فرهنگ عمومی بنگلادش

از دانشنامه ملل

فرهنگ عمومی در کشور بنگلادش شامل آداب و رسوم، غذای بنگلادشی، لباس ملی و سنتی مردم بنگلادش، مراسم خواستگاری و ازدواج، اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه، جشن‌ها و سرودها، تقویم سالیانه، مناسبت‌های ملی و مذهبی، موزه‌های بنگلادش، فرهنگ كتابت، كتابداری و كتابخانه، كتابخانه های عمومی،کتابخانه های دانشگاهی و کتابخانه ملی بنگلادش است که به شرح زیر است:

آداب و رسوم

در مراسم «شب برات» (نیمه شعبان)، مردم مسلمان بنگلادش غذاهای مختلف از جمله کیک، نان، حلوا و غذاهای شیرین درست می کنند و در میان محتاجان و فقیران تقسیم می کنند. همچنین غذاهای مختلف برای نزدیکان و آشنایان می فرستند. از مراسم دیگری که مردم بنگال انجام می دهند، پختن غذایی است به نام «کچوری» ،که از برنج و بعضی حبوبات تهیه می شود. این غذا در روز محرم تهیه و بین مردم فقیر تقسیم می شود. این غذا آمیخته با گوشت قربانی است.

14 آوریل هرسال مصادف با «نوروز بنگال» است. به گفته محققان بنگالی، امیر فتح اله شیرازی، دانشمند ایرانی الاصل، به دستور اکبر شاه برای تسهیل اخذ مالیات و خراج زمین در ایالت بنگال تقویمی به وجود آورد. وی بر اساس تقویم خورشیدی، سال جدید بنگالی را پایه گذاری کرد. به حساب تقویم وی، نوروز 2012 را در بنگلادش برابر با 1419 سال محاسبه کرده بود.

مردم روز اول سال بنگالی را پاس می دارند و فقط در این روز، رییس جمهور و نخست وزیر و رهبران محلی و رسانه ها پیام هایی به مردم می دهند و این روز تعطیل رسمی مـــی بــاشد. مردم در پارک ها جشن های بوبشاکی ( روز نخستین ماه ) را برگزار می کنند. در این روز مسابقات مردمی مانند کشتی و انواع بازی های دیگر و نمایشگاه صنایع دستی برگزار می شود [۱]. شایان ذکر است که همه کارهای دولتی و مردمی بر اساس سال میلادی انجام می شود و تقویم میلادی، تقویم رسمی دولتی است.

غذاهای سنتی

غذاهای سنتی بنگلادش شباهت بسیار زیادی با غذاهای بنگال غربی در هند دارد. معروف ترین غذاهای بنگلادش، غذاهای گوشتی، فرآورده های دریایی و غذاهای تهیه شده از سبزیجات هستند. این ها عبارت اند از[۲]:

غذاهای گوشتی و دریایی

کالیا (گوشت گوساله با ادویه های مخصوص بنگالی)، چکن مکانی (مرغ با ادویه)، رزالا (گوشت بره در ماست)، پراون کاری (میگو با کاری مخصوص)، ماکر تو کاری (ماهی با کاری)، ماهی دوپیازه، باپالیش پتی (خوراک ماهی مخصوص بنگلادشی)، ماهی با روغن خردل، رشمی کباب، تیکه کباب، ویندالو (کباب مخصوص بنگالی).

غذاهای غیر گوشتی

بنگلادشی ماسور دال (دال عدس بنگالی)، ساکر گنتو، فولکو پیر باتی جال، اسفناج بنگالی، شاکتو.

دسر و سس های مخصوص بنگالی

میستی دوی (ماست شیرین)، منگو لاسی (ماست انبه)، کاسترد کارامل (پودینگ تخو مرغ)، توشا حلوا، لمون کرد (ماست لیمو)، اگ حلوا (حلوا تخو مرغ)، شاندش (دسر پنیر تازه)، شیمای سویت ورمیشلی، تمتو چاتنی (سس گوجه فرنگی)، چری چاتنی (سس گیلاس)، کیوی چاتنی.بازی های محلی معروف

مــــردم بنگلادش علاقه زیادی به ورزش دارند و بیشتر اوقات فراغت خود را به ورزش می گذرانند. تماشای ورزش در کنار بازی های ورزشی نیز علاقه مندان زیادی دارد و جزو اصلی سرگرمی عموم می باشد.لباس سنتی

نظر به اینکه، اقوام مختلفی از سرزمین هند عموما و کشورهای دیگر خصوصا ترکیب جمعیتی این کشور را تشکیل می دهند، رسمی ترین لباس سنتی مردان، «کورتا شلوار» و زنان، «قمیص شلوار» است، که هردو شامل پیراهنی بلند و شلواری نسبتا گشاد شبیه به پوشاک مردم پاکستان و ناحیه پنجاب هند است. با این وجود بسیاری از زنان بنگلادشی از «ساری/سارنگ» هندی نیز استفاده می کنند.

مراسم خواستگاری و ازدواج

ازدواج در حقیقت پیوند قانونی میان زن و مرد است. معمولا مردان بنگلادش قبل از 35سالگی و زنان قبل از 25 سالگی ازدوج می کنند. بر اساس تحقیقات و مطالعاتی که ICDDr/B  انجام داده است، در سال 1975، میانگین ازدواج دخترها در مناطق روستایی 6/16 بود که در سال 1992 به 8/20 افزایش یافته است. مساله ازدواج در میان مردم مسلمان و هند و بنگلادش دارای سه خصیصه مهم است:

  • اول، به پیشنهاد خانواده پسر (داماد)، مراحل نخستین یعنی تماس با خانواده عروس صورت می گیرد؛
  • دوم، پس از توافق طرفین، ازدواج در منزل عروس انجام می شود؛
  • سوم، عروسی را والدین عروس و داماد، فامیل، دوستــــان و آشنـــایان شرکت کننده، برگزار می کنند.

در میان مسلمانان، میزان مهریه تعیین شده توسط داماد یا خانواده اش به عروس پرداخت شود. مبلغ فوق در نکاح نامه دقیقا ذکر می شود. این امر در خصوص ازدواج های قانونی و شرعی است. در میان هندوها، داماد موظف به تهیه وسایل مشخص است و پرداخت مبلغ معین به نام «پان» (pan) و یا هزینه مراسم ازدواج، به پدر عروس صورت می گیرد. معمولا در جشن عروسی مبلغ زیادی از مهریه مطالبه می شود. قسمتی از مهریه در روز جشن عروسی دریافت می شود و در روز جشن دامادی نیز مقداری جواهر آلات با نام هدیه ازدواج به عروس داده می شود. البته داماد می تواند مابقی مهریه را به صورت مدت دار پرداخت کند.

در مراسم هندوها، تمامی مبالغ تعیین شده به طور نقد در روز مراسم ازدواج دریافت می شود.در میان رسوم ازدواج هندوها، آنان حق ازدواج با patri – family ( نسبت های فامیلی ) را ندارند. در بعضی موارد به آن patri- clan نیز گفته می شود. بر اساس قوانین اسلامی، طبق آیین نامه 1961، که در سال 1986 اصلاح شــــد، مــــردان می توانند زن دوم را به شرط رضایت و موافقت همسر اول به عقد خود در آورند. در آیین هندوها، اجازه طلاق به زن و شوهر داده نشده است، اما می توانند در صورت ناسازگاری در زندگی، از یکدیگر جدا شوند.

جشنواره «زردچوبه زنی» برای جشن ازدواج 

این جشن در حال حاضر جزو مراسم ازدواج بنگالی ها محسوب می شود. این فرهنگ نیز برگرفته از آداب و رسوم هندوهاست. حدود یک روز پیش از مراسم اصلی ازدواج، این رسم برگزار می شود. درقسمتی از این جشنواره، دخترانی از جانب دو خانواده با لباس های زردرنگ به نام ساری در منزل مورد نظر جمع می شوند، سپس ماده ای زرد رنگ درست کرده و آن را در سبدی مخصوص تزیین می کنند. پس از انجام این قسمت از مراسم، همه آن ها استحمام می کنند و شیرینی می خورند.

در همان روز از خانواده عروس، دختران جوانی با ساری های قرمز رنگ روانه منزل مزبور می شوند و به لاک زدن و رنگ زدن دست ها و پاهای حاضرین در این مراسم می پردازند. توضیح اینکه، مراسم زردچوبه زنی به گونه ای است که حاضرین در منزل گاهی اوقات اعضای مختلف بدن خود را به زردچوبه آغشته می کنند و پس از ساعاتی چند استحمام می کنند.

اساطیر و افسانه ها و قصه های عامیانه

اسطوره های مردم بنگلادش، همانند همه ملل ریشه در تاریخ حماسی دارد و از آن جا که تاریخ باستان و دوران حماسی بنگلادش عینا برگرفته از دوران مشابه در هند باستان است، بنابراین، هستی شناسی بنگالی با هستی شناسی هندی گره خورده و منبعی جز «وداها» و «پوراناها» در دست نیست. به بخشی از این مطالب در فصل تاریخ باستان بنگلادش اشاره کردیم که برای جلوگیری از تکرار مطالب، به همان بسنده می شود.

معروفترین قصه های عامیانه بنگلادش، «تاکورماجولی» یا قصه های مادر بزرگ است که مجموعه ای از قصه های عامیانه و افسانه های ملی و مردمی بنگلا ها است. «داکشینا رانجان میترا مجمدر» نخستین کسی است که به جمعاوری افسانه ها و قصه های بنگالی پرداخت و آن ها را در مجموعه موصوف در 1907م منتشر کرد. بر اساس این کتاب شخصیت هایی مانند بیانگومی-بیانگوما به شخصیت های افسانه ای در میان کودکان و نوجوانان تبدیل شدند. کتاب های دیگری نیز بعدها به تقلید از این مجموعه منتشر شد، مانند: تاکور ددر جولی (قصه های پدر بزرگ ساک)، دادا موشایر تولی (داستانهای پدر بزرگ پدری ساک)، تاندیدیر تولی (داستانهای مادر بزرگ پدری ساک).

جشن ها و سرودها

مردم بنگلادش به بازی و مسابقات و برگزاری جشنواره های فرهنگی از جمله موسیقی، فیلم، تیاتر، رقص و آواز اهمیت وتوجه خاصی دارند و معمولا برگزاری چنین مراسم و برنامه هایی در ایام خاصی برگزار می شوند. معمولا مردم بنگلادش، اوقات فراغت خود را به ورزش می گذرانند و حضور چشمگیر مردم برای تماشای بازی ها، مسابقات و جشنواره هایی متعدد از جمله نکات درخور توجه است. ورزش «کبدی» که یک ورزش خانگی است، از جمله ورزش های ملی بنگلادش به حساب می آید.  فوتبال، کریکت، شنا، تنیس، بدمینتون، هاکی و شطرنج از جمله ورزش های رسمی این کشور است.

آخرین چهارشنبه

آخرین چهارشنبه ماه صفر در بنگلادش، هر سال تحت همین عنوان ( آخرین چهارشنبه ) مراسم خاص دینی برگزار می شود. بنابر روایت برادران اهل سنت، پیامبر گرامی اسلام (ص ) در ماه صفر بیمار شده بودند و درآخرین چهارشنبه آن ماه کمی احساس بهبودی نموده و برای آخرین بار در زندگی خود غسل کرده و در مسجد نبوی حضور یافتند و با مردم نمازگزاردند. به شکرانه آن صحت و سلامتی رسول گرامی اسلام، اصحاب آن حضرت با اهدای صدقات و انجام نیایش و شکرگزاری به درگاه پروردگار اظهار خوشحالی کردند. اکنون به یادبود آن روز شیرین،  مسلمانان بنگلادش هر ساله در این روز غسل می کنند و آن را تبرک می دانند.[۱]

21 فوریه

همه ساله به مناسبت سالروز اکوشه (21 فوریه ) روز قیام دانشجویان برای دفاع از زبان مادری، به نخبگان فرهنگی کشور که در زمینه احیا و گسترش ادبیات و فرهنگ بنگالی تلاش کرده و آثار و نوشته هایی به جامعه عرضه کرده و می کنند، مدالهایی اهدا می شود. شخص نخست وزیر همه ساله در این روز، که روز زبان مادری نیز گفته می شود، طی مراسمی خاص، «مدال اکوشه» را، که بزرگ ترین مدال فرهنگی ملی بنگلادش می باشد، به نخبگان در رشته های ادبیات، روزنامه نگاری، موسیقی، آموزشی، فرهنگی، فیلم و تیاتر اهدا می کند. مدال مذکور شامل یک نشان طلا و مبلغ 40000 تاکا پول نقد و یک تقدیر نامه رسمی است.

