جریان های فکری موثر سنگال: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
نگریتود ( سیاه پوست بودن ) مهمترین تفکر و جریان فکری موثر در [[جامعه و نظام اجتماعی سنگال|جامعه و فرهنگ سنگال]] است. این مفهوم برای اولین بار توسط " اِمه سزر " ( Aime Césaire) در سال 34-1932 مطرح شد. اما در اصل، وجود این مفهوم به 40000 سال پیش از میلاد مسیح بر می گردد.  
نگریتود (سیاه پوست بودن) مهمترین تفکر و جریان فکری موثر در [[جامعه و نظام اجتماعی سنگال|جامعه و فرهنگ سنگال]] است. این مفهوم برای اولین بار توسط " اِمه سزر " (Aime Césaire) در سال 34-1932 مطرح شد. اما در اصل، وجود این مفهوم به 40000 سال پیش از میلاد مسیح بر می گردد.  


تمام جوامع انسانی تمدن خاص خود را دارند که این تمدن بر طبق شخصیت ها هم غنی و هم اصیل است. این تمدن شامل یک سری پاسخ به معماهای طبیعت و رفتارهایی در برابر الزامات «انرژی انسانی»، بنیان این تمدن متافیزیک، هستی شناسی و روح و سرشتی است که «فرهنگ» نام دارد و فرهنگ شامل آداب و رسوم، علوم و تکنیک، هنرها و ادبیات و غیره می شود. فرهنگ دختر ( زاده ) نژاد، جغرافی و تاریخ است که تمام اشکال حس کردن، فکر کردن و عمل کردن هر گروه انسانی را بیان می کند.  
تمام جوامع انسانی تمدن خاص خود را دارند که این تمدن بر طبق شخصیت ها هم غنی و هم اصیل است. این تمدن شامل یک سری پاسخ به معماهای طبیعت و رفتارهایی در برابر الزامات «انرژی انسانی»، بنیان این تمدن متافیزیک، هستی شناسی و روح و سرشتی است که «فرهنگ» نام دارد و فرهنگ شامل [[آداب و رسوم سنگال|آداب و رسوم]]، علوم و تکنیک، هنرها و ادبیات و غیره می شود. فرهنگ دختر (زاده) نژاد، جغرافی و تاریخ است که تمام اشکال حس کردن، فکر کردن و عمل کردن هر گروه انسانی را بیان می کند.


بنابراین سیاهان آفریقا، مانند تمام قبایل دیگر و گروه های انسانی روی زمین یک مجموع خاص از ویژگی های روحی – فرهنگی در شرایطی خاص دارند که یک تمدن اصیل، واحد و غیر قابل جایگزین را بوجود آورده است. بدون شک برخی از این ویژگی ها نزد ملت های دیگر به شکل های مختلف هم وجود دارد ولی نه تمام آنها.  
بنابراین سیاهان آفریقا، مانند تمام قبایل دیگر و گروه های انسانی روی زمین یک مجموع خاص از ویژگی های روحی – فرهنگی در شرایطی خاص دارند که یک تمدن اصیل، واحد و غیر قابل جایگزین را بوجود آورده است. بدون شک برخی از این ویژگی ها نزد ملت های دیگر به شکل های مختلف هم وجود دارد ولی نه تمام آنها.


بدین ترتیب مفهوم نگریتود شامل مجموع ارزش های تمدن دنیای سیاه است که در زندگی و آثار سیاه خود را بیان می کنند. با این وجود، این مفهوم با تأخیر مطرح و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ابتدا از آن به عنوان یک نژاد پرستی و یک نقص پیچیده برداشت شد، در صورتیکه چنین نبود و تنها عبارت بود از یک اراده ی " خود بودن " برای به شکوفایی رسیدن.  
بدین ترتیب مفهوم نگریتود شامل مجموع ارزش های تمدن دنیای سیاه است که در زندگی و آثار سیاه خود را بیان می کنند. با این وجود، این مفهوم با تأخیر مطرح و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ابتدا از آن به عنوان یک نژاد پرستی و یک نقص پیچیده برداشت شد، در صورتیکه چنین نبود و تنها عبارت بود از یک اراده ی " خود بودن " برای به شکوفایی رسیدن.


