شعر در مصر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « روند جنبش ادبی معاصر عرب در حوزه شعر را می توان در سه مرحله مطالعه کرد. در مرحله اول، احیای شعر کهن و بازگشت به فصاحت و بلاغت آن و نیز توجه به قالب و وزن شعری مورد اهتمام بود. مرحله دوم، مرحله میان شعر کهن و شعر جدید بود که شعرای این دوره، ضمن حفظ...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:احمد زکی.png|بندانگشتی|277x277px|احمد زکی. برگرفته از سایت ahram، قابل بازیابی از https://english.ahram.org.eg/NewsContent/5/32/492540/Arts--Culture/Screens/Remembering-legendary-Egyptian-actor-Ahmed-Zaki-on.aspx]]
[[پرونده:خلیل مطران.png|بندانگشتی|251x251px|خلیل مطران. برگرفته از سایت wikipedia، قابل بازیابی از<nowiki/>https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D9%81:%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%A9_%D8%B4%D8%AE%D8%B5%D9%8A%D8%A9_%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84_%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D9%86.png]]
[[پرونده:علی محمود طه.png|بندانگشتی|234x234px|علی محمود طه. برگرفته از سایت elcinema، قابل بازیابی از<nowiki/>https://elcinema.com/en/person/2078502/]]
روند جنبش ادبی معاصر عرب در حوزه شعر را می‌توان در سه مرحله مطالعه کرد. در مرحله اول، احیای شعر کهن و بازگشت به فصاحت و بلاغت آن و نیز توجه به قالب و وزن شعری مورد اهتمام بود. مرحله دوم، مرحله میان شعر کهن و شعر جدید بود که شعرای این دوره، ضمن حفظ روش‌ها ویژگی‌های بیانی شعر قدیم، به موضوعات و تحولات جدید توجه داشتند. در مرحله بعد، شاعران به تدریج از شعر کهن فاصله گرفتند و شعر این دوره عمدتاً تحت تأثیر شعر نوین غرب قرار داشت. پژوهشگران حوزه ادبیات ، سه گرایش شعری را در این مرحله برشمرده اند: رمانتیسم، رئالیسم و سمبلیسم.<ref>الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص43.</ref>


جنبش شعری معاصر عرب با محمود سامی البارودی (1838-1904) آغاز می‌شود. او بود که شعر عرب را از قید و بندهای زبانی و مرحله بازی با کلمات و اندیشه‌های سطحی و کودکانه فراتر برد و پس از قرن‌ها انحطاط که دامنگیر شعر عرب بود، بار دیگر میان مقوله شعر و زندگی پیوند برقرار کرد.<ref>شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: [https://toosbook.ir/ انتشارات توس]، ص46.</ref> البارودی و همفکرانش به دنبال اثبات این مسأله بودند که ضعف زبان عربی به ذات آن باز نمی‌گردد و زبانی جامد، ضعیف و محصور در حوزه‌های بدیع و دیگر موانع نیست، بلکه این‌ها مسائل عرضی است که در طول دوره‌های محنت و فتور، برآن وارد شده است و لذا بایستی به جایگاه اصلی خود بازگردد تا بتواند وسیله بیان احساسات و فهم ما باشد و این امر به واقعیت نخواهد پیوست، مگر از راه قرار گرفتن آن در یک بستر فرهنگی.<ref>شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في [[مصر]] (الطبعة الخامسة). [[قاهره|القاهرة]]: [https://daralmaref.com/ دارالمعارف بمصر]، ص45.</ref> بارودی در عین بهره گیری از سنت شعری کهن، شعر را آئینه زمانه می‌دانست و باور داشت که چنانچه از زمان و محیط خود دور شود، خواهد مرد؛ لذا در شعر خود میان سنت شعری و نوگرایی انسان معاصر جمع می‌بست.<ref>الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص128.</ref> از جمله آثار بر جای مانده از او دیوان سه جلدی قصائد فی المدح و الغزل و الفخر و الحماسة و السیاسه و الاجتماع و نیز مختارات البارودی قابل ذکر است.


