فرهنگ عمومی فرانسه
برای اینکه چیزی از یک فرهنگ بیاموزیم, باید ارتباط برقرار کنیم و اساسیترین شکل ارتباط، ارتباط غیرکلامی است. تماس چشمی، لبخند، حرکات دست و... از مصادیق ارتباطهای غیرکلامی و سخن گفتن و گفتگو نیز از جنبههای کلامی است که در زیر تبیین میشود.
تماس چشمی
در فرانسه, تماس چشمی به طور جدی اظهار برابری است. تماس چشمی به معنی تشخیص هویت دیگران میباشد و برای استفاده با افراد غریبه بسیار خصوصی به حساب میآید. بنابراین وقتی در خیابان قدم میزنید از چشم دوختن به دیگران به طور کلی اجتناب کنید. اما به هنگام سخن گفتن امتناع از تماس چشمی بین شما و دیگران فاصله ایجاد میکند و به معنی تحقیر خواهد بود.
لبخند
آمریکاییها دوست دارند همیشه لبخند بزنند برای اینکه دوستانه و منطقی جلوه کنند. اما یک فرانسوی به لبخند اعتماد نمیکند. مخصوصا اگر دلیل روشنی برای آن پیدا نکند, حکایت از ریاکاری خواهد بود که نامطبوعترین چیز نزد یک فرانسوی است. لبخند نزدن به این معنا نیست که آنان نمیخندند. آنها هم عاشق لبخند هستند و به محض اینکه دلیلی برای آن بوجود بیاید به سرعت لبخند میزنند.
صدای پوف
فرانسویها همزمان با بیرون دادن هوا از دهان و کش دادن لبها یک صدای " پوف" ایجاد میکنند که بسته به موقعیت یا بافت کلام, مثبت باشد یا منفی, به معنای این است که " چیزی نیست".
استفاده از دستها
فرانسویها خیلی دوست دارند با دستهایشان صحبت کنند. به همین دلیل است که در جیب گذاشتن دستها بی ادبی محسوب میشود مخصوصا اگر در هنگام گفتگو باشد و شاید به همین دلیل باشد که دست دادن نزد فرانسویان این قدر اهمیت دارد.
دست دادن
فرانسوی با هر کسی که میشناسد دست میدهد, مگر اینکه به جای دست دادن همدیگر را ببوسند. دست دادن لحظهای است کوتاه و مختصر همراه با یک تماس چشمی مختصرتر. بنابراین وقتی وارد مکانی میشوید که باید دست داد, خواه محل کار باشد یا یک شرکت, مطمئن باشید که دست دادن با کسی را فراموش نکنید حتی اگر اورا نشناسید.
بوسیدن گونهها
بین دوستانی که در حال احوالپرسی یا خداحافظی هستند, بوسیدن هر دو گونه معمول میباشد. این امر فقط بین خانمها, آقایان و خانمها, بین بزرگها و بچهها و بین آقایانی که اعضای یک خانواده هستند, مرسوم است.سه بوسه یک در میان از گونهها نشان دهنده صمیمیت بیشتر است و در پاریس غیر عادی نیست.
زبان بدن
آنچه به فرانسویان هالهای از زیبایی میدهد, طریقهای است که خودشان را معرفی میکنند. بدنشان را کاملا کشیده نگه میدارند و کاملا آگاه هستند که این بدن امتداد شخصیت آنها است. پیغام آن نیر این است که من باهوش, باصداقت و برجسته هستم. این حالت بخصوص بدن و اهمیت چنین ابراز وجودی را از سنین اولیه کودکی تعلیم میدهند و اثرات آن در همه جا قابل مشاهده است و دیگر اینکه طبیعت ثانویه فرانسویهاست که هر چه بپوشند زیبا جلوه میکنند و به این وسیله نشان میدهند کسی هستند.
لمس کردن
نوع دیگری از زبان بدن که فرانسویها به کار میبرند, لمس کردن است. آنها برای ابراز دوستی همدیگر را لمس میکنند. البته این مختص دوستان است اما در مکانهای شلوغ پاریس هم تماس فیزیکی نزدیک دور از انتظار نیست.
هنر گفتگو
فرانسویها مباحثه جو هستند اما بحث در اینجا به معنی بیان دیدگاه خویش است نه یک حمله ناپسند. فرانسویها به سرعت در صدد نقادی هر کس و هرچیزی بر میآیند، اما غالبا هدف این است که فرصتی برای بحث فراهم شود و یا به قول معروف سر صحبت باز شود. امتناع از صحبت کردن اشتباه اساسی به حساب میآید. بهترین گفتگوها با یک شکوه آغاز میشود و با اظهار یک فکر و عقیده تحلیلی رضایت بخش پایان مییابد. در فرانسه هنر گفتگو بسیار پیشرفت پیدا کرده است و از قواعد بسیار معینی تبعیت میکند.
در فرانسه بدون گفتن روزبخیر خانم یا آقا به مغازهدار یا کارمندی که منتظر ایستاده است، و او را انسان دیگری به حساب آوردن، بیادبی بسیار بزرگی محسوب میشود و هرگز بدون گفتن مرسی یا خداحافظ به اشخاص نامبرده مغازه را ترک نکنید. به این صورت از آنها به عنوان میزبان قدردانی میکنید. زیرا شما در قلمرو آنها هستید و باتوجه به این اصل ساده که شما به تشکیلات آنها وارد میشوید، باید به ارتباطی که بین شما هست، احترام بگذارید حتی اگر"صرفا نگاه میکنید". فرانسویها وقتی گفتگو میکنند، بسیار راحت هستند و با صداقت و انرژی نظرات خود را بیان میکنند و فقط منتظر فرصت هستند که شروع کنند. اساسیترین موضوعاتی که باید از آنها اجتناب کرد، عبارتند از: پرسیدن سن اشخاص، میزان درآمد و کاری که برای گذراندن زندگی میکنند. فرانسویها درباره سیاست جهانی، تاریخ و انواع هنر افراد بسیار مطلعی هستند و علاقمند خواهند بود که عقاید مخاطب خود را هم بشنوند. درباره هرچه که صحبت میکنید، به خاطر داشته باشید که صدایتان آهسته باشد.
به یاد داشته باشید که فرانسویان در مکانهای عمومی بسیار آرام صحبت میکنند و صرفا جهت ملاحظه دیگران بسیار آرامتر از آنکه در منزل صحبت میکنند. پس صدایتان را آرام و ملایم کنید. این قاعده گفتگوی طلایی گفتگو در فرانسه است. بحث برای فرانسوی امروز به همان معنی است که تفکر برای دکارت بود، دلیلی برای اثبات وجود خود. من بحث میکنم پس هستم. فرانسویان دوست ندارند درباره هیچ موضوعی به اندازه سیاست و فلسفه مطالعه و گفتگو کنند. قهرمانان فرانسه چهرههای ادبی و سیاسی آن هستند نه ستارههای موسیقی راک.
سکوت
در فرانسه سکوت هم به جاست, مخصوصا در میان افراد ناشناس. در یک ساختمان همسایگان در حالی که در طبقه همکف, آمدن آسانسور را انتظار میکشند, با حفظ سکوت به حریم خصوصی همدیگر احترام میگذارند( البته بعد از اینکه با یک روزبخیر خانم یا آقا همدیگر را به حساب آوردند). در یک کوپه شش نفره قطار, بعد از اینکه مسافران با کلمه روزبخیر حضور همدیگر را ارج نهادند, سکوت برقرار میماند. در صف یک فروشگاه اگر انتظار طولانی شود, فرانسویها بدنشان را حرکت میدهند که دلالت میکند بر بیصبری آنها و ممکن است جهت تصدیق موقعیت یک نگاه حاکی از اوقات تلخی به سایر افراد صف هم بیاندازند, ولی تقریبا هیچ وقت صحبت نمیکنند. اگر هنگام برخورد با یک آشنادر خیابان بدون گفتگوی کوتاه بگذرید, بیادبی به حساب میآید و تنها گفتن یک روزبخیر کافی نیست.
حضور ملیتهای مختلف
فرانسه در تاريخ خود از تمام نقاط جهان به اندازه استراليا مهاجر پذيرفته است. هر فرهنگی ارتباط متفاوتی را برای بقيه فراهم میكند. تسامح در برابر گوناگونیهای مذهبی برای اولين بار در سال 1958 در فرانسه به وسيله هانری چهارم تحت عنوان منشور نانت تدوين شد. هرچند كه بعدا تلاشهای خشونتباری صورت گرفت تا تسلط كليسای كاتوليک رم حفظ شود. وقتی كه در قرن بعد فعاليتهای مستعمرهسازی با جديت شروع شد، فرانسویها ناچار بودند با تفاوتهايی بيش از گوناگونی مذهبی كنار آيند. تا انقلاب فرانسه اين كشور سهم خوبی از مستعمرات را در سرتاسر دنيا در اختيار داشت. جنگ الجزاير در سالهای 1960 برای فرانسویها درس فوق العاده تلخی بود. در قرن بعد فرانسه اكثر دارايیهايی خود در خارج را از دست داد و تنها قسمتهای كوچک و پراكنده در دنيا برايش ماند. مردمانی از آفريقای شمالی، آفريقای سياه، خاور ميانه و آسيا از تمام امتيازات شهروندی فرانسوی در فرانسه برخوردارند. اما به علت نرخ بالای بيكاری در فرانسه، اين روزها تبعيضهای نژادی پنهان سد راهشان میشود.
هویت فرانسوی
كشور فرانسه آميزهای از عناصر سنتی و خارجی و آخرين پيشرفتهای تكنولوژی است. شهر قديمی پاريس، قطارهای سريع السير ساخت فرانسه، نيروگاههای هستهای ، با وجود اينها، هنوز مردم پاريس تازهترين سبزیهای مزارع و صافترين ميوههارا تقاضا میكنند. علیرغم اين كه جمعيت فرانسه شهری هستند، ولی عشق به زمين را در خود حفظ كردهاند و به طور مرتب نه برای كار بلكه برای لذت بردن به آنجا میروند چون كه بخش كوچكی از جمعيت غذای همه را توليد میكنند. اگرچه مردم فرانسه در مراكز شهری ازدحام كردهاند اما غالبا برای ديدار از زادگاه خود به آنجا میروند. يكي از ويژگیهای خيره كننده فرانسه تنوع منطقهای آن است و این تنوع در آشپزیشان جلوه میکند. پاريس مانند بقيه جاهای فرانسه نيست و با وجود اين هر منطقهای كاملا منحصر بفرد است. عشق فرانسويان به غذا و نوشيدنیها، وابستگی آنها را به اين تنوع منعكس میكند.
جذابیت و دلربایی
خانم الین شلینو، خبرنگار برجستۀ روزنامۀ نیویورک تایمز در پاریس در کتابی با عنوان "لا سِدوکسیون" "جذابیت و دلربایی" فرانسویها را در سیاست، در عشق، در معماری، در هنر، در آداب اجتماعی، در ادبیات، در مغازلههای روشنفکرانه، در بازی با کلمات، در خرید و فروش و در لذت دندان بررسی کرده و فصل"دلربا باش یا بمیر!" سرانجام کتاب است. گیرایی شخصیت فرانسویها و تلاش برای دیدن اغواگری و دلربایی فرانسویان در پهنههای زندگی نویسنده را به مغازهها، به موزهها، به کاخها، به کشتزارها و کافهها برده است. دلربایی در خون فرانسویهاست. او دلربایی را یکی از شعارهای انقلاب فرانسه میداند و از قول ولتر مینویسد که فاتح بودن کافی نیست، دلربا بودن هم لازم است. بوسیدن دست یک زن توسط مقامات عالی از نظر او نخستین اغواگری فرانسوی است که آن را فریبندگی دیپلماتیک مینامد. بوسیدن دست, بازمانده از دوران تمدن روم و یونان است که در آن زمان رعیت دست ارباب را به نشانۀ سرسپردگی میبوسید. اما گویی در زمانۀ ما بوسیدن دست در فرانسه، به ویژه در میان نسل شصت سال به بالا، نشانههای جوانمردی و بزرگمنشی است و این امر ترکیبی از دیپلماسی و فریبایی با هم میباشد. نویسنده دربارۀ دلرباییهای فرانسویها با شراب و وصف شراب و میخانهها و سنت و آداب نوشیدن هم مینویسد که در زبان فرانسوی وقتی که شراب را وصف میکنند، به آن شخصیتی زنانه میدهند و آن را از نظر رنگ و مزه و شکل و جسمیت زن میشناسند. او در کتاب خواندنیاش، تصویری زنده از ملتی ارائه میکند که پیش از همه انقلاب کرد، اما بیش از همه آیین زندگی و خوب زیستن را فرا گرفتهاست. فرانسویها یاد گرفتهاند که نه هدف غایی عشقبازی لذت جنسی است، نه نوشیدن شراب برای بدمستی و نه غذا برای پرخوری. بلکه همۀ اینها بهانهای برای دلربایی است.
زبان فرانسه
در حالی که تمام دنیا, انگلیسی را به عنوان زبان بین المللی تجارت پذیرفته است, فرانسویان تصور میکنند که فرانسه هنوز هم در عرصه بین المللی زبان فرهنگ و فرهیختگی است. آنها عاشق زبان و ادبیاتشان هستند و همگی در مدرسه آن را به طور کامل خواندهاند. از آنجایی که به عنوان خارجی از شما انتظار نمیرود خوب فرانسه صحبت کنید به همین خاطر اولین کلمه فرانسه را که بر زبان آورید شما را تشویق خواهند کرد تا بیشتر تلاش کنید و شما را به خاطر تلاشهایتان مورد تشویق قرار خواهند داد. زبان فرانسه بهترین کلید دستیابی به ذهن فرانسویان است.
زندگی خانوادگی
خانواده نزد فرانسویان نخستین جایگاه را دارد و موجب استحکام اجتماعی و تکلیف خاص و فردی هر شخص متعهدی است. اگر چه فرانسویان نسبت به موضوع عشق میتوانند خیلی رمانتیک باشند, ولی نسبت به ازدواج و فرزندان بسیار واقعبین هستند.عقاید قدیمی مبنی بر اینکه کودکان باید ظاهر و رفتار آراستهای داشته باشند, هنوز در فرانسه معتبر است. فرانسویها عاشق فرزندان خود هستند و این محبت را با قاطعیت در تربیت و جدیت در هدف نشان میدهند. پدر و مادرهای فرانسوی همبازی کودکان خود نمیشوند بلکه وظیفه آنها متمدن بار آوردن فرزندان است. در هنگام بازگشایی مدارس در ماه سپتامبر کل کشور به تکاپو میافتد. در سن نوجوانی محدودیتهای کودکی به پایان میرسد و قوانین تعدیل میشوند. آنها نزد خانواده زندگی میکنند و از حمایت آن برخوردارند. والدین هنوز اشتباهات این فرزندان را تصحیح میکنند و از آنها انتقاد میکنند, اما عموما اجازه دارند به دنبال کار خود بروند. همچنین فرزندان در این مرحله به مشارکت در بحثها, ارائه دلیل و تفکر تشویق میشوند. والدین هر جا که بتوانند به مشارکت در زندگی بچههایشان ادامه میدهند, در فاصله بین مدرسه تا دانشگاه به نفع آنها پادرمیانی میکنند و در اولین وقفه پیش از ورود به دنیای کار به کمک آنان میشتابند. به خاطر همین احترام به استقلال, فرزندانی که اغلب ازدواج نمیکنند با شادکامی به زندگی در خانه ادامه میدهند. وقتی بچهها ازدواج میکنند پدر و مادرها در تهیه مسکن, اساس منزل و سایر هزینهها به آنها کمک میکنند.
آپارتمان
اندازه آپارتمانهای فرانسوی مخصوصا آشپزخانهها بسیار محدود است به گونهای که فرانسویان نمیتوانند در منزل از کسی پذیرایی کنند. اکثر آپارتمانهای فرانسوی پنجرههای کرکرهای دارند که مانع عبور سرو صدا میشود اما جلوی ورود هوا و نور را هم میگیرد. با وجود تعداد زیاد نیروگاههای اتمی , انرژی برق هنوز در فرانسه نسبتا گران است و به طور سنتی در میان فرانسویان کالای برق چیزی شبیه طلای جاری محسوب میشود. در میان کشورهای اروپایی, فرانسه کشوری غیر عادی است برای اینکه هنوز هم ولتاژ 110 ولتی و هم ولتاژ 250-220 ولتی وجود دارد. هم اینک ولتاژ استاندارد در فرانسه 220 ولت است, اما در بعضی از ساختمانهای قدیمی هنوز هم جریان برق 110 ولت پیدا می شود. پریزها شبیه هم هستند. بنابراین قبل از اینکه وسیلهای را به برق بزنید ولتاژ آن را بپرسید. یک وسیله 220 ولتی با ولتاژ 110 ولتی آسیب نمیبیند اما یک وسیله 110 ولتی با ولتاژ 220 ولت میسوزد. در سیستم سیم کشی فرانسه سیم قهوهای رنگ برای فاز و سیم آبی رنگ برای نول به کار میرود و آنها را باید در وسایل دور از هم نگه دارید. سیستم گیرندههای فرانسه سکام است و کیفیت پخش تلویزیونی فرانسه یکی از بهترینهای دنیاست.
میهمان بودن
منزل فرانسوی بسیار خصوصی است و دعوت به شام در منزل به این معناست که آن خانواده با شما بسیار احساس راحتی میکند و احترام زیادی برای شما قائل است. اندازه آپارتمانهای فرانسوی مخصوصا آشپزخانهها بسیار محدود است که فرانسویان بتوانند در منزل از کسی پذیرایی کنند. به علاوه انتظار از آشپزی هم بسیار بالاست, بنابراین مردم ترجیح میدهند در بیرون در رستورانها از میهمانهای خود پذیرایی کنند. آداب میهمانی عبارت است از:
- نزدیک زمان ملاقات بروید اما هیچ وقت پیش از موعد وارد نشوید. در زمان شام در منزل تا نیم ساعت تاخیر خوب است اما در رستوران جایز نیست؛
- طوری لباس بپوشید که انگار برای شام به رستوران میروید؛
- دست خالی وارد نشوید. از آوردن گل داوودی که مخصوص عزاست, میخک که نشانه بد اقبالی است و رز قرمز که مخصوص عشاق و دوستان نزدیک است, خودداری کنید؛
- زمان لازم برای پیداکردن آدرس را هم در نظر بگیرید. فراموش نکنید که رمز در را بپرسید برای اینکه در حال حاضر همه ساختمانهای مسکونی پاریس دررمزدار دارند. بنابراین باید رمز را بدانید یا اینکه منتظر بمانید تا کسی بیاید که آن را میداند؛
- در فرانسه زندگی حول میز غذا میچرخد نه اتاق نشیمن.
دعوت به ناهار در خارج از محل کار
در محیطهای کاری فرانسه نیز دعوت کردن به ناهار در خارج از محل کار معمول است. در رستورانهای خوب پیشخدمت نگاهی به دور میز میاندازد تا ببیند کدام شخص قرار است صورت حساب را بپردازد. بر سر میزی که با همکاران نشستهاید اگر فورا موضوع سیاست به میان آمد و نظر شما را خواستند تعجب نکنید. سیاست هیجانات را برمیانگیزد و نیروی تعقل را القا میکند. غالبا فرانسویان دو ساعت وقت برای ناهار صرف میکنند تا به همان اندازه که میخورند, صحبت هم بکنند. جنبه منفی این ناهارهای طولانی مدت عالی این است که ممکن است ساعتها ادامه پیدا کند. فرانسویان به این تفریح وسط روز عادت کردهاند, اما این روزها حتی آنها هم کمتر مینوشند و بیشتر طول مدت ناهارشان را به آنگلوساکسونها نزدیک میکنند. جای بسی تاسف است که در میان لذتهای فرهنگی هیچ چیز به اندازه ناهار طولانی مدت فرانسویها نیست.
سرایدار
در یک ساختمان اولین ارتباط احتمالا با سرایدار خواهد بود که معمولا زنی است که حقوق میگیرد تا درطبقه همکف زندگی کند و مراقب احتیاجات مستاجرین و همسایهها باشد. او به اموری از قبیل مرسولات پستی, تحویل کالاها, رسیدگی به مسائل مربوط به طبقه همکف مثل سطلهای زباله, باغچهها و برق انداختن وسایل برنجی میپردازد. داشتن روابط خوب با سرایدار زندگی را در فرانسه بینهایت آسان میکند و معمولا با رفتار دوستانه و در نظر گرفتن پاداش مناسب به مناسبتهای مختلف میتوان روابط خوبی با او برقرار کرد. فاصله احترام آمیز با همسایههایی که در یک ساختمان زندگی میکنند از موارد مهم است. این فاصله احترام انگیز ایجاب میکند وقتی در راهرو, راه پله یا آسانسور با آنها روبرو میشوید, مودبانه حضور آنها را تایید کنید و بعد از آن یک سکوت حاکی از احترام را پیش بگیرید. برخی از ملاحظات از شما انتظار میرود. در را برای کسی که پشت سر شما میآید نگه دارید. از ایجاد هر نوع سر و صدای غیرضروری در فضاهای عمومی ساختمان خودداری کنید. در فضای خصوصی شما نیز انتظار میرود طوری رفتار کنید که آسایش و خلوت دیگران را هم تضمین کند.
حیوانات دستآموز
سگها و گربهها در فرانسه، مخصوصا در پاريس از عشق و محبتی بيش از استحقاقشان بهره میبرند. صاحبانشان به طرز بیشرمانهای آنها را ناز و نوازش میكنند. غريبههايی كه حتی حاضر نيستند نيم نگاهی به صاحب حيوان بياندازند، بر روی زمين زانو زده و بر سرو صورت حيوان بوسه میزنند. شرح غمانگيزی است درباره اشخاصی كه از جهات ديگر مردمی منطقی به حساب میآيند. به نظر نمیآيد كسی در خيابانها، كافهها، مغازهها و رستورانها از پارس مداوم سگهای كوچک پودل ناراحت شود در صورتی كه اگر يک انسان به همان ميزان سر و صدا كند بازداشت میشود. اما زشتترين مشخصه ناديده گرفتن حضور حيوانات دستآموز در پاريس ريزش فراگير فضولات حيوانات است كه چهره درخشان پيادهروهای پاريس را به هم میريزد. بازديدكنندگان مرتب شكايت میكنند كه نگاهشان را نمیتوانند برای تماشای آثار معماری بالا بگيرند، برای اينكه بايد چشمشان را مدام بر زمين بدوزند تا پايشان در فضولات سگ فرو نرود. صاحبان حيوانات دست آموز هم، آن دسته از قوانين فرانسه را كه از آنها میخواهد مدفوع حيوانات خود را از خيابان تميز كنند ناديده میگيرند و هم طرحهای سفيد رنگ سگها را كه بر روی پياده رو نقاشی شده و به آنها گوشزد میكند قبل از اينكه حيوان بخواهد مدفوع كند آن را به كنار جدول خيابان راهنمايی كنند. صاحبان سگها و ديگر پاريسیهای سهلگير كثافتهايی را كه اين حيوانات كوچک پشت سر خود باقی میگذارند، ناديده میگيرند. تنها شهردار پاريس نگران به نظر میرسد كه بخشی از بودجهاش را صرف انواع تجهيزات مخصوص برای افراد سبز پوش خود در دايره بهداشت عمومی میكند. فرانسويان كه مالياتهای بالايشان صرف اين نظافت میشود، اظهار میكنند قدم گذاردن بر روی مدفوع سگها از خوش اقبالی حقيقی است. رويكرد بسيار خويشتندارانهای كه در اكثر محيطهای شهری مزاحمتی اجتناب كردنی محسوب میشود. بنابراين در فرانسه به خصوص پاريس مجبور هستيد پيش پای خود را نگاه كنيد و با احتياط قدم برداريد تا از " اقبال خوش " يعنی مدفوع سگها پرهيز كنيد.
تعطیلی ادارات و اکثر مغازهها به هنگام ناهار
بنا به توصیه بخردانه ریشیلیو در قرن هفده پرکارترین فرانسوی هم هنوز بخش عمدهای از روزش را با فراغت بر سر میز غذا سپری میکند. در فرانسه لذت غذا همه طبقات را تحت الشعاع قرار میدهد و آنها هنوز دو ساعت زمان ناهار در وسط روز را مقدس میشمارند اگر چه استانداردهای کار بین المللی آن دو ساعت را به یک ساعت و چهار نوبت غذا همراه با نوشیدنیهای سنگین را به دو نوبت غذا با آب معدنی تقلیل داده است. خوشبختانه در فرانسه بین ساعات 30/12 تا 30/2 بعد ازظهر جز غذا خوردن چندان کار دیگری برای انجام دادن نیست. اکثر مغازهها و ادارات تعطیلاند و همه در رستورانها تجمع میکنند. اکثر رستورانها در ساعت سه میبندند و قبل از ساعت هشت باز نمیکنند. هیچکس منتظر خالی شدن میز شما نیست. خدمات مخصوصا با فراغت ارائه میشود تا به شما اجازه دهد از هر بخش غذای خود نهایت لذت را ببرید. همانطور که میدانید عجله موجب سوهاضمه میشود و در فرانسه نشانه بیتمدنی است.
