از زمان نهضت چهارم ماه می در سال1919میلادی، استاندارد رسمی کتابت در چین به بَیخوا (Baihua)، یا«چینی کشوری» تغییر کرد و ماندارین شد. هر چند به لحاظ صرفی و نحوی، کاملا منطبق با ماندارین نیست. لذا، امروزه«چینی استاندارد نوشتاری» به آنچه که در سال 1919در نتیجهی جنبش چهارم ماه می تصویب شد اطلاق میشود و اگرچه فرهنگ لغت مکتوب برای همهی گویشها مشترک است، اما فرهنگ لغت شفاهی هر زبان، اختصاصی است. | |||
[[خط چینی]] در واقع، نمایندهی معناهاست نه آواها و به اصطلاح اندیشه نگاری است(ایدئوگرافی) نه خط الفبایی. در نتیجه، با شناخت معنای نویسهها میتوان از موضوع نوشته آگاه شد بی آنکه نیازی به دانستن زبان باشد. چینیها برای نگارش افکار و اندیشهی خود ابتدا با رسم اشکال اشیاء منظور خود را به دیگران تفهیم | [[خط چینی]] در واقع، نمایندهی معناهاست نه آواها و به اصطلاح اندیشه نگاری است(ایدئوگرافی) نه خط الفبایی. در نتیجه، با شناخت معنای نویسهها میتوان از موضوع نوشته آگاه شد بی آنکه نیازی به دانستن زبان باشد. چینیها برای نگارش افکار و اندیشهی خود ابتدا با رسم اشکال اشیاء منظور خود را به دیگران تفهیم میکردند، ولی بعدها به دلیل نا رسا بودن این روش ترکیباتی ساختند تا بهتر بتوانند اندیشههای خود را بیان کنند. [[خط چینی]] همراه با [[هنر خوشنویسی چینی|هنر خوشنویسی]] یکی از جلوههای عالی [[هنر چینی]] و ظرافت آن به شمار می رود و با نگارگری پیوندی بسیار نزدیک دارد. در این زبان، با شناخت معنای کاراکترهاست که معنای واژه نیز درک میشود. | ||
به همین سبب است | به همین سبب است که مردمانی با گویشهای کاملا متفاوت، از طریق نگارش همانند، با هم پیوند یافته و هرکس به زبان خود متن واحد را می خواند و می فهمد. برای نمونه، در زبان ماندارین(پکنی) به واژهی ''رود''«چیانگ»، و در زبان کانتونی آن را«کونگ»، و به زبان وِنچو«کوا» گفته میشود، ولی هنگام نوشتن هر سه زبان این واژه را به یک نوع مینویسند. ولذا، در طول تاریخ، این خط بیالفبا که بیشتر از راه چشم فهمیده میشود تا گوش، برای کشور پهناوری با مانعهای طبیعی بسیار و گروههای زبانی گوناگون، موهبتی با ارزش بهشمار میرود و همیشه به عاملی برای وحدت سرزمینی و ملی مردمان این سرزمین پهناور تبدیل شده و فرمان امپراتور در همه جا بیکم و کاست فهمیده میشد. | ||
در نتیجه، هر چینی با سواد در هر نقطه از | در نتیجه، هر چینی با سواد در هر نقطه از خاک این کشور میتواند آثار ادبی کشور خویش، از جمله، نوشتههای سدهها و هزارههای پیشین را بخواند و بفهمد. بدین ترتیب، [[زبان چینی|زبان نگارشی چینی]] در کوتاه گویی و توان بیان و رساندن مفهوم به جایی رسیده است که زبان گفتاری در برابر آن کم میآورد<ref>آشوری، داریوش(1358) نگاهی به سرزمین، تاریخ، جامعه و فرهنگ چین از دیرینه ترین روزگار تا پایان سده ی نوزدهم. تهران: مرکز فرهنگ آسیا؛ انتشارات امیر کبیر .</ref>. بعضی معتقدند [[زبان چینی]] بسیار زیبا و عمیق است و برای راهیابی به اعماق فرهنگ شرقی باید با این کاراکترهای ناآشنا مانوس شد و راز درون آن کاراکتر را کشف کرد. برخی هم معتقدند این طور نیست. | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[زبان و ادبیات چینی]]؛ [[تاریخ چین]]؛ [[زبان چینی]]؛ [[خط چینی]] | |||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
