فرهنگ عمومی اسپانیا
در اسپانیا آداب و رسومی وجود دارند که بین اسپانیاییها بسیار متداول بوده و شامل موارد زیر میشوند:
خواب نیمروز
خواب نیمروز، یک سنت است که به ویژه در شهرها رو به کاهش گذاشته است.ریتم طبیعی روز در اسپانیا معمولا به دو دوره صبح و عصر، با یک استراحت دو یا سه ساعت برای ناهار تقسیم شده است.اسپانیایی عادت دارند بعد از ناهار بین 15 تا 30 دقیقه و حداکثر یک ساعت به منظور داشتن کارایی بالاتر در طول روز, یک استراحت و خواب نیمروز داشته باشند چرا که در اسپانیا مردم دیر به رختخواب رفته و صبح زود بیدار میشوند. اسپانیایی ناهارهای طولانی مدت که معمولا دو ساعت به درازا میکشند را بسیار میپسندند. در طول این زمان، رستورانهای خیابانها بسته هستند زیرا اسپانیاییها برای صرف نهار به خانه بر میگردند.
نمای زندگی در خیابان
تفریح و خوش گذرانی در شب هنگام آغاز شده و حتی تا سپیده دم به طول میانجامد. گرمای تابستان در مناطق مرکزی و جنوبی شبه جزیره باعث تقویت این موضوع است.زندگی شبانه دیرشروع میشود. بسیاری از باشگاهها، حتی در شهرهای نسبتا کوچک در نیمه شب باز بوده و تا صبح همچنان بازهستند. در مادرید و در دیگر شهرهای بزرگ در تابستان ، رایج گردیده که انجام برنامههای فرهنگی تا ساعت دو ادامه یابد.
اسپانیایی به بیرون رفتن، پیاده روی کردن و دیدن مردم علاقمندند و دوست دارند که دیگران آنها را ببینید. رسم است که بسیار با ظاهر آراسته بیرون بروند حتی اگر قصد خرید از نزدیک خانه را داشته باشند. اسپانیاییها به خوب لباس پوشیدن اهمیت میدهند و مقدار زیادی از پول خود را صرف آن میکنند. تماشای مردم در خیابان عجیب نیست و حتی یک عمل بسیار معمول است و علاوه بر این چشم در چشم دیگران دوختن و حفظ ارتباط چشمی طولانی مدت، به عنوان یک رفتار بد تلقی نمیشود.
زندگی اجتماعی
اسپانیاییها عادت دارند عصرها و بعد از کار برای ملاقات دوستان به بارها یا میخانهها میروند و معمولا یک غذای سبک مانند گوشت، ژامبون، ترشی، پنیر همراه با یک لیوان شراب یا آبجو سفارشی میدهند و اینکار را با رفتن از باری به بار دیگر و خوردن غذاهای سبک ادامه میدهند. یک نکته بسیار جالب در اسپانیا، کف بارهاست که پوشیده از ته سیگار، دستمال کاغذی و هسته زیتون هستند. این بدان معنی است که اگر کف مکانی عاری از این نوع چیزها باشد در نظر مردم بد جلوه میکند. در میان دوستان، یک نفر سهم بقیه را پرداخت میکند و دفعه بعد دوست دیگری تا به این ترتیب دور کامل شود و یا اینکه مجموع هزینهها بطور مساوی بین افراد تقسیم میشود. تقریباً هیوقت مردم صورتحساب خود را پرداخت به صورت جداگانه و یا فردی پرداخت نمیکنند. همچنین، معمول است که افراد به هنگام خروج از بار، حتی اگر برای اولین بار به آنجا رفته باشند، از خدمتکاران با لحنی خودمانی و دوستانه خداحافظی میکنند.
علاوه بر این، در بسیاری از شهرهای اسپانیا مردم برای نوشیدن شراب به مناطق قدیمی که در آنها بارها یا میخانهها واقع شدهاند میروند تا به معاشرت با دیگران پرداخته و یا شایعه سازی کنند. این اصطلاحی است که برای صحبت کردن در مورد دیگران یا مناسبتها استفاده میشود و در میان مردم اسپانیا بسیار رایج است.
اسپانیاییها عادت دارند از هر دری سخن بگویند و در مورد همه چیز اظهار نظر کنند و این به خاطر آن است که احساس میکنند همه چیز را میدانند و این چیز بدی به نظر نمیرسد. اینکار را برای بحث درباره نظرات دیگران انجام نمیدهند بلکه به خاطر این است نشان دهند صاحب نظرات صائبی هستند. شایعترین مکالمات اسپانیاییها راجع به فوتبال، شایعات مشهور، زندگی همسایگان، کمبود پول و یا بحران و بیماری است. ارتباط شفاهی بسیار پسندیده است و دوست دارند که به طور مستقیم باشد با این وصف، دادن یک پیشنهاد بصورت کتبی مذموم است هر چند ارسال و دریافت کارتهای تبریک را میپسندند. مردم هنگام صحبت با غریبهها آنها را "شما"خطاب میکنند اما به محض اینکه بتوانند ضمیر تو را به کار میبرند،از شما تنها برای غریبهها، افراد مسن و یا صاحب منصب استفاده میکنند. معمولاً در ملاقات با کسی دست میدهند و موقع خداحافظی، زن و مرد، اگر با هم آشنا باشند با بوسیدن گونهها از هم خداحافظی میکنند و در غیر اینصورت دست میدهند. اگر هر دو نفر مرد باشند یکدیگر را در آغوش میگیرند یا یک ضربه کوچک به پشت هم میزنند. در سلام کردن اگر هر دو زن باشند همدیگر را میبوسند و اگر بین زن و مرد آشنایی وجود داشته باشد نیز به همین روش سلام میکنند.
زندگی خانوادگی
مردم اسپانیا بسیار خونگرمند و این را بروز میدهند. تجربه آشنایی با یک خانواده اسپانیایی گواه این مدعاست. سلام کردن با حرکات محبت آمیز مثل بوسیدن و یا در آغوش گرفتن انجام میشود. این رسم بسیار بین مادر بزرگ و یا خالهها و عمههای مسن رایج است حتی اگر شما غریبهای باشید که برای اولین بار به دیدن آنها میروید، و یا حداقل با یک دست دادن خوب و یک رفتار بسیار دوستانه به شما خوش آمد میگویند. تماس فیزیکی نوعی معاشرت و برقراری ارتباط بوده و در میان اسپانیاییها پسندیده شمرده میشود.
هنگام دیدن یک خانه اسپانیایی، نباید ساکت ماند باید خوشحالی خود را از بودن در آن خانه ابراز کرد و در مورد مبلمان و دکوراسیون منزل یا غذا نظر خوب داد. معمولاً در جواب چیزهایی مثل واقعا ؟ یا اینطور فکر میکنی؟ خواهند گفت و پس از این اصرار به نشان دادن بقیه خانه خواهند داشت. همچنین نشان دادن عکسهای خانوادگی، اتومبیل درون پارکینگ و یا برخی میراثهای خانوادگی، امری معمول است.
خوب است اگر کسی به نهار یا شام دعوت میشود، یک هدیه برای میزبان به همراه ببرد. این رسمی است که در برخی کشورهای دیگر نیز وجود دارد، برای مثال، یک بطری شراب خوب یا شکلات و شیرینی.
در خانوادههای اسپانیایی عاداتی است که شاید برای خارجیها عجیب هستند، مانند پوشیدن کفش در داخل خانه، روشن گذاشتن تلویزیون در یک اتاق در حین انجام فعالیتهای دیگر، معمولا خانواده برای صحبت در یک اتاق با تلویزیون روشن جمع میشوند اما توجهای به آن نمیکنند[۱]."
سلیقه غذایی
"خلاصه کردن همه غنای غذاهای اسپانیایی در یک خط دشوار است.جغرافیا، فرهنگ و آب و هوا آشپزی بسیار متنوعی را در دستور العملها و سبکهای پخت و پز ایجاد کرده است. تمدنهای مختلفی که وارد شبه جزیره شدهاند نیز رد پای خود را حتی تا به امروز باقی گذاردهاند. بخش عمده ای از این تاثیر مرهون سنت یهودی و مراکشی است.
ماهی بخش مهمی از رژیم غذایی اسپانیایی است. رسم است که آن را تازه کنند. بسیاری از مناطق دور از ساحل نیز عرضه روزانه دارند و این تهیه غذاهای خوشمزه را ممکن میکند. با این حال گوشت، معمولا بیشتر در داخل کشور رایج است. جا دارد به روغن زیتون که سابقه باستانی در غذاهای مدیترانهای دارد نیز اشاره کرد. پائیا شناخته شده ترین غذای اسپانیایی در خارج از کشور است.
لیست مختصری از غذاهای مرسوم و محبوب میتواند به شرح زیر باشد:
شیر برنج، روده شکم پر خوک، پاتیل، سوسیس، خوراک آب پز گوشت و سبزیجات، پنیر خامهای، اِسکودیا یا سوپ مخصوص کاتالونیا، فابادا یا خوراک لوبیا سفید و گوشت خوک، رشته فرنگی، سوپ گاسپاچو، آرد غلات بو داده، نوشیدنی نیشکر، ژامبون، مارمیتا یا خوراک ماهی تن همراه با پیاز و سیب زمینی و گوجه فرنگی، سوسیس خون یا پودینگ سیاه، نان خرده،اُروخو یا نوشیدنی الکلی انگور، نان و گوجه فرنگی، پائیا، اسپایک پینچو یا ساندویچ لقمهای، خوراک تره فرنگی، پنیر، سالمورِخو یا پوره نان و سیر و سرکه و گوجه فرنگی، سَنگریا یک نوع نوشیدنی الکلی مرکب از شراب و میوه و لیکور، شراب سیب، املت سیب زمینی، ساندویچ، شراب، چولتون دِ آویلا نوعی استیک گوشت، پای مخصوص عید فصح، پیل پیل خوراک ماهی کاد به همراه روغن زیتون و سیر و فلفل، سیرابی مخصوص مادرید، سیب زمینی آبپز پوست نکنده.
شیرینی پزی مناطق اسپانیا
شیرینیپزی اسپانیایی دارای عناصر مشترکی است، با این حال تهیه بعضی دسرها و شیرینیها بر حسب مناطق مختلف، متفاوت است. تفاوتی که بین غذاهای اسپانیایی وجود دارد، در بین شیرینی جات آن دیده نمیشود و به نظر میرسد در مقایسه با غذاها یکدست تر هستند.