جایگاه سرودهای سنتی در فرهنگ بنگلادش

با توجه به رشد چشمگیر ترانه ها و سرودهای اجرا شده به سبک مدرن و علاقه مندی نسل جوان فعلی به این نوع سبک از موسیقی و سرود، باید اذعان داشت که سرودهای سنتی جایگاه قبلی خود را از دست داده اند و به کارگیری این نوع سرودها امروزه بسیار کم رنگ تر شده است. بعضی از سرودها مربوط به دوره اسلامی و بعضی مربوط به دوره قبل از اسلام بنگلادش است.

در حال حاضر سرودهای سنتی، که به آن ها غزل گفته می شود، بیشتر در محافل و برنامه های فرهنگی روستاها و یا شهرها اجرا می شوند و معمولا بدون استفاده از آلات موسیقی است. این نوع غزل ها دارای مزامین عشق به خدا و پیامبر اکرم (ص ) است. معمولا توسط علمای مدارس علوم دینی در مناسبت های خاصی از جمله ماه مبارک رمضان و به هنگام سحر از طریق بلند گوهای مساجد این گونه سرودها را بدون نوا پخش می کنند، زیرا علمای اهل سنت موسیقی را جایزه نمی دانند. معمولاٌ وسعت بهره گیری و خواندن این نوع غزل ها درزبان اردو بسیار بیشتر از زبان بنگالی است. از مشهورترین غزل خوان ها در شبه قاره ، آقای مهدی حسن است که غزل های بسیار جذابی را سروده است و اغلب خوانندگان حرفه ای وخوش نام غزل خوان، از وی تقلید می کنند.

در گزارش روزنامه جاناکانتا، تاریخ 1381/4/24 ه‍. ش، آمده است که سلطان صلاح الدین یکی از خوانندگان مشهور در یکی از برنامه های فرهنگی کشور به مدت سه ساعت به خواندن سرودی که برگرفته از غزل های مهدی حسن بود، پرداخته است. این گزارش اشاره به جایگاه خاص این گونه سرودها در میان مردم دارد.

علاوه بر غزل، قصیده خوانی نیز در میان سرودهای سنتی مردم مسلمان بنگلادش و عمدتا در بخش قدیمی شهر داکا، در ایام ماه مبارک رمضان جایگاه ویژه ای دارد. قصیده ها محتوای اسلامی دارند و دامنه استفاده از آن ها در سرودهای سنتی بیشتر از غزل است. در غزل بیشتر به فضایل و عشق به پیامبر اکرم ( ص ) و در قصیده بیشتر به فضایل ماه مبارک رمضان پرداخته می شود.

معمولا اینگونه قصیده ها در دو بخش است، که بخش اول مربوط به نیمه اول ماه مبارک رمضان و دارای محتویات شادی است، اما بخش دوم که مربوط به نیمه دوم این ماه می شود، بیشتر از مضامین غم انگیز برخوردار است، که علت آن را وداع با این ماه گفته اند.

در روزنامه انقلاب 1381/8/28 ه‍ . ش چاپ بنگلادش آمده است، سنت قصیده خوانی در داکا در دوره حکومت مغول ها به ویژه در زمان شایسته خان استاندارد بنگال که ایرانی الاصل و شیعه بود، در داکا رواج یافت. 

معمــــولا قصیـــده ها به طور دسته جمعی، مرکب از یک گروه 20 نفره، در مراسم ها خوانده می شود. درماه مبارک رمضان، مسابقه های قصیده خوانی در سطح شهر برگزار می شود و به برندگان نیز جوایزی داده می شود.

قوالی

نوع دیگر از سرودهای دینی سنتی بنگلادش، قوالی است، که معمولا برای ستایش خداوند و عشق به پیامبر اکرم (ص ) خوانده می شود. قوالان قصاید و اشعار را به زبان اردو می خوانند که بیش از زبان بنگالی رایج است و عموما در بخش قدیمی شهر داکا و شهر چیتاگنگ طرفداران زیادی دارد.

سرودهای مرشدی (معرفتی)

سرودهای مذهبی سنتی که معمولا در مناطق روستایی بنگلادش رایج است، به نام سرودهای «مرشدی» یا «معرفتی» مشهور است و همراه با موسیقی و به طور دسته جمعی اجرا می شوند.

 اینگــونه سرودها بیشتر در خصوص آن دسته از «پیرها» که غالبا از شریعت پیروی نمی کنند و دارای فلسفه خاصی برای خود هستند و معتقد به وحدت خدا و پیامبر اکرم (ص ) و وحدت خالق و مخلوق و یا وحدت پیر و خدا هستند و پیرها را نجات دهنده می دانند، سروده می شود.

بایول

از دیگر سرودهای عرفانی، بایول نام دارد که همراه با موسیقی خوانده می شود. در میان طرفداران فرهنگ مدرن، بایول جایگاه خوبی دارد. معمولا اینگونه سرودها ریشه در تزکیه نفس و تفکرات تصوف اسلامی و هندو دارد. طرفداران این تفکر، معتقدند که جسم انسان خانه خدا است و پیروان همه ادیان را یکسان می دانند. آنان به شریعت اعتقادی ندارند. خواندن سرود توسط ترکیبی از زنان و مردان و به طور دسته جمعی برگزار می شود.

مردمی که دارای اعتقادات اسلامی هستند، با اینگونه سرودها که معمولا باحمایت وهدایت دولت از طریق رادیو و تلویزیون و یا در سینما پخش می شود، مخالف هستند.

شاری گان

یک نوع سرود روستایی است که تا قبل از استقلال بنگلادش در مناطق روستایی بسیار رایج بود. این سرودها دارای اشعار طولانی است که به طور دسته جمعی در جلسات برنامه های تفریحی و یا به هنگام کار کشاورزان خوانده می شود و دارای مضامین اسلامی و ملی است.

جاری

از دیگر سرودهای سنتی این کشور، سرود «جاری» است که از فارسی گرفته شده است. تا قبل از استقلال بنگلادش، اینگونه سرودها در شهرها و روستاها از محبوبیت خاصی در میان مردم داشت که به صورت داستان های مذهبی از جمله واقعه کربلا آمده است. آغاز این سرود با ستایش خدا و نعت پیامبر (ص ) و منقبت حضرت علی (ع )، حضرت فاطمه (س ) و حضرت امام حسن (ع) و حضرت امام حسین (ع ) و مدح پیروان و اولیای خدا آغاز می شود. در ابتدای سرود، چند پند و نصیحت و سپس اصل داستان ابتدا به صورت سرود توسط یک نفر، که «بیاتی» گفته می شود، و مشتق از کلمه بیت یا شعر است، خوانده می شود. سپس در طول اجرا، ابیات خاصی از آن به صورت دسته جمعی (شبیه به کر) خوانده می شود. در حال حاضر رونق گذشته را ندارد و در روستاها کم تر برگزار می شود.

رقابت شاعری

از دیگر سرودهای سنتی، رقابت شاعری است که در واقع مشاعره میان دو شاعر توانا است که به صورت سوال و پاسخ در قالب شعر و در حضور حضار و علاقه مندان برگزار می شود. در حال حاضر انجام این برنامه ها که تا سال های اولیه استقلال بنگلادش رایج بود، اهمیت گذشته خود را از دست داده است.

واتیالی

این نوع سرودها که سنتی و بومی است، اساسا میان قایقرانان و ملوانان لنج ها به هنگام قایقرانی که به نام جزری نیز معروف است، خوانده می شود. در سروده های آنان، اشعاری پیرامون زندگی مردم ساحلی، عشق، سیل و طوفان و ... خوانده می شود. این نوع سرودها معمولا از طریق رادیو و تلویزیون نیز برای مردم پخش می شود.

ووانیا

این نوع سرودها توسط مردمان روستایی و بیشتر توسط درشکه چیان به زبان محلی خوانده می شود. اخیرا بعضی از خوانندگان به همراه موسیقی، از اینگونه اشعار در سرودهای خود بهره گرفته اند [۱].

جشن «لالّن و حسن» در بنگلادش

یکی از جشن های مردمی است که هر ساله در ماه می برگزار می شود. این جشن بر اساس نام دو تن از شعرای صوفی بنگالی زبان، نامگذاری شده است. «لالن» مخفف نام «لالن فقیر» و «حسن» مخفف نام «حسن راجا» است. «لالن فقیر» از اهالی شهرستان کوشتیا واقع در غرب و «حسن راجا» از اهالی شهرستان سیلهت واقع در شمال شرقی بنگلادش بود. مشهور است که این دو  آواز می خواندند و شعر می سرودند، اما اشعارشان از غنای عارفانه برخوردار نبود. لالن فقیر و حسن راجا، هر دو مشی صوفیانه در پیش گرفتند و عقاید خود را در قالب سرودهای صوفیانه ابراز کردند، هر چند بین افکار و عقاید آنان از یک طرف وعمل آنان از سوی دیگر بسیار تفاوت وجود داشت. «لالن فقیر» از سواد خوبی برخوردار نبود و در روستاها زندگی می کرد و از نظر مالی تقریبا زندگی متوسطی داشت. وی پیرو مکتب نوعی از تصوف بود که آمیخته از عقاید صوفی گری اسلامی، هندویی و بودایی بود و این مکتب بعدها به نام «بایول» مشهور گشت.

«بایول ها» بر این اعتقاد هستند که خدا در درون انسان سکونت دارد و در واقع خالق و مخلوق یکی است. لذا برای شناخت خدا، باید خود را شناخت. مکتب بایول بر این باور است که حضرت محمد (ص ) همان خداست که تغییر نام داده و سفر به دنیای مادی کرده است. این مکتب معتقد است بین مسلمان و هندو فرقی نیست. در بعضی از منابع متعلق به قرن نوزدهم آمده است که «بایول ها» همه اشیا و موجودات جهان را اعم از طاهر و نجس یکسان می بینند و تفاوتی از نظر ماهیت قایل نیستند و برای تثبیت عقاید خود، مدفوع و ادرار و حتی خون را می خورند.

هر چند مدارک قابل قبول تاکنون در باره عقایدلالن فقیر ارایه نشده است، سروده ها و عقاید او کاملا بیانگر عقاید غیر اسلامی وی و به دور از شریعت اسلام است. لذا محافل اسلامی افکار و عقاید «بایول» را مردود می دانند. البته کسانی که دارای افکار غیر اسلامی و یا مخالف اسلام بوده اند و تکیه گاه فکری آنان مادی است، معمولا احترام خاصی برای بایول قایل هستند. اما در خصوص «حسن راجا» باید گفت که وی ابتدا مالک و زمین دار و دارای ثروت فراوانی بود ولی بعدها زندگی اشرافی را رها کرد و به شیوه ساده زیست و مشی صوفیانه را برگزید. وی مقداری شعر سروده که ازاشعار و گفته هایش چنین بر می آید که معتقد به معرفت خداوند از راه شناخت خود شده است و همین کافی است و فردی که همیشه و در هر حال به خدا فکر می کند ، نیازی به عمل و یا پیروی از شریعت ندارد؛ لذا «حسن راجا» خواندن نماز و یا روزه گرفتن را زاید می دانست و ضرورتی برای آن قایل نبود.