کافه
این یک سنت فرانسوی است که کافههای بسیاری پاتوق روشنفکران، شاعران، نویسندگان، نقاشان و خلاصه اهل هنر و ادب بوده است. از ژان پل سارتر، سیمون دوبوار، آلبرت کامو، فرانتس کافکا گرفته تا میشل فوکو، آندره مالرو و همینگوی، همه زمانهای بسیاری را در کافههای پاریسی بهویژه در محله «کارتیه لاتن» سر میکردند. یک فرانسوی به تنهایی یا با دوستان در کافه یا در صورت خوب بودن هوا در بیرون کافه نشستن را از همه چیز بیشتر دوست دارد. صحبت در باره سیاست و تماشای دنیای گذران( عابرین و وسایط نقلیه) دو تا از وقت گذرانیهای دلخواه در کافههای فرانسه است. کافه جایی برای دوست پیداکردن نیست اما فضای دوستانه آن دلسردی حاصل از تنهایی را به سرعت از بین میبرد. معمولا فرانسویها قهوه را در فنجانهای کوچک صرف میکنند که خیلی هم پررنگ است. هیچ کافهدار محترمی مزاحم مطالعه آرام و طولانی مشتری نمیشود حتی اگر او تنها یک فنجان قهوه خریده باشد. از آغاز قرن بیست به این طرف کافه در زندگی اجتماعی فرانسویان نقش مهمی داشته است. در روزهای کاری هفته این کافهها با ناهاری ساده اما خوشمزه از مشتریان خود پذیرایی میکنند. وقت ناهار در پاریس سرگرمکننده است. پیشخدمتها خیلی تند صحبت میکنند, غالبا سرشان چنان شلوغ است که نمیتوانند به کسی لیست غذا بدهند( غذای مخصوص روز را روی تخته سیاه مینویسند) و اگر از آنها بخواهید صورت حساب را بررسی کنند به نظر نمیآید هرگز چنین کاری بکنند. ورود بچهها هم به کافه با استقبال روبرو میشود. صورت غذا خیلی طویل نخواهد بود: خوراک سبزیهای متنوع فصل با یک تکه گوشت, استیک با سیب زمینی سرخ کرده یک یا دو کیک مربایی به عنوان دسر. بعد از وقت ناهار عمدتا ساندویچ و کروک موسیو همراه با سالاد, بستنی, کیک مربایی در صورتی که از زمان ناهار باقی مانده باشد, قابل دستیابی خواهد بود. در پایان غذا درخواست صورت حساب میکنید که پیش از اعلام آمادگی خودتان آن را نخواهند آورد. زود آوردن صورت حساب بیادبی به حساب میآید. انعام شامل 15 درصد کل صورت حساب میشود که دادن مبلغی اضافه نشاندهنده رضایت خاطر ویژه شما نسبت به سرویس پیشخدمت است. با این حال مجبور نیستید چیزی اضافه بپردازید. قبل از ترک رستوران حتما از پیشخدمتتان تشکر کنید و با او خداحافظی نمایید.
مد خیابانی
در پاریس نوعی بیماری ژیگولمایی وجود دارد. مردم برای خودنمایی و نشان دادن ذوق و سلیقه و کلاس خود لباس میپوشند. فرانسویان راجع به لباسهای بیرون خانه خود سطحی نیستند. شانل میگفت:
«برازندگی برعکس بیمبالاتی است».
امروزه همه جا از لباسها و کفشهای مشکی سایز کوچک، کت و شلوار و کت دامنهای کلاسیک و مدلهای اصلاح کوتاه موی سر او مشاهده میشود. حتی مدل برنزه کردن پوست به شیوه سالم را او شروع کرد. فرانسویها هیچ چیز را به اندازه لباس, خوب نگهداری نمیکنند و برای این کار احتیاج به کمد بزرگ هم ندارند. هر مرد یا زن ممکن است دو یا سه دست لباس اصلی داشته باشد اما هر کدام از آنها از بهترین نوع و کاملا اندازه تنشان است. با این لباسها متشخص به نظر میآیند و خود بر این امر واقفند. زنها برای شادابی و طراوت بیشتر از روسری و جواهرات استفاده میکنند. مردها با لباس یک دست، کراوات و پیراهن آراسته جلوه میکنند. شانل میگوید:
«شما در هر سنی میتوانید جذاب و مقاومت ناپذیر باشید».
بنابراین احساس فرانسویان نسبت به مد این است که زیبایی سن نمیشناسد. در اینجا نه تنها علائم ویژه جوانی را بر زبان نمیآورند بلکه کل خرید و فروش مربوط به مد و برازندگی در حوزه قلمرو افراد باتجربه است. یک فرانسوی قوز نمیکند. زنهای پاریسی میدانند چطور با اعتماد به نفس راه بروند با اسلوب بچرخند, چطور بنشینند و پاهایشان را به طرز جذابی روی هم بیاندازند. برهنگی روی دیگر مد در فرانسه است. عجیب اینکه فرانسویان به همراه این ذوق عالی نسبت به مد, به نداشتن حجب و حیا هم شهرت دارند. آنها در استخرهای عمومی و در کنار دریا برهنه شنا میکنند. در فصل تابستان مرد و زن در کنارههای رود سن برهنه یا با پوشش بسیار مختصر حمام آفتاب میگیرند. با وجود سرویسهای دستشویی عمومی خیلی خوب هنوز مردها در خیابان ادرار میکنند.
صف ایستادن
فرانسویان کاملا به خوبی مفهوم صف ایستادن و به نوبت سرویس گرفتن را درک میکنند. با این حال در فرانسه میل شدیدی برای مقاومت در مقابل پیروی از قوانین وجود دارد. این بخشی از شیوه آنها برای بیان «منحصر بفرد بودن» خود است و فرانسویان میپذیرند که برای شکستن قوانین ممکن است افراد دلایل خوبی داشته باشند. بنابراین در صف انتظار، بايد به صف ايستاد و منتظر فرارسيدن نوبت شد. از كسی جلو زدن و مستقيم به گيشه مراجعه كردن برای انجام دادن كار بسيار ناخوشايند است. افرادی كه اقدام به اين كار كنند با نگاه كردن مجازات میشوند و يا به طور شفاهی تذكر داده میشوند.
فروشگاهها
فروشگاهها در فرانسه به گونهای طراحی شدهاند که انسان را به خرید وسوسه میکنند. حراجی در فرانسه دو بار در سال صورت میگیرد. فروشگاههای گستردهای با قیمتهای نازل در حومه شهر وجود دارند که تمام جذابیت و فریبندگی غولهای اقتصادی بینام و نشان دیگر جاهای دنیا را در خود جمع کردهاند. در این فروشگاهها اجناس ارزان قیمتی خواهید یافت که هرگز نمیتوان در فروشگاههای محصولات خاص پیدا کرد.
بازارهای روز
در سرتاسر فرانسه و در پاریس سنت قدیمی «بازار روز» تداوم دارد. بازارهای روباز طویل در یکی از روزهای هفته در محلههای مختلف برای خرید از ویژگیهای فرانسه است. خرید در اینجا با سوپر مارکت رفتن کاملا فرق میکند. در این بازارها تا هنگام تعطیلی حدود یک ساعت و نیم بعد از ظهر که فروشنده برای ناهار کار را متوقف میکند، چانه زدن بر سر قیمت معمول نیست. در پایان روز برای خلاص شدن از شر محصولات فاسدشدنی، در قیمت بعضی اقلام تخفیف میدهند. فروشندگان بازارهای روز حرفهای هستند تنوع و غنای این بازارها لذت بخش و سرگرم کننده است. اکثر این بازارها حدود ساعت نه صبح آغاز به کار می کنند.[۱]
پول
رابطه فرانسویها با پول بسیار آزار دهنده است. آنها از صحبت کردن درباره تقریبا تمامی اشکال امیال لذت میبرند، اما با وجود این صحبت در موضوع پول را زشت و غیر اخلاقی میدانند. به دور از ادب است اگر از کسی بپرسی که چگونه پول در میآورد. هیچ فرانسوی نمیخواهد براین اساس مورد قضاوت قرار بگیرد. فرانسویها به رقابت خیلی علاقمند نیستند. با این حال به امنیت شغلی، موقعیت اجتماعی و به عنوان یک فرد مورد قضاوت قرار گرفتن خیلی واقف هستند. در اینجا زمان کمتر خطی است و ارزش آن صرفا با پول سنجیده نمیشود.
قانون و بوروکراسی
قدمت قانون فرانسه به قبل از انقلاب به قرن هفدهم، زمان سلطنت لویی چهاردهم میرسد که مشاور وی کولبر تمام قدرت را در کاخ ورسای متمرکز کرد. طرح بزرگ دموکراسی فرانسه را روسو توصیف کرد. اما مجموعه قوانین ناپلئونی که اساس قانون امروز فرانسه است, از الگوی لویی چهاردهم هم پیروی کرد و رویکرد متمرکز را پایدار ساخت. مجموعه قوانین ناپلئونی برای کوه عظیمی از بوروکراسی در فرانسه ساخته شده است و فرانسویان را به پرکردن فرمهای بی پایان و دادن اطلاعات در باره هریک از جزئیات زندگی خود به دولت، عادت داده است. فرانسویها از ساعتها در صف به انتظار ایستادن و از مشکلات پاسخگویی کارمندان دولت فرانسه شکایت میکنند.
حقوق دولت
با اینکه در فرانسه در دموکراسی زندگی میکنید، اما لازم است دانسته شود که در اینجا بعضی از مردم برابرتر از دیگران هستند. به این دلیل پلیس حق دارد اگر مناسب بداند شما را دستگیر و بازداشت کند. وقتی اوراق مالیاتی برایتان می آید مامورین مالیاتی میتوانند تا زمانی که بیگناهی خود را ثابت کنید، شما را گناهکار فرض کنند.
حقوق زنان
در سال 1923 بود که زنان حق داشتن صندوق پستی شخصی را به دست آوردند و بعد از جنگ جهانی دوم بود که زنان حق رای کسب کردند. دولت تسهیلات مربوط به بارداری, بچهداری و سقط جنین را برای زنان فراهم میکند. یک زن تنهای دارای فرزند, از تمام حقوق و الزامات خانواده برخوردار است مگر اینکه تصمیم دادگاه بر خلاف این باشد. زنانی که بچه سومی دارند مستمری کمک هزینه اضافی پاداش میگیرند. یک زن میتواند به طور قانونی نام خانوادگی دوران دوشیزگی خود را برای همه عمر نگه دارد و با همان نام رای و مالیات بدهد, اما از نظر اجتماعی به ندرت از آن استفاده میکنند. نقش زن در محیط کار از آن هم محافظهکارانهتر است. مشاغل خانوادگی کارآفرین در فرانسه هر چند اندک اما مرسوم است, و عضو ذکور خانواده هنوز معیار آن و مجرای نفوذ اقتدار آن شغل در دنیای کار است. در حال حاضر در این زمینه استثناها در حال افزایش است و در اصل فرانسویها به برابری زنها با مردها باور دارند.
تظاهرات و اعتصاب
به خیابانها ریختن به صورت تظاهرات سازمان یافته و اعتراض کردن, بخش مهمی از زندگی گروهها و احزاب فرانسوی است. فرانسویها عاشق به نمایش گذاردن عقاید سیاسی خود چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ گروهی هستند. ممکن است شاهد اعتصابی نظیر توقف کار یک روزه اتحادیه کامیونداران، یا بستن بزرگراهها توسط کشاورزان در اعتراض به پیمان گات یا راهپیمایی سندیکاهای کارگری برای احقاق حقوق خود باشید.
یکشنبه
یکشنبهها بجز فروشندگان غذای صبح یکشنبه تقریبا همه در فرانسه تعطیل هستند. هنوز هم ظهر یکشنبه متداولترین زمان برای تدارک غذای مهم خانوادگی میباشد( غالبا به جای کلیسا). در نتیجه روز یکشنبه تا ساعت 2 بعد از ظهر تقریبا هیچکس در بیرون از منزل یا در پارکها نخواهد بود. همه یا در حال خرید غذا برای ناهار یا در حال آماده کردن ناهار هستند و یا لباس میپوشند تا برای خوردن غذا به رستوران بروند.
سینما
فرانسویها کاملا دیوانه فیلم هستند. پاریسیها حداقل هفتهای یک بار به سینما میروند, هرچند که فیلمهای ویدئویی قابل اجاره, روز بروز از این میزان میکاهد. تقریبا در دست بیشتر افراد مجله پاری اسکوپ و اوفی سییل یافت میشود که هفته نامههای رقابتی مربوط به فیلمهای سینماهای پاریس هستند. در پاریس در هر زمانی صدها فیلم در حال نمایش است و فیلمهای با علامت وی. او ( نسخه اصلی) زبان اصلی با زیرنویس فرانسوی نمایش داده میشوند. نزد فرانسویان فیلم به منزله هنر با هنر آشپزی برابری میکند. فیلمهای فرانسوی بصیرتهای بی پایان و شگفت انگیزی به ذهن, روان و ارزشهای فرانسویان میگشایند.
حمل و نقل عمومی
فلسفه مساوات فرانسه حقیقتا در جابجا کردن مردم با حمل و نقل عمومی درخشندگی پیدا میکند. با وسایل حمل و نقل عمومی به همه جای کشور میتوانید بروید. در پاریس همه از هر طبقهای از مترو یا اتوبوس استفاده میکنند. معمولا در وسایل نقلیه عمومی مردم مودب هستند. آنها معمولا در هنگام سوار شدن در را برای نفر پشت سر باز نگه میدارند. همچنین قبل از سوار شدن به قطار یا اتوبوس، اجازه میدهند تا کسانی که میخواهند پیاده شوند، با سهولت قطار اتوبوس را ترک کنند. یک صندلی خالی برای افراد سالخورده یا معلول نگه میدارند. استفاده از هر دو وسیله مترو و اتوبوس نسبتا راحت است و جزئیات خدماتی که ارائه میدهند، در اختیار افراد قرار داده شده است. بلیطهای سبز رنگ کوچکی که در ایستگاه مترو قابل خرید است( بسته دهتایی یا دفترچه آن ارزانتر است) برای اتوبوسها هم قابل استفاده است هر چند برای مسافتهای زیاد با اتوبوس ممکن است بیش از یک بلیط مورد نیاز باشد. این در حالی است که با مترو تنها با یک بلیط همه جا میتوان رفت. بسیاری از سرویسهای اتوبوس ساعت 8 شب کار خود را متوقف میکنند و تمام سرویسهای اتوبوس و مترو ساعت 1 صبح دست از کار میکشند و فعالیت مجدد خود را پیش از ساعت 30/5 صبح شروع نمیکنند. در این ساعات تاکسیها با لحاظ حداکثر نرخ خود به یاری به جا ماندهها میشتابند. در فرانسه معمولا قطارها تمیز, سریع و گران هستند. سرعت قطارهای ت.ژ.و.( قطار سریع السیر) تا 300 کیلومتر در ساعت میرسد و فاصله پاریس تا مارسی را با سرعت در عرض 4 ساعت میپیمایند و ترنهای یورو استار فاصله بین پاریس - لندن را از زیر کانال مانش در عرض 3 ساعت میپیمایند. برای سوار شدن به این قطارها باید از قبل جا رزرو کرد و از آنجا که از ایستگاههای مختلف، قطارهایی به این مقصد حرکت میکنند, باید به هنگام مراجعه به ایستگاه دقت کرد. در حمل و نقل عمومی فرانسه بزرگترین دردسر اعتصاب است. معمولا این اعتصابها و خطوط تحت اعتصاب از پیش اعلام میشود، اما به طور حتم در روند کارها وقفه ایجاد میکنند. در پاریس یک مرکز اشیای گم شده وجود دارد که واقع در مجمع مترو میباشد، اما برای پس گرفتن اشیای گم شده باید اثبات کرد که آن شی متعلق به شماست و مبلغی هم بسته به ارزش آن شی باید پرداخت کرد.
تلفن
در سالهای 1980 سیستم تلفن فرانسه از بدترین سیستم اروپا به بهترین سیستم تلفن دنیا ارتقا یافت. قبل از این که کسی خارج از اجتماعات علمی اسم اینترنت را شنیده باشد, آنها اولین اتصال خانگی کامپیوتر و مینیتل را توسعه دادند و آنها اولین سیستم کارت پول( کارت تلفن) را برای استفاده در باجههای تلفن جهت انجام تماسهای تلفنی قابل بهره برداری کردند. حتی امروز هم تلفن کارتی یکی از بهترین شیوههای ارتباط تلفنی است. در هر دکه, دفتر پست و سایر مراکز فروش میتوان آن را با ارزشهای مختلف خریداری کرد. در اکتبر 1996 فرانسه سیستم تلفن ملی منحصر به فرد خود را به یک سیستم شمارهگیری ملی 10 رقمی تغییر داد. دو رقم اول کد منطقهای مربوط به یکی از مناطق پنجگانه جغرافیایی کشور است. 01 کد پاریس، 02 کد شمال شرقی، 03 کد شمال غربی، 04 کد جنوب شرقی، 05 کد جنوب غربی میباشد. یک کد منطقهای دیگر 06 است که به تلفنهای موبایل اختصاص دارد. در پاریس تمام شماره تلفنها به غیر از موبایل با 01 شروع و 8 رقم دیگر به دنبال آن میآید. ارتباط بینالمللی در حال حاضر 0033 کد کشور فرانسه سپس 9 رقم شماره مورد نظر بدون عدد صفر آغازی است. پیش از ایجاد اینترنت سیستم تلفن فرانسه یک سیستم کامپیوتری آنلاین را هم در اختیار هر مشترک تلفن میگذاشت که مینی تل نام داشت. به هر حال اینترنت بر این سیستم مسلط شده است در مینی تل رزرو قطار و هتلها, بررسی هوا, خرید, سهام و... در دسترس بوده است.
توالتهای عمومی
تا یک دهه پیش توالتهای عمومی فرانسه مکانهایی بود که دیوار آن از یک ورقه حلبی کهنه تشکیل شده بود و به نحو وحشتناک و مشمئزکنندهای متعفن بود و مردها ( فقط مردها) در حالی که یک پایشان در پیاده رو بود میتوانستند پشت این حصار ادرار کنند و به راه خود ادامه دهند و اغلب هم در حال رفتن به راه خود زیپ خود را هم بالا میکشیدند. این توالتها در اصل یک سوراخی بودند که به سیستم فاضلاب زیرزمینی اتصال داشتند و باریکه آبی که همراه با ادرار به پایین میچکید. بوی وحشتناک آن از یک خیابان آن طرفتر هم قابل استشمام بود و کاملا جهت استفاده مردها بودند. مدت زمان زیادی نیست که فرانسویان با این توالتهای خیره کننده جدید خود یک دفعه از قرن 19 به قرن 21 پریدهاند. این دستشوییها ساختمان پلاستیکی سفید رنگ استوانهای شکل دارندکه شاهدی بر قدرت ابتکار فرانسویان است و به قدری تمیز هستند که حتی لکهای رویشان نیست و تقریبا در مقابل افراد ویرانگر مقاوم بوده, به مردان و زنان خدمات کامل ارائه میدهند از جمله دستمال توالت و موسیقی در حال پخش. یک سکه در شکاف مخصوص بیاندازید, در بدون دستگیره آن باز میشود. در این فضای یک تکه سفید و روشن که وارد شوید, در به صورت خودکار بسته میشود. موسیقی شروع میشود. نشستگاه دستشویی معمولی است اما ظاهرا سیفون و لولهکشی وجود ندارد. دکمه را فشار دهید تا در باز شود, همین که قدم به بیرون گذاشتید در بسته میشود و کل اتاقک به طور خودکار به صورت شیمیایی تمیز میشود و برای استفاده نفر بعدی آماده میشود.
سرویسهای لباسشویی
این لباسشوییها کارآمد و کم هزینه هستند و غالبا با خشکشوییهای سلف سرویس همراه است. در مکانهای جدیدتر, پرداخت بهای همه خدمات از یک منبع واحد انجام میشود. لباسهایتان را در ماشین پرکرده پول اظهار شده را بپردازید و دکمه مربوطه به شماره ماشین خود را فشار دهید. بعضی از اوقات بعد از آن هم باید دکمهای را فشار دهید تا ماشین روشن شود، مخصوصا اگر ماشین خشککن باشد. برای به حداقل رساندن زمان خشک کردن بعضی از این مکانهای سلف سرویس ماشینهای گریز از مرکز فوق خشککن دارند که گردش بسیار تندی به لباسها میدهد. از این ماشین باید با احتیاط استفاده کرد و برای دادن چرخش خوب به لباسها باید هنگام پرکردن با دقت آنها را میزان کرد. برای رفتن به لباسشویی حداقل یک ساعت و نیم زمان در نظر بگیرید.
خدمات درمانی و خدمات اجتماعی
سه شاخه از خدمات دولتی عبارتند از: خدمات درمانی, مستمریهای بازنشستگی و بیکاری و فوق العاده تاهل. کارفرما، کارگران و دولت در پرداخت این خدمات مشارکت دارند و حتی اگر شما شهروند فرانسوی هم نباشید، حق بهرهمندی از آن را دارید برای اینکه خودتان و کارفرمایتان برای تامین این خدمات مالیات میپردازید. خدمات درمانی هم به صورت دولتی و هم به صورت خصوصی قابل حصول است. بهای دارو و درمان را به صورت مستقیم میپردازید و در صورت واجد شرایط بودن, دولت آن را به شما مسترد میکند. بیمارستانهای فرانسه آهنگ نسبتا ملایمی دارند. پزشکان فرانسوی به بیماران خود اقامتهای کافی میدهند و از بیماران انتظار میرود لباسهای زیر, پیراهن, حوله و لوازم حمام خود و حتی نوزادهای تازه تولد یافته خود را تدارک ببینند. نیازهای دارویی به صورت رایگان برآورده میشود و قیمت لوازم ضروری پزشکی و خدمات، هر دو تحت نظارت دولت قرار دارد. دارو از طریق داروخانهها که با صلیب سبز رنگی مشخص شدهاند، به فروش میرسد. کارکنان این مغازهها به قدر کافی آموزش پزشکی دیدهاند تا بتوانند در رابطه با مشکلات عادی پزشکی مردم را راهنمایی کنند. آنها حتی میتوانند بر اساس اظهارات شما داروهای تجویز شده هم به شما بدهند. اما در صورتی که فکر کنند لازم است به پزشک مراجعه کنید, میتوانند متخصصین مناسب دولتی و خصوصی را هم در آن محل به شما سفارش بکنند. آنها همچنین مسئول هستند تا درباره داروهایی که پزشک تجویز می کند توضیحاتی بدهند. اورژانس خدمات پزشکی, سامو نامیده میشود و شماره تلفن آن در پاریس 15 است.
وقتشناسی
وقتشناسی يک رسم اجتماعی اساسی است. اگر با كسی قرار ملاقات در خيابان يا محل عمومی در يک زمان معين داريد بايد به موقع در محل ملاقات حضور داشته باشيد حداكثر اين كه پنج دقيقه تاخير را میتوان چشم پوشی كرد. اگر قرار كاری يا پزشكی داريد توصيه میشود كه پنج يا ده دقيقه زودتر در محل ملاقات باشيد. فرانسویها غالبابه تاخير شهرت دارند درست يا غلط تاخير همواره بیادبی تلقی میشود.[۲]
آشپزی فرانسوی
در فرهنگ فرانسوی آشپزی نوعی هنر به شمار میرود و مردم فرانسه در باره آن با همان علاقه و اطلاعی سخن میگویند که غالبا در مورد هنرهای نقاشی و ادبیات و موسیقی از خود نشان میدهند. به همین دلیل آشپز حرفهای یا شٍف(chef) فرانسوی، که معمولا حرفه خود را نزد استاد تحصیل کرده است، هنرمندی است که مردم برای او احترام فراوان قائل هستند. این مردم طبعا به امر غذا خوردن و آداب سفره هم بسیار اهمیت میدهند و در هر مرتبه بالا یا پایینی از رفاه هم که باشند یک وعده غذای کامل( اردوور(hors d'oeuvre)، غذای اصلی، سالاد، پنیر، دسر، قهوه) را امر ضروری و حتمی میدانند- یا میدانستند. تا چند دهه پیش در سراسر فرانسه، چه در شهرها و چه در روستاها، غذای عمده روز ناهار بود، که از حدود یک تا دوساعت بعد ازظهر شروع میشد و ممکن بود تا دوساعت یا بیشتر ادامه داشته باشد. امروز این مراسم به پایان هفته، یعنی روزهای شنبه و یکشنبه منحصر شده است.
آشپزی فرانسوی اساسا دو نوع است: یکی آن نوعی که خود فرانسویها آشپزی عالی(haute cuisine) مینامند، دوم شیوه سادهتری که باید آن را آشپزی محلی( شهرستانی) یا خانگی(cuisine provinciale) نامید.
آشپزی عالی در دربار پادشاهان بوربٌن و خانههای اشراف پیش از انقلاب فرانسه پرورانده شد و همان است که امروز در رستورانهای سه ستاره( درجه یک) فرانسه و سایر جاهای جهان با همین نام معمول است. بسیاری از رستورانهای ردیف پایین تر هم البته مدعی این شیوه آشپزی هستند و گاهی موفق میشوند با شرکت در مسابقه سالانه درجه خود را بالا ببرند. این ادعا منحصر به رستورانهای فرانسه نیست، کما بیش در همه جا رستورانها از سنت آشپزی فرانسه سرمشق میگیرند. به همین دلیل نام غذاها در بیشترصورت غذاهایی که حتی در رستورانهای تهران به دست مشتری میدهند فرانسوی است، اگرچه خود غذا چندان بویی از آشپزی عالی فرانسوی نبرده باشد.
آشپزی عالی فرانسوی هنری است آموختنی، یعنی باید آن را تحصیل کرد. به همین دلیل بسیاری از مردم از اسم این آشپزی میرمند و گمان میکنند که اسرار این هنر در دسترس هر کسی نیست. اما اسرار این هنر از سایر هنرها پوشیدهتر نیست و میتوان گفت که در مواد خوب و تازه، بینش در ترکیب این مواد، مصرف خامه و کره فراوان، دقت و ظرافت در پخت و پز و سلیقه در آرایش غذا خلاصه میشود.
منظور از دقت و ظرافت این است که در آشپزی عالی فرانسوی هر چیزی باید درست به اندازه پخته شود، نه بیشتر و نه کمتر. گوشت و مرغ و ماهی و تره بار و سایر مواد خوراکی هر کدام در لحظه خاصی از روند پخت به اوج مزه و عطر خود میرسند و سپس از این اوج میافتند. تاکید این نکته از لحاظ ما ایرانیها از این جهت ضرورت دارد که غذاهای ما(به ویژه خورشها و آشها)روی آتش ملایم و در روند طولانی پخته میشوند و ما مشکل میتوانیم باور کنیم که مثلا نخود فرنگی اگر بیش از 5-6 دقیقه روی آتش بماند، یا بیفتک خوندار نباید بیشتر از 2-3 دقیقه در تابه بماند. دیگر این که ذائقه ما به همان دلیلی که اشاره شد به غذای بسیار پخته عادت دارد و آن کیفیتی که به نظر یک استاد آشپز یا شٍف فرانسوی اوج پختگی است به نظر ما غالبا خام میآید. این است که تقلیدهای ما از غذاهای فرانسوی در قیاس با آنچه خود استادان فرانسوی درست میکنند گاهی حالت غذای مانده و گرم کرده را پیدا میکند. بنابراین قدمٍ اول در فراگرفتن آشپزی فرانسوی این است که با ذائقه فرانسوی آشنا شویم، و این کار البته در عمل شدنی است نه با گفتار. آنچه میتوان گفت این است که فرانسویها با مزههای قوی(ترشی، شوری، شیرینی، تندی) و عطرهای تند(مانند ادویه و گلاب) چندان میانهای ندارند، چون عقیده دارند که اینها مزه و عطر ظریف ماده اصلی غذا( گوشت، مرغ، ماهی، تره بار) را میپوشانند، اگرچه همیشه اندکی فلفل سیاه تازه ساب روی هر غذایی میپاشند و به بسیاری از غذاهای خود، مخصوصا در آشپزخانه محلی، سیر میزنند. نکته دیگر این است که ذائقه فرانسوی میکوشد مزه هر غذایی را جداگانه درک کند و از کیفیت خاص آن لذت ببرد. به همین دلیل است که ناهار یا شام فرانسوی از چند دور تشکیل میشود و تا یک دور تمام نشده باشدکسی به دور بعدی دست نمیزند، یا حتی آن را سر سفره نمیآورند. کسانی که برایشان مقدور است در پایان هر دور بشقابها را هم عوض میکنند تا مزه غذاها با هم مخلوط نشود.
آشپزی محلی یا خانگی بیشتر به خود مردم فرانسه اختصاص دارد. اگر کسی در سرزمین فرانسه مسافرت کند و در رستورانهای ساده غذا بخورد یا در خانههای مردم این کشور میهمان شود با این شیوه آشپزی سروکار خواهد داشت. غذاهای محلی یا خانگی بیشتر به صورت پخته در سس (در مقابل سرخ کرده و بریان)است، مانند مرغ یا ماهی که همراه با تره بار در یک دیگ پخته میشود، یا به صورت انواع سوپ مایهدار که با نان میخورند.
در دهه 1970 روش دیگری در آشپزی فرانسوی به نام آشپزی نوین به وجود آمد. پیشگامان این آشپزی دو برادر و استاد آشپز به نامهای ژان وپی یرترواگرو (jean- Pierre troisgros ) بودند و شیوه آشپزی نوین عبارت بود از کوتاهی زمان پخت، یعنی نیمه خام برداشتن تره بار و گوشت و مرغ و ماهی و غیره، به کار بردن روغن گیاهی به جای کره و خامه و سایر چربیهای حیوانی، و توجه بیشتر به صورت ظاهر غذا و آرایش ظرف، و در عین حال ساده کردن آرایش. در همه این موارد تاثیر آشپزی چینی آشکار است. اما آشپزی نوین پس از مدت کوتاهی از رواج افتاد و امروز تقریبا فراموش شده است.
غذای فرانسوی
فرانسه در قیاس با سایر کشورهای اروپایی سرزمینی است وسیع، متنوع و بارور. در هر ناحیهای از این کشور، به اقتضای اقلیم و سنت آن، غذاهای خاص مرسوم شده است که باهم تفاوت دارند، ولی البته خالی از وجوه مشترک نیستند. آشپزی محلی یا خانگی فرانسه مجموعهای است از این سنتهای محلی و آنچه در ظرف چهار قرن گذشته از آشپزی عالی وارد سنتهای محلی شده است. در کتاب حاضر اصطلاح ( آشپزی فرانسوی) به همین معنای وسیع به کار میرود. البته بسیاری از غذاهای خانگی هم در آشپزی عالی فرانسوی نفوذ کردهاند و چنین نیست که این دو نوع آشپزی به کلی از یکدیگر متمایز باشند.
صبحانه فرانسوی همیشه مختصر است، و معمولا عبارت است از یک پیاله قهوه و یک کروآسان( croissant )(نوعی نان کرهای) یا یک تکه نان باگت (baguette ) (نان سفید دراز) و اندکی کره و مربا – و هنگام ناهار مردم گرسنهاند.( هرگاه قرار بر میهمانی شام باشد ظهر را هم به چیز مختصری برگزار میکنند و غذای عمده را به شب میاندازند.) هرگاه مقدور باشد همه افراد خانواده سر سفره ناهار جمع میشوند و غذای مفصلی میخورند که از چند دور تشکیل میشود و صرف کردن آن ممکن است دو ساعت یا بیشتر طول بکشد. این غذا ساخته و پرداخته خانم خانه است و او غذا را به عنوان نوعی دستاورد هنری به خانواده خود عرضه میکند. افراد خانواده هم آن را به همین عنوان به جا میآورند و در باره آن بحث و گفتوگو میکنند. طول مدت صرف ناهار فقط به سبب حجم غذا نیست، بلکه بیشتر به این دلیل است که فرانسویها غذا را با تانی و تفنن و در ضمن گفتوگو میخورند و میان هر دور و دور بعدی کمی فاصله میاندازند. ولی البته پرخوری هم در فرانسه سابقه و سنت آبرومندی دارد. ظاهرا این رسم در قرن نوزدهم به اوج خود رسیده است. در قرن حاضر به دلایل گوناگون، که از مد افتادن فربهی و رعایت بهداشت و گرانی خواربار از آن جمله است، پرخوری دیگر رواجی ندارد و به افرادی که خود فرانسوی آنها را گورمان (gourmand )مینامند، منحصر شده است. باقی مردم – از جمله همان گورمانها هم- خود را گورمه(gourmet) میدانند، و این به معنای شخصی است که ذائقه حساسی دارد و از غذای بسیار نغز لذت میبرد. تفاوت گورمه و گورمان از نکات مهم فرهنگ و آشپزی فرانسوی است. (در فارسی لوت به معنای غذای خوب و نغز بوده است و لوتی به معنای دوستدار چنین غذایی یا آدم خوش خوراک یا لوت خوار هم به کسی گفتهاند که به خوردن غذا علاقه زیادی نشان میداده، بنابراین کلمات ( لوتی) و ( لوت خوار) را میتوان به ترتیب به عنوان معادل ( گورمه)و (گورمان) فرانسوی پیشنهاد کرد. کلمه نازک خور را هم در فارسی داریم، که در واقع همان گورمه فرانسوی است و می تواند در برابر آن به کار رود.
دور اول ناهار یا شام اردور است، که نظیر پیش سفره یا پیش آرک ایرانی و مزه ترکی و عربی است. اردور را فرانسویها به عنوان یک دور از چند دور غذای کامل سر سفره میخورند و بر خلاف برخی مردم دیگر آن را پیش از سفره و همراه با انواع نوشیدنی صرف نمیکنند. اردور فرانسوی ممکن است ساده یا مفصل و سرد یا گرم باشد، ولی در هر حال همیشه غذایی است با مزه و سبک که برای باز کردن اشتها تهیه میشود، نه سیر کردن خورنده. همچنین، اردور باید با باقی غذا تناسب داشته باشد. مثلا وقتی که دور دوم غذای اصلی ماهی است، اردور از مواد گوشتی یا تخم مرغی یا شیری تهیه میشود تا غذا تنوع داشته باشد.
گاهی دور دوم ماهی است، ولی نه به عنوان غذای اصلی. در این صورت مقدار ماهی مختصر است و دور سوم یا غذای اصلی گوشت یا مرغ خواهد بود. اگر غذای اصلی ماهی باشد، البته ماهی دور دوم حذف میشود. سوپ را فرانسویها معمولا برای شام تهیه میکنند و با نان یا کروتن(crouton )(پوسته نان، نان خشک خرد شده و برشته یا سرخ کرده) میخورند. گاهی هم سوپ جای اردور را میگیرد یا به عنوان دور دوم صرف میشود.
برای غذای اصلی فرانسویها هزاران دستور وجود دارد که همه آنها را در هیچ کتابی نمیتوان گرد آورد. همین قدر باید گفت که مردم فرانسه همه نوع چرنده و پرنده و ماهی و جانور دریایی و حتی حلزون و قورباغه میخورند، و این مواد را به چند صورت کبابی و تنوری و سرخ کرده و آب پز و بخارپز آماده میکنند. این مواد به هر صورتی تهیه شود، همیشه با نوعی سس همراه است و این سس غالبا سر سفره روی غذا ریخته میشود. یکی از تفاوتهای آشپزی فرانسوی با آشپزهای چینی و ایرانی این است که سس فرانسوی معمولا جدا از اصل غذا تهیه میشود و در ظرف جداگانهای سر سفره میآیند.(به همین دلیل است که نه در زبان فارسی کلمهای معادل سس فرانسوی وجود دارد و نه در زبان فرانسوی کلمهای معادل خورش فارسی). قاعده جدا بودن سس البته بدون استثنا نیست، بلکه غذاهای فراوانی هم هست که توی سس خود پخته میشوند، اگر چه ترکیب این سسها هم معمولا جدا از ماده اصلی است. به هر حال مقدار زیادی از کیفیت هر غذای فرانسوی به سس آن بستگی دارد و وقتی از دست پخت یک آشپز تعریف میکنند غالبا گفتوگو درباره سسهای اوست.
سسهای فرانسوی را میتوان به طور کلی به چهار نوع تقسیم کرد: سس سفید، سس کم رنگ، سس قهوهای یا تیره، سس قرمز. سس همراه ماهی معمولا یکی از انواع سس سفید است. برای گوشت سفید، سس کمرنگ و برای غذاهای گوشت قرمز، سس قهوهای یا قرمز در ست میکنند. تره بار پخته، یا به اصطلاح (سبزیجات)یا همراه با غذای اصلی است یا به عنوان یک دور جداگانه خورده میشود. فرانسویها برای پختن تره بار روش سادهای دارند که در حفظ رنگ و عطر آن بسیار موثر است، و آن این است که ترهبار شسته و آماده را در دیگ آب جوش میاندازند و پس از چند جوش آن را بیرون میآورند و در یک ظرف آب یخ میگذارند. این کار را بلانش کردن(blanchir) مینامند، که در لغت به معنای سفید کردن است ولی در باب آشپزی بهتر است آن را تر و تازه کردن ترجمه کنیم. ترهبار تر و تازه کرده را میتوان تا یکی دو ساعت نگه داشت و هنگام کشیدن غذا در کره تفت داد یا در آب جوش انداخت و پس از داغ شدن بیرون آورد.
روش دیگر این است که ترهبار را با اندکی آب در دیگ در بسته روی آتش ملایم میگذارند تا بخار پز شود. مقدار آب باید اندک باشد، ولی هرگاه پیش از پختن ترهبار آب تمام شد باید تجدید شود. چند قاشق آبی را که پس از پختن ترهبار ته دیگ میماند با کمی کره یا بدون آن روی ترهبار میدهند.
روش سوم که غالبا در مورد هویج و شلغم و پیاز سفید نقلی به کار میرود این است که ترهبار را اول آب پز میکنند و سپس جلا میدهند، به این صورت که یکی دو قاشق شکر در تابه روی آتش ملایم میگذارند تا آب شود و کاملا رنگ بگیرد، سپس کمی آب یا آب مرغ یا آبٍ قلم روی شکر ذوب شده میریزند( احتیاط) و میگذارند تا کارامل نسبتا غلیظی به دست آید، آنگاه ترهبار را در آن میغلتانند تا خوشرنگ و براق شود.
سیب زمینی در فرانسه به چند صورت پخته میشود: معروفترین طرز پخت سیبزمینی فرانسوی پٌم فریت(pomme frite) یعنی سیب زمینی روغن جوش است. پم فریت در همه جای دنیا خورده میشود ولی پم فریت فرانسوی چیز دیگری است. تفاوت پم فریت فرانسوی در این است که همیشه داغ و تازه سر سفره میآید، یعنی آخرین چیزی است که که آشپز پیش از کشیدن غذا درست میکنند. اگر پم فریت پلاسیده و مانده – یعنی این که بیش از 3-4 دقیقه از عمرش گذشته باشد- جلوی یک لوتی (گورمه) فرانسوی بگذارید باید منتظر واکنش ناگواری باشید. برای پای غذا، به ویژه ماهی، معمولا سیب زمینی را پوست کنده بخارپز میکنند، سپس در کرهی آب کرده میغلتانند و جعفری ساطوری روی آن میپاشند. از ترکیب سیب زمینی و پنیر یا سیب زمینی و تخم مرغ هم فرانسویها غذاهای مستقل سبکی درست میکنند که برای شام فرانسوی مناسب است. دستور اینها هم در جای خود میآید.
نان همیشه سر سفرهی فرانسوی هست. نان فرانسوی بسیار متنوع است، ولی معروفترین و رایجترین نوع آن همان باگت معروف است که مغز سفید و نرم و پوسته برشته و خشکی دارد و برای هر وعده غذا تازه خریده میشود.
پس از غذای اصلی و تره بار نوبت سالاد سبز میرسد. عنصر اصلی این سالاد کاهوی پیچ است، ولی کاهوی فرفری و رسمی و آندیو هم جانشین آن میشود. گوجه فرنگی و پیاز هم در سالاد به کار میرود. فرانسویها عقیده دارند که سالاد بعد از غذای اصلی دهان خورنده را تر و تازه میکند و برای دسر آماده میسازد. به همین دلیل سس فرانسوی همیشه ساده است، یعنی مرکب از سرکه انگور و روغن زیتون و اندکی نمک و فلفل سیاه. فلفل را همیشه با آسیاب دستی روی غذا میپاشند تا عطر آن تازه و تند باشد. از طرف دیگر فلفل قرمز و زرد چوبه و ادویه در آشپزی فرانسوی مصرفی ندارند. از سسهای تند و از ترشی و شوری هم سر سفره معمولا اثری نمیبینیم، مگر در مود غذاهایی که از فرهنگ مغربی(مراکش) یا عربی یا هندوچینی( مستعمرات سابق فرانسه) گرفته شدهاند.
دسر فرانسوی میتواند از انواع کیک و شیرینی و سوفله و کرم و مانند اینها باشد، که دستورشان در جای خود میآید.اما در بسیاری از اوقات پیش از دسر یک یا چند نوع پنیر با کمی نان خورده میشود. غالبا کره هم سر سفره هست که ممکن است با نان و پنیر همراه شود. میوهی تازه هم که در فرانسه فراوان است- به ویژه طالبی که در فرانسه بسیار لطیف و شیرین است- معمولا با پنیر یا به دنبال آن خورده میشود. ناهار همیشه با یک فنجان قهوه به پایان میرسد.
فرانسویها هم مانند خود ما سبزی معطر خشک و تازه در غذاهای خود به کار میبرند. بعضی از این سبزیها در ایران به دست نمیآیند، ولی جانشینهای کاملا لایقی دارند که ترکیب آنها در جای خود میآید. اینجا همین قدر میتوان گفت که ترخون و ریحان و جعفری و نعنا و مرزنجوش و آویشن و رزماری و برگ بو از لوازم آشپزی فرانسوی است. در این آشپزی هرگاه انواع گوشت شکار و ماکیان و پرندگان آب پز شود یک برگ بو و یکی دو شاخه جعفری و کرفس و یک دانه هویج که با نخ به هم بسته شدهاند در دیگ میاندازند تا بوی زهم گوشت را بگیرد. این را سبزی معطر(bouquet garni)مینامند و به صورت خشک یا تازه همیشه در آشپزخانه فرانسوی موجود است، و البته ترکیب آن میتواند بر حسب سلیقه آشپز تغییر کند (این بسته سبزی معمولا مرکب است از کرفس و نعنا و ترخون و برگ بو، ما آن را چهار سبزی خواهیم نامید، ولی این مانع از آن نیست که کسی یکی دو سبزی دیگر هم به آن اضافه کند)[۳].
پوشاک و لباس سنتی
در اوایل قرون وسطی مردان و زنان فرانسوی لباسهای طرح رومی را که شامل دو پیراهن و یک شنل بود, میپوشیدند. بعدها به پوشاک, لباسی دیگر افزوده شد که «سورکت» نام داشت و آن برگرفته از لباسی بود که شوالیههای شرکت کننده در جنگهای صلیبی در شرق اروپا روی زره خود میپوشیدند تا مانع از انعکاس پرتو خورشید گردد. در سده سیزدهم , سورکت جای بلیاد یا پیراهن رویی را گرفت و زن و مرد هر دو آن را میپوشیدند. سورکت در سده پانزدهم از میان رفت و زنان پیراهن سادهای یافتند که بالاتنه چسبان, دامن چیندار و آستینهای چسبان داشت و «لا روب»( La robe)نامیده میشد. در سده سیزدهم پاریس به خلق زیباترین و هنرمندانهترین پوشاک شهرت داشته و در سده چهاردهم ونیز هر سال یک عروسک که لباسی با طرحهای تازه و زیبا برتن داشت از فرانسه وارد میکرد. شیوههای لباس فرانسوی در قرن شانزدهم ملهم از طرحهای ونیزی قرن پانزدهم بود؛ گرچه زیبایی و آراستگی آنها را نداشت، ولی مانند آنها با ابریشم و ساتن ضخیم، مخمل، حاشیهدوزیهای جواهر نشان, نوارهای فلزی, روبان و پوستهای گرانبها تهیه میشد. یکی از مشخصههای پوشاک زنان و مردان این دوران، وجود پیش سینهای از پارچه لطیف و نازک بود که در داخل گودی یقه قرار میگرفت و سینه را میپوشاند. بند بلند و جواهر نشانی که دور کمر بسته میشد دنبالهای طویل داشت که به آن تسبیح و آئینه میآویختند. در دوران حکومت هانری دوم، نفوذ مذهب پروتستان و اندیشههای سادهپوشی باعث شد پارچههای مخمل و ابریشم با رنگهای درخشان، کمتر مورد استفاده قرار گیرد و رنگهای تیره به ویژه سیاه متداول گردد. کاترین دومدیسی همسر هانری دوم، کرست فلزی به شکل شکم بند را به فرانسه عرضه کرد. در اواسط سده شانزدهم برای تزیین پوشاک از چشمه دوزی و ژور بهره میبردند. از این رو پارچههای کتان را لطیفتر تهیه میکردند و کار دست را ظریفتر انجام میدادند؛ و این خود، منشا بافت و تحول هنر توربافی شد. هانری چهارم، که بر خلاف گذشتگان خود توجه بسیاری به رشد صنایع داشت، صنعت پارچه بافی را که محصولاتی چون زربفت، تافته، مخمل و ابریشم تولید میکرد، در شهرهای لیون و تور رواج داد. پوشاک زن و مرد از پارچههای ظریف و مرغوب و در رنگهای متنوع با سایه روشنهای زیبا تهیه میشد. پس از مرگ هانری چهارم, برای نخستین بار در تاریخ، تحولات لباس بر چگونگی پوشاک طبقه متوسط جامعه نیز تاثیر گذاشت. فرانسه در عصر لویی سیزدهم(1610 تا 1643)در زمینه طرحهای لباس، اعتباری بسیار کسب کرد و خود را به عنوان پیشکسوت طرحهای نوین مطرح ساخت. بهرهگیری از پارچههای فاخر و برودری دوزیهای ظریف و زیبا در بخش نخست این دوران همچنان متداول بود. اما به دنبال حکم ریشیلیو در سال 1625 علیه واردات پارچه از ایتالیا و اسپانیا، لباسها به مراتب سادهتر از گذشته شد.
او در سال 1633 و 1634 نیز قانونی به منظور منع استفاده از یراق و توردوزی طلایی و نقرهای گذراند که سبب گردید زرق و برق لباسها هر چه بیشتر کاهش یابد. بنابراین لباسها از پارچههای بافت فرانسه، بدون نقش و نگار اما گرانبها تهیه میشد. تور، نقش اساسی در تزئیینات لباس داشت بویژه برای حاشیه یقههای صاف، پهن و خوابیده که به نام یقه لویی هجدهم شناخته میشد. در سده هفدهم پیراهن اهمیتی بیش از گذشته پیدا کرد و کراوات در این زمان عرضه گردید(1636). کراوات نام خود را از شخصی به نام «کروا» که در ارتش فرانسه خدمت میکرد، گرفته است. او برای محافظت گلوی خود, دستمالی را به گردن میبست. بعدها به جلو کراوات یک تاب افزوده گشت و از آن پس, یقه پیراهن هیچ مرد ظاهرا خوش لباسی بدون دستمال گردن یا کراوات نماند. یک طرح تازه در دوره لویی سیزدهم، بالا جمع کردن دامن رویی بود که در اصل توسط بورژوازی پذیرفته شده بود. از آن پس شکل لباس رفته رفته دگرگون شد. نخستین دوره حکومت لویی چهاردهم، دوره انتقالی شیوه لباس پوشیدن بود و همه کشورهای اروپا، جز اسپانیا از طرحها و شیوه لباس پوشیدن فرانسویها پیروی میکردند.
لویی چهاردهم پس از مرگ مازارین و بنا به توصیه وزیرش کالبر، توربافان ونیزی را به فرانسه خواند و در چند شهر فرانسه مراکزی برای بافتن تور احداث کرد. کالبر نخستین قطعههای تور بافته شده در فرانسه را تقدیم پادشاه کرد. پادشاه آن را زیبا یافت و درباریان را به استفاده از آنها تشویق نمود. در دوره دوم لویی چهاردهم (1661 تا 1670) فرانسه در زمینه طرحهای پوشاک نقشی تعیین کننده داشت. نکته جالب این که برای نخستین بار در بافت پارچه سایه روشن رنگها مورد توجه قرار گرفت و طرح گلها را بزرگتر از اندازه طبیعی نقش کردند حال آنکه، در دوران لویی پانزدهم, طرحها کوچکتر از اندازه طبیعی و در زمان لویی شانزدهم از آن هم کوچکتر شد. در آغاز دوره سوم حکومت لویی چهاردهم( 1670 تا 1715) پوشاک از شکوه و تجمل بسیار برخوردار بود.
لیکن با فرارسیدن پایان این دوره، از تجملات آن کاسته شد. در پوشاک مردان، یکی از مهمترین و اساسترین تغییرات پدید آمد. نیم تنه چسبان به جلیقه و نیم تنه رویی تبدیل گردید. تا سال 1675 تنها خیاطان به کار طرح و تهیه پوشاک زنانه اشتغال داشتند ولی در این زمان، هر قسمت از لباس, طراح و تهیه کنندهای ویژه داشت مانند دوزندگان لباس، خیاطان بالا پوش و شنل، کلاه دوزان، کفاشان، دستکش دوزان، بادبزن سازان، جواهرسازان، آرایشگران و طراحان آرایش مو که همگی مهارتی در سطح بالا داشتند و پول گزافی دریافت میکردند. طرحهای لباس تئاتر نیز در تغییر و تحول پوشاک زنان موثر بود. در سده هیجدهم و از سال 1770 تا 1775 پوشاک فرانسویان به اوج تکامل خود رسید. این مرحله به دو دوره تقسیم شده است. دوره نخست(1724 تا 1750) که به «روکوکو» (Le rococo) شهرت یافته، با یک مایه اصلی، صدف همراه با شاخ و برگهای گل و گیاه، پر، پاپیون، همه گونه قوسها و پیچ و تابها که در یک طرح جمع میگردد، مشخص میشود.