شیرینی و دسر
تنوع دسر و شیرینیها در آشپزی اسپانیایی با تنوع غذاها قابل مقایسه است. بسیار معمول است که هر منطقه دسر خاص خود با استفاده از میوه و یا ادویه مخصوص منطقه خود را دارد. شیرینی پزی در اسپانیا، دارای سابقهای طولانی است که به دوران روم باستان و سلیقه و طعم آن به فراوانی عسل اسپانیا بر میگردد. دوناتها، پاستاهای کاستیا و کیکهای پفکی بسیار مورد پسند و رایج هستند. دوره اندلس در جنوب اسپانیا تعداد بسیاری شیرینی با دستور العمل عربی برجای گذاشته است علاوه بر این مارسیپان، نان بادامی و قطاب نیز دارند. آنها در سراسر کشور گسترش پیدا کردهاند. برخی از آنها مربوط به جشنوارههای مذهبی مسیحی هستند به عنوان مثال رول پیچیده پادشاهان یا در کریسمس: نان بادامی، کماج، دراژه بادام و غیره. شکلات در شیرینی پزی اسپانیایی به عنوان یک نوشیدنی استفاده میشود و استفاده از آن تحت تاثیر نفوذ فرهنگ خارجی است.
بادام یک ماده مهم در شیرینی پزی اسپانیایی است و این به واسطه فراوانی آن در اسپانیایی شیرینی میباشد. شکلات نیز به عنوان تزیین و ماده تشکیل دهنده بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. در شمال اسپانیا نیز به همین ترتیب شیرینی تهیه میشود و اغلب از وانیل برای معطر کردن آن استفاده میشود. شیرینی و دسرهای اسپانیایی بسیار متنوع هستند و در این تنوع که کاملاً وابسته به وجود مناطق مختلف در کشور میباشد، هیچ شیرینی که جنبه ملی داشته باشد وجود ندارد ، چیزی که در مورد غذای اسپانیایی نیز صدق میکند. آداب و رسوم اسپانیا برای سرو شیرینی و دسر مانند دیگر کشورهای اروپاست: اغلب در صبحانهها، بعد از وعدههای غذایی و در میان وعدههای رایج استفاده میشوند.
شیرینی کریسمس
نان بادامی آلیکانته یکی از شیرینیهای رایج در کریسمس اسپانیاست. باید گفت از میان رسوم شیرینی پزی اسپانیا، سنت مربوط به برگزاری جشن کریسمس دارای جایگاه خاصی است و در این مدت در تمام کشور آماده سازیهای مشترکی وجود دارد. نان بادامی، شیرینی بسیار رایج این جشن بوده و به طور سنتی به دو نوع نان بادامی آلیکانته با بادامهای قابل رویت(در زبان عامیانه به نان بادامی سفت معروف است) و نان بادامی خیخونا با بادامهای آسیاب شده و ظاهری خمیری شکل (که به نان بادامی نرم شناخته میشود) تقسیم میشود. هر دو شکل این شیرینی جزء خوراکیهای کریسمس اسپانیایی هستند. بعدها مدلهای دیگری نیز به آنها اضافه شد مانند نان بادامی زرده تخم مرغی، نان بادامی میوهای، نارگیلی و غیره. در این ایام معمولاً در کنار نان بادامی، مارسیپان و داژههای بادامی در اندازههای مختلف (اما همیشه سفید رنگ) و کیک بادامی و چیزهای دیگر نیز وجود دارد. اغلب این شیرینیها در مرکز میز گذاشته میشوند و در طول جشن و تعطیلات به بازدید کنندگان تعارف میشوند.
از اواسط قرن بیستم، روز قبل از سال نو مد شده است که با طلوع آفتاب در برخی از اماکن عمومی، کافهها و شکلات فروشی صبحانه شکلاتی با بامیه سرو شود. در روز پادشاهان رایج است که بعنوان عصرانه "روسکون پادشاهان" (نوعی کیک کرم دار حلقوی بزرگ) سرو شود. این کیک که از آرد گندم معطر با اسانس شکوفه پرتقال تهیه میشود، حاوی یک هدیه کوچک است و بسیاری از مردم با آداب و رسوم مختلف دور هدیهای که توسط یکی از دوستانشان پیدا شده حلقه میزنند. این میان وعده آخرین خوراکی مخصوص کریسمس در اسپانیا محسوب میشود.
شیرینی عید پاک
شیرینی عید پاک در برخی از مناطق اسپانیا تهیه میشود. مثال زنده آن نان ساردین آراگون است. اما نمونه سنتی تر آن در سراسر کشور نان تست است که بدون استثنا در دستور غذاییهای خانگی و انواع دسر منوهای اکثر رستورانها یافت میشود. در استان والنسیا در عید پاک سوخته نان مرسوم است .
همراه با نان تست، گوش فیل، خاگینه شیرین، دونات ، پودینگ برنج کاستیا، پنکیک گالیسیایی، پان کیک مانچه گا، کیکهای عید پاک و غیره نیز تهیه میشوند. نان شیرینیهای صومعهای اغلب در این تاریخ بیشترین تقاضا را دارند. در میان نانهای نمکی، نان شکم پر و نانهای مخصوص معمول است. کمپوتهای میوه (سیب یا گلابی) نیز رایج هستند.
شیرینی قدسین
این نوع شیرینی از شیرینیهای کلاسیک اسپانیایی است که به افتخار یک قدیس یا ارباب یک مکان تهیه میشود. این نوع شیرینیها در تاریخ نزدیک به سنت خود درست میشود.
- در ژانویه 17 رول سنت آنتون به افتخار این قدیس درست میشود؛
- در 15 مه در مادرید جشنهای سان ایسیدرو برگزار میشود و خوردن دونات سانتا کلارا و همچنین دونات ساده و شکری بسیار متداول است؛
- 19 مارس در جشن سن خوزه در استان والنسیا، تارتهای بادامی تهیه میشود؛
- در 19 آوریل در مادرید و سویل شیرینی مخصوص سن اکسپدیتو آماده میشود که گاهی اوقات همزمان با عید پاک است؛
- در 8 سپتامبر در وایادولید در جشن سن لورنزو کیک سن لورنزو سرو میشود؛
- در 1نوامبر، روز تمام مقدسین مسیحی، در مادرید نوعی شیرینی شبیه شیرینی ساق عروس ،در کاتالونیا شیرینی آرد بادام و در آراگون دونات تهیه میشود.
شکل پوشش
در عصر طلایی اسپانیا (قرون شانزدهم و هفدهم) مد اسپانیایی در اروپا اعمال شد: لباسهای تیره و اغلب مشکی با چند تکه کوچک رنگی: زنجیر طلا، طوق سفید، صلیب.... در هلند، فرانسه و فلاندر این مد در میان مردان رایج بود.
مناطق مختلف اسپانیا در طول تاریخ خود، سبک خاصی از پوشش را بوجود آوردهاند که منحصر به خود ایشان است. نمونه بارز آن لباس محلی است که به ویژه در مراسم و جشنهای محلی خودنمایی میکرد. این سنت به الگوهای مد معاصر انتقال پیدا کرده اگر برخی از سبکهای خاص چه هنوز هم وجود دارند: در اکسترمادورا و در شهرهای کاستیا، لباسها هنوز نسبتا تیره هستند.بر خلاف آن لباس اندلس، بسیار رنگارنگ بوده و در جشنها کاربرد دارد. طراحان اسپانیایی تلاش میکنند در سطح بین المللی موقعیت مناسبی کسب کنند. نمونه آنها سالن مد سیبِلِس و سالن مد گوادی."
عادات مصرف
در سالهای اخیر هزینه اختصاص داده شده به اوقات فراغت و سرگرمی رشد کرده است در حالی که تغذیه بین اسپانیاییها رتبه دوم را در تقسیم بندی درآمد دارد. در سال 1998 خرید مواد غذایی جایگاه اولی خود را از دست داد و جای خود را به مسکن و هزینههای مرتبط با آن از جمله آب، برق و گاز داد. جدا از میزان مخارج اختصاص داده شده به اوقات فراغت و مسکن هزینه خرید لباس و کفش نیز ، البته به طور متعادل و معقول، افزایش یافته است.
این اطلاعات که برگرفته از روزنامه "ال موندو" و کتاب "ساختار مصرف در اسپانیا" چاپ موسسه ملی مصرف میباشد، نشان میدهد که اسپانیاییها در قرن گذشته به تدریج عادات مصرفی خود را تغییر دادهاند.
در اوایل قرن تقریبا کل کشور نیازهای مصرفی حیاتی یا اولیه مانند تغذیه داشت. اما به تدریج، به ویژه در اواخر قرن بیستم نیازهای اولیه جای خود را به نیازهای ثانویه دادهاند، نیازهایی که گر چه برای زندگی ضروری نیستند اما رفاه بیشتری برای افراد تامین میکنند[۲]."
روندهای جدید: به سوی مصرفی منطقی و سالم
"عادات اسپانیایی در سالهای اخیر به سمت یک رژیم غذایی سالم سوق پیدا کرده است و "مراقبت از خود"برای "خوب به نظر آمدن و حس خوبی از خود داشتن" یکی از محورهای اصلی در رژیم غذایی مصرفکنندگان محسوب میشود. رقابت امروز بازار شیرینی و مشتقات آن در استفاده از مواد با خواص کاربردی، کالری کمتر و یا طعم دهندههای طبیعی است. بهترین نمونه آن شکلات تیره و آب نبات و آدامسهای بدون قند است.
با توجه به پژوهش انجام شده توسط Nielsen ، خانوارهای دارای سطح بالای خرید در سال 2009 شامل خانوادههای دارای فرزند بزرگسال، زوجهای بدون فرزند و زنان خانه دار بالای 44 میشدند. در قطب مخالف، رفتارجوانان دارای خانه مجردی یا همخانه ، و یا خانوادههای دارای کودکان زیر 5 سال دچار تغییرات قابل توجهای شده است. آنها بیشتر در خانه میمانند و کمتربیرون از خانه مصرف خرج میکنند، هنگام خرید منطقی ترند، انعطاف پذیر هستند و کمتر به مراکز تجاری میروند.
این گروه به تفریح و یا شیوههای بسیار خاص زندگی، تجربه و فن آوریهای جدید تمایل دارد، پروژههای مسئولین و زیست محیطی را ارزیابی میکند و اهمیت زیادی برای کیفیت زندگی وپیشرفت شخصی قائل است[۳]."
عادات غذایی
"مردم اسپانیا خیلی خوب و زیاد غذا میخورند. تغییرات جامعه شناختی بر عادات غذایی مؤثر بودهاند. کار بیرون از خانه و وقت نداشتن برای طبخ غذاهای سنتی باعث شده آنها جایگزینهایی برای غذا خوردن به شیوه درست و مناسب پیدا کنند. در بسیاری از خانوارهای اسپانیا (80٪) زن همچنان حضور دارد و مسئول امور مربوط به غذا و تغذیه است (خرید، انتخاب منو، آشپزی). اینها برخی از نتایج به دست آمده از مطالعه عادات غذا خوردن در اسپانیا توسط شرکت گالینا بلانکا است.
در این تحقیق، بیش از 1600 مصاحبه شونده بالای 18 سال حقایق شگفت انگیزی را بیان کردند. از جمله اینکه به رغم توصیه متخصصان تغذیه به خوردن شام سبک و زود، اسپانیایی بعد از ساعت 21 شام میخورند و تنها نیمی از آنها غذای سبک میخورند.