گفتنی است که همه ساله جشنی از سوی سازمان های فرهنگی غیر دولتی در داکا و بعضی از شهرهای بنگلادش برای بزرگداشت این دو تن برپا می گردد که معمولا مورد حمایت افراد ماتریالیست قرار می گیرد. در اینگونه جشن ها، زن ها و مردها به طور دسته جمعی و به صورت مختلط با هم به رقص و آواز و پایکوبی می پردازند. در قالب اشعاری که توسط زنان به صورت گروهی یا به صورت تک خوانی خوانده می شود، آیین اسلام را زیر سوال برده و مسلمانان را به باد تمسخر می گیرند. به همین منظور محافل و اجتماعات این افراد مورد نفرت و خشم مسلمانان این کشور بوده و معمولا منجر به درگیری وتشنج می شود.

برگزاری مسابقه کشتی سنتی در چیتاگنگ

کشتی محلی و سنتی رایج در میان مردم به نام «بالی» معروف است و کلمه بالی یک کلمه بنگالی است به معنی «قدرت». دلیل این نام گذاری در مسابقه کشتی، قدرت فردی متکی به قدرت بازوی اوست. می گویند یکی از تجار این شهر به نام عبدالجبار، در سال 1909 چنین مسابقه ای را بنیان نهاد و از همان زمان تاکنون ادامه دارد، به همین دلیل این مسابقه و رقابت را «بالی جبار» نیز می نامند. مسابقه بالی جبار در سراسر کشور از محبوبیت فراوانی برخوردار است و بهمین جهت رسانه های خبری بااهمیت ویژه به موضوع می پردازند و ضمن پوشش خبری وسیع، گزارشات این مسابقه را به صورت مصور برای خوانندگان خود منتشر می سازند.

گفتنی است که کلمه «کشتی» در زبان فصیح بنگالی، «کوشتی» است که ریشه این کلمه در واقع فارسی است. ورزش کشتی از جمله ورزش هایی است که از سرزمین ایران به این منطقه آورده شده و به منزله نمادی از فرهنگ ایرانی شناخته شده است. این ورزش در دوران گذشته در میان مردم  با شکوه خاصی انجام می شد، اما در حال حاضر از رونق آن کاسته شده است و فقط در جشن ها و در میان روستاییان برگزار می شود[۱].

قصیّ

قصی، جشنواره ای است که آداب آن برگرفته از فرهنگ هندوهاست. در حقیقت این جشنواره، توسط هندوها در سطح وسیعی انجام می شود و مسلمانان نیز به شکلی محدودتر آن را برگزار می کنند.

مسلمانان این مراسم را صرفا به منظور سرگرمی و شادی انجام می دهند، اما هندوها این جشن را جزو آداب و رسوم خود دانسته و به آن پایبند هستند.

این فستیوال از نیمه شب آغاز می شود و تا نزدیکی های صبح ادامه دارد. پیش از انجام برنامه اصلی، همه لوازم ونیازهای ضروری پیش بینی وتهیه می شود. شرکت کنندگان حدود یک ماه قبل از مراسم، تخم پالم هندی را که در زمین کاشته بودند، از زمین بیرون آورده و بر روی سبدی مخصوص می گذارند، سپس داخل همان سبد را مزین به انواع میوه های مختلف، صدف ها و مرواریدهای گوناگون می کنند. پس از تزیین سبد مخصوص، اطراف آن را غذاهای خوشمزه و خوراکی های متنوع می گذارند و تا سپیده صبح به صرف خوراکی ها می پردازند.

در همان شب مراسم، همه حاضرین تکه هایی از چوب، از درختان مختلف را برداشته و آن ها را بر روی آب به طور شناور می ریزند و طی مدت شب، چوب ها در آب خیس می شوند؛ سپس زمانی که خورشید طلوع کرد، حاضرین در مراسم در همان آب استحمام می کنند. آن ها معتقدند که استحمام در این آب، مصونیت از امراض را برای مدت یکسال به همراه خواهد داشت.

از فعالیت های دیگر که برای شب مراسم انجام می دهند،این است که یک روز پیش از مراسم، نزدیکی عصر، مقداری علف های آبی بر روی برکه های آب ریخته تاخیس شوند و در نیمه های شب مراسم، خودشان علف ها را جمعاوری کرده و سپس بر روی رودخانه های مختلف روانه می کنند. آن ها معتقدند که علف ها به رودخانه اصلی، بعد به دریا و در نهایت به سوی اقیانوس روانه می شود. مسلمانان به این اعتقادند که راهشان و هدفشان به خواجه خضر منتهی می شود.

پس از اتمام شب و روشنایی روز، کلیه حاضرین به نیت پاکی و خلوص و مصونیت از امراض مختلف، در همان آب استحمام می کنند و سپس به تناول خوراکی ها و میوه جات تزیین شده می پردازند.

برای هندوها، سبد مزین شده به منزله خدای رفاه و آسایش است و برای مسلمانان جبنه تفریحی دارد. برگزاری این مراسم به منزله پیک نیک و تفریح مطرح است. در حقیقت این مراسم در میان مسلمانان و هندوها رواج دارد و در حال حاضر یکی از آداب رایج بنگالی ها است که از فرهنگ هندوها سرچشمه گرفته است.

نوبانا ( جشنواره دروکردن )

برگزاری این جشن جزو یکی از رسوم بنگالی هاست و برپایه آیین دینی خاصی نیست. این جشن در اواخر پاییز در بنگلادش اجرا می شود، زیرا فصل پاییز وقت درو کردن است و در این فصل کشاورزان برنج های طلایی را درو کرده و روانه خانه هایشان می شوند و با حاصل درو کرده خود پشته هایی درست می کنند. این اوقات برای آن ها و خانواده شان شادی بخش است و برای بزرگداشت و ثبت این ایام جشنی مجلل تدارک می بینند. این جشن پیرامون مناطقی که درو شده است، برگزار می شود. همسران کشاورزان انواع غذا و کیک های خوشمزه ای از برنج های درو شده تهیه می کنند. آن ها همسایگان، نزدیکان و آشنایان خود را برای شرکت در مــــراسم دعـــــوت می کننـــد و همه تا پاسی از شب به خوردن و شادی و سرور می پردازند. همچنین از خوانندگان جهت اجرای آوازهای بومی دعوت به عمل می آورند. عمدتا این مراسم در مناطق روستایی بنگلادش برگزار می شود.

تقویم سالانه؛ تاریخچه و مبنای سال نو؛ تعطیلات رسمی

تاریخچه سال نو بنگالی ( نوروز )

سال بنگالی (پهیلا بیشاخ )، همچنان که پیشتر اشاره شد، در 14 آوریل 2012 م قدم به سال 1419 خود نهاد. پروفسور دکتر قاضی دین محمد، استاد بازنشسته بخش ادبیات بنگالی دانشگاه داکا و نایب رییس سابق دانشگاه آسیایی بنگلادش، در خصوص اینکه تقویم سال بنگالی از چه زمان و یا دوره هایی آغاز شده است، می نویسد:

«سال و یا تقویم بنگالی بر اساس سال هجری قمری تنظیم گردیده است. پیامبر گرامی اسلام(ص ) در 20 سپتامبر سال 622 م مطابق با 12 ربیع الاول از مکه به مدینه هجرت کردند. سپس در سال 638 م خلیفه دوم به یاد بود واقعه هجرت، تقویم هجری قمری را پایه گذاری و بنیان نهاد.[۳]. بدین ترتیب برای حفظ منظم ماه های سال ، 2 ماه و چهار روز پیشتر از 12 ربیع الاول، که فی الواقع زمان هجرت رسول اکرم (ص ) بود، به جلوه کشیده شد تا روز اول ماه محرم به منزله آغاز سال جدید هجری قمری برای مسلمانان شناخته شود.

«حاکمان مسلمان در شبه قاره تقویم هجری قمری را رایج کرده بودند و در بنگال از زمان فتح بنگال توسط اختیار الدین محمد بختیار خلجی در سال 600 هجری قمری برابر با 1203 م تا زمان حکومت اکبر شاه به سال 1233 م از حاکمان مقتدر مغول، تقویم هجری قمری همچنان ملاک عمل بود. در آن زمان مالیات از محصولات رعایا گرفته می شد. این محصولات با فصل ها ارتباط داشت ولی سال هجری قمری دایم متغیر بود و با فصل برداشت محصول تطابق پیدا نمی کرد. از طرف دیگر همان گونه که همه می دانند هر سال زمان هجری قمری حدود 11 روز به پیش می رود و در هر 5/32 سال، نسبت به سال شمسی یک سال اضافه می شود. مثلا ماه رمضان در امسال بعد از 5/32 سال در همین فصل خواهد بود. این مشکلی جدی بود در رابطه با اخذ مالیات محصولات کشاورزی از رعایا که در زمان حکومت اکبر شاه حل وفصل یافت. زمانی هم که اکبر شاه بر تخت دهلی نشست، در شبه قاره تقویم های شکابدو، کلابدو، بیکرمابدو، پالابدو، گوفتابدو، و سن جلالی و سن سکندری و ... رواج داشت، ولی هیچ کدام جنبه عمومی و ملی نداشته بلکه منطقه ای ومحلی و بعضا قومی بود. بدین خاطر اکبر به یکی از ندیمان خویش بنام امیر فتح ا... شیرازی، که نجوم شناس و از اهالی شیراز ایران بود، دستور داد تقویمی بر اساس زمان شمسی ترسیم کند تا اخذ مالیات از محصولات رعایا میسر شود.

«اکبر شاه در 14 فوریه 1556 م مطابق با 28 ربیع الثانی 963 ه‍ ق به حکومت رسید. برای زنده و جاوید نگه داشتن تاریخ به حکومت رسیدن اکبر شاه، امیر فتح ا... شیرازی تدوین گر تقویم بنگالی، همان سال را یعنی سال 963 ه‍.ق را به منزله مبدا سال بنگالی در نظر گرفت و گرفتن مالیات از محصولات کشاورزی توسط حاکمان از این تاریخ قرار داده شد و آن سال مبدا سال بنگالی نامگذاری شد. روزی که سال بنگالی تولد یافت، در حقیقت سال 963 بود. به عبارت دیگر، سال بنگالی ها در واقع دوبار تعیین گردید. یک بار در سال 622 م و بار دیگر در سال 963 هجری قمری برابر با 1556م. اکنون 447 سال از آن زمان (مبدا سال بنگالی ) گذشته است. با توجه به این که هر ماه قمری 29 روز و 12 ساعت و 40 ثانیه را در بر می گیرد، پس با گذشت هر 354 روز و 9 ساعت، یک سال قمری محاسبه می شود و از طرف دیگر 365 روز و 5 ساعت و 47 دقیقه و 46 ثانیه شامل یک سال شمسی می شود. لذا تفاوت تعداد روز در محاسبه سال قمری نسبت به سال شمسی، 11 روز زیادتر است. به این دلیل سال قمری نسبت بــــه سال شمسی کوچک تر می شود و در هر 5/32 سال یک سال به تقویم قمری اضافه می شود. بهمین علت در 447 سال گذشته، تقویم بنگالی بیش از 14 سال نسبت  به سال هجری قمری کم شده است».[۴]

اسامی روزها و ماه های تقویم بنگالی عمدتا از شوکابدو تقویم قدیمی هند گرفته شده است. روزهای هفته بر اساس اسامی ستاره ها و اسامی ماه ها بر اساس منظومه سیاره ها نامگذاری شده است.  در تقویم شمسی عمدتا تاثیر 27 سیاره مشهود است. شایان ذکر است در زمان اکبر هر روز از ماه به یک نام جداگانه نامگذاری شده بود و تا زمان جهانگیر این امر ادامه داشت. بعدا در زمان شاه جهان هر ماه به چهار قسمت تقسیم شد و برای هر روز هفته، نام های جداگانه انتخاب گردید. در حال حاضر نام هفت روز هفته در بنگلادش عبارت اند از:

  • رابی (خورشید)؛
  • شوم (ماه)؛
  • منگل (مریخ)؛
  • بود (عطارد)؛
  • بریهشپتی (مشتری)؛
  • شوکرو (زهره)؛
  • شونی (زحل).