دوره دوم( 1750 تا 1770) که از حالت فانتزی طرحها کاسته شده, و وقار بیشتری در آنها به چشم میخورد. میتوان گفت که شیوههای رفتار و لباس پوشیدن دربار فرانسه در زندگی اجتماعی دنیای متمدن آن روز تاثیر بسیار گذارده بود. لباس مردانه فرانسوی سه جز اساسی داشت: کت، جلیقه و شلوار که در دوره حکومت لویی چهاردهم کاملا جا افتاده بود. در زمینه پوشاک زنان باید گفت که سراسر اروپا از شیوه لباس پوشیدن فرانسویها به ویژه ماری آنتوانت پیروی میکردند. گاه به گاه عروسکهای بزرگی به نام «عروسکهای مد» که آخرین طرحهای لباس بر آنها پوشانده شده بود از فرانسه به پایتخت کشورهای دیگر صادر میشد تا به معرض نمایش مشتاقان گذارده شود. سالهای پیش از انقلاب فرانسه، شیوه لباس پوشیدن رو به دگرگونی نهاد. نیاز به ساده شدن طرحهای پوشاک و کاهش شکوه و جلال آن و کم بها دادن به امتیازهای طبقاتی رفته رفته آشکار میشد. نشانههای امتیاز طبقاتی از طریق شیوه لباس پوشیدن, توسط مجلس ملی برانداخته شد. سادگی استاندارد شدهای که امروزه در لباس مردان وجود دارد از زمان انقلاب فرانسه پدید آمد. پوشاک زنانه نیز چون مردانه به سادگی گرایید، در حالی که خطوط و برش اصلی، همچون طرحهای سالهای آخر دوره لویی شانزدهم حفظ شده بود. در سده نوزدهم پانتالون یا شلوار بلند(pantalon)، جزئی مشخص از پوشاک مردان شد. پوشاک زنان اغلب از پارچههای کتان ضخیم یا نازک، تور و گاز، تافته، پشم و کشمیر بود که با طرحهایی کلاسیک و با مهارت و زیبایی بسیار آنها را برودری دوزی و پولکدوزی میکردند. آستینهای پیراهن بلند بود. با پیدا شدن پیراهنهای نازک، زیر دامنی اهمیت بیشتری یافت و از آنجا که از پایین دامن نمایان بود, اغلب حاشیه پایین آن با چینهایی از تور تزیین مییافت. همین پیراهنها باعث بوجود آمدن دامن شلواری شد که به جای زیر دامنی به کار میرفت.
در حدود سال 1805 شلوار ململ با حاشیه تور چیندار در نشریات مد به چاپ رسید ولی تا سال 1807 کسی آن را نپوشید, و در فرانسه نیز طرفدار زیادی نیافت. تا پیش از سالهای 1830 زنان زیر لباس خود, زیرپوش, زیر دامنی و جوراب بلند میپوشیدند. ژوزفین همسر ناپلئون در این دوره شال را رایج کرد. خانمها برای آنکه بتوانند هر چه زیباتر و استادانهتر شال را به دور شانه و اندام خود بپیچند, آموزش میدیدند. در سال 1801 «ژوزف ماری ژاکارد»( Joseph Marie Jacquard) با اختراع دستگاه بافندگی مکانیکی, انقلابی در صنعت پارچه بافی پدید آورد. دولت فرانسه در سال 1806 دستگاه او را با پرداخت حق امتیاز و مستمری سالانه خریداری کرد. از سال 1819 دور کمر بسیار باریکتر شد و دامن راسته و کم چین جای خود را به دامنی گشاد و زنگوله شکل داد که به زمین نمیرسید. حاشیه پایین دامن لایهای از کرباس داشت و با چندین ردیف پف و چین، والنهای کنگرهای شکل، تور، روبان، پاپیون و گل و نوار تزیین میگردید. به دلیل افزودن اپل یا لاییهایی از پنبه، پهنای سرشانهها از گذشته بیشتر شد. آستینهای بلند و کوتاه در اشکال گوناگون متداول بود. با حضور نیروهای متحدین در فرانسه، بسیاری از تزئینهای مربوط به پوشاک انگلیسی , روسی و لهستانی به فرانسه راه یافت. پوشش سفید برای عروس، که امروزه نیز متداول است، از این دوره باب شد. ابداع دیگر این عصر پیراهنی با بالاتنهای به رنگ تیره و دامنی به رنگ روشن و یا برعکس بود. در سالهای 1860پیراهن پرنسس با نام «گابریل» عرضه شد و آن پیراهنی بود یکسره بدون درز کمر که جلو آن سراسر با دگمه بسته میشد و با پاپیونهایی تزیین میشد. زنان همچنین از لباسهای ویژه کنار دریا و خارج شهر استفاده میکردند که شامل کت ملوانی، ژاکت قایقرانی و دامن کوتاه بود.
در این دوره برای نخستین بار کت و دامن زنانه به بازار آمد. با ظهور کت و دامن، توردوزی و چینهای پیراهن کاهش یافت و پاپیونی کوچک به جلوی یقه آن افزوده شد. همراه با کت و دامن، جلیقهای چسبان نیز پوشیده میشد که در جلو دگمه داشت. پیراهنهای مجلسی از پارچههای گاز، تور و ململ دوخته میشد. پیراهنهای تابستانی را هم از پارچههای کتان لطیف، حریر و پاتیس تهیه میکردند. در سال های 1880-1870 پشت لباس زنان اهمیت بیشتری پیدا کرد. هم زمان پیراهن و دامن کوتاه، که روی دامن اصلی قرار میگرفت, بلندتر شد و تا روی باسن امتداد یافت. چینهایی که در پشت, نزدیک به خط کمر قرار داشت پایینتر آمد و در نتیجه, پایین کمر صافتر شد. آستینهای لباس روز, بلند و در قسمت پایین گشاد بود. لباس شب آستین بسیار کوتاه و یقهای باز و چهار گوشه داشت. «دوسه» طراح و دوزنده فرانسوی لباسی شامل کت, دامن و بالاتنه ابداع کرد که برای نیم سده باقی ماند و بدعتی در تاریخ لباس بود. دوسه در سال 1824 فروشگاهی ویژه لباس زیر بنیان نهاد که بعدها در سالهای دهه 70 تبدیل به سالن مد گردید. وی برای نخستین بار استفاده از پوست را جایگزین پارچه نمود. در سال 1890 مجموعهای از ژاکت، دامن، بلوز کمر تنگ جای خود را کاملا باز کرد و کت کوتاه و دامن بلند مورد پذیرش کامل قرار گرفت. سالن مد «کالو» استفاده بیشتر از تور را رواج داد. دور یقه، سر آستینها و جلو ی بلوزها با تورهای چین دار آراسته میشد. در دهه دوم قرن بیستم دو رویداد اساسی در شکل و طرح پوشاک زنانه پدید آمد. یکی آنکه طرح لباسها هر چه بیشتر به خطوط طبیعی اندام نزدیک شد؛ و دیگر بهرهگیری از لباسهای ساده و بدون پیرایه برای روز و موارد غیررسمی, که نتیجه جنگ جهانی اول بود. در سال 1911 لباسی به صحنه آمد شامل تونیک بلند که روی دامنی تنگ و باریک پوشیده میشد.
در سال 1914 پیراهنی راسته عرضه شد که روی آن تونیکی راسته با آستینهای تنگ و بلند پوشیده میشد. در سالهای 1918 و 1919 قد پیراهنها تا زیر زانو و در سال 1925 باز هم کوتاهتر شد و تا زانو رسید. در سال 1919 «ویونه» طراح فرانسوی پیراهنی لولهای شکل عرضه کرد که که از سر پوشیده میشد و محبوبیت بسیار یافت. در سال 1918 «شانل» طراح فرانسوی پارچه ژرسه را وارد بازار کرد که برای دوخت پیراهن و کت و دامن به کار میرفت. در سال 1915 شانل در شهر «دوویل» فرانسه, نمونههایی از پارچه ابریشم مصنوعی عرضه کرد که برای تهیه دامن اسپورت و راحت، مناسب بود. در سال 1921 دامن بلند پدید آمد و در سال 1930 بود که اندازه دامن لباس شب تا روی زمین و لباسهای روز تا میان ساق پا رسید و تا سالها ثابت باقی ماند. در دهه پنجاه برای هر زمان، مکان و موقعیت خاص لباسی ویژه طراحی شد. لباسی ویژه شهر، خارج شهر، میهمانیهای چای و عصرانه، برای میزبانی در ضیافت رسمی و غیررسمی شبانه، برای ورزشهای گوناگون و حتی برای شرکت در میدانهای ورزشی به عنوان تماشاگر. در این زمان طراحی جدید به نام «کریستین دیور» استعداد خلاق خود را به طراحی پوشاک زنانه منتقل ساخت و طرحهایی آفرید که در دنیای مد زنانه از اهمیتی بسیار برخوردار است. یک نمونه مشخص از طرحهای او پیراهنی بود که از یقه به پایین، گشاد بود و پشت آن دراپههای فراوان داشت. و دیگری کت و دامنی بود که دامن آن به انتخاب پوشنده باریک و چسبان یا گشاد بود. دامن کلوش چند ترک نیز طرح شورانگیزی از دیور بود. در سال 1954 طراحان پاریسی انواع و اقسام لباسهای شومیزیه را به بازار آوردند. این پیراهن برای زنانی که روزانه در فعالیتهای اجتماعی شرکت داشتند، پوشاک بسیار مناسبی بود. در فوریه سال 1958 «ایو سن لوران» جانشین دیور پیراهن ذوزنقهای شکلی عرضه کردکه در قسمت سرشانهها کم عرض بود و عرض آن به طرف پایین تدریجا افزایش مییافت، بالاتنه پیراهن کوتاه و قد آن تا زانو میرسید[۴].
آداب و رسوم ازدواج در فرانسه
نامزدی، دفن زندگی مجردی، بند زدن، لباس عروس، پرتاب دسته گل... همه سنتهایی هستند كه بهترین روزهای زندگی یک زوج را در فرانسه تشکیل میدهند. مراسم ازدواج بسیار جدی است.
نامزدی
نشانههای عشق و وفاداری بین دو نفر اغلب متجسم در یک حلقه نامزدی برای اعلام ازدواج آینده است. برخی نامزدی را به عنوان یک گام مهم میبينند، و برخی ديگر آن را بیفایده و قدیمی ملاحظه میكنند. نامزدی قدم اول برای ازدواج، لحظهای از تفكر و تامل، قول و تعهد نهایی و فرصتی برای معرفی خانوادهها به یک دیگر است.
کارت دعوت
پس از اعلام نامزدی و تنظیم تاریخ و محل يكی شدن زوج، وقت آن است كه اطلاعات ضروری طرفين با هم مبادله شود. معمولا كارت دعوت نام زوجين، پدر و مادر خود و پدربزرگ و مادربزرگ، تاریخ، زمان و محل مراسم مذهبی را نشان میدهد. اگر عروس و داماد، ميهمانی جشنی برگزار كنند يک دعوتنامه به کارت دعوت پيوست است. برای هرگونه سليقهای مدلهای متفاوت دعوتنامه وجود دارد: دعوت سنتی ، رسمی یا اصلی.
دفن زندگی مجردی
به طور سنتی، دفن زندگی مجردی آخرين شب سرگرمی است که عروس بدون شوهر آینده خود، و داماد بدون عروس با دوستان دوران مجردی خود میگذرانند. اغلب، یک هفته قبل از عروسی آن را میگیرند. این رویداد یک فرصتی برای داشتن اوقات خوب با دوستان است. این میتواند در طول یک شام يا درطول یک شب و یا حتی یک روز کامل اتفاق بيافتد. دفن زندگی مجردی میتواند نرم، کلاسیک و یا برعکس کاملا دیوانهوار توسط دوستان عروس و داماد برگزار شود. این میتواند یک زمان آرام و یا فعال (ورزش ، چهره عوض كردن، گروگذاری ،...) باشد.
چهار عنصر
برای يک ازدواج موفق سنت میخواهد كه عروس در روز ازدواج خود چهار عنصر را انتخاب كند: يک عنصر قديمی، يک چیز جديد، وام گرفته شده و يک رنگ آبی. اين میتواند يک لباس، لوازم جانبی، جواهرات، لباس عروسی، دامن، گوشواره،... باشد.
حلقه نامزدی
هنگامی که دونفر ازدواج میكنند، باهم پیمان میبندند. بنابراین، حلقه رد و بدل شده در اين مراسم حلقه نامزدی نام میگيرد. این حلقه میتواند توسط یک کودک افتخاری بر روی یک کوسن نامزدی آورده شود. مرسوم است نامزدها حلقه را درانگشت دست چپ خود میكنند، به اين دليل كه بر اين باورند كه "رگ عشق" اين انگشت را به طور مستقیم به قلب مرتبط میكند.
لباس عروس
در گذشته، عروس لباس آبی و يا رنگ مروارید خاکستری میپوشید. تنها پس از جنگ جهانی اول است که عروس لباس سفید، کاملا تر و تمیز، نمادی از بکارت برتن میكند. برای جلوه دادن افتادگی لباس، عروس میتواند یک دامن فنردار زير لباس را انتخاب کند. همچنین میتواند برای افزایش زينت لباس خود از دستکش استفاده كند. روبان تزئينی جوراب زنانه يک عنصر مهم برای فراموش نشدن روز عروسی است. اين به عروس اجازه میدهد تا لباس سنتی خود را (دستكش، لباس عروسی، زيرپوش زنانه) كامل كند. در گذشته، حجاب نماد بکارت و پاكی عروس بود. امروز، این سنت ازبين رفته است اما برخی از عروسها هنوز از حجاب استفاده میكنند.
مراسم ازدواج مدنی
مراسم ازدواج مدنی قبل از مراسم ازدواج مذهبی صورت میگيرد و یک مراسم عمومی است که در تالار شهرداری صورت میگيرد. این رسم تنها در چشم جمهوری فرانسه شناخته شده است. برای اين كه یک فرد مخالف ازدواج بتواند به سالن ازدواج وارد شود، در باید باز باشد. عروس و داماد در مقابل كارمند ثبت ایستادهاند. عروس در سمت چپ داماد است. این یک سنت قدیمی است. داماد باید همیشه دست راست خود را آزاد نگه دارد تا با استفاده از شمشیر خود خواستگاران بالقوه را رد کند. شاهدان عروس و داماد در دو طرف زوجين قرار میگيرند. با استناد به قانون مدنی، كارمند ثبت وظایف عروس و داماد را به اطلاع آنان میرساند. سپس عقد نامه را به زوجين جديد میدهد .
جشن ازدواج مذهبی
مراسم مذهبی در کلیسا صورت میگيرد. مرسوم است خانواده و میهمانان برای مراسم ابتدا وارد میشوند. داماد همراه با مادر و عروس همراه با پدرش، با صدای مارس عروسی وارد میشوند. در پایان خطبه، زن و شوهر و شهود امضای خود را ثبت میکنند. خروج از كليسا لحظه بزرگی است: عكس گرفتن و ريختن سنتی برنج. در حال حاضر ، ريختن خرده كاغذهای رنگی، گل کاغذی یا پارچهای و یا بارانی ازگل اسطوخودوس جایگزین برنج شده است. سپس عروس و داماد به سالن جشنی برمیگردند که به افتخار اين زوج برگزار میشود. به طور کلی ، ملتزمان و همراهان عروس و داماد برای اعلام اين خبر خوش بوق خودروهايشان را به صدا در میآورند.
پرتاب گل
مرسوم است كه عروس شاخه گلاش را در پايان روز میتواند پرتاب كند. اين كار بايد پشت به دوستان هنوز مجردش صورت گيرد. كسی كه اين گل پرتاب شده را در ميان جمع بربايد، به زودی ازدواج خواهد كرد.[۵]
مراسم نامگذاری كودكان تازه متولد شده
یكی از سنتهای دیرینه كه از گذشتههای دور در بین اقوام مختلف مرسوم بوده است، برگزاری مراسم نامگذاری كودكان تازه متولد شده است كه در میان جوامع مختلف به گونهای متفاوت برگزار میشود. در فرانسه براساس فرهنگ و آداب و رسوم حاكم بر آن جامعه، مراسم جشنی كه برای ورود عضو جدید خانواده برپا میشود به شیوهای متفاوت برگزار میشود. مراسم نامگذاری مسیحیان کاتولیک، اغلب همزمان با مراسم غسل تعمید نوزاد در كلیسا برگزار میشود و به این ترتیب همه افراد خانواده و دوستان میتوانند در این مراسم كه رویدادی بزرگ در زندگی هر فرد محسوب میشود، حضور داشته باشند. اما از آنجایی كه مراسم نامگذاری كودک اساسا ماهیتی مذهبی ندارد، برخی از اقوام مسیحی ترجیح میدهند كه مراسم جشن جداگانه را به نامگذاری فرزند خود اختصاص دهند كه در روز جداگانهای پس از برگزاری مراسم تعمید در كلیسا، در خانه برگزار خواهد شد. در این مراسم، پدر و مادر برای افراد حاضر در مراسم صحبت كرده و احساس واقعی خود را از تولد فرزندشان بیان میكنند. در این كشورهاحتما باید با غذایی مخصوص مراسم روز نامگذاری از مهمانان پذیرایی كنند، نام خانوادگی پدربزرگ به عنوان نام خانوادگی فرزند پذیرفته میشود.
مراسم تدفین و سوگواری
با وجود اختلافات زیاد میان ساكنان كشورهای مختلف دنیا از نظر فرهنگ، آداب و رسوم، عقاید و باورها، زمانی كه صحبت از برگزاری مراسم عزاداری یا تدفین میشود همه دنیا به یكباره یکرنگ میشوند و همه افراد تلاش میكنند با برگزاری مراسم عزاداری به نحو شایستهای، علاقه و احترام خود را به فرد متوفی نشان دهند. با وجود این، آیینها و مراسم سوگواری انعكاسی از باورهای اقوام مختلف هستند و شاید بتوان آنها را یكی از مهمترین نمادهای هویت اجتماعی افراد به شمار آورد. پوشیدن لباس سیاه در مراسم تدفین از جمله رسوم مشترک در كشورهای مختلف است. در اغلب كشورها خانواده فرد متوفی با كنارهگیری از فعالیتهای اجتماعی، احترام و علاقه خود را به فرد متوفی نشان میدهند. براساس بررسیهای آماری انجامشده، برگزاری مراسم عزاداری یكی از 4 هزینه بسیار سنگین زندگی در اغلب كشورهای دنیاست. هزینه آمادهسازی و پوشاندن لباس به فرد متوفی، تابوت و خرید قبر و هزینه شركتهایی كه با هدف برگزاری مراسم تدفین راهاندازی شدهاند، مبالغ قابل توجهی را بر خانواده متوفی تحمیل میکنند. امروزه بسیاری از اروپاییها به جای برگزاری مراسم تدفین به شیوه سنتی ـ كه مستلزم صرف هزینههای قابل توجهی است ـ روشهای جدیدی را برای برگزاری این مراسم انتخاب كنند كه در اغلب آنها آرامگاه فرد متوفی در یكی از مكانهای مورد علاقه او مانند پارک یا ساحل دریا قرار میگیرد و به این ترتیب بسیاری از هزینهها مانند هزینه اجاره مكانی مناسب برای برگزاری مراسم یا هزینه خرید قبر از دوش بازماندگان برداشته خواهد شد.
مراسم تشییع جنازه در فرانسه در مراسمهای طولانی دینی و بنا شده توسط کلیسای کاتولیک گنجانده شده است. این مراسم، که در طول زمان تغییر کرده، یک واکنش جمعی به رویدادهای مختلف زندگی را نشان میدهد. تشییع جنازه به مرگ معنی میدهد. در واقع، مرگ منحصرا هرگز "طبیعی"و"نرمال" در نظر گرفته نمیشود، از دست دادن یک عزیز هنوز هم افراد را وادار به واکنش مینماید زیرا مرگ به عنوان غیر قابل پذیرش دیده میشود و در نتیجه سازمان خانواده، جامعه و محله را با عکس العمل مواجه میکند. برگزاری مراسم عزاداری جدایی از یک عزیز را معنا میدهد. تدوین این زمان، باز شدن دریچه زندگی پس از مرگ است. این هر دو به رسمیت شناختن و پاسخ جمعی و سازمان یافته در شکل آیینی آن است. این مراسم بخشی از فرآیند وابستگی است که به جایگاه آن مرحوم در بخشی از یک خانواده ، یا وابستگی به یک جامعه دینی برمیگردد. تدفین رایجترین مراسم در فرانسه است. اگر چه سوزاندن اجساد هم پیش رفته و پذیرفته شده است پس از مرگ، لازم است با کلیسا یا یک کشیش برای اجرای (قرائت، نماز، و غیره.) تماس گرفته شود. این مراسم و آداب برای تدفین سنتی بر مذهب کاتولیک ضروری نیست. به خاک کردن توسط کارکنان آژانس مراسم تشییع انجام میشود. به همین دلیل این لحظات معمولا خصوصیتر است تا کلیسایی و بیان قویترین احساسات خانواده به متوفی است.
جشنها و سرودها
در فرانسه آغاز سال میلادی با جشنی بزرگ آغاز میشود و با جشن نیز به مناسبت 31 دسامبر روز سيلوستر آخرين روز سال به پايان میرسد. همچنین هر منطقه و شهر، جشنها و سنتهای خاص خود را دارد. ما در اينجا از جشنهای ملی سخن میگوييم كه اكثر مردم كشور فرانسه در آن شركت دارند. نوئل يک جشن خانوادگی است اما 31 دسامبر شب زندهداری است مردم بيرون میروند با دوستان میرقصند و منتظر نيمه شب میمانند تا يكديگر را در آغوش گيرند و برای جشن گرفتن آغاز سال نو شامپاینی بنوشند. هر شهری آتشبازی خاص خود را دارد اول ژانويه همچنين اولين روز سال است. اين يک جشن مذهبی مثل ژاپن نيست؛ فقط اين كه مردم سركار نمیروند و پس از شب نشينیها و خوشگذرانیهای شبانه به استراحت میپردازند.14 فوريه روز سن والنتن جشن عشاق است. در اين روز مردان به زنان گل هديه میدهند. در فوريه يا مارس (بستگی به سال دارد) جشن ماردیگرا است. يک جشن مذهبی اما كاملا يک جشن نمايشی است. در بسياری از شهرهای فرانسه با لباسها و ماسکها و رقصها كارناوال راه میاندازند. كارناول روا معروفترين آنها است و يک كارناوال عالی نیز در شهر نيس وجود دارد. در ماردیگرا بسيار كرپ میخورند. دانشجويان يک هفته تعطيل میشوند و غالبا به ورزشهای زمستانی برای اسكی و گردش میروند. عيد پاک يک عيد مذهبی است كه قيام حضرت عيسی را به ياد میآورد. تاريخ دانستن دقیق عید پاک مثل ماردیگرا( Mardi Gras)، سخت است اما هميشه در روزيكشنبه است. در مدت جشن پاک همه جا تخم مرغ و خرگوش شكلاتی میفروشند. كاتوليکهای واقعی به كليسا میروند و ديگران خوشحال از خوردن شكلات هستند. در جشن پاک دانشجويان دو هفته تعطيل هستند. اول ماه مه روز كارگر ، يک جشن كارگرز و سنديكايی و يک روز تعطيل در فرانسه است. در اين روز در خيابانها راهپيمايی و رژه كارگری صورت میگيرد و همه گل موگه(Muguet de mai )(زنبق) هديه میدهند. هشتم ماه می يادآور پايان جنگ دوم جهانی و پيروزی فرانسه بر آلمان است. اين روز ، روز پيروزی ناميده میشود. روز مادرهميشه در آخرين يكشنبه ماه می قرار دارد. بچهها هديههای كوچكی را در مدرسه آماده میكنند و پدران هديههايی را از فروشگاهها میخرند. ناپلئون نيز روز پدر را به وجود آورده و دست كم در ژوئن هديههايی به پدران داده میشود، اما نسبت به روز مادر عمومی نيست. در فرانسه مادر محور خانواده است.21 ژوئن روز جشن موسيقی است. اين جشن از سال 1982 بنیان نهاده شد و توسط ژاک لانگ وزير فرهنگ سوسياليست ايجاد گردید. از آنجا كه 21 ژوئن روز آغاز تابستان است هوا ملايم است و همه برای گوش دادن كنسرتهای متعدد خيابانی. جاز، كلاسيک، راک، پاپ يا رپ و موسیقی به خيابانها میروند و در همه جای فرانسه آوای موسیقی به گوش میرسد. يک جشن خاص فرانسوی وجود دارد و آن 14 ژوئيه است كه روز ملی است. در اين روز ادارات و مدارس تعطيل هستند و تعداد كمی بر سر كار هستند و هر شهری جشن رقص و پايكوبی را در خيابانها و مكانهای عمومی سازماندهی میكند. رژه رسمی توسط دولت يا شهرداری با شركت نيروهای مسلح ترتيب داده میشود. بيشترين نمايش در شانزه ليزه با حضور رئيس جمهور و ديگر شخصيتهای سياسی اتفاق میافتد. اين جشن به مناسبت گرامیداشت باستيل در پاريس، آغاز( نمادين) انقلاب فرانسه در 1789 برگزار میشود. به مناسبت 200 سالگی انقلاب فرانسه در 14 ژوئيه 1989 جشن ويژهای ترتيب داده شد. اول نوامبر روز همه قديسين، يک جشن مذهبی است. در اين روز مردم به قبرستانها با دسته گل میروند و آنها را بر روی قبور والدين و دوستانی كه فوت كردهاند قرار میدهند. اين جشن كمی غمناک است.11 نوامبر سالگرد پايان جنگ اول جهانی است. 8 می و 11 نوامبر جشنهای رسمی هستند. اين دو روز به ويژه برای كهنه سربازان, كسانی كه در جنگ شركت داشتند, مهم تلقی میشود. در فرانسه تاريخ خيلي مهم تلقی میشود و فرصتها و جشنهای زيادی برای گرامیداشت گذشته ملت وجود دارد، اشتباهاتی كه ترميم نمیشود و جلال و شكوهی كه به يک فرانسوی افتخار و غرور میبخشد. نوئل مهمترين جشن مذهبی است. مسیحی کاتولیک براين باور است كه حضرت مسيح در 25 دسامبر متولد شده است. 24 دسامبر فرانسویها در خانه جمع میشوند و تا نيمه شب را به شادی و جشن میگذرانند. هديههایی مبادله میشود. بچهها خوشحالاند و بچههای كوچک گمان میکنند يک شخصيت خيالی يعنی بابانوئل برای آنها هديه میآورد و آنها صبح روز 25 كادوها را دريافت میكنند. روز قبل از نوئل( 24) خانوادهها به شب نشينی میگذرانند. سفره گسترده نوئل. فواگرا(پاته جگر)، صدف، بوقلمون ، كيک مخصوص نوئل(بوش) میخورند. اكثر فرانسویها روز 24 و 25 تعطيل هستند و كار نمیكنند و دانشجويان دو هفته تعطيل هستند. كاتوليکها نيمه شب 24 دسامبر به مراسم عشای ربانی برای دعا میروند. درمدت نوئل ، خيابانها و خانهها با درخت كاج تزيين شده آذين میشوند و بسياری از خانوادهها آخور درست میكنند كه نماد محل تولد مسيح است.در پاريس خيابان شانزه ليزه غرق نور است. [۶]
جشنواره شب سفيد پاريس
يکي از جذابيتهای جديد پاريس که به ابتکار «کريستف ژیرارد(»Christophe Girard)، معاون فرهنگی شهرداری اين شهر از چند سال پيش در ليست جاذبههای گردشگری پاريس قرار گرفته است، «شب سفيد پاريس» نام دارد. اين شب که مصادف با اولين روزهای هفته اول اکتبر است، شبی است که در آن فرانسویها تا به صبح در برنامههای مختلفی که در شهر برگزار میشود، شرکت میکنند. در اين شب، پاريس به معنای واقعی شبزندهداری میکند و به همين دليل عده زيادی گردشگر و توريست از اقصی نقاط دنيا به خصوص اروپا برنامههای خود را طوری تنظيم میکنند تا به شب سفيد پاريس برسند. اين شب که زايش آن در تقويم جاذبههای گردشگری پاريس بيش از چند سال عمر ندارد، با چنان سرعتی خود را با فرهنگ اين شهر عجين کرده است که بسياری از مسافران پاريسی که اين شب را تجربه کردهاند معتقدند چنين شبی بخشی از هويت گمشده پاريس بوده که دوباره پيدا شده است.
جشنواره انترسلتیک
جشنواره انترسلتیک (Festival interceltique) یکی از جشنوارههای فرهنگی فرانسه است که بیش از چهل سال پیش در شهر «برست»(Brest) برای اولین بار برگزار شد و بعد از حدود 20 سال به شهر«لوریان»(Lorient) منتقل شد. شهر «لوریان» قبل از جنگ دوم جهانی کارخانه تولید زیریایی فرانسه بود و بعدا به دست آلمانها افتاد و کل شهر در زمان جنگ با خاک یکسان شد. درنتیجه در شهر هیچ چیزی که قبل از جنگ جهانی ساخته شده باشد وجود ندارد. از نظر سابقه قدیمیترین جشنواره فرهنگی فرانسه هست که هنوز برگزار میشود. هدف این جشنواره احتمالا زنده نگه داشتن فرهنگ و هنر سلتیک و پول درآوردن از طریق جلب توریست هست. موضوع این جشنواره بیشتر موسیقی و هنرهای نمایشی هست. به نظر میرسد سلتها از اقوام آریایی بودند که در هزاره دوم قبل از میلاد مسیح وارد اروپا میشوند و تقریبا در تمام حاشیه غربی قاره مستقر میگردند. کم کم سلتها با اقوام دیگر مخلوط میشوند و الان تنها در ایرلند، اسکاتلند، ولز و استان بروتانی فرانسه جمعیتی نسبتا خالص از این قوم باقی مانده است. «سنت ان»(Sainte Anne) مهمترین فرمانروا یا درواقع ملکه بروتانی بود که باعث اتحاد بروتانی و فرانسه شد.سلتها هنر و مذهب و زبان و خلاصه فرهنگ خاص خود را دارند. شاید بتوان گفت موسیقی و هنر سلتیک بیشتر توانسته خودش را حفظ کند. موسیقی و رقص سلتیک در کل یک حالت ریتمیک و شادی دارد که شباهت به موسیقی و رقصهای لری و کردی ایران دارد. جشنواره معمولا حدود 10 روز هست که در روز یکشنبه رژه بزرگ برگزار میشود. در این رژه تمام ملل سلت با لباسها و پرچمها و گروههای موسیقیشان رژه میروند و اوج شلوغی جشنواره هم همین روز هست. ظاهرا هر سال بیش از ششصد هزار نفر از این جشنواره بازدید میکنند. این رقم برای شهری که تقریبا هیچ چیز دیدنی ندارد خیلی جالب است.
فدراسيون كارناوال و جشنهای فرانسه
فدراسيون كارناوال و جشنهای فرانسه( Fédération des Carnavals et Festivités) در سال 1966 تاسیس شد و در آن زمان عمدتا عبارت بود از انجمنهای شهرستانهايی كه کارناوالهايی را سازماندهی میكردند. این فدراسیون توسط وزارت جوانان و ورزش تایید شده و به رسمیت شناخته شده است. فدراسيون كارناوال و جشنهای فرانسه در حال حاضر تلاش میكند تا جشنها را در تمام اشکال آن زنده نگه دارد و پشتیبانی خود را از انجمنهای مربوط به جشنهای کوچک یا بزرگ اعلام میدارد. بیش از چهل سال است که این فدراسيون به عنوان بازيگر واقعی در فرهنگ عامه شناخته شده و از تمام انجمنهای مربوط به جشن، اعم از کوچک و بزرگ پشتیبانی میكند. این انجمن در سراسر کشور گسترش يافته و توزيع شده است و شامل حدود 100.000 داوطلب میگردد. [۷]
تعطیلات رسمی
تعطیلات رسمی کشور فرانسه عبارت است از:
- آغازسال نو (اول ژانويه )؛
- دوشنبه عید پاک (آخر مارس يا اول آوريل)؛
- روز کارگر ( اول ماه مِه)؛
- روز آزادی - پيروزی سال 1945 ( هشتم ماه مِه )؛
- روز عروج حضرت مسيح (آوريل يا مه )؛
- پنجاهمين روز نزول روح القدس به حواريون ( مه يا ژوئن)؛
- روز ملی فرانسه به مناسبت فتح باستیل( 14 ژوئيه )؛
- عروج حضرت مریم ( 15 اوت )؛
- روز همه قديسين یا عید مردگان (اول نوامبر )؛
- روز متارکه جنگ- پايان جنگ جهانی اول ( 11 نوامبر)؛
- کریسمس - تولد حضرت مسيح (25 دسامبر ).
كشور فرانسه، سرزمينی با بيشترين تعطيلات و كمترين ساعات كاری
در فرانسه در حرفه روزنامهنگاری، هشت هفته تعطيلی وجود دارد و اين در مقايسه با دو يا سه هفته تعطيلی آمريكايیها، رقم بالايی است که باعث تعجب آنان است. در حقيقت قانون فرانسه میگويد، كاركنان تماموقت، دارای دستكم پنج هفته تعطيلی هستند تا از اين اوقات برای گذراندن روزهای طولانی تابستان در زير نور خورشيد يا وقتگذرانی در كافهها، بهره ببرند. آنان علاوه بر پنج هفته تعطيلی، دهها روز تعطيلی عمومی نيز دارند و 35 ساعت كار در هفته بدون اضافهكاری، جزء قانون كار است كه اين 35 ساعت كار هفتگی، 23 روز تعطيلی را به دنبال دارد كه به آن هشت هفته اضافه میشود. به اين ترتيب، در ماههای ژوئیه و اوت، خيابانهای شلوغ پاريس، خالی میشوند. يعنی زمانی كه اكثر مردم به تعطيلات سالانه خود میروند، مغازهها و مراكز تجاری به مدت يک ماه خالی از مراجعان و تمامی ساختمانهای مسكونی پاريس، خالی از سكنه میشود. فرانسویها نسبت به تعطيلات خود بسيار مشتاق و جدی هستند. آنان تفريح و استراحت را به سود بيشتر ترجيح میدهند به گونهای كه حتی وقتی هجوم توريستها به خيابانها زياد میشود و در اوج ساعات گرم روز به دنبال معروفترين بستنیفروشی شهر میروند، با تعطيلی اين مراكز به مدت شش هفته روبهرو میشوند. به هر حال در كشور فرانسه به تعطيلات بيش از اندازه بها داده شده است.
مناسبتهای ملی و مذهبی
ماه ژانویه
اول ژانویه روز تحویل سال نو است. در این روز بزرگسالان هدیه سال نو را به فرزندان تقدیم میکنند.
ظهور و تجلی عیسی در ششم ژانویه یا اولین یکشنبه بعد از تحویل سال: ظهور و تجلی عیسی نماد روز کودکی عیسی است. به طور سنتی، یک کیک یا شیرینی که در آن یک لوبیای پنهان به اشتراک گذاشته میشود. در این روز که «جشن پادشاهان» نام دارد از شیرینی فروشیها یک نوع شیرینی به نام گالت(galette) خریداری میشود که یک باقلی در این شیرینی قرار گرفته است. کوچکترین عضو خانواده با چشمان بسته سهم افراد مختلف خانواده را توزیع میکند و افراد مواظب هستند که باقلی را به هنگام خوردن شیرینی پیدا کرده و قورت ندهند.کسی که باقلی را پیدا نماید پادشاه این جشن میشود.تاج پادشاهی را بر سرش میگذارند و او ملکه خود را انتخاب میکند. اعضای خانواده و دوستان حاضر لیوان نوشیدنی را بلند کرده و به سلامتی پادشاه و ملکه مینوشند .این سنت به روم باستان برمیگردد که در آن زمان قرعه میانداختند و کسی شاه انتخاب میشد.
فوریه
دوم فوریه جشن شمعدان
جشن شمعدان(La Fête de la Chandeleur )، یک جشن مذهبی است که در سابق در چنين روزی شمعها را در شمعدانی روشن میکردند. همچنین گفته شده جشن بتپرستی که تبدیل به مذهبی شده، و آن را نمادی از تصفیه باکره میدانند. این روز «گورمان»(gourmand) یعنی روز پرخورها و شکموها نیز نامیده میشود. بنابراین در این روز همه خانوادهها یک نوع شیرینی به نام کرپ درست میکنند. مادر به هنگام درست کردن این شیرینی در تابه آن را به هوا پرتاب کرده و برمیگرداند و فرزندان نیز در اطراف مادر با دقت، عمل برگرداندن شیرینی با تاوه را نظاره میکنند. اگر مادر یک سکه در دست بگذارد و با همان سکه در دست، با تابه شیرینی کرپ را با پرتاب کردن آن در هوا برگرداند و کرپ در تابه بیفتد، رفاه در طول سال تضمین خواهد شد. بالا انداختن شیرینی کرپ متداول است؛ زیرا عقیده بر این است که کرپ رنگ و شکل خود را از نماد خورشید قاصد روزهای خوب میگیرد.
روز ولنتاین 14فوریه
این جشنواره بینالمللی جشن عشق است. در قرون وسطی دختران به تماشای پرندگان مفروض میرفتند تا به آنها موقعیت اجتماعی شوهرشان را نشان دهد. امروز، عشاق هدیههایی به هم میدهند و از لحظههای کوتاه با هم بودن لذت میبرند. همچنین مدارس فرانسوی به مدت دو هفته تعطیلات زمستانی را آغاز خواهند کرد.
مارس
جشن کارناوال در آخرین روز فوریه یا اولین روز مارس: این روز به تاریخ عید پاک بستگی دارد و پایتخت جشن کارناوال در فرانسه نیز شهر نیس است. آخرین روز کارناوال سه شنبه قلمداد میشود (ماردیگرا) و چهارشنبه شروع ایام روزه به منظور توبه و استغفار است که مدت 40 روز قبل از عید پاک مسیحی صورت میگیرد.
روز مادربزرگ مارس
در اصل به عنوان یک نام تجاری بزرگ تجاری قهوه راهاندازی شد. این جشنواره تبدیل به هنجار شده است. این اغلب در زندگی ما یک فرصت برای توجه به مادربزرگ است.
روز زن مارس
این روز توسط سازمان ملل متحد در سال 1977 به رسمیت شناخته شده است. فرانسه درسال 1982 آن را به تصویب رساند. بسیاری از فمینیستهای جهان در جهت بهبود وضعیت زنان تظاهراتی را برگزار میکنند.
نخل یکشنبه مارس
این جشنواره مسیحی یکشنبه قبل از عید پاک به مناسبت ورود عیسی به اورشلیم برگزار میشود. امروزه این روز نماد آغاز هفته مقدس است. هر مؤمن نخل پر برکت دریافت میکند تا از خانه در برابر ارواح بد حفاظت کند.
عید تبشیر مارس
این جشنواره نمادی از دیدار جبرئیل فرشته با مریم عذرا و خبر باردارشدن او فرزند خدا، عیسی مسیح است.
آوریل
روز شوخی آوریل
در فرانسه، مانند سایر کشورهای اروپایی، تفریح بازی و شوخی معمول است. اول آوریل، روز شوخی است. همه افراد حتی بچهها نیز مجاز هستند دروغهایی را جعل کنند. بچهها در این روز ماهیهایی را با مقوا درست کرده و به پشت یکدیگر آویزان میکنند.
آوریل عید پاک
عید پاک، تجلیل از مرگ و قیام عیسی است. به طور سنتی گفته میشود که زنگها در روز جمعه به رم فرستاده شدند و با تخم مرغ رنگ شده و یا با شکلات در روز یکشنبه بازگشتهاند. تخم مرغها را پنهان میکنند و کودکان باید آن را پیدا کنند. عید پاک همیشه در روزهای یکشنبه واقع میشود غذای خانوادگی در این روز با بره پاسکال صرف میشود. روز دوشنبه عید پاک نیز تعطیل رسمی است .
مه
1مه روز کارگر
ریشههای روز کار به سال 1884 برمیگردد. امروز، این تاریخ کارآیی ندارد. نماد این جشن شاخه کوچک از گل برف( موگه) است. قرار است برای سال آینده موفق باشید.
8مه آتش بس 1945
قطع جنگ توسط سربازان آلمانی را بیان میکند اما روز دقیق امضای پیمان آتشبس نیست. امروز، این روز تعطیل عمومی در فرانسه است.
معراج می
روز معراج صعود عیسی به آسمان، پس از اعلام از نزول روح القدس به زندگی است. این چهل روز پس از عید پاک، همیشه در پنجشنبه است. در فرانسه، در این روز تعطیل است.
ایجاد می
این روز نمادی از روز نزول روح القدس است. تاریخ آن متحرک است. بنابراین همواره ده روز پس از معراج، در فرانسه دوشنبه است. در این روز تعطیل است.
29مه روز همسایه
هدف از این جشنواره دیدار با همسایگان خود با یک میهمانی عصرانه است برای آشنایی بیشتر و یا استحکام بیشتر نزدیکی که در حال حاضر وجود دارد.
روز مادر در ماه مه
از زمان باستان از مادران تجلیل میشد. این جشنواره، با تاریخ آخرین یکشنبه ماه مه، با هدف تشکر از کسانی که به ما زندگی بخشیده و ما زندگی خود را مدیون آنها میدانیم.
ژوئن
جشنواره فیلم در ماه ژوئن
در آخرین یکشنبه ماه ژوئن است که این رویداد آغاز میشود و شما میتوانید فیلمها را به مدت سه روز با قیمت تخفیف یافته مشاهده کنید.
جشنواره موسیقی در 21 ژوئن
هر سال از سال 1982، همزمان با روز آغاز فصل تابستان جشن موسیقی برگزار میشود، که در آن بسیاری از کنسرتها و برنامههای موسیقی در سراسر فرانسه اجرا میگردد.
روز پدر ژوئن
در فرانسه، روز پدر به 1952 بر میگردد و در سال 1968 رسمیت یافت. بزرگداشت این جشنواره در سومین یکشنبه ژوئن انجام میشود.
ژوئیه
روز ملی 14 ژوئیه
رژه نظامی 14 ژوئیه یک مراسمی است که همه ساله در نقاط مختلف فرانسه به مناسبت روز ملی صورت میگیرد و شاخصترین آنها در شانزه لیزه پاریس است. جشن روز ملی، از تاریخ 1860 وجود داشت. این روز با فتح زندان باستیل در 1789 و جشن فدراسیون 1790 مرتبط است. امروز این روز جشن ملی است. رژههای نظامی برگزار میشود و در آن شب آتش بازی صورت میگیرد.
تور دو فرانس ژوئیه
مسابقه بینالمللی دوچرخهسواری و طی مسافتهای مختلف هر روز و پیمودن کل فرانسه که به عنوان معتبرترین دوچرخهسواری جهانی شناخته میشود. فستیوال آوینیون در ژوئیه– این فستیوال فرهنگی جشنواره بینالمللی تئاتر است که از جایگاه ویژهای در جهان برخوردار است.
اوت
تعطیلات تابستانی اوت
این تعطیلات از یکم تا سی و یکم اوت است و علیرغم تلاش دولت، تقریبا عموم مردم همزمان از این تعطیلات استفاده میکنند. بسیاری از کارخانهها تعطیل و تعداد زیادی از مغازهها بسته میشود. 50 درصد شرکتهای فرانسوی تعطیلات سالانه خود را در این ماه دارند و در این ماه تولیدات صنعتی 40 درصد کاهش مییابد.
روز معراج حضرت مریم15 اوت
این جشن مذهبی بزرگداشت مریم عذرا است. این روز نماد پایان زندگی زمینی و عروج او به آسمان است. در فرانسه این روز تعطیل است.
شب ستارهها دراوت
این رویداد در فرانسه و کشورهای مختلف به وقوع میپیوندد. برنامههای متعددی توسط آماتورها و حرفهایهای آسمان برگزار میشود.
سپتامبر
- پایان تعطیلات تابستانی؛
- روز بازگشایی مدارس؛
- شروع به کار مشاغل بعد از پایات تعطیلات اوت؛
- پایان سپتامبر تغییر ساعات زمستانی.
اکتبر
هالوین اکتبر
این رویداد با منشا کانادایی و ایالات متحده آمریکایی، بینالمللی شده است. شبانه (این شب مقدم بر روز مردگان است) مرز بین زندگان و مردگان پاک میشود. به طور سنتی افراد به شخصیتهای ترسناک تبدیل شده و در خانهها را برای دریافت شیرینی میزنند. این جشن در فرانسه نیز متداول شده است.
- جایزه ارک دو تری یومف(Prix de l'Arc de Triomphe) برای مسابقه اسبسواری در لانگشامپ در نزدیکی پاریس در اولین یکشنبه ماه اکتبر؛
- نشر کتابهای جدید؛
- اکران فیلمهای جدید.
نوامبر
اول نوامبر روز قدیسین
اول نوامبر روز قدیسینfête de tous les saints که روز بزرگداشت مردگان و تعطیل رسمی است. در این روز عموم مردم به گورستانها میروند و قبرها را با گل داوودی آذین میکنند.
11 نوامبر روز ترک مخاصمه جنگ جهانی اول
در این روز تعطیل رئیس جمهور فرانسه بر سر قبر سربازگمنام در زیر طاق نصرت خیابان شانزه لیزه گل میگذارد.
25 نوامبر روز سنت کاترین
25 نوامبر روز سنت کاترینSainte Catherine که این روز برای خانمهای مجرد پاریسی است که 25 ساله هستند و هنوز ازدواج نکردهاند و کاترین کوچولوها در مقابل مجسمه سنت کاترین در خیابانی به همین نام گل میگذارند. برای این روز کلاههایی زرد و سبز رنگی در انواع و اقسام مدلها میبافند. در مزونهای بزرگ خیاطی نیز جشنهایی برپا میکنند.
دسامبر
تلهتون در ماه دسامبر
در یک برنامه تلویزیونی به نام تلهتون( téléthon ) برای چند ساعت با هدف جمعآوری کمک مالی برای مبارزه علیه دیستروفی عضلانی است. برنامههای ورزشی بسیاری در سراسر فرانسه برگزار میشود.
روز جهانی مبارزه علیه ایدز، در ماه دسامبر
روز جهانی علیه ایدز. در این روز در 1دسامبر1988 توسط بهداشت جهانی ایجاد شده، و واقعیت برگزاری این رویداد در هر سال، منجر به تصویب آن توسط سازمان ملل متحد شد.
ظهور دسامبر
اصطلاح "ظهور" بر چهار هفته قبل از کریسمس اطلاق میشود. در آغاز این دوره به کودکان یک برنامه ارائه میشود که شامل 24 مورد است. باید یک جعبه در هر روز باز شود. در اصل تصاویر مذهبی در هر جعبه قرار داده میشد. اما امروز، در آن به ویژه شیرینی و یا حتی اسباببازی است.
25 دسامبر جشن نوئل
این تاریخ نماد تولد عیسی مسیح است. این روز جشن جشنهاست و تمام شهرها چراغانی و غرق در نور است و همه خوشحال هستند.شمع، برف، درختان کاج، تزئینها، هدیه و ناقوسهایی که نواخته میشود. بچهها شومینهها را نظافت میکنند و دنبال بزرگترین کفشهایشان میگردند، پاپا نوئل برای هدیه دادن راه منازل را در پیش میگیرد و...شب قبل از نوئل، شب زندهداری است و خانوادههای مسیحی غذاهای سنتی صدف، بوقلمون و رولت کریسمس را صرف میکنند[۸].
تفریحات سفر و گردشگری
از مجموع 880 میلیون گردشگر بینالمللی در سال 2009 تعداد 7/459 میلیون نفر به قاره اروپــا سفر نموده و بــــالغ بر 413 میلیارد دلار در کشورهای این قاره خرج کردهاند. فرانسه با جذب 2/74 میلیون نفر مقام اول را در جذب جهانگرد داشته است. به گزارش سازمان توريسم جهانی کشور فرانسه به رغم جذب توريستهای بیشمار ازسراسر جهان که بالغ بر 80 ميليون توريست درسال میشود، از نظر ميزان جذب درآمد مالی از محل توريسم در رديف سوم جدول جهانی قرار دارد. اين کشور با جذب 49.4 ميليارد يورو درآمد توريستی در سال 2009 پس از کشورهای اسپانيا و امريکا قرار گرفت.[۹]
مسافرت
سفر كردن در تعطيلات تابستانی و زمستانی در بين فرانسویها عموميت دارد. به هنگام تعطيلات تابستانی و زمستانی فرانسویها برای خارج شدن از شهر به ويژه پاريس، سوار اتومبيل میشوند، يا به ايستگاه قطار و يا به فرودگاه میروند. برای جلوگيری از ترافيک سنگين در جادهها هم ازطريق راديو اطلاعات لازم را به رانندگان اعلام میشود. مقصد طبيعی سفر در زمستان كوهستان است: در نوئل يا تعطيلات فوريه، يک هفته اسكی درامتداد دامنههای پوشيده از برف برای بسياری از فرانسویها رويايی است. در ژوئيه و به ويژه اوت، بيش از 35 ميليون فرانسوی به تعطيلات میروند(40% نمیروند). فرانسویها در تابستان در سواحل مديترانه و اقيانوسيه بيشتر دنبال آفتاب و ساحل هستند. برنزه شدن بدن پس ازبازگشت نشانه يک تعطيلات موفق است. پلاژهای زيادی برای فرانسویها در اين فصل وجود دارد. اگر كسانی شلوغی را بر نمیتابند، برای استراحت به روستاها میروند. در روستاها میشود قدم زد و گردش كرد يا به ماهيگيری پرداخت يا در رودخانه شنا كرد مناطق تاريخی را مشاهده كرد يا در جنگل كمپ زد و يا تور دوچرخهسواری گذاشت.
گردشگری سبز جايگاه ويژهای در فرانسه دارد. بازديد از مكانهای صنعتی نيز مانند كارخانههای په ريه در مرکز، مركز اتمی شينون كارخانه پنيرسازی روكفور و غيره در فرانسه رايج است.فرانسویها يا به خاطر كمبود بودجه و يا به خاطر سليقه غالبا ترجيح میدهند از كشورخارج نشوند. درست است كه فرانسه چيزهای زيادی برای عرضه دارد. نزدیکی کشورهای اروپایی به یکدیگر و تنوع مناطق مختلف در فرانسه انسان را ترغیب به مسافرت مینماید. تنها 15% فرانسویها در ايام تعطيلات به خارج، بيشتر هم كشورهای همسايه به ويژه اسپانيا میروند. هنگامی كه دورتر میروند در آفريقای شمالی و جنوب شرقی آسيا اقامتی كوتاه خواهند داشت. آمريكای شمالی نيز مقصد بيشتر جوانان است. فرانسویها خيلی كم به سفرهای گروهی سازمان يافته میروند و سفرهای شخصی را ترجيح میدهند.
صنعت توریسم فرانسه
صنعت گردشگری يا توريسم روز به روز بيشتر جای خود را بين مردم باز میكند به طوری كه بعضی از كشورهای دنيا قسمتی از درآمد ساليانه خود را مديون اين صنعت هستند. کشورهای پیشرفته در این صنعت با برداشتن گامهای فراتر از زمان به دنبال ایجاد برنامههایی هستند تا با برگزاری فستیوالهای چند منظوره با ارتقا صنعت توریسم خود با تاریخی کردن اماکن و مناسبتها، موقعیت اقتصادی بهتری برای خود خلق نمایند. مهم نيست شما دنبال چه چيزی بگرديد، مطمئناً هدفتان را در فرانسه پيدا خواهيد كرد. ميليونها گردشگراز سرتاسر جهان هر ساله به كشور فرانسه سفر میكنند. پيستهای اسكی آلپ، سواحل مناسب برای موجسواری، مهمانیهای بزرگ در پاريس، يا نوشيدنیهای درجه يک از دلايل سفر گردشگران به اين كشور است. در سال 2008 كشور فرانسه 79 ميليون و در سال 2009 فرانسه 74 ميليون بازديد كننده داشت و به همين دليل رتبه اول را در فهرست پربازديدترين مقاصد گردشگری جهان و رتبهی سوم پردرآمدترين كشورهای جهان از لحاظ صنعت گردشگری را بدست آورد. شهر پاريس نيز بعنوان يكی از زيباترين شهرهای جهان، مقصد اصلی بخش اعظم گردشگران فرانسه است. اين شهر يکی از شهرهای پيشروی جهان در زمينههای اقتصاد، فرهنگ، هنر، سياست، تحصيل، تفريحات و علم بوده و در کنار «لندن»، «توکيو» و «نيويورک»، از ابرشهرهای جهان محسوب میشود. پاريس ميزبان تعدادی از مهمترين سازمانهای بينالمللی همچون سازمان «يونسکو»، «سازمان همکاری اقتصادی و توسعه» و «اتاق بازرگانی بينالمللی» است. بناها و موزههای مشهور پاریس در بین پربازدیدکنندهترین آثار توریستی جهان جای دارند. پاریس با دارابودن بیش از ۳۰ میلیون توریست در سال در صدر پر بازدیدترین شهرهای جهان قرار دارد. موزه لوور در پاریس سالیانه هشت میلیون توریست را به خود جذب میکند که به همین دلیل به عنوان پربینندهترین موزه جهان شناخته میشود. کلیسای نوتردام با ۱۳ میلیون و کلیسای سکره کر با ۱۲ میلیون بازدید سالیانه توسط توریستها از دیگر قطبهای جذب توریست در پاریس هستند. برج ایفل نیز به عنوان مشهورترین اثر شهری پاریس سالانه به طور متوسط ۶٫۵ میلیون بازدید کننده دارد. این برج از زمان شروع به کار تاکنون بیش از ۲۳۰ میلیون بازدیدکننده را به خود جذب کرده است. دیزنی لند پاریس که پربینندهترین اثر توریستی قاره اروپا محسوب میشود نیز در پاریس قرار داشته و سالانه بیش از ۱۴٫۵ میلیون بازدیدکننده دارد. پاریس با دارا بودن بیش از ۱۵۰ موزه سالانه میلیونها توریست خارجی را به سمت این موزهها جذب میکند. در این میان موزه لوور که به عنوان مشهورترین و بزرگترین موزه جهان شناخته میشود میزبان تعدادی از مشهورترین آثار تاریخی و هنری چهان است.[۱۰]
چرا فرانسه بیشترین جهانگرد را در جهان دارد؟
طبیعی است که شکل معماری در کشور فرانسه به ویژه شهر پاریس موجب شده بسیاری از مردم جهان دوست داشته باشند که کشور فرانسه و شهر پاریس را ببینند. اما یک دلیل دیگر هم برای هجوم جهانگردان به پاریس وجود دارد و آن هم این است که فرانسویها میدانند که چگونه جهانگردان را به سوی کشورشان جلب کنند. كشور فرانسه سالها است که بيشترين تعداد گردشگران جهان را به خود جذب مىكند. در خيابانهاى شهرهاى مختلف فرانسه به خصوص پاريس همه نوع زبانى شنيده مىشود. براى اين جمعيت انبوه همه جا تابلوهاى راهنمايى وجود دارد تا مسير خود را به راحتى پيدا كنند. در متروهاى پاريس كه اينک به خاطر وسعت و ميزان گسترش و جمعيتى كه به آن وارد مىشود، تبديل به شهرى زيرزمينى شده است، سيستم اطلاعرسانى به نحوى است كه هر كسى بتواند مسير حركت، ايستگاههاى مختلف و ايستگاه مقصدش را از طريق علائم و تابلوهاى مختلف شناسايى كند. اين موضوع از اين جهت اهميت دارد كه نرخ تاكسىها در اين كشور بسيار گران است و در نتيجه اكثر مسافران ناچارند از وسايل نقليه عمومى استفاده كنند. به خاطر ترافيک سنگين در شهرهاى بزرگ و بخصوص پاريس ، حركت اتوبوسها در شهرها به كندى صورت مىگيرد و بنابراين مترو در جابهجايى مسافران اهميت زيادى دارد. منتها جهانگردان از تسهيلات خاصى برخوردارند. آنها مىتوانند از همه نقاط ديدنى شهر بازديد كنند. اين اتوبوسها از مسيرهايى حركت مىكنند كه بتوانند مسافران را با سرعت بيشترى به مقصد برسانند و هفت دقيقه در اين مكانها توقف مىكنند. جهانگردان در صورت تمايل مىتوانند مدت بيشترى در مكان مورد علاقهشان باقى بمانند و مطمئناند كه هر هفت دقيقه به هفت دقيقه اتوبوس جهانگردى به آن مكان مىآيد. در شهرهايى مانند پاريس كه رودخانه از ميان آنها عبور مىكند قايقهاى بزرگى وجود دارد كه مسافران را جابهجا مىكنند. هر مسافرى مىتواند در ايستگاههاى مختلف پياده شود و از اثر مورد نظرش ديدن كند و باز هم مطمئن باشد كه قايق ديگرى درزمان تعيين شده در اين ايستگاه توقف مىكند و وى مىتواند از طريق قايق به بازديدش ادامه دهد. وجود راهنما در اين قايقها به جهانگردان كمک مىكند تا اطلاعات مورد نيازشان را درباره هر نقطه از شهر دريافت كنند. در جادههاى فرانسه در ورودى هر شهر تابلوهايى همانند تابلوهاى راهنمايى و رانندگى نصب شده كه اثر تاريخى جالب هر شهر روى آن كشيده شده و جهانگردان در صورت تمايل مىتوانند به آن شهر وارد شوند و از آثار ديدنى آن بازديد كنند. مسافران از طريق اينترنت هم به راحتى مىتوانند براى مقصد مورد نظرشان بليت رزرو كنند. دفاتر توريستى در فرانسه حكم يكى از اركان هر شهر را دارد. به عبارتى همان گونه كه هر شهرى كليسا، كتابخانه و مغازه دارد، دفتر توريستى هم دارد. اين دفاتر همه نوع اطلاعات، نقشه و بروشور را در اختيار جهانگردان قرار مىدهند. در شهرهاى بسيار كوچک كه دفاتر توريستى وجود ندارد، انجمنهاى محلى تشكيل شده كه كمکهايى را دريافت مىكنند و اطلاعاتى را درباره مكانهاى ديدنى شهر به صورت چاپ شده و شفاهى در اختيار مسافران قرار مىدهند. نكته جالب اينجاست که در كشور فرانسه علاوه بر دولت خود مردم محلى نسبت به توريسم حساساند و به صورت خودجوش نيز كارهاى زيادى براى نشان دادن و ارائه اطلاعات درباره اماكن ديدنى شهرشان انجام مىدهند. در شهرهاى فرانسه ساختمانها اهميت زيادى دارند و یکی از جاذبههای توریستی این کشور هستند. آنها طورى ساخته مىشوند كه دست كم۲۰۰ سال عمر كنند. هيچ كس به راحتى نمىتواند آنها را خراب كند و ساختمانى به جاى آنها بسازد. شهردارى بشدت مراقب است كه افرادى كه در هر خانه قديمى ساكن مىشوند، بى مورد ديوارى را خراب نكنند. حتى قوانين سفت و سختى وجود دارد كه براساس آن نوع مصالحى كه قرار است به وسيله مالک خانه براى بازسازى به كار رود و حتى رنگ ساختمان متناسب با دوره تاريخىاى باشد كه ساختمان در آن ساخته شده. اين دقت شكل دلپذير و آرامش بخشى به شهرهاى اين كشور داده است. در كشور فرانسه علاوه بر اين كه قيمتها مشخص است، از خارجىها بابت خريد كالا، ماليات كسر نمىشود و آنها مىتوانند پول ماليات را هنگام خروج از كشور از دفاترى در فرودگاهها دريافت كنند. در كشور فرانسه، همه از جمله فروشندگان دائم به جهانگردان لبخند مىزنند و با آنها برخورد بسيار خوبى دارند. در مدارس به بچهها آموزش داده مىشود كه در بدو ورود به هر مكان سلام كنند. هنگام پرسيدن سؤال، صبح بخير و عصر بخير بگويند. هنگام تقاضاى چيزى لطفاً بگويند و سپس تشكر كنند. آنها مىآموزند كه با ديگران برخوردى مناسب داشته باشند و اين تنها منحصر به جهانگردان نيست ، ولى همين نحوه برخورد به جهانگردان نيز آرامش مىدهد. در اين كشور از منابع خدادادى هم استفاده خوبى براى جلب جهانگرد مىشود. به عنوان مثال سواحل اين كشور به ميزان زيادى سنگفرش شدهاند. در كنار آنها نيمكتهايى كار گذاشته شده است كه مردم روى آنها مىنشينند و دريا را تماشا مىكنند. همچنين كشتىهاى كوچک و زيبا مردم را از بندرى به بندر ديگر منتقل مىكنند. همين باعث مىشود در فصلهاى سرد سال هم جهانگردان از سواحل زيباى دريا استفاده كنند. [۱۱]
طرحهای اجرایی فرانسه برای افزایش توریست
نابسامانی در اقتصاد جهانی و بحران اقتصادی که گریبانگیر اگثر کشورهای توریست فرست جهان شده است در کنار افزايش ارزش يورو نسبت به پوند و دلار امریکا، عدم توانايی کشورهای اروپایی به عنوان مقصدهای سنتی سفر در رقابت با جاذبههای جديد و ارزان قيمت صنعت گردشگری همچون مصر، ترکيه و کشورهای منطقه شرقی دريای مديترانه، از جمله عوامل تاثیرگذار در کاهش تقاضا برای سفر به مناطق توریستی سنتی جهان بوده است. به گزارش ورلد توريسم، در آستانه سال نو ميلادی 2012 مقامات شهرداری پاريس برنامههای زيادی را برای افزايش گردشگران اين شهر به مرحله اجرا گذاشتهاند كه براساس يكی از آنها، گدايان حق ورود در مناطق گردشگری پاريس را ندارند تا گردشگران بدون نگرانی از خالیشدن جيبهايشان بتوانند هم از نقاط ديدنی پاريس ديدن کرده و کيفهايشان را نيز پر از سوغاتیهای فرانسوی کنند.
توریسم غذا
فرانسه به منظور بازيافتن جايگاه گذشته خود در دومين رديف جدول کشورهای توريستی جهان کمپين ويژه بازاريابی توريسم راهاندازی کرد. اين کمپين به منظور جذب درآمدهای خارجی بيشتر از محل سفر توريستهای خارجی و تشويق آنها به خريد و خرج کردن پول در فرانسه از سوی وزارت تجارت اين کشور طراحی و سازماندهی شده است. کمپين جديد توريسم فرانسه که با هدف ارتقای سطح ديدار و سفر به فرانسه و افزايش امکانات بالقوه آن در اين زمينه برای اوقات تعطيل سازماندهی شده با تاکيد ويژه بر غذا و سبک زندگی و مدهای روز زندگی تمامی خدمات و ويژگیهای فرهنگی و اجتماعی اين کشور را به گونهای مرتبط با هم به جهانيان معرفی میکند. درهمين راستا وبسايت جديد و نيز فرمهای درخواست از طريق تلفن همراه طراحی شده است که به توريستها امکان میدهد به تناسب نيازها و علايق خود بتوانند از برنامهها و امکانات موجود توريستی فرانسه استفاده کنند و در واقع خود طراح برنامه سفر خود به اين کشور باشند. اين سايت که توسط اداره توريسم فرانسه اداره میشود نسخه آزمايشی خود را به زبان فرانسه و انگليسی راهاندازی کرده است.
توریسم درمانی
شهروندان فرانسه علاوه بر فرهنگ، تاريخ و... به نظام بهداشت عمومی کشورشان مفتخرند و معتقدند از اين نظر يکی از بهترينها در جهان هستند. به گفته سازمان بهداشت جهانی، اين کشور يکی از بهترين مراکز درمان بيماریهاست. مراکز درمانی بسيار پيشرفته و بهرهگيری از کادر کارآمد و مجرب باعث شده شهروندان کشورهای مختلف جهان برای درمان بيماریها به اين کشور اروپايی سفر کنند. نظام سلامت فرانسه با ارائه خدمات سطح بالا و ارزان، شهروندان و بيماران را به استفاده از خدمات درمانی اين كشور ترغيب میکند. در مقايسه با ديگر کشورها، هزينه استفاده از مراکز درمانی در فرانسه بسيار پايين است. در سال 2004، نظام سلامت فرانسه اصلاح شد. اين تغييرات کمک کرد تا پزشکان 75 درصد بيشتر به مبتلايان بيمارهای عفونی و صعب العلاج خدمات ارزان قيمت بدهند و گردشگران بيشتری برای درمان به اين کشور سفر کنند. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده امکانات و پزشکان بخش اورژانس و پرستاری بيمارستانها و مراکز درمانی فرانسه در اروپا بینظير است. کارشناسان معتقدند افراد مبتلا به سرطانهای نادر، بيماریهای قلب و عروق و نارسايی کليه برای درمان بايد به فرانسه سفر کنند.
توریسم جنگ
فرانسه به عنوان مقصد درجه يک جهانی، درتلاش است که از گنجينههای خود در سايتهای جنگی و خاطرات و بقايای به جا مانده از جنگهای جهانی از جمله موزه جنگ و گورستانهای جنگی به عنوان جاذبههای کليدی در جذب توريست استفاده کند. برگزاری نخستين کنفرانس ملی توريسم جنگ و افتتاح یک موزه جديد با عنوان موزه جنگ فرانسه توسط رئیس جمهور فرانسه از اقداماتی است که در این زمینه انجام شده است. "سرژ بارسلينی" مدير آرشيو در وزارت دفاع فرانسه درهمين زمينه میگويد:
«اين نوعی توريسم خاطرات، توريسم زيارتی و توريسم بزرگداشت و يادمانهاست. در سال 2011 تمام 155 موزه، سايت و يادمانهای تاريخی جنگ در فرانسه بيش از 6.2 ميليون نفر توريست را به خود جذب کردند که درآمدی بالغ بر 45 ميليون يورو داشت. نکته جالب آن که بيش از 45 درصد از بازديد کنندگان از کشورهای خارجی به ويژه بريتانيا بودند.»
توريسم جنگ در مقياس وسيعتر و خارج از فرانسه نيز به گونهای سريع در سالهای اخير رشد داشته است و تورهای شخصی خاطرات جنگ در کشورهای مختلف اروپايی برگزار میشود. طبق همين گزارش به نقل از مقامات فعال در حوزه توريسم جنگ علاقه به اين نوع توريسم به طور دائم از سال 1996 که تلاشهای گستردهای دراين زمينه آغاز شده بود، روبه افزايش بوده است. نکته جالبتر آن که علاقه بازديدکنندگان جوان به اين تورها بسيار بيشتر از ميزان پيش بينیها بوده وميانگين سنی بازديدکنندگان عمدتا از 40 تا50 ساله است.
موزهها
بناها و موزههای مشهور پاریس در بین پربازدیدکنندهترین آثار توریستی جهان جای دارند. پاریس با دارا بودن بیش از ۱۵۰ موزه سالانه میلیونها توریست خارجی را به سمت این موزهها جذب میکند. موزه لوور در پاریس سالیانه هشت میلیون توریست را به خود جذب میکند که به همین دلیل به عنوان پر بینندهترین موزه جهان شناخته میشود. این موزه میزبان تعدادی از مشهورترین آثار تاریخی و هنری چهان است. از این جمله میتوان به تابلو مونالیزا یا لبخند ژوکوند اثر لئوناردو داوینچی، مجسمه مشهور ونوس اثر مشهور دوره یونان باستان مربوط به ۱۳۰ سال پیش از میلاد مسیح و آثار تمدنهای بزرگ بین النهرین، ایران باستان و مصر باستان اشاره کرد. آثار پابلو پیکاسو در موزه پیکاسو و آثار آگوست رودین(Auguste Rodin) در موزه رودین در پاریس نگهداری میشود. مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو نیز میزبان موزه ملی هنر مدرن است. انجمن هنری مونپارناس نیز دارای موزهای به نام موزه مونپارناس است. آثار هنری مربوط به دوره رنسانس و آثار هنری سبک امپرسیونیسم نیز در موزههای کلونی(Musée de Cluny) و اورسی(Musée d'Orsay) نگهداری میشوند. موزه تازه تأسیس که برانلی(musée du quai Branly ) که در سال ۲۰۰۶ گشایش یافت نیز سومین موزه بزرگ پاریس بوده و دارای آثاری از قارههای آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و آمریکا میباشد.
برگزاری"شب موزهها"(La nuit des musées) از رویدادهایی است که در سال 2005 به ابتکار وزارت فرهنگ فرانسه راهاندازی شد تا با گشودن در موزهها به طور رایگان به روی علاقمندان تا پاسی از شب، هم از طرفی افراد جدیدی به بازدید از موزهها تشویق شوند و هم از سویی دیگر بازدیدکنندگان همیشگی موزهها نیز بتوانند از زاویهای جدید به دیدار نمایشگاه دلخواه خود بروند. درجريان بهارموزهها در روزيکشنبه 2 مه درفرانسه برای جذب مردم به 1130 موزه درفرانسه درهای خودرا به طور رايگان میگشايند. موزههای مشهوری مانند موزه اورسی تا موزههای ناشناختهای مانند موزه تاريخ طبيعی يا موزه قومشناسی کولمار(Musée de Colmar) دربرگزاری جشن بهارموزهها مشارکت میکنند. گفتنی است که در سال 1999 وزارت فرهنگ فرانسه مبتکر رویداد دیگری به نام "بهار موزهها"(Le Printemps des musées) بوده، رویدادی که در سطح اروپا راهاندازی شد و به دنبال آن چهل و هفت کشور اروپایی با پیوستن به کنوانسیون فرهنگی شورای اروپا، قبول کردند که همه ساله در فصل بهار یک روز یکشنبه مقرر گردد که در آن تمامی موزههای کشورهای عضو به طور رایگان پذیرای علاقمندان باشند. از سال 2005 به پیشنهاد وزارت فرهنگ فرانسه ، "بهار موزهها" به "شب موزهها" تبدیل شد تا بازدیدکنندگان جوانتری به جمع بازدیدکنندگان بپیوندند و در دوره اول 750 موزه فرانسوی و 500 موزه از بیست و نه کشور اروپایی در این رویداد حضور یافتند. ولی با وجود استقبال بسیار خوب از "شب موزهها"، سال به سال به تعداد شرکتکنندگان افزوده شد به طوری که 2200 موزه از چهل و سه کشور اروپایی در این رویداد شرکت کردند و بالغ بر یک میلیون و پانصد هزار نفر در سراسر اروپا از موزههای مورد علاقه خود بازدید به عمل آوردند.
نگاهی به تاریخچه موزه در فرانسه
انقلاب کبیر فرانسه، اولین مجموعه آثار هنری را برای مردم سامان داده است. این مجموعه آثار از طریق جمعآوری مجموعههای سلطنتی، مصادره اموال روحانیون و درباریان فراری تشکیل شده بود. جمهوری در حال تولد فرانسه، صورت موجودی دقیق تابلوها، نگارهها، مجسمهها، نمونهها، و ماکتهای دستگاهها و مجموعه تاریخ طبیعی را تهیه نمود. این آثار بعدها به موزه مرکزی هنرها، که در سال 1793در لوور ساخته شد، و همچنین به موزه علوم و فنون و موزه تاریخ طبیعی ملحق گرديد. به فرمان کنسول فرانسه در اول سپتامبر 1801میلادی، اولین ذخاير عظيم آثار هنری حکومتی بین 15 شهرستان بزرگ تقسیم شد. این حرکت شروع یک سیاست جدید برای غنیسازی مجموعههای محلی بود که در طول قرن نوزدهم میلادی تداوم یافت. سازماندهی و شیوههای عملکرد موزهها تا آن زمان، بیشتر بر اساس اساسنامههای ناقص و رویههای قانونی متفاوت بوده است و بر اساس اساسنامههای منظمی اعمال نمیشد. در واقع تنها موزههای هنرهای زیبا برای خود اساسنامه داشتند که آن هم بر مبنای یک دستورالعمل مورخ 17 آوریل 1945، یک سازماندهی موقت را مشخص مینمود.
از سوی دیگر موزههای تاریخ طبیعی بر اساس دستورالعمل شماره 734-48مورخ 27 آوریل 1948مربوط به سازماندهی خدماترسانی ملی در حوزه موزهشناسی علوم طبیعی ( شیوههای جمعآوری نگهداری، تقسیمبندی و ارائه آثار و مجموعهها) اداره میشدند. قانون 4 ژانویه 2002 این کمبود را، با بنیانگذاری یک اساسنامه ویژه که به موزههای فرانسه اختصاص داده شد، جبران نمود. موزههايی که پاسخگوی معیارهای علمی و فرهنگی دقیق هستند. این نامگذاری اختصاصی به این تشکیلات از این پس تابلوی واضحی را میسازد که برای مردم قابل شناسایی است. چیزی که پیش از این نیز، این تشکیلات انتظارش را داشتند.
شرح وظایف و سازماندهی مدیریت موزههای فرانسه با دستورالعمل مورخ 5 اوت 1991 معین شد و بعدها این شرح وظایف با دستورالعمل مورخ 22 زانویه 1992 تکمیل گردید. مدیریت موزههای فرانسه در زمینه میراث موزهنگاری ( معرفی، تاریخچه، تشکیل و تکمیل موزه و معرفی آثار و مجموعههای مربوط به آن ) از سیاستهای دولت پیروی میکند و این امر به شيوه زير انجام میپذیرد:
- خرید آثار هنری و در صورت ضرورت استفاده از قانون حق تقدم خرید برای دولت در فروشهای عمومی؛
- نگهداری ،مراقبت ،مرمت، بررسی و غنیسازی مجموعهها در کنار گسترش پژوهش در این حوزه؛
- انتشار معرفی و نمایش عمومی مجموعهها؛
- مداومت و پیگیری برنامههای معماری و موزهنگاری در موزههای ملی به موازات موزههای فرانسه؛
- آمادهسازی مقدمات و به کارگیری سیاست تشکل گروههای کاری متشکل از متخصصین حرفهای در حوزه موزه؛
- بازبینی و نظارت علمی و فنی روی مدیریت مجموعههای هنری دربیش از هزار موزه متعلق به گروههای کشوری و گروههای انجمنی؛
- پیگیری بازار هنر و نقل و انتقالات آثار هنری؛
- همکاری بینالمللی در تمام زمینههای مربوط به فعالیت موزهای؛
- تعیین نمودن و به کارگیری کادر قانونگذار و تدوین کننده آییننامههای موزههاو مجموعههای عمومی؛
- نظارت بر گردش سرمایههای فرهنگی در چار چوب قانون 31 دسامبر 1992 و اصلاحیه مربوط به آن یعنی قانون 10 ژوئیه 2000 میلادی.
اختیار و صلاحیت سرپرستی و نظارت بر موزههای ملی، در صورت مقتضی مدیریت موزهها به همراه مدیریت سازمانهای مرکزی دیگر وزارت خانهها، سرپرستی و نظارت دولتی را بر روی این موسسات زیر را اعمال مینماید:
- مجمع موزههای ملی نهادهای عمومی صنعتی و تجاری؛
- موزه لوور، موزه و قلمرو ملی کاخهای ورسای، وتریانون؛
- موزههای رودن، هانر،گوستاومورو، و ستادهای اداری دولتی آنها؛
- موزه در حال تاسیس «که برانلی» و ستادهای اداری دولتی مربوط به آنها؛
- مدرسه لوور و ستادهای دولتی مربوط به آن؛
- بنیاد ملی تاریخ هنر و ستاد اداری دولتی مربوط به آن؛
- اتحادیه مرکزی هنرهای تزیینی( مشارکت مبتنی بر قانون سال 1901).
از طرف وزارت فرهنگ و ارتباطات، مدیریت موزه هنر و تاریخ یهودیت سرمایه گذاری و نظارت بر این موزه را با شهر پاریس تقسیم مینماید( مشارکت مبتنی بر قانون 1901). مدیریت موزههای فرانسه مجموعه این وظایف را با توجه به قوانین عمومی تمرکززدایی اداری در کشورو با پیوند تنگاتنگ با مدیریتهای منطقهای در حوزه امور فرهنگی، اعمال مینماید.
موزههای دولتی وابسته به دیگر مدیریتهای وزارت فرهنگ
بسیاری از مدیریتها و تشکیلات دولتی وزارت فرهنگ،به غیر از مدیریت موزههای فرانسه، مجموعههای مهم ملی را اداره و یا نظارت مینماید. برای نمونه در حوزه نظارت عمومی اداری،بخشی که مربوط به نظارت روی مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو یعنی موزه ملی هنر مدرن و شهرک علوم و صنعت است را میتوان نام برد. در قلمرو نظارت بر آرشیوهای فرانسه میتوان به موزه تاریخ فرانسه در آرشیوهای ملی اشاره کرد. در زمینه نظارت بر کتاب و مطالعه میتوان کتابخانه ملی فرانسه، کتابخانه موزه هنرهای نمایشی، موزه اپراو موزه غرفه نشانها را ذکر نمود. در حوزه نظارت بر موسیقی، رقص، تئاتر، و نمایش میبایست به موزه موسیقی در شهرک موسیقی ویلت اشاره نمود. در قلمرو نظارت بر معماری و میراث فرهنگی باید از موزه بناهای باستانی فرانسه و موزه طرحها و نقش برجستهها در هتل انولید نام برد. بالاخره باید از مرکز سینمائی ملی نام برد که بر موزه سینمايی هانری لانگلوا در کاخ شایو نظارت مینماید.
موزههای وابسته به وزارتخانهها
وزارت آموزش ملی و پژوهش
موزه ملی تاریخ طبیعی، موزه انسانشناسی، کاخ اکتشافات، موزه ملی فنون، موزه ملی آموزش در روئن، وابسته به وزارت آموزش ملی و پژوهش فرانسه هستند.
وزارت دفاع
موزه ارتش، موزه ملی نیروی دریائی، موزه گمرکات در شهر بوردو وموزه پست، وابسته به وزارت دفاع فرانسه هستند.
وزارت دادگستری
موزه ملی لژیون دونور و موزه احکام شوالیهگری، موزه حکم آزادی، وابسته به وزارت دادگستری فرانسه هستند.
وزارت ورزش
موزه ملی ورزش وابسته به وزارت ورزش فرانیه است.
مدیریت درمانگاههای دولتی
موزه درمانگاههای دولتی، بیمارستانهای پاریس، وابسته به مدیریت درمانگاه های دولتی فرانسه هستند.
انجمن ملی پخش رادیوئی رادیو فرانسه
موزه رادیو فرانسه وابسته به انجمن ملی پخش رادیوئی، رادیو فرانسه است.
مدیریت موزههای فرانسه
مدیریت موزههای فرانسه بر اساس یک الگوی فنی و علمی بیش از هزار موزه شهری، استانی و یا مشارکتی را راهنمايی و نظارت میكند و وظیفه عمومی جهت بخشی و هماهنگسازی را برای آنان ایفا مینماید. فعالیت این مدیریت بر روی یک سیاست کلی تکیه دارد که شامل متمرکزکردن و انسجامدادن مجموعهها و ایجاد و گسترش بعضی قطبهای مهم خیرهکننده و درخشان جهانی است. با قانون 2002-5 مورخ 4 ژانویه 2002 روابط دولت با موسساتش به طور نسبی تعریف تازهای شده است. مدیریت موزههای فرانسه این رسالت را با در نظر گرفتن قوانین تمرکززدايی اداری در کشور برای سازماندهی وظایف مدیریت امور هنری در مناطق اجرا مینماید.
مدیریت استانی امور فرهنگی و مشاوران موزهها
فعالیت دولت در سطح استانی و در زمینه فرهنگی، بر مدیریتهای منطقهای امور فرهنگی(DRAC) تکیه دارد. با کمک این مدیریتها میبایست شراکت و همیاری با گروههای کشوری گسترش یابد و همچنین میبایست بزرگترین محورهای سیاست فرهنگی کشور به شکل گستردهتر بر روی نقشه کشوری جلوهگر شوند. مدیریت استانی امور فرهنگی، به پروندههای عملیات آمادهسازی و یا احداث موزههای مربوط به گروههای کشوری رسیدگی میکند. آنها اعتبارات غیر متمرکز اختصاص داده شده به تجهیز و غنیسازی موزهها رادر امر خریداری و جمعآوری آثار هنری از نمایشگاهها و حراجیها برنامهریزی مینمایند.
از حدود 20سال پیش تا به حال روشهای بیسابقهای برای غنیسازی مجموعهها از میان آثارهنری موجود در استانها برای تکمیل موزهها به کار گرفته شده است. مشاورین موزهها با اکثر مدیریتهای استانی امور فرهنگی در ارتباط هستند. مشاور موزه زیر نظر مدیر استان و در ارتباط با اداره موزههای فرانسه(la direction des Musées de France (DMF))، سیاست دولت در زمینه موزهها را در قلمرو استانی به کار میگيرد. همچنین او، بین طرفهای مختلف در مبادلات آثار هنری، هماهنگی و ارتباط ایجاد میکند.
انجمن عمومی متصدیان مجموعههای دولتی فرانسه و بخشهای متحد استانی
انجمن عمومی متصدیان مجموعههای دولتی فرانسه و بخشهای متحد استانی( Association Générale des Conservateurs des Collections Publiques de France (AGCCPF) )در به کارگیری نقشههای منسجم در گسترش موزهها با یکدیگر مشارکت میکنند. این همکاری به خصوص در زمینه نمایشگاهها، مطالعه علمی، انتشار مجموعهها و حراجهای آثارهنری صورت میگیرد. دولت در سطح استانی به صورت فعالانه با این تدارکات همراهی میکند و از این گونه طرحهای گسترش و بهبود عملکرد موزهها حمایت مینماید.
گنجینههای ملی
گنجینههای ملی، سرمایههای فرهنگی هستند و از نقطه نظر تاریخ هنر و باستانشناسی، یک علاقه بزرگ به میراث ملی را نمایش میدهند. این گنجینهها مشمول جلوگیری موقتی برای خروج از کشور شدهاند که به وسیله منع جواز خروج براساس مفاد قانون اصلاح شده به شماره 1477-92 مورخ 31 دسامبر1992 به تصويب رسیده است. در زمان تدوین این سند قانونی، بيش از حدود سی اثر مهم و اصلی، از میان دیگر آثار مشمول شرايط این مواد قانونی بودهاند.
برای آثار دارای اهمیتی مثل گنجینههای ملی، پس از اجرای قانون و ابطال مجوز خروج آنها در مدت 30ماه ، سازمان دولتی مربوطه میتواند یک پیشنهاد خریدبه مالکین بدهد و قبول آخرین قیمت پیشنهادی ارزشگذاری و تعیین قیمت به گروه متخصصین واگذار میشود. در این مرحله دولت میتواند در پیشنهاد خریدش اصرار ورزد و اگر مالک اثر باز هم آن را نپذیرفت، جواز خروج مجددا ملغی خواهد شد. جلوگیری از خروج اثر، در صورت ایجاد این شرایط، میتواند به طور نامحدود تمدید شود، در حالی که پیش از تصویب این قانون، هر اثر پس از 3 سال به صورت خودکار برای خروج آزاد میشد. در صورت عکس این وضعیت یعنی اگر دولت از تصاحب یک اثر صرف نظر نماید، آن اثر میتواند ازسرزمین میهنی خارج شود.
صدور مجوزهای خروج توسط دولت در رابطه با اموالی که هویت گنجینه ملی ندارند، آسان شده است.از این پس مجوز خروج به اموال فرهنگی که از 50 سال پیش تا به حال به فرانسه وارد شدهاند، به طور خودکار اعطا میشود. برای آثاری که بیش از صد سال قدمت دارند، مدت اعتبار 5 سال ، نامحدود میشود. برای آثاری که بین 50تا100 سال دارند این مدت 20سال است ودر نهایت اگر برای خرید یک اثر از سوی دولت پیشنهادی صورت نگرفت، مدت زمان منع جواز خروج ار36ماه به 30 ماه تقلیل مییابد.
گنجینههای ملی و کمکهای هنر دوستانه
قانون شماره 2002-5 مورخ ژانویه2002 که مربوط به موزههای فرانسه میشود، دو مکانیسم کاملاجدید و دارای امتیازهای مالیاتی مهم را بنیان گذاشت. این امتیازهای مالیاتی شامل موسساتی خواهد شد که در نگهداری گنجینههای ملی در سرزمین میهنی مشارکت نمايند. از نظر مالیاتی دو وضعیت اختیاری برای موسسات در نظر گرفته شده که برای آنها ارزشمند بوده و انگیزه زیادی ایجاد مینماید و این دو وضعیت از این قرار است:
- وضعیت اول برای موسسات، حق کاهش مالیات برابر با 90درصد را ایجاد میکند. این کاهش مالیاتی برای پرداختهای انجام شده توسط یک شرکت برای خرید آثار از دولت و آثار متعلق به یک مجموعه دولتی در نظر گرفته شده است. این کاهش تا سقف 50 درصد بدهی مالیاتی را هم شامل میشود؛
- وضعیت دوم یک کاهش مالیاتی برابر با40%را ایجاد میکند. این کاهش برای هزینههای خرید صرف شده برای یک گنجینه ملی توسط یک موسسه در خرید برای حساب خاص خود میباشد. در این صورت آن اثر در دوره یادمان تاریخی طبقهبندی میشود و میبایست در یک موزه فرانسه برای 10 سال در معرض دید عموم قرار گیرد و در طی این مدت نمیتواند دوباره فروخته شود.
در نهایت پروژه قانونی راجع به کمکهای هنردوستانه به انجمنها و بنیادها توسط ژان ژاک الاگون(Jean-Jacques Aillagon) وزیر وقت فرهنگ و ارتباطات به پارلمان پیشنهاد شد و متن آن به طور قطعی توسط مجلس سنا در 21 ژوئيه 2003 میلادی تصویب شد و با اصلاحات زیر توانايیها و برد این مکانیسم گسترش پیدا میکند.
- توسعه کاهش مالیاتی 90% در مورد آثاری که دارای اهمیت عمده میباشند و به وسیله موسسات، بدون محدوديت زمانی از خارج از کشور به حساب دولت خریداری شدهاند؛
- توسعه کاهش مالیاتی 90% در مورد آثاری که دارای اهمیت عمده میباشد و به وسیله موسسات به حساب دولت از خارج از کشور خریداری شده و بدون شرط سابقه در مورد سرزمین ملی و حذف الزام رایج فعلی مبنی بر ورود اثر هنری از 50 سال پیش تا به حال، در فرانسه جای داده شدهاند؛
- حذف مبنای مالیات حرفهای برای گنجینههای ملی که در حوزه مکانیسمهای ماده قانونی 238 به دست آمدهاند.
این شرایط جدید به محض انتشار دستورالعملهای اجرايی قانون که در حال حاضر در حال تدارک میباشند قابل تحقیق هستند . متن این قانون در پایگاه اینترنتی مجلس سنا قابل دسترسی میباشد. [۱۲]
موزه لوور و موزه و املاک ملی ورسای
موزه لوور در 22 دسامبر 1992 و موزه و املاک ملی ورسای در 27 اوریل1995 به تشکیلات بزرگ دولتی تبديل شدهاند. آنها آثار مربوط به مجموعههای ثبت شده را به حساب دولت، ذخیره، محافظت و مرمت میکنند. آنها وظایف دیگری نیز به عهده دارند که از آن جمله به وظایف زير میتوان اشاره نمود: استقبال خوب از مردم، گسترش بازدید مردم از موزه، حمایت از مطالعات علمی بر روی مجموعهها، مشارکت در انتشار و معرفی این مجموعهها، حمایت از پژوهش با یک سیاست فرهنگی و اقدامات علمی و در نهایت بهینهسازی بناها و املاک که به آنها واگذار شده است.
موزه لوور نگین درخشان فرانسه
موزه لوور بزرگترین موزه پاریس با مساحت 210000 متر مربع است كه 60000 متر مربع آن اختصاص به نمایشگاه دارد. این موزه در قلب شهر پاریس بین ساحل راست رود سن و خیابان ریوولی (Rue de Rivoli) در منطقه یک قرار دارد. ساختمان كاخ لوور قدیمیترین كاخ پادشاهی است. تندیس سواركاری لوئی چهاردهم نقطه شروع محور تاریخی (راه شاهی) را تشكیل میدهد، اما این كاخ در ردیف این محور جای نگرفته است. موزه لوور یكی از قدیمیترین موزهها و سومین موزه بزرگ جهان از حیث مساحت است. لوور از زمان پادشاهان كاپه سین تا زمان حاضر، دارای یک تاریخ طولانی نگهداری آثار هنری و تاریخی است.
موزه جهانی لوور، از حیث ترتیب زمانی، از زمان باستان تا سال 1848 میلادی، و از حیث فضای گسترده جغرافیایی، از اروپای غربی تا ایران، یونان، مصر و خاور نزدیک را در خود حفظ كرده است. موزههای اورسی و مركز ژرژ پمپیدو در پاریس، نگهداری هنرهای اروپایی پس از سال 1848م را بر عهده دارند (در سال 1986 که موزه اورسی شکل گرفت، بیشتر آثار هنری پس از سال 1848 را از لوور بیرون و به امپرسیونیستهای این موزه جدید پیوستند. از آن پس، مجموعههای موجود در موزه لوور، در طبقه دوم دوباره سازماندهی شدند) و حال آن كه صدها آثارهنر آسیایی در موزه گیمه(musée Guimet) به معرض نمایش در آمدهاند. هنرهای آفریقایی، آمریكایی و اقیانوسیه در موزه «كه برانلی» جای دارند، ولی صدها اثر هنری در پاویون جلسات و نشستها به نمایش در آمدهاند. آثار متفاوت موزه لوور را نقاشیها، تندیسها، اشیای باستانی، و اشیای هنری تشکیل میدهند. از برگزیدهترین قطعات موزه، قانون حمورابی، ونوس دو میلو، لبخند ژوكوند لئوناردو داوینچی، تابلوی آزادی اوژن دولاكروا را میتوان نام برد. موزه لوور با رقم 3/8 میلیون نفردر سال 2007 میلادی پربازدیدكنندهترین موزه جهان محسوب میشود.
پیشینه كاخ سلطنتی لوور
منشا لوور به كاخ مستحكم باز میگردد. این کاخ در سال 1190م توسط شاه فیلیپ اگوست بنا گردید و یک چهارم حیاط چهارگوش فعلی واقع در جنوب غربی را دربر میگرفت. این بنا عبارت بود از یک قلعه چهار ضلعی با حدود 70 تا 80 متر كناره، دور تادور خندق، استحكاماتی كه در پهلو واقع شده و دارای دو در ورودی. در وسط این محوطه نیز برج بزرگ مستحكم یعنی برج بزرگ لوور قرار داشت. یكی از وظایف اصلی این برج نگهبانی از بخش پایین دست رود سن بود که در زمان استیلا و هجوم وایكینگها یكی از راههای غیرطبیعی و پرمشقت محسوب میشد. گنجینههای پادشاهی در مزون دو تامپل(maison du Temple)(خانه معبد)پاریس نگهداری میشد و در سال 1317م به لوور انتقال داده شد و شارل پنجم این كاخ را به یک اقامتگاه سلطنتی تبدیل كرد.
برج بزرگ توسط فرانسوای اول در سال 1528م تخریب و در سال 1549م نیز از حالت قلعه به اقامتگاه لوکس تبدیل شد. بخش غربی حفاظ قرون وسطایی واژگون گردید و در عوض پی یرلسکو(Pierre Lesco) یک ضلع به سبک رنسانس بنا کرد. در زمان حکومت هانری دوم و شارل چهارم این فعالیتها ادامه یافت و بخش جنوبی حفاظ لوور قدیم نیز به نوبه خود جایگزین ضلع رنسانس شد.
هانری چهارم در سال 1594م تصمیم گرفت کاخ لوور را با کاخ توئیلری(Tuileries)، که توسط کاترین دومدیسی ساخته شد، متحد کند. ایجاد گالری بزرگ با پیوند میان پاویون لِ دیگی یر (به افتخارفرانسوا بُنFrançois de) Bonne)، آخرین فرماندار فرانسه و اولین دوک لِ دیگی یر)و پاویون تره موال (به افتخار هانری دولا تره موال(Henri de La Trémoille) ( 1674- 1598 ) سرهنگ سواره نظام فرانسه)اولین مرحله این «طرح بزرگ» است. حیاط مربع شکل توسط آرشیتکت له مرسیه( Lemercier) سپس لُوُ (Le Vau) در زمان لویی سیزده و لویی چهارده چهار برابر اندازه حیاط قدیمی رنسانس میشود. (از سر ناچاری مابقی حفاظ قرون وسطایی تخریب شد).تزئینات و اصلاح کاخ با مدیریت نقاشانی همچون پوسن(Poussin)، رومانللی(Romanelli) و لوبرن(Le Brun) انجام میشود. اما همه این افراد به ناگهان قطع ارتباط میکنند زمانی که لویی چهارده ورسای را به عنوان مرکز قدرت و محل اقامت پادشاهی در سال 1978 م انتخاب میکند. لوور سالها به همین گونه باقی میماند. در قرن هیجدهم است که پروژههای جدیدی به ویژه توسط گابریل و سوفلُ(Gabriel et Soufflot)مطرح میشود تا طرح بزرگ را ادامه و پایان بخشد. یکی از این طرحها پروژه تغییر کاربری لوور به موزه است. این طرح در زمان لویی پانزده متولد میشود، اما با انقلاب فرانسه است که به هدف میرسد.
تاریخ موزه لوور از آغاز
همه چیز با نمایشگاه زیباترین تابلوهای مجموعه سلطنتی آغازگردید که در کاخ لوکزامبورگ از سال های 1750 تا 1785 نگهداری میشدند و با موفقیت بزرگی همراه بود. کنت مارکی مارینی(marquis de Marigny)، مدیر کل ساختمانهای پادشاه و کنت دانژی ویله جانشین وی، پروژه تبدیل کاخ لوور به موزه را تدارک دیدند. با قانون 6 مه 1791م و 10 اوت 1793م محل جدید موزه افتتاح میشود. در ابتدا محل آموزش هنرمندان آن دوره است تا این که در سال 1855م این توانایی را پیدا نمود تا غیر هنرمندان نیز بدان جا وارد شوند و مردم را فقط در روزهای یکشنبه پذیرا بود. در دوران امپراتوری، لوور نام موزه ناپلئون به خود گرفت و دو دومینیک ویوان دونوDominique-Vivant) Denon )اولین مدیر بزرگترین موزه جهان بود و آن را تا هنگام ویرانیاش به هنگام سقوط امپراتور (دردو دوره) اداره کرد.
موزه توسط آقایان پرسیه و فونتن که محور خیابان ریوولی را ساختند، توسعه پیدا کرد. تغییرات دیگر در زمان حکومت ناپلئون سوم و به ویژه تحقق طرح بزرگ صورت گرفت: هکتور مارتن لوفوئل بر اساس طرحهای لوئی ویسکونتی گالری شمالی پیوسته به لوور در توئیلری را به همراه ضمیمه ساختمانهای ساخته شده به پایان رساند. در بخش جنوب نیز تغییرات دیگری برای تضمین یک تقارن با این مجموعه بزرگ بناهای معماری اضافه شد. اما در سال 1871م این موزه در زمان حکومت کمون دچار آتشسوزی شد و آرشیتکت لوفوئل، میبایست یک بخش از این بنا را بازسازی نماید. توئیلری هرگز بازسازی نشد و پس از سالها مذاکره، در سال 1882 م نهایتا خرابهها تراشیده شدند .
لوور بزرگ
در دوره اول ریاست جمهوری فرانسوا میتران تصمیم گرفته شد که ساختمان ضلع ریشلیو، محل وزارت دارایی فرانسه، به موزه برگردد و این وزارتخانه به ساختمان جدیدی در برسی انتقال داده شد. کارهای مهمی با مدیریت لئو مینگ پی (Leoh ming pei)، آرشیتکت آمریکایی-چینی تحقق یافت و موزه به طور قابل ملاحظهای قوام گرفت و توسعه پیدا کرد. ساخت یک ورودی جدید به شکل هرم، شکل بیرونی موزه را تغییر داد .
تاریخ پذیرش
در ابتدا موزه به مدد مجموعههای سلطنتی به ویژه تابلوها (حدود 2500 تابلو در زمان مرگ لویی 16) به وجود آمد. این مجموعهها اساسا توسط فرانسوای اول(برخی تابلوهای ایتالیایی)و لویی چهاردهم (باخریدهای متعدد به ویژه 200 تابلوی بانکدار اورهارد جَبَش ) جمعآوری شد. جواهرات، که از همان ابتدا بخشی از موزه را تشکیل میداد، تعدادی از تندیسها که از موزههای آثار باستانی فرانسه به دست آمده بودند و یا انقلابیون به غنیمت گرفته بودند، بر آثار هنری موزه افزوده شد .همچنین، برخی از آثار لوور به هنگام جنگ ناپلئون در اروپا به غنیمت گرفته شده و تعدای از اشیا نیز از حفاریهای انجام شده در مصر یا خاور میانه به دست آمدهاند. سرمایهها و میراثهای مهم نیز به موزه افزوده شدهاند. مجموعه ادموند روچیلد(Edmond de Rothschild)و تعدای از اشیای خریداری شده در طول قرن نوزدهم و بیستم را نیز میتوان بر این مجموعه اضافه کرد.
به عبارت دیگر، آثار مختلفی در لوور وجود دارد. ژوکوند اثر لئوناردو داوینچی(در سال 1519 ژوکوند به دست آمد) یا باغبان زیبا اثر رافائل، عروسی کانا اثر ورونز و غارت یک صومعه در ونیز در سال 1798 م از معروفترین تابلوها هستند.گدای جوان اثر موریلو توسط لوئی شانزدهم در سال 1782 م خریداری شد. تورباف اثر ورمیر توسط این موزه به طور متوالی در سال های 1870 و 1922م خریداری شد. بالاخره، مسیح مصلوب اثر گرکو که در کاخ دادگستری پراد (پیرنه – شرقی) درسال 1908م بازیابی شد، برای موزه هزینهای نداشته است.
موزه لوور از دو تندیس مهم بهرهمند است؛ یکی ونوس دو میلو، کشف در سال 1820 و در همین سال توسط سفیر فرانسه از دولت ترک بدست آمد و تندیس معروف دیگر، پیروزی ساموتراس(La Victoire de Samothrace) که بخشی از آن در سال 1863م در جزیره ساموتراس توسط شارل شامپوازو(Charles Champoiseau) باستانشناس و معاون کنسول فرانسه در آندری نوپل( Andrinople) بدست آمد.
روسای موزه لوور
- میشل لاكلوت Michel Laclotte )( 1994-1987 ))؛
- پی یر روزنبرگPierre Rosenberg) ( 2001-1994 ))؛
- هانری لوی رت(Henri Loyrette) ( از 2001 ).
مجموعههای مختلف
موزه لوور متشکل از مجموعههای غنی آثار هنری است كه به تمدنها، فرهنگها و دورههای مختلف تعلق دارد. این موزه حدود 300000 قطعه دارد که 35000 قطعه از آنها به نمایش گزارده شده و نشان دادن مابقی آثار بیش از سه ماه به طور متوالی به دلیل نوع نگهداری، دست دوم بودن آثار، وضعیت بد آنها یا سریهای باستانشناسی غیرممکن است. مجموعههای آثار هنری در لوور عبارتند از: آثار باستانی شرق - آثار باستانی مصر - آثار باستانی یونان - آثار باستانی اتروسکها (از اقوام اولیه ایتالیاییها) - آثار باستانی رومیها - هنرهای اسلامی - پیكرتراشی و تندیسسازی - اشیای هنری - هنرهای تجسمی (نقاشی) - هنرهای گرافیكی.
آثار باستانی شرق
دپارتمان آثار باستانی شرق، اشیای به دست آمده از منطقه واقع شده در هند امروز و دریای مدیترانه را در خود جای داده است. موزه لوور دارای سه مجموعه مرتبط با این دپارتمان است که بر اساس جغرافیا و فرهنگ تقسیم شدهاند.
- بین النهرین ( سومر، بابل، آشور ، آناتولی و.....)؛
- ایران؛
- سرزمینهای شام ( مجاور سوریه – فلسطین، شیپر).
آثار هنرهای اسلامی
دپارتمان آثار هنرهای اسلامی در اوت 2003م ایجاد شده و مجموعههای بدست آمده از فرهنگ مشترک بین اسپانیا و هند با هویت تمدن اسلامی را تا قرن نوزدهم طبقهبندی کرده است. این دپارتمان آثار متعدد مربوط به هنر اسلامی را عرضه مینماید. جعبه ساخته شده از عاج فیل اسپانیا به تاریخ 968م،و سرامیک مهم حوضچه سن لوئی (یکی از برگزیدهترین و اسرارآمیزترین اثر هنر اسلامی كه توسط محمد ابن الزین در ابتدای قرن چهارده خلق شده)، نمونههایی از آن آثار است. همچنین این بخش به واسطه آثار مهم به دست آمده از حفاریهای شوش(ایران) قابل توجه است. این موزه از حیث فضای متناسب با هنرهای اسلامی دو برابر شده و دست کم 3000 اثر در آن به نمایش در آمدهاند.
آثار باستانی مصر
دپارتمان آثار باستانی مصر بر اساس فرمان شارل دهم به تاریخ 15 مه 1826 ایجاد شد. مجموعه با4000 قطعهای متعلق به کنسول انگلیس سالت که توسط ژان فرانسوا شامپولیون(Jean-François Champollion )به دست آمد، امروزه آن را موزه متعلق به مصر مینامند. این بخش توسط فونتن، مهندس معمار در ضلع جنوبی حیاط مربع شكل لوور سروسامان گرفت. تابلوهای نقاشی سقفها نیز مرهون فرانسوا ادوارد پیکو و آبل دو پوژول است. مجموعه آثار باستانی مصر توسط ماریت با بیش از 6000 اشیا مربوط به حفاریهای سراپوم ممفیس توسعه پیدا کرد. اشیای دیگری نیز از حفاریهای انجام شده توسط انستیتو فرانسه قاهره بدست آمدهاند و بخشی از سرمایه این دپارتمان از موزه گیمه(1948) فراهم آمده و مابقی نیز خریداری شدهاند. در حال حاضر آثار باستانی مصریها در سه طبقه یعنی آثارمصر رومی و مصر مسیحی در نیم طبقه، و آثار مصر دوره فرعون در طبقه همکف و طبقه اول جای داده شدهاند.
آثار باستانی یونان، اتروسک و رومیان
این دپارتمان به سه طبقه تقسیم میشود: آثار یونان پیش از کلاسیک درنیم طبقه، آثار یونان کلاسیک و هلنی در طبقه همکف، همچنین آثار باستانی اتروسکها و رومیان، تندیس پیروزی ساموتراس، سرامیکهای یونانی، نقشهایی بر روی گل پخته، برنز و اشیای گرانبها و باارزش در طبقه اول.
«ونوس دو میلو» یکی از معروفترین آثار هنری موزه، مدتها است كه در محور سولی در بخش بیرونی گالری قرار گرفته و در سال 2008م نیز در سالن پارتنون به معرض نمایش در آمده است .
تندیسها
در آغاز این موزه فقط تندیسهای قدیمی را به نمایش میگذاشت و تنها استثنا دو تندیس بردهها اثر میکل آنژ بود. گالری آنگولم با 5 سالن اختصاص یافته به آثار دوره رنسانس تا قرن هیجدهم در سال 1842م افتتاح شد. از سال 1850م تندیسهای دوره قرون وسطی افزوده شد، ولی تنها در سال1893م است که دپارتمان تندیسها مستقل گردید و از وابسته بودن به دپارتمان آثار باستانی باز ماند .گروهبندی تندیسهای خلق شده توسط پارک دو مارلی ، به خصوص تندیسهای بزرگ سوارکاری مربوط به آنتوان کوی سوکس(Antoine Coysevox) و گیوم کوستو(Guillaume Coustou)، در میان تغییرات و اصلاحات اخیر یاد میشود.
اشیای هنری
یکی از غنیترین بخشهای موزه لوور، دپارتمان اشیای هنری است. این بخش همواره به واسطه خریدها و کسانی که آثار متعلق به خود را به موزه اعطا میکنند، بزرگتر میشود. در این بخش جواهرات، تندیسهای کوچک، اشیای تزیینی، همچنین مبل و فرش وجود دارد. این اشیا از دورههای اواخر قرون وسطی تا نیمه قرن نوزدهم را در برمیگیرند.
نقاشیها
امروزه دپارتمان نقاشیها در حدود 6000 تابلو را در بردارد که از دوره قرون وسطی تا سال 1848م را در برمیگیرد. صرف نظراز استثناهای تقریبا نادر، آثار دوره پسین به موزه اورسی(به هنگام تاسیس آن در سال 1986م) انتقال یافته است. مجموعه نقاشیها از همان سال 1794م توسط مدارس ملی تقسیمبندی شد و سازماندهی مجموعههای نقاشی دارای نقایصی بوده است.بنابراین آثار ایتالیایی در طبقه اول، نزدیک تابلوهای بزرگ فرانسوی مکتب رمانتیک قرار دارد و آثار فرانسوی درست در جوار نقاشی قرن هفده هلند در معرض نمایش عمومی قرار دارند و شاهکارهای نقاشی به صورت متوالی در پیش دیدگان بازدیدکنندگان رژه میروند.
هنرهای گرافیکی
دپارتمان هنرهای گرافیکی امروزه با بیش از 130000 قطعه، در سه بخش مختلف دسته بندی شده است:
در ابتدا بخش طرحها توسط مجموعه قدیمی پادشاهان فرانسه به وجود آمد و در ادامه همواره توسط فتوحات و اهدای آثار به موزه توسعه پیدا کرد. تعداد 14000 مس حکاکی شده به ویژه مسهای بدست آمده از کابینه کلیشههای پادشاه در بخش کندهکاری نگهداری میشوند. مجموعه ادموندروچیلد با حدود 40000 مهر، 3000 طرح و 500 کتاب مصور در سال 1936م به لوور اهدا شد. با توجه به تعداد قطعات و حساسیت کاغذها به نور، نمایش دائم و ثابت این مجموعه اسناد غیر ممکن است. این اسناد میتوانند در نمایشگاههای موقتی یعنی در سالن مشاوره عرضه شوند. بعلاوه، تلاش جدی برای شمارهگذاری آنان نیز به پایان رسیده است .
بخش تاریخ لوور و لوور قرون وسطی
سالنهای متعددی به تاریخ لوور اختصاص یافته است. نیم طبقه اول در ضلع سولی به تاریخ لوور میپردازد، اما به ندرت برای عموم مردم باز است.
هنر و تمدن آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و آمریکا
صدها شی هنری بالاخص تندیسها كه توسط ژاک کرشاش(Jacques Kerchache) گزینش شده، از سال 2000 م در این مجموعه طبقهبندی شدهاند. آثار عرضه شده در پاویون سسیون در لوور، به محل ثابت و دائم درموزه «که برانلی» انتقال یافت (كه در ژوئن 2006م افتتاح شد).
مدرسه عالی لوور
در سال 1883م. مدرسه لوور كه نقش زیادی را در تحقیقات موزه لوور در خاورنزدیک عهده دارد، تأسیس شد.نخستین كرسی باستانشناسی دوره آشور به «یوجین لدرین» سپرده شد و در سال 1910م. نخستین كرسی تدریس و تحقیق سامیهای باستانی تأسیس گردید. نام این كرسی درسال 1925م . به «خاور نزدیک باستان» تغییر داده شد و در سال 1927م. تدریس دروس در زمینه سومر و آكاد به وسیله پروفسور جرج كونتنو آغاز شد. امروزه مدرسه لوور به موازات مدارس عالی آموزش باستانشناسی مانند «كالج فرانسه» و مدرسه هنر و باستانشناسی و نظایر آن به كار تدریس و تحقیق ادامه میدهد. سه تن از اساتید گروه آموزشی باستانشناسی در دانشگاه ادبیات علوم انسانی دانشگاه تهران كه امروز رخ در نقاب خاک كشیدهاند، شادروانان دكتر عیسی بهنام، دكتر محسن مقدم و دكتر عباس زمانی، از فارغ التحصیلان همین مدرسه لوور بودهاند.
فعالیتهای موزه
موزه لوور، نمایشگاههای متعددی را به صورت موقت به نمایش میگذارد و با این عمل اجازه میدهد اشیای هنری یا تابلوهایی که در نمایشگاه دائم عرضه نمیشوند، مورد بهره برداری عموم قرار گیرند. سرمایهگذاری بخش اعظم نمایشگاههای موقتی توسط شرکتها تامین میشود. از طرفی، اکسانتور ، بلو مارتینی و ال س ال منزلگاه اینترنتی موزه لوور را پشتیبانی میکنند. موزه همچنین یک موافقتنامهای را با موزه عالی هنر آتلانتا در آمریکا امضا کرده که اجازه میدهد در طی سه سال 142 اثر موزه لوور در موزه آمریکایی به نمایش گذاشته شود. پروژههای علمی و فرهنگی نیز بین این دو موزه در جریان است .
موزه لوور همچنین ویزیت - کنفرانس و کارگاههایی را، معمولا به صورت فعالیت آموزشی برای افراد بالغ و کودکان برگزار میکند و برای این کار ابزارهای اجرایی همچون سالن شنیداری جهت کنفرانس، سمینار، جلسات خوانش یا کنسرت فراهم آورده است.
ورود به موزه لوور در اولین یکشنبههای اول هر ماه از ژانویه 1996م برای عموم رایگان است و این اقدام اجازه داده که بازدید کنندههای ملی برای دیدن موزه مراجعه نمایند. در واقع میتوان گفت این یکشنبه مجانی تنها روز در ماه است که بازدیدکنندگان خارجی در لوور در اقلیت هستند.
از اول سپتامبر 2004م، ورود به موزه لوور برای آموزندگان (بجز کسانی که همراهی میكنند دانش آموزانی را که پول میپردازند یا کسانی را که آبونمان میپردازند)، هنرمندان فرانسه که عضو خانه هنرمندان نیستند و هنرمندان خارجی، پولی شده است. برعکس، هزینه ورود برای عموم کارمندان موزه، شرکت حامی موزه لوور که در خصوص تعمیر گالری آپولون کمک مالی کرده است، رایگان و نامحدود است.
اولين كسانی كه به اين موزه وارد میشوند گروه نظافتچيان هستند كه با ورود خود چراغها را روشن میكنند. هر روز 2000 كارمند از دروازههای اين موزه میگذرند و به مجموعهای وارد میشوند كه برق مورد نياز برای يک شهر 4500 نفره را مصرف میكند.
موزه وابسته به نظام اداری لوور
موزه ملی اوژن دلاکرو(اMusée Eugène-Delacroix)، هرچند که دارای ساختمان مستقلی است اما مدیریت این موزه به لوور سپرده شده است.
به دلایل سیاست تمرکززدایی، ژان پی یر رافارن (نخست وزیر وقت) و ژان ژاک الاگون (وزیر فرهنگ وقت) تصمیم گرفتند که یک شعبه لوور در خارج از پایتخت و در شهرستان ایجاد کنند. شش شهر آمی ین، آراس، بولونی سورمر، کاله، لنس و والنسی ین برای انتخاب نامزد شدند. رافارن نخست وزیر به هنگام بازدید از شهر لنس در تاریخ 29 نوامبر 2004م انتخاب این شهر را اعلام کرد. اثر هنری این پروژه به کابینه آژانس ژاپنی آرشیتکت سناآ سپرده شد. بر اساس این پروژه در سال 2010 م یک بنای نو گشایش یافت که توانایی پذیرش و نمایش حداکثر 500 تا 600 قطعه به صورت متوالی با پذیرش500000 بازدید کننده در سال را دارا خواهد بود.
لوور ابوظبی
در چارچوب ایجاد یک بخش فرهنگی در جزیره سعدیات ابوظبی (جزیره خوشبختی)دولت امارات متحده عربی برای تحقق و توسعه یک موزه جهانی، به فرانسه روی آورده و پروژه معماری این موزه به ژان نوول(Jean Nouvel)، فرد خلاق موزه «که برانلی» واگذار گردیده است. دو کشور موافقتنامهای را در 6 مارس 2007م امضا کردند و اجرای آن به مدت سی سال و با نام موزه لوور ابوظبی مورد توافق طرفین قرار گرفت. فرانسه ماموریت مشاوره در حوزههای شناسایی و تحقق ساختمان موزه و مسئول اجرایی، علمی و فرهنگی این پروژه را عهدهدار است. از زمان بازگشایی موزه و پس از آن به مدت ده سال موزه لوور ابوظبی، آثار مجموعههای فرانسوی (300 اثر در سالهای اولیه و سپس 250 و 200 اثر) را به امانت خواهد گرفت. همچنین فرانسه 4 نمایشگاه در سال را در طی پانزده سال در لوور ابوظبی اجرا خواهد کرد. بالاخره فرانسه درفراهم آوردن مجموعه مناسب برای این موزه کمک خواهد کرد تا جایگزین آثار امانی فرانسه گردد. در عوض امارات متحده عربی متعهد شده است حدود یک میلیارد یورو به مدت سی سال به موزه لوور و دیگر موزههایی که در این کار مشارکت دارند، بپردازد. فرانسه برای به اجرادرآوردن این تفاهمنامه فرهنگی یک ساختار ویژهای به نام آژانس فرانس موزیوم ایجاد کرده که متشکل از بنیادهای اساسی فرهنگی فرانسه هستند.
تفاهم نامه بین موزه لوور و موزه ملی ایران
در سال۲۰۰۴م تفاهمنامه بسیار خوبی بین موزه لوور و موزه ملی ایران به امضا رسیده و به منظور تداوم ارتباطات، هر دو سال یک بار این دیدارها تكرار خواهد شد. برهمین اساس نمایشگاه هنر صفوی از اول اكتبر سال ۲۰۰۷ تا ژانویه سال ۲۰۰۸میلادی در شهر پاریس برگزار گردید. آثار دوره صفوی از كل موزههای جهان جمعآوری شد و نخستین باری بود كه نمایشگاهی بینالمللی با چنین وسعت و عظمتی، هنر عصر صفوی را به جهانیان معرفی نمود. براساس این تفاهمنامه موزه لوور موظف است در مقابل آثاری كه از ایران به امانت گرفته شاهكارهای هنری فرانسوی را به ایران امانت دهد.
لوور در ادبیات، سینما و بازیهای ویدئویی
ادبیات
در رمان آسوموار از امیل زولا (1877م) بازدیدی ویژه از لوور به هنگام ازدواج ژروز و کوپو صورت میگیرد. مدعوین عروسی در راهروها و راه پلهها گردش میکنند ودر پایان زیرنگاه سرگرم کننده نگهبانان و دیگر بازدیدکنندگان گم میشوند. رمز داوینچی رمانی از دان براون ( 2003 ) که توسط رون هاوارد به فیلم در آمده است.
سینما
- بل فگور، شبح لوور ، فیلمی از ژان پل سالومه (2000م)؛
- باند جدا فیلمی از ژان لوک گدار با گذری به لوور در 30 ثانیه؛
- شهر لوور، مستندی از نیکولافیلیبر؛
- جریمههای پل جدید فیلمی از لئو کارا، داستان یک مهاجرغیرقانونی است كه توسط دو بیخانمان، یک نگهبان قدیمی که همه کلیدها را دارد و یک نقاشی که نابینا شده، در شب از لوور بازدید میكند؛
- رمزداوینچی فیلمی از رون هاوارد( 2006).
بازی ویدئویی لوور
طلسم نهایی، بازی ویدئویی که توسط اندکس پلوس، در این بازی یک زن جوان به نام مرگان که باید برای انجام ماموریتی که پدرش در انجام آن موفق نشد و در نتیجه مرد، به گذشته لوور برگردد .
سايت موزه لوور
سايت مربوط به ارائه آتار هنری موجود در موزه "لوور" پاريس از روز سيزدهم تيرماه۱۳۸۴ (چهارم ژوئيه) راهاندازی شد و هم اكنون در اينترنت قابل دسترسی است. در اين سايت میتوان معروفترين نقاشی لئوناردو داوينچی با نام "لبخند ژوكوند" را در زاويه بزرگتر مشاهده كرد. در اين سايت بيش از سه هزار و ۵۰۰اثر هنری موجود در اين موزه به نمايش درآمده است[۱۳].
کاخ ورسای
ورسای، در 17كیلومتری جنوب شرقی پاریس، دهكدهای بوده كه البته امروزه به شهری بزرگ تبدیل شده و با گسترش شهرسازی و وسایل نقلیه مجهز به پاریس متصل شده است. ورسای كه از پایان قرن هفدهم تا وقوع انقلاب كبیر فرانسه پایتخت این كشور بود، مظهر تمام عیار سبک كلاسیک در هنر معماری فرانسه است. کاخ ورسای، اقامتگاه سلطنتی دربار فرانسه، به دستور لوئی چهاردهم در قرن هفدهم در حومه پاریس ساخته شد. این کاخ عظیم که از جمله خارقالعادهترین کاخهای کلاسیک جهان محسوب میشود، از سال 1979 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. کاخ ورسای و فضای سبز اطرافش با 800 هکتار وسعت، 700 اتاق، 20 كیلومتر جاده، 200 هزار اصله درخت، 50 فواره، 2150 پنجره، 67 راهپله، 6 هزار تابلوی نقاشی، 1500 طراحی، 2100 مجسمه، هنوز چشم هر بازدیدکنندهای را خیره میکند.
تاریخچه ورسای
لوئی سیزدهم معمولاً در جنگلهای اطراف دهکده ورسای در حومه پاریس به شکار میرفت و در سال 1624 دستور داد تا کلبه شکاری در این مکان ساخته شود. هنگامی که لوئی چهاردهم در سال 1660 به قدرت رسید، به جستجوی مکانی در نزدیکی پاریس اما دور از هیاهوی شهر برآمد تا کاخ سلطنتی عظیمی در آن بنا کند. لوئی چهاردهم که در میان جنگهای داخلی و جنگ قدرت اشراف فرانسه بزرگ شده بود، قصد داشت با گرد هم آوردن همه اشراف و درباریان زیریک سقف، کنترل کامل دربار فرانسه را به دست بگیرد. او بالاخره تصمیم گرفت کلبه شکار کوچک ورسای را به کاخی عظیم تیدیل کند.
لوئی لووو، آرشیتکت مشهور فرانسوی، عملیات ساخت قصر را عهدهدار شد و تا سال 1678 بر عملیات ساخت قصر نظارت داشت. در سال 1678 ژول هاردون مانسارت(Jules Hardouin-Mansart)، دیگر آرشیتکت فرانسوی، سرپرستی ساخت ورسای را برعهده گرفت. از جمله بناهای مهمی که او به نقشه اصلی کاخ اضافه کرد، میتوان به کلیسا و تالار آینهها اشاره کرد. بالاخره لوئی چهاردهم در 6 می سال 1682 به همراه بیست هزار نفر از اطرافیانش به این کاخ نقل مکان کرد. اما تکمیل ساخت و ساز قصر تا سال 1688 به طول انجامید. تکمیل این قصر محصول همکاری سه مغز متفکر اصلی طرح، یعنی لوئی لووو (آرشیتکت اصلی)، شارل لوبرون(Charles Le Brun) (طراح باغ) و آندره لونوتر(André Le Nôtre) (مدیر تزئینات داخلی) بود.
تالار آینهها
تالار آینهها، زیباترین و مهمترین بخش کاخ ورسای است. این تالار که در سال ۱۶۷۸ ساخته شده است، در طبقه اول کاخ ورسای قرار دارد و 578 آینه در آن نصب شده است. تالار آینهها۷۳ متر طول، ۱۱ متر عرض و 12 متر ارتفاع دارد. این تالار ۱۷ پنجره دارد که به سوی باغ باز میشوند و از هر پنجره میتوان بخشی از باغ را مشاهده کرد. در واقع از این تالار میتوان کل باغ اطراف کاخ را دید. روبروی پنجرهها آینههای بلند قدی قرار دارد که تصویر باغ در آنها منعکس میشود. چهل لوستر بزرگ از سقف بلند تالار آویزان است. مجسمهای مرمرین از لوئی چهاردهم نیز زینت بخش این تالار است. تمام عروسیها، جشنها و مراسم تاجگذاری، از جمله تاجگذاری ژوزفین در زمان ناپلئون بناپارت در این تالار صورت میگرفته است. تالار آینهها نه تنها سمبل اقتدار پادشاهان فرانسه است، بلکه در دوران بعد از انقلاب فرانسه نیز نقشی کلیدی داشته است. در سال ۱۹۱۹ و در جریان جنگ جهانی اول اغلب تصمیمهای مهم و قراردادها در این سالن منعقد میشد.
كلیسای سلطنتی
در محوطهای خارج از قصر،ساختمانی دیده میشود كه كلیسای سلطنتی بوده است. این كلیسا ۲۵ متر ارتفاع دارد و دیوارهایش به سبک گوتیک نقاشی شده است. كلیسای سلطنتی بسیار بزرگ است و با یک نگاه میتوان فهمید كه این مكان مخصوص پادشاهان و اشرافزادگان بوده است. صندلیهای مخصوص نشستن عبادتكنندگان با پوششی از پارچه مخمل سبز گلدوزی شده میباشد. در سقف كلیسا نقاشیهای برگرفته از كتاب عهد عتیق و عهد جدید دیده میشود. در محراب آن مجسمهای از مسیح به صلیب كشیده شده وجود دارد.
بازسازی کاخ ورسای
عملیات مرمت و بازسازی کلی این کاخ از سال 2004م و با بودجهای معادل 400 میلیونیورو آغاز شده است و به پیشبینی کارشناسان این پروژه بیش از 20 سال به طول خواهد انجامید. در حال حاضر کاخ ورسای به موزهای برای بازدید عموم تبدیل شده است و با بیش از 10 میلیون بازدیدکننده در سال( سه میلیون از كاخ و هفت میلیون از باغ)، بزرگترین جاذبه گردشگری فرانسه به حساب میآید[۱۴][۱۵].
نیز نگاه کنید به
فرهنگ عمومی ژاپن؛ فرهنگ عمومی سودان؛ فرهنگ عمومی زیمبابوه؛ فرهنگ عمومی سوریه؛ فرهنگ عمومی افغانستان؛ فرهنگ عمومی سنگال؛ فرهنگ عمومی کوبا؛ فرهنگ عمومی کانادا؛ فرهنگ عمومی لبنان؛ فرهنگ عمومی تونس؛ فرهنگ عمومی روسیه؛ فرهنگ عمومی چین؛ فرهنگ عمومی ساحل عاج؛ فرهنگ عمومی مصر؛ فرهنگ عمومی اسپانیا؛ فرهنگ عمومی اوکراین؛ فرهنگ عمومی قطر؛ فرهنگ عمومی سیرالئون؛ فرهنگ عمومی اتیوپی؛ فرهنگ عمومی مالی؛ فرهنگ عمومی تاجیکستان؛ فرهنگ عمومی گرجستان؛ فرهنگ عمومی قزاقستان؛ فرهنگ عمومی بنگلادش؛ فرهنگ عمومی سریلانکا؛ فرهنگ عمومی تایلند؛ فرهنگ عمومی آرژانتین؛ فرهنگ عمومی اردن
کتابشناسی
- ↑ درمبخش، کیومرث(1997). راهنمای زندگی روزانه برای ایرانیان فرانسه، ص.84.
- ↑ تایلر، آدامسون( بی تا). آداب مردم فرانسه. ترجمه عباس حسنی. تهران: انتشارات برای فردا، ص.124.
- ↑ دریابندری، نجف(1390). کتاب مستطاب آشپزی. تهران: انتشارات نشر کارنامه، چاپ هیجدهم، ص.146-151.
- ↑ کاکس، روت ترنرویل(1386). تاریخ لباس. ترجمه شیرین بزرگمهر. تهران: انتشارات توس، ص.432.
- ↑ برگرفته از سایت http://www.discount-mariage.fr/coutumes-traditions-mariage.html
- ↑ برگرفته از سایت http://www.studyfrench.ru/topics/fetes/2.html
- ↑ برگرفته از سایت http://www.fetes-de-france.fr/
- ↑ برگرفته از سایت http://www.cityzeum.com/evenement/france
- ↑ برگرفته از سایت http://www.tourisme.gouv.fr/bilan/bilan-tourisme-2009.php
- ↑ برگرفته از سایت http://www.guide-chambre-hote.com/chiffres-actu/les-chiffres-cles-du-tourisme-en-france/
- ↑ برگرفته از سایت http://020.ir/سرزمین-های-دیگر/چرا-فرانسه-بیشترین-جهانگرد-را-در-جهان-دارد؟
- ↑ موزه در فرانسه / گزارش رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در فرانسه/1384 .ص 14-9.
- ↑ برگرفته از سایت www.louvre.fr/
- ↑ برگرفته از سایتhttp://fr.wikipedia.org/wiki/Ch%C3%A2teau_de_Versailles
- ↑ نعيمی گورابی، محمد حسين(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)