در اسپانیا استفاده از غذاهای شیرین برای صبحانه و بعد از غذا (به عنوان دسر) مرسوم است . در برخی موارد به عنوان میان وعده شیرینی مصرف میشود. جدا از این مورد، معمولاً در اوقات دیگر کمتر شیرینی مصرف میشود. غذای شیرین، "پایان غذا" محسوب میشود و شاید به همین دلیل در عادت غذایی نیمچاشت اسپانیاییها معمولا غذاهای شیرین مزه وجود ندارد. علاقه به پایهای نمکی یا شیرینیهای سرخ شده (مانند زولبیا و دونات و همینطور زولبیای شکلاتی و پیش از اینها نان برشته) سنتی ریشه دار در بسیاری از مناطق این سرزمین است. برگزاری جشنها با کیک بسیار رایج است مانند جشن تولدها، سالگردها و غیره. گاهی اوقات انواع مختلف کیک و شیرینیها دارای کاربرد و مصرف یکسانی هستند. به همین خاطر رسم است که جشنها و مهمانیهای متفاوتی با استفاده از یک نوع شیرینی برگزاری میشوند ؛ نمونه آشکار آن کیک عروسی است.
صبحانه
بسیاری از مردم صبحانه را در اواسط صبح در یک بار یا کافه با یک فنجان قهوه و کلوچههای مغزدار ژلهای ، کمپوت میوه و مربا میل میکنند.آب پرتقال طبیعی نیز رایج است و میتواند در بسیاری از قهوه خانهها سفارش داد. در خانه، صبحانه معمولا شامل یک لیوان قهوه، شیر یا شکلات، به همراه ویفر، غلات، نان برشته یا کلوچه مربایی میشود. یک صبحانه بسیار سنتی اسپانیایی زولبیا یا فرنی با شکلات داغ است.
نیم چاشت
نیم چاشت مانند نوشیدن قهوه، یکی از رسمهای بسیار رایج در میان اسپانیاییها است. معمولاً بین صبحانه و نهار برای صرف آن و نوشیدن آبجو از باری به بار دیگر میروند و میان وعدههای مخصوص هر کدام را تست میکنند: ماهی مرکب، ژامبون یا املت سیب زمینی همراه با شراب یا آبجو.
ناهار
در اسپانیا ناهار معمولا در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی دیرتر خورده میشود: بین ساعت 13:30 تا 16:00 و وعده غذایی اصلی اسپانیاییها محسوب میشود. تقریبا تمام رستورانها منوهای مقرون به صرفه تر روز را عرضه میکنند و شامل پیش غذا، غذای اصلی و دسر میباشند و همراه آن نان و شراب و نوشیدنیهای دیگر نیز سرو میشوند. معمولا شراب بصورت مخلوط با یک نوشابه گازدار (سودا یا نوشابه غیر الکلی) مصرف میشود.
در وعده ناهار همیشه نان وجود دارد اما اسپانیایی معتقدند که خوردن سوپ با نان کار احمقهاست. غذای اصلی معمولا گوشت یا ماهی است که به نشانه تازه بودن همراه با سر و چشم سرو میشود.
اسپانیاییها بسیار به آشپزی و غذاهای خود افتخار میکنند. برخی از آنها شهرت جهانی دارند املتهای اسپانیایی که تخم مرغ و سیب زمینی دارند؛ و فابادای آستوریاس (خورشی شامل لوبیا سفید یا باقالا، سوسیس، پیاز، گوجه فرنگی، بیکن و مواد دیگر)، خوراک بره کاستیا و ژامبون خشک. مردم معمولا صبحانه را سبک میخورند اما ناهار و شام را مفصل میل میکنند.
شام
اسپانیاییها نسبت به کشورهای دیگر دیر شام میخورند، بین ساعت 20:00 و 23:00، به خصوص در تابستان و یا در تعطیلات آخر هفته. شام شامل غذاهای سنگین مانند ناهار و یا غذایی سبکتر مانند میان وعدهها، ساندویچ یا سالاد است.
ساعات کاری
با توجه به آب و هوا، موقعیت جغرافیایی و تعداد ساعت تابش آفتاب در اسپانیا، اسپانیاییها نسبت به دیگر اروپاییان تمایل دارند صبحها دیرتر از خواب بلند شده شبها دیرتر به رختخواب روند. مغازهها و کسب و کارها معمولا بین 9:00 الی 9:30 تا 14:00 الی 1:30 بازهستند و دوباره از 17:00 تا معمولا 20:00 به کار و فعالیت میپردازند هر چند که شمار فروشگاههایی که بطور یکسره باز هستند رو به افزایش است. بسیاری از مراکز تجاری بعد از ظهر شنبه و تمام یکشنبه را تعطیل هستند، اما مراکز بزرگ این روند را تغییر دادهاند. در مناطق توریستی تابستانی، ساعات کار معمولا تا ساعت 22:00 یا 23:00 در تمام هفت روز هفته ادامه دارد.
بارها معمولا در تمام طول روز باز بوده و تا پاسی از شب کار میکنند. به طور کلی، زندگی شبانه در اسپانیا بسیار شلوغ است و دیسکوها تا ساعت 3:00 و 4:00 صبح در بسیاری از شهرها باز هستند. شعب بانکها از 8:30 تا 14:00 از دوشنبه تا شنبه باز هستند، به جز ماههای تابستان شنبهها تعطیل هستند. ممکن است برخی از دفاتر مرکزی در بعد از ظهر باز باشند. ساعت شورع به کار داروخانهها توسط کالج داروسازان هر استان تعیین شده و معمولاً متفاوت از مراکز تجاری نیست. خارج از این زمان، تعدادی از داروخانهها در مناطق مختلف شهرها و یا در روستای یک ناحیه بصورت شبانه روزی باز هستند. همه داروخانهها یک لیست از داروخانههایی را که در حال انجام وظیفه هستند، دارند[۴]."
اسطورهها و افسانهها [۵]
اسطوره اسپانیایی مجموعهای از اسطورهها و افسانههای خاص سرزمین تاریخی اسپانیاست. اسطوره اسپانیایی، فارغ از تصور رایج، چیزی جز افسانهها، اسطورهها و موجودات جادویی نیست و با وجود غربالی که مسیحیت انجام داده، برخی از آداب و رسوم بت پرستی همچنان باقی ماندهاند. این را میتوان در افسانههای متداول بسیاری از مردم، در مراودات کلامی و در مطالعه بسیاری از آثار ادبی به زبان اسپانیایی پیداکرد.
ویژگی اسطوره اسپانیایی در منشأهای مختلف آن است. در وهله اول اسطوره اسپانیا دارای ریشههای کوهستانی است که توسط مهاجران کوه نشین که بعدها سلاطین کاستیل شدند، به این سرزمین آورده شدند. در وهله دوم میتوان آن را در سنت سلتی مردمان ایسپانو رومن و همچنین سنت غنی گوتیکها، پناهندگان ساحل کانتابریا جست که به عنوان مثال پیکره نگاری را وارد تاریخ کاستیا کردند. نمونههای آن را میتوان در "شعر فرنان گونزالس": اسب و شاهین و یا تعبیر نشانههای خوش شانسی یا بد شانسی در پرندگان (پرنده بد یمن ) مشاهده کرد. علاوه بر اینها، اسطوره اسپانیا ریشه در مسیحیانی دارد که تحت سیطره اعراب موفق به فرار شده و یا آزاد شده بودند. اینها دانستهها و آیین و رسوم خود را در اسپانیا به اشتراک گذاشتند.
بسیاری از اسطورهها با اسطورههای مناطق پادشاهی سابق کاستیا یکسانند. در عین حال گستردگی و تنوع منطقهای این سرزمین باعث شده تا یک داستان و یا موجود اساطیری دارای تفسیرها و یا نامهای مختلف در مکانهای متفاوت باشد. بسیاری از این اسطورهها و افسانهها همراه با مهاجرین اسپانیایی به امریکای لاتین سفر کردهاند.
در ادبیات
بسیاری بر این باور بودند که ادبیات اسپانیایی عاری از عناصر فانتزی است. اما با نگاهی به آثار قرن هفدهم، خلاف این ثابت میشود. خود سروانتس انواع مختلف افسانهها ، اسطورهها و تخیلات عامه مردم را جمعآوری میکرد تا در آثار خود از آنها استفاده کند. اما بسیاری از اینها توسط برخی نویسندگان "تحصیل کرده" رد میشدند و یا مورد حمله برخی بخشها مانند خرافات عوام قرار میگرفتند.
در نگاه اول به نظر میرسد که اسپانیا هیچ "موجود شگفت انگیزی "ندارد. با این حال، این موضوع نه تنها در داستانها وجود دارد، بلکه در افسانههای مرتبط با موقعیتهای جغرافیایی نیز دیده میشود. در این افسانهها، در اغلب موارد ویرجین، قدسین، پیرزنان و یا بانوانی که به زمین برکت میدهند و یا ساکنانش را مجازات میکنند، نقش فعالی دارند. امروزه نمیتوان از یک فرقه و یا آیین بتپرست یا جدا از آموزههای کلیسا در اسپانیا صحبت کرد. اما عدهای از نویسندگان در میان مراسم و آداب و رسومهای مختلف،وجود فرقههای قدیمی پیش از رومی را به رسمیت شناخته شدهاند. بطور کلی فقدان یک رنسانس فرهنگی برای نجات اسطوره اسپانیایی (مانند رمانتیسمهای ملی قرن نوزدهم من جمله باسکی، گالیسیایی و کاتالان) باعث شده بخش اعظمی از اساطیر مناطق مختلف که ریشه اسپانیایی دارند، از بین بروند. بعلاوه، بی سکنه یا کم سکنه شدن مناطق روستایی و سپس تقسیم بندی سرزمین کاستیا به مناطق مختلف مستقل، باعث طرد این اسطورهها و از بین رفتن وجهه اجتماعی آنها شده است.
در نامگذاری مکانها
در اسامی مکانها، میتوان بسیاری از این میراث بزرگ را که در طول زمان تداوم یافته مورد مطالعه قرارداد مانند شهر Maderuelo (سگویا)؛ Maderolum Castro که دوره قرون وسطی برمیگردد و احتمالا نام تکامل یافته "Castrum Matrorum" است و یا "ارگ ماترِس" که نام خدایان باروری زنان و مزارع و حیوانات در میان سلتیکها بوده است.
این نامگذاریها را همچنین میتوان در مورد برخی چاهها مشاهده کرد که اشاره به Airón خدای عالم اموات دارند. نمونه آن چاه "Airón" شهر لاآلمارچا (کوئنکا) است که در آن یک محراب مختص این الهه یافت شد. در مکانهایی مانند پدراسا (سگویا) غار گریگا یافت شد که کتیبههایی مرتبط با خدای Airón در خود داشت. این اسطوره در افسانههای متعددی که راجع به غارها، چاهها و برکهها هستند، با همین نام و یا نام تغییر شکل یافته آن مانند ایرون یا پوسا ایرون یافت میشود. میتوان مواردی اینچنین را در شهرهای آلباسِته، آویلا، بورگوس، سیوداد رئال، گوادالاخارا، لئون، مادرید، پالنسیا، سالامانکا، سگویا، سوریا، وایادولید و تولدو نیز مورد مطالعه قرار داد.
جنها یا الفهای کاستیلی
باور عمیقی در مورد این موجودات که نوعی از شیاطین "خانگی، خودمانی و اهل معاشرت" توصیف میشوند، وجود دارد؛ شیاطینی که مشغول درست کردن انواع جوکهای مسخره در مورد انسانها هستند. بنظر میرسد منشاء این واژه کاستیلی (دوئِنده) از کلمه "صاحب خانه "(دوئِنیو د کاسا) میآید و این بخاطر طبیعت این جنها در پرداختن به خانهها و جادو کردن آنهاست.
آنها شکل انسان بوده، حدود 60 سانتی متر قد دارند و قادرند نامرئی شده یا در قالب حیوانات کوچک ظاهر شوند. عاشق اتاقهای زیر شیروانی، زیرزمینها و انباریها هستند؛ در آنجا بازی میکنند و شب هنگام سر و صدا به راه میاندازند. سنگانداختن و انجام کارهای خلاف از ویژگیهای اصلی جنهای اسپانیایی است که به مارتینیکوس یا مارتینیوس نیز برای ترساندن و آزار دادن انسانها در خانههای خود معروفند و آنجا را تبدیل به محل اقامت دائم خود میکنند. در بسیاری از موارد خانهای خالی از سکنه مشاهده میشود که دلیل آن وجود اجنه در آن است نه ارواح. موارد شناخته شده آنها جنهای مون دِخار و بِرنیچه (گوادالاخارا)، کوشکهای مادرید (قصر کَنده دوکه، قصر کانیِته ) یا جن خلوتگاه است.
در ادبیات اسپانیای عصر طلایی در آثار نویسندگانی همچون سروانتس، کِبِدو، کالدرون د لا بارکا و بسیاری دیگر به این موجودات اشارات زیادی شده است. در قرن بیستم در داستانهای عامیانه، در صورت جلسات و گواهیهای دادگاه تفتیش عقاید یا مداخله گارد شهری از این "ارواح آشنا" نام برده شده است.
مارتینیکو
"مارتینیکو" جن معروف اسپانیایی است. هرج و مرج طلب، فتنه گر حرفهای، که با خود بی نظمی، خرابی و ویرانی را در خانههایی که فعالیتهای خانگی خود را در آنها شروع میکند، به همراه میآورد.
معروف ترین جن یا وروجک همین "مارتینیک"، "مارتینیو" یا "مارتین" است که به طور کلی چاق، بیدم، کمی شیطان و شر توضیح داده شده است. جثهای به اندازه یک بلوط کوتاه دارد. دمدمی مزاج و سخاوتمند است. قدرتهای خطرناک و پنهانی دارد که از آنها برای تبدیل شدن به شکل یک حیوان استفاده میکند. رنگ مورد علاقه او قرمز است. موجودی خیالی از خانواده جنیان با لباس راهبان، سر و صورتی پوشیده و چشمانی ترسناک که از آنها شعلههای آتش بیرون میآیند و ترس و وحشت ایجاد میکنند.
کوتوله
گفته میشود که احضار کنندگان ارواح در بورگس از جنهای عجیب و غریبی استفاده میکنند که به کوتوله معروفند. این اشباح بسیار کوچکند و با بکار گیری بعضی جادوها کاملاً مطیع صاحب خود میشوند.
اینها همان جنهای کوچکی هستند که در سوراخ درختان، لانه پرندگان و غیره زندگی میکنند، اما بصورت کوتاه و موقتی نیز در خانه انسانها برای انجام کارهای خلاف کوچک خود سکنی میکنند. در باور پیرمردان و پیرزنان این کاراکتر زمان ضعف حافظه به آنها کمک میکند. از آنجا که بسیار کوچک است میبایست در حرکات و جابجا شدنهای خود بسیار محتاط و دقیق باشد. اعتقاد بر این است که توانایی فهم زبان حیوانات را دارد.
شرور
الفهای غار نشین که به نام "Malismos" و یا "چیز بد و شر" شناخته میشوند. شبیه ترولهای تروس کهن (شمال اروپا) هستند به همین خاطر این احتمال وجود دارد که این اسطوره توسط گوتیکها به کاستیا آورده شده باشد. دارای ظاهری زشت، با آب دهان سرازیر، بدنی پر از موهای بلند و چرب و بسیار تهاجمی.
آنها ساکن غارهای سنگین و کمینگاههای تاریک در کنار سایر موجودات شبانه زندگی میکنند. بعضی از آنها نگهبان گنجینههای زیرزمینی هستند. هرگز به سطح زمین نمیآیند، نور آنها را اذیت میکند. خطرناکترین نوع الفها هستند چرا که در سحر و جادوگری بسیار ماهرند.
شیطان لنگ
شیطان لنگ، اهریمن حیله گر و عیاشی است که در سنت شفاهی و ادبیات کاستیا جا دارد. این شیطان که ویژگی خباثت در او نیست، "بازیگوشترین جن جهنم" است که سر همتایان شیطانی خود را به این سو و آن سو میکشد. اینها برای اینکه خود را از دستش خلاص کنند یک "منجم" را که در یک ظرف شیشهای حبس کردهاند ، به او میدهند.
گفته میشود او مبتکر رقص، موسیقی و ادبیات هجو و پست است. یکی از اولین فرشتگان در برپایی شورش در آسمان بوده و اولین نفر است که به دوزخ میافتد و دیگر "برادرانش"بر روی او میافتند. به همین خاطر آسیب میبیند و بیشتر از همه چوب خدا را میخورد. از این رو نام مستعار او "لنگ"است اما این موضوع از فرزی و چالاکی او کم نکرده است.
بو
احتمالاً پیشینه آن مانند دیگر موجودات معروف به "عمو گرگه"، "دست سیاهه" به یکی از خدایان باستان بر می گردد. به"بو" ظاهر یک جغد بزرگ سیاه رنگ با بالهای بزرگ نسبت داده شده است. چشمانی قرمز به بزرگی یک کاسه که از وحشت قربانیان خود را فلج میکند. منقار آن نوک تیز مثل چاقو و چنگالهایی مانند تلههای گرگ گیری دارد که فرار از آن غیر ممکن است.
او از پنجرهها وارد خانهها میشد تا بچههای بیدار را به پناهگاه خود که معمولا در سوراخهای تاریک درخت بلوط بود، ببرد (بلوط درخت مقدس سلتها بود). مرسوم بود که شب، هنگامی که کودکان شیطان نمی خواستند بخوابند، مادران و مادربزرگها پنجرههای اتاقها را باز میکردند و با صدای بلند "بو"را صدا میکردند که بیاید.
در نام گذاری مکانها در کوههای تولد و تپهای به نام "تپه بو" وجود دارد. این سرزمین الهامبخش افسانههای بسیاری بوده است من جمله دروازههای جهنم یا غار خیالی هرکول. در ایالت سیوداد رئال نیز "صخرهبو" و "برکه بو" و در مناطق جنگلی آن "تپه بو" و "شیب بو" یافت میشود.
پرنیان
داستانهای پرنیانها در تمام مناطق شبه جزیره ایبریا متداولند. این اسطوره در مناطق مختلف، نامهای متفاوتی دارد اما تقریباً در تمام بخشها دارای ویژگیهای یکسانی است: در جاهای تاریک و نمور و سنگین مانند غارها، چاهها و رودخانهها زندگی میکند؛ معمولاً زیبا هستند و موهای طلایی دارند و آن را با یک شانه شانه میزنند. در جنوب کاستیا و تقریباً در تمام نقاط جنوبی اسپانیا بطور خاص پراکندهاند. افسانهای تعریف میکند که در تپه پرنیان در گراناتولا دِ کالاتراوا، در اعماق یک غار نوعی مارمولک یا افعی زندگی میکند که در شبهای سن خوان تبدیل به زنی زیبا شده و روی دشتهای منطقه به پرواز در میآید.
اُخانکو (غول یک چشم)
این موجود افسانهای در داستانهای اسپانیایی با نام اُخانکو و نامهای مشابه آن آمده است. موجودی است میمون مانند با ریشی زبر شبیه موی گراز که تا زانو رسیده و بدنش را پوشانده است برای همین معمولاً برهنه است. ویژگی مشخصه اش داشتن دو ردیف دندان و تنها یک چشم براق است که تقریباً تمام پیشانی اش را میپوشاند. مانند عقاب چالاک به عنوان عقاب و فوق العاده قوی است. در کوهها، غارها، کاروانسراها یا قلعهها زندگی میکنند. معمولا دارای گله (رمه داران، همان طور که در ادیسه آمده است) یا ارتش و خدمتکاران اجباری هستند و گوشت انسان دوست دارند. این موجودات نه تنها در داستانهای مکتوب بلکه در قصههای عامیانه و شفاهی اسپانیاییها وجود دارند. صورت مونث آن نیز به نام اُخانکا موجود است که محلیها برای ترساندن کودکان نامش را میآوردند چرا که یک چشم بسیار بزرگ داشت.
پاپاراسویا
موجود خیالی بسیار معروف در کوهستانهای بورگس است که برای ترساندن بچهها و ساکت کردن و گریه نکردنشان استفاده میشود. میگویند که در داخل برج کلیسا زندگی میکند و از پنجره کوچک گرد پشت برج کودکان نافرمان را به لانه خود میبرد. حتی در گوشه و کنارهای تاریک خانه نیز هست و در آنجا صداهای سوزناک و وحشتناک از خود ساطع میکند. آن را با نوعی موجود نیمه انسان نیمه پرنده بقیه میکنند (سر و سینه زنانه و بدن پرنده شکاری).
تِراگال داباس
این شخصیت فولکلور اسپانیایی که به نامهای سامپاررون یا ساررامپلا نیز معروف است، هیولا یا غولی است بزرگ با دهان گشاد و شکم بسیار برآمده و اشتهایی سیری ناپذیر. چیزی بی شکل و کشسان با معدهای دوزخی. توانایی خوردن یک ارتش کامل را دارد. طعمه اش را بدون جویدن میبلعد، از این رو هم این نام را دارد.
بر اساس یکی از داستانهای عامیانه هیولا به کسانی که نزدیکش میشوند هشدار میدهد که آنها را میبلعد و به این ترتیب سه دختر کوچولو، یک آسیابان، یک گله گوسفند و یک گردان سرباز را میخورد. تا اینکه مورچهای از راه میرسد و با مانند دیگران با همان تهدید روبرو میشود اما مورچه در پاسخ به او میگوید که پشتش را گاز میگیرد ( یا در بدنش میرود) و او را وادار به رقصیدن میکند، در نتیجه هر چه خورده بالا میآورد و همگی به حسابش خواهند رسید.
در جشنهای مختلفی که در ایالتها برگزار میشود، رسم است که بچهها سوار نوعی سرگرمی مقوایی به نام "عمو تِراگال داباس" شده، داخل دهان بزرگش میشوند و سرسرهوار از پشت آن بیرون میآیند. بر اساس لغت نامه رئال آکادمی، این نام، نام محاورهای آدم شکمو است.
تک شاخ
اسبی سفید با پاهای گوزن و دم شیر، سر بنفش، چشمان آبی، شاخ بلند و پیچ خورده در وسط پیشانی و یک بال کوچک بالای سمها. حیوانی است بسیار وحشی که فقط برای یک بانوی باکره از خود نرمش نشان میدهد. معتقدند که شاخ این حیوان در برابر هر گونه سم طبیعی و یا فراطبیعی قدرت دارد.
دست سیاه
موجودی شیطانی در داستانهای سگویا به شکل دست که به مردم پریشان، در حال خواب یا مردان در حال ادرار حمله میکند. اگر به شانه کسی بزند، با برگرداندن صورت، چشمان فرد بی احتیاط را در میآورد. در سیوداد رئال گفته میشود که "دست سیاه "یک موجود آبی مونث با دستی زشت و ناخنهای سیاه بوده که در آبهای تاریک و خطرناک آبگیرها زندگی میکرده است و همیشه مراقب بوده تا بچهها را به لانه خود بکشد. همچنین گفته میشود پرواز میکرده تا کودکان متمرد را با خود ببرد. اما توافقی وجود ندارد که آیا دست سیاه، دست راست است یا چپ.
به نظر میرسد این دیو در نقاط دیگر خویشاوندی با نام "پا سیاه"دارد که زیستگاهش در دودکشهاست. این موجود به شکل پایی بزرگ از گرگی سیاه یا روباهی به همان رنگ نقاشی شده است.
گاموسینوس
سنت شفاهی به این موجودات، اشکال و فرمهای متنوع و اصیلی داده است: پرندگان بسیار کوچکی که در تاریکی میدرخشند، پستانداران کوچک، قورباغهها، لاک پشتها و غیره. گفته میشود که زیستگاه آنها قسمتهای بالایی درختان، زیر قارچها، کناره جویها و بیشههای انبوه است. در بسیاری از روستاهای اسپانیا آنها را مانند حیواناتی که در مزرعه میمانند و صداهای عجیب و غریب تولید میکنند، میشناسند. این حیوان خیالی در مناطق مختلف اسپانیا برای شوخی کردن با بچهها، شکارچیان، ماهیگیران ناشی یا گردشگران استفاده میشود. خیلی متداول است که فرد ناشی را متقاعد میکنند که گاموسینو حیوانی گوشه گیر و خجالتی است که فقط در شب میتوان آن را شکار کرد. از آنجا که این حیوان عقیم است نمیتوان آن را در گونهای خاص قرار داد.
گرگ طلسم شده یا انسان-گرگ
گفته میشود که این شخصیت به خاطر استفاده از مرهم یامصرفبرخیاز گیاهان، قربانی یک نفرین یا شاید طلسم شده است.گاهی اوقات با سگهای گله به خاطر خطر گرگهای واقعی همراه میشدند. در بسیاری از مواقع، او با آگاهی از تغییراتی که در بعضی از شبها میکرد، به دوستان و نزدیکانش هشدار میداد که درها را باز نکنند. این دقیقا موضوع قابل توجه در مورد انسان گرگهای اسپانیایی است که هویتشان برای مردم شناخته شده بود و هیچ مشکلی در همزیستی آنها با مردم وجود نداشت و به هیچ کس آسیبی نمیرسید.
ابرک
به موجودات ابتدایی یا افرادی گفته میشود که ساحری کرده و یا به میل و اراده خود باران و یا به طور کلی آب و هوا را مدیریت میکنند(فرستادن ابرها به مکانهای خاص و یا ایجاد باران سنگ). تا همین اواخر حتی برخی پدیدههای بد جوی، ویرانی خانهها و از بین رفتن محصولات را به موجودی ماورای طبیعی ربط میدادند که در قالب افراد با نیروهایی خاص حلول میکرد مانند نسبتی که در زمانهای قدیم به جنهای هوا میدادند.
فینا اُس / بینا اُس
ارواح مردگانی هستند که بویژه در شبهای سن خوان دوست دارند خانواده خود را به نیتی خوب و گاهی نه چندان خوب ببینند.
کَُوکُو (نارگیل)
شخصیتی متداول برای ترساندن بچههایی که نمیخواهند بخوابند. کوکو در واقع نقش مهمی در لالاییها و نغمههای گهواره بازی میکند. قدیمیترین لالایی که در آن به کوکو اشاره شده است متعلق یه قرن هفدهم است که در یک اثر دراماتیک وجود دارد.
خوان کابایو
نام یک موجود اسطورهای است که بر اساس افسانهها در سیراماخینا (خائن)، اسپانیا زندگی میکند. نیمی انسان و نیمی اسب است. بسیار قوی، وحشی و مکار بوده و در کوهها زندگی میکرده است و دیدن آن بسیار مشکل بوده چرا که در سوراخها و غارهای مخفی مانند تپههای اواِلما و کوههای ناتین مخفی میشده است. گفته میشود وقتی گرسنگی به او غلبه میکرد، به انسان حمله میکرده است.
مولادُنا یا دُنامولا (زن-قاطر در کاتالان)
یکی از اسطورههای کاتالان است. گفته میشود که دوشیزهای بوده است که به خاطر بی ادبی و بی دینی مورد نفرین اهالی دهکده خود قرار گرفته و تبدیل به یک قاطر شده است. از این روز به بعد و به خصوص شب هنگام در کوهها پرسه میزده و به گروههای مکاری که با قاطرهاشان سفر میکردند، میپیوسته است. گفته میشود که به خاطر حضور وی قاطرها ترسیده و آشفته میشدند به حدی که امکان داشت با پرت شدن به درهها بمیرند.
پِسانتا (سگ سیاهه)
در فرهنگ عامه کاتالان، پِسانتا یک حیوان اسطوره ایست به شکل سگی بزرگ (بندرت گربه) که شب هنگام وارد خانهها میشود و روی سینه مردم مینیشند و بدین ترتیب باعث تنگ شدن نفس و ایجاد کابوس و اضطراب میشود. ظاهری پرمو و سیاه با پاهای فولاد اما سوراخ به طوری که نمی تواند چیزی را از ز مین بردارد مگر اینکه آویزان باشد. دیدنش مشکل زیرا اگر کسی از خواب بیدارشود دوان دوان بیرون میرود و چیزی جز یک سایه گریزان دیده نمی شود.
موش کوچولوی پِرِز
شخصیت افسانهای بسیار معروف بین کودکان اسپانیایی است. همانند "پری دندان" در کشورهای انگلیسی زبان، وقتی دندان بچهای میافتد آن را زیر بالشش میگذارد و میخوابد. بر اساس افسانه، این شخصیت، دندان را با یک هدیه کوچک یا پول عوض میکند. ورود این شخصیت در اسطورههای کودکان به داستان خیالی کشیش لوئیس کولوما بر میگردد. روزی در سال 1894 کولوما را به قصر خواندند و از او خواستند یک داستان برای آلفونسوی سیزدهم که در آن موقع هشت سال داشت و یک دندانش افتاده بود، بنویسد. کولوما این موش را بعنوان شخصیتی خوش مشرب و مهربان به شاهزاده معرفی میکند که قبل از گذاشتن نشان شوالیه گری در تخت باشکوه اش، فلاکتها و بدبختیهای مردمان فقیر را به او نشان میدهد.
مومو توررو
شخصیت مجهولالهویۀ کارناوال آلساسوا است که نیمی از آن مرد و نیمی دیگر گاو است. این آیین در سال 1930 از بین رفت اما مجدداً در سال 1990 احیا شد هرچند این شخصیت برای سالخوردگان محل چندان خوشایند نیست چرا که یادرآور داستانهای غارت و دزدی و تجاوز است.
یکی از شخصیتهای کارناوال باسک با خصوصیات خشونت آمیز و جنسی است. با چوبه دارش در خیابانها میگردد و به هر کس که سر راهش باشد حمله میکند؛ به خانه غریبهها میرود و داخل خانه را غارت میکند. شاخ دارند و صورتشان را با دستمال یا موی اسب میپوشانند، لباس سفید خونی و پوست گوسفند، شلوار آبی، جوراب سفید و صندل میپوشند. با زنگولهای که به پوست گوسفند و دور کمربندشان دوختهاند، سر و صدای زیادی ایجاد میکنند.
جشنها و سرودها
"در اسپانیا جشنهایی وجود دارند که در دنیا معروفند. این جشنها بازتاب دهنده فرهنگ اسپانیا و ویژگیهای خاص مکانی و منطقهای آن میباشند. علوه بر نشان فرهنگی، این جشنها چنان در میان مردمان اسپانیا ریشه دواندهاند که بخشی از هویت مکان زندگی و شهرشان قلمداد میشوند. بسیاری از جشنها و مراسمها ریشه در آیین مذهبی دارند. به لحاظ تاریخی مذهب کاتولیک، مذهب اکثریت بوده و نفوذ آن طی سالها در بزرگداشتهای مذهبی بیشماری به چشم میخورد. در عوض مراسمهای دیگر ریشه تاریخی دارند. افسانهها، نبردها، قهرمانیها،... امروزه در شکلهای عامیانه مختلفی یادآوری میشوند.
جشن رژه طبل سن سباستین (Tamborrada)
در سن سباستین در ماه فوریه هفتهای به نام هفته "وحشی " وجود دارد. رژه طبل سن سباستین (گیپوس کوآ، پائیس باسکو، اسپانیا) جشنی است که بیستم ژانویه هر سال در روز سن سباستین در این شهر برگزار میشود. جشن نیمه شب روز نوزدهم در میدان قانون با برافراشتن پرچم شهر آغاز میشود. صدها شرکت کننده با 20 الی 50 طبل و 50 تا 100 بشکه در روز بیستم در تمام محلههای شهر رژه میروند. این رژه را همیشه یک گروه موسیقی همراهی میکند.
جشن آدمکهای سن خوزه (Las Fallas de San José)
والنسیا سرزمین جشنهای با شکوه خیابانی، جشنهای پرچم و آتش، موسیقی و بویژه آتش بازی در اشکال گوناگون است. بسیاری از متخصصین آتش بازی اهل والنسیا هستند. در این شهر حتی رژههای مذهبی نیز با عناصر فولکلور و خاص همراهند. مهمترین جشن این شهر که نماد بارز تمام این ویژگیهاست، جشن آدمکهای سن خوزه است. در طول چهار روز و شب در خیابانها و میادین زیادی، تعداد بیشماری چهرههای کارتونی، دلقک، هنری و غیرهنری به نمایش در میآیند که نوعی استقبال از بهار همراه با آتش بازی است. روز آخر، روز سن خوزه، 19 مارس آنها را در آتشهایی بزرگ که یادآور یک مراسم باستانی است میسوزانند و به این ترتیب شهر در چهار طرف به آتش کشیده میشود.
در طول این یک هفته جشنهای دیگری نیز در شهر برگزار میشوند مانند رژه لباسهای فولکلور زنانه که پرکارترین و زیباترین لباسهای اسپانیا هستند، رقص، پرخوری، کارناوال مسابقات گاوبازی و مثل همیشه آتش بازیهای فوق العاده.
گاوبازی
گاو بازیها جشنهای ملی اسپانیا هستند. در فاصله بین مارس تا اکتبر هر یکشنبه و در اکثر جشنهای محلی مسابقات گاو بازی برگزار میشوند. یک مسابقه، درامی است که سه بازیگر دارد و مقدمه آن مراسم سان و ورود دیدنی شخصیتهای اصلی، به جز گاو، به میدان در زمان مقرر است. مسابقه با خروج گاو از طویله شروع میشود و سپس ماتادور به بررسی قدرت و هوش گاو با تکانهای شنل که یک طرف آن صورتی و طرف دیگر زرد است، میپردازد. پیکادورها یا همان گاوبازهای اسب سوار گاو را با ضربات نیزه ضعیف میکنند. در مرحله دوم پرچم داران پرچمهای خود را در بدن گاو فرو میکنند. سرانجام ماتادور تنها با گاو در میدان میماند و شروع به اذیت کردن گاو با حرکات شنل قرمز برای لحظه موعود میکند، لحظهای که گاوباز گاو را با شمشیر میکشد. بعد از آن پادوها یا خنجرداران برای تمام کردن کار با خنجر ضرباتی به نخاع حیوان وارد میکنند. رئیس مسابقه اگر کار گاوباز را بپسندد با دادن یک یا هر دو گوش گاو از او تقدیر میکند. دستیاران با قاطرهاشان گاو مرده را از میدان بیرون میبرند و خون ریخته شده را از زمین برای مسابقه بعدی پاک میکنند.
مسابقات گاوبازی در سراسر کشور برگزار میشوند و معروفترین و رایجترین آنها که شهرت بین المللی دارد، مسابقاتی است که در جشن سن فِرمین شهر پامپلونا اجرا میشود. اما مسابقات گاوبازی بخشی هستند که در هر جشنی وجود دارند. مسابقه گاوبازی سن فرمین یک هفته طول میکشد و روز ششم ژانویه با شلیک سنتی توپ شروع میشود. روز بعد نمایش وصف ناپذیر شروع میشود. گاوها را در خیابانهای تنگ پامپلونا رها میکنند و جمعیت زیادی از جوانان جلوی آنها به سمت "آرانا "میدوند. مسابقه عصر هنگام اجرا میشود. این صحنه تکان دهنده بازی بین مرگ و زندگی، سنت باستانی و قدرت وصف ناپذیر؛ "همینگوی" را بسیار تحت تاثیر قرار داد. چند روز پیاپی در تمام خیابانهای پامپلونا جشن برپاست؛ جوانها با شلوار و پیراهن سفید و دستمال قرمز در خیابانها میدوند، میرقصند، آواز میخوانند و شراب محلی مینوشند. نمایشها، رقصها، رژهها و گاوها قهرمانان مهیج ترین هفته پامپلونا هستند.
جشنواره آوریل
یکی از جشنهایی است که شهرت جهانی داشته و ریشه در جشنواره عمومی دام دارد. با وجودی که این جشن هنوز هم برگزار میشود اما قهرمانی داستان به جشنی تفویض شده که امروزه صحنه یک نمایش فولکلور و شادی فوق العاده است. صحنه شامل یک شهر موقتی با تعداد زیادی خانههای کوچک پشمی در خیابانهای پوشیده از گِل سفید است که با انواع گلها، پرچمهای کوچک و فانوسهای کاغذی تزیین شدهاند. این خانههای کوچک متعلق به خانوادهها، گروه دوستان یا انجمنهاست که در اکثر موارد برای اعضا و مهمانها محدودیت ورود دارند. معمولاً جایی مخصوص برای رقص، بار یا دیدار و ملاقات دارند.
جشن شش روز به طول میانجامد و دوشنبه شب، هنگامی که اهالی سویا در خانههای کوچکشان برای صرف شام سنتی "ماهی سرخ کرده " دور هم جمع میشوند، شروع میشود. ساعت 11 شب "مراسم روشنایی" اجرا میشود که طی آن تعداد بیشماری کمانهای چوبی پوشیده از لامپهای رنگی و فانوسهای تمام خیابانها روشن میشوند و بدین ترتیب جشن بطور رسمی افتتاح میشود. در طول این مدت سویاییها هر روز برای تماشای نمایش و سان دیدنی اسبها میروند. در این نمایشها سوارکاران با لباسهای محلی زیبایشان، مهارتها و اسب خود را نشان میدهند و زیباترین مهارها ( مهار گاریها ) فضا را رنگارنگ میکنند. تقریباً تمام سویاییها فارغ از سنشان با لباسهاس سنتی فلامنکو خودنمایی میکنند. روز با آواز و رقص فلامنکو، خوردن خوراکیهای لذیذ و بهویژه ژامبون و پنیر کهنه و نوشیدن شراب سفید یا سیب سپری میشود. ساعت 5 عصر مهمترین مسابقات گاوبازی سال شروع میشود. بعد از یک وقفه کوتاه، برای یک شب طولانی رقص و آواز آماده میشوند. تمام اینها با یک صبحانه سنتی شکلاتی و بامیه که قبل از رفتن به خانه صرف میشود، به اتمام میرسد.
جشنواره یکشنبه ساعت 11 شب با خاموش کردن چراغها و آتش بازی به نشانه پایان یافتن جشنواره آن سال، تمام میشود. شادی و رنگ و نور که فقط طی چند هفته برپا و تجربه شده بود، جمع میشود و این سرزمین بیابانی در انتظار سال بعد میماند. در ادامه جشنواره، جشنوارههای دیگری در تمام شهرهای ایالت و اطراف آن برگزار میشوند که تا سپتامبر به طول میکشند. شکل ظاهری تمام اینها شبیه به هم است تنها تفاوت آنها با جشنواره سویا در این است که این بسیار بزرگتر و با شکوهتر میباشد. بعد از این جشنواره، مراسم خاص سِمانا سانتا شروع میشود.
جشن سن ایسیدرو (San Isidro)
در مادرید یکی از جشنهای دیدنی، جشن سن ایسدرو است که طی آن مهمترین مسابقات گاوبازی سال برگزار میشود. جشنهای سن ایسدرو جشنهای سالیانهای هستند که در مادرید در اواسط ماه می (حول و حوش 15 می) و در طول یک دوره چند روزه بر پا میشوند. معمولاً محل برگزاری آن بطور سنتی در محله سن ایسدرو در کارابانچِل است. این جشنها که به افتخار قدیس مادرید، سن ایسیدروی کشاورز، برپا میشوند به خاطر جشنوارهها ، جشنهای شبانه، جاذبهها و نمایشهای سنتی مختلف منحصر به فرد هستند. در فستیوالهای سن ایسیدرو به برخی از معروفترین عناصر اشاره میشود که به "اصیل گرایی مادریدی" معروفند. این جشن در دشت سن ایسدرو و خیابانهای روستایی برگزار میشود. 15 هر می رسم است که مادریدیها برای صرف غذا در این دشت معروف و نوشیدن آب از لوله نمازخانه کوچک کلیسا دور هم جمع میشوند.
جشن گوجه فرنگی
نزدیک والنسیا محلی است به نام "بونیول "که هر ساله در آخرین چهارشنبه آگوست جشن گوجه فرنگی، بزرگترین نبرد گوجه فرنگی در دنیا در آنجا برگزار میشود. بیش از چهل هزار نفر در این رویداد شرکت میکنند و حدود صد تن گوجه فرنگی در آن استفاده میشود. در طول یک ساعت هر جنبندهای با گوجه فرنگی بمباران میشود. شروع این رسم به سادگی شروع یک شوخی است که چرا که به دعوای بزرگی بر میگردد که در سال 1945 در حین رژه "غولها و کله کاغذیها" اتفاق افتاد. به نظر میرسد که ساکنین اسلحهای بهتر از گوجهفرنگیهایی که در غرفه سبزیجات بود، نداشتند. بخش جالب آن این است که این نزاع تبدیل به رویدادی استثایی شده است که هزاران بازدیدکننده از کشورهای مختلف برای تماشای آن به اسپانیا میآیند."[۶]
کارناوال
"در ماه فوریه در نقاط مختلف اسپانیا، کارناوال بسیار رایج است و معروفترین آنها کارناوال سانتا کروز شهر تِنِریفه و زیباترین آن کارناوال سیتخِس و کادیس میباشند. در کادیس همچون بسیاری از مناطق اسپانیایی، مانند جزایر قناری کارناوال برگزار میشود. جشنی است مردمی که در آن کادیسیها با لباسهای محلی خود خیابانها میادین شهر را پر میکنند و در رقابتی از نور و سرور و موسیقی و رقص با ماسک و نقاب رژه میروند. روز یکشنبه بزرگترین رژه یا حرکت دسته جمعی برگزار میشود.
نبرد شراب
یکی از جشنهای پر طرفدار گردشگر داخلی است که هر ساله در صبح روز بیست و نهم ژوئن، روز جشن سن پدرو، در شهر آروی ایالت لا ریوخای اسپانیا بر پا میشود. این جشن شامل خیس کردن دیگر شرکت کنندهها با شراب میباشد به حدی که از سر تا پا خیس کاملاً خیس شوند. در شش کیلومتری شمال منطقه آرو در محل "ریسکوس بیلیبیو "واقع در نزدیکی محلی به نام کونچاس برگزار میشود.
این محل، محل زندگی و فوت "فلیسِس دِ بیلیبیو "، استاد سن میان در قرن شش است. از آن زمان تا به حال این منطقه مورد بازدید و احترام زیارت کنندگان قرار گرفته است. به نظر میرسد برگزاری فستیوال به شکل سازمان یافته آن، با ساخت اولین کلیسای کوچک در ریسکوس در قرن هشتم ایجاد شد.
تغییر شکل فستیوال به چیزی که امروزه به "نبرد شراب "شناخته میشود ریشه در عیاشی دارد که موقع ناهار زائرین پس از شرکت در مراسم عشای ربانی کلیسا انجام میدادند. ضیافت همراه با شراب بسیاری بود و مردم را به آواز خواندن و جوک گفتن و پاشیدن مشروب داخل مشکها ترغیب میکرد. البته این مورد پسند همه نبود و به همین خاطر نفوذ و گسترش آن در فستیوال طی سالها کم شد به خصوص خانمها دوست نداشتند لباسهایشان با مشروب لکه دار شود. در سال 1949 پاشیدن شراب به قدری عادی شده بود که برای اولین بار نام "نبرد شراب "روی آن گذاشته شد و با گذشت سالها رواج پیدا کرد تا اینکه در جشن فعلی نفوذ یافت و سالانه مردم را نقاط مختلف به خود جذب نمود[۷]."
رقصهای محلی اسپانیا
"رقصها انعکاس عادات و سنن یک ملت بوده و اکثر آنها نتیجه همجوشی فرهنگهای مختلفی هستند که در طول سالهای متمادی در سرزمینهای متعدد دنیا ساکن شدهاند. اسپانیا کشوری غنی از عادات و رسوم است و جای تعجب نیست که طیفی متنوع از رقصهای محلی داشته باشد. رقصهای محلی اسپانیا که در دنیا معروف هستند شامل لیست زیر میباشد:
فلامنکو
فلامنکو سبکی از آواز، موسیقی و رقص اسپانیایی است. این نوع موسیقی تحت تاثیر سبکها و فرهنگهای مختلف به شکل امروزی درآمده است و میتوان گفت که بیشترین تاثیر خود را از کولیهای اسپانیا گرفته است. در شکلگیری آواز و رقص این سبک، فرهنگ عامه موروها و مسلمانان شمال آفریقا، عربها، یهودیها و کولیها نقش داشتهاند. اساساً کولیهایی که در قرن پانزدهم ساکن اسپانیا شدند، پایهگذار اولیه این شکل هنری بودهاند و هنوز هم بهترین اجراکنندههای آن هستند و معروفترین رقص آن رقص سویاییهاست.
فلامنکو در حقیقت از ۳ قسمت رقص فلامنکو، آواز فلامنکو و گیتار فلامنکو تشکیل شدهاست. آواز مهمترین رکن فلامنکو میباشد چرا که منبع الهام گیتار و رقص تلقی میشود. خاستگاه این نوع موسیقی ایالت اندلس است، ولی مبدل به سمبل موسیقی اسپانیایی و حتی بهطور کلی فرهنگ اسپانیایی شدهاست. این نوع موسیقی شامل تکنیکها و توکههای جالبی است. موسیقی فلامنکو، موسیقی سنتی اسپانیا همانند تمامی موسیقیهای دیگر در جهان دارای رقص و علائم مخصوص به خود میباشد که این موسیقی و رقص، آن را از انواع دیگر موسیقی متمایز میسازد. حرکات دست و پا در فلامنکو هر کدام بیانکننده تاریخ، داستان و یا افسانهای میباشد که برای بیان کردن آنها از حرکات و فرمهای بخصوصی استفاده میشود. این رقص شباهتهای بسیاری به رقص اعراب دارد. منشاء این نوع موسیقی از طبقات پایین جامعه اندولسی سرچشمه گرفته بود، از این رو موسیقی از وجهه هنری لازم در میان طبقات متوسط و بالاتر جامعه برخوردار نبود. در فلامنکو دو سبک اصلی وجود دارد: سبک "خوندو "که عمیق و جدی است و فریاد مردمی است طی قرنها تحت ستم بودهاند (اقوام مسلمان شمال آفریقا ملقب به موروها، کولیها و یهودیان که همگی در گذشته از سوی تفتیش عقاید کلیسای اسپانیا مورد اذیت و آزار و تبعید واقع شدهاند ) ؛ و سبک "چیکو " که شاد و جذاب است. نسلهای جدید فلامنکو، سبکهای جاز و دیگر سبکهای آفریقایی و برزیلی را با فلامنکو مدرن ترکیب کردهاند.
فاندانگو
با وجودی که به لحاظ تاریخی گفته میشود که فاندانگو بوسیله کسانی که در پادشاهی هند بودند به اسپانیا آورده شد، این رقص به حدی در فرهنگ عامیانه اسپانیا محبوب و مهم شد که در سال 2010 بعنوان دارایی فرهنگی اعلام شد. فاندانگو بصورت دو نفره و سه ضربی با همراهی ساز قاشقک انجام میشود و به واسطه این ساز شبیه رقص "خوتا"میباشد.
سِگیدیاس
سِگیدیاس آهنگهای محلی اسپانیا هستند اما بطور خاص نوعی رقص محلی رایج در ایالات مادرید و جزایر قناری میباشند. اولین سِگیدیاس در تئاترهای قرن هجدهم ظاهر شدند و از همان آغاز به خاطر داشتن ریتمی مهیج و همراهی طبل و گیتار و قره نی و قاشقک معروف شدند. معمولاً موضوعاتی شاد و با نشاط دارند اما به تِمهای عاشقانه نیز میپردازند.
کُروتاکولوخیا
هنر منحصر به فرد نواختن قاشقک یا چهار پاره است که همزمان با رقص یا پا کوبیدن همراه است. در میان رقصهای محلی اسپانیا، رقصهایی است که خاص منطقهای در اسپانیاست مانند:
خوتا
نوعی رقص محلی اسپانیا که با نوای قاشقکها همراه است و رقاصان آن لباسهایی محلی مانند لباس رقاصان فلامنکو میپوشند. ریتم خوتا دارای ضرب 4/3 است و برای اجرای آن از گیتار، طبل و ماندولین یا همان عود فرنگی استفاده میشود.
رقصهای باسکی
این رقصها در صحبت از فرهنگ باسک بسیار محلی و مهم هستند. رقصهای باسکی در جشنهایی که وقایع تاریخی یا فرهنگ باسک را نمایش میدهند، استفاده میشوند. در میان انواع مختلف این رقصها، رقصهای در هوای آزاد و رقصهای شمشیر وجود دارند.
ساردانا
رقص محلی آندوررا و کاتالونیا میباشد و بصورت گروهی و به شکل دایره انجام میشود. در این رقص تعداد پارتنرها مهم نیست و نوعی رقص کاملاً اجتماعی است که بطور متوسط هفده نوع آلت موسیقی در ساخت ریتم آهنگ آن وجود دارد.
مونیِرا
این رقص محلی اسپانیایی مخصوص ایالات خودگردان آستوریاس، گالیسیا و کاستیا لئون میباشد. معمولاً با دایره زنگی، عود، طبل، نی انبان و باس همراه است. ساختار این رقص شبیه ساردانا بوده و ضرب آن 8/6 میباشد[۸]."
جشنهای مذهبی اسپانیا
"در تمام کشورهای اسپانیایی زبان، جشنهای مختلفی برگزار میشود. هر شهر و روستا صاحب خودش را دارد، قدیس یا قدیسهای که طبق باورهای مذهبی از ساکنینش محافظت میکند. هر روز از سال به چندین روز مقدس داده اختصاص شده و هرگاه روز مقدس قدیسی که مالک شهر است برسد، جشنها را برگزار میکنند. شهر تزیین میشود، چرخ و فلکها، چرخهای آبی، ماشینهای ضربتی و بازیهای شانسی برپا میشوند. همه تا عصر میخورند، مینوشند و میرقصند. شبها آتش بازیها به راه میافتند. بیشتر جشنها که شامل انواع گاوبازیها میشود در تابستان برگزار میشوند.
جشنها و مراسم سنتی در اسپانیا ریشه در رسوم عربها ،یهودیها و کولیها دارند، در آمریکای لاتین، این جشنها متاثر از تاثیر اسپانیاییها و مذهب میباشند. جشنهای ملی در اسپانیا شامل: جشن اول ژانویه، ششم ژانویه، پنجشنبه و جمعه مقدس، اول می، پانزده آگوست (جشن عروج مریم مقدس)، 12 اکتبر و نیز 8 و 25 دسامبر. در طول این جشنها بخش اعظمی از مراکز و بازار تعطیل هستند.
هفته مقدس
یکی از جشنهای خیلی مهم سال "هفته ی مقدس" نام دارد. این جشن بدون شک آنقدر که برای اشخاص مذهبی اهمیت دارد برای سایرین ندارد. هفته مقدس در تمام شهرها و روستاهای اسپانیا برگزار میشود و توریستهای خارجی بیشماری برای شناختن و لذت بردن از این جشن به اسپانیا میروند. این جشن در هر منطقه به شیوه ی متفاوتی و بر طبق رسوم و ویژگی همان ناحیه برگزار میشود. شاید بتوان برگزاری جشن هفته مقدس در سویّا را شناخته شده تر و منحصر به فردتر از نقاط دیگر اسپانیا دانست.
یکشنبه راموس،پنجشنبه و جمعه مقدس و نیز یکشنبهی رستاخیز روزهای مهم این هفته را تشکیل میدهند. ویژگی مشترک همهی جشنهای هفتهی مقدس این است که اجتماعی از مردم تصاویر مذهبی مسیح و مریم مقدس را به خیابانها میآورند.
مردم همراه با موزیک با شکوهی پشت سر نصرانیها یا توابین به راه میافتند. این توابین، نقاب مخروطی به چهره دارند و شمع به دست و پا برهنه راه میروند.
سنگ بنای هفته مقدس در اسپانیا همین کارناوالها میباشد که در آن افرادی موسوم به انجمن مومنین با لباسهای منحصر به فردی رژه میروند و یک سری از مجسمههای متحرکی صحنهای از زندگی یا مصائب مسیح را به تصویر میکشند. در برخی از شهرهای اسپانیایی، این کارناوالهای رژه اثر مجسمه سازان مطرح میباشد. در آندالس اسپانیا، جایی که معروفترین جشنهای هفته مقدس برپا میشود ، افرادی هستند که خطاب به مریم مقدس و مسیح نوعی آهنگ فلامنکو میخوانند. در نواحی آراگون این دستهها با نوعی موسیقی همراه میشوند که در آن از صدها طبل استفاده میشود.
هفته مقدس با "یکشنبه نخل"شروع میشود و با "یکشنبه رستاخیز"تمام میشود، اما جشن آنها معمولا از جمعه گذشته (جمعه ی دردناک) شروع میشود و یکشنبه رستاخیز بخشی از آن به حساب میآید.
هفته ی مقدس پس از "چله روزه و توبه"برگزار میشود. در این هفته، که از یکشنبه نخل تا یکشنبه رستاخیز ادامه دارد مراسم "شام آخر مسیح"در پنجشنبه مقدس، گرامیداشت تصلیب مسیح در جمعهی مقدس، و بزرگداشت رستاخیز مسیح از شب شنبه مقدس تا یکشنبهی رستاخیز برگزار میشود.
جمعه مقدس یکی از جشنهای اولیهی مسیحیها در طول هفته مقدس است. این روز یادآور مرگ مسیح است. به دستور کلیسای مسیحیان در این روزکشیشها به عنوان توبه روزه میگیرند و از خوردن گوشت پرهیز میکنند. روز رستاخیز مسیح اولین یکشنبه بعد از بر آمدن ماه کامل و پس از رسیدن خورشید به برج حمل(اعتدال بهاری) است و میبایست با ماه کامل نجومی محاسبه گردد. بخاطر همین نمیتواند قبل از 22 مارس و بعد از 25 آوریل باشد.
هفته مقدس نه تنها یک جشن مذهبی است و روزهایی را برای تجدید ایمان عطا میکند، بلکه روزهای تعطیلی پیش از بهار نیز هستند و افراد در این روزها برای سفر با خانواده، دوستان، یا تنهاها از آنها بهرمند میشوند. معمولاً، بسته به نوع کار یا تعهدات دانشگاهی 4 روز یا بیشتر برای استفاده از این ایام در اختیار اسپانیاییها قرار میگیرد.
کریسمس
کریسمس زمانی است برای دور هم جمع شدن مجدد اعضای خانواده. شریک شدن با عزیزان، و برای خیلیها یک انعکاس زمان است. کریسمس یکی از اولین جشنهای مسیحیهاست که 25 هر دسامبر به مناسبت تولد مسیح برگزار میشود. در اسپانیا مانند کشورهای دیگر،رسوم و سنتهای متداولی وجود دارد.
در اسپانیا از اواسط ماه نوامبر به استقبال جشنهای کریسمس رفته میشود. ویترینها با تزیینات تلمیحی کریسمس آراسته میشوند، مغازهها از اسباب بازی و هدیه پر میگردند، بارها و رستورانها به مراکزی برای تجمع دوستان و همکاران در شام سنتی شرکت تبدیل میشوند؛ همه اینها همراه میشوند با شروع زمستان.
سنت کریسمس اسپانیا شبیه بقیه اروپا است که در آن شاهد شام کریسمس، رقص، دور هم جمع شدن خانوادهها، نوشیدنیها و هدیههای بسیار میباشیم. اگر بخواهیم جزییتر نگاه کنیم، کریسمس در اسپانیا رسومی دارد که منعکس کننده ویژگی کریسمسی این کشور میباشند، مثل: بلن، تمثالی که سمبل خانواده پاک و تولد مسیح است و عموما در میدانهای شهر و ویترینها یافت میشود. مطلب مهم این است که در بسیاری از نواحی مسابقاتی برای انتخاب بهترین {بلن} برگزار میشود و در بعضی از میادین، بلن با اجرای زنده بازیگران و حیوانات خاصی مثل خر و گاو ماده برگزار میشود.
در روستاهای اسپانیا هنوز میشود بچههای خوانندهای را یافت که در خیابانها سرود کریسمس میخوانند و طلب هدیه ی کریسمس یا شیرینی میکنند.
سنت دیگر کریسمس در اسپانیا برگزاری قرعه کشی کریسمس در 22دسامبراست. این روز خیلی مهم است چون که تعطیلات مدارس شروع میشود و میلیونها اسپانیایی برای گوش دادن به شمارههای قرعه کشی جمع میشوند. این قرعه کشی از 1763 انجام شده و برای خیلی از اسپانیاییها یک فعالیتی است برای شروع جشنهای کریسمس.
24 دسامبر در اسپانیا سنت شام خاص در "شب خوب"و مراسم "عشای ربانی گایّو"میباشد. این شام خاص از یک منطقه تا منطقه دیگر متنوع است. گوشت خوک، بره، بوقلمون، صدف و ماهی (مخصوصا در مناطق ساحلی)، تورون (نوعی باقلوا)، مارسیپان (شیرینی که مخلوطي از آرد روغن و آرد بادام است)، مغزگردو و پولبورون (نوعی کیک) از خوردنیهای معروف این شام میباشد. از نوشیدنیها میتوان به انواع شراب ونیز شرابهای گازدار و شراب سیب اشاره کرد.
در 25 دسامبر نیز به غذا در کنار خانواده صرف میشود و هدیه گرفتن و دادن مرسوم است، در حالیکه هدیههای اولیه به طور سنتی در 6 ژانویه و در روز جشن "پادشاهان افسانهای یا مغ"داده میشوند.
در اسپانیا فضای کریسمس تا 31 دسامبر و شب جشن سال نو همچنان ادامه دارد و با آتش بازیها، جشنها و خوردن دوازده دانه انگور با هر ضربه از 12 ضربه آخر ساعت، از سال خداحافظی میکنند.
روز پادشاهان مغ
در 6 ژانویه جشنها با روز پادشاهان افسانهای به پایان میرسد، این روز اختصاص دارد به بچهها که در این روز هدیههایشان را که در تمام طول تعطیلات در انتظارش بودند، دریافت میکنند. یک روز قبل از جشن در خیابانها میتوان پادشاهان افسانهای را دید. (لحظهای که بچهها از آن برای سلام کردن و آرزوی دریافت هدایای دلخواه، استفاده میکنند). سپس بچهها میروند تا بخوابند و روز بعد هدیههایی که توسط ملچر، گاسپار و بالتازار برایشان گذاشته شده را دریافت میکنند. خوردن یک غذای مخصوص در صبحانه با نام "روسکون دِ ریس"مرسوم است. این غذا نوعی کیک است که در تزیین آن سعی میشود از میوههای خشک که شبیه سنگهایی زیبا هستند استفاده شود. همه با آرزوی پیدا کردن روسکون دِ ریس از آن میل میکنند و بدین ترتیب، فرد یابنده پادشاه یا ملکه خانواده میشود. اینگونه سال نو شروع میشود[۹]."
ال رو سیّو (شبنم)
"رویداد دیگری که میلیونها آدم را به یک دهکده در ایالت اوئلبا میکشاند، ال رو سیّو است؛ مراسم زیارتی در روستایی به همین نام که اختصاص داده شده به بزرگداشت مقام مریم مقدس. جمعیت در کالسکههای سنتی و ساده تزيین شده و به گونهای کاملا فلاندرزی به زیارت میروند؛ علاوه بر مردم بو می ناحیه بلکه از نقاط دوردست و با پای پیاده یا با اسب و یا با کالسکه برای برگزاری یک نمایش منحصر به فرد میشتابند، که درآن فرهنگ عامه وشادی بادین دریک ترکیب منحصربه فرد و رنگارنگ مخلوط شده است.
جشن موروها (تبار عرب مسلمان) و مسیحیان
یکی از مراسمهای اصیل، وسیع، غنی، با ریشه و سنتی در تمام اسپانیاست. منشاء و اساس این جشن مذهبی است که به نوبه خود با یک عنصر سازنده و موجود در هر جشنی غنی شده است. جشن موروها و مسیحیان یادآور دوره استیلای قدرت مسلمانان بر شبه جزیره ایبری و جنگهایی که قدرت میان مسلمانان و مسیحیان میباشد.
در برخی از مناطق ساحلی، این جشن یادآور جنگهایی است که علیه دزدان دریایی بربر در قرون پانزدهم، شانزدهم و هفدهم انجام میشد.
این جشنواره درسالهای اخیر، در حال رشد چشمگیری میباشد و درشهرهای مختلف اسپانیا و جنوب شرقی شبه جزیره برگزار میشود. درحال حاضر بیشترین تعداد جشنها در منطقه اندلس، مورسیا و شرق و به خصوص منطقه والنسیا و آلیکانته میباشد. شرکتکنندگان به دو دسته موروها و مسیحیان تقسیم میشوند و لباسهایی متناسب با فرهنگ قرون وسطایی میپوشند؛ بااین حال اتاقهای زیادی نیز برای تزئینات فانتزی وجود دارد.
باوجود این که جشنهای هر منطقه ویژگیهای خاص خودشان را دارند اما در نگاهی کلی در این شهرها و مخصوصا آنهایی که در نواحی والنسیا، مورسیا و کاستیّا-لامانچا واقع شدهاند، به طور نمادین به تصرف هریک از گروهها در میآیند. این همان چیزی است که ورود موروها و مسیحیان نامیده میشود. جشن با بازپسگیری شهر توسط مسیحیان خاتمه پیدا میکند.
این نوع از تعطیلات نه تنها در اسپانیا بلکه در سراسرجهان اسپانیایی زبان محبوب است. همانطورکه از نامش پیداست، اشاره به هفت قرن سلطه اعراب بر اسپانیا و جنگ بین طرفین دارد. محلی که جشن موروها و مسیحیان در آنجا به طور خاص و گسترده برگزار میشود لوانته است، منطقهای واقع در شمال استان آلیکانته.
ویژگیهای این جشن، رژهها، ورودها، همراه داشتن لباسها و تفنگهای مخصوص و مجموعهای از صلاحهای آتشین قدی می شبیه به اسلحه است که تنها هدفشان سرگرم کردن با بیشترین سروصدای ممکن میباشد[۱۰][۱۱].
نیز نگاه کنید به
فرهنگ عمومی ژاپن؛ فرهنگ عمومی سودان؛ فرهنگ عمومی زیمبابوه؛ فرهنگ عمومی سوریه؛ فرهنگ عمومی افغانستان؛ فرهنگ عمومی سنگال؛ فرهنگ عمومی کوبا؛ فرهنگ عمومی کانادا؛ فرهنگ عمومی لبنان؛ فرهنگ عمومی تونس؛ فرهنگ عمومی روسیه؛ فرهنگ عمومی چین؛ فرهنگ عمومی ساحل عاج؛ فرهنگ عمومی مصر؛ فرهنگ عمومی فرانسه؛ فرهنگ عمومی اوکراین؛ فرهنگ عمومی قطر؛ فرهنگ عمومی سیرالئون؛ فرهنگ عمومی اتیوپی؛ فرهنگ عمومی مالی؛ فرهنگ عمومی تاجیکستان؛ فرهنگ عمومی گرجستان؛ فرهنگ عمومی قزاقستان؛ فرهنگ عمومی بنگلادش؛ فرهنگ عمومی سریلانکا؛ فرهنگ عمومی تایلند؛ فرهنگ عمومی آرژانتین؛ فرهنگ عمومی اردن
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از: http://www.guiaespana.net/tradiciones-costumbres
- ↑ برگرفته از: http://es.wikipedia.org/wiki/Cultura_de_Espa%C3%B1a#Gastronom.C3.Ada
- ↑ برگرفته از: http://www.gondoladigital.com/articulo.php
- ↑ برگرفته از https://es.wikipedia.org/wiki/Reposter%C3%ADadeEspa%C3%B1a
- ↑ برگرفته از: https://es.wikipedia.org/wiki/Mitolog%C3%ADa_castellana
- ↑ برگرفته از: http://www.taringa.net/.../Costumbres-españolas
- ↑ برگرفته از: https://en.astelus.com/tradiciones-espana/
- ↑ برگرفته از: https://es.wikipedia.org/wiki/Danza_espa%C3%B1ola
- ↑ برگرفته از: http://cz-maturita.tym.cz/.../tradiciones-y-fiestas-en-España
- ↑ برگرفته از: http://web.abo.fi/csk/proj/.../fiestasreligiosasenespana
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)