مناسبت های ملی و مذهبی

این مناسبت ها با توجه به تعداد مذاهب مختلف در بنگلادش به شرح زیر است:

نمازجمعه

نمازجمعه در عین حال که در نظر عموم مردم از اهمیت خاصی برخوردار است، روش برگزاری آن باعث شده تا فقط مفهوم عبادی مد نظر باشد و از طرح مسایل سیاسی خبری نیست.

به طـــور کلی در همه مساجد کشور، که جمعا حدود دویست هزار مسجد می شوند، در روز جمعه هر هفته، هم زمان نماز جمعه برگزار می شود. در روستاها 99 درصد مردم مسلمان و در شهرها 90 درصد و در پایتخت در حدود 80 درصد مردم مسلمان در نمازهای جمعه شرکت می کنند.

ایمه مساجد و یا جمعه از طرف نمازگزاران و یا کمیته مدیریت مسجد مربوطه، به طور دایمی و به صورت حقوق بگیر استخدام می شوند. فقط خطیب و ایمه جماعت «مسجد بیت المکرم»، مسجد ملی بنگلادش در پایتخت، و نیز امام جماعت مسجد جامع شهر چیتاگنگ، از طرف دولت و از طریق بنیاد اسلامی دولتی منصوب می شوند.

تقریبا در تمام مساجد، خطبه های نماز جمعه از روی کتابی قدیمی خوانده می شود. در این کتاب برای هر ماه 4 یا 5 خطبه پیش بینی و نگارش شده است. محتوی این خطبه ها مسایل اعتقادی،  اخلاقی و معاد می باشد و جنبه های مذهبی را در بر می گیرد.

در مسجد بیت المکرم و چند مسجد مهم دیگر، خطبه های نماز جمعه را خطیب و امام جمعه آن مساجد می نویسند و می خوانند. شایان ذکر است که بجز یکی دو مسجد، در همه مساجد خطبه های نماز جمعه به زبان عربی خوانده می شود. در یکی دو مسجد مذکور که کاملا به دست جماعت اسلامی است، خطبه به زبان بنگالی ایراد می شود. معلوم است که خطبه عربی را اکثر مردم نمی فهمند و هیچ رابطه ای با زندگی مردم ندارد؛ به همین دلیل از انعکاس آن در مطبوعات هیچ اثری نیست. البته از یکی دو دهه پیش این سنت به همه مساجد ترویج شده است که قبل از خطبه عربی، خلاصه خطبه و یا مسایل ضروری را امام جمعه در سخنان قبل از خطبه به زبان بنگالی بیان کند، ولی عملا به علت ضعف علمی وکمبود اطلاعات و یا مشکلات دیگر، به آن عمل نمی شود.

دو روزنامه در داکا ( یعنی روزنامه های سنگرام و ملت ) خلاصه خطبه نماز جمعه مسجد بیت المکرم را که اکثرا مربوط به مسایل دینی و اجتماعی روزمره می باشد، منعکس می کنند. مولانا عبید الحق، امام جمعه بیت المکرم، بزرگ ترین خطیب مساجد بنگلادش است. وی نیز از طرف دولت برگزیده و استخدام شده است.

نمازهای جمعه در بنگلادش به جز چند نمونه، در رادیو و تلویزیون منعکس نمی شود. حتی در مطبوعات کشور نیز انعکاس ندارد. البته در چند نمونه که بعد از نماز جمعه مراسم سیاسی و یا سخنرانی های بزرگ سیاسی مذهبی در محوطه بیرونی مسجد ملی کشور برگزار  می شود، خبر آن در مطبوعات به چاپ می رسد که در خصوص نماز جمعه فقط جنبه اشاره و فرعی دارد. این نکته را نباید از نظر دور داشت که علت اصلی آن نداشتن مرکزیت واحد برای نماز جمعه می باشد و اصولا در نماز جمعه مطلب مهمی بیان نمی شود که مطبوعات بدان بپردازند.

ماه مبارک رمضان

حلول ماه مبارک رمضان در هرسال را کمیته فقهی رسمی، از طرف بنیاد اسلامی بنگلادش، به نام «کمیته رویت هلال ماه» اعلام می کند. افطاری دادن در این ایام برای مردم این سرزمین بسیار اهمیت دارد و مردم معتقد هستند که افطاری دادن سبب افزایش برکت روزی آن ها خواهد شد. افطاری نیز، خود برای این مردم اهمیت خاصی دارد و به محض غروب آفتاب و شنیدن اذان، افطار می کنند. افطاری دادن در میان دستگاه های دولتی، احزاب، گروه ها و انجمن های فرهنگی بسیار چشمگیر است و هر دسته و گروهی سعی دارد در این مهمانی الهی سهیم باشد.

یکی از سنت های رایج در این کشور برای بیدار کردن مردم به هنگام سحر، آژیری است که از کارخانه ها برای بیداری مردم به صدا در می آورند. از نگاه جماعت اهل تسنن، «اعتکاف» در مسجد در روزهای آخر ماه مبارک مستحب بوده و حتی یک نفر بعد از روز بیستم ماه مبارک باید از سوی اهالی محل در مسجد اعتکاف کند، در غیر این صورت ترک سنت شده است.

شب های قدر در فرهنگ مذهبی مردم بنگلادش بسیار مهم است و شب 27 رمضان را شب زنده داری می کنند. هفدهم رمضان را روز جنگ بدر می دانند و مراسمی را نیز برای بزرگداشت آن ترتیب می دهند. نماز تراویح نیز  ازجایگاه بسیار والایی بین اهل سنت برخوردار است. نماز تراویح هر شب ماه مبارک رمضان خوانده می شود و بیست رکعت می باشد که بایستی به جماعت خوانده شود. در این نماز هر شب یک جز از قرآن کریم توسط امام حافظ قرآن خوانده می شود. این نماز از نظر فقهی مستحب است اما مردم عاشقانه گاهی تا یک ساعت ونیم ایستاده این نماز را به جا می آورند.

عید فطر نیز یکی از بزرگترین اعیاد مذهبی این کشور است و معمولا سه روز تعطیل رسمی از سوی دولت اعلام می شود. از نیمــــه دوم مـــاه مبارک رمضان مردم به خرید عید می پردازند و در روز عید لباس نو می پوشند و صله رحم به جا می آورند و شیرینی مخصوص عید و انواع غذاها را مهیا می کنند. رادیو و تلویزیون نیز در این ایام برنامه های مخصوص پخش می کنند.

عید قربان ( عید الاضحی )

عید سعید قربان، دومین عید بزرگ مذهبی مسلمانان است که با شکوه هر چه تمام تر در کشور برگزار می شود. آداب و رسوم این عید سعید در شبه قاره، به ویژه در بنگلادش  جلوه خاصی داردکه به شرح مختصری از آن پرداخته می شود.

کمیته رویت هلال

بنیاد اسلامی بنگلادش که بزرگ ترین سازمان دولتی اسلامی بنگلادش محسوب می شود، برای اعلام تاریخ شرعی رویت هلال ماه شوال ( عید فطر ) و عید قربان و... کمیته ویژه ای دارد که به ریاست وزیر مذهب و با عضویت علما و رجال دینی کشور تشکیل می شود. در بیست و نهمین روز از هر ماه قمری کمیته فوق تشکیل جلسه می دهد. چنانچه رویت هلال ماه در یکی از نقاط کشور با شواهد عینی معتبر رویت شود، کمیته مذکور آغاز ماه جدید را اعلام می کند، در غیر این صورت بعد از پایان 30 روز کامل، اولین روز ماه جدید قمری آغاز می شود. معمولا رویت هلال در آسمان بنگلادش با ایران یکسان است.

تاریخ و نمازعید قربان

مسجد ملی بیت المکرم

باتوجه به اینکه اکثریت مطلق مردم بنگلادش اهل تسنن (حنفی مذهب) هستند، آداب و سنت های عید سعید قربان مطابق با همان فقه برگزار می شود. نماز عید قربان دارای دو رکعت و هر رکعت دارای سه تکبیر می باشد. نماز عید قربان طبق فقه اهل سنت، واجب عینی است. نماز عیدین ( عید فطر و عید قربان) طبق فقه اهل سنت باید در مصلی بزرگ ( عید گاه ) برگزار شود؛ ولی مدت ها است که این سنت حسنه در بنگلادش نادیده گرفته شده است.

اجتماع اصلی نماز عید در عیدگاه ملی کشور، با امامت خطیب مسجد ملی بیت المکرم برگزار می شود.

قربانی

افراد مستطیع موظف هستند در عید قربان بعد از اقامه نماز عید به نیت تقرب به خداوند متعال، حیوانی حلال گوشت را،که عمدتا گوسفند یا بز یا گاو می باشد، ذبح کنند. طبق فقه اهل سنت هفت نفر می توانند یگ گاو و یا شتر را مشترکا قربانی کنند. ولی گوسفند و یا بز را یک نفر می تواند قربانی کند. در روز عید قربان اکثر مردم مسلمان بنگلادش، مانند سنّتی، ذبح گوسفند یا گاو را برخورد فرض می دانند و به آن اهتمام ویژه دارند. این روز حال وهوای یک جشن بزرگ ملی و مذهبی را دارد.

گوشت قربانی

مستحب است که گوشت قربانی را به سه قسمت تقسیم کنند، یک قسمت برای خود، یک قسمت برای بستگان و قسمت سوم برای فقرا و مستمندان. پوست گاو و گوسفند ذبح شده باید به ایتام و فقرا،  صدقه داده شود. گفتنی است عید قربان معمولا سه روز تعطیل رسمی است و دفاتر کلیه روزنامه ها در این ایام تعطیل است و اکثر مردم به روستاها و شهرها رفته و ایام عید را با بستگان خود می گذرانند.

عاشورا و کربلا در فرهنگ بنگلادش

با عنایت به اسلامی بودن کشور، فرهنگ مردم بنگلادش فرهنگی است که در آن تاریخ، سنت ها، عقاید، اندیشه ها، سلیقه ها و باورهای جمع شده تحت تاثیر ارزش های اسلامی است. از این رو، از روزی که نور اسلام برای اولین بر این سرزمین تابید، اهمیت ماه محرم و روز عاشورا نیز در فرهنگ جمعی مردم این سرزمین جاری شد.

قبل از اینکه ایام روزه ماه مبارک رمضان واجب شود، رسول مکرم (ص ) خود روزه های عاشورا را می گرفت و طبق دستور، اصحاب گرامی نیز این روزها را روزه می گرفتند. در ماه شعبان سال دوم هجری قمری حکم روزه برای ماه مبارک رمضان نازل شد. پیامبر گرامی اسلام (ص ) در کنـــــار گـــرفتن روزه در ماه مبارک رمضان، روز عاشورا در ماه محرم را نیز روزه می گرفتند. بنابراین به تبعیت از این سنت، از بدو تبلیغات اسلام در سرزمین بنگلادش، آن هایی که به اسلام گرویدند، سعی کردند تا روز عاشورا را روزه بگیرند؛ که این سنت هنوز ادامه دارد.

مراسم عمومی دیگر این روز، سخنرانی و وعظ و خطابه واعظین مذهبی در اجتماعات عمومی پیرامون این رخداد عظیم تاریخی است. آن ها همچنین نقل می کنند که قیامت در روز عاشورا برپا خواهد شد. این سخنرانی ها در اذهان مردم اثر مثبتی می گذارد.

به طور تخمینی پس از گذشت هفتاد سال از ظهور اسلام، در روز دهم محرم سال 61 هجری مطابق با سال 680 میلادی حضرت امام حسین علیه السلام در دشت کربلا به مرتبه شهادت رسید. حادثه کربلا در بین مسلمانان بنگلادش، الهامی را به وجود آورد که در مبارزه برای اقامه حق و عدالت در صورتی که نیاز باشد باید جان را فدا کرد. در پی تاثیرگذاری در شیعیان وتحت تاثیر قرار گرفتن مردم بنگلادش، مراسم مخصوص برگزاری روز عاشورا به وجود آمد. از جمله راهپیمایی تعزیه وتاسیس امام باره (حسینیه) بود که هنوز هم رواج دارد و این ها تاثیرات مذهب تشیع را در بنگلادش نشان می دهد.