مفهوم نگریتود به عنوان یک تمدن بسیار قدیمی، بقیه ی تمدن ها را نه طرد و نه تحقیر می کند، بلکه با آنها پیوند خورده و به خلق یک انسان گرایی واقعی کمک می کند، این انسان گرائی واقعی شامل تمام مردم روی کره ی زمین از جمله سیاهان می شود.  
مفهوم نگریتود به عنوان یک تمدن بسیار قدیمی، بقیه ی تمدن ها را نه طرد و نه تحقیر می کند، بلکه با آنها پیوند خورده و به خلق یک انسان گرایی واقعی کمک می کند، این انسان گرائی واقعی شامل تمام مردم روی کره ی زمین از جمله سیاهان می شود.


هیچ نوع انسان گرایی واحد، فرهنگ سیاه را مردود نمی کند. همانگونه که تمدن های فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی، روسی، سوئدی ... دارای تمدن های خاص خود هستند، به همان گونه، یک مجموعه ارزش های بنیادی و مشترک بین مردم سیاه وجود دارد که وحدت این مردم را می سازد. <ref name=":0">Senghor.(2016).Wikipedia. Retrived from:https://en.wikipedia.org/wiki/L%C3%A9opold_S%C3%A9dar_Senghor</ref>  
هیچ نوع انسان گرایی واحد، فرهنگ سیاه را مردود نمی کند. همانگونه که تمدن های فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی، روسی، سوئدی... دارای تمدن های خاص خود هستند، به همان گونه، یک مجموعه ارزش های بنیادی و مشترک بین مردم سیاه وجود دارد که وحدت این مردم را می سازد. <ref name=":1">Senghor.(2016).Wikipedia. Retrived from:https://en.wikipedia.org/wiki/L%C3%A9opold_S%C3%A9dar_Senghor</ref>


این مفهوم در سال های 1934 و 1940 تبدیل به یک جنبش به نام " جنبش نگرتیود" شد که لئو پولد سدار سنگور تأثیر بسیار مثبتی روی این جنبش گذاشت، او با شناخت عمیقی که از کشور خود، فرهنگ و زبان مادری خود داشت تمام متفکران را به سمت آفریقا هدایت می کرد.
این مفهوم در سال های 1934 و 1940 تبدیل به یک جنبش به نام " جنبش نگرتیود" شد که لئو پولد سدار سنگور تأثیر بسیار مثبتی روی این جنبش گذاشت، او با شناخت عمیقی که از کشور خود، فرهنگ و زبان مادری خود داشت تمام متفکران را به سمت آفریقا هدایت می کرد.


او با گذراندن دوره های علمی بسیار زیاد در حدود 8 مدرسه ی قوم شناسی در فرانسه، مطالعات جدی و عمیقی درباره ی تمدن آفریقایی انجام داد و آنرا در قالب آثار ادبی به همگان معرفی کرد.
او با گذراندن دوره های علمی بسیار زیاد در حدود 8 مدرسه ی قوم شناسی در فرانسه، مطالعات جدی و عمیقی درباره ی تمدن آفریقایی انجام داد و آنرا در قالب آثار ادبی به همگان معرفی کرد.


او با انجام این کار پاسخ ایده آل به تمام سئوالات پیچیده ی تبعیدی های سیاه ساکن [[آمریکا]] داد: «ما چه کسانی هستیم ؟ از کجا می آئیم ؟ کجا می رویم ؟»<ref name=":0" />
او با انجام این کار پاسخ ایده آل به تمام سئوالات پیچیده ی تبعیدی های سیاه ساکن [[آمریکا]] داد: «ما چه کسانی هستیم ؟ از کجا می آییم ؟ کجا می رویم ؟» <ref name=":1" />


«به طور عینی، " نگرتیود " در [[سنگال]] یک فرهنگ و یک اصل به شمار می آید و به مجموعه ارزش های اقتصادی، سیاسی، عقلانی، هنری و اجتماعی دنیای سیاه گفته می شود و به طور ذهنی، نگرتیود قبول این تمدن سیاه و حفاظت از آن در تاریخ و شکوفایی و کامل کردن آن است .»  
«به طور عینی، " نگرتیود " در [[سنگال]] یک فرهنگ و یک اصل به شمار می آید و به مجموعه ارزش های اقتصادی، سیاسی، عقلانی، هنری و اجتماعی دنیای سیاه گفته می شود و به طور ذهنی، نگرتیود قبول این تمدن سیاه و حفاظت از آن در تاریخ و شکوفایی و کامل کردن آن است.»