== منبع اصلی == | |||
<sub><big>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی].</big></sub> | |||
== | == نویسنده مقاله == | ||
علی محمد سابقی | |||
[[رده:خط، زبان و ادبیات]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۳۸

زبان در حیات فرهنگی یک ملت، همیشه نقشی بنیادین داشته و چنان پر اهمیت است که وقتی یک نظام خاص زبانی پدید میآید، گویی ملتی نوین ظهور کرده است. لذا، زبان مشترک، یکی از معیارهای تعیین هویت یک ملت بهشمار میآید. صورتهای بیانی در ضمیر آگاه مردم، معیارهایی می شوند که فعالیتهای فکری را به صورت الگویی ثابت تبدیل و فعالیتها را به نتیجهگیری خاصی سوق میدهند. بنابراین میتوان گفت زبان، تجلی آوایی، نوشتاری، و رفتاری، مفهومی استکه در جریان فعالیتهای فکری پدید آمده است[۱].
تاریخچه
در خصوص ماهیت زبان چینی بحثهای زیادی شده است. گروهی ترجیح میدهند زبان چینی را زبانی واحد و زیر مجموعههای آن را گویش تلقی کنند. ترجیح گروه دیگر آن است که از واژه ی«خانوادهی زبانهای چینی» برای مجموعهی زبانها در چین استفاده شود و هر کدام از زیر مجموعهها مستقلا زبان تلقی شوند. به هرحال، طبق نظر برخی از زبان شناسان، ریشهی بسیاری از زبانهای شرقی، زبان سنتی چینی است که قدمتی بالغ بر ۵۰۰۰ سال دارد. البته اخیرا در شمال چین سنگ نوشتههایی متعلق به قرن چهاردهم پیش از میلاد، کشف شده است که روی آنها آثاری از کاراکترهای کهن چینی مشاهده میشود. علاوه بر زبان چینی مدرن که امروزه در کشور پهناور چین به کار میرود، خط نوشتاری زبانهای کرهای و ژاپنی، زبان نواحی هنگکنگ و تایوان، و زبان چینی مورد استفاده در سنگاپور و مالزی، همگی از زبان چینی منشعب شدهاند. در عین حال، زبان مورد استفاده در ۴ کشور آخر، بیشترین قرابت را با زبان چینی سنتی (قدیمی) دارد. زبان چینی که به زبان مردم این کشور خَنیو (Han Yu) و یا پوتونگ خوا نامیده میشود، زبانی است آهنگین که در گذشته نگارش آن بهصورت عمودی و از بالا به پایین و از راست به چپ بوده، ولی بعدها تغییر جهت داده و به صورت افقی و از چپ به راست نوشته میشود.
در تمام زبانهای مردم متمدن جهان، فراگرفتن خواندن و نوشتن، با یکدیگر همراه است. اما، در زبان چینی اینگونه نیست. هستند افراد بسیاری که به زبان چینی میتوانند صحبت کنند، ولی از نوشتن و خواندن آن عاجزند. در واقع، چینی گفتاری و نوشتاری در حکم دو زبان جداگانه هستند که رسانهی یکی شنیداری و رسانهی دیگری دیداری است. مشهور است که چینی گفتاری یکی از ساده ترین زبانهای جهان است، در حالی که چینی نوشتاری از دشوارترین آنها. در اصل تعداد نویسههای آن بین 70 تا 80 هزار برآورد شده که در حالحاضر اغلب آنها منسوخ شده و جز برای کاربردهای ادبی و مطالعهی متون کهن از آنها استفاده نمیشود.