در سال 1609 میلادی شهر داکا تبدیل به مرکز استان بنگال ( حکومت مغول در شبه قاره هند ) شد و به نام شهر «جهانگیر نگر» (شهر جهانگیر) مشهور شد. جهانگیر نگر از بدو تاسیس تحت تاثیر عقاید تشیع قرار گرفت و با برگزاری مراسم عاشورا این تاثیر بیشتر نمایان شد.

شایان ذکر است که در سراسر شبه قاره هند به جز دکن هند (جنوب هند) فقط در شهر داکا قدیمی ترین امام باره به نام «حسینیه دالان» وجود دارد که معماری آن متاثر از سنت فرهنگی بنگلادش است. امام باره دیگری را نیز حاجی محمد محسن معروف به «قهرمان بذل و بخشش» در محلی بنام مورالی، تابع شهرستان جیسور ( واقع در غرب بنگلادش ) تاسیس کرد که هنوز باقی مانده است.همچنین در منطقه خارکی، تابع شهرستان جیسور، محلی وجود دارد که به «کربلا» معروف است. در منطقه عظیم پور ( واقع در قسمت غربی ) شهر داکا نیز جایی به نام کربلایی وجود دارد.

از آغاز پیدایش اسلام در سرزمین بنگلادش تا به امروز، اسامی تعداد بی شماری از کودکان را به نام مبارک حضرت امام حسین علیه السلام مزین می کنند. پدران و مادران اسامی فرزندان خود را طوری تعیین کرده اند که اسم حضرت امام حسین علیه السلام در  ترکیب اسم ها وجود داشته باشد، مانند: علا الدین حسین شاه، شهادت حسین، سجاد حسین، حسین علی، منیر حسین، انور حسین، ذاکر حسین، ارشاد حسین، مشرف حسین، ابوالحسین، فدا حسین و .... حتی به نام پسران حضرت امام حسین (ع)، اسم بسیاری از کودکان مزین به نام هایی از این قرار است: زین العابدین، علی اصغر، علی اکبر و .... اسم های سکینه، زینب و فاطمه نیز به مناسبت رخداد کربلا برای دختران انتخاب می شود. واقعه غم انگیز کربلا و روز عاشورا و نیز شهادت حضرت امام حسین (ع) و اصحاب و یارانش در ذهن و اندیشه مردم مسلمان بنگلادش متجلی است و بخشی از باورهای مردمی و به معنایی فرهنگ دینی بنگلادش را تشکیل داده است. همین عوامل است که نشان دهنده سیمای واقعی فرهنگ بنگلادش است.

به مناسبت واقعه کربلا تصورات زیادی نیز در میان مردم وجود دارد که بخشی از اجزای  فرهنگ این کشور را تشکیل می دهد. مثلا اگر در موقع غروب در آسمان ابر قرمز دیده شود، مردم تصور می کنند که آن ابر از خون شهدای کربلا به وجود آمده است. گرچه ایــن تصور اساس ندارد، اما آن خاطره شهادت کربلا را در اذهان مردم عامه و روستانشین زنده می سازد. در بسیاری از خانواده های مسلمان بنگلادش قسمتی از گوشت قربانی عیدالاضحی را با روش خاصی تا روز عاشورا نگه می دارند و در آن روز می خوردند.

در ادبیات بنگـــالی کتاب هایی تحت عنوان «جنگنامه» به رشته تحریر در آمده است. این کتاب ها به صورت منظوم نوشته شده اند و نوعی اشعار طولانی هستند که در اصطلاح محلی «پونتی» گفته می شود. نیـــز ادبیـــات مرثیه، جاری، قصیده، غزل و ... در زبان بنگالی رشد پیدا کرده اند و این آثار مردم بنگال را با حادثه کربلا مانوس می کنند. نوحه ای است که با این جملات آغاز شده است: «ای شمر! خنجرت را آهسته بر گلویم بزن تا بتوانم ناله زین العابدین را بشنوم». این نوحه در بین مردم روستایی بنگال، در همه خانواده ها شهرت پیدا کرده است. هر کس این نوحه را می شنود اشک در چشمانش جاری می شود.

در مورد رخداد غم انگیز کربلا کتاب های زیادی به نظم و نثر به زبان بنگالی نوشته شده است . در قرن هفدهم شاعر بنگالی شاغریب الله کتابی با عنوان جنگنامه بزرگ صحیح را نوشت. در این کتاب منظره شهادت حضرت امام حسین علیه السلام منعکس شده است؛ به ویژه منظره جدا سازی سر مبارک آن حضرت توسط شمر، وقتی که بر سینه مبارک آن حضرت نشست و سر امام را جدا ساخت و از جمله عرش، لوح و قلم، بهشت و دوزخ و ... شروع به نالیدن کردند و آسمان و زمین وحتی کوه ها و باغ ها  و دشت کربلا ناله کردند، خورشید و ماه همه سیاه شدند و جانوران بر این حادثه نالیدند.

در قرن هفدهم با همین مضمون شاعر دیگری به نام محمد خان کتابی منظوم با عنوان مقتل حسین (ع) نوشت که توجه همگان را جلب کرد.

در سال های مختلف کتاب های دیگری نیز با عنوان جنگ نامه (در مورد حادثه کربلا) نوشته شد. در آثار قرن نوزدهم، در نوشته های مربوط به محرم، عاشورا و کربلا بعضی از تعبیرات هنری ادبی مشاهده می شود. در این عصر ادبیات نثر رشد پیدا کرد و نوشتن شعر ونظم ( با جنبه های هنری جدید ) ادامه یافت و ادیبان، واقعه غم انگیز کربلا را در قالب نثر آغاز کردند. در اواخر قرن نوزدهم، میر مشرف حسین کتاب بزرگ  دریای غم  را در باره حادثه کربلا نوشت که نظر همگان را جلب کرد و مردم  از آن به طور گسترده استقبال کردند. در واقع این کتاب نیمی تاریخی و نیمی تخیلی است، یعنی نه کاملا تاریخ است نه کاملا داستان، بلکه شبه داستان یا شبه تاریخ است. با وجود این، هنوز این کتاب محبوب مردم مسلمان بنگال است و تقریبا در همه خانه ها نسخه های آن پیدا می شود. زمانی در روستاهای سراسر بنگال مرتبا مجالس برای خواندن و شنیدن دریای غم تشکیل می شد. یک نفر این کتاب را می خواند و دیگران گوش می کردند؛ شنوندگان در حین شنیدن، احساساتی و غمگین می شدند. محبوبیت این کتاب هنوز در میان عموم باقی است. کتاب دیگری در زبان بنگالی یافت نمی شود که مانند کتاب دریای غم در باره واقعه کربلا موردتوجه و پذیرش عمومی قرار گرفته باشد.

ما می دانیم حضرت امام حسین علیه السلام که سردار بزرگ حق و عدالت و انصاف بود، در روز دهم محرم سال 61 هجری قمری در کربلا در ساحل رود فرات علیه ارتش بزرگ حاکم ظالم وقت، یزید شجاعانه جنگید و شهادت را به جان خرید و شهادت آن حضرت الگوی مسلمانان قرار گرفت و در تاریخ اقامه حق وعدالت، غایت روشن و شکوهمند ایثارگری گشت و به مقام سیدالشهدا رسید. وی ضمن قربانی کردن جان پاک خود در دشت کربلا، به اثبات رساند که قافله حق در حرکت خود تسلیم نمی شود. حادثه کربلا به مردم مسلمان الهام می بخشد تا متحد شوند و برای اجرای حق و عدالت و علیه بی عدالتی و ستمگری و ظلم قیام کنند. در انقلابی که در سال 1857 میلادی علیه انگلیسی ها  (در سراسر شبه قاره ) آغاز شد، تاثیر عاشورا کاملا مشهود است. راهپیمایان شرکت کننده در مراسم عاشورا در شهر داکا، به پادگان انگلیسی ها در آرمانیتولا حمله و آنجا را تخریب کردند.

از آغاز رشد ادبیات بنگالی تا به امروز، در مورد حادثه کربلا بسیار نوشته شده است و کتاب ها و کتابچه ها به تعداد زیادی منتشر شده است؛ برای نمونه به چند کتاب اشاره می کنیم: قتل قاسم و نجات زین العابدین به قلم ابوعلی محمد حامد علی، کربلا به قلم محمد عبدالباری، کربلا  از خیره الله،  جنگ کربلا  از ضمیر حسین القادری، مراسم محرم از خان بهادر عابد علی، زمینه تاریخی و دریای غم از عبدالغفور صدقی،  ادبیات مرثیه بنگالی، از دکتر غلام ثقلین،  داستان کربلا از ا، ن، م، بذل الرشید،  تاریخنامه جنگ کربلا و خانواده پیامبر  و  تاریخنامه کربلا و خانواده امام  از محمد برکت الله. نیز تعداد زیادی از کتابچه ها تحت عنوان «حسن و حسین ع» و «کربلا» به زبان بنگالی منتشر شده است. شاعران بنگالی از جمله شهادت حسین، غلام مصطفی، قاضی نذرالاسلام، فرخ احمد و ... در باره محرم و کربلا اشعار ارزنده ای را سروده اند. شاعر شهادت حسین در شعر خود با عنوان «شهید کربلا»  می سراید:[۵]

ای مردم بشنوید که صدای ناله در سراسر گیتی بلند است، آه! آه! یا حسین! در آسمان بلند است، آنکه جایش در جنات است، در دشت کشته می شود، و ناله رودخانه به ساحل می رسد.

و در شعر دیگری با نام «محرم» می سراید:[۵]

این همان محرم است، غم آنروز ای مسلمانان! فراموش کرده اید ؟، دین شما اسلام است، ...

شاعر ملی بنگلادش قاضی نذر الاسلام با کلمات زیبا و منظوم، محرم را در اشعار بنگالی تقدیم کرده است:[۵]

امروز همان ماه محرم باز آمده است، ایثارگری می خواهیم نه مرثیه و ناله را ...

فروخ احمد شاعر معروف در شعر خود تحت عنوان «شهید کربلا» می گوید:[۵]

توشه ها را بردار،  ببین در پیش رویت دشت کربلا و اسب سواران را،  شن ها  در آن دشت مثل دوزخ می سوزانند، و نشانی از سبزه و گیاه ندارند، ماتم در آسمان و هوا بلند می شود، درختان و سنگ ها نیز در ماتم هستند، امروز ما آمده ایم در دشت کربلا ، ای حسین! ...

شاعران و ادیبان بنگالی تلاش کرده اند تا ضمن بیان تاریخ ایثارگری در محرم، ملت را به همان مکتب سوق دهند. قاضی نذر الاسلام در نوشته های خود می گوید: ای مسلمانان بیدار شوید، فریاد حیدری (یا علی ) بزنید، بگذارید همه چیز باخون شهید سرخ شود ...

به مناسبت محرم و عاشورا بسیاری از سازمان ها و انجمن های اجتماعی و فرهنگی، سمینارها، اجتماعات، سخنرانی های مذهبی، مجالس دعا و نیایش، مجالس درود رسانی به پیامبر اکرم (ص ) و غیره تدارک دیده می شود. در مساجد، مزارها و خانقاه ها، جلسه ها و محفل های ویژه برگزار می شود. روزنامه ها و مجلات، مقالات و اشعاری به مناسبت محرم وعاشورا منتشر می کنند. در بعضی جاها نمایشگاه هایی به مناسبت عاشورا ومحرم تشکیل می شود. رادیو و تلویزیون برنامه های ویژه پخش می کنند. البته این برنامه ها بدون موسیقی پخش می شوند. در واقع عاشورا و محرم در فرهنگ این سرزمین، مثل حسی انقلابی، در جریان است.[۶]

عید میلاد النبی (ص)

بنیاد اسلامی بنگلادش ( اسلامیک فاوندیشن ) که از طرف دولت، بر امور مسایل کشور نظارت دارد، برنامه های گوناگونی را بدین مناسبت تدارک می بیند و هر ساله در این روز، مراسم بزرگ همراه با سخنرانی و نعت برگزار می کند. لازم است پیش از صحبت درباره عید میلاد النبی (ص)، اشاره کوتاهی به عکس العمل وهابیت تحت عنوان «سیره النبی» در برابر این عید بشود.

