دیپلماسی عمومی فرانسه: تفاوت میان نسخهها
| (۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
</ref>. | </ref>. | ||
دیپلماسی عمومی به طور همزمان در خدمت منافع متعدد است. در حالی که به طور سنتی از اهداف دولتی به عنوان ابزاری برای "قدرت نرم" برای افزایش جذابیت یک کشور از طریق توسعه نگرش مثبت حمایت می کند<ref>Tolstoguzov, O., & Pitukhina, M. (2020). Public Diplomacy in Cross-Border Cooperation. ''The Heritage'', ''(3)'', 131–142.</ref>. | دیپلماسی عمومی به طور همزمان در خدمت منافع متعدد است. در حالی که به طور سنتی از اهداف دولتی به عنوان ابزاری برای "قدرت نرم" برای افزایش جذابیت یک کشور از طریق توسعه نگرش مثبت حمایت می کند<ref>Tolstoguzov, O., & Pitukhina, M. (2020). Public Diplomacy in Cross-Border Cooperation. ''The Heritage'', ''(3)'', 131–142.</ref>. شناخت فزاینده ای وجود دارد که در خدمت منافع اجتماعی گسترده تری نیز است. همانطور که ملیسن مشاهده کرد، دیپلماسی عمومی "نه تنها در جهت منافع ملی بلکه در راستای منافع مشترک است"<ref>Fitzpatrick, K. (2017). ''Public Diplomacy in the Public Interest''. CQ Press.</ref>. این هدف دوگانه نشان می دهد که چگونه دیپلماسی عمومی می تواند همکاری اجتماعی-فرهنگی و حسن همجواری را تقویت کند و همزمان اهداف استراتژیک ملی را پیش ببرد. دیپلماسی عمومی مدرن از چندین جهت کلیدی از دیپلماسی سنتی متمایز می شود. این "برای عموم مردم باز و شفاف است"، در حالی که فعالیت های دیپلماتیک سنتی اغلب افشای اطلاعات را محدود می کند<ref> Bukina, T., & Perminova, L. (2021). CULTURAL DIPLOMACY: INSTITUTIONAL CONTEXTS. ''Three Seas Economic Journal'', ''3''(4), 51–56.</ref>. | ||
شناخت فزاینده ای وجود دارد که در خدمت منافع اجتماعی گسترده تری نیز است. همانطور که ملیسن مشاهده کرد، دیپلماسی عمومی "نه تنها در جهت منافع ملی بلکه در راستای منافع مشترک است" | |||
این هدف دوگانه نشان می دهد که چگونه دیپلماسی عمومی می تواند همکاری اجتماعی-فرهنگی و حسن همجواری را تقویت کند و همزمان اهداف استراتژیک ملی را پیش ببرد. دیپلماسی عمومی مدرن از چندین جهت کلیدی از دیپلماسی سنتی متمایز می شود. این "برای عموم مردم باز و شفاف است"، در حالی که فعالیت های دیپلماتیک سنتی اغلب افشای اطلاعات را محدود می کند ( | |||
علاوه بر این، دیپلمات های معاصر اکنون به جای تمرکز منحصرا بر ارتباطات نخبگان با نخبگان، «مسئولیت برابر و شاید بیشتر برای برقراری ارتباط مستقیم با شهروندان کشورهای خارجی، پرورش توجه آنها و تأثیرگذاری بر عقاید سیاسی آنها» را بر عهده دارند<ref>Pike, S., & Kinsey, D. F. (2021). Diplomatic identity and communication: using Q methodology to assess subjective perceptions of diplomatic practitioners. ''Place Branding and Public Diplomacy'', ''17''(4), 385–398.</ref>. این تحول نشان دهنده یک تغییر اساسی در عملکرد دیپلماتیک است که دیپلماسی عمومی را به طور فزاینده ای به یک جزء حیاتی در روابط بین الملل و سیاست خارجی تبدیل می کند. | |||
=== تحولات تاریخی دیپلماسی عمومی فرانسه === | === تحولات تاریخی دیپلماسی عمومی فرانسه === | ||
فرانسه به عنوان یکی از اولین کشورهایی که گسترش فرهنگی را به عنوان یک ابزار دیپلماتیک نهادینه کرد، جایگاه متمایزی در تاریخ دیپلماسی دارد. تأسیس اتحاد فرانسه در سال 1883 نشان دهنده نقطه عطفی در رسمی کردن فعالیت های دیپلماسی عمومی است و فرانسه را به پیشگام ایجاد موسسات اختصاصی برای ترویج فرهنگی در خارج از کشور تبدیل می کند ( | [[فرانسه]] به عنوان یکی از اولین کشورهایی که گسترش فرهنگی را به عنوان یک ابزار دیپلماتیک نهادینه کرد، جایگاه متمایزی در تاریخ دیپلماسی دارد. تأسیس اتحاد [[فرانسه]] در سال 1883 نشان دهنده نقطه عطفی در رسمی کردن فعالیت های دیپلماسی عمومی است و [[فرانسه]] را به پیشگام ایجاد موسسات اختصاصی برای ترویج فرهنگی در خارج از کشور تبدیل می کند<ref>Sancak, K. (2019). CONTEMPLATING THE EFFECT OF HODJA AHMED YESEVI ON ISLAMIZATION OF BALKANS FROM P. ''INTERNATIONAL JOURNAL OF EURASIA SOCIAL SCIENCES'', ''10''(2), 1026–1039.</ref>. | ||
با این حال، این رویکرد با تغییر پویایی قدرت جهانی ناکافی بود. مقامات فرانسوی به زودی نیاز به ایجاد یک تصویر ملی جدید، به ویژه در مناطقی مانند آمریکای لاتین را تشخیص دادند و از مدل موفق آمریکایی الهام گرفتند و در عین حال ویژگی های متمایز فرانسوی را حفظ کردند | این رویکرد نهادی اولیه قبل از تلاش های مشابه سایر کشورها است و پایه ای را برای آنچه بعدا به عنوان دیپلماسی عمومی مدرن شناخته شد، ایجاد کرد. سیر تحول دیپلماسی عمومی فرانسه با تغییر زمینه های سیاسی و جایگاه فرانسه در نظام بین الملل شکل گرفته است. در دوره جمهوری چهارم پس از جنگ جهانی دوم، [[فرانسه]] با چالش کاهش نفوذ جهانی مواجه شد و در ابتدا برای حفظ ارتباط بین المللی به شدت به اعتبار فرهنگی تاریخی خود متکی بود<ref name=":2">Suppo, H. R. (2016). A "cultural diplomatic machine" of the French Fourth Republic in Brazil (1946-1958).</ref>. با این حال، این رویکرد با تغییر پویایی قدرت جهانی ناکافی بود. مقامات فرانسوی به زودی نیاز به ایجاد یک تصویر ملی جدید، به ویژه در مناطقی مانند آمریکای لاتین را تشخیص دادند و از مدل موفق آمریکایی الهام گرفتند و در عین حال ویژگی های متمایز فرانسوی را حفظ کردند<ref name=":2" />. | ||
دوره بازسازی پس از جنگ، بعد مهم دیگری از توسعه دیپلماسی عمومی فرانسه را روشن کرد - ماهیت مشارکتی آن. فرانسه به جای پیگیری تلاش های یکجانبه برای بازسازی اعتبار ملی، درگیر همکاری دو ملیتی، به ویژه با بریتانیا شد. این رویکرد مشارکتی به دیپلماسی عمومی، این دیدگاه سنتی را به چالش می کشد که پرستیژ ملی صرفا ناشی از تلاش های یک جانبه است و در عوض نشان می دهد که دیپلماسی عمومی فرانسه پس از جنگ از طریق بحث های متقابل و همکاری با متحدان تقویت شده است ( | دوره بازسازی پس از جنگ، بعد مهم دیگری از توسعه دیپلماسی عمومی فرانسه را روشن کرد - ماهیت مشارکتی آن. فرانسه به جای پیگیری تلاش های یکجانبه برای بازسازی اعتبار ملی، درگیر همکاری دو ملیتی، به ویژه با بریتانیا شد. این رویکرد مشارکتی به دیپلماسی عمومی، این دیدگاه سنتی را به چالش می کشد که پرستیژ ملی صرفا ناشی از تلاش های یک جانبه است و در عوض نشان می دهد که دیپلماسی عمومی [[فرانسه]] پس از جنگ از طریق بحث های متقابل و همکاری با متحدان تقویت شده است<ref>Faucher, C. (2021). RESTORING THE IMAGE OF FRANCE IN BRITAIN, 1944–1947. ''Historical-Philological Journal'', ''(1)'', 128–139.</ref>. علاقه آکادمیک [[فرانسه]] به توسعه تاریخی دیپلماسی عمومی از الگوهای متمایزی پیروی کرده است و محققان به ویژه بر اشکال تخصصی تعامل دیپلماتیک از جمله دیپلماسی اقتصادی، فرهنگی و عمومی متمرکز شده اند. این توجه علمی در اوایل دهه 2000 با نشریات متعددی که سنت های دیپلماسی فرهنگی فرانسه را بررسی می کرد، تشدید شد. رویکرد تاریخ نگاری فرانسه با جاه طلبی به سمت درک جامع تاریخی (histoire totale) مشخص شده است که فراتر از ابعاد صرفا سیاسی گسترش یافته و جنبه های فرهنگی و اقتصادی روابط بین الملل را در بر می گیرد و در نتیجه درک تکامل دیپلماسی عمومی فرانسه را غنی می کند<ref name=":3">Clerc, L. (2019). Review Essay∵A Renewal of Diplomatic History or the Continuation of Old Trends?Selected Readings from the French-speaking Field of International History. ''Diplomatica'', ''1''(1-2), 185–205.</ref>. | ||
=== چارچوب و رویکردهای نهادی === | |||
[[فرانسه]] یک مدل نهادی متمایز متمرکز و مداخله جویانه را برای تلاش های دیپلماسی عمومی خود با رهبری روشن دولت در فعالیت های فرهنگی بین المللی حفظ می کند. این چارچوب مسئولیت ها را در درجه اول بین وزارت امور خارجه و وزارت فرهنگ و ارتباطات تقسیم می کند که به طور مشترک بر نهادهای کلیدی از جمله Culturesfrance و شبکه جهانی مراکز Alliance Française متشکل از بیش از 100 پایگاه فرهنگی در سراسر جهان نظارت می کنند<ref>Zamorano, M. M. (2016). Reframing Cultural Diplomacy: The Instrumentalization of Culture under the Soft Power Theory.</ref>. این معماری نهادی منعکس کننده سنت دیرینه [[فرانسه]] در دیپلماسی فرهنگی دولتی است که هدف آن طرح نفوذ ملی به طور سیستماتیک از طریق کانال های رسمی دولتی است. | |||
تمرکز استراتژیک این نهادها در دهه های اخیر تکامل یافته است، به طوری که فرانسه فعالیت های دیپلماسی عمومی را برای «احیای عظمت سابق خود» از طریق تأکید بیشتر بر نمایش قدرت نرم تسریع کرده است. نهادهای دیپلماتیک فرانسه ارتقای جایگاه زبان، فرهنگ و تاریخ فرانسوی را در میان جمعیت های سراسر اروپا، آمریکا، آفریقا و خاورمیانه در اولویت قرار داده اند و این تلاش های فرهنگی را به یک جزء محوری در سیاست خارجی دولت تبدیل کرده اند<ref>Adleiba, E. G., & Sakaev, V. (2019). Cultural Diplomacy of France: Essence, Main Directions and Tools. ''Journal of Educational and Social Research'', ''9''(3), 117–123.</ref>. | |||
رویکرد | این فشار نهادی نشان می دهد که چگونه فرانسه به طور سیستماتیک زیرساخت های دیپلماتیک خود را برای رسیدگی به تغییر پویایی قدرت جهانی تطبیق داده است. یک نوآوری قابل توجه در رویکرد نهادی فرانسه، استقرار استراتژیک دیپلماسی در سطح شهر، به ویژه در آفریقای فرانسوی زبان بوده است. دولت فرانسه با درک برداشت های پیچیده ناشی از روابط استعماری و پسااستعماری، به طور فزاینده ای ابتکارات دیپلماتیک شهرهای فرانسه در آفریقا را تشویق و حمایت می کند. این رویکرد از توانایی بازیگران شهری برای ایجاد روابط همکاری با دولت های محلی و ایجاد اعتماد بین جمعیت ها و در عین حال ایجاد فرصت هایی برای توسعه اقتصادی استفاده می کند<ref name=":4">Kihlgren Grandi, L. (2020). The Historical, Legal, and Geographic Evolution of City Diplomacy. In ''City Diplomacy'' (pp. 15–39). Palgrave Macmillan.</ref>. این چارچوب نهادی چند سطحی به فرانسه اجازه می دهد تا کانال های دیپلماتیک خود را متنوع کند و در عین حال هماهنگی کلی دولت را حفظ کند. | ||
در سازمان های بین المللی، به ویژه [https://www.un.org سازمان ملل متحد،] دیپلمات های فرانسوی به عنوان "سفیران برند ملی" عمل می کنند که فرانسه را از طریق پلتفرم ارزش های سنتی کشور "آزادی، برابری، برادری" موقعیت استراتژیک می دهند. این دیپلمات ها تخصص تخصصی خود را در چهار حوزه سیاست گذاری خاص توسعه داده اند: مبارزه با خشونت جنسی به عنوان سلاح جنگی، پایان دادن به استثمار و سوء استفاده جنسی توسط صلحبانان، اجرای قوانین بین المللی حقوق بشر، و اصلاح عملیات حفظ صلح<ref>Holmes, G., & White, S. (2023). Nation branding and feminist diplomacy after crisis: France’s response to SEA allegations in Central African Republic. ''European Journal of International Security'', ''9''(1), 1–20.</ref>. این تخصص نهادی در اهداف بشردوستانه نشان دهنده رویکردی عمدی برای متمایز کردن دیپلماسی فرانسه از سایر قدرت های غربی و در عین حال تقویت تصویر [[فرانسه]] به عنوان یک مرجع اخلاقی در حکمرانی جهانی است. | |||
بنابراین چارچوب نهادی دیپلماسی عمومی فرانسه هدایت متمرکز دولت را با تخصص استراتژیک و رویکردهای تعامل چند سطحی ترکیب می کند و به [[فرانسه]] اجازه می دهد تا هم از طریق کانال های فرهنگی سنتی و هم از طریق جایگاه های دیپلماتیک معاصر متمرکز بر حقوق بشر و امنیت بین المللی نفوذ خود را نشان دهد. | |||
''' | === دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک مولفه محوری === | ||
دیپلماسی فرهنگی ستون اصلی دستگاه دیپلماسی عمومی فرانسه است که به عنوان یک وسیله استراتژیک برای افزایش نفوذ جهانی کشور عمل می کند. [[فرانسه]] به عنوان بخشی از استراتژی گسترده تر قدرت نرم خود، به طور سیستماتیک فعالیت های توسعه فرهنگی خود را در دهه های اخیر افزایش داده است و ترویج زبان، فرهنگ و [[تاریخ فرانسه]] را به عنصر اولویت سیاست خارجی دولت در سراسر اروپا، آمریکا، آفریقا و خاورمیانه تبدیل کرده است<ref>Adleiba, E. G., & Sakaev, V. (2019). Cultural Diplomacy of France: Essence, Main Directions and Tools. ''Journal of Educational and Social Research'', ''9''(3), 117–123.</ref>. | |||
فرانسه | این تأکید فرهنگی نشان دهنده شناخت [[فرانسه]] است که اشکال غیراجباری نفوذ به طور فزاینده ای برای تقویت حضور بین المللی و انتقال ارزش های ملی موثر هستند. تکامل رویکرد دیپلماسی فرهنگی فرانسه نشان دهنده تغییر قابل توجهی از برنامه ریزی سنتی متمرکز بر نخبگان به سمت استراتژی های فراگیرتر است که [[فرهنگ عمومی فرانسه|فرهنگ عامه]] را در بر می گیرد. این تحول به ویژه در دیپلماسی موسیقی فرانسه مشهود است، که از ترویج انحصاری اشکال کلاسیک و فرهنگ بالا به پذیرش [[موسیقی در فرانسه|موسیقی]] عامه پسند به عنوان یک ابزار دیپلماتیک حرکت کرده است. این تغییر نشان دهنده یک جهت گیری مجدد استراتژیک عمدی به سمت یک رویکرد اقتصادی و نئولیبرال است که اهداف دوگانه ای را دنبال می کند: تسهیل صادرات تولیدات موسیقی فرانسوی و در عین حال ارائه یک تصویر ملی معاصر تر در سطح بین المللی<ref>Marc, I. (2019). Around the world: France’s new popular music diplomacy. ''Modern & Contemporary France'', ''27''(4), 495–510.</ref>. | ||
موسسات فرانسوی در خارج از کشور با استفاده از موسیقی عامه پسند به عنوان یک دارایی دیپلماتیک، فعالانه در تلاش هستند تا هویت برند جهانی این کشور را مدرن کنند و تصویر یک ملت "مد روز" و از نظر فرهنگی پویا را جایگزین تصورات سنتی کنند. این تحول استراتژیک در دیپلماسی فرهنگی با رویکرد گسترده تر [[تاریخ فرانسه|تاریخ نگاری فرانسه]] به روابط بین الملل همسو است که با ادغام ابعاد فرهنگی در کنار ملاحظات سیاسی و اقتصادی، هدف آن به سمت histoire totale (درک جامع تاریخی) است<ref name=":3" />. | |||
این | محققان فرانسوی توجه قابل توجهی به اشکال مختلف دیپلماسی تخصصی داشته اند و دیپلماسی فرهنگی در اوایل دهه 2000 در نشریات مورد توجه علمی قرار گرفته است. این علاقه آکادمیک بر محوریت گسترش فرهنگی در سنت دیپلماتیک و چارچوب [[سیاست و حکومت فرانسه|سیاست خارجی فرانسه]] تأکید می کند. ترویج زبان به ویژه یک عنصر متمایز از رویکرد دیپلماسی فرهنگی فرانسه را تشکیل می دهد. تجزیه و تحلیل تطبیقی ابتکارات دیپلماسی عمومی متمرکز بر زبان نشان می دهد که [[فرانسه]] تأکید استثنایی بر یادگیری زبان به عنوان بردار اصلی برای مشارکت فرهنگی دارد. در حالی که کشورهای دیگر مانند ایتالیا تماس های بین فردی یا توسعه فرصت های حرفه ای را در گسترش فرهنگی خود در اولویت قرار می دهند، رویکرد [[فرانسه]] به طور مستقیم بر در دسترس قرار دادن فراگیری [[زبان و ادبیات فرانسه|زبان فرانسه]] برای شهروندان خارجی به عنوان دروازه ای برای قدردانی فرهنگی گسترده تر متمرکز است<ref name=":5">Antropovskaya, A. (2021). ''PUBLIC DIPLOMACY AND LANGUAGE TEACHING''.</ref>. این استراتژی زبان محور نشان دهنده تعهد دیرینه فرانسه به حفاظت و ترویج میراث زبانی خود به عنوان جزء جدایی ناپذیر هویت و نفوذ بین المللی آن است. | ||
=== ابتکارات دیپلماسی دیجیتال === | |||
وزارت امور خارجه [[فرانسه]] رهبری اولیه خود را در دیپلماسی دیجیتال نشان داد و به یکی از اولین سازمان های دولتی تبدیل شد که در سال 1995 وب سایت خود را راه اندازی کرد و پس از آن در سال 2009 حضور خود را در توییتر ایجاد کرد<ref name=":6"> Baktybekova, B., & Batyrkhan, B. (2021). Digital diplomacy in the context of soft power (example of France and China). ''KazNU BULLETIN. International Relations and International Law Serie'', ''(1)'', 144–152.</ref>. این پذیرش پیشگام فناوری های دیجیتال، نشان دهنده شناخت استراتژیک فرانسه از تأثیر دگرگون کننده اینترنت بر تعامل دیپلماتیک است. همانطور که دیپلماسی عمومی سنتی فراتر از کانال های متعارف مانند رادیو و تلویزیون گسترش یافت، توسعه اینترنت با ایجاد راه های جدید برای تعامل با سازمان ها و افراد در سراسر مرزها "نقش و امکانات دیپلماسی عمومی را بسیار گسترش داد "<ref name=":1" />. | |||
این | استراتژی دیپلماسی دیجیتال فرانسه بر ابتکارات "برندسازی ملی" متمرکز است که از پلتفرم های دیجیتال مختلف برای ارتقای وجهه جهانی این کشور استفاده می کند.این رویکرد، پروژه های تخصصی در بخش های استراتژیک از جمله زبان، فرهنگ، [[سینمای فرانسه|سینما]] و [[نظام آموزش، تحقیقات و فناوری فرانسه|آموزش]] را به همراه داشته است. نمونه های قابل توجه عبارتند از پروژه Afripedia که با مشارکت موسسه فرانسوی و شرکت Orange برای تبلیغ محتوای فرانسوی زبان در ویکی پدیا توسعه یافته است، و پلت فرم Mondoblog که وبلاگ نویسان فرانسوی زبان را در سراسر جهان به هم متصل می کند<ref name=":6" />. این ابتکارات نشان می دهد که چگونه [[فرانسه]] به طور سیستماتیک نفوذ فرهنگی و زبانی خود را از طریق کانال های دیجیتال گسترش داده است. | ||
در | ارتباط تعاملی یکی دیگر از ویژگی های متمایز دیپلماسی دیجیتال فرانسه را نشان می دهد. وزارت امور خارجه جلسات تعاملی ماهانه را در توییتر برگزار می کند که امکان ارتباط مستقیم بین مقامات و شهروندان فرانسوی در خارج از کشور و مخاطبان بین المللی را فراهم می کند<ref>Namuq, B. K. (2021). Employing digital diplomacy in foreign policy: Israel as a model. ''International Affairs and Global Strategy'', ''7''(1), 1–11.</ref>. این رویکرد نمونه ای از این است که چگونه دیپلماسی دیجیتال فرانسه برای تأکید بر ارتباطات دو طرفه تکامل یافته است و به [[فرانسه]] اجازه می دهد "به مردم گوش دهد و مستقیما از طریق رسانه های اجتماعی با آنها تبادل نظر کند". این استراتژی تعاملی به هدف اصلی دیپلماسی دیجیتال دست می یابد: "خطاب به مردم و تأثیرگذاری مستقیم بر آن بدون هزینه زیاد". | ||
دیپلماسی دیجیتال فرانسه فراتر از ارتقای تصویر و [[فرهنگ عمومی فرانسه|فرهنگ فرانسه]]، ارزش های هنجاری را در فضای مجازی نیز پیش می برد. برای فرانسه، دیپلماسی دیجیتال فراتر از روابط سنتی دولت با دولت است و تعاملات دولت و جامعه مدنی را در بر می گیرد، با تأکید ویژه بر حمایت از «آزادی بیان و حقوق بشر در همه رسانه ها». این بُعد مبتنی بر ارزش تعامل دیجیتال [[فرانسه]] با اهداف گسترده تر قدرت نرم همسو است که اصول دموکراتیک را ترویج می کند و همزمان منافع اقتصادی، زبانی و فرهنگی [[فرانسه]] را پیش می برد<ref>Novanto, D. C., Putranti, I., & Dir, A. A. B. (2021). Cybernorms: Analysis of International Norms in France’s Paris Call for Trust and Security in Cyberspace. ''Journal of Islamic World and Politics'', ''5''(2), 143–158.</ref>. | |||
از آنجایی که برنامه های دیپلماسی عمومی به طور فزاینده ای به فضای سایبری مهاجرت می کنند تا به «میلیون ها شهروند» به عنوان مخاطبان هدف اصلی دسترسی پیدا کنند، پذیرش زودهنگام و استقرار استراتژیک ابزارهای دیجیتال توسط [[فرانسه]]، آن را به طور سودمندی در چشم انداز در حال تحول نفوذ بین المللی قرار می دهد<ref name=":1" />. | |||
از آنجایی که برنامه های دیپلماسی عمومی به طور فزاینده ای به فضای سایبری مهاجرت می کنند تا به «میلیون ها شهروند» به عنوان مخاطبان هدف اصلی دسترسی پیدا کنند، پذیرش زودهنگام و استقرار استراتژیک ابزارهای دیجیتال توسط | |||
=== ترویج زبان به عنوان یک ابزار استراتژیک در دیپلماسی عمومی === | === ترویج زبان به عنوان یک ابزار استراتژیک در دیپلماسی عمومی === | ||
ترویج زبان یکی از متمایزترین جنبه های استراتژی دیپلماسی عمومی فرانسه است و مقامات فرانسوی رویکردهای سیستماتیک را برای گسترش نفوذ زبانی در سطح جهانی به کار می گیرند. تجزیه و تحلیل تطبیقی رویکردهای مختلف ملی برای ترویج زبان نشان می دهد که فرانسه تأکید استثنایی بر یادگیری زبان به عنوان بردار اصلی مشارکت فرهنگی در خارج از کشور دارد. در حالی که کشورهایی مانند ایتالیا بیشتر بر تسهیل ارتباطات بین فردی بین شهروندان خود و جمعیت های خارجی یا برجسته کردن فرصت های حرفه ای تمرکز می کنند، رویکرد فرانسه مستقیما بر در دسترس قرار دادن فراگیری زبان فرانسوی به عنوان نقطه ورود به قدردانی فرهنگی گسترده تر متمرکز است | ترویج زبان یکی از متمایزترین جنبه های استراتژی دیپلماسی عمومی فرانسه است و مقامات فرانسوی رویکردهای سیستماتیک را برای گسترش نفوذ زبانی در سطح جهانی به کار می گیرند. تجزیه و تحلیل تطبیقی رویکردهای مختلف ملی برای ترویج زبان نشان می دهد که [[فرانسه]] تأکید استثنایی بر یادگیری زبان به عنوان بردار اصلی مشارکت فرهنگی در خارج از کشور دارد. در حالی که کشورهایی مانند ایتالیا بیشتر بر تسهیل ارتباطات بین فردی بین شهروندان خود و جمعیت های خارجی یا برجسته کردن فرصت های حرفه ای تمرکز می کنند، رویکرد فرانسه مستقیما بر در دسترس قرار دادن فراگیری زبان فرانسوی به عنوان نقطه ورود به قدردانی فرهنگی گسترده تر متمرکز است<ref name=":5" />. این استراتژی متمرکز بر زبان از طریق ابتکارات دیپلماسی دیجیتال به طور قابل توجهی بهبود یافته است و دولت فرانسه پلتفرم های آنلاین تخصصی اختصاص داده شده به ترویج زبان را توسعه داده است. وزارت امور خارجه فرانسه، یکی از اولین پذیرندگان فناوری های دیجیتال با اولین وب سایت خود در سال 1995 و حضور در توییتر در سال 2009، چندین پروژه دیجیتالی را ایجاد کرده است که به طور خاص انتشار زبان را هدف قرار می دهد. از جمله این ابتکارات می توان به پروژه Afripedia اشاره کرد که با مشارکت موسسه فرانسوی و شرکت نارنجی برای ترویج محتوای فرانسوی زبان در ویکی پدیا توسعه یافته است و سازگاری استراتژیک [[فرانسه]] با محیط های دیجیتال برای اطلاع رسانی زبانی را نشان می دهد<ref name=":6" />. | ||
پلتفرم موندوبلاگ یکی دیگر از ابزارهای دیجیتالی نوآورانه در زرادخانه ترویج زبان فرانسه است که وبلاگ نویسان فرانسوی زبان را در سراسر جهان تحت نظارت موسسه فرانسوی و رادیو بین المللی فرانسه به هم متصل می کند. این ابتکار نمونه ای از این است که چگونه ترویج زبان به طور همزمان چندین هدف دیپلماتیک را برآورده می کند: جوامع فراملی فرانسوی زبانان را ایجاد می کند، دامنه زبانی را گسترش می دهد و ارتباطات فرهنگی را از طریق تعامل دیجیتال تقویت می کند | پلتفرم موندوبلاگ یکی دیگر از ابزارهای دیجیتالی نوآورانه در زرادخانه ترویج [[زبان و ادبیات فرانسه|زبان فرانسه]] است که وبلاگ نویسان فرانسوی زبان را در سراسر جهان تحت نظارت موسسه فرانسوی و [[رادیو بین المللی فرانسه]] به هم متصل می کند. این ابتکار نمونه ای از این است که چگونه ترویج زبان به طور همزمان چندین هدف دیپلماتیک را برآورده می کند: جوامع فراملی فرانسوی زبانان را ایجاد می کند، دامنه زبانی را گسترش می دهد و ارتباطات فرهنگی را از طریق تعامل دیجیتال تقویت می کند<ref name=":6" />. | ||
فراتر از این پلتفرم های خاص، وزارت امور خارجه پروژه های دیجیتالی تخصصی دیگری را راه اندازی کرده است که به طور خاص بر گسترش آموزش آنلاین زبان فرانسه، ایجاد یک زیرساخت دیجیتالی جامع برای ترویج زبان به عنوان یک ابزار دیپلماتیک متمرکز است<ref name=":6" />. تأکید استراتژیک بر ارتقای زبان نشان دهنده درک فرانسه است که دسترسی زبانی به عنوان پایه ای برای نفوذ فرهنگی گسترده تر عمل می کند. فرانسه با ایجاد شرایطی که زبان، فرهنگ و تاریخ فرانسه را برای شهروندان سایر کشورها جذاب می کند، مسیرهایی را برای تعامل عمیق تر با ارزش ها و دیدگاه های خود ایجاد می کند<ref name=":5" />. این رویکرد نشان می دهد که چگونه ترویج زبان نه تنها به عنوان گسترش فرهنگی، بلکه به عنوان یک ابزار دیپلماتیک پیچیده که برای افزایش قدرت نرم و نفوذ جهانی [[فرانسه]] از طریق کانال های زبانی طراحی شده است، عمل می کند. | |||
فراتر از این پلتفرم های خاص، وزارت امور خارجه پروژه های دیجیتالی تخصصی دیگری را راه اندازی کرده است که به طور خاص بر گسترش آموزش آنلاین زبان فرانسه، ایجاد یک زیرساخت دیجیتالی جامع برای ترویج زبان به عنوان یک ابزار دیپلماتیک متمرکز است | |||
=== مطالعات موردی === | === مطالعات موردی === | ||
دیپلماسی عمومی فرانسه به طور متمایز در زمینه های مختلف منطقه ای با رویکردهای متناسب که به چالش ها و فرصت های ژئوپلیتیکی خاص می پردازد، آشکار می شود. در آفریقای فرانسوی زبان، فرانسه یک استراتژی ظریف ایجاد کرده است که برداشت های پیچیده ناشی از روابط استعماری و پسااستعماری را به رسمیت می شناسد. دولت فرانسه با تشخیص بی اعتمادی بالقوه در سطح دولت ملی، به طور فزاینده ای ابتکارات دیپلماتیک شهرهای فرانسه در آفریقا را تشویق و حمایت می کند. این دیپلماسی در سطح شهر از توانایی بازیگران شهری برای ایجاد اعتماد با دولت ها و مردم محلی استفاده می کند و در عین حال فرصت هایی را برای توسعه اقتصادی و توسعه کسب و کار ایجاد می کند. این رویکرد نشان دهنده یک سازگاری استراتژیک برای هدایت حساسیت های تاریخی و در عین حال حفظ نفوذ فرانسه در منطقه است. | دیپلماسی عمومی فرانسه به طور متمایز در زمینه های مختلف منطقه ای با رویکردهای متناسب که به چالش ها و فرصت های ژئوپلیتیکی خاص می پردازد، آشکار می شود. در آفریقای فرانسوی زبان، فرانسه یک استراتژی ظریف ایجاد کرده است که برداشت های پیچیده ناشی از روابط استعماری و پسااستعماری را به رسمیت می شناسد. دولت فرانسه با تشخیص بی اعتمادی بالقوه در سطح دولت ملی، به طور فزاینده ای ابتکارات دیپلماتیک شهرهای فرانسه در آفریقا را تشویق و حمایت می کند. این دیپلماسی در سطح شهر از توانایی بازیگران شهری برای ایجاد اعتماد با دولت ها و مردم محلی استفاده می کند و در عین حال فرصت هایی را برای توسعه اقتصادی و توسعه کسب و کار ایجاد می کند. این رویکرد نشان دهنده یک سازگاری استراتژیک برای هدایت حساسیت های تاریخی و در عین حال حفظ نفوذ فرانسه در منطقه است<ref name=":4" />. | ||
در [[روسیه]]، فرانسه رویکردی زبان محور را برای دیپلماسی عمومی به کار می گیرد که به طور قابل توجهی با استراتژی های سایر کشورها متفاوت است. تجزیه و تحلیل مقایسه ای نشان می دهد که در حالی که ایتالیا بر تشویق تماس های بین فردی بین ایتالیایی ها و روس ها و برجسته کردن فرصت های حرفه ای در ایتالیا تمرکز دارد، فرانسه یادگیری زبان را به عنوان دروازه اصلی قدردانی فرهنگی در اولویت قرار می دهد. این رویکرد زبان اول نمونه ای از مدل دیپلماسی عمومی متمایز فرانسه است که گسترش زبانی را به عنوان پایه ای برای تعامل فرهنگی گسترده تر و فرافکنی نفوذ قرار می دهد. | در [[روسیه]]، فرانسه رویکردی زبان محور را برای دیپلماسی عمومی به کار می گیرد که به طور قابل توجهی با استراتژی های سایر کشورها متفاوت است. تجزیه و تحلیل مقایسه ای نشان می دهد که در حالی که ایتالیا بر تشویق تماس های بین فردی بین ایتالیایی ها و روس ها و برجسته کردن فرصت های حرفه ای در ایتالیا تمرکز دارد، [[فرانسه]] یادگیری زبان را به عنوان دروازه اصلی قدردانی فرهنگی در اولویت قرار می دهد. این رویکرد زبان اول نمونه ای از مدل دیپلماسی عمومی متمایز [[فرانسه]] است که گسترش زبانی را به عنوان پایه ای برای تعامل فرهنگی گسترده تر و فرافکنی نفوذ قرار می دهد<ref name=":5" />. | ||
روابط [[فرانسه]] و [[پاکستان]] نشان می دهد که چگونه می توان دیپلماسی عمومی را برای عبور از تنش های دیپلماتیک و احیای همکاری های دوجانبه به کار گرفت. علیرغم روابط دوستانه تاریخی از دهه ۱۹۶۰، به ویژه در انتقال فناوری نظامی و مبادلات اقتصادی، این رابطه پس از جنجال بر سر کاریکاتورهای کفرآمیز منتشر شده در یک مجله فرانسوی، با تنش قابل توجهی مواجه شد. این پرونده نشان می دهد که چگونه دیپلماسی عمومی یک اولویت استراتژیک برای احیای پیوندهای همکاری در حوزه های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است، به ویژه با توجه به جمعیت قابل توجه مسلمان فرانسه که پیوندهای پایدار بین دو ملت ایجاد می کند<ref>Syed, A., & Hamid, C. (2021). France-Pakistan Antagonistic Relations and Role of Public Diplomacy. ''Global Foreign Policies Review'', ''5''(2), 1–14.</ref>. | |||
دیپلماسی علمی فرانسه یکی دیگر از مطالعات موردی مهم را تشکیل می دهد که نشان می دهد چگونه تبادل دانش به عنوان یک ابزار دیپلماسی عمومی عمل می کند. آژانس توسعه فرانسه یک استراتژی سه جانبه را به کار می گیرد: | |||
# اول، حمایت از توسعه تحقیقات در کشورهای شریک و ایجاد شبکه های تحقیقاتی بین المللی از طریق موسساتی مانند آژانس بین سازمانی برای تحقیق برای توسعه؛ | |||
# دوم، تسهیل انتقال فناوری و ظرفیت سازی برای مقامات دولتی در کشورهای در حال توسعه در حالی که میزبان دانشجویان خارجی در [[فرانسه]] است؛ و | |||
# سوم، ترویج چندزبانگی به عنوان وسیله ای برای گسترش فرهنگی. این رویکرد جامع نشان می دهد که چگونه [[فرانسه]] همکاری های علمی را در چارچوب دیپلماسی عمومی گسترده تر خود ادغام می کند تا ضمن رسیدگی به چالش های توسعه، نفوذ خود را گسترش دهد<ref>Diakite, A., & Phillips, J. O. L. (2019). Motives of Traditional and Emerging Donors in Aid Giving: Comparative Study between China and France. ''Journal of Social Political Sciences'', ''2''(1), 11–20.</ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[دیپلماسی عمومی ترکیه]]؛ [[دیپلماسی عمومی چین]]؛ [[دیپلماسی عمومی آلمان]]؛ [[دیپلماسی عمومی بریتانیا]]؛ [[دیپلماسی عمومی قطر]]؛ [[دیپلماسی عمومی عربستان سعودی]]؛ [[دیپلماسی عمومی امارات متحده عربی]]؛ [[دیپلماسی عمومی هند]]؛ [[دیپلماسی عمومی آذربایجان]]؛ [[دیپلماسی عمومی عمان]]؛ [[دیپلماسی عمومی پاکستان]] | [[دیپلماسی عمومی ترکیه]]؛ [[دیپلماسی عمومی چین]]؛ [[دیپلماسی عمومی آلمان]]؛ [[دیپلماسی عمومی بریتانیا]]؛ [[دیپلماسی عمومی قطر]]؛ [[دیپلماسی عمومی عربستان سعودی]]؛ [[دیپلماسی عمومی امارات متحده عربی]]؛ [[دیپلماسی عمومی هند]]؛ [[دیپلماسی عمومی آذربایجان]]؛ [[دیپلماسی عمومی عمان]]؛ [[دیپلماسی عمومی پاکستان]] | ||
== کتابشناسی == | |||
<references /> | |||
== نویسنده مقاله == | |||
[[محمد حسین شعاعی]] | |||
[[رده:سیاست خارجی و کنشگری فراملی در حوزه فرهنگی(دیپلماسی فرهنگی و عمومی)]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۰۱
دیپلماسی عمومی نمایانگر رویکردی متمایز به روابط بین الملل است که با تعامل مستقیم با مردم خارجی به جای تمرکز صرف بر روابط دولت با دولت، فراتر از کانال های دیپلماتیک سنتی است. این شامل «برنامه ها و ابتکارات تحت حمایت دولت است که هدف آنها تأثیرگذاری و اطلاع رسانی مخاطبان خارجی است»، از جمله برنامه های اطلاعاتی، فرهنگی و زبانی که برای انتقال پیام در مورد سیاست ها، ارزش ها و اهداف یک کشور طراحی شده اند[۱]. برخلاف دیپلماسی کلاسیک، دیپلماسی عمومی در درجه اول «نهادهای غیردولتی، سازمان ها و افراد در کشورهای خارجی» را هدف قرار می دهد و چارچوب دیپلماتیک فراگیرتری ایجاد می کند[۲].
این مفهوم در طول زمان به طور قابل توجهی تکامل یافته است، به ویژه با پیشرفت های تکنولوژیکی. دیپلماسی عمومی سنتی بر دو رکن عمل می کرد: اطلاع رسانی (مشابه روابط عمومی) و ایجاد درک متقابل از سیاست ها و ایدئولوژی ها از طریق مبادلات دانشگاهی، همکاری های فرهنگی و برنامه های اطلاع رسانی[۱]. با این حال، «دیپلماسی عمومی جدید» قرن بیست و یکم به سمت رویکردهای گفتگویی بیشتر تغییر کرده است و بر ارتباطات دو طرفه به جای انتشار اطلاعات یک طرفه تأکید دارد[۳][۴]. این تحول منعکس کننده تأثیر فناوری های اینترنتی و رسانه های اجتماعی است که با ایجاد راه های جدید برای تعامل با سازمان ها و افراد، "نقش و امکانات دیپلماسی عمومی را تا حد زیادی گسترش داده است"[۵].
دیپلماسی عمومی به طور همزمان در خدمت منافع متعدد است. در حالی که به طور سنتی از اهداف دولتی به عنوان ابزاری برای "قدرت نرم" برای افزایش جذابیت یک کشور از طریق توسعه نگرش مثبت حمایت می کند[۶]. شناخت فزاینده ای وجود دارد که در خدمت منافع اجتماعی گسترده تری نیز است. همانطور که ملیسن مشاهده کرد، دیپلماسی عمومی "نه تنها در جهت منافع ملی بلکه در راستای منافع مشترک است"[۷]. این هدف دوگانه نشان می دهد که چگونه دیپلماسی عمومی می تواند همکاری اجتماعی-فرهنگی و حسن همجواری را تقویت کند و همزمان اهداف استراتژیک ملی را پیش ببرد. دیپلماسی عمومی مدرن از چندین جهت کلیدی از دیپلماسی سنتی متمایز می شود. این "برای عموم مردم باز و شفاف است"، در حالی که فعالیت های دیپلماتیک سنتی اغلب افشای اطلاعات را محدود می کند[۸].
علاوه بر این، دیپلمات های معاصر اکنون به جای تمرکز منحصرا بر ارتباطات نخبگان با نخبگان، «مسئولیت برابر و شاید بیشتر برای برقراری ارتباط مستقیم با شهروندان کشورهای خارجی، پرورش توجه آنها و تأثیرگذاری بر عقاید سیاسی آنها» را بر عهده دارند[۹]. این تحول نشان دهنده یک تغییر اساسی در عملکرد دیپلماتیک است که دیپلماسی عمومی را به طور فزاینده ای به یک جزء حیاتی در روابط بین الملل و سیاست خارجی تبدیل می کند.
تحولات تاریخی دیپلماسی عمومی فرانسه
فرانسه به عنوان یکی از اولین کشورهایی که گسترش فرهنگی را به عنوان یک ابزار دیپلماتیک نهادینه کرد، جایگاه متمایزی در تاریخ دیپلماسی دارد. تأسیس اتحاد فرانسه در سال 1883 نشان دهنده نقطه عطفی در رسمی کردن فعالیت های دیپلماسی عمومی است و فرانسه را به پیشگام ایجاد موسسات اختصاصی برای ترویج فرهنگی در خارج از کشور تبدیل می کند[۱۰].
این رویکرد نهادی اولیه قبل از تلاش های مشابه سایر کشورها است و پایه ای را برای آنچه بعدا به عنوان دیپلماسی عمومی مدرن شناخته شد، ایجاد کرد. سیر تحول دیپلماسی عمومی فرانسه با تغییر زمینه های سیاسی و جایگاه فرانسه در نظام بین الملل شکل گرفته است. در دوره جمهوری چهارم پس از جنگ جهانی دوم، فرانسه با چالش کاهش نفوذ جهانی مواجه شد و در ابتدا برای حفظ ارتباط بین المللی به شدت به اعتبار فرهنگی تاریخی خود متکی بود[۱۱]. با این حال، این رویکرد با تغییر پویایی قدرت جهانی ناکافی بود. مقامات فرانسوی به زودی نیاز به ایجاد یک تصویر ملی جدید، به ویژه در مناطقی مانند آمریکای لاتین را تشخیص دادند و از مدل موفق آمریکایی الهام گرفتند و در عین حال ویژگی های متمایز فرانسوی را حفظ کردند[۱۱].
دوره بازسازی پس از جنگ، بعد مهم دیگری از توسعه دیپلماسی عمومی فرانسه را روشن کرد - ماهیت مشارکتی آن. فرانسه به جای پیگیری تلاش های یکجانبه برای بازسازی اعتبار ملی، درگیر همکاری دو ملیتی، به ویژه با بریتانیا شد. این رویکرد مشارکتی به دیپلماسی عمومی، این دیدگاه سنتی را به چالش می کشد که پرستیژ ملی صرفا ناشی از تلاش های یک جانبه است و در عوض نشان می دهد که دیپلماسی عمومی فرانسه پس از جنگ از طریق بحث های متقابل و همکاری با متحدان تقویت شده است[۱۲]. علاقه آکادمیک فرانسه به توسعه تاریخی دیپلماسی عمومی از الگوهای متمایزی پیروی کرده است و محققان به ویژه بر اشکال تخصصی تعامل دیپلماتیک از جمله دیپلماسی اقتصادی، فرهنگی و عمومی متمرکز شده اند. این توجه علمی در اوایل دهه 2000 با نشریات متعددی که سنت های دیپلماسی فرهنگی فرانسه را بررسی می کرد، تشدید شد. رویکرد تاریخ نگاری فرانسه با جاه طلبی به سمت درک جامع تاریخی (histoire totale) مشخص شده است که فراتر از ابعاد صرفا سیاسی گسترش یافته و جنبه های فرهنگی و اقتصادی روابط بین الملل را در بر می گیرد و در نتیجه درک تکامل دیپلماسی عمومی فرانسه را غنی می کند[۱۳].
چارچوب و رویکردهای نهادی
فرانسه یک مدل نهادی متمایز متمرکز و مداخله جویانه را برای تلاش های دیپلماسی عمومی خود با رهبری روشن دولت در فعالیت های فرهنگی بین المللی حفظ می کند. این چارچوب مسئولیت ها را در درجه اول بین وزارت امور خارجه و وزارت فرهنگ و ارتباطات تقسیم می کند که به طور مشترک بر نهادهای کلیدی از جمله Culturesfrance و شبکه جهانی مراکز Alliance Française متشکل از بیش از 100 پایگاه فرهنگی در سراسر جهان نظارت می کنند[۱۴]. این معماری نهادی منعکس کننده سنت دیرینه فرانسه در دیپلماسی فرهنگی دولتی است که هدف آن طرح نفوذ ملی به طور سیستماتیک از طریق کانال های رسمی دولتی است.
تمرکز استراتژیک این نهادها در دهه های اخیر تکامل یافته است، به طوری که فرانسه فعالیت های دیپلماسی عمومی را برای «احیای عظمت سابق خود» از طریق تأکید بیشتر بر نمایش قدرت نرم تسریع کرده است. نهادهای دیپلماتیک فرانسه ارتقای جایگاه زبان، فرهنگ و تاریخ فرانسوی را در میان جمعیت های سراسر اروپا، آمریکا، آفریقا و خاورمیانه در اولویت قرار داده اند و این تلاش های فرهنگی را به یک جزء محوری در سیاست خارجی دولت تبدیل کرده اند[۱۵].
این فشار نهادی نشان می دهد که چگونه فرانسه به طور سیستماتیک زیرساخت های دیپلماتیک خود را برای رسیدگی به تغییر پویایی قدرت جهانی تطبیق داده است. یک نوآوری قابل توجه در رویکرد نهادی فرانسه، استقرار استراتژیک دیپلماسی در سطح شهر، به ویژه در آفریقای فرانسوی زبان بوده است. دولت فرانسه با درک برداشت های پیچیده ناشی از روابط استعماری و پسااستعماری، به طور فزاینده ای ابتکارات دیپلماتیک شهرهای فرانسه در آفریقا را تشویق و حمایت می کند. این رویکرد از توانایی بازیگران شهری برای ایجاد روابط همکاری با دولت های محلی و ایجاد اعتماد بین جمعیت ها و در عین حال ایجاد فرصت هایی برای توسعه اقتصادی استفاده می کند[۱۶]. این چارچوب نهادی چند سطحی به فرانسه اجازه می دهد تا کانال های دیپلماتیک خود را متنوع کند و در عین حال هماهنگی کلی دولت را حفظ کند.
در سازمان های بین المللی، به ویژه سازمان ملل متحد، دیپلمات های فرانسوی به عنوان "سفیران برند ملی" عمل می کنند که فرانسه را از طریق پلتفرم ارزش های سنتی کشور "آزادی، برابری، برادری" موقعیت استراتژیک می دهند. این دیپلمات ها تخصص تخصصی خود را در چهار حوزه سیاست گذاری خاص توسعه داده اند: مبارزه با خشونت جنسی به عنوان سلاح جنگی، پایان دادن به استثمار و سوء استفاده جنسی توسط صلحبانان، اجرای قوانین بین المللی حقوق بشر، و اصلاح عملیات حفظ صلح[۱۷]. این تخصص نهادی در اهداف بشردوستانه نشان دهنده رویکردی عمدی برای متمایز کردن دیپلماسی فرانسه از سایر قدرت های غربی و در عین حال تقویت تصویر فرانسه به عنوان یک مرجع اخلاقی در حکمرانی جهانی است.
بنابراین چارچوب نهادی دیپلماسی عمومی فرانسه هدایت متمرکز دولت را با تخصص استراتژیک و رویکردهای تعامل چند سطحی ترکیب می کند و به فرانسه اجازه می دهد تا هم از طریق کانال های فرهنگی سنتی و هم از طریق جایگاه های دیپلماتیک معاصر متمرکز بر حقوق بشر و امنیت بین المللی نفوذ خود را نشان دهد.
دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک مولفه محوری
دیپلماسی فرهنگی ستون اصلی دستگاه دیپلماسی عمومی فرانسه است که به عنوان یک وسیله استراتژیک برای افزایش نفوذ جهانی کشور عمل می کند. فرانسه به عنوان بخشی از استراتژی گسترده تر قدرت نرم خود، به طور سیستماتیک فعالیت های توسعه فرهنگی خود را در دهه های اخیر افزایش داده است و ترویج زبان، فرهنگ و تاریخ فرانسه را به عنصر اولویت سیاست خارجی دولت در سراسر اروپا، آمریکا، آفریقا و خاورمیانه تبدیل کرده است[۱۸].
این تأکید فرهنگی نشان دهنده شناخت فرانسه است که اشکال غیراجباری نفوذ به طور فزاینده ای برای تقویت حضور بین المللی و انتقال ارزش های ملی موثر هستند. تکامل رویکرد دیپلماسی فرهنگی فرانسه نشان دهنده تغییر قابل توجهی از برنامه ریزی سنتی متمرکز بر نخبگان به سمت استراتژی های فراگیرتر است که فرهنگ عامه را در بر می گیرد. این تحول به ویژه در دیپلماسی موسیقی فرانسه مشهود است، که از ترویج انحصاری اشکال کلاسیک و فرهنگ بالا به پذیرش موسیقی عامه پسند به عنوان یک ابزار دیپلماتیک حرکت کرده است. این تغییر نشان دهنده یک جهت گیری مجدد استراتژیک عمدی به سمت یک رویکرد اقتصادی و نئولیبرال است که اهداف دوگانه ای را دنبال می کند: تسهیل صادرات تولیدات موسیقی فرانسوی و در عین حال ارائه یک تصویر ملی معاصر تر در سطح بین المللی[۱۹].
موسسات فرانسوی در خارج از کشور با استفاده از موسیقی عامه پسند به عنوان یک دارایی دیپلماتیک، فعالانه در تلاش هستند تا هویت برند جهانی این کشور را مدرن کنند و تصویر یک ملت "مد روز" و از نظر فرهنگی پویا را جایگزین تصورات سنتی کنند. این تحول استراتژیک در دیپلماسی فرهنگی با رویکرد گسترده تر تاریخ نگاری فرانسه به روابط بین الملل همسو است که با ادغام ابعاد فرهنگی در کنار ملاحظات سیاسی و اقتصادی، هدف آن به سمت histoire totale (درک جامع تاریخی) است[۱۳].
محققان فرانسوی توجه قابل توجهی به اشکال مختلف دیپلماسی تخصصی داشته اند و دیپلماسی فرهنگی در اوایل دهه 2000 در نشریات مورد توجه علمی قرار گرفته است. این علاقه آکادمیک بر محوریت گسترش فرهنگی در سنت دیپلماتیک و چارچوب سیاست خارجی فرانسه تأکید می کند. ترویج زبان به ویژه یک عنصر متمایز از رویکرد دیپلماسی فرهنگی فرانسه را تشکیل می دهد. تجزیه و تحلیل تطبیقی ابتکارات دیپلماسی عمومی متمرکز بر زبان نشان می دهد که فرانسه تأکید استثنایی بر یادگیری زبان به عنوان بردار اصلی برای مشارکت فرهنگی دارد. در حالی که کشورهای دیگر مانند ایتالیا تماس های بین فردی یا توسعه فرصت های حرفه ای را در گسترش فرهنگی خود در اولویت قرار می دهند، رویکرد فرانسه به طور مستقیم بر در دسترس قرار دادن فراگیری زبان فرانسه برای شهروندان خارجی به عنوان دروازه ای برای قدردانی فرهنگی گسترده تر متمرکز است[۲۰]. این استراتژی زبان محور نشان دهنده تعهد دیرینه فرانسه به حفاظت و ترویج میراث زبانی خود به عنوان جزء جدایی ناپذیر هویت و نفوذ بین المللی آن است.
ابتکارات دیپلماسی دیجیتال
وزارت امور خارجه فرانسه رهبری اولیه خود را در دیپلماسی دیجیتال نشان داد و به یکی از اولین سازمان های دولتی تبدیل شد که در سال 1995 وب سایت خود را راه اندازی کرد و پس از آن در سال 2009 حضور خود را در توییتر ایجاد کرد[۲۱]. این پذیرش پیشگام فناوری های دیجیتال، نشان دهنده شناخت استراتژیک فرانسه از تأثیر دگرگون کننده اینترنت بر تعامل دیپلماتیک است. همانطور که دیپلماسی عمومی سنتی فراتر از کانال های متعارف مانند رادیو و تلویزیون گسترش یافت، توسعه اینترنت با ایجاد راه های جدید برای تعامل با سازمان ها و افراد در سراسر مرزها "نقش و امکانات دیپلماسی عمومی را بسیار گسترش داد "[۵].
استراتژی دیپلماسی دیجیتال فرانسه بر ابتکارات "برندسازی ملی" متمرکز است که از پلتفرم های دیجیتال مختلف برای ارتقای وجهه جهانی این کشور استفاده می کند.این رویکرد، پروژه های تخصصی در بخش های استراتژیک از جمله زبان، فرهنگ، سینما و آموزش را به همراه داشته است. نمونه های قابل توجه عبارتند از پروژه Afripedia که با مشارکت موسسه فرانسوی و شرکت Orange برای تبلیغ محتوای فرانسوی زبان در ویکی پدیا توسعه یافته است، و پلت فرم Mondoblog که وبلاگ نویسان فرانسوی زبان را در سراسر جهان به هم متصل می کند[۲۱]. این ابتکارات نشان می دهد که چگونه فرانسه به طور سیستماتیک نفوذ فرهنگی و زبانی خود را از طریق کانال های دیجیتال گسترش داده است.
ارتباط تعاملی یکی دیگر از ویژگی های متمایز دیپلماسی دیجیتال فرانسه را نشان می دهد. وزارت امور خارجه جلسات تعاملی ماهانه را در توییتر برگزار می کند که امکان ارتباط مستقیم بین مقامات و شهروندان فرانسوی در خارج از کشور و مخاطبان بین المللی را فراهم می کند[۲۲]. این رویکرد نمونه ای از این است که چگونه دیپلماسی دیجیتال فرانسه برای تأکید بر ارتباطات دو طرفه تکامل یافته است و به فرانسه اجازه می دهد "به مردم گوش دهد و مستقیما از طریق رسانه های اجتماعی با آنها تبادل نظر کند". این استراتژی تعاملی به هدف اصلی دیپلماسی دیجیتال دست می یابد: "خطاب به مردم و تأثیرگذاری مستقیم بر آن بدون هزینه زیاد".
دیپلماسی دیجیتال فرانسه فراتر از ارتقای تصویر و فرهنگ فرانسه، ارزش های هنجاری را در فضای مجازی نیز پیش می برد. برای فرانسه، دیپلماسی دیجیتال فراتر از روابط سنتی دولت با دولت است و تعاملات دولت و جامعه مدنی را در بر می گیرد، با تأکید ویژه بر حمایت از «آزادی بیان و حقوق بشر در همه رسانه ها». این بُعد مبتنی بر ارزش تعامل دیجیتال فرانسه با اهداف گسترده تر قدرت نرم همسو است که اصول دموکراتیک را ترویج می کند و همزمان منافع اقتصادی، زبانی و فرهنگی فرانسه را پیش می برد[۲۳].
از آنجایی که برنامه های دیپلماسی عمومی به طور فزاینده ای به فضای سایبری مهاجرت می کنند تا به «میلیون ها شهروند» به عنوان مخاطبان هدف اصلی دسترسی پیدا کنند، پذیرش زودهنگام و استقرار استراتژیک ابزارهای دیجیتال توسط فرانسه، آن را به طور سودمندی در چشم انداز در حال تحول نفوذ بین المللی قرار می دهد[۵].
ترویج زبان به عنوان یک ابزار استراتژیک در دیپلماسی عمومی
ترویج زبان یکی از متمایزترین جنبه های استراتژی دیپلماسی عمومی فرانسه است و مقامات فرانسوی رویکردهای سیستماتیک را برای گسترش نفوذ زبانی در سطح جهانی به کار می گیرند. تجزیه و تحلیل تطبیقی رویکردهای مختلف ملی برای ترویج زبان نشان می دهد که فرانسه تأکید استثنایی بر یادگیری زبان به عنوان بردار اصلی مشارکت فرهنگی در خارج از کشور دارد. در حالی که کشورهایی مانند ایتالیا بیشتر بر تسهیل ارتباطات بین فردی بین شهروندان خود و جمعیت های خارجی یا برجسته کردن فرصت های حرفه ای تمرکز می کنند، رویکرد فرانسه مستقیما بر در دسترس قرار دادن فراگیری زبان فرانسوی به عنوان نقطه ورود به قدردانی فرهنگی گسترده تر متمرکز است[۲۰]. این استراتژی متمرکز بر زبان از طریق ابتکارات دیپلماسی دیجیتال به طور قابل توجهی بهبود یافته است و دولت فرانسه پلتفرم های آنلاین تخصصی اختصاص داده شده به ترویج زبان را توسعه داده است. وزارت امور خارجه فرانسه، یکی از اولین پذیرندگان فناوری های دیجیتال با اولین وب سایت خود در سال 1995 و حضور در توییتر در سال 2009، چندین پروژه دیجیتالی را ایجاد کرده است که به طور خاص انتشار زبان را هدف قرار می دهد. از جمله این ابتکارات می توان به پروژه Afripedia اشاره کرد که با مشارکت موسسه فرانسوی و شرکت نارنجی برای ترویج محتوای فرانسوی زبان در ویکی پدیا توسعه یافته است و سازگاری استراتژیک فرانسه با محیط های دیجیتال برای اطلاع رسانی زبانی را نشان می دهد[۲۱].
پلتفرم موندوبلاگ یکی دیگر از ابزارهای دیجیتالی نوآورانه در زرادخانه ترویج زبان فرانسه است که وبلاگ نویسان فرانسوی زبان را در سراسر جهان تحت نظارت موسسه فرانسوی و رادیو بین المللی فرانسه به هم متصل می کند. این ابتکار نمونه ای از این است که چگونه ترویج زبان به طور همزمان چندین هدف دیپلماتیک را برآورده می کند: جوامع فراملی فرانسوی زبانان را ایجاد می کند، دامنه زبانی را گسترش می دهد و ارتباطات فرهنگی را از طریق تعامل دیجیتال تقویت می کند[۲۱].
فراتر از این پلتفرم های خاص، وزارت امور خارجه پروژه های دیجیتالی تخصصی دیگری را راه اندازی کرده است که به طور خاص بر گسترش آموزش آنلاین زبان فرانسه، ایجاد یک زیرساخت دیجیتالی جامع برای ترویج زبان به عنوان یک ابزار دیپلماتیک متمرکز است[۲۱]. تأکید استراتژیک بر ارتقای زبان نشان دهنده درک فرانسه است که دسترسی زبانی به عنوان پایه ای برای نفوذ فرهنگی گسترده تر عمل می کند. فرانسه با ایجاد شرایطی که زبان، فرهنگ و تاریخ فرانسه را برای شهروندان سایر کشورها جذاب می کند، مسیرهایی را برای تعامل عمیق تر با ارزش ها و دیدگاه های خود ایجاد می کند[۲۰]. این رویکرد نشان می دهد که چگونه ترویج زبان نه تنها به عنوان گسترش فرهنگی، بلکه به عنوان یک ابزار دیپلماتیک پیچیده که برای افزایش قدرت نرم و نفوذ جهانی فرانسه از طریق کانال های زبانی طراحی شده است، عمل می کند.