در حال حاضر نگارش به خط چینی به دو صورت سنتی و یا کلاسیک، و ساده شده صورت میگیرد. ساده شدن کاراکترهای زبان چینی پس از روی کار آمدن حزب کمونیست و به دستور مائو انجام شد. از سال 1958 نیز برای آوانویسی نویسههای چینی، سیستمی به نام پین یین (Pin Yin) ابداع شد تا تلفظ آن برای غیر چینی زبانها نیز آسان شود. خط نوشتاری و زبان گفتاری چینی انواع مختلفی دارد که عمدهترین آنها 14 زبان است که در نواحی مختلف چین مورد استفاده قرار میگیرد.
تکامل تدریجی زبان چینی نیز شبیه زبانهای لاتین است. اما زمینههای سیاسی و اجتماعی که زبان چینی در آن رشد کرده با زبان لاتین کاملا متفاوت است. در اروپا تجزیهی سیاسی باعث پیدایش کشورهای مستقلی شد که هر کدام به بزرگی یکی از استانهای چین هستند. تشکیل کشور مستقل، باعث پیدایش تمایل سیاسی برای ایجاد فرهنگ و ادبیات جدا و مستقل شد تا هر کشوری را از دیگری متمایز سازد و زبان ویژه ای برای هر کدام از دولت-ملتها ایجاد شود. اما در چین فرهنگ و ادبیات واحد به حیات خود ادامه داد، در حالیکه زبان گفتاری در شهرها و مناطق مختلف به لحاظ ویژگیهای جغرافیایی از یکدیگر متفاوت بودند. جنوب چین که کوهستانی است، تنوع زبانی آن از شمال چین که دشت است بیش تر است. هم چنین، در اروپا زبان هر کشور، بر اساس زبان پایتخت استاندارد می شد و این مسأله دسته بندی زبانها را به تناسب کشورها آسان می کرد و این شیوه باعث عمیق شدن تفاوتهای زبانی شد. مثلا یک کشاورز در یک سوی مرز میبایست شیوهی سخن گفتن خود را با پاریس تنظیم کند، در حالیکه کشاورز دیگری در آن سوی خط مرزی، از الگوی مادریدی استفاده میکرد. افزون براین، سبک نوشتن نیز از پایتخت الگو برداری می شد و استفاده از زبان محلی یا آمیختن زبان پایتخت با زبان محلی خوشایند نبود. اما این شیوهی استاندارد سازی زبان گفتاری هم در چین اتفاق نیفتاد. لذا زبان گفتاری استانداردی که در سرتاسر چین مورد استفاده قرار گیرد، به وجود نیامد.
در زبان چینی، قاعدههای صرف و نحو چنان ساده است که میتوان گفت اصلا صرف و نحو ندارد. هر یک از واژههای چینی برحسب جایگاهش در جمله و بر اساس تغییر لحن و تأکید گوینده روی واژهها میتواند در حکم اسم یا فعل، صفت یا قید باشد. در زبان معمول چینی، واژهها عموما تک هجایی هستند، و هرچند که گویشهای آن در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند، ولی همگی در این اصل مشترکند. از دیگر ویژگیهای زبان چینی این است که آواهای هر واژه به چهار گونه تلفظ میشود(زبان ماندارین یا زبان شمال چین دارای 4 آهنگ و زبان کانتونی 8 آهنگ است) و هر تلفظی معنای متفاوتی دارد و از نوع قرار گرفتن کاراکترها در کنار هم هزاران واژهی تازه ساخته می شود. بنابراین، هر کلمه دارای معانی بسیاری میتواند باشد که تنها با تغییر در لحن و تأکید روی هجاها و کاراکترها از هم باز شناخته میشوند. در زبان چینی اصل براین است که هر واژه دارای معانی گوناگون و بدون حد و حصر باشد. برای نمونه، واژهی یک هجایی«فو» با تغییر نواخت به معنای شوهر، پدر، زن، مربی، کاخ، جامه، پوست، تیر، دیگ، سعادت، توانگر، نیرو دادن، پایبند کردن، پاک کردن، موافقت، باز و فرو افتاده به کار میرود. در این زبان گاهی با به کار بردن کلمات مترادف در کنار هم و یا تکرار یک کلمه، واژه ساخته میشود، مانند«کَن- چی یِن» به معنای( نگاه کردن- دیدن) و یا «مَن- مَن» به معنای(آهسته).
زبان چینی از لحاظ داشتن افعالی که ظرافت تغییر و به تبع آن دگرگونی معنایی داشته باشد فقیر است، ولی به لحاظ داشتن واژههایی که اَشکالی هستند، قوی است. این زبان تک سیلابی غیر صرفی است. واژهها بیشتر تصورات عینی را به شنونده منتقل میکنند تا مفاهیم انتزاعی قابل درک از آن واژه را. توضیح و تفسیرها هم اغلب با کمک نمادهای مشهود انجام میگیرد و چیزی که قابل مشاهده و حسی نباشد، مورد شک و تردید قرار می گیرد. مطلوب آنها، درک بیواسطه است.
میتوان گفت زبان چینی زبانی هنری است، زیرا میل به خوش آهنگی دارد و جملههایش آکنده از معانی ظریف و زیباست که بر پایهی مفاهیم انتزاعی و کلی نیست، بلکه بر استفادهی آزاد از عبارات و اشارات تاریخی استوار است. لذا، ادبای چینی علاقه به کاربرد اصطلاحات غامضی دارند که سرشار از واژههای پرآب و تاب و ایما و اشاره باشد. و به همین دلیل است که چینی که در گذشته حتی 3درصد از جمعیتش نیز باسواد نبوده اند، از ادبیات وسیع و پرباری و گستردهای برخوردار است.
محدودهی سرزمینی زبان چینی
این زبان با حدود 4/1میلیارد نفر کاربر، پر گویش ترین زبان دنیاست. علاوه بر سرزمین اصلی، در مناطقی همچون هنگکنگ، ماکائو، تایوان، سنگاپور، مالزی، و هرکجای دنیا که اقلیتی از نژاد چینی زندگی می کنند( طبق آمار در حال حاضر بیش از 50 میلیون چینی مهاجر در سرتاسر جهان و در قارههای مختلف دنیا سکونت داشته و به همین زبان صحبت می کنند.) از این خط و زبان استفاده مینمایند.
باتوجه به رشد سرسام آور اقتصادی این کشور در سه دههی گذشته، اینک کشور چین مانند گلولهی برفی غلتان، لحظه به لحظه در حال بزرگ شدن است و پیش بینی میشود که به زودی به عنوان قدرت برتر اقتصادی، تمام دنیا را خواهد بلعید. به همین دلیل اقبال به یادگیری زبان چینی به شدت در حال افزایش است. در حال حاضر افراد خارجی بسیار زیادی در حال آموختن این زبان هستند و هر روز هم به تعداد آنان افزوده میشود.(برآورد شده که در حال حاضر بیش از 100میلیون نفر در سرتاسر جهان درحال فراگیری زبان چینی هستند.) و در دانشگاههای بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی میتوان این زبان را به عنوان زبان خارجی دوم انتخاب کرد[۲].
خط چینی

خط رسمی چینی تا قرن بیستم«چینی کلاسیک» نام داشت که با انواع زبانهای گفتاری رایج بسیار متفاوت بود(همانگونه که زبان لاتین از زبانهای کنونی اروپا متفاوت است). از زمان نهضت چهارم ماه می در سال1919میلادی، استاندارد رسمی کتابت در چین به بَیخوا (Baihua)، یا«چینی کشوری» تغییر کرد و ماندارین شد. هر چند به لحاظ صرفی و نحوی، کاملا منطبق با ماندارین نیست. لذا، امروزه«چینی استاندارد نوشتاری» به آنچه که در سال 1919در نتیجهی جنبش چهارم ماه می تصویب شد اطلاق میشود و اگرچه فرهنگ لغت مکتوب برای همهی گویشها مشترک است، اما فرهنگ لغت شفاهی هر زبان، اختصاصی است.
خط چینی در واقع، نمایندهی معناهاست نه آواها و به اصطلاح اندیشه نگاری است(ایدئوگرافی) نه خط الفبایی. در نتیجه، با شناخت معنای نویسهها میتوان از موضوع نوشته آگاه شد بی آنکه نیازی به دانستن زبان باشد. چینیها برای نگارش افکار و اندیشهی خود ابتدا با رسم اشکال اشیاء منظور خود را به دیگران تفهیم میکردند، ولی بعدها به دلیل نا رسا بودن این روش ترکیباتی ساختند تا بهتر بتوانند اندیشههای خود را بیان کنند. خط چینی همراه با هنر خوشنویسی یکی از جلوههای عالی هنر چینی و ظرافت آن به شمار می رود و با نگارگری پیوندی بسیار نزدیک دارد. در این زبان، با شناخت معنای کاراکترهاست که معنای واژه نیز درک میشود.
به همین سبب است که مردمانی با گویشهای کاملا متفاوت، از طریق نگارش همانند، با هم پیوند یافته و هرکس به زبان خود متن واحد را می خواند و می فهمد. برای نمونه، در زبان ماندارین(پکنی) به واژهی رود«چیانگ»، و در زبان کانتونی آن را«کونگ»، و به زبان وِنچو«کوا» گفته میشود، ولی هنگام نوشتن هر سه زبان این واژه را به یک نوع مینویسند. ولذا، در طول تاریخ، این خط بیالفبا که بیشتر از راه چشم فهمیده میشود تا گوش، برای کشور پهناوری با مانعهای طبیعی بسیار و گروههای زبانی گوناگون، موهبتی با ارزش بهشمار میرود و همیشه به عاملی برای وحدت سرزمینی و ملی مردمان این سرزمین پهناور تبدیل شده و فرمان امپراتور در همه جا بیکم و کاست فهمیده میشد.
در نتیجه، هر چینی با سواد در هر نقطه از خاک این کشور میتواند آثار ادبی کشور خویش، از جمله، نوشتههای سدهها و هزارههای پیشین را بخواند و بفهمد. بدین ترتیب، زبان نگارشی چینی در کوتاه گویی و توان بیان و رساندن مفهوم به جایی رسیده است که زبان گفتاری در برابر آن کم میآورد[۳]. بعضی معتقدند زبان چینی بسیار زیبا و عمیق است و برای راهیابی به اعماق فرهنگ شرقی باید با این کاراکترهای ناآشنا مانوس شد و راز درون آن کاراکتر را کشف کرد. برخی هم معتقدند این طور نیست.
نیز نگاه کنید به
زبان و ادبیات چینی؛ تاریخ چین؛ زبان چینی؛ خط چینی
کتابشناسی
- ↑ ناکامورا، هاجیمه(1378). شیوه های تفکر ملل شرق(هند، چین، تبت، ژاپن). ترجمه مصطفی عقیلی وحسین کیانی. تهران:انتشارات حکمت
- ↑ سابقی علی محمد (1384). زبان چینی در آستانه ی جهانی شدن. فرهنگ پژوهش. شماره199
- ↑ آشوری، داریوش(1358) نگاهی به سرزمین، تاریخ، جامعه و فرهنگ چین از دیرینه ترین روزگار تا پایان سده ی نوزدهم. تهران: مرکز فرهنگ آسیا؛ انتشارات امیر کبیر .
منبع اصلی
سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.
نویسنده مقاله
علی محمد سابقی