سیره النبی

دلیل اینکه بعضی از دسته جات و یاگروه ها از عنوان و اصطلاح «سیره النبی» در مقابل «میلادالنبی» (ص ) استفاده می کنند، این است که چون این افراد تحت تاثیر افکار وهابیت قرار دارند و از طرفی هم نمی خواهند رو در روی افکار عمومی قرار گیرند؛ آن ها برگزاری روز عید و جشن را نوعی «بدعت» می دانند، بنابراین، از این روز به نام «سیره النبی» یاد می کنند.

طرفداران حزب جماعت اسلامی و بعضی از پیروان مکتب وهابیت حامی «سیره النبی» هستند و پیروان پیرها و اهل تصوف و سنی ها طرفدار «میلادالنبی (ص)» هستند. منطق این گروه این است که طبق حدیث پیامبر، فقط عید فطر و عید قربان عید های مسلمانان تلقی می شوند و عید دیگری وجود ندارد.

تاریخ میلاد النبی (ص)

بنا بر روایت مشهور اهل سنت، دوازدهم ماه ربیع الاول روز تولد و روز وفات حضرت ختمی مرتبت (ص) است، ولی با توجه به گفته پیامبر اکرم (ص ) که فرموده اند تولد و وفات من برای شما باعث سعادت است، چنین روزی جشن گرفته می شود.

چگونگی مراسم

مراسم عید «میلاد النبی (ص)» و «سیره النبی» به صورت همایش، سخنرانی های مذهبی در مساجد و محافل عمومی و مردمی برگزار می شود. سازمان ها و مراکز فرهنگی و ادبی هر یک متناسب با برنامه های خود  اقدام به مسابقه های قرایت قرآن، نعت خوانی، سرود، مقاله نویسی و ... می کنند.   گفتنی است که جشن میلاد النبی (ص ) در بعضی نقاط از سه تا هفت روز ادامه دارد.

جشن جلوس

سنـــی های تند رو اقدام به برگزاری راهپیمایی مردم به نام «جشن جلوس عیدالنبی» (ص ) می کنند. در این راهپیمایی پیروان آن ها به صورت گسترده شرکت می کنند و آن را باعث ثواب و اجر و نشانه عشق و محبت نسبت به رسول خدا تلقی می کنند. پیش آهنگ برگزاری چنین رسمی، پیروان مکتب «احمدیه سنیه طیبیه» می باشند که پیر این سلسله اهل پاکستان است و در این ایام به بنگلادش سفر می کند. نام وی سید شاه محمد طاهر از منطقه سیالکوت پاکستان می باشد.  بزرگ ترین راهپیمایی جشن جلوس عید میلادالنبی در شهر چیتاگنگ هر ساله در 12 ربیع الاول برگزار می شود.

مردم معتقد به این روز ( به غیر از پیروان وهابیت)، به مناسبت عید میلاد النبی (ص ) در خانه های خود غذاهای متنوعی پخته و در میان فقرا و نیازمندان تقسیم می کنند. در مناطق مختلف چیتاگنگ، برای برگزاری این مراسم مذهبی، گاو ذبح می کنند و گوشت آن را در بین اقوام تقسیم می کنند؛ زیرا این عمل را نوعی تبرک می دانند.

ملاحظات

در سال های گذشته در این روزت، فقط مراکز آموزشی و غیر دولتی تعطیل بودند، اما از سال 2001 دولت اقدام به تعطیل رسمی کرد. اعلامیـــه های تبــــریک این روز از ســـوی رییس جمهوری، نخست وزیر و مسیولین دولتی و شخصیت ها بازتاب مطبوعاتی یافته است. این روز در شبه قاره هند همیشه با قرایت قرآن و محفل میلاد، که روز شادی و عید است، برگزار می شود. در دوره تسلط انگلیسی ها، این روز تعطیل رسمی بود و به نام روز «فاتحه دوازدهم» شهرت داشت و مردم در آن روز جشن می گرفتند. ظاهرا تا قبل از استقلال پاکستان از هند، همین نام کاربرد داشت، اما پس از استقلال پاکستان، این روز به نام «عید میلاد النبی» (ص ) تغییر یافت. در این روز، مردم با خواندن سرود و شعر و ابیات نغز و بسیار معروف شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی علیه الرحمه، یعنی:

«بلغ العلی بکماله/ کشف الدجی بجماله/ حسنت جمیع خصاله/ صلو علیه و آله»، محافل جشن و شادمانی و سخنرانی خود را گرم و پرنشاط می سازند. همچنین خواندن اشعار دیگر فارسی در این مراسم رواج دارد. گروهی هم دست به راهپیمایی می زنند و از این طریق سرور و شادی خود را بروز می دهند یا  با پخش شیرینی، شادی خود را نشان می دهند.

ریشه اختلاف برای نام گذاری چنین روزی را باید در تلاش طرفدارانی دانست که طرفدار افکار وهابی هستند.

طرفداران عید میلادالنبی (ص ) معتقدند که اگر پیامبر خدا خلق نمی شد، هیچ مخلوقی هم خلق نمی شد، لذا این عید بزرگترین عید جهان است و باید قدر آن شمرده شود؛ از این رو معتقدند این روز حتی اگرنوعی بدعت هم شمرده شود، بدعت خوبی است و باعث افزایش روحیه اسلامی و اخوت در جامعه می شود.

نماز عیدین  

نماز عید فطر و عید قربان در بنگلادش و عموما در کشورهای شبه قاره ، اهمیت ویژه ای دارد و هر شهری معمولا دارای مصلای مخصوص ( عیدگاه ) می باشد که نماز عید اصلی در آنجا برگزار می شود. رسانه های گروهی مانند رادیو و تلویزیون و مطبوعات به صورت کامل خبر بــــرگــزاری مراسم را پخش می کنند. مطبوعات با چاپ عکس های ویژه ای از هر نماز، گوشه هایی از عظمت آن را به تصویر می کشند. تلویزیون بیشترین اهمیت را در اخبار سراسری خود به گزارش های مصور نمازهای عید از پایتخت و شهرستان ها می دهد. در بعضی مصلاها جمعیت نمازگزاران به بیش از یک میلیون نفر می رسد.

علی رغم پخش وانتشار گزارش های کامل مصور از نمازهای عید، متاسفانه فقط به ظاهر امر پرداخته می شود. اصولا مسایل سیاسی، اجتماعی مسایل جهان اسلام، به ندرت در خطبه ها مطرح می شود. در چند سال اخیر تلویزیون بنگلادش سعی کرده است که اخبار مراسم نمازهای عید کشورهای اسلامی از جمله ایران، مالزی، اندونزی و غیره را نشان دهد.؛ مراسم نماز عید ایران که با شکوه خاصی برگزار می شود، توجه و تحسین مردم را بر می انگیزد.

شب برات

شب نیمه شعبان در میان اکثریت قاطع مسلمانان بنگلادش، «شب برات» شناخته شده است. بدین مناسبت اکثر مردم، شب را در مساجد و در حال تعبد و نیایش می گذرانند. مردم به زیارتگاه ها می روند و مزار اولیا و بزرگان مذهبی در این شب رونق خاصی پیدا می کند.

«شب برات» واژه ای فارسی است و نشانگر نفوذ فرهنگ فارسی در این منطقه است. طبق روایات اهل سنت، بعد از شب قدر، شب نیمه شعبان بزرگ ترین و پربرک ترین شب سال محسوب مــی شود کـــه در آن شب خداوند (جل و علا) حیات و ممات و روزی بندگان را مقدر می کنـــد  وگنـــاه گنهکاران را به اغماض می نگرد. خداوند بندگان خود را مخاطب قرار می دهد و می فرمایدکه آیا کسی هست که از من مغفرت طلب کند تا من او را عفو نمایم؛ آیا کسی هست که از من طلب رزق کند تا من به او رزق بدهم. در این باب روایات زیادی درکتب اهل سنت وجود دارد. هر چند طرفداران وهابیت این روایات را جعلی تلقی می کنند. «شب برات» در جامعه بنگلادش سنتی حسنه است و به فرهنگی ریشه دار تبدیل شده است. مردم ترجیح می دهند که آن شب را در مساجد در بیداری و عبادت بگذرانند. روزنامه های بنگلادش گزارش ها و مقاله های ویژه ای در این رابطه انتشار می دهند.  این روز تعطیل رسمــــی است و شیعیان این شب را که سالروز تولد حضرت ولی عصر (عج ) است، گرامی می دارند.[۷]

مراسم مذهبی هندوها به مناسبت بزرگداشت سالروز تولد شری کریشنا

مراسم مذهبی هندوها به مناسبت بزرگداشت سالروز تولد شری کریشنا، خدای آیین هندو، در مجامع هندوها در سراسر بنگلادش در 12 اوت مطابق با 21 مرداد بــــرگزار می شود. جامعه هندوهای بنگلادش با راهپیمایی در خیابان ها، این روز مذهبی را گرامی می دارند.

به گزارش روزنامه اتفاق، «شری کریشنا» برای سرکوب نیروهای شر و سرپرستی از نیروهای خیر به دنیا آمده بود. گفته های وی درکتاب  بهگوادگیتا ( نغمه های آسمانی)، کتاب مذهبی هندوها جمعاوری شده است. منابع هندو حاکی از آن است که تولد شری کریشنا در 1506 ق .م صورت گرفته است. به عقیده آن ها، زمانی که دنیا پر از ظلم و بی دینی شده بود، شری کریشنا، در شهر متورا در هند متولد شد. نام مادر او ودیبوکی و پدر او بشن دیو بود. جامعه هندوهای بنگلادش در این روز با راهپیمایی مذهبی خود، این روز را گرامی می دارند و تعطیل رسمی است.

مراسم آیینی دورگاپوجا

بزرگ ترین عید هندوها در بنگلادش مراسم آیینی دورگا است. این مراسم در ماه کارتیک طبق تقویم بنگالی در فصل پاییز از 6تا9 کارتیک برگزار می شود. بدین مناسبت بت های رنگارنگ در معابد هندوها نصب می شود. بت اصلی این عید که همدوها آن را پرستش می کنند، «دورگا» نام دارد که مادر، دختر و یا الهه زن «حافظ خلقت» نامیده می شود. پرستش از روز ششم ماه کارتیک شروع می شود. روز هشتم معتقدین از صبح تا غروب گرسنگی می کشند و چیزی نمی خورند و در روز نهم خدای دورگا به همراه ولوله جشن و شادی هندوها روی دست آنان حمل شده و به رودخانه «بوری گانگا» انداخته می شود و بدین ترتیب بزرگ ترین جشن هندوهای بنگلادش به پایان می رسد.

در مقاله «جشن پاییزی پرستش دورگا و چند کلام» به قلم آنیندوآکاش، که در روزنامه اتفاق در 23 اکتبر 2001 م به چاپ رسیده است، مطالبی درباره دورگا نوشته شده است. در این مقاله آمده است که در زمان قدیم جنگی بین خدایان شر و خدایان خیر رخ داده بود که خدایان خیر شکست خورده و از بهشت رانده شدند. بعدا خدایان رانده شده نزد خدای شیوا و ویشنو رفته و از آن ها کمک خواستند. بعد از شنیدن شرح مظالم خدایان شر، این دو خدا خشمگین شده و در پی آن، از چهره های آن دو نوری درخشید و از خدایان دیگر بنام برهما، ایندرا و ... نور ساطع شد و از مجموعه این نورها، خدای دورگا در هییت الهه ای زیبا به وجود آمد. این دورگا در عصرهای گوناگون برای سرکوب بدان و پرورش خوبان در این جهان نزول می کند؛ اساس و مبنای پرستش دورگا در این ایام در بنگلادش ریشه در این اسطوره دارد.