روند جنبش ادبی معاصر عرب در حوزه شعر را می توان در سه مرحله مطالعه کرد. در مرحله اول، احیای شعر کهن و بازگشت به فصاحت و بلاغت آن و نیز توجه به قالب و وزن شعری مورد اهتمام بود. مرحله دوم، مرحله میان شعر کهن و شعر جدید بود که شعرای این دوره، ضمن حفظ روش ها و یژگی های بیانی شعر قدیم، به موضوعات و تحولات جدید توجه داشتند. در مرحله بعد، شاعران به تدریج از شعر کهن فاصله گرفتند و شعر این دوره عمدتاً تحت تأثیر شعر نوین غرب قرار داشت. پژوهشگران حوزه ادبیات ، سه گرایش شعری را در این مرحله برشمرده اند: رمانتیسم، رئالیسم و سمبلیسم (الفا خوری،43:1995).
شاعرانی که تحت تأثیر بارودی قرار داشتند، هر چند از لحاظ ماده ادبی محافظه کار بودند و به استحکام و متانت شعر باور داشتند، فرهنگ زمانه را در شعر خود بازتاب می‌دادند.<ref>شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في [[مصر]] (الطبعة الخامسة). [[قاهره|القاهرة]]: [https://daralmaref.com/ دارالمعارف بمصر]، ص46.</ref> احمد شوقی(1869-1932)، چنین رویکردی داشت. او که در [[فرانسه]] تحصیل کرده بود و آگاهی‌های وسیعی از ادبیات فرانسه داشت، در خلق آثار خود تلاش می‌کرد تا نگاهی عمیق به تاریخ و ادبیات گذشته مصر داشته باشد. او با الهام از برخی ادیبان اروپایی که از افتخارات میراث فرهنگی روم و یونان سخن گفته اند، بخش قابل توجهی از آثار شعری خود را به گذشته تاریخی و میراث فرهنگی مصر اختصاص داد. شوقی در عین حال خود را در تنگناهای ادبیات کهن محصور نکرد و با نوآوری و ابداع، شعر خود را به مخاطبان عصر ارائه داد.<ref name=":32">شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في [[مصر]] (الطبعة الخامسة). [[قاهره|القاهرة]]: [https://daralmaref.com/ دارالمعارف بمصر]، ص47.</ref> دیوان الشوقیات او ابتدا در سال 1898 و سپس در سال 1927 به چاپ رسید. احمد شوقی را بنیانگذار شعر درام در ادبیات معاصر عرب به شمار آورده اند.<ref>شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: [https://toosbook.ir/ انتشارات توس]، ص69.</ref> حافظ ابراهیم(1870-1932) نیز با تأثیر پذیری از بارودی، به ادبیات کهن عرب دلبستگی داشت و البته از زمان خود عقب نماند.<ref name=":32" /> حافظ ابراهیم در شعر خود از مصر جدید و مبارزه با اشغالگران نیز سخن گفت و در عین آنکه، به شکوه تاریخ گذشته فرعونی پرداخت، هم به عربیت توجه داشت و هم به اسلام و تاریخ اسلامی مصر.<ref>شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في [[مصر]] (الطبعة الخامسة). [[قاهره|القاهرة]]: [https://daralmaref.com/ دارالمعارف بمصر]، ص108-109.</ref> او سال‌ها رئیس بخش ادبی دارالکتب المصریة بود و به عنوان شاعر میهنی و مردم شناخته شد. دیوان شعر او در سه مجله در سال 1911 منتشر شد.<ref name=":42">الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص141-133.</ref> احمد شوقی و حافظ ابراهیم از پیشگامان شعر کلاسیک عرب در دهه‌های نخست قرن بیستم بودند.
[[پرونده:احمد زکی ابوشادی.png|بندانگشتی|250x250px|احمد زکی ابوشادی. برگرفته از سایت wikiwand، قابل بازیابی از<nowiki/>https://www.wikiwand.com/fa/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B2%DA%A9%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D9%88_%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C]]
از جمله نقاط عطف در روند نهضت ادبی عرب به ویژه در شعر در دهه سوم قرن گذشته، شکل گیری جمعیت ابولو [i] بود که در سال 1932 با همت احمد زکی (1892-1955) در [[قاهره]] تأسیس شد. ریاست این انجمن ابتدا با احمد شوقی بود ولی با مرگ او اندکی پس از تأسیس، [[خلیل مطران]] ادیب مسیحی و مهاجر لبنانی، این مسئولیت را پذیرفت. اعضای این جمعیت بیشتر دارای گرایش رمانتیک بودند و تحت تأثیر ادبیات اروپا به ویژه ادبیات انگلیسی قرار داشتند. جمعیت به زودی برای نشر سروده‌های جدید ناگزیر از انتشار مجله ای ادبی بود که در سال 1933 با همان نام مجال نشر یافت. در نخستین شماره مجله اهداف آن: اعتلای شعر ادب و جهت دادن به شاعران، حمایت از نهضت‌ها و جریان‌های ادبی و هنری در حوزه شعر، ارتقاء زندگی شاعران در سطوح مادی و اجتماعی و دفاع از کرامت انسانی آنان اعلام شد. رویکرد مجله، نوآوری و نوگرایی در شعر بود. اعضای این جمعیت که دیدگاه‌ها و سروده‌های جدید خود را از طریق این مجله منتشر می ساختند، بیشترین تأثیر را در روند تحول ادبی با گرایش رمانتیک در نیمه اول قرن بیستم داشتند. علی محمود طه (1902-1949) از اعضای این جمعیت بود که به عنوان یکی از مهمترین شاعران رمانتیک عرب مورد توجه قرار گرفت.<ref name=":43">الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص141-133.</ref> اولین دیوان شعر او با نام الملاح التائه که در سال 1934 منتشر شد، با استقبال محافل ادبی روبرو گشت. اشعار حماسی او با عنوان ارواح و اشباح نیز در سال 1942 مجال نشر یافت و گزیده ای از شعرهای او با نام مختارات شعریة در سال 1945 منتشر شد. ابراهیم ناجی (1898-1953) نیز از چهره‌های بارز شاعران رمانتیک دهه‌های سی و چهل قرن گذشته است.<ref>الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص29.</ref> احمد زکی ابوشادی(1892-1955) که علاوه بر تأسیس، دبیری جمعیت را بر عهده داشت، از شاعران مطرح رمانتیک مصر<ref>شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: [https://toosbook.ir/ انتشارات توس]، ص73.</ref> و از پیشگامان این گرایش ادبی در دهه‌های اولیه قرن گذشته است. از او 4 دیوان با نام‌های: من اناشید الحیاة، الینروز الحر، الانسان الجدید و ایزیس منتشر شده است. ابوشادی مجموعه ای از رباعیات خیام و حافظ شیرازی را نیز به عربی ترجمه کرد. الشفق الباکی(1926)، وحی العام، وطن الفراعنة (1926) از دیگر آثار شعری اوست. او پس از مرگ همسرش در سال 1946 به [[آمریکا]] مهاجرت کرد و در سال 1949 دیوان جدید او با عنوان من السماء در این کشور منتشر شد.<ref>شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في [[مصر]] (الطبعة الخامسة). [[قاهره|القاهرة]]: [https://daralmaref.com/ دارالمعارف بمصر]، ص149-147.</ref>