اینها جملاتی هستند که رئیس جمهور وقت لئوپولد سدار سنگور در اثرش «مسئله نگرتیود» برای نگرتیود تعریفی ارائه کرده است و بر اساس همین ذائقه نگرتیو  تمام جلوه های فرهنگی این کشور سیاست گذاری و مدیریت می شود .  
اینها جملاتی هستند که رئیس جمهور وقت لئوپولد سدار سنگور در اثرش «مسئله نگرتیود» برای نگرتیود تعریفی ارائه کرده است و بر اساس همین ذائقه نگرتیو تمام جلوه های فرهنگی این کشور سیاست گذاری و مدیریت می شود.
 
در [[سنگال|کشور سنگال]]، از زمان استقلال، فرهنگ یکی از اصول برتر و مهم جهت رشد جامعه بوده است. قبل از سال 1960، این کشور به تعدادی زیر ساخت فرهنگی مجهز بود که نه تنها ناکافی بلکه نیازمند به احیاء مطابق با حقیقت های اجتماعی بود. بنابراین در اولین سال های استقلال زیر ساخت های جدید فرهنگی کاملاً تغییر پیدا کرد و "کمیسریای هنرها و ادبیات " وابسته به رئیس جمهور وقت تأسیس شد که هدف آن ارتقاء فعالیت های فرهنگی بود. این مؤسسه بعد از تغییرات زیادی که در آن ایجاد شد تبدیل به " وزارت فرهنگ " شد .<ref>بصیری،محمدعلی و فتحی پور،ریحانه.(۱۴۰۰).جامعه و فرهنگ سنگال. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص.73.</ref>


در [[سنگال|کشور سنگال]]، از زمان استقلال، فرهنگ یکی از اصول برتر و مهم جهت رشد جامعه بوده است. قبل از سال 1960، این کشور به تعدادی زیر ساخت فرهنگی مجهز بود که نه تنها ناکافی بلکه نیازمند به احیاء مطابق با حقیقت های اجتماعی بود. بنابراین در اولین سال های استقلال زیر ساخت های جدید فرهنگی کاملاً تغییر پیدا کرد و "کمیسریای هنرها و ادبیات " وابسته به رئیس جمهور وقت تأسیس شد که هدف آن ارتقاء فعالیت های فرهنگی بود. این مؤسسه بعد از تغییرات زیادی که در آن ایجاد شد تبدیل به " وزارت فرهنگ " شد.<ref>بصیری، محمدعلی، فتحی پور، ریحانه (1401 ).جامعه و فرهنگ سنگال. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref>
== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==



نسخهٔ ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۴

نگریتود (سیاه پوست بودن) مهمترین تفکر و جریان فکری موثر در جامعه و فرهنگ سنگال است. این مفهوم برای اولین بار توسط " اِمه سزر " (Aime Césaire) در سال 34-1932 مطرح شد. اما در اصل، وجود این مفهوم به 40000 سال پیش از میلاد مسیح بر می گردد.

تمام جوامع انسانی تمدن خاص خود را دارند که این تمدن بر طبق شخصیت ها هم غنی و هم اصیل است. این تمدن شامل یک سری پاسخ به معماهای طبیعت و رفتارهایی در برابر الزامات «انرژی انسانی»، بنیان این تمدن متافیزیک، هستی شناسی و روح و سرشتی است که «فرهنگ» نام دارد و فرهنگ شامل آداب و رسوم، علوم و تکنیک، هنرها و ادبیات و غیره می شود. فرهنگ دختر (زاده) نژاد، جغرافی و تاریخ است که تمام اشکال حس کردن، فکر کردن و عمل کردن هر گروه انسانی را بیان می کند.

بنابراین سیاهان آفریقا، مانند تمام قبایل دیگر و گروه های انسانی روی زمین یک مجموع خاص از ویژگی های روحی – فرهنگی در شرایطی خاص دارند که یک تمدن اصیل، واحد و غیر قابل جایگزین را بوجود آورده است. بدون شک برخی از این ویژگی ها نزد ملت های دیگر به شکل های مختلف هم وجود دارد ولی نه تمام آنها.

بدین ترتیب مفهوم نگریتود شامل مجموع ارزش های تمدن دنیای سیاه است که در زندگی و آثار سیاه خود را بیان می کنند. با این وجود، این مفهوم با تأخیر مطرح و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ابتدا از آن به عنوان یک نژاد پرستی و یک نقص پیچیده برداشت شد، در صورتیکه چنین نبود و تنها عبارت بود از یک اراده ی " خود بودن " برای به شکوفایی رسیدن.

مفهوم نگریتود به عنوان یک تمدن بسیار قدیمی، بقیه ی تمدن ها را نه طرد و نه تحقیر می کند، بلکه با آنها پیوند خورده و به خلق یک انسان گرایی واقعی کمک می کند، این انسان گرائی واقعی شامل تمام مردم روی کره ی زمین از جمله سیاهان می شود.

هیچ نوع انسان گرایی واحد، فرهنگ سیاه را مردود نمی کند. همانگونه که تمدن های فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی، روسی، سوئدی... دارای تمدن های خاص خود هستند، به همان گونه، یک مجموعه ارزش های بنیادی و مشترک بین مردم سیاه وجود دارد که وحدت این مردم را می سازد. [۱]

این مفهوم در سال های 1934 و 1940 تبدیل به یک جنبش به نام " جنبش نگرتیود" شد که لئو پولد سدار سنگور تأثیر بسیار مثبتی روی این جنبش گذاشت، او با شناخت عمیقی که از کشور خود، فرهنگ و زبان مادری خود داشت تمام متفکران را به سمت آفریقا هدایت می کرد.

او با گذراندن دوره های علمی بسیار زیاد در حدود 8 مدرسه ی قوم شناسی در فرانسه، مطالعات جدی و عمیقی درباره ی تمدن آفریقایی انجام داد و آنرا در قالب آثار ادبی به همگان معرفی کرد.

او با انجام این کار پاسخ ایده آل به تمام سئوالات پیچیده ی تبعیدی های سیاه ساکن آمریکا داد: «ما چه کسانی هستیم ؟ از کجا می آییم ؟ کجا می رویم ؟» [۱]

«به طور عینی، " نگرتیود " در سنگال یک فرهنگ و یک اصل به شمار می آید و به مجموعه ارزش های اقتصادی، سیاسی، عقلانی، هنری و اجتماعی دنیای سیاه گفته می شود و به طور ذهنی، نگرتیود قبول این تمدن سیاه و حفاظت از آن در تاریخ و شکوفایی و کامل کردن آن است.»

اینها جملاتی هستند که رئیس جمهور وقت لئوپولد سدار سنگور در اثرش «مسئله نگرتیود» برای نگرتیود تعریفی ارائه کرده است و بر اساس همین ذائقه نگرتیو تمام جلوه های فرهنگی این کشور سیاست گذاری و مدیریت می شود.

در کشور سنگال، از زمان استقلال، فرهنگ یکی از اصول برتر و مهم جهت رشد جامعه بوده است. قبل از سال 1960، این کشور به تعدادی زیر ساخت فرهنگی مجهز بود که نه تنها ناکافی بلکه نیازمند به احیاء مطابق با حقیقت های اجتماعی بود. بنابراین در اولین سال های استقلال زیر ساخت های جدید فرهنگی کاملاً تغییر پیدا کرد و "کمیسریای هنرها و ادبیات " وابسته به رئیس جمهور وقت تأسیس شد که هدف آن ارتقاء فعالیت های فرهنگی بود. این مؤسسه بعد از تغییرات زیادی که در آن ایجاد شد تبدیل به " وزارت فرهنگ " شد.[۲]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Senghor.(2016).Wikipedia. Retrived from:https://en.wikipedia.org/wiki/L%C3%A9opold_S%C3%A9dar_Senghor
  2. بصیری، محمدعلی، فتحی پور، ریحانه (1401 ).جامعه و فرهنگ سنگال. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)