طبق اظهارات این نویسنده قبلا این جشن مخصوص اربابان جامعه بوده و بعدها جنبه مردمی یافته است. به مناسبت جشن پرستش دورگا، ادارات یک روز و دانشگاه ها و مدارس کشور در بنگلادش  به مدت هفت روز تعطیل می باشند.

مراسم مذهبی آبتنی هندوها ( آشتومی ) در بنگلادش 

پیروان مذهب هندو در بنگلادش، در آبراه «لانکال بند» در ناراین گنج، در حومه جنوب شرق شهر داکا، مراسم تاریخی آیینی خود به نام «آبتنی هشتمین» را جشن می گیرند. مکان این مراسم ویژه آبتنی در ساحل رود «براهماپوترا» به وسعت سه کیلومتر می باشد.

این مراسم هر ساله در ماه «چوبترا» ( آخرین ماه به تقویم بنگالی)، مطابق با هشتم ماه هجری، برگزار می شود. در این منطقه 10 معبد، 6 آستانه ،3 پناهگاه و 13 جایگاه آبتنی هندوها وجود دارد. در این مراسم علاوه بر هزاران هندو از داخل بنگلادش، جمعیت بی شماری از هندوستان و نپال نیز شرکت می کنند. این مراسم در حدود سه روز طول می کشد.[۸]

جشن های ملی بودایی های عشایر

جشن های بوداییان بنگلادش هر ساله به مناسبت آغاز سال نو بنگالی برگزار می شود. مهم ترین آن ها به شرح هستند:

جشن بدر پرو بار ونا

پیروان آیین بودا در بنگلادش باعشق و علاقه خاص مذهبی خود جشن بدر پرو بار ونا را،که بزرگ ترین عید مذهبی آنان محسوب می شود، برگزار می کنند. از جمله برنامه های این روز پرتاب بادبادک های آتش به هوا و رعایت سکوت برای طلب خیر همگان است. در این روز در معابد بودایی ها، مراسم اعطای خرقه مذهبی به روحانیون بودایی صورت می گیرد.[۹]

بودا پورنیما

در 29 آوریل هر سال، پیروان آیین بودا، بزرگ ترین جشن مذهبی خود را به نام «پورنیما» برگزار می کنند. بدین مناسبت سازمان های مختلف بودایی برنامه های گوناگونی تدارک می بینند. دولت بنگلادش نیز این روز را تعطیل رسمی اعلام کرده است. بنا به روایت بودایی ها در چنین روزی «بودا» بنیانگذار آیین بودایی، متولد شده است .[۱۰]

29 آوریل، اولین ماه از سال

بودایی ها دراولین ماه سال بنگالی بزرگترین عید خود را با نام جشن «بدر کمال» برگزار می کنند و بدین مناسبت یک روز تعطیل است.

16مارس، سالروز تولد شیخ مجیب الرحمان 

سالروز تولد شیخ مجیب الرحمان بنیانگزار استقلال بنگلادش، بعد از روی کارآمدن دولت خانم شیخ حسینه دختر ایشان، بنگلادش این روز را تعطیل رسمی اعلام کرده است.

26مارس، روز استقلال ملی بنگلادش

در 26 مارس 1970 ارتش پاکستان به ارتش بنگلادش در داکا یورش برد و اقدام به سرکوب آزادیخواهان کرد و در نهایت منجر به استقلال بنگلادش شد. به یادبود آن روز، در تاریخ بنگلادش این روز، روز استقلال و ملی شناخته می شود و تعطیل رسمی است.

16دسامبر، روز پیروزی 

در چنین روزی در پی جنگ 9 ماهه داخلی در 1971، نیروهای پاکستان از ارتش هند، که پشتیبان چریک های آزادیبخش بنگلادش بودند، شکست خوردند و مجبور به  ترک بنگلادش شدند. به همین مناسبت این روز را روز پیروزی نامیده اند و تعطیل رسمی است.

اولین ماه مه، روز کارگر

اولین روز ماه مه سال میلادی همچون کشورهای دیگر جهان، روز کارگر و به نام روز مه برگزار می شود و بدین مناسبت یک روز تعطیل رسمی است.

15 اوت، روز سوگواری ملی

از زمان روی کارآمدن دولت خانم شیخ حسینه، روز قتل مجیب الرحمان به دست کودتاچیان نظامی در سال 1957، روز سوگواری ملی نامیده شده و تعطیل رسمی است.

14آوریل، روز بنگال 

روز اول سال بنگالی است و تعطیل رسمی است.

آخرین چهارشنبه ماه صفر 

آخرین چهارشنبه ماه صفر به عنوان یادگار روز بهبود نسبی کسالت رسول خدا (ص ) در بستر بیماری، این روز تعطیل اختیاری رسمی است، یعنی ادارات دولتی باز است و فقط موسسات آموزشی تعطیل است.

فاتحه یازدهم، 11ماه ربیع الثانی 

سالروز وفات شیخ عبدالقادر جیلانی ( گیلانی ) یک روز تعطیل رسمی است و بدین مناسبت موسسات آموزشی کشور نیز تعطیل و مابقی مراکز اختیاری است.

27ماه رجب، شب معراج

این روز به نام یادگار معراج النبی (ص ) برگزار می شود و یک روز تعطیل رسمی اختیاری است، به خصوص موسسات آموزشی تعطیل است.

تعطیلات دیگر

علاوه بر روزهای مذکور، برای پیروان مذهب هندو 10 روز، برای مسیحیان 8 روز و برای بودایی ها 5 روز تعطیل در نظر گرفته شده است. شایان ذکر است که برای موسسات آموزشی در بنگلادش در سال یک ماه تعطیلات در فصل تابستان است و ماه رمضان را نیز عموما در تعطیلی به سر می برند.

موزه ها

ریشه های تاریخی و تمدنی بنگلادش را باید در زمان های گذشته جستجو کرد. موزه‌های متعدد در این کشور، نشانگر میراث فرهنگی قوی آن است.

موزه تحقیقاتی ورندا

«موزه تحقیقاتی ورندا»(Varenda)در شهر راجشاهی، در سال 1910 تاسیس شد. این موزه زیر نظر خانواده «کومارسرات کومارروی»(Kumar SaratKumar Roy) اداره می شود. خانواده «نرندرا نارایان روی»(Narendra Narayan Roy)و «چودری بالده»، موسس موزه دیگری است که به نام «بالده‌ها»(Baldha) خوانده می شود و در شهر داکا در سال 1925م تاسیس شده است.

موزه های دیگر عبارتند از:

«موزۀ داکا»، «موزه رامالا» و «موزه کومیلا» که در سال 1913م تاسیس شده اند. «موزه داکا ساهیتاپریشاد» (Dhaka sahitya parishad )، «موزه رانگ پور» -(Rangpur Museum)، «موزه ساهیتا پریشاد» و «سیلهت پریشاد» را باید به لیست موزه‌های قبل از سال های 1947 افزود که بنگال هنوز جزو مستعمرۀ بریتانیا بود. اولین موزه‌ای که به شیوۀ معماری سنتی ساخته شد، موزه شهر پهارپور(Paharpur)است که در سال 1957 بنا شد. در سال های بعد یعنی 1966 و 1967 به ترتیب موزه‌هایی به همین سبک در کومیلا و بهارپور احداث شد.

خانه شاعر معروف زبان بنگالی

خانه شاعر معروف زبان بنگالی، «رابیندرانات تاگور»، که به «کوتی باری»-(Kuthibatri)معروف است، در «شیلی دها» (Shilaidaha)در منطقۀ کوشتیا در سال 1957 ساخته شد و بعدها آن را توسعه دادند و نهایتا به صورت موزه درآمده است. در چیتاگنگ، موزه‌ای در سال 1967 ساخته شد که ویژه صنایع محلی و سنتی است. در دیناچ‌پور نیز موزه‌ای در سال 1961 ساخته شده است. موزۀ مرکزی در سال 1966 میلادی در شهر داکا ساخته شد و موزۀ داکا در سال 1975، به این موزه الحاق و با نام «موزۀ مرکزی بنگلادش»  خوانده شد. در 20 سپتامبر 1983م، ساختمان جدیدی در شاه باغ ساخته شد و همۀ اشیا موجود در موزه داکا به این موزه یعنی «موزه ملی بنگلادش» انتقال یافت. در حال حاضر بیش از هشتاد موزه در کشور بنگلادش وجود دارد که اسامی معروفترین آن ها به این شرح است:

  • موزه آزادی (جنگ برای آزادی و استقلال بنگلادش)؛
  • موسسه فرهنگی عشایری قومی دررانگاماتی؛
  • موزه قصر نواب در داکا؛
  • موزه ضیا، درخانه چیتاگنگ [۱۱]؛
  • موزه یادبود عثمانی در سیلهت که در منطقه داکانگری می‌باشد؛
  • موزه لالان(Lalan) در چییوریا (Chheuria)؛
  • موزه «حسن راجا» در سونام گنج (Sunamganj).
  • مقبره دو نفر از شعرای بزرگ حماسی سرای بنگلادش در این دو موزه بنا شده و از این حیث معروفند.

فهرست موزه‌های موجود در مراکز شهرها

  • شهر بوگرا(Bogra)؛
  • موزه زیلا پریشاد (Zila Parishad)؛
  • شهر چیتاگنگ (Chittagong)؛
  • موزه نژادها و فرهنگ شناسی؛
  • موزه انستیتو تحقیقاتی جنگلی؛
  • موزه دانشگاه چیتاگنگ؛
  • موزه ماهی ها درشهر چاندپور (Chandpur)؛
  • موزه ماهی ها در شهر کامیلا (Comilla)؛
  • موزه رامالا؛
  • شهر کوکس بازار (Coxs Bazar)؛
  • موزه ماهی ها در شهر داکا (Dhaka)؛
  • موزه ملی بنگلادش؛
  • موزه فرهنگ و آداب رسوم سنتی در آکادمی بنگلا؛
  • قلعه لال باغ؛
  • موزه علوم و تکنولوژی؛
  • موزه ملی هنر شیل پاکالا آکادمی؛
  • موزه کارت پستال؛
  • موزه زین‌العابدین شیشو چیتراشالا؛
  • موزه گیاه شناسی بنگلادش؛
  • موزه تعاونیهای روستایی – صنعتی؛
  • گالری طراحی نساجی، کاشی، سرامیک وصنایع دستی؛
  • موزه بچه‌ها در شیشو آکادمی؛
  • داکانگر جادوگر؛
  • موکتی جودا، جادوگهر؛
  • موزه شیخ مجیب الرحمن در بنگاباندا؛
  • موزه پلیس؛
  • موزه علوم؛
  • شهر دیناج پور؛
  • موزه دیناج پور؛
  • شهر زیدپور؛
  • موزه زید پور؛
  • شهر کوشتیا؛
  • شهر میمنسینگ؛
  • موزه میمنسینگ؛
  • موزه زین‌العابدین سنگراشالا؛
  • شهر کیشوگنج؛
  • موزه کیشو گنج؛
  • شهر راجشاهی؛
  • موزه تحقیقاتی ورندا؛
  • آکادمی کلکسیون؛
  • شهید لسمیتری سنگراشالا دردانشگاه راجشاهی؛
  • شهر رانگ پور؛
  • موزه رانگ پور؛
  • شهر رانگاماتی؛
  • موسسه فرهنگی قومیت‌ها؛
  • شهر ستم گنج؛
  • موزه راجاحسن.