جنبش شعری معاصر عرب با محمود سامی البارودی(1838-1904) آغاز می شود. او بود که شعر عرب را از قید و بندهای زبانی و مرحله بازی با کلمات و اندیشه های سطحی و کودکانه فراتر برد و پس از قرن ها انحطاط که دامنگیر شعر عرب بود، بار دیگر میان مقوله شعر و زندگی پیوند برقرار کرد (شفیعی کدکنی، 46:1359). البارودی و همفکرانش به دنبال اثبات این مسأله بودند که ضعف زبان عربی به ذات آن باز نمی گردد و زبانی جامد، ضعیف و محصور در حوزه های بدیع و دیگر موانع نیست، بلکه اینها مسائل عرضی است که در طول دوره های محنت و فتور، برآن وارد شده است و لذا بایستی به جایگاه اصلی خود بازگردد تا بتواند وسیله بیان احساسات و فهم ما باشد و این امر به واقعیت نخواهد پیوست، مگر از راه قرار گرفتن آن در یک بستر فرهنگی(ضیف، 45:1974). بارودی در عین بهره گیری از سنت شعری کهن، شعر را آئینه زمانه می دانست و باور داشت که چنانچه از زمان و محیط خود دور شود، خواهد مرد؛ لذا در شعر خود میان سنت شعری و نوگرایی انسان معاصر جمع می بست(الفا خوری:128). از جمله آثار بر جای مانده از او دیوان سه جلدی "قصائد فی المدح و الغزل" و "الفخر و الحماسة و السیاسه و الاجتماع" و نیز "مختارات البارودی" قابل ذکر است.
گرایش رمانتیک در شعر منحصر به این شاعران نبود و در فاصله دو جنگ جهانی، یکی دو نسل از برجسته ترین شاعران عرب مصری را شیفته خود کرد. در شعر این شاعران تعارض میان شکل و مضمون از میان رفت و ویژگی شعر آنان، غنایی بودن و حاکمیت عواطف و احساسات در بالاترین سطوح، اندوه و شوق و کشش به دوران کودکی و آرزوهای دست نایافتنی بود. این ویژگی های عاطفی، گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم از شعر رمانیتک اروپا تأثیر پذیرفته بود.<ref>شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: [https://toosbook.ir/ انتشارات توس]، ص56.</ref>


شاعرانی که تحت تأثیر بارودی قرار داشتند، هر چند از لحاظ ماده ادبی محافظه کار بودند و به استحکام و متانت شعر باور داشتند، فرهنگ زمانه را در شعر خود بازتاب می دادند(ضیف:46). احمد شوقی(1869-1932)، چنین رویکردی داشت. او که در فرانسه تحصیل کرده بود و آگاهی های وسیعی از ادبیات فرانسه داشت، در خلق آثار خود تلاش می کرد تا نگاهی عمیق به تاریخ و ادبیات گذشته [[مصر]] داشته باشد. او با الهام از برخی ادیبان اروپایی که از افتخارات میراث فرهنگی روم و یونان سخن گفته اند، بخش قابل توجهی از آثار شعری خود را به گذشته تاریخی و میراث فرهنگی مصر اختصاص داد. شوقی در عین حال خود را در تنگناهای ادبیات کهن محصور نکرد و با نوآوری و ابداع، شعر خود را به مخاطبان عصر ارائه داد(همان:47). دیوان الشوقیات او ابتدا در سال 1898 و سپس در سال 1927 به چاپ رسید. احمد شوقی را بنیانگذار شعر درام در ادبیات معاصر عرب به شمار آورده اند (شفیعی کدکنی:69). حافظ ابراهیم(1870-1932) نیز با تأثیر پذیری از بارودی، به ادبیات کهن عرب دلبستگی داشت و البته از زمان خود عقب نماند(ضیف:47). حافظ ابراهیم در شعر خود از مصر جدید و مبارزه با اشغالگران نیز سخن گفت و در عین آنکه، به شکوه تاریخ گذشته فرعونی پرداخت، هم به عربیت توجه داشت و هم به اسلام و تاریخ اسلامی مصر(همان:109-108). او سال ها رئیس بخش ادبی دارالکتب المصریة بود و به عنوان شاعر میهنی و مردم شناخته شد. دیوان شعر او در سه مجله در سال 1911 منتشر شد( الفا خوری:141-133). احمد شوقی و حافظ ابراهیم از پیشگامان شعر کلاسیک عرب در دهه های نخست قرن بیستم بودند.
پی آمدهای جنگ جهانی دوم تحولی بزرگ در روند ادبیات عرب به ویژه در حوزه شعر به وجود آورد. همچنان که تحولات سیاسی اجتماعی گسترده ای در جوامع پدید آمد، شعر و ادبیات هم دور از چنین تحولاتی نبود. مهمترین تحول در این روند، افول رمانتیسم بود. فقر و فساد ناشی از جنگ، به ویژه تراژدی تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین‌های فلسطین و ضرورت اصلاحات سیاسی اجتماعی ، وضعیتی را پدید آورد که شاعر را ناگزیر می‌ساخت تا به واقعیت‌های تلخ موجود و رنج‌های مردم عرب توجه کند و آن را در شعر خود بازتاب دهد. چنین واقعیتی با گرایش رمانتیک که در هراس از وضعیت موجود، مخاطب را به عالم رؤیاهای دست نایافتنی پرواز می‌دهد، سازگاری نداشت. چنین شد که نسل جدیدی از شاعران عرب پا به عرصه گذاردند که رویکرد شعری آنان کاملاً متفاوت بود. مهمترین ویژگی این شاعران تمایز شعر آنان در نوع تصویر و زبان شعر و در نگاه به جهان بود. زبان شعر، خلق فضای جدید و اسطوره‌های نو از عمده ­ترین مسائل مورد توجه شاعران در این روزگار بود. در این مرحله، شعر عرب بیشترین تأثیر را از شعر نو در غرب به ویژه شعر انگلیسی پذیرفته بود. از میان شاعران انگلیسی، شعر تی.اس.الیوت در میان برخی از شاعران عرب، هوادارانی یافت و بسیاری از شاعران مصری در این دوره کم و بیش متأثر از رئالیسم از نوع سوسیالیستی آن بودند. صلاح عبد الصبور(1932-1981) و عبد المعطی حجازی (1935) چنین گرایشی را در اشعار خود بازتاب می‌­دادند.<ref>شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: [https://toosbook.ir/ انتشارات توس]، ص61.</ref> صلاح عبد الصبور از جمله شاعرانی است که پس از جنگ جهانی دوم، در عرصه ادبیات شعری در مصر چهره نمود. او را در زمره نخستین شاعران نوپرداز مصر دانسته اند. صلاح عبد الصبور نخست از واقع گرایان سوسیالیست بود، اما رفته رفته به موضوعات ذهنی، معنوی و مسائل فرا طبیعی گرایش یافت. شعر او از تی.اس.الیوت تأثیر پذیرفت و در سال‌های واپسین عمر به شاعران مشرق زمینی به ویژه هند و اندونزی توجه داشت.<ref>اسوار، موسي (1380). از سرود باران تا مزامير گل سرخ. پيشگامان شعر امروز عرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص547.</ref> او ترکیب معتدلی از همه تجربه‌های شعرای نسل خویش است و بزرگترین ویژگی او، موفقیت در ایجاد درام شعری در شعر آزاد است. بسیاری از آثار شعری او به زبان‌های دیگر ترجمه و پژوهش‌های علمی و دانشگاهی متعددی در جهان درباره آثار او صورت گرفته است. از جمله آثار شعری او: اقول لکم (1961)، الناس فی بلادی (1962)، احلام الفارس القدیم (1964)، تأملات فی زمن جریح (1970)، شجرة اللیل (1972) و فی الذاکرة (1979) را می‌توان نام برد. عبد المعطی حجازی نیز از جمله شناخته شده ترین شاعران نوپرداز مصر است که به عنوان شاعر محرومان شناخته شده بود. اغلب شعرهای او درباره خلاء عاطفی، انزوای ذهنی و نیز تعارض درونی انسان‌های ساده روستا نشین و تازه وارد به حیات شهری است.<ref>اسوار، موسي (1380). از سرود باران تا مزامير گل سرخ. پيشگامان شعر امروز عرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص573.</ref> مهمترین آثار شعری او عبارت است از: مدینة بلا قلب(1959)، لم یبق الا الاعتراف(1965)، مملکة اللیل(1978)، اشجار الاسمنت(1989). امل دنقل (1940 -1983). حجازی رویکردی ملی گرایانه داشت و از مخالفان خوش نام سازش [[مصر]] و اسرائیل بود. به همین دلیل، سالیانی دراز را در تعقیب و بازداشت و زندان گذراند. شعر او، وجدان جامعه و بارزترین ویژگی آن، سادگی زبان و بیان بود. او بیش از هر چیز به ارتباط شعر با مسائل مردم ایمان داشت و این را نافی ملاحظات هنری نمی‌دانست.<ref>اسوار، موسي (1380). از سرود باران تا مزامير گل سرخ. پيشگامان شعر امروز عرب. تهران: [https://sokhanpub.net/ انتشارات سخن]، ص591.</ref> البکاء بین یدی زرقاء الیمامة (1969) که تحت تأثیر فاجعه شکست اعراب در جنگ با اسرائیل در سال 1967 پدید آمد، تعلیق علی ماحدث(1971)، مقتل القمر(1974)، اوراق الغرفة(1983) و العهد الآتی(1975)، از آثار اوست.


از جمله نقاط عطف در روند نهضت ادبی عرب به ویژه در شعر در دهه سوم قرن گذشته، شکل گیری جمعیت ابولو[1] بود که در سال 1932 با همت احمد زکی (1892-1955) در [[قاهره]] تأسیس شد. ریاست این انجمن ابتدا با احمد شوقی بود ولی با مرگ او اندکی پس از تأسیس، [[خلیل مطران]] ادیب مسیحی و مهاجر لبنانی، این مسئولیت را پذیرفت. اعضای این جمعیت بیشتر دارای گرایش رمانتیک بودند و تحت تأثیر ادبیات اروپا به ویژه ادبیات انگلیسی قرار داشتند. جمعیت به زودی برای نشر سروده های جدید ناگزیر از انتشار مجله ای ادبی بود که در سال 1933 با همان نام مجال نشر یافت. در نخستین شماره مجله اهداف آن:  اعتلای شعر ادب و جهت دادن به شاعران، حمایت از نهضت ها و جریان های ادبی و هنری در حوزه شعر، ارتقاء زندگی شاعران در سطوح مادی و اجتماعی و دفاع از کرامت انسانی آنان اعلام شد. رویکرد مجله، نوآوری و نوگرایی در شعر بود. اعضای این جمعیت که دیدگاه ها و سروده های جدید خود را از طریق این مجله منتشر می ساختند، بیشترین تأثیر را در روند تحول ادبی با گرایش رمانتیک در نیمه اول قرن بیستم داشتند. علی محمود طه (1902-1949) از اعضای این جمعیت بود که به عنوان یکی از مهمترین شاعران رمانتیک عرب مورد توجه قرار گرفت (همان). اولین دیوان شعر او با نام الملاح التائه که در سال 1934 منتشر شد، با استقبال محافل ادبی روبرو گشت. اشعار حماسی او با عنوان ارواح و اشباح نیز در سال 1942 مجال نشر یافت و گزیده ای از شعرهای او با نام مختارات شعریة در سال 1945 منتشر شد. ابراهیم ناجی (1898-1953) نیز از چهره های بارز شاعران رمانتیک دهه های سی و چهل قرن گذشته است(همان:29). احمد زکی ابوشادی(1892-1955) که علاوه بر تأسیس، دبیری جمعیت را بر عهده داشت، از شاعران مطرح رمانتیک مصر (شفیعی کدکنی:73) و از پیشگامان این گرایش ادبی در دهه های اولیه قرن گذشته است. از او 4 دیوان با نام های: من اناشید الحیاة، الینروز الحر، الانسان الجدید و ایزیس منتشر شده است. ابوشادی مجموعه ای از رباعیات خیام و حافظ شیرازی را نیز به عربی ترجمه کرد. الشفق الباکی(1926)، وحی العام، وطن  الفراعنة (1926) از دیگر آثار شعری اوست. او پس از مرگ همسرش در سال 1946 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1949 دیوان جدید او با عنوان من السماء در این کشور منتشر شد(ضیف:149-147).
ازجمله دیگر شاعران مصری معاصر که طی دهه‌های پایانی قرن گذشته و دهه اول قرن جاری با خلق ده‌ها اثر شعری با گرایش‌ها و مضامین گوناگون، بر رونق و غنای شعر عرب معاصر افزودند، می توان از: محمد السید ندا (1943 )، محمد السید یاسین ابو دومه (1944)، نصار عبدالله (1945 )، فاروق جویدة (1946)، فاطمة ناعوت (1946)، هشام کامل الجخ (1978)، ایمن خلف احمد (1984) و حلمی سالم (1951-2012) نام برد.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[مصر]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص315-321.</ref>
 
==پاورقی==
گرایش رمانتیک در شعر منحصر به این شاعران نبود و در فاصله دو جنگ جهانی، یکی دو نسل از برجسته ترین شاعران عرب مصری را شیفته خود کرد. در شعر این شاعران تعارض میان شکل و مضمون از میان رفت و ویژگی شعر آنان، غنایی بودن و حاکمیت عواطف و احساسات در بالاترین سطوح، اندوه و شوق و کشش به دوران کودکی و آرزوهای دست نایافتنی بود. این ویژگی های عاطفی، گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم از شعر رمانیتک اروپا تأثیر پذیرفته بود (شفیعی کدکنی:56).
<small>[i] - استعاره ­ای از الهه شعر و موسیقی در میتولوژی یونان باستان</small>
 
==نیز نگاه کنید به==
پی آمد های جنگ جهانی دوم تحولی بزرگ در روند ادبیات عرب به ویژه در حوزه شعر به وجود آورد. همچنانکه تحولات سیاسی اجتماعی گسترده ای در جوامع پدید آمد، شعر و ادبیات هم دور از چنین تحولاتی نبود. مهمترین تحول در این روند، افول رمانتیسم بود. فقر و فساد ناشی از جنگ، به ویژه تراژدی تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین های فلسطین و ضرورت اصلاحات سیاسی اجتماعی ، وضعیتی را پدید آورد که شاعر را ناگزیر می ساخت تا به واقعیت های تلخ موجود و رنج های مردم عرب توجه کند و آن را در شعر خود بازتاب دهد. چنین واقعیتی با گرایش رمانتیک که در هراس از وضعیت موجود، مخاطب را به عالم رؤیاهای دست نایافتنی پرواز می دهد، سازگاری نداشت. چنین شد که نسل جدیدی از شاعران عرب پا به عرصه گذاردند که رویکرد شعری آنان کاملاً متفاوت بود. مهمترین ویژگی این شاعران تمایز شعر آنان در نوع تصویر و زبان شعر و در نگاه به جهان بود. زبان شعر، خلق فضای جدید و اسطوره های نو از عمده­ترین مسائل مورد توجه شاعران در این روزگار بود. در این مرحله، شعر عرب بیشترین تأثیر را از شعر نو در غرب به ویژه شعر انگلیسی پذیرفته بود. از میان شاعران انگلیسی، شعر تی.اس.الیوت در میان برخی از شاعران عرب، هوادارانی یافت و بسیاری از شاعران مصری در این دوره کم و بیش متأثر از رئالیسم از نوع سوسیالیستی آن بودند. صلاح عبد الصبور(1932-1981) و عبد المعطی حجازی (1935) چنین گرایشی را در اشعار خود بازتاب می­دادند(همان:61). صلاح عبد الصبور از جمله شاعرانی است که پس از جنگ جهانی دوم، در عرصه ادبیات شعری در مصر چهره نمود. او را در زمره نخستین شاعران نوپرداز مصر دانسته اند. صلاح عبد الصبور نخست از واقع گرایان سوسیالیست بود، اما رفته رفته به موضوعات ذهنی، معنوی و مسائل فرا طبیعی گرایش یافت. شعر او از تی.اس.الیوت تأثیر پذیرفت و در سال های واپسین عمر به شاعران مشرق زمینی به ویژه هند و اندونزی توجه داشت( اسوار،547:1380). او ترکیب معتدلی از همه تجربه های شعرای نسل خویش است و بزرگترین ویژگی او، موفقیت در ایجاد درام شعری در شعر آزاد است. بسیاری از آثار شعری او به زبان های دیگر ترجمه و پژوهش های علمی و دانشگاهی متعددی در جهان درباره آثار او صورت گرفته است. از جمله آثار شعری او : اقول لکم (1961)، الناس فی بلادی (1962)، احلام الفارس القدیم (1964)، تأملات فی زمن جریح (1970)، شجرة اللیل (1972) و فی الذاکرة (1979) را می توان نام برد. عبد المعطی حجازی نیز از جمله شناخته شده ترین شاعران نوپرداز مصر است که به عنوان شاعر محرومان شناخته شده بود. اغلب شعرهای او درباره خلاء عاطفی، انزوای ذهنی و نیز تعارض درونی انسان های ساده روستا نشین و تازه وارد به حیات شهری است(اسوار:573). مهمترین آثار شعری او عبارت است از: مدینة بلا قلب(1959)، لم یبق الا الاعتراف(1965)، مملکة اللیل(1978)، اشجار الاسمنت(1989). امل دنقل (  1940 -1983). حجازی رویکردی ملی گرایانه داشت و از مخالفان خوش نام سازش مصر و اسرائیل بود. به همین دلیل، سالیانی دراز را در تعقیب و بازداشت و زندان گذراند. شعر او، وجدان جامعه و بارزترین ویژگی آن، سادگی زبان و بیان بود. او بیش از هر چیز به ارتباط شعر با مسائل مردم ایمان داشت و این را نافی ملاحظات هنری نمی دانست(همان:591). البکاء بین یدی زرقاء الیمامة (1969) که تحت تأثیر فاجعه شکست اعراب در جنگ با اسرائیل در سال 1967 پدید آمد، تعلیق علی ماحدث(1971)، مقتل القمر(1974)، اوراق الغرفة(1983) و العهد الآتی(1975)، از آثار اوست.
[[مصر]]؛ [[زبان و ادبیات مصر]]؛ [[شعر ژاپنی]]؛ [[شعر معاصر لبنان]]؛ [[شعر و ادبیات مقاومت در افغانستان]]؛ [[شعر و ادبیات مهاجرت در افغانستان]]؛ [[شعر در ادبیات چینی]]؛ [[شعر در سنگال]]
 
==کتابشناسی ==
ازجمله دیگرشاعران مصری معاصر که طی دهه های پایانی قرن گذشته و دهه اول قرن جاری با خلق دهها اثر شعری با گرایش ها و مضامین گوناگون، بر رونق و غنای شعر عرب معاصر افزودند، می توان از: محمد السید ندا (1943 )، محمد السید یاسین ابو دومه (1944)، نصار عبدالله (1945 )، فاروق جویدة (1946)، فاطمة ناعوت (1946)، هشام کامل الجخ (1978)، ایمن خلف احمد (1984) وحلمی سالم (1951-2012) نام برد.
----[1] - استعاره­ای از الهه شعر و موسیقی در میتولوژی یونان باستان

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۱۹

علی محمود طه. برگرفته از سایت elcinema، قابل بازیابی ازhttps://elcinema.com/en/person/2078502/

روند جنبش ادبی معاصر عرب در حوزه شعر را می‌توان در سه مرحله مطالعه کرد. در مرحله اول، احیای شعر کهن و بازگشت به فصاحت و بلاغت آن و نیز توجه به قالب و وزن شعری مورد اهتمام بود. مرحله دوم، مرحله میان شعر کهن و شعر جدید بود که شعرای این دوره، ضمن حفظ روش‌ها ویژگی‌های بیانی شعر قدیم، به موضوعات و تحولات جدید توجه داشتند. در مرحله بعد، شاعران به تدریج از شعر کهن فاصله گرفتند و شعر این دوره عمدتاً تحت تأثیر شعر نوین غرب قرار داشت. پژوهشگران حوزه ادبیات ، سه گرایش شعری را در این مرحله برشمرده اند: رمانتیسم، رئالیسم و سمبلیسم.[۱]

جنبش شعری معاصر عرب با محمود سامی البارودی (1838-1904) آغاز می‌شود. او بود که شعر عرب را از قید و بندهای زبانی و مرحله بازی با کلمات و اندیشه‌های سطحی و کودکانه فراتر برد و پس از قرن‌ها انحطاط که دامنگیر شعر عرب بود، بار دیگر میان مقوله شعر و زندگی پیوند برقرار کرد.[۲] البارودی و همفکرانش به دنبال اثبات این مسأله بودند که ضعف زبان عربی به ذات آن باز نمی‌گردد و زبانی جامد، ضعیف و محصور در حوزه‌های بدیع و دیگر موانع نیست، بلکه این‌ها مسائل عرضی است که در طول دوره‌های محنت و فتور، برآن وارد شده است و لذا بایستی به جایگاه اصلی خود بازگردد تا بتواند وسیله بیان احساسات و فهم ما باشد و این امر به واقعیت نخواهد پیوست، مگر از راه قرار گرفتن آن در یک بستر فرهنگی.[۳] بارودی در عین بهره گیری از سنت شعری کهن، شعر را آئینه زمانه می‌دانست و باور داشت که چنانچه از زمان و محیط خود دور شود، خواهد مرد؛ لذا در شعر خود میان سنت شعری و نوگرایی انسان معاصر جمع می‌بست.[۴] از جمله آثار بر جای مانده از او دیوان سه جلدی قصائد فی المدح و الغزل و الفخر و الحماسة و السیاسه و الاجتماع و نیز مختارات البارودی قابل ذکر است.

شاعرانی که تحت تأثیر بارودی قرار داشتند، هر چند از لحاظ ماده ادبی محافظه کار بودند و به استحکام و متانت شعر باور داشتند، فرهنگ زمانه را در شعر خود بازتاب می‌دادند.[۵] احمد شوقی(1869-1932)، چنین رویکردی داشت. او که در فرانسه تحصیل کرده بود و آگاهی‌های وسیعی از ادبیات فرانسه داشت، در خلق آثار خود تلاش می‌کرد تا نگاهی عمیق به تاریخ و ادبیات گذشته مصر داشته باشد. او با الهام از برخی ادیبان اروپایی که از افتخارات میراث فرهنگی روم و یونان سخن گفته اند، بخش قابل توجهی از آثار شعری خود را به گذشته تاریخی و میراث فرهنگی مصر اختصاص داد. شوقی در عین حال خود را در تنگناهای ادبیات کهن محصور نکرد و با نوآوری و ابداع، شعر خود را به مخاطبان عصر ارائه داد.[۶] دیوان الشوقیات او ابتدا در سال 1898 و سپس در سال 1927 به چاپ رسید. احمد شوقی را بنیانگذار شعر درام در ادبیات معاصر عرب به شمار آورده اند.[۷] حافظ ابراهیم(1870-1932) نیز با تأثیر پذیری از بارودی، به ادبیات کهن عرب دلبستگی داشت و البته از زمان خود عقب نماند.[۶] حافظ ابراهیم در شعر خود از مصر جدید و مبارزه با اشغالگران نیز سخن گفت و در عین آنکه، به شکوه تاریخ گذشته فرعونی پرداخت، هم به عربیت توجه داشت و هم به اسلام و تاریخ اسلامی مصر.[۸] او سال‌ها رئیس بخش ادبی دارالکتب المصریة بود و به عنوان شاعر میهنی و مردم شناخته شد. دیوان شعر او در سه مجله در سال 1911 منتشر شد.[۹] احمد شوقی و حافظ ابراهیم از پیشگامان شعر کلاسیک عرب در دهه‌های نخست قرن بیستم بودند.

احمد زکی ابوشادی. برگرفته از سایت wikiwand، قابل بازیابی ازhttps://www.wikiwand.com/fa/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B2%DA%A9%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D9%88_%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C

از جمله نقاط عطف در روند نهضت ادبی عرب به ویژه در شعر در دهه سوم قرن گذشته، شکل گیری جمعیت ابولو [i] بود که در سال 1932 با همت احمد زکی (1892-1955) در قاهره تأسیس شد. ریاست این انجمن ابتدا با احمد شوقی بود ولی با مرگ او اندکی پس از تأسیس، خلیل مطران ادیب مسیحی و مهاجر لبنانی، این مسئولیت را پذیرفت. اعضای این جمعیت بیشتر دارای گرایش رمانتیک بودند و تحت تأثیر ادبیات اروپا به ویژه ادبیات انگلیسی قرار داشتند. جمعیت به زودی برای نشر سروده‌های جدید ناگزیر از انتشار مجله ای ادبی بود که در سال 1933 با همان نام مجال نشر یافت. در نخستین شماره مجله اهداف آن: اعتلای شعر ادب و جهت دادن به شاعران، حمایت از نهضت‌ها و جریان‌های ادبی و هنری در حوزه شعر، ارتقاء زندگی شاعران در سطوح مادی و اجتماعی و دفاع از کرامت انسانی آنان اعلام شد. رویکرد مجله، نوآوری و نوگرایی در شعر بود. اعضای این جمعیت که دیدگاه‌ها و سروده‌های جدید خود را از طریق این مجله منتشر می ساختند، بیشترین تأثیر را در روند تحول ادبی با گرایش رمانتیک در نیمه اول قرن بیستم داشتند. علی محمود طه (1902-1949) از اعضای این جمعیت بود که به عنوان یکی از مهمترین شاعران رمانتیک عرب مورد توجه قرار گرفت.[۱۰] اولین دیوان شعر او با نام الملاح التائه که در سال 1934 منتشر شد، با استقبال محافل ادبی روبرو گشت. اشعار حماسی او با عنوان ارواح و اشباح نیز در سال 1942 مجال نشر یافت و گزیده ای از شعرهای او با نام مختارات شعریة در سال 1945 منتشر شد. ابراهیم ناجی (1898-1953) نیز از چهره‌های بارز شاعران رمانتیک دهه‌های سی و چهل قرن گذشته است.[۱۱] احمد زکی ابوشادی(1892-1955) که علاوه بر تأسیس، دبیری جمعیت را بر عهده داشت، از شاعران مطرح رمانتیک مصر[۱۲] و از پیشگامان این گرایش ادبی در دهه‌های اولیه قرن گذشته است. از او 4 دیوان با نام‌های: من اناشید الحیاة، الینروز الحر، الانسان الجدید و ایزیس منتشر شده است. ابوشادی مجموعه ای از رباعیات خیام و حافظ شیرازی را نیز به عربی ترجمه کرد. الشفق الباکی(1926)، وحی العام، وطن الفراعنة (1926) از دیگر آثار شعری اوست. او پس از مرگ همسرش در سال 1946 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1949 دیوان جدید او با عنوان من السماء در این کشور منتشر شد.[۱۳]

گرایش رمانتیک در شعر منحصر به این شاعران نبود و در فاصله دو جنگ جهانی، یکی دو نسل از برجسته ترین شاعران عرب مصری را شیفته خود کرد. در شعر این شاعران تعارض میان شکل و مضمون از میان رفت و ویژگی شعر آنان، غنایی بودن و حاکمیت عواطف و احساسات در بالاترین سطوح، اندوه و شوق و کشش به دوران کودکی و آرزوهای دست نایافتنی بود. این ویژگی های عاطفی، گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم از شعر رمانیتک اروپا تأثیر پذیرفته بود.[۱۴]

پی آمدهای جنگ جهانی دوم تحولی بزرگ در روند ادبیات عرب به ویژه در حوزه شعر به وجود آورد. همچنان که تحولات سیاسی اجتماعی گسترده ای در جوامع پدید آمد، شعر و ادبیات هم دور از چنین تحولاتی نبود. مهمترین تحول در این روند، افول رمانتیسم بود. فقر و فساد ناشی از جنگ، به ویژه تراژدی تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین‌های فلسطین و ضرورت اصلاحات سیاسی اجتماعی ، وضعیتی را پدید آورد که شاعر را ناگزیر می‌ساخت تا به واقعیت‌های تلخ موجود و رنج‌های مردم عرب توجه کند و آن را در شعر خود بازتاب دهد. چنین واقعیتی با گرایش رمانتیک که در هراس از وضعیت موجود، مخاطب را به عالم رؤیاهای دست نایافتنی پرواز می‌دهد، سازگاری نداشت. چنین شد که نسل جدیدی از شاعران عرب پا به عرصه گذاردند که رویکرد شعری آنان کاملاً متفاوت بود. مهمترین ویژگی این شاعران تمایز شعر آنان در نوع تصویر و زبان شعر و در نگاه به جهان بود. زبان شعر، خلق فضای جدید و اسطوره‌های نو از عمده ­ترین مسائل مورد توجه شاعران در این روزگار بود. در این مرحله، شعر عرب بیشترین تأثیر را از شعر نو در غرب به ویژه شعر انگلیسی پذیرفته بود. از میان شاعران انگلیسی، شعر تی.اس.الیوت در میان برخی از شاعران عرب، هوادارانی یافت و بسیاری از شاعران مصری در این دوره کم و بیش متأثر از رئالیسم از نوع سوسیالیستی آن بودند. صلاح عبد الصبور(1932-1981) و عبد المعطی حجازی (1935) چنین گرایشی را در اشعار خود بازتاب می‌­دادند.[۱۵] صلاح عبد الصبور از جمله شاعرانی است که پس از جنگ جهانی دوم، در عرصه ادبیات شعری در مصر چهره نمود. او را در زمره نخستین شاعران نوپرداز مصر دانسته اند. صلاح عبد الصبور نخست از واقع گرایان سوسیالیست بود، اما رفته رفته به موضوعات ذهنی، معنوی و مسائل فرا طبیعی گرایش یافت. شعر او از تی.اس.الیوت تأثیر پذیرفت و در سال‌های واپسین عمر به شاعران مشرق زمینی به ویژه هند و اندونزی توجه داشت.[۱۶] او ترکیب معتدلی از همه تجربه‌های شعرای نسل خویش است و بزرگترین ویژگی او، موفقیت در ایجاد درام شعری در شعر آزاد است. بسیاری از آثار شعری او به زبان‌های دیگر ترجمه و پژوهش‌های علمی و دانشگاهی متعددی در جهان درباره آثار او صورت گرفته است. از جمله آثار شعری او: اقول لکم (1961)، الناس فی بلادی (1962)، احلام الفارس القدیم (1964)، تأملات فی زمن جریح (1970)، شجرة اللیل (1972) و فی الذاکرة (1979) را می‌توان نام برد. عبد المعطی حجازی نیز از جمله شناخته شده ترین شاعران نوپرداز مصر است که به عنوان شاعر محرومان شناخته شده بود. اغلب شعرهای او درباره خلاء عاطفی، انزوای ذهنی و نیز تعارض درونی انسان‌های ساده روستا نشین و تازه وارد به حیات شهری است.[۱۷] مهمترین آثار شعری او عبارت است از: مدینة بلا قلب(1959)، لم یبق الا الاعتراف(1965)، مملکة اللیل(1978)، اشجار الاسمنت(1989). امل دنقل (1940 -1983). حجازی رویکردی ملی گرایانه داشت و از مخالفان خوش نام سازش مصر و اسرائیل بود. به همین دلیل، سالیانی دراز را در تعقیب و بازداشت و زندان گذراند. شعر او، وجدان جامعه و بارزترین ویژگی آن، سادگی زبان و بیان بود. او بیش از هر چیز به ارتباط شعر با مسائل مردم ایمان داشت و این را نافی ملاحظات هنری نمی‌دانست.[۱۸] البکاء بین یدی زرقاء الیمامة (1969) که تحت تأثیر فاجعه شکست اعراب در جنگ با اسرائیل در سال 1967 پدید آمد، تعلیق علی ماحدث(1971)، مقتل القمر(1974)، اوراق الغرفة(1983) و العهد الآتی(1975)، از آثار اوست.

ازجمله دیگر شاعران مصری معاصر که طی دهه‌های پایانی قرن گذشته و دهه اول قرن جاری با خلق ده‌ها اثر شعری با گرایش‌ها و مضامین گوناگون، بر رونق و غنای شعر عرب معاصر افزودند، می توان از: محمد السید ندا (1943 )، محمد السید یاسین ابو دومه (1944)، نصار عبدالله (1945 )، فاروق جویدة (1946)، فاطمة ناعوت (1946)، هشام کامل الجخ (1978)، ایمن خلف احمد (1984) و حلمی سالم (1951-2012) نام برد.[۱۹]

پاورقی

[i] - استعاره ­ای از الهه شعر و موسیقی در میتولوژی یونان باستان

نیز نگاه کنید به

مصر؛ زبان و ادبیات مصر؛ شعر ژاپنی؛ شعر معاصر لبنان؛ شعر و ادبیات مقاومت در افغانستان؛ شعر و ادبیات مهاجرت در افغانستان؛ شعر در ادبیات چینی؛ شعر در سنگال

کتابشناسی

  1. الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص43.
  2. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات توس، ص46.
  3. شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في مصر (الطبعة الخامسة). القاهرة: دارالمعارف بمصر، ص45.
  4. الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص128.
  5. شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في مصر (الطبعة الخامسة). القاهرة: دارالمعارف بمصر، ص46.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في مصر (الطبعة الخامسة). القاهرة: دارالمعارف بمصر، ص47.
  7. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات توس، ص69.
  8. شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في مصر (الطبعة الخامسة). القاهرة: دارالمعارف بمصر، ص108-109.
  9. الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص141-133.
  10. الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص141-133.
  11. الفا خوری، حنا (1995). الجامع في تاريخ الادب العربي (الطبعة الثانية). بيروت: دارالجيل، ص29.
  12. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات توس، ص73.
  13. شوقي، ضيف (1974). الادب العربي المعاصر في مصر (الطبعة الخامسة). القاهرة: دارالمعارف بمصر، ص149-147.
  14. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات توس، ص56.
  15. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1359). شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات توس، ص61.
  16. اسوار، موسي (1380). از سرود باران تا مزامير گل سرخ. پيشگامان شعر امروز عرب. تهران: انتشارات سخن، ص547.
  17. اسوار، موسي (1380). از سرود باران تا مزامير گل سرخ. پيشگامان شعر امروز عرب. تهران: انتشارات سخن، ص573.
  18. اسوار، موسي (1380). از سرود باران تا مزامير گل سرخ. پيشگامان شعر امروز عرب. تهران: انتشارات سخن، ص591.
  19. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص315-321.