مطالعات موردی
دیپلماسی عمومی فرانسه به طور متمایز در زمینه های مختلف منطقه ای با رویکردهای متناسب که به چالش ها و فرصت های ژئوپلیتیکی خاص می پردازد، آشکار می شود. در آفریقای فرانسوی زبان، فرانسه یک استراتژی ظریف ایجاد کرده است که برداشت های پیچیده ناشی از روابط استعماری و پسااستعماری را به رسمیت می شناسد. دولت فرانسه با تشخیص بی اعتمادی بالقوه در سطح دولت ملی، به طور فزاینده ای ابتکارات دیپلماتیک شهرهای فرانسه در آفریقا را تشویق و حمایت می کند. این دیپلماسی در سطح شهر از توانایی بازیگران شهری برای ایجاد اعتماد با دولت ها و مردم محلی استفاده می کند و در عین حال فرصت هایی را برای توسعه اقتصادی و توسعه کسب و کار ایجاد می کند. این رویکرد نشان دهنده یک سازگاری استراتژیک برای هدایت حساسیت های تاریخی و در عین حال حفظ نفوذ فرانسه در منطقه است[۱۶].
در روسیه، فرانسه رویکردی زبان محور را برای دیپلماسی عمومی به کار می گیرد که به طور قابل توجهی با استراتژی های سایر کشورها متفاوت است. تجزیه و تحلیل مقایسه ای نشان می دهد که در حالی که ایتالیا بر تشویق تماس های بین فردی بین ایتالیایی ها و روس ها و برجسته کردن فرصت های حرفه ای در ایتالیا تمرکز دارد، فرانسه یادگیری زبان را به عنوان دروازه اصلی قدردانی فرهنگی در اولویت قرار می دهد. این رویکرد زبان اول نمونه ای از مدل دیپلماسی عمومی متمایز فرانسه است که گسترش زبانی را به عنوان پایه ای برای تعامل فرهنگی گسترده تر و فرافکنی نفوذ قرار می دهد[۲۰].
روابط فرانسه و پاکستان نشان می دهد که چگونه می توان دیپلماسی عمومی را برای عبور از تنش های دیپلماتیک و احیای همکاری های دوجانبه به کار گرفت. علیرغم روابط دوستانه تاریخی از دهه ۱۹۶۰، به ویژه در انتقال فناوری نظامی و مبادلات اقتصادی، این رابطه پس از جنجال بر سر کاریکاتورهای کفرآمیز منتشر شده در یک مجله فرانسوی، با تنش قابل توجهی مواجه شد. این پرونده نشان می دهد که چگونه دیپلماسی عمومی یک اولویت استراتژیک برای احیای پیوندهای همکاری در حوزه های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است، به ویژه با توجه به جمعیت قابل توجه مسلمان فرانسه که پیوندهای پایدار بین دو ملت ایجاد می کند[۲۴].
دیپلماسی علمی فرانسه یکی دیگر از مطالعات موردی مهم را تشکیل می دهد که نشان می دهد چگونه تبادل دانش به عنوان یک ابزار دیپلماسی عمومی عمل می کند. آژانس توسعه فرانسه یک استراتژی سه جانبه را به کار می گیرد:
- اول، حمایت از توسعه تحقیقات در کشورهای شریک و ایجاد شبکه های تحقیقاتی بین المللی از طریق موسساتی مانند آژانس بین سازمانی برای تحقیق برای توسعه؛
- دوم، تسهیل انتقال فناوری و ظرفیت سازی برای مقامات دولتی در کشورهای در حال توسعه در حالی که میزبان دانشجویان خارجی در فرانسه است؛ و
- سوم، ترویج چندزبانگی به عنوان وسیله ای برای گسترش فرهنگی. این رویکرد جامع نشان می دهد که چگونه فرانسه همکاری های علمی را در چارچوب دیپلماسی عمومی گسترده تر خود ادغام می کند تا ضمن رسیدگی به چالش های توسعه، نفوذ خود را گسترش دهد[۲۵].
نیز نگاه کنید به
دیپلماسی عمومی ترکیه؛ دیپلماسی عمومی چین؛ دیپلماسی عمومی آلمان؛ دیپلماسی عمومی بریتانیا؛ دیپلماسی عمومی قطر؛ دیپلماسی عمومی عربستان سعودی؛ دیپلماسی عمومی امارات متحده عربی؛ دیپلماسی عمومی هند؛ دیپلماسی عمومی آذربایجان؛ دیپلماسی عمومی عمان؛ دیپلماسی عمومی پاکستان
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Swistek, G. (2013). The nexus between Public Diplomacy and Military Diplomacy in Foreign Affairs and Defense Policy.
- ↑ Brovina, N. (2018). Developments and Theoretical Approaches on Public Diplomacy. The International Journal of Applied Language Studies and Culture, 1(1), 9–16.
- ↑ Saliu, H. (2020). Public Diplomacy and Related Concepts from the Perspective of Lasswell’s Communication Model.
- ↑ Gilmore, J. (2022). Conceptualizing good global statehood: progressive foreign policy after the populist moment. International Theory, 14(3), 407–430.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Reshetnikova, L. G. (2018). e-Diplomacy as Instrument for Establishment of Interethnic Relations.
- ↑ Tolstoguzov, O., & Pitukhina, M. (2020). Public Diplomacy in Cross-Border Cooperation. The Heritage, (3), 131–142.
- ↑ Fitzpatrick, K. (2017). Public Diplomacy in the Public Interest. CQ Press.
- ↑ Bukina, T., & Perminova, L. (2021). CULTURAL DIPLOMACY: INSTITUTIONAL CONTEXTS. Three Seas Economic Journal, 3(4), 51–56.
- ↑ Pike, S., & Kinsey, D. F. (2021). Diplomatic identity and communication: using Q methodology to assess subjective perceptions of diplomatic practitioners. Place Branding and Public Diplomacy, 17(4), 385–398.
- ↑ Sancak, K. (2019). CONTEMPLATING THE EFFECT OF HODJA AHMED YESEVI ON ISLAMIZATION OF BALKANS FROM P. INTERNATIONAL JOURNAL OF EURASIA SOCIAL SCIENCES, 10(2), 1026–1039.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Suppo, H. R. (2016). A "cultural diplomatic machine" of the French Fourth Republic in Brazil (1946-1958).
- ↑ Faucher, C. (2021). RESTORING THE IMAGE OF FRANCE IN BRITAIN, 1944–1947. Historical-Philological Journal, (1), 128–139.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ Clerc, L. (2019). Review Essay∵A Renewal of Diplomatic History or the Continuation of Old Trends?Selected Readings from the French-speaking Field of International History. Diplomatica, 1(1-2), 185–205.
- ↑ Zamorano, M. M. (2016). Reframing Cultural Diplomacy: The Instrumentalization of Culture under the Soft Power Theory.
- ↑ Adleiba, E. G., & Sakaev, V. (2019). Cultural Diplomacy of France: Essence, Main Directions and Tools. Journal of Educational and Social Research, 9(3), 117–123.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ Kihlgren Grandi, L. (2020). The Historical, Legal, and Geographic Evolution of City Diplomacy. In City Diplomacy (pp. 15–39). Palgrave Macmillan.
- ↑ Holmes, G., & White, S. (2023). Nation branding and feminist diplomacy after crisis: France’s response to SEA allegations in Central African Republic. European Journal of International Security, 9(1), 1–20.
- ↑ Adleiba, E. G., & Sakaev, V. (2019). Cultural Diplomacy of France: Essence, Main Directions and Tools. Journal of Educational and Social Research, 9(3), 117–123.
- ↑ Marc, I. (2019). Around the world: France’s new popular music diplomacy. Modern & Contemporary France, 27(4), 495–510.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ Antropovskaya, A. (2021). PUBLIC DIPLOMACY AND LANGUAGE TEACHING.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ ۲۱٫۴ Baktybekova, B., & Batyrkhan, B. (2021). Digital diplomacy in the context of soft power (example of France and China). KazNU BULLETIN. International Relations and International Law Serie, (1), 144–152.
- ↑ Namuq, B. K. (2021). Employing digital diplomacy in foreign policy: Israel as a model. International Affairs and Global Strategy, 7(1), 1–11.
- ↑ Novanto, D. C., Putranti, I., & Dir, A. A. B. (2021). Cybernorms: Analysis of International Norms in France’s Paris Call for Trust and Security in Cyberspace. Journal of Islamic World and Politics, 5(2), 143–158.
- ↑ Syed, A., & Hamid, C. (2021). France-Pakistan Antagonistic Relations and Role of Public Diplomacy. Global Foreign Policies Review, 5(2), 1–14.
- ↑ Diakite, A., & Phillips, J. O. L. (2019). Motives of Traditional and Emerging Donors in Aid Giving: Comparative Study between China and France. Journal of Social Political Sciences, 2(1), 11–20.