فهرست موزه‌های خارج از مراکز شهری

  • سونارگان؛
  • موزه هنرهای فولکوریک بنگلادش در نزدیک شهر داکا؛
  • بیریسیری؛
  • موزه آکادمی فرهنگی آپاجاتیا نزدیک شهر میمنسینگ؛
  • چیوریا؛
  • موزه لالان نزدیک شهر کوشتیا؛
  • شیری دها؛
  • موزه یادبود تاگور در شیری‌دها کاتوبوری کوشتیا؛
  • ماهاشتانا؛
  • هنرهای معماری ماهاشتانا نزدیک شهر بوگرا؛
  • شاه جادپور؛
  • موزه یادبود کاچیربوری نزدیک پابنا؛
  • پهارپور؛
  • موزه هنرهای معماری در نزدیک شهر ناگودان؛
  • گوروداسپور(خابجی پور)؛
  • موزه چالان‌بی در منطقه راجشاهی؛
  • مینی ماتی؛
  • موزه هنرهای معماری نزدیک شهر کومیلا؛
  • موزه جنگ آزادیبخش.

لیست فوق شامل همۀ موزه‌های کشور نمی‌شود، زیرا دانشگاه ها، کالج‌ها و موسسات آموزشی بنگلادش هر یک برای خود موزه‌های مخصوصی دارند.

فرهنگ كتابت، كتابداری و كتابخانه در بنگلادش

مسلما رشد کتابخانه‌ها رابطۀ مستقیم با توسعۀ آموزش در کشور دارد. کتابخانه‌ها در بنگلادش به چهار گروه تقسیم می‌شوند:

  • کتابخانه‌های دانشگاهی؛
  • کتابخانه‌های عمومی؛
  • کتابخانه ملی؛
  • کتابخانه ویژه( اختصاصی).

قرن نوزدهم مصادف با تاسیس کتابخانۀ عمومی و کتابخانه درکالج‌های کشور است. هر یک از این کالج‌ها به نوبۀ خود دارای مجموعه‌ای از کتب مفید و ارزشمند هستند که دانشجویان و علاقه‌مندان از آن بهره مند می شوند.

طرح تاسیس کتابخانۀ عمومی در بنگلادش به نیمۀ قرن نوزدهم باز می‌گردد. در سال 1854 چهار کتابخانۀ بزرگ عمومی به نام های کتابخانه عمومی «وودبرن» (Woodburn)در بوگرا، کتابخانه عمومی «جیسور» (Jessore)، «کتابخانه عمومی باریسال»(Barisal) و کتابخانۀ عمومی «رنگپور»(Rangpur)گشایش یافتند. دولت در سال 1958، کتابخانۀ عمومی مرکزی در شهر داکا را تاسیس کرد. دانشگاه داکا در سال 1921 تاسیس شد که با رشد کتابخانه آکادمی بنگلادش همراه بود. در کتابخانه کالج بیش از 18000 جلد کتاب وجود داشت که هستۀ مرکزی کتابخانه دانشگاه داکا را تشکیل می‌داد. این کتابخانه در طول عمر 91 ساله خود، بزرگ ترین کتابخانۀ آکادمی کشور است. در این میان باید اذعان داشت که کتابخانه آکادمی دانشگاه های دیگر نیز از رشد خوبی برخوردار بوده‌اند.

در زمینۀ کتابخانه‌های ویژه، ذکر این نکته ضروری است که از نیمه‌های دهه 60 قرن بیستم، «کتابخانه ویژه» (اختصاصی) و مراکز اسناد و اطلاعات، توانسته‌اند در زمینه‌های مختلف تحقیقاتی خدماتی، با کمک افراد و شخصیت‌ها و آژانس‌های تخصصی، رشد و توسعه درخور توجهی پیدا کنند. «کتابخانه ملی» که مخزن مرکزی همۀ انتشارات و اسناد در بنگلادش است، دقیقاٌ پس از استقلال این کشور توانسته‌ است جایگاه مهمی برای خود کسب کند. در دهۀ سوم قرن بیستم نیز تعداد زیادی کتابخانۀ خصوصی به ابتکار خانواده های زمیندار تاسیس شد که از میان آن ها کتابخانه‌های خاندان «زمینداربلده» (Baldah)، «مهاراجه»(Maharaja) و «دیناجپور»(Dinajpur)درخور توجه هستند. کتاب های این کتابخانه ها بعدها در اختیار کتابخانۀ مرکزی عمومی بنگلادش قرار داده شد. از نظر آماری، تعداد کتاب های موجود در کتابخانه های دانشگاه های معروف بنگلادش به شرح زیر است:[۱۲]

جدول شماره 1. تعداد کتاب های دانشگاه های معروف بنگلادش

نام کتابخانه تعداد کتب سال تاسیس
کتابخانه دانشگاه داکا 550000جلد 1921م
کتابخانه دانشگاه راجشاهی 300000جلد 1953م
کتابخانه دانشگاه مهندسی و تکنولوژی بنگلادش 150000جلد 1961م
کتابخانه دانشگاه کشاورزی بنگلادش 200000جلد 1961م
کتابخانه دانشگاه چیتاگنگ 150000جلد 1966م
کتابخانه دانشگاه جهانگیر نگر 100000جلد 1970م
کتابخانه دانشگاه اسلامی 10000جلد 1986م
کتابخانه دانشگاه شاه جلال 10000جلد 1991م
کتابخانه دانشگاه خولنا 10000جلد 1991م

از میان کتابخانه‌های فوق، کتابخانه دانشگاه داکا دارای نادرترین کتاب ها است و مجموع کتاب های این کتابخانه، به زبانهای بنگالی، سنسکریت، فارسی و عربی می‌باشد.

کتابخانه‌های عمومی

کتابخانه عمومی داکا، در سال 1958 تاسیس شد. به دنبال تاسیس این کتابخانه، در شهرهای چیتاگنگ، کولنا و راجشاهی نیز کتابخانه‌های عمومی تاسیس شد.

در سال 1962 کتابخانۀ مرکزی به نام «کتابخانه مرکزی پاکستان» باهدف جمعاوری مواد انتشاراتی، درداکا تاسیس شد که پس از استقلال این کشور، به «مرکز کتابخانه عمومی بنگلادش» تغییر نام داد.

در وزارت فرهنگ بنگلادش، بخشی  به نام «کتابخانه‌های عمومی» در سال 1983 تاسیس شد. کتابخانه‌هایی که در نیمۀ قرن نوزدهم تاسیس شده‌اند، شامل کتابخانه‌های راجشاهی (1871م)، داکا (1874م)، کومیلا (1884م)، پابنا (1890م)، ناکالی (1871م)، سیهلت (1871م)، چیتاگنگ (1904م)، کوکس بازار(1906م)، منشی گنج(1908م)، کیشور گنج (1909م)، کوشتیا (1914م)، فریدپور(1914م)، کولنا(1914م)، دیناجپور (1930م) و میمنسینگ (1930م) می‌باشند که ابتدا توسط افراد خیر و غیر دولتی تاسیس شدند و سپس تحت پوشش و حمایت دولت قرار گرفتند. در حال حاضر تعداد اینگونه کتابخانه‌ها در سطح کشور به 883 باب رسیده است. تعدادکتب در هر یک از کتابخانه‌های فوق، حدود 1500 جلد می‌باشد. «کتابخانه ملی بنگلادش» تحت نظارت «مدیریت آرشیو ملی کشور» در وزارت امور فرهنگ قرار دارد و محلی برای جمعاوری همۀ اسناد و انتشارات کشور می باشد.

کتابخانه‌های اختصاصی

بیش از یکصد کتابخانۀ اختصاصی وابسته به ارگان ها و سازمان ها ومراکز دولتی و غیر دولتی تخصصی وجود دارد که بیشتر آن ها در شهر داکا وجود دارند، مانند: مرکز تحقیقات کشاورزی، بانک کشاورزی، صنایع سبک و سنگین، دایره اطلاعات آموزشی و مراکز آموزشی، انستیتو مطالعات بنگلادش، کمیسیون انرژی اتمی، دایره توسعه صادرات، کمیسیون طرح و برنامه، وزارت امورخارجه، کشاورزی، مجلس، آکادمی بنگلا، موزه، جامعه آسیایی.[۱۳]

اطلاعاتی در مورد کتابخانه عمومی داکا

این کتابخانه تحت نظارت وزارت فرهنگ می‌باشد که به منزله هستۀ مرکزی عمل می‌کند و مجموعا در هر یک از 64 مرکز تقسیمات کشوری، یک باب کتابخانۀ عمومی دارد. کتابخانۀ عمومی در شهر داکا، از نظر بنا و تجهیزات داخلی، دارای سالن مطالعات، سالن برای کودکان و سالن برای عموم می‌باشد. همچنین دارای آمفی‌تیاتر بزرگی است که حدود پانصد نفر گنجایش دارد. کتابخانۀ عمومی در داکا دارای محوطۀ بزرگ و باز است که به مناسبت‌های مختلف از آن استفاده می‌شود. این کتابخانه، آمفی‌تئاتر خود را برای انجام برنامه‌های متعدد، اجاره می‌دهد و معمولا جلسات فرهنگی و هنری و اسلامی سازمان های مختلف در این مکان برگزار می‌شود. نمایندگی فرهنگی ج.ا.ایران نیز بعضی از برنامه های فرهنگی خود را در این محل برگزار می کند. روزانه صدها نفر برای مطالعه و یا کارهای تحقیقاتی به این مکان مراجعه می‌کنند. تعدادی کتاب فارسی نیز در این کتابخانه وجود دارد که به علت عدم استفاده از آن ها، درحال از بین رفتن هستند.[۱۴]

نیز نگاه کنید به

فرهنگ عمومی ژاپن؛ فرهنگ عمومی سودان؛ فرهنگ عمومی زیمبابوه؛ فرهنگ عمومی سوریه؛ فرهنگ عمومی افغانستان؛ فرهنگ عمومی سنگال؛ فرهنگ عمومی کوبا؛ فرهنگ عمومی کانادا؛ فرهنگ عمومی لبنان؛ فرهنگ عمومی تونس؛ فرهنگ عمومی روسیه؛ فرهنگ عمومی چین؛ فرهنگ عمومی ساحل عاج؛ فرهنگ عمومی مصر؛ فرهنگ عمومی فرانسه؛ فرهنگ عمومی اسپانیا؛ فرهنگ عمومی اوکراین؛ فرهنگ عمومی قطر؛ فرهنگ عمومی سیرالئون؛ فرهنگ عمومی اتیوپی؛ فرهنگ عمومی مالی؛ فرهنگ عمومی تاجیکستان؛ فرهنگ عمومی گرجستان؛ فرهنگ عمومی قزاقستان؛ فرهنگ عمومی سریلانکا؛ فرهنگ عمومی تایلند؛ فرهنگ عمومی آرژانتین؛ فرهنگ عمومی اردن

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ The daily Ittefag , 15 April (1999) Bangladesh
  2. Alfred, L. and Lindsy, R. (2009) Food of the World: Afghanistan and Bangladesh. Delhi: Global Media Publications, p.34-50
  3. در این محاسبه به جای 12 ربیع الاول، اول ماه محرم یعنی 16 جولای 622 م مبنای محاسبه آغاز سال قرار گرفت
  4. روزنامه انقلاب،  14 آوریل 2003 م
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ برگردان به فارسی
  6. روزنامه انقلاب – داکا: 10 ژوین 1995 م – نویسنده استاد حسن عبدالقیوم
  7. روزنامه انقلاب ، 7 فوریه 1999 م ، داکا ، بنگلادش
  8. روزنامه بنگلادش آبزرور ، داکا – بنگلادش ، 24/3/99
  9. روزنامه اتفاق ، 25 اکتبر 1999 م ، داکا ، بنگلادش
  10. روزنامه اتفاق ، داکا، بنگلادش، 29 آوریل 1999/9=اردیبهشت 78
  11. محلی است که رییس جمهور بنگلادش در آنجا کشته شده است
  12. تا زمان نگارش این کتاب
  13. The Independent Bangladesh Yearbook 1991, Dhada, p.p.111-114
  14. توسلی محمد مهدی علی زاده ،کندی ،عزیز ،توسلی، سینا (1391) جامعه و فرهنگ بنگلادش تهران سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی