مشکلات زنان در چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در طول تاریخ چند هزار سالهی [[چین]]، زنان این کشور، همچون زنان سایر فرهنگها و جوامع مختلف سنتی، به خاطر جایگاه پستی که در جامعه داشتند، همیشه با تحقیر و محرومیت رو به رو بودهاند. باور خرافی سیستماتیک، نهادینه شده و ریشه دار تبعیض جنسیتی مرسوم در [[چین]]، ریشه در برخی از سنتهای کهن و [[کنفوسیوس و اندیشه های او|اندیشههای کنفوسیوسی]] دارد که پایه و بنیان خانوداه و اجتماع را در«اطاعت زن از شوهر، شهروندان از حاکم، و اطاعت پسر از پدر و جوانان از [[سالمندان در کانادا|سالمندان]]» اعلام کرده است. این قانون اطاعت، در طول هزاران سال در خدمت حفظ نظم اجتماعی جامعهی مردسالار [[چین]] بوده و در این چرخهی قانونی، همیشه این زن بوده است که در طول حیات خود، بدون داشتن هیچگونه حقی، می بایست به ترتیب از پدر، برادر، همسر و در نهایت از پسر خود اطاعت کرده و به آنها وابسته باشد. | در طول تاریخ چند هزار سالهی [[چین]]، زنان این کشور، همچون زنان سایر فرهنگها و جوامع مختلف سنتی، به خاطر جایگاه پستی که در جامعه داشتند، همیشه با تحقیر و محرومیت رو به رو بودهاند. باور خرافی سیستماتیک، نهادینه شده و ریشه دار تبعیض جنسیتی مرسوم در [[چین]]، ریشه در برخی از سنتهای کهن و [[کنفوسیوس و اندیشه های او|اندیشههای کنفوسیوسی]] دارد که پایه و بنیان خانوداه و اجتماع را در«اطاعت زن از شوهر، شهروندان از حاکم، و اطاعت پسر از پدر و جوانان از [[سالمندان در کانادا|سالمندان]]» اعلام کرده است. این قانون اطاعت، در طول هزاران سال در خدمت حفظ نظم اجتماعی جامعهی مردسالار [[چین]] بوده و در این چرخهی قانونی، همیشه این زن بوده است که در طول حیات خود، بدون داشتن هیچگونه حقی، می بایست به ترتیب از پدر، برادر، همسر و در نهایت از پسر خود اطاعت کرده و به آنها وابسته باشد. | ||
===[[تبعیض جنسیتی در آموزش چین]]=== | ===[[تبعیض جنسیتی در آموزش چین]]=== | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
اگر از میزان مشارکت نیروی کار زنان به عنوان شاخصی برای اندازهگیری برابری جنسیتی استفاده شود، کشور [[چین]] یکی از مساوات طلبانهترین کشورهای جهان خواهد بود. مشارکت نیروی کار زنان در [[چین]] پس از تأسیس [[جمهوری خلق چین|جمهوری خلق]]، به طور چشمگیری افزایش یافته و اینک تقریبا در سطح جهانی قرار دارد. براساس مطالعات انجام شده توسط بایر و همکاران، از میان زنانی که بین سالهای1966 تا1976([[اجرای انقلاب فرهنگی در چین|دوران انقلاب فرهنگی]]) ازدواج کردهاند، 92درصد شاغل بودهاند<ref>''' ''' Bauer, John and et.al. (1992). Gender Inequality in Urban China. In Education and Employment. Modern China. ''Beijing Review'', 18(3),pp.330-370</ref>. | اگر از میزان مشارکت نیروی کار زنان به عنوان شاخصی برای اندازهگیری برابری جنسیتی استفاده شود، کشور [[چین]] یکی از مساوات طلبانهترین کشورهای جهان خواهد بود. مشارکت نیروی کار زنان در [[چین]] پس از تأسیس [[جمهوری خلق چین|جمهوری خلق]]، به طور چشمگیری افزایش یافته و اینک تقریبا در سطح جهانی قرار دارد. براساس مطالعات انجام شده توسط بایر و همکاران، از میان زنانی که بین سالهای1966 تا1976([[اجرای انقلاب فرهنگی در چین|دوران انقلاب فرهنگی]]) ازدواج کردهاند، 92درصد شاغل بودهاند<ref>''' ''' Bauer, John and et.al. (1992). Gender Inequality in Urban China. In Education and Employment. Modern China. ''Beijing Review'', 18(3),pp.330-370</ref>. | ||
با این حال، اگرچه میزان مشارکت نیروی کار زنان در این کشور بالا است، ولی توزیع نیروی کار با توجه به گروههای سنی، در میان زنان و مردان خیلی متفاوت است. آمار منتشره از سوی بایر و همکارانش نشان میدهند که درصد شاغلان مرد و زن در سال1987 به ترتیب7/97درصد و 6/73درصد برای گروههای سنی بین45 تا49 سال بوده است. این درحالی است که این میزان برای گروههای سنی بین 55 تا59سال، 2/73درصد و 7/28درصد بوده است. به عبارت دیگر، [[بالارفتن متوسط عمر و افزایش امید به زندگی در چین|زنان سالمند]] در مقایسه با مردان هم سن خود از شانس کمتری برای اشتغال برخوردارند. این وضعیت پس از اجرای اصلاحات و کاهش تصدی دولت در بخش اقتصاد، بدتر هم شده است. در اواخر دههی1970 و تمام دههی1980، نسبت نیروی کار زنان همیشه کمی بیش از43درصد بوده است. ولی براساس گزارش منتشره از سوی نیویورک تایمز، در سال1997«تنها 39درصد نیروی کار [[چین]] را زنان تشکیل می دادند، در حالی که آنها 61درصد کارگران از کار بیکار شده را به خود اختصاص میدادند<ref>Rosental, Elizabeth (1998). Unemployable Femail in China. New York Times.</ref>. | با این حال، اگرچه میزان مشارکت نیروی کار زنان در این کشور بالا است، ولی توزیع نیروی کار با توجه به گروههای سنی، در میان زنان و مردان خیلی متفاوت است. آمار منتشره از سوی بایر و همکارانش نشان میدهند که درصد شاغلان مرد و زن در سال1987 به ترتیب7/97درصد و 6/73درصد برای گروههای سنی بین45 تا49 سال بوده است. این درحالی است که این میزان برای گروههای سنی بین 55 تا59سال، 2/73درصد و 7/28درصد بوده است. به عبارت دیگر، [[بالارفتن متوسط عمر و افزایش امید به زندگی در چین|زنان سالمند]] در مقایسه با مردان هم سن خود از شانس کمتری برای اشتغال برخوردارند. این وضعیت پس از اجرای اصلاحات و کاهش تصدی دولت در بخش اقتصاد، بدتر هم شده است. در اواخر دههی1970 و تمام دههی1980، نسبت نیروی کار زنان همیشه کمی بیش از43درصد بوده است. ولی براساس گزارش منتشره از سوی نیویورک تایمز، در سال1997«تنها 39درصد نیروی کار [[چین]] را زنان تشکیل می دادند، در حالی که آنها 61درصد کارگران از کار بیکار شده را به خود اختصاص میدادند<ref>Rosental, Elizabeth (1998). Unemployable Femail in China. New York Times.</ref>. | ||
اگرچه براساس قانون کار [[چین]]، تبعیض براساس جنسیت غیر قانونی است، به نظر می رسد با توجه به واگذاری بخش عمدهی اقتصاد به بخش غیر دولتی که به طور فزاینده و قابل توجهی در اقتصاد [[چین]] تأثیر گذار هستند، و اتخاذ سیاست مبتنی بازار از سوی حکومت، دولت کنترلی بر استخدامهای بخش غیر دولتی و وضعیت شاغلان این بخش ندارد<ref name=":1" />. | اگرچه براساس قانون کار [[چین]]، تبعیض براساس جنسیت غیر قانونی است، به نظر می رسد با توجه به واگذاری بخش عمدهی اقتصاد به بخش غیر دولتی که به طور فزاینده و قابل توجهی در اقتصاد [[چین]] تأثیر گذار هستند، و اتخاذ سیاست مبتنی بازار از سوی حکومت، دولت کنترلی بر استخدامهای بخش غیر دولتی و وضعیت شاغلان این بخش ندارد<ref name=":1" />. | ||
با تلاش مشترک دولت و محافل مختلف [[چین]]، جایگاه زنان [[چین]] به طور قابل ملاحظهای ارتقا و بهبود یافته و پیشرفت امور زنان وارد مرحلهی مطلوب و بی سابقهای شده است. برای تحقق این هدف، از سوی دولت سازمانها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است که مهمترین این نهادها، [[فدراسیون سراسری زنان چین]] است | با تلاش مشترک دولت و محافل مختلف [[چین]]، جایگاه زنان [[چین]] به طور قابل ملاحظهای ارتقا و بهبود یافته و پیشرفت امور زنان وارد مرحلهی مطلوب و بی سابقهای شده است. برای تحقق این هدف، از سوی دولت سازمانها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است که مهمترین این نهادها، [[فدراسیون سراسری زنان چین]] است<ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، جلد1، ص.321-335.</ref>. | ||
{{به روز رسانی}} | |||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[وضعیت زنان در چین]]؛ [[تبعیض جنسیتی زنان چین]]؛ [[تبعیض جنسیتی در آموزش چین]]؛ [[تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۹
در طول تاریخ چند هزار سالهی چین، زنان این کشور، همچون زنان سایر فرهنگها و جوامع مختلف سنتی، به خاطر جایگاه پستی که در جامعه داشتند، همیشه با تحقیر و محرومیت رو به رو بودهاند. باور خرافی سیستماتیک، نهادینه شده و ریشه دار تبعیض جنسیتی مرسوم در چین، ریشه در برخی از سنتهای کهن و اندیشههای کنفوسیوسی دارد که پایه و بنیان خانوداه و اجتماع را در«اطاعت زن از شوهر، شهروندان از حاکم، و اطاعت پسر از پدر و جوانان از سالمندان» اعلام کرده است. این قانون اطاعت، در طول هزاران سال در خدمت حفظ نظم اجتماعی جامعهی مردسالار چین بوده و در این چرخهی قانونی، همیشه این زن بوده است که در طول حیات خود، بدون داشتن هیچگونه حقی، می بایست به ترتیب از پدر، برادر، همسر و در نهایت از پسر خود اطاعت کرده و به آنها وابسته باشد.
تبعیض جنسیتی در آموزش چین
علیرغم بهبودهای چشمگیر حاصله در وضعیت و جایگاه زنان در چین پس از حاکمیت حزب کمونیست، به ویژه اجرای اصلاحات اقتصادی، هنوز هم جامعهی زنان این کشور تا حدودی با تبعیضهای جنسیتی در درآمد، اشتغال در بخشهای دولتی و بخش خصوصی، سطوح آموزشی، و نیروی کار، هر کدام در درجات مختلفی رنج میبرند[۱]. برای نمونه، بوِرلی هوپر که در سال1991میلادی پژوهشی پیرامون جنسیت و آموزش و پرورش در چین انجام داده، اشاره میکند که از سال1949 تا کنون، در مدارس چین همواره تعداد دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر کمتر بوده است. در سال1950 وقتی جمهوری خلق چین تازه تأسیس شده بود، 26درصد دانش آموزان مدارس ابتدایی، 26درصد مدارس متوسطه، و 23درصد دانشجویان مراکز آموزش عالی دختر بودند. با پایان دههی1980(یک دهه پس از اجرای اصلاحات) این درصدها به ترتیب به 46، 41، و 33درصد افزایش یافت، این آمار نشان میدهد که هنوز هم برای برابری آموزشی دختران در مراکز آموزش عالی مشکلاتی وجود دارد[۲].
البته باید اشاره نمود که در سالهای اخیر، با توسعهی اقتصاد و گسترش فضای دانشگاهی در کشور چین، این تفاوت جنسیتی در امر آموزش در سطوح مختلف کاملا تغییر کرده و میزان حضور دختران در مدارس و دانشگاهها پایینتر از پسران نیست. طبق آمار منتشره درسال2009میلادی، تعداد دانش آموزان و دانشجویان دختر در مدارس و مراکز آموزش عالی چین نسبت به کل دانشجویان به شرح زیر است:
تعداد دانش آموزان دختر نسبت به کل دانش آموزان در مدارس ابتدایی 27/46درصد؛ در مدارس ابتدایی بزرگسالان 90/53درصد؛ در مدارس معمولی راهنمایی 32/47درصد؛ در مراکز فنی و حرفه ای 35/47درصد؛ در مقطع دبیرستان 58/45درصد؛ در سواد آموزی بزرگسالان 08/55درصد؛ در مراکز آموزش عالی براساس مقاطع تحصیلی لیسانس 04/47درصد؛ فوق لیسانس 63/49درصد؛ مقطع دکتری 86/34درصد؛ مقطع لیسانس بزرگسالان 33/52 درصد؛ و آموزش مجازی در مقاطع مختلف 75/48درصد بوده است که تقریبا مساوی با پسران و مردان است[۳].
تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین
اگر از میزان مشارکت نیروی کار زنان به عنوان شاخصی برای اندازهگیری برابری جنسیتی استفاده شود، کشور چین یکی از مساوات طلبانهترین کشورهای جهان خواهد بود. مشارکت نیروی کار زنان در چین پس از تأسیس جمهوری خلق، به طور چشمگیری افزایش یافته و اینک تقریبا در سطح جهانی قرار دارد. براساس مطالعات انجام شده توسط بایر و همکاران، از میان زنانی که بین سالهای1966 تا1976(دوران انقلاب فرهنگی) ازدواج کردهاند، 92درصد شاغل بودهاند[۴].
با این حال، اگرچه میزان مشارکت نیروی کار زنان در این کشور بالا است، ولی توزیع نیروی کار با توجه به گروههای سنی، در میان زنان و مردان خیلی متفاوت است. آمار منتشره از سوی بایر و همکارانش نشان میدهند که درصد شاغلان مرد و زن در سال1987 به ترتیب7/97درصد و 6/73درصد برای گروههای سنی بین45 تا49 سال بوده است. این درحالی است که این میزان برای گروههای سنی بین 55 تا59سال، 2/73درصد و 7/28درصد بوده است. به عبارت دیگر، زنان سالمند در مقایسه با مردان هم سن خود از شانس کمتری برای اشتغال برخوردارند. این وضعیت پس از اجرای اصلاحات و کاهش تصدی دولت در بخش اقتصاد، بدتر هم شده است. در اواخر دههی1970 و تمام دههی1980، نسبت نیروی کار زنان همیشه کمی بیش از43درصد بوده است. ولی براساس گزارش منتشره از سوی نیویورک تایمز، در سال1997«تنها 39درصد نیروی کار چین را زنان تشکیل می دادند، در حالی که آنها 61درصد کارگران از کار بیکار شده را به خود اختصاص میدادند[۵].
اگرچه براساس قانون کار چین، تبعیض براساس جنسیت غیر قانونی است، به نظر می رسد با توجه به واگذاری بخش عمدهی اقتصاد به بخش غیر دولتی که به طور فزاینده و قابل توجهی در اقتصاد چین تأثیر گذار هستند، و اتخاذ سیاست مبتنی بازار از سوی حکومت، دولت کنترلی بر استخدامهای بخش غیر دولتی و وضعیت شاغلان این بخش ندارد[۱].
با تلاش مشترک دولت و محافل مختلف چین، جایگاه زنان چین به طور قابل ملاحظهای ارتقا و بهبود یافته و پیشرفت امور زنان وارد مرحلهی مطلوب و بی سابقهای شده است. برای تحقق این هدف، از سوی دولت سازمانها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است که مهمترین این نهادها، فدراسیون سراسری زنان چین است[۶].
در حال به روز رسانی و ویرایش
نیز نگاه کنید به
وضعیت زنان در چین؛ تبعیض جنسیتی زنان چین؛ تبعیض جنسیتی در آموزش چین؛ تبعیض جنسیتی در نیروی کار و اشتغال چین
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Yuhui Li: www.bridgew.edu/soas/jiws/vol1
- ↑ Hooper, Beverley)1991(.“Gender and Education”. Chinese Education: Problems, Policies and Prospects. Edited by Irving Epstein. New York: Garland Publishing.
- ↑ Chinese Statistical Year Book,2009
- ↑ Bauer, John and et.al. (1992). Gender Inequality in Urban China. In Education and Employment. Modern China. Beijing Review, 18(3),pp.330-370
- ↑ Rosental, Elizabeth (1998). Unemployable Femail in China. New York Times.
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد1، ص.321-335.