روابط گرجستان با جمهوری اسلامی ایران: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
سرزمين قفقاز، سرزمين اقوام گوناگون و چشم اندازهاي جغرافيايي متفاوت، در همسايگي شمال غربي ايران قرار دارد. اغلب سرزمينهاي واقع در قلمرو قفقاز، سالهاي متمادي از دور ه ساسانيان تا قاجاريه زير نظر حكومت ايران اداره مي شد. در پاره اي موارد، حكام محلي كه از طرف ايران منصوب مي شدند، ادار ه امور را بر عهده داشتند. سيطره حكومت ايران در قفقاز در دوره هاي تاريخي متعدد شدت و ضعف داشته است. در دوره هايي كه دولت ايران در جن گ با مهاجمان به حدود و ثغور كشور يا جنگ برا ي كشورگشايي يا سركوبي حاكمان متمرد درگير مي شد، اقتدار حكومت ايران در مركز به سستي مي گراييد يا اختلا ف ها در درو ن هيات حاكمه شدت مي گرفت، اين مناطق نيز مانند نقاط پيراموني ديگر، ادعا ي استقلال مي كردند و در دوره هايي، نيمه مستقل و گاه مستقل به حيات خود ادامه مي دادند. ولي هرگاه دولت هاي ايران از اينگونه درگيري ها و جنگ هاي پيراموني رهايي مي يافتند مجدداً قدرت خود را باز يافته و اقتدار خويش را گسترش مي دادند. | سرزمين قفقاز، سرزمين اقوام گوناگون و چشم اندازهاي جغرافيايي متفاوت، در همسايگي شمال غربي ايران قرار دارد. اغلب سرزمينهاي واقع در قلمرو قفقاز، سالهاي متمادي از دور ه ساسانيان تا قاجاريه زير نظر حكومت ايران اداره مي شد. در پاره اي موارد، حكام محلي كه از طرف ايران منصوب مي شدند، ادار ه امور را بر عهده داشتند. سيطره حكومت ايران در قفقاز در دوره هاي تاريخي متعدد شدت و ضعف داشته است. در دوره هايي كه دولت ايران در جن گ با مهاجمان به حدود و ثغور كشور يا جنگ برا ي كشورگشايي يا سركوبي حاكمان متمرد درگير مي شد، اقتدار حكومت ايران در مركز به سستي مي گراييد يا اختلا ف ها در درو ن هيات حاكمه شدت مي گرفت، اين مناطق نيز مانند نقاط پيراموني ديگر، ادعا ي استقلال مي كردند و در دوره هايي، نيمه مستقل و گاه مستقل به حيات خود ادامه مي دادند. ولي هرگاه دولت هاي ايران از اينگونه درگيري ها و جنگ هاي پيراموني رهايي مي يافتند مجدداً قدرت خود را باز يافته و اقتدار خويش را گسترش مي دادند. | ||
اوايل دوره صفويه، اوج اقتدار ايران بر قفقاز بود، در اين دوره مرزهاي شمال غربي ايران بسياري از قلمرو كنوني قفقاز جنوبي و داغستان را در برمي گرفت. در دوره جنگ هاي ايران و عثماني، ايران و روسيه و روسيه و عثماني، قفقاز ميدان مبارزه سه دولت مقتدر آن زمان بود. در دور ه قاجاريه در اثر ضع ف دولت ايران در پي جنگ ها و لشگركشي هاي مداوم و نيز ورود بازيگرا ن جهاني ديگر از جمله امپر اطوري هاي روسيه، فرانسه و انگليس به صحنه منطقه، رفته رفته از اقتدار ايران كاسته شد و پس از امضاي معاهده هاي گلستان در سال 1813 و تركمن چاي در سال 1828، مرزها ي ايران و روسيه به مرزهاي كنوني رسيد و قفقاز پس از آن از ايران جدا و ارتباط ايرانيان با ملل و اقوام قفقاز به تدريج رو به كاهش نهاد. | اوايل دوره صفويه، اوج اقتدار ايران بر قفقاز بود، در اين دوره مرزهاي شمال غربي ايران بسياري از قلمرو كنوني قفقاز جنوبي و داغستان را در برمي گرفت. در دوره جنگ هاي ايران و عثماني، ايران و روسيه و روسيه و عثماني، قفقاز ميدان مبارزه سه دولت مقتدر آن زمان بود. در دور ه قاجاريه در اثر ضع ف دولت ايران در پي جنگ ها و لشگركشي هاي مداوم و نيز ورود بازيگرا ن جهاني ديگر از جمله امپر اطوري هاي روسيه، [[فرانسه]] و انگليس به صحنه منطقه، رفته رفته از اقتدار ايران كاسته شد و پس از امضاي معاهده هاي گلستان در سال 1813 و تركمن چاي در سال 1828، مرزها ي ايران و روسيه به مرزهاي كنوني رسيد و قفقاز پس از آن از ايران جدا و ارتباط ايرانيان با ملل و اقوام قفقاز به تدريج رو به كاهش نهاد. | ||
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، پرتوهاي انقلاب، ملل مسلمان منطقه و از جمله قفقاز را تحت تاثير خود قرارداده و سبب خيزش و برپايي دوبارة خودآگاهي آنان شد. تاريخ قفقاز سراسر مبارزه با ظلم و استبداد است. افسانه هاي مردمي "كوراوغلو" و مبارزات او در برابر خوانين و پادشاهان، مبارزا ت قهرمانانه "قاچاِ بني" در برابر ظلم ماموران تزاري و دست نشاندگان محلي تزار در آذربايجان "آرسن" و "توتاشخيا" در گرجستان و ديگر مبارزان مردمي در مقاطع متفاوت تاريخي و در قلمروهاي گوناگون، همه نشان دهنده تاريخ پر از فراز و نشيب ملل قفقاز است. سابقه جنبش هاي فراگير اسلامي و مردمي قفقاز در قرن هاي اخير به اوايل قرن نوزدهم به زماني مي رسد كه امپر اطوري روسيه پس از انضمام گرجستان به قلمرو امپراطوري خود در سا ل 1801 ميلادي، در پي كشور گشايي در جنو ب رشته كوه هاي قفقاز بود. ايران علايق اقتصادي، فرهنگي، ديني و مذهب ي بسياري با قفقاز دارد. مرزهاي مشترك ايران و قفقاز در شمال غربي، ايران را با ارمنستان، آذربايجان و نخجوان و از آن طريق با گرجستان و روسيه و ساير جمهوري هاي قفقاز مرتبط مي سازد. سفارتخانه هاي جمهوري هاي قفقاز جنوبي در ايران، افتتاح گذرگاه هاي مرزي، بازارچه هاي مرزي، آغاز ارتباط مرزنشينان، برقراري خطوط اتوبوسراني، هوايي و دريايي، ارتباط بين ايران و قفقاز را تسهيل مي كند. روابط ايران با كشورهاي قفقاز و ساير كشورهاي منطقه در حال گسترش است. | پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، پرتوهاي انقلاب، ملل مسلمان منطقه و از جمله قفقاز را تحت تاثير خود قرارداده و سبب خيزش و برپايي دوبارة خودآگاهي آنان شد. تاريخ قفقاز سراسر مبارزه با ظلم و استبداد است. افسانه هاي مردمي "كوراوغلو" و مبارزات او در برابر خوانين و پادشاهان، مبارزا ت قهرمانانه "قاچاِ بني" در برابر ظلم ماموران تزاري و دست نشاندگان محلي تزار در آذربايجان "آرسن" و "توتاشخيا" در [[گرجستان]] و ديگر مبارزان مردمي در مقاطع متفاوت تاريخي و در قلمروهاي گوناگون، همه نشان دهنده تاريخ پر از فراز و نشيب ملل قفقاز است. سابقه جنبش هاي فراگير اسلامي و مردمي قفقاز در قرن هاي اخير به اوايل قرن نوزدهم به زماني مي رسد كه امپر اطوري روسيه پس از انضمام گرجستان به قلمرو امپراطوري خود در سا ل 1801 ميلادي، در پي كشور گشايي در جنو ب رشته كوه هاي قفقاز بود. ايران علايق اقتصادي، فرهنگي، ديني و مذهب ي بسياري با قفقاز دارد. مرزهاي مشترك ايران و قفقاز در شمال غربي، ايران را با ارمنستان، آذربايجان و نخجوان و از آن طريق با گرجستان و روسيه و ساير جمهوري هاي قفقاز مرتبط مي سازد. سفارتخانه هاي جمهوري هاي قفقاز جنوبي در ايران، افتتاح گذرگاه هاي مرزي، بازارچه هاي مرزي، آغاز ارتباط مرزنشينان، برقراري خطوط اتوبوسراني، هوايي و دريايي، ارتباط بين ايران و قفقاز را تسهيل مي كند. روابط ايران با كشورهاي قفقاز و ساير كشورهاي منطقه در حال گسترش است. | ||
جمهوري اسلامي ايران از اولين كشورهايي محسوب مي گردد كه استقلال گرجستان را به رسميت شناخت و پس از آن دو كشور همكاري هاي هرچه بيشتر منطقه اي و بسط و تعميق مناسبات فيمابين را در دستور كار خود قرار دادند. روابط دو كشور به ويژه پس از سفر آقاي هاشمي رفسنجاني به گرجستان، آهنگ و شتاب افزونتري يافت. برگزاري دو اجلاس كميسيون مشترك همكاري هاي اقتصادي در تهران و تفليس، امضاء بيش از 30 سند همكاري، همكاري و مشاركت در بازسازي صنايع و بنادر گرجستان، سرمايه گذاري مشترك به منظور توليد اتومبيل در گرجستا ن در سال 1996، امضاء قرارداد بين وزارت نيرو و طرف گرجي در خصوص تعمير و بازسازي يك نيروگاه برق در اين كشور به ارزش 10 ميليون دلار با توجه به جدي بودن مشكل تامين برق در گرجستان، اجراي برنامه توليد مشترك طيور با ظرفيت اوليه 50 هزار جوجه گوشتي توسط وزارت جهادسازندگي از جمله توافقات دو كشور مي باشد. | جمهوري اسلامي ايران از اولين كشورهايي محسوب مي گردد كه استقلال گرجستان را به رسميت شناخت و پس از آن دو كشور همكاري هاي هرچه بيشتر منطقه اي و بسط و تعميق مناسبات فيمابين را در دستور كار خود قرار دادند. روابط دو كشور به ويژه پس از سفر آقاي هاشمي رفسنجاني به گرجستان، آهنگ و شتاب افزونتري يافت. برگزاري دو اجلاس كميسيون مشترك همكاري هاي اقتصادي در تهران و تفليس، امضاء بيش از 30 سند همكاري، همكاري و مشاركت در بازسازي صنايع و بنادر گرجستان، سرمايه گذاري مشترك به منظور توليد اتومبيل در گرجستا ن در سال 1996، امضاء قرارداد بين وزارت نيرو و طرف گرجي در خصوص تعمير و بازسازي يك نيروگاه برق در اين كشور به ارزش 10 ميليون دلار با توجه به جدي بودن مشكل تامين برق در گرجستان، اجراي برنامه توليد مشترك طيور با ظرفيت اوليه 50 هزار جوجه گوشتي توسط وزارت جهادسازندگي از جمله توافقات دو كشور مي باشد. | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
و. دونادزه، آ. منته شاشويلي، ت.تسين تسادزه، تاري خ نو ين ممالك آسيا و آفريقا، | و. دونادزه، آ. منته شاشويلي، ت.تسين تسادزه، تاري خ نو ين ممالك آسيا و آفريقا، | ||
1945 )، تفليس، 1970 (دربارة افغانستان ص 3 تا 22، دربارة ايران ص 22 -1968) ج 2 ،( تا 49 | 1945 )، تفليس، 1970 (دربارة [[افغانستان]] ص 3 تا 22، دربارة ايران ص 22 -1968) ج 2 ،( تا 49 | ||
حمشيد گيوناشويلي، د.كاتسي تادزه، منتخبات متون تاريخي فارسي (قرنهاي ؛ دهم تا هجدهم ميلادي )، تفليس، 1973 | حمشيد گيوناشويلي، د.كاتسي تادزه، منتخبات متون تاريخي فارسي (قرنهاي ؛ دهم تا هجدهم ميلادي )، تفليس، 1973 | ||
خط ۱٬۵۸۵: | خط ۱٬۵۸۵: | ||
'''گرجی تبارهای ایران''' | '''گرجی تبارهای ایران''' | ||
در این جا لازم است به دنبال بررسی روابط ایران و گرجستان در تاریخ به یک مسأله مهم اجتماعی– تاریخی توجه کنیم که میتواند موجب گسترش زمینه پیوند دو ملت شود و آن مهاجرت گرجیها در دوران حکومت صفویه، افشاریه و سرسلسله قاجار به ایران و سکنی گزیدن در این سرزمین است. در طول تاریخ روابط گرجستان و ایران از 2500 سال قبل به این سو، هم ایرانیان زیادی به گرجستان رفته و در آنجا مقیم شدهاند و هم برعکس، گرجیان بسیاری به ایران آمده و ساکن این کشور شدهاند. در این میان عدهای بنابر رضایت و میل شخصی به ایران مهاجرت کردند که از جمله آنها الکساندر میرزا، امیرزاده گرجی و تهمورث خان فرزند ژرژ دوازدهم پادشاه گرجستان است. بسیاری از این گرجیها در جنگهای ایران و روس، رشادتهایی از خودبروز دادهاند. دستخط شاهزاده عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه برای گلین خانم مادر ناصرالدین شاه درباره شهادت | در این جا لازم است به دنبال بررسی روابط ایران و گرجستان در تاریخ به یک مسأله مهم اجتماعی– تاریخی توجه کنیم که میتواند موجب گسترش زمینه پیوند دو ملت شود و آن مهاجرت گرجیها در دوران حکومت صفویه، افشاریه و سرسلسله قاجار به ایران و سکنی گزیدن در این سرزمین است. در طول تاریخ روابط گرجستان و ایران از 2500 سال قبل به این سو، هم ایرانیان زیادی به گرجستان رفته و در آنجا مقیم شدهاند و هم برعکس، گرجیان بسیاری به ایران آمده و ساکن این کشور شدهاند. در این میان عدهای بنابر رضایت و میل شخصی به ایران مهاجرت کردند که از جمله آنها الکساندر میرزا، امیرزاده گرجی و تهمورث خان فرزند ژرژ دوازدهم پادشاه گرجستان است. بسیاری از این گرجیها در جنگهای ایران و روس، رشادتهایی از خودبروز دادهاند. دستخط شاهزاده عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه برای گلین خانم مادر ناصرالدین شاه درباره شهادت لا[[چین]] خان گرجی و فرزندانش در دفاع از کشور ایران، مؤید این موضوع است. پیش از این، از حضور خاندان ایرانی در گرجستان در عهد باستان سخن گفته شد. باید به این عده اوستیاییهای گرجستان را نیز اضافه کنیم که قومی ایرانی تبار هستند. همچنین از مسلمانان مناطق آبخازستان و آجارستان نیز نباید غافل بود که با توجه به هم کیش بودن آنها با اکثریت مردم ایران، میتوانند عامل استحکام پیوند دو کشور و دو ملت باشند. همان گونه که پیشتر هم اشاره شد، نقطه ورود گرجیها به ایران از بدو تأسیس دودمان صفوی یعنی سال ۹۰۷ قمری آغاز گردید. | ||
در سالهای۹۳۰ تا ۹۶۷ شاه طهماسب اول، ۴ بار به گرجستان لشکر کشی کرد که در لشکرکشی چهارم حدود ۳۰ هزار گرجی را روانه ایران نمود. اوج حملات صفویان به گرجستان در عصر شاه عباس اول بود. در این حملات بیش از ۲۰۰ هزار گرجی به ایران کوچ داده شدند. گرجیانی که روانه ایران شدند در نواحی مختلفی همانند مازندران، فارس، قزوین و اصفهان- عمده آنها در «فریدن» و «میاندشت» در حوالی اصفهان- سکونت گزیدند. | در سالهای۹۳۰ تا ۹۶۷ شاه طهماسب اول، ۴ بار به گرجستان لشکر کشی کرد که در لشکرکشی چهارم حدود ۳۰ هزار گرجی را روانه ایران نمود. اوج حملات صفویان به گرجستان در عصر شاه عباس اول بود. در این حملات بیش از ۲۰۰ هزار گرجی به ایران کوچ داده شدند. گرجیانی که روانه ایران شدند در نواحی مختلفی همانند مازندران، فارس، قزوین و اصفهان- عمده آنها در «فریدن» و «میاندشت» در حوالی اصفهان- سکونت گزیدند. | ||
گرجیهای مهاجر در زمان صفویه به آیین اسلام درآمدند که خود این مطلب میتواند موضوعی برای تحقیق و بررسی باشد، مبنی بر این که چرا خلاف ارامنه مهاجر که همچنان بر آیین خود استوار ماندند، گرجیان با تغییر مذهب به زودی به اسلام ایمان آوردند و دست از دین آباء و اجدادی خود شستند. شاید علت این امر حساسیت شغلی گرجیها در تشکیلات لشگری ایران بوده است و شاید به خصوصیت انعطاف پذیری گرجیان نسبت به فرهنگهای مختلف بازگردد و شاید هر دو عامل دخیل بوده باشند. به هر حال، در حال حاضر تعداد زیادی گرجی در ایران میباشند که مسلمان و ایرانی هستند، اما در عین حال در خانه به زبان اجدادی خود یعنی گرجی تکلم میکنند.( روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی(تفلیس)، تفلیس 1978/ زندگانی شاه عباس، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران.) | گرجیهای مهاجر در زمان صفویه به آیین اسلام درآمدند که خود این مطلب میتواند موضوعی برای تحقیق و بررسی باشد، مبنی بر این که چرا خلاف ارامنه مهاجر که همچنان بر آیین خود استوار ماندند، گرجیان با تغییر مذهب به زودی به اسلام ایمان آوردند و دست از دین آباء و اجدادی خود شستند. شاید علت این امر حساسیت شغلی گرجیها در تشکیلات لشگری ایران بوده است و شاید به خصوصیت انعطاف پذیری گرجیان نسبت به فرهنگهای مختلف بازگردد و شاید هر دو عامل دخیل بوده باشند. به هر حال، در حال حاضر تعداد زیادی گرجی در ایران میباشند که مسلمان و ایرانی هستند، اما در عین حال در خانه به زبان اجدادی خود یعنی گرجی تکلم میکنند.( روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی([[تفلیس]])، تفلیس 1978/ زندگانی شاه عباس، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران.) | ||
بسیاری از گرجیان نیز در نقاط مختلف دیگر از کشور ایران پراکنده شده و به صورت مجتمع و در کنار هم به زیست خود ادامه دادهاند. در فرهنگهای جغرافیایی نام 8 روستا به نام گرجی ضبط شده است که به شرح زیر میباشند: | بسیاری از گرجیان نیز در نقاط مختلف دیگر از کشور ایران پراکنده شده و به صورت مجتمع و در کنار هم به زیست خود ادامه دادهاند. در فرهنگهای جغرافیایی نام 8 روستا به نام گرجی ضبط شده است که به شرح زیر میباشند: | ||
خط ۱٬۶۳۷: | خط ۱٬۶۳۷: | ||
امامقلی خان به عمران و آبادی فارس بسیار علاقه مند بود. در سال 1024ه.ق مدرسه عظیمی مشتمل بر یکصد حجره فوقانی و تحتانی در شیراز احداث کرد که به مدرسه «خان» مشهور است. او همچنین در اطراف ایزدخواست، باغ و عمارتی موسوم به رفین آباد(امام آباد) بنا نهاد و چندین کاروانسرا نیز در شهر شیراز برای آسایش مسافران ساخت. برای نزدیک کردن راههای کاروان رو به بریدن کوهها و ساختن پلهای بزرگ همت گماشت و اقدامات گستردهای در جهت احداث سیل بند و رونق کشاورزی انجام داد.( سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، به تصحیح حمید شیرانی، ص517.) | امامقلی خان به عمران و آبادی فارس بسیار علاقه مند بود. در سال 1024ه.ق مدرسه عظیمی مشتمل بر یکصد حجره فوقانی و تحتانی در شیراز احداث کرد که به مدرسه «خان» مشهور است. او همچنین در اطراف ایزدخواست، باغ و عمارتی موسوم به رفین آباد(امام آباد) بنا نهاد و چندین کاروانسرا نیز در شهر شیراز برای آسایش مسافران ساخت. برای نزدیک کردن راههای کاروان رو به بریدن کوهها و ساختن پلهای بزرگ همت گماشت و اقدامات گستردهای در جهت احداث سیل بند و رونق کشاورزی انجام داد.( سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، به تصحیح حمید شیرانی، ص517.) | ||
امام قلی خان در نشر علوم و صنایع و تشویق دانشمندان و شاعران نیز عشق و علاقه بسیار نشان میداد. شاعرانی چند در خدمت او بسر میبردند و گروهی از خوشنویسان در سایه تشویق او زندگی میکردند. «ملامخفی رشتی» یکی از شاعران دستگاه امام قلی خان بود که سه پایهای طلایی برای او ساخته در میان مجلس میگذاشتند، ملا در آن مینشست و خان از گفتار او محظوظ میشد. پنج نقاش به نامهای حکیم لایق، ملاترابی، ملایگانه، ملایکتا و ملامفید که همه آنها از مردم بلخ بودنددر خدمت امام قلی خان امیرالامرای فارس بسر میبردند.( زندگانی شاه عباس اول، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران، ص407.) | امام قلی خان در نشر علوم و صنایع و تشویق دانشمندان و شاعران نیز عشق و علاقه بسیار نشان میداد. شاعرانی چند در خدمت او بسر میبردند و گروهی از خوشنویسان در سایه تشویق او زندگی میکردند. «ملامخفی رشتی» یکی از شاعران دستگاه امام قلی خان بود که سه پایهای طلایی برای او ساخته در میان مجلس میگذاشتند، ملا در آن مینشست و خان از گفتار او محظوظ میشد. پنج نقاش به نامهای حکیم لایق، ملاترابی، ملایگانه، ملایکتا و ملامفید که همه آنها از مردم [[بلخ]] بودنددر خدمت امام قلی خان امیرالامرای فارس بسر میبردند.( زندگانی شاه عباس اول، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران، ص407.) | ||
امامقلی خان در سال 1026 ه.ق هنگامی که خلیل پاشا صدر اعظم عثمانی به آذربایجان لشکر کشید برای مدتی از مقام سپهسالاری برکنار شد. امامقلی خان در قلمرو خود تسلط و اقتدار کامل داشت و تا سال1931 به فرمان شاه عباس، جزایر قشم و هرمز و متعلقات آنها را از پرتغالیها گرفت و از مغرب تا حدود بصره پیش رفت، چنان که سراسر خاک فارس، کهکیلویه، لارستان و بنادر جنوب از بندر جاسک تا اروند رود و تمام جزایر فارس در قلمرو حکومت او قرار گرفت. | امامقلی خان در سال 1026 ه.ق هنگامی که خلیل پاشا صدر اعظم عثمانی به آذربایجان لشکر کشید برای مدتی از مقام سپهسالاری برکنار شد. امامقلی خان در قلمرو خود تسلط و اقتدار کامل داشت و تا سال1931 به فرمان شاه عباس، جزایر قشم و هرمز و متعلقات آنها را از پرتغالیها گرفت و از مغرب تا حدود بصره پیش رفت، چنان که سراسر خاک فارس، کهکیلویه، لارستان و بنادر جنوب از بندر جاسک تا اروند رود و تمام جزایر فارس در قلمرو حکومت او قرار گرفت. | ||
خط ۱٬۶۶۶: | خط ۱٬۶۶۶: | ||
در تداوم این گرایش یکی از موٌّرخان رومی به نام «پروکوپیوس» در زمان قباد و انوشیروان ساسانی آورده است که مردم «تابع رومیان بودند، اما نه خراجی به آنها میپرداختند، نه فرمان آنها را اطاعت میکردند... تحت فشار دولت بیزانس قرار داشتند... از بودن سربازان رومی در شهر خود و رفتار ناهنجار آنها به ستوه آمده بودند، مصمم گشتند به ایرانیان متوسل شوند.» مورخ رومی در گفتگوی آنها با خسرو انوشیروان چنین آورده است: «ای پادشاه، اگر قومی از فرط نادانی از دوستان خود رخ تافته و به مردمی بیگانه پیوسته و پس از مدتی بر خبط خویش آگاه گشته و با کمال شوق و مسرت به سوی دوستان دیرینه خود بازگشتهاند، بدان که با ایرانیان دوست و یگانه بودند... استمداد ما را بپذیر که دادگستری آیین دیرینه ایرانیان بوده است. ریشه این ظلم و فساد را از سرزمین ما برکن، چرا که عدالت، آن نیست که آدمی خود شخصاً از تعدی و ستمکاری خودداری نماید، بلکه بر او واجب است که هرگاه قدرتی دارد به یاری کسانی که گرفتار ظلم و ستم میباشند، بشتابد و آنها را از ستم دیگران رهایی بخشد.» (جمهوری گرجستان، 1372، ص204) از مطالب فوق این گونه برمی آید که گرجیان علاوه بر گرایشهای فرهنگی از سودمندیهای سیاسی و اقتصادی حاکمیت ایران بر گرجستان نیز سخن به میان آوردهاند. | در تداوم این گرایش یکی از موٌّرخان رومی به نام «پروکوپیوس» در زمان قباد و انوشیروان ساسانی آورده است که مردم «تابع رومیان بودند، اما نه خراجی به آنها میپرداختند، نه فرمان آنها را اطاعت میکردند... تحت فشار دولت بیزانس قرار داشتند... از بودن سربازان رومی در شهر خود و رفتار ناهنجار آنها به ستوه آمده بودند، مصمم گشتند به ایرانیان متوسل شوند.» مورخ رومی در گفتگوی آنها با خسرو انوشیروان چنین آورده است: «ای پادشاه، اگر قومی از فرط نادانی از دوستان خود رخ تافته و به مردمی بیگانه پیوسته و پس از مدتی بر خبط خویش آگاه گشته و با کمال شوق و مسرت به سوی دوستان دیرینه خود بازگشتهاند، بدان که با ایرانیان دوست و یگانه بودند... استمداد ما را بپذیر که دادگستری آیین دیرینه ایرانیان بوده است. ریشه این ظلم و فساد را از سرزمین ما برکن، چرا که عدالت، آن نیست که آدمی خود شخصاً از تعدی و ستمکاری خودداری نماید، بلکه بر او واجب است که هرگاه قدرتی دارد به یاری کسانی که گرفتار ظلم و ستم میباشند، بشتابد و آنها را از ستم دیگران رهایی بخشد.» (جمهوری گرجستان، 1372، ص204) از مطالب فوق این گونه برمی آید که گرجیان علاوه بر گرایشهای فرهنگی از سودمندیهای سیاسی و اقتصادی حاکمیت ایران بر گرجستان نیز سخن به میان آوردهاند. | ||
گرجیان، مدتها پیش از آن که از خود الفبا و ادبیات داشته باشند در دانش و معلومات جهان ایرانی و یونانی متبحر بودند. اطلاعات مربوط به نوشتهها و کتیبههای گرجستان پیش از عیسویت هنگامی افزایش یافت که دو تخته سنگ در مجاورت متسختا در سال1940م. کشف شد. یکی از آنها، کتیبهای دو زبانه از شاهزاده خانمی گرجی به نام «سراپیتا»(Serapita) با متون مشابه ولی نه کاملاً یکسان به فارسی میانه و یونانی بود. آن چه که به فارسی میانه نوشته شده به «آرامی» بود که آن را خط آرمازی مینامنددیوید مارشال لانگ، 1373، ص171.) | گرجیان، مدتها پیش از آن که از خود الفبا و ادبیات داشته باشند در دانش و معلومات جهان ایرانی و یونانی متبحر بودند. اطلاعات مربوط به نوشتهها و کتیبههای گرجستان پیش از عیسویت هنگامی افزایش یافت که دو تخته سنگ در مجاورت [[متسختا]] در سال1940م. کشف شد. یکی از آنها، کتیبهای دو زبانه از شاهزاده خانمی گرجی به نام «سراپیتا»(Serapita) با متون مشابه ولی نه کاملاً یکسان به فارسی میانه و یونانی بود. آن چه که به فارسی میانه نوشته شده به «آرامی» بود که آن را خط آرمازی مینامنددیوید مارشال لانگ، 1373، ص171.) | ||
آن چه در عهد باستان به لحاظ فرهنگی بویژه پس از کاوشهای باستان شناسی، سیمای گرجستان را ترسیم کرده و پیوند آن را با ایران تحکیم بخشیده است به آثار پیدا شده، فلزکاریها، سکهها، ساختمانهای مکشوف پس از حفاریهای باستان شناسی مربوط میباشد که نه تنها عظمت و لطافت هنری مردم گرجستان را آشکار ساخته بلکه همسانی آنها با پدیدههای باستانی جماعتهای همجوار را نشان داده است که میتوان بخشی از آنها را با برنزهای لرستان و دیگر پدیدههای باستانی در سرزمین مانا(Mana) در جنوب ارومیه مطابقت داد و تأثیرات متقابل آنها را بازشناسی کرد. | آن چه در عهد باستان به لحاظ فرهنگی بویژه پس از کاوشهای باستان شناسی، سیمای گرجستان را ترسیم کرده و پیوند آن را با ایران تحکیم بخشیده است به آثار پیدا شده، فلزکاریها، سکهها، ساختمانهای مکشوف پس از حفاریهای باستان شناسی مربوط میباشد که نه تنها عظمت و لطافت هنری مردم گرجستان را آشکار ساخته بلکه همسانی آنها با پدیدههای باستانی جماعتهای همجوار را نشان داده است که میتوان بخشی از آنها را با برنزهای لرستان و دیگر پدیدههای باستانی در سرزمین مانا(Mana) در جنوب ارومیه مطابقت داد و تأثیرات متقابل آنها را بازشناسی کرد. | ||
خط ۱٬۶۹۷: | خط ۱٬۶۹۷: | ||
در این عصر گرجستان که از بلاد و ولایات جهان اسلام بود و تفلیس مرکز آن از شهرهای آباد و دارالعلمهای کشور اسلامی بشمار میآمد، به سبب نزدیکی و قرابت جغرافیایی با شهرهای ایرانی و نیز به سبب پیوستگی تاریخی با فرهنگ و زبان و ادب ایرانی تحت تأثیر ادبیات منظوم و منثور فارسی قرار گرفت و بی اغراق میتوان گفت تحت تأثیر ادب فارسی بود که ادبیات عرفی یا غیرمذهبی گرجستان شکوفا شد. | در این عصر گرجستان که از بلاد و ولایات جهان اسلام بود و تفلیس مرکز آن از شهرهای آباد و دارالعلمهای کشور اسلامی بشمار میآمد، به سبب نزدیکی و قرابت جغرافیایی با شهرهای ایرانی و نیز به سبب پیوستگی تاریخی با فرهنگ و زبان و ادب ایرانی تحت تأثیر ادبیات منظوم و منثور فارسی قرار گرفت و بی اغراق میتوان گفت تحت تأثیر ادب فارسی بود که ادبیات عرفی یا غیرمذهبی گرجستان شکوفا شد. | ||
موقعیت جغرافیایی گرجستان و روابط و معاشرتها و دادوستدهای گرجستان با دیگر ملل موجب شد که گرجیها با دستاوردهای فرهنگی دیگر اقوام و ملل آشنایی یابند و از این یافتهها در ایجاد فرهنگ و ادب و مدنیت خود بهره گیرند. | [[موقعیت جغرافیایی گرجستان]] و روابط و معاشرتها و دادوستدهای گرجستان با دیگر ملل موجب شد که گرجیها با دستاوردهای فرهنگی دیگر اقوام و ملل آشنایی یابند و از این یافتهها در ایجاد فرهنگ و ادب و مدنیت خود بهره گیرند. | ||
آفرینشهای فرهنگی، هنری و ادبی گرجیان، همراهی و هماهنگی بسیار نزدیک و اساسی با فعالیتهای فرهنگی ملتهای همجوار آنها نظیر ایرانیان، رومیان و ارامنه و سپس روسها داشته است. فرهنگ ملی گرجستان علاوه بر بهره مندی از سرچشمه اصیل و ناب گرجی از ذخایر فرهنگی و معنوی و علمی دیگر ملل یادشده، استفاده کرده است و البته این امری است که در مورد دیگر تمدنها و فرهنگها نیز کمابیش صادق است، ولی در مورد گرجستان که در مرز میان دو جهان خاور و باختر چونان پلی واقع است، این امر ظهور و بروز بیشتری دارد و تاریخ گذشته گرجستان همیشه مَثَل اعلای ترکیب خلاق و نوآورانه و غیرمقلدانه ذخایر علمی و فرهنگی دیگران با میراث فرهنگی ملی و بومی بوده است. گرجیها ویژگیهای فرهنگی ملل متمدنی نظیر ایرانیان، یونانیان و رومیان را همراه با فرهنگ اصیل خویش تا به امروز حفظ کردهاند. | آفرینشهای فرهنگی، هنری و ادبی گرجیان، همراهی و هماهنگی بسیار نزدیک و اساسی با فعالیتهای فرهنگی ملتهای همجوار آنها نظیر ایرانیان، رومیان و ارامنه و سپس روسها داشته است. فرهنگ ملی گرجستان علاوه بر بهره مندی از سرچشمه اصیل و ناب گرجی از ذخایر فرهنگی و معنوی و علمی دیگر ملل یادشده، استفاده کرده است و البته این امری است که در مورد دیگر تمدنها و فرهنگها نیز کمابیش صادق است، ولی در مورد گرجستان که در مرز میان دو جهان خاور و باختر چونان پلی واقع است، این امر ظهور و بروز بیشتری دارد و تاریخ گذشته گرجستان همیشه مَثَل اعلای ترکیب خلاق و نوآورانه و غیرمقلدانه ذخایر علمی و فرهنگی دیگران با میراث فرهنگی ملی و بومی بوده است. گرجیها ویژگیهای فرهنگی ملل متمدنی نظیر ایرانیان، یونانیان و رومیان را همراه با فرهنگ اصیل خویش تا به امروز حفظ کردهاند. | ||
خط ۱٬۷۱۳: | خط ۱٬۷۱۳: | ||
گرجیان با پای بندی متعهدانه به حفظ اصالتها و سنن قومی به طرز عجیبی نوگرا بودهاند و توانستهاند عناصر نو و بیگانه فرهنگی و مدنی را با ریشهها و اصالتهای ملی خود تلفیق کنند و محصول ابتکاری نوینی ارائه دهند. این امر نه تنها موجب هدم و حذف فرهنگ و سنتهای ملی نشده که پویایی و تداوم فرهنگی و تمدنی این کشور را علی رغم آشوبهای سیاسی بی وقفه طی عصرها و نسلها تضمین کرده است. | گرجیان با پای بندی متعهدانه به حفظ اصالتها و سنن قومی به طرز عجیبی نوگرا بودهاند و توانستهاند عناصر نو و بیگانه فرهنگی و مدنی را با ریشهها و اصالتهای ملی خود تلفیق کنند و محصول ابتکاری نوینی ارائه دهند. این امر نه تنها موجب هدم و حذف فرهنگ و سنتهای ملی نشده که پویایی و تداوم فرهنگی و تمدنی این کشور را علی رغم آشوبهای سیاسی بی وقفه طی عصرها و نسلها تضمین کرده است. | ||
پیوند و ارتباط گرجیان با ایرانیان از نوع محکمترین روابط بوده است. این پیوستگی و ارتباط از سرآغاز تاریخ هر دو ملت وجود داشته و در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تا سرآغاز قرن نوزدهم یعنی تا سال 1801- عهدنامه ننگین گلستان و جدایی گرجستان از ایران- ادامه داشته است که گرجستان به خاک امپراطوری روسیه تزاری ضمیمه شد.(الهامه مفتاح و دکتر وهاب لی، صص165-164)[1] | پیوند و ارتباط گرجیان با ایرانیان از نوع محکمترین روابط بوده است. این پیوستگی و ارتباط از سرآغاز تاریخ هر دو ملت وجود داشته و در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تا سرآغاز قرن نوزدهم یعنی تا سال 1801- عهدنامه ننگین گلستان و جدایی گرجستان از ایران- ادامه داشته است که گرجستان به خاک امپراطوری [[روسیه]] تزاری ضمیمه شد.(الهامه مفتاح و دکتر وهاب لی، صص165-164)[1] | ||
همان گونه که قبلاً هم اشاره شد، فرهنگ و تمدن عصر هخامنشی در شکل گیری و تکامل دولت و نهادهای دولتی و اجتماعی در گرجستان تأثیر بسیار داشته است و به گواهی اسناد و مدارک باستان شناسی و اسناد مکتوب فراوان، گرجستان قبل و بعد از ظهور اسلام روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نزدیکی با ایران داشته است و شهر تفلیس پایتخت گرجستان از مراکز معتبر علم و فرهنگ و بازرگانی مشرق زمین محسوب میشده است. | همان گونه که قبلاً هم اشاره شد، فرهنگ و تمدن عصر هخامنشی در شکل گیری و تکامل دولت و نهادهای دولتی و اجتماعی در گرجستان تأثیر بسیار داشته است و به گواهی اسناد و مدارک باستان شناسی و اسناد مکتوب فراوان، گرجستان قبل و بعد از ظهور اسلام روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نزدیکی با ایران داشته است و شهر تفلیس پایتخت گرجستان از مراکز معتبر علم و فرهنگ و بازرگانی مشرق زمین محسوب میشده است. | ||
خط ۱٬۷۷۳: | خط ۱٬۷۷۳: | ||
تو را از نکهت گل آفریدند مـرا از شور بلبىل آفریدند | تو را از نکهت گل آفریدند مـرا از شور بلبىل آفریدند | ||
بزمی کوز: به نوشته تقی الدین اوحدی، اصلش گرجی است، در شیراز بزرگ شده و مدتی در هرات بسر کرده از آنجا به هند آمده و... شنیده شده است که در گذشته او را قریب سه هزار بیت اشعار است. | بزمی کوز: به نوشته تقی الدین اوحدی، اصلش گرجی است، در شیراز بزرگ شده و مدتی در [[هرات]] بسر کرده از آنجا به هند آمده و... شنیده شده است که در گذشته او را قریب سه هزار بیت اشعار است. | ||
سروش گرجی: مرتضی قلی بیگ، از غلامان محمدعلی بیگ گزک یراق بود. او از شاعران دوره موسوم به صفوی است و شهنامه عباسی در فتوحات شاه عباس دوم از او است. | سروش گرجی: مرتضی قلی بیگ، از غلامان محمدعلی بیگ گزک یراق بود. او از شاعران دوره موسوم به صفوی است و شهنامه عباسی در فتوحات شاه عباس دوم از او است. | ||
خط ۱٬۸۳۳: | خط ۱٬۸۳۳: | ||
به علاوه، محققان گرجی برای استفاده خوانندگان امروزی از میراث ادب کهن فارسی دست به ترجمههای نو از آثار قدیم زبان فارسی زدند و ترجمههای امروزی شاهنامه فردوسی، رباعیات عمرخیام، اشعار سعدی شیرازی، حافظ، جامی، رودکی، ناصر خسرو، نظامی گنجوی، خاقانی، جلال الدین بلخی، عبید زاکانی و دیگر ستارگان شعر و ادب فارسی را به زبان گرجی تهیه میکنند.( روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی(تفلیس)، تفلیس 1978) | به علاوه، محققان گرجی برای استفاده خوانندگان امروزی از میراث ادب کهن فارسی دست به ترجمههای نو از آثار قدیم زبان فارسی زدند و ترجمههای امروزی شاهنامه فردوسی، رباعیات عمرخیام، اشعار سعدی شیرازی، حافظ، جامی، رودکی، ناصر خسرو، نظامی گنجوی، خاقانی، جلال الدین بلخی، عبید زاکانی و دیگر ستارگان شعر و ادب فارسی را به زبان گرجی تهیه میکنند.( روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی(تفلیس)، تفلیس 1978) | ||
در این جا لازم است به ترجمه یکی از آثار ادبیات و حکمت مشرق زمین به زبان گرجی نیز اشارهای شود. این اثر چون بسیاری آثار دیگر، پس از گسترش اسلام در قفقاز به طور مستقیم از زبان عربی به گرجی برگردانده شد. این اثر جالب و خواندنی سرگذشت نامه «بارلام و جوزافات»(Barlaam & Josaphat) نام دارد که به گرجی «بالاواریانی» یا «حکمت بالاهوار»(Balavariani, Balahvar) خوانده میشود. شکل تغییر یافته و اصلاح شده این کتاب حاوی شرح تغییر مذهب شاهزاده | در این جا لازم است به ترجمه یکی از آثار ادبیات و حکمت مشرق زمین به زبان گرجی نیز اشارهای شود. این اثر چون بسیاری آثار دیگر، پس از گسترش اسلام در قفقاز به طور مستقیم از زبان عربی به گرجی برگردانده شد. این اثر جالب و خواندنی سرگذشت نامه «بارلام و جوزافات»(Barlaam & Josaphat) نام دارد که به گرجی «بالاواریانی» یا «حکمت بالاهوار»(Balavariani, Balahvar) خوانده میشود. شکل تغییر یافته و اصلاح شده این کتاب حاوی شرح تغییر مذهب شاهزاده «گائو[[تاما]] بودا»(Gautama Buda) و افکار واندیشهها و مسافرتهای تبشیری او میباشد. | ||
این سرگذشت نامه از طریق مانویان ماوراءالنهر به بغداد رفت و به زبان عربی برگردانده شد و پس از آن در عهد گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی در قفقاز در قرن نهم میلادی به زبان گرجی ترجمه گردید. این اثر که از عربی به گرجی ترجمه شده بود از گرجی به یونانی، از یونانی به لاتین و آن گاه از لاتین به دیگر زبانهای اروپایی ترجمه گردید. | این سرگذشت نامه از طریق مانویان ماوراءالنهر به بغداد رفت و به زبان عربی برگردانده شد و پس از آن در عهد گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی در قفقاز در قرن نهم میلادی به زبان گرجی ترجمه گردید. این اثر که از عربی به گرجی ترجمه شده بود از گرجی به یونانی، از یونانی به لاتین و آن گاه از لاتین به دیگر زبانهای اروپایی ترجمه گردید. | ||
خط ۱٬۸۶۷: | خط ۱٬۸۶۷: | ||
همان گونه که پیش تر بیان شد، مردمان ایران زمین در سراسر تاریخ طولانی و غنی خود دستاوردهای قابل توجهی از فرهنگ مادی و معنوی آفریده، سهم بزرگی در پیشرفت تمدن جهانی داشتهاند. سطح عالی فرهنگ ایرانی و روابط دیرینه تاریخی، اقتصادی و فرهنگی گرجستان با ایران همواره روشنفکران گرجستان را مکلف میکرد نسبت به مسائل ایران و ایران شناسی توجه شایانی مبذول دارند. روابط و مشترکات ادبی و فرهنگی ایرانیان فقط مربوط به تاریخ و قرون گذشته نیست و امروز نیز زنده است. از جمله اقداماتی که در سالهای اخیر در زمینه تعمیق و توسعه این روابط صورت گرفته میتوان به همکاری پرمایه بین دانشگاهها و سایر مراکز علمی و آموزشی دو کشور و مبادله استادان و دانشجویان اشاره کرد، همکاریهایی که بدون تردید متأثر از پیوستگیهای فرهنگی دو کشور بوده و به تأسیس مراکز آموزش زبان فارسی و مطالعات ایرانی در گرجستان منجر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: | همان گونه که پیش تر بیان شد، مردمان ایران زمین در سراسر تاریخ طولانی و غنی خود دستاوردهای قابل توجهی از فرهنگ مادی و معنوی آفریده، سهم بزرگی در پیشرفت تمدن جهانی داشتهاند. سطح عالی فرهنگ ایرانی و روابط دیرینه تاریخی، اقتصادی و فرهنگی گرجستان با ایران همواره روشنفکران گرجستان را مکلف میکرد نسبت به مسائل ایران و ایران شناسی توجه شایانی مبذول دارند. روابط و مشترکات ادبی و فرهنگی ایرانیان فقط مربوط به تاریخ و قرون گذشته نیست و امروز نیز زنده است. از جمله اقداماتی که در سالهای اخیر در زمینه تعمیق و توسعه این روابط صورت گرفته میتوان به همکاری پرمایه بین دانشگاهها و سایر مراکز علمی و آموزشی دو کشور و مبادله استادان و دانشجویان اشاره کرد، همکاریهایی که بدون تردید متأثر از پیوستگیهای فرهنگی دو کشور بوده و به تأسیس مراکز آموزش زبان فارسی و مطالعات ایرانی در گرجستان منجر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
1ـ «دانشگاه دولتی تفلیس» که اولین و مشهورترین مرکز زبان فارسی در گرجستان است. این دانشگاه دارای دو کرسی زبان وادبیات فارسی و تاریخ خاورمیانه در دانشکدههای ادبیات و خاورشناسی میباشد. همان طور که قبلاً گفته شد، بنیان گذار دانشگاه دولتی تفلیس «جاواخی شویلی» مورخ و از فارغ التحصیلان دانشکده خاورشناسی دانشگاه سنت پترزبورگ است که به چند زبان شرقی از جمله فارسی مسلط بوده و برای آموزش زبانهای شرقی به منظور انجام کارهای مطالعاتی گرجی شناسی اهمیت بسیاری قائل است. پس از سال 1918 یعنی از ابتدای تأسیس دانشگاه، تدریس زبان فارسی در دانشکده ادبیات آن آغاز شده است. | 1ـ «دانشگاه دولتی تفلیس» که اولین و مشهورترین مرکز زبان فارسی در گرجستان است. این دانشگاه دارای دو کرسی زبان وادبیات فارسی و تاریخ خاورمیانه در دانشکدههای ادبیات و خاورشناسی میباشد. همان طور که قبلاً گفته شد، بنیان گذار دانشگاه دولتی تفلیس «جاواخی شویلی» مورخ و از فارغ التحصیلان دانشکده خاورشناسی دانشگاه [[سنت پترزبورگ]] است که به چند زبان شرقی از جمله فارسی مسلط بوده و برای آموزش زبانهای شرقی به منظور انجام کارهای مطالعاتی گرجی شناسی اهمیت بسیاری قائل است. پس از سال 1918 یعنی از ابتدای تأسیس دانشگاه، تدریس زبان فارسی در دانشکده ادبیات آن آغاز شده است. | ||
دانشکده خاورشناسی نیز درسال 1945 دایر گردید که از همان ابتدا به عنوان بهترین مرکز آموزش زبانهای شرقی و تحقیقاتی علمی در شوروی سابق بشمار میرفت. حضور استادان سرشناسی چون گئورگی تسرتلی، داوید کوبیدزه، یوستین آبولادزه و ولادیمیر پوتوریدزه بر میزان شهرت دانشکده خاورشناسی دانشگاه تفلیس افزود. | دانشکده خاورشناسی نیز درسال 1945 دایر گردید که از همان ابتدا به عنوان بهترین مرکز آموزش زبانهای شرقی و تحقیقاتی علمی در شوروی سابق بشمار میرفت. حضور استادان سرشناسی چون گئورگی تسرتلی، داوید کوبیدزه، یوستین آبولادزه و ولادیمیر پوتوریدزه بر میزان شهرت دانشکده خاورشناسی دانشگاه تفلیس افزود. |
نسخهٔ ۲۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۵۱
فصل دوازدهم: روابط باجمهوری اسلامی ایران
روابط تاريخي بين دو كشور
سرزمين قفقاز، سرزمين اقوام گوناگون و چشم اندازهاي جغرافيايي متفاوت، در همسايگي شمال غربي ايران قرار دارد. اغلب سرزمينهاي واقع در قلمرو قفقاز، سالهاي متمادي از دور ه ساسانيان تا قاجاريه زير نظر حكومت ايران اداره مي شد. در پاره اي موارد، حكام محلي كه از طرف ايران منصوب مي شدند، ادار ه امور را بر عهده داشتند. سيطره حكومت ايران در قفقاز در دوره هاي تاريخي متعدد شدت و ضعف داشته است. در دوره هايي كه دولت ايران در جن گ با مهاجمان به حدود و ثغور كشور يا جنگ برا ي كشورگشايي يا سركوبي حاكمان متمرد درگير مي شد، اقتدار حكومت ايران در مركز به سستي مي گراييد يا اختلا ف ها در درو ن هيات حاكمه شدت مي گرفت، اين مناطق نيز مانند نقاط پيراموني ديگر، ادعا ي استقلال مي كردند و در دوره هايي، نيمه مستقل و گاه مستقل به حيات خود ادامه مي دادند. ولي هرگاه دولت هاي ايران از اينگونه درگيري ها و جنگ هاي پيراموني رهايي مي يافتند مجدداً قدرت خود را باز يافته و اقتدار خويش را گسترش مي دادند.
اوايل دوره صفويه، اوج اقتدار ايران بر قفقاز بود، در اين دوره مرزهاي شمال غربي ايران بسياري از قلمرو كنوني قفقاز جنوبي و داغستان را در برمي گرفت. در دوره جنگ هاي ايران و عثماني، ايران و روسيه و روسيه و عثماني، قفقاز ميدان مبارزه سه دولت مقتدر آن زمان بود. در دور ه قاجاريه در اثر ضع ف دولت ايران در پي جنگ ها و لشگركشي هاي مداوم و نيز ورود بازيگرا ن جهاني ديگر از جمله امپر اطوري هاي روسيه، فرانسه و انگليس به صحنه منطقه، رفته رفته از اقتدار ايران كاسته شد و پس از امضاي معاهده هاي گلستان در سال 1813 و تركمن چاي در سال 1828، مرزها ي ايران و روسيه به مرزهاي كنوني رسيد و قفقاز پس از آن از ايران جدا و ارتباط ايرانيان با ملل و اقوام قفقاز به تدريج رو به كاهش نهاد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، پرتوهاي انقلاب، ملل مسلمان منطقه و از جمله قفقاز را تحت تاثير خود قرارداده و سبب خيزش و برپايي دوبارة خودآگاهي آنان شد. تاريخ قفقاز سراسر مبارزه با ظلم و استبداد است. افسانه هاي مردمي "كوراوغلو" و مبارزات او در برابر خوانين و پادشاهان، مبارزا ت قهرمانانه "قاچاِ بني" در برابر ظلم ماموران تزاري و دست نشاندگان محلي تزار در آذربايجان "آرسن" و "توتاشخيا" در گرجستان و ديگر مبارزان مردمي در مقاطع متفاوت تاريخي و در قلمروهاي گوناگون، همه نشان دهنده تاريخ پر از فراز و نشيب ملل قفقاز است. سابقه جنبش هاي فراگير اسلامي و مردمي قفقاز در قرن هاي اخير به اوايل قرن نوزدهم به زماني مي رسد كه امپر اطوري روسيه پس از انضمام گرجستان به قلمرو امپراطوري خود در سا ل 1801 ميلادي، در پي كشور گشايي در جنو ب رشته كوه هاي قفقاز بود. ايران علايق اقتصادي، فرهنگي، ديني و مذهب ي بسياري با قفقاز دارد. مرزهاي مشترك ايران و قفقاز در شمال غربي، ايران را با ارمنستان، آذربايجان و نخجوان و از آن طريق با گرجستان و روسيه و ساير جمهوري هاي قفقاز مرتبط مي سازد. سفارتخانه هاي جمهوري هاي قفقاز جنوبي در ايران، افتتاح گذرگاه هاي مرزي، بازارچه هاي مرزي، آغاز ارتباط مرزنشينان، برقراري خطوط اتوبوسراني، هوايي و دريايي، ارتباط بين ايران و قفقاز را تسهيل مي كند. روابط ايران با كشورهاي قفقاز و ساير كشورهاي منطقه در حال گسترش است.
جمهوري اسلامي ايران از اولين كشورهايي محسوب مي گردد كه استقلال گرجستان را به رسميت شناخت و پس از آن دو كشور همكاري هاي هرچه بيشتر منطقه اي و بسط و تعميق مناسبات فيمابين را در دستور كار خود قرار دادند. روابط دو كشور به ويژه پس از سفر آقاي هاشمي رفسنجاني به گرجستان، آهنگ و شتاب افزونتري يافت. برگزاري دو اجلاس كميسيون مشترك همكاري هاي اقتصادي در تهران و تفليس، امضاء بيش از 30 سند همكاري، همكاري و مشاركت در بازسازي صنايع و بنادر گرجستان، سرمايه گذاري مشترك به منظور توليد اتومبيل در گرجستا ن در سال 1996، امضاء قرارداد بين وزارت نيرو و طرف گرجي در خصوص تعمير و بازسازي يك نيروگاه برق در اين كشور به ارزش 10 ميليون دلار با توجه به جدي بودن مشكل تامين برق در گرجستان، اجراي برنامه توليد مشترك طيور با ظرفيت اوليه 50 هزار جوجه گوشتي توسط وزارت جهادسازندگي از جمله توافقات دو كشور مي باشد.
با سفر رئيس دانشگاه دولتي تفليس به تهران و امضاء يادداشت تفاهم با دانشگاه تهران و هم چنين تبادل استاد و دانشجو و مبادله برنامه فرهنگي دوساله جهش مناسبي در روند همكاري هاي فرهنگي دو كشور ايجاد شده است. (البته اين برنامه هنوز عملي نشده است). در زمينه امور بهداشت و درمان و دارو و همكاري هاي آموزشي پزشكي يادداشت تفاهمي نيز بين دو كشور به امضاء رسيده است. مناسبات پارلماني دو كشور نيز با سفر رييس گروه پارلماني گرجستان به جمهوري اسلامي ايران در سال 1387 تقويت گرديده و گروه دوستي پارلماني بين دو كشور تشكيل شده است.
روابط سياسي
ايران و گرجستان از زمان هاي بسيار قديم با هم روابط نزديك داشتند. سابقه روابط دو كشور به دوره حاكميت هخامنشيان در ايران مي رسد، در مرور ي بر روابط دو كشور، اگرچه گرجستان بطور متوالي يكي از حكومت هاي تحت نفوذ ايران محسوب مي شد، با اين حال روابط بين دو ملت در طول تاريخ، چه پيش از اسلام، چه در دورة اسلامي علي رغم ناملايمات بعضي از حاكما ن ايراني بر ملت گرجستان همواره بر پايه احترام به فرهنگ و اعتقادات دو ملت استوار بود.
پس از استقلال همانطور كه در مبحث قبلي ذكرشد ايران جزء اولين كشورهايي بود كه استقلال اين كشور را به رسميت شناخت و پس از گذشت چند ماه از استقلال گرجستان روابط ديپلماتيك بين دو كشور برقرار شد. ايران همواره از اصول تماميت ارضي گرجستان پشتيباني مي كند. دو كشور ايران و گرجستان با درك ضرورت هاي دنياي معاصر كه منطقه گرايي از شاخص هاي آشكار آن است همكاري هاي هر چه بيشتر منطقه اي و بسط و تعميق مناسبات فيمابين را در دستور كار خود قرار داده اند. روابط سياسي دو كشور و سفرهاي مقامات عاليرتبه آنها جريان دارد. اهم سفرهاي انجام شده فيما بين بشرح زير است:
سفرهاي مقامات گرجي :
1 سفر ادوارد شوارد نادزه رئيس جمهور وقت گرجستان به ايران در سال 1371
2 سفر سيگو نخست وزير اسبق گرجستان به ايرا ن در سال 1371
3 سفر كرواليشويلي معاون اسبق نخست وزير و رئيس اسبق گرجي كميسيو ن مشترك دو كشور به ايران در شهريور 1373
4 سفر ماغرادزه وزير اسبق فرهنگ گرجستان به ايران در آبان ماه 1373
5 سفر گوگو آدزه رئيس اسبق پارلمان گرجستان به ايران در آذر ما ه 1373
6 سفر آقا ي گوگوليا رئيس اسبق راديو و تلويزيو ن گرجستان به ايران در بهمن ماه 1373
7 سفر تامازكواچانتيرادز ه وزير اسبق آموزش متوسطه و عالي گرجستان به ايران در بهمن ماه 1373
8 سفر اوتار پاتساتسيا نخست وزير اسبق گرجستان به ايران در اسفند ما ه 1373
9 سفر ميشويل ي قائم مقام وزير اسبق صنايع گر جستان به ايران در خرداد ماه 1373
10 سفرشاشياشويلي نماينده تام الاختيار اسبق رياست جمهوري وقت گرجستان در منطقه ايمرتي آن كشور به ايران در خرداد ماه 1373
11 سفر متروولي رئيس اسبق دانشگاه دولتي تفلي س به ايران در مهر ماه 1374
12 سفر اوكلبا قائم مقام اسبق وزارت امور خارجه گرجستان در آذر ماه 1374
13 سفر لكيشويلي وزير دولت اسبق گرجستان در دي ماه 1375
14 سفر جنا ب مناقاراشويلي وزير امور خارجه اسبق گرجستان در تير ماه 1375
15 چهار مورد سفر معاونين وزير وقت خارجه گرجستان به تهران در شهريور و آذر 1375 شهريور و آبان 1378
16. از سال 1378 تا 1381 نيز مناقاراشويلي وزير امور خارجه اسبق اين كشور، معاونين وزير خارجه اين كشور، سفر رييس پارلمان و اسقف اعظم به ايران سفر كردند.
17. در تير ماه سال 1383 ساآكاشويلي رييس جمهور ا ين كشور به ايران سفر نمود.
18. در اسفند ماه سال 1387 نعلبند اف معاون وزير خارجه گرجستان و تموري ياكوباشويلي وزير همگرايي مجدد اين كشور به ايران سفر نمودند.
سفرهاي مقامات ايراني :
1 سفر دكتر ولايتي وزير امور خارجه اسبق به گرجستان در سال 1372
2 سفر آقاي واعظي معاون اسبق اروپا و امريكا ي وزارت امور خارجه به گرجستان در سال 1372
3 سفر شفتي مدير عامل اسبق هواپيماي جمهوري اسلامي ايران به گرجستان در سال 1373
4 سفر آقاي ايرواني قائم مقام وزارت جهاد سازندگي اسبق به گرجستان در سال 1373
5 سفر آقاي كلانتري وزير كشاورزي اسبق به گرجستان در فروردين ماه 1374
6 سفر هاشمي رفسنجاني رياست جمهوري وقت به گرجستان در فروردين ارديبهشت 1374
7 سفر آقايان ولايتي، تركان، آل اسح اق، محمدخان، واعظي و تولايي در معيت رياست محترم جمهوري وقت.
8 سفر آقاي شاه چراغ ي مديرعامل اسبق هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران به گرجستان در مرداد ماه 1374
9 سفر آقاي هاشمي معاون وزير مسكن اسبق به گرجستان در مرداد ما ه 1374
10 سفر آقاي دكتر روحاني در رأ س هيات عالي رتبه پارلماني به گرجستان در مرداد شهريور 1374
11 سفر آقاي محمدخان وزير اسبق امور اقتصادي و دارايي در راس يك هيئت عالي رتبه سياسي اقتصادي به گرجستان به منظور برگزاري دومين اجلاس كميسيون مشترك اقتصادي در مهرماه 1374
12 سفر آقا ي حبيبي به تفليس در مهرماه 1375
13 سفر آقاي سرمدي به تفليس در سال 1377
14 سفر آقاي خرازي به تفليس در سال 1378
15. سفر آقاي دكتر محمدي معاون وقت آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه جهت شركت در ميزگرد مشترك ايران و گرجستان در تفليس در سال 1387
(نیاز به روزرسانی) از آقای خزایی و صابر
روابط ايران و گرجستان پس از انقلاب رز
با وجود انقلاب رز، جمهوري اسلامي ايران ضمن تاكيد بر استقلال و تماميت ارضي گرجستان خواستار حل مسالمت آميز بحران گرديد و پس از حل اين بحران نيز از زمامداران جديد حمايت و استقبال نمود. شركت هيات عالي رتبه ايران در مراسم تحليف رياست جمهوري گرجستان و ديدار با رئيس جمهور و نخست وزير اين كشور در تغيير ديدگاه دولتمردان جديد با جمهوري اسلامي ايران بسيار مؤثر بود. انجام سفر آقاي ساآكاشويلي و هيات همراه به تهران در تير ماه 1383 و امضاء چند سند همكاري بين دو كشور نقطه عطفي در نگاه آينده روابط دو كشور به شمار مي رود.
سفر آقاي امين زاده معاون اسبق آسيا، اقيانوسيه و مشترك المنافع به تفليس در اوايل دي ماه 83 به عنوان اولين مقام سياسي كشورمان به تفليس پس از وقوع انقلاب رز، گام مهم ديگري در بعد سياسي و اقتصادي براي توسعه همكاري هاي دو كشور بود كه اين سفر زمينه سفر آقاي دكتر عارف معاون وقت رياست جمهوري به گرجستان و برگزاري چهارمين اجلاس كميسيون مشترك اقتصادي دو كشور در تاريخ 1 تا 5 ارديبهشت ماه 1384 در تفليس را فراهم نمود. سفر آقاي صفري، معاون وزير خارجه كشورمان به تفليس در مرداد ماه سال 1385، به روابط و ارتباطات سياسي فضاي تازه اي بخشد.
روند رو به رشد مناسبات سياسي از تابستان سال 1384 تحت الشعاع انتخابات رياست جمهوري و متعاقب آن تغييرات مديريتي كشورمان قرار گرفت. پس از وقفه اي يك ساله، مجددا در نيمه دوم سال 1385 در روابط دو كشور تحرك ايجاد شد كه سفر وزير امور خارجه گرجستان به ايران در اين راستا قابل ذكر است. شايان ذكر است كه از سال 1384 تا 87 نيز پس از يك وقفه سه ساله، سفر معاون وزير خارجه گرجستان و وزير همگرايي اين كشور به جمهوري اسلامي ايران مناسبات دو كشور از سر گرفته شد.
به طور كلي بايد گفت دولت آقاي سا آكاشويلي سعي مي نمايد بين روابط با ايران و امريكا تعادل ايجاد نمايد. دولت و ملت گرجستان هيچگاه كمك جمهوري اسلامي ايران به اين كشور در حل بحران انرژي در زمستان سال 1384 را فراموش نكرده و هميشه در اظهار نظرات خود آن را ذكر مي كنند. در خصوص مسئله هسته اي، دولت گرجستان سعي مي كند خود را خارج از اين اختلافات قرار داده و وارد اين مسائل نشود، گر چه مقامات امريكايي تلاش دارند كه اين كشور را با مواضع خود همسو كنند.
روابط اقتصادي بين دو كشور
روابط اقتصادي و تجاري جمهوري اسلامي ايران با گرجستان از بدو استقلال اين كشور آغاز شده و تا كنون بيش از 70 مورد موافقت نامه و يادداشت تفاهم همكاري بين دو كشور به امضاء رسيده است. در جريان سفر ساآكاشويلي رييس جمهور گرجستان و هيأت همراه به ايران در تير ماه سال 1383 يادداشت تفاهم (اساس روابط متقابل و اص ول همكاري هاي دو كشور) قرارداد بازرگاني، برنامه مبادلات فرهنگي، پروتكل الحاقي به قرارداد حمل و نقل هوايي و توافق نامه كمك توسعه اي جمهوري اسلامي ايران به گرجستان به امضاء رسيد و مقرر گرديد كميسيون مشترك اقتصادي دو كشور پس از 8 سال توقف مجددا در سطح عالي برگزار گردد.
از آنجايي كه توسعه صادرات غير نفتي از برنامه هاي اصولي و اولويت دار در راستاي افزايش صادرات اخير است. ليكن همواره توانايي هاي موجود به دلايل مشكلات مختلف از جمله خلاء قوانين منسجم تجاري و اقتصادي حاكم بر موسسات دولتي گرجستان نتوانسته است مورد بهره برداري مطلوب قرار گيرد. به هر حال سياست جديد متخذه در بخش هاي مختلف اقتصادي از جمله تمايل به اعطاي اعتبار خريدار براي صادركنندگان كالاهاي غير نفتي جمهوري اسلامي ايران و همچنين تخصيص وام جهت صدور خدمات فني و مهندسي جهت اجراي پروژه هاي تعريف شده راهكار جديدي را براي گسترش همكار ي ها فراهم آورده است كه اميد است در آينده تحقق يابد.
همكاري در زمينه انرژي
در سال 85، در هنگام بروز بحران در روابط دو كشور گرجستان و روسيه و در سردترين زمان سال در 22 ژانويه سال 2006 خط لوله انتقال گاز روسيه به گرجستان منفجر و صدور گاز به اين كشور براي مدتي قطع شد كه با صدور گاز از سوي جمهوري اسلامي ايران به گرجستان به مدت 15 روز مردم اين كشور از سرما نجات يافتند.
گرجستان علاقمند به خريد گاز از جمهوري اسلامي ايران مي باشد. مذاكراتي نيز در اين زمينه انجام شده است. آقاي زوراب ناگويد لي نخست وزير وقت گرجستان اعلام نمود عليرغم مخالفت هاي آمريكا ما مطمئنا از ايران گاز خواهيم خريد. ما نه تنها از گاز ايران براي مصرف مستقيم بلكه براي توليد برق نيز استفاده خواهيم كرد. شايان
ذكر است به رغم مذاكرات در اين زمينه تاكنون تصميم جدي جهت خريد گاز و انعقاد قرارداد بين دو كشور صورت نپذيرفته است. در زمينه برق با توجه به اينكه گرجستان هم اكنون در حال برنامه ريزي براي خصوصي سازي نيروگاه هاي برق خود است و شركت هاي توانمند ايراني براي مشاركت در اين برنامه دعوت شده اند. ايران نيز آماده ارائه خدمات مهندسي و مشاركت در اجراي طرح هاي مورد نياز گرجستان است.
در آبان ماه 1385 موافقت نامه اجرايي دو جانبه براي انتقال برق ايران به گرجستان از طريق ارمنستان با حضور وزير نيروي ايران و وزير انرژي گرجستان امضاء شد. با وصل شدن شبكه برق ايران به گرجستان و از آن طريق به روسيه و اوكراين، ايران به شبكه برق اتحاديه اروپا وصل و امكان تبادل انرژي الكتريكي فراهم مي گردد. مقامات گرجي نيز طرح انتقال برق ايران از گرجستان به روسيه را مثبت ارزيابي كرده اند.
حجم مبادلات تجاري دو كشور
روابط تجاري بين دو كشور از رشد متوازني برخوردار بوده و در سال هاي اخير به 12 درصد رسيده است. بر اساس آمار ارائه شده از سوي سازمان توسعه تجارت ايران در سال 1384 صادرات ايران به گرجستان 52 ميليون دلار بوده است كه نسبت به سال 1383 به ميزان 60 درصد رشد داشته است. بر اساس آمار ارائه شده از سوي گمرك ايران، صادرات كش ورمان به گرجستان در سال 1383 بالغ بر 31 ميليون دلار بوده است.
همچنين بر اساس آمار گمرك گرجستان جمهوري اسلامي ايران در سال 1384 به ميزان 26 ميليون دلار صادرات به اين كشور داشته است كه اين رقم با رشد بيش از 60 14 ميليون دلار / درصد به رقم 41 ميليون دلار در سال 1385 رسيده است و ايران 6 واردات از گرجستان داشته است. اختلاف در ارقام ارائه شده به جهت ارزش گذاري هاي متفاوت در گمركات ايران و گرجستان است. (نیاز به روز رسانی)
تحولات عمده در روابط اقتصادي و تجاري دو كشور طي سال هاي اخير علاوه بر سفر رييس جمهور و وزير امر خارجه گرجستان به جمهوري اسلامي ايران كه داراي آثار بسيار مثبت در زمينه روابط اقتصادي بوده، اقدامات و فعاليت هاي زير نيز طي دو سال گذشته به توسعه روابط كمك كرده است:
• امضاء يادداشت تفاهم كمك به توسعه اي 25 ميليون دلاري براي انجام پروژه هاي زيربنايي در گرجستان
• تخصيص اعتبار صادراتي 20 ميليون يورويي از سوي هيأت دولت كشورمان براي صدور خدمات فني و مهندسي به گرجستان
• ظرفيت سازي براي تقوي ت صادرات غير نفتي كشورمان از طريق تقويت تجار ايراني مقيم گرجستان و همچنين اطلاع رساني به شركت هاي مستقر در ايران براي حضور در اين كشور
• انجام مذاك رات كارشناسي نمايندگان شركت فراب براي ساخت نيروگاه برق آبي در گرجستان و همچنين بازسازي نيروگاه هاي جديد.
• برگزاري كميسيون مشترك اقتصادي دو كشور پس از وقفه 7 سال در تفليس در ارديبهشت ماه 1384
• تشكيلات اتحاديه تجار ايراني مقيم گرجستان
• مشاركت شركت هاي ايراني به ويژه استان گيلان در نمايشگاه هاي بين المللي برگزار شده در گرجستان
• علاقمندي مقامات گرجي براي مذاكره در خصوص واردات كالا از ايران
• برنامه ريزي براي برگزاري گروه كاري انرژي براي بررسي را ه هاي ممكن براي فروش و تبادل برق با گرجستان
نيازهاي متقابل
بازار گرجستان يك بازار وارداتي است و اكثر كالاهاي مصرفي آن از خارج وارد مي گردد. جمهوري گرجستان در بخ ش هاي مختلف همچون بخش مختلف زير بنايي و تاسيساتي، بازسازي ساختما نهاي اداري، آموزشي و مسكوني، تاسيسات آب، برق، گاز و ارتباطات، مخابرات، جاده ها و راه آهن نياز جدي به بازسازي دارد كه حضور قوي و فعال نيروهاي متخصص و كارآمد ايران مي تواند همكاري خوبي بين دو كشور باشد. كمبود انرژي و مواد اوليه كارخانجات و قطعات يدكي همچون ترانسفورماتورها، موتورهاي الكتريكي، لوازم مورد نياز صنعت حمل و نقل عمده نيازهاي گرجستان در اين بخش مي باشد كه همكاري با جمهوري اسلامي ايران در اين زمينه ها كمك شايان توجهي به اقتصاد اين جمهوري خواهد بود. در قسمت فرآورده هاي نفتي ايران مي تواند قير، مازوت، نفتا، روغن ترمز و ساير محصولات اين بخش را به گرجستان صادر نمايد. گرجستان نيز در زمينه هاي كودهاي شيميا يي، ديگ بخار، انواع لوله و آهن آلات، آلومينيوم و محصولات آن و.......... مي تواند نيازهاي ايران را تامين نمايد.
روابط فرهنگي
با توجه به اشتراكات تاريخي و فرهنگي ميان دو كشور، روابط فرهنگي و ادبي دو كشور همواره از اهميت خاصي برخوردار بوده و طي سال هاي اخير در زمينه هاي مختلف ارتقاء و گسترش يافته است. در زمينه مناسبات فرهنگي كه از بسترهاي كهن و تاريخي روابط دو كشور است، موافقت نامه هاي مهم فرهنگي، علمي و آموزشي جمهوري اسلامي ايران و جمهوري گرجستان از اهميت خاصي برخوردار است. اين موافقت نامه با جامعيت خاصي تنظيم گرديده كه در صور ت عملي شدن مفاد آن ، تحرك چشمگيري در مناسبا ت فرهنگي دو كشور ايجاد خواهد شد. يك موافقت نامه جامع همكاري بين راديو و تلويزيون دو كشور نيز امضاء شده است.
اهم آنچه تاكنون در بعد همكاري هاي فرهنگي، علمي، آموزشي، ورزشي، توريسم و بهداشت صورت گرفته بشرح ذيل است :
مبادله برنامه دو ساله فرهنگي و توافق اصول ي در خصوص اين برنامه تشكيل انجمن دوستي ايران و گرجستان و دو اجلاس آن در تهران تشكيل و معرفي گروه پارلماني دوستي با جمهور ي گرجستان در مجلس شوراي اسلامي
برقراري روابط دوستي بين مناطق مختلف دو كشور نظير ارتباطا ت منطقه اي استان گيلان با منطقه ايمره تي گرجستان و نيز روابط دوستانه دو شهر فريدن و شهر ساگارجو كه خواهر خوانده هستند
برگزاري دو ميزگرد ايران و گرجستان در 75 در تهران و سال 87 در تفليس
اعطاي بورس به 9 تن از دانشجويان گرجي
برگزاري نمايشگاه نقاشي "افسانه هاي ايراني در نقاشي هاي گرجي"
تشكيل گروه تدوين فرهنگ لغت 2 جلدي فارسي گرجي
سفر رئيس دانشگاه گيلان به گرجستان و رئيس دانشگاه كوتائيسي به گيلان و امضاء يادداشت تفاهم
امضاء يادداشت تفاهم در زمينه همكاري هاي جهانگردي
تشكيل كميته مشورتي آموزشي زبان فارسي در گرجستا ن و تصويب اساسنامه آن
افتتاح اتاق ايران در دانشگاه كوتائيسي و اتاق گرجستان در دانشگاه گيلان
تبادل هيأت بين تله فيلم گرجستان و سيما فيلم صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران
مشاركت در بازسازي و رفع نيازهاي مسجد تفليس و ديگر مساجد گرجستان
گشايش اتاق ايران با مجموعه اي از كتب ادبي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي و نيز تجهيزات كمك آموزشي در موسسه خاور شناسي گرجستان
برقراري روابط متقابل بين دانشگاه هاي تهران و تفليس و امضاء يادداشت تفاهم
فعال تر شدن كرسي ايران شناسي در گرجستان
اعزام اساتيد و دانشجويان گرجي جهت طي آموزش هاي كوتاه مدت زبان فارسي
رسميت يافتن تدريس زبان فارسي در مراكز آموزشي و دانشگاه هاي گرجستان
آموزش كوتاه مدت دانشجويان زبان فارسي گرجستان در مراكز علمي ايران
آموزش ديپلمات هاي گرجي در مركز آموزش هاي ديپلماتيك وزارت امور خارجه
ترجمه برخي از آثار فارسي و اسلامي به گرجي نظير كتاب "زن و توسعه "، "قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران " و برخ ي از اشعار شاعران ايراني و نيز حضرت امام (ره )
برگزاري هفته فيلم گرجستان و ايران در تهران و تفليس
شركت متقابل هيات هاي ورزشي دو كشور در مسابقات در ايران و گرجستان
در حال حاضر تدريس زبان فارسي در دانشگاه ها و مراكز آموزشي گرجستان جريان دارد و كرسي ايران شناسي نيز در گرجستان فعال است.
اقدامات فرهنگي گرجستان در رابط ه با ايران طي ساليان گذشته تاكنون ايران شناسي در گرجستان درگذشته هنگامي كه از روابط ميان ايران و گرجستا ن سخن مي رفت، برخي از محققان ايراني بيشتر از فتوحات سلاطين ايران و آثار مخرب آن ياد مي كردند. به نظر متخصصان گرجي، اين روابط را به حوزه سياست و جنگ و پيروزي و شكست نبايد محدود دانست. ايرانيان و گرجيان از قديم با هم رفت و آمد، صلح و جنگ و داد و ستد داشتند و در شئون مختلف علم و فرهنگ، دستاوردهاي اين هر دو قوم از سرزميني به سرزميني ديگر و از زباني به زبان ديگر منتقل مي شد. جنگ هايي كه به تناوب رخ مي داد دوره هايي از صلح و تماسهاي اثر بخش و پر مايه در پي داشت كه طي آن ها آسمان مناسبات از كدورت صاف و به نور محبت و دوستي روشن مي شد.
با وجود سنن ديرينه روابط گسترده فرهنگي دو ملت و اظهار نظرهاي جسته گريخته دانشمندان گرجي قرن هاي هجدهم و نوزدهم ميلادي درباره ايران و روابط آن با گرجستان، ايجاد و بسط ايران شناسي به مفهوم علمي جديد در آ ن كشور از سال 1918 ميلادي، يعني سال تأسيس دانشگاه تفليس، آغاز مي گردد. سه تن پايه گذار 876 ) و گئوركي - مشهور و نام ي اين رشته، اي.جا واخ ي شويلي (در تاريخ 1940 1878 ) و يوستين آبولادزه (در ادبيات شناسي، - آخولدياني (در زبان شناسي 1973 1874-1962 ) از رفتگاني هستند كه گام هاي مؤثري در ترويج علم و فرهنگ گرجي و استقرار ايران شناسي در گرجستان برداشته اند. اولياي امور فرهنگي و مؤسسا ن دانشگاه تفليس براي بسط و توسعه خاورشناسي، منجمله ايران شناسي، در گرجستان اهميت زيادي قائل بوده اند و هميش ه در نظر داشتند ك ه استفاده از منابع و مأخذ فراوا ن ادبي و تاريخي ملل شرق، مخصوصاً تأليفات بزرگان ايران و نقد دقيق اطلاعات مندرج در آنها، براي بررسي گوشه هاي بسياري از تاريخ حيات اجتماعي و اقتصادي و سياسي دوران فئوداليسم و روشن گردانيدن مسائل مربوط به شئون متعدد زبان و ادبيات گرجي، تاريخ گرجستان بسيار مؤثر وكاملاً ضروري است. از روزهاي اول تأسيس دانشگاه تفليس، اقدامات و فعاليت هاي مفيدي در تدريس و تعليم زبان و ادبيات فارسي تاريخ ايران و تحقيق در اين حوزه ها انجام مي گرفت. به ويژه پس از تاسيس كرسي فيلولوژي ايراني در سا ل 1939 ميلادي و دانشكدة خاورشناسي دانشگاه در سال 1945 و انستيتوي تحقيقاتي خاورشناسي فرهنگستان علوم جمهوري گرجستان در سال 1960، مطالعات در اين زمينه رونق روزافزون يافت. بايد متذكر شد كه انستيتوي خاورشناسي، به رياست مؤسس آن خاورشناس مشهور و عضو انجمن سلطنتي آسيايي (انگلستان ) آكادميسين 1904 )، به صورت موسسه اي علمي برخوردار از اعتبار - گئورگي تسرتلي ( 1973 جهاني درآمد.
مراكز فعال ايران شناسي جمهوري گرجستان عبارتند از:
1. كرسي زبان شناسي ايراني دانشگاه دولتي تفليس
2. بخش زبان شناسي فارسي انستيتو ي خاورشناسي فرهنگستان علوم جمهوري گرجستان
3. بخش زبان هاي هند و ايراني انستيتوي خاور شناسي فرهنگستان علوم جمهوري گرجستان
4. كرسي السنة شرقي دانشگاه دولتي شهر كوتائيسي
5. انستيتوي تدريس آسيا و آفريقاي تفليس
6. كرسي تاريخ ممالك آسيا و آفريقاي دانشگاه دولتي تفليس
7. كرسي تاريخ كشورهاي شرق دانشگاه دولتي تفليس
8. بخش تاريخ قرون وسطي ممالك خاور نزديك انستيتوي خاورشناسي فرهنگستان علوم جمهوري گرجستان
9. بخش تاريخ معاصر ممال ك خاور نزديك انستيتو ي خاورشناسي فرهنگستان علوم جمهوري گرجستان
10. بخش مأخذ شناسي و نشر منابع تاريخي انستيتوي تاريخ و مردم شناسي فرهنگستان علوم گرجستان
مؤسساتي كه اكنون در آنها زبان فارسي و ديگر مواد درسي ايران شناسي
تدريس مي شود به شرح زير است :
1. در سطح مدارس دو مدرسه شماره 1 و مدرسه شماره 130 تفليس مشغول به آموزش زبان فارسي مي باشند. مدرسه شماره 1 به عنوان مهمترين مدرسه تفليس از سال هاي دور اقدام به آموزش زبان و ادبيات فارسي مي نمايد. سفارت جمهوري اسلامي ايران تيز در جهت تجهيز و تكميل نيازهاي آموزشي آن ها قد م هاي مؤثري برداشته است.
2. دانشگاه دولتي تفليس (دانشكده خاورشناسي، دانشكده تاريخ، دانشكده زبان شناسي، دانشكده جغرافيايي ).
3. انستيتوي آسياو آفريقاي تفليس
4. دانشگاه دولتي شهر كوتائيسي (دانشكده زبان شناسي ) در گرجستان همچنين تأليفات زيادي در خصوص زبان فارسي به زبان فارسي چاپ گرديده است. همچون :
يو.آ.بولادزه، دستور زبان فارسي (براي دانشجويان دانشكدة خاورشناسي )، تفليس، .1953
. جمشيدگيوناشويلي، دستور زبان فارسي، تفليس 1987
. ولاديمير پوتوريدزه منتخبات فارسي، تفليس، 1946
. بانوليلا توشي شويلي منتخبات فارسي، تفليس، 1970
داويد كوبيدزه، منتخبات فارسي (ادبيات كلاسيك )، ج 1، تفليس، 1963، چاپ ، دوم، 1981،
منتخبا ت فارسي (ادبيات معاصر ) ج 2، تفليس، 1967 ؛ ادبيات فارسي، ج 1
تفليس، 1946، ادبيا ت فارسي، ج 2، تفليس، 1947 ؛تاريخ ادبيات فارسي، تفليس ، 1975
مجموعة تحقيقات دربارة تاريخ خاور نزديك با اشتراك و زير نظر والرين ، گاباشويلي، تفليس، 1957
و. دونادزه، آ. منته شاشويلي، ت.تسين تسادزه، تاري خ نو ين ممالك آسيا و آفريقا،
1945 )، تفليس، 1970 (دربارة افغانستان ص 3 تا 22، دربارة ايران ص 22 -1968) ج 2 ،( تا 49
حمشيد گيوناشويلي، د.كاتسي تادزه، منتخبات متون تاريخي فارسي (قرنهاي ؛ دهم تا هجدهم ميلادي )، تفليس، 1973
، جمشيدگيوناشويلي، قرائت فارسي، تفليس، 1980
م. فاطمي، بانواي، كالادزه، فارسي حرف بزنيم، تفليس 1976
ي. كالينين، بانوتس، كويريكاشويلي، كتا ب قرائت متون مطبوعاتي ايران، تفليس ، 1974
بانون. رامي شويلي، بانوم. ميكاشاويدزه، زبان فارسي براي سال دوم دبستان ، تفليس، 1983
جمشيدگيوناشويلي، بانول، ژورژولياني، زبا ن فارس ي براي سال سوم دبستان ، تفليس، 1986
شايان ذكر است با توجه به مشكلات اقتصادي گرجستان پس از استقلال و تاثير مستقيم اين مشكلات بر مراكز فرهنگي، مراكز آموزش زبان فارسي نيز از اين قاعده مستثني نبوده و لطمات بسياري ديد ه اند. به دليل مشكلات اقتصادي دولت گرجستان تصميم به تعطيلي مراكز آموزشي زبان هاي خارجي از جمله زبان فارسي داشت كه البته ادامه فعاليت اين مراكز با پشتيباني هاي مالي غير دولتي امكان پذير خواهد بود. لذا مدارس آموزش زبان فارسي در گرجستان نيز با مشكلات عديده اي مواجه شده اند.
فردوسي در گرجستان
مردم فرهنگي گرجي به فردوسي علاقه زيادي دارند. بسياري از دانشمندان معروف گرجستان مانند: كوبيدزه، آبولادزه، باراميدزه، گواخاريا، يو. ن مار، تادوآ، شالواشويلي، درباره فردوسي و شاهنامه او مقالات سودمندي نوشته اند. در پيوندهاي ادبي و تاريخي مردم ايران و گرجستا ن موضوع همبستگي (پلنگينه پوش ) اثر شوتاروستاويلي با "شاهنامه " فردوسي جايگا ه بزرگتري را به خود اختصاص داده است.
قرن هاست كه رابطه روستاويلي با فردوسي نظر انديشمندان را به خود جلب كرده است و اين نه تنها موضوع مورد توجه مؤلفان گرجي بلكه بسياري از انديشمندان روسي، آذري، ارمني و اروپايي بوده است. چنان كه خاورشناس بزرگ روسي ن.ي. كنراد جايگاه در دانه هاي جاودانه ادبي خاور زمين را به اين ترتيب به زبان آورده است :
"شاهنامة " فردوسي (سده دهم )، "ويس و رامين " فخرالدين گرگاني (سدة يازدهم ) "خسرو و شيرين " و "ليلي و مجنون " نظامي (سده دوازده م ) و سپس "پلنگينه پوش " ،1934، روستاولي. ترجمه هاي قرون وسطايي گرج ي "شاهنامه " در سالهاي 1916 1975 در سه جلد چاپ و منتشر شدند. جلدهاي نخست باهتمام آبولادزه و دوم به قلم آبولادزه و اينگوروقوا، جلد سوم به قلم كوبيدزه به چاپ رسيدند. مار فردوسي شناس نامدار گرجي، نقدي مفصل براين كتاب نوشت و از آن ستايش كرد. به گفته او اديبان پيشين گرجي نخست شاهنامه را به نثر برگرداندند و سپس آن را به نظم كشيدند.
ميزان عشق و علاق ه مردم گرجستان به فرهنگ و اد ب ايران و به ويژه شاهنامه فردوسي را مي توان از فعاليت هايي كه در جشن "هزاره فردوسي " انجام داده اند دريافت. از جمله اين فعاليت ها ترجمه "شاهنامه" "به زبان هاي گرجي، تركي و ارمني، انتشار مجموعه مقالات علمي و ادبي و تاريخي درباره فردوسي، برگزاري نمايشگاهي از مينياتورهاي مكتب قفقازي درباره فردوسي و شاهنامه و برگزاري نشست هاي علمي با نويسندگان و دست اندركاران فرهنگي در باكو، تفليس، ايروان و غير ه... است. افزون بر اينها بايد به فهرست كتاب هاي منتشر شده نيز اشار ه كرد كه عبارتنداز:
1. "فردوسي، روزگار و آثار او". يو. ي. آبولادزه
2. "حماسه ملي ايران و ادبيات قديم گرجي " نوشته پ. اينگوروقوا
3. "درباره ترجمه هاي شاهنامه به زبان قديم گرجي " تأليف. آ. كيكنادزه
4. "مقايسه ترجمه هاي گرجي "شاهنامه " با نسخه اصلي " ا. باراميدزه.
گفتني است كه اين كتاب ها در جمهوري هاي ديگر نيز تأثيرگذار بودند و بخش هايي از آن ها به زبان آذربايجاني و ارمني ترجمه و چا پ شدند. در اين ميان ترجمه گرجي شاهنامه از اهميت زيادي برخوردار است و در تهيه متن انتقادي "شاهنامه " نيز كمك مي كند. بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه بهترين شاهنامه خوانهاي گرجي هفته اي يك روز براي ملكه تامارا (اواخر قرن 12 ميلادي ) "شاهنامه " مي خواندند.
جريان شاهنامه شناسي در گرجستان در سالهاي بعد ضعيف نشد، چنان كه در خذ فارسي روايات گرجي شاهنامه " نوشته پروفسو ر. كوبيدزه به Ĥ سال 1959 رساله " م زبان گرجي در تفليس چاپ و منتشر شد. نفوذ شاهنامه در گرجستا ن در ده ه هفتاد 1970-75 مرحله تازه اي را شروع كرد و كار ترجمه تازه اي از شاهنام ه آغاز شد. در اين
كار اديبان شناخته شده گرجي تودوآ و شالواشويلي كمر همت بستند. ترجمه هاي ماگالي تودوا در تذكره "نظم خاور " به چاپ رسيد و مورد استقبال قرار گرفت. به دنبال اين سه داستان از "شاهنامه " پادشاهي منوچهر، داستان سياوش و داستان كيكاوس در ترجمه بانو ب. شالوا شويلي انتشار يافت.
سال 1977 "داستان سياوش" به شكل كتابي مستقل به چاپ رسيد كه مترجم آن شالواشويلي بود. همچنين سينماگران تاجيك درسالها ي 1970 و 1972 و 1976 مجموعه تلويزيوني "داستان رستم"، "رستم و سهراب" و "داستان سياوش " را نيز ساختند كه نقش هاي اصلي را هنرپيشه هاي قفقازي اجرا كردند.
از دهه هشتاد ترجمه شاهنامه در گرجستا ن سرعت ي تازه گرفت. ماگالي تودوآ و گواخاريا و بارتايا به كار ترجمه پرداختند و از آغاز شاهنامه تا كشته شدن پيران را در سه جلد آماده چاپ كردند، جلد نخست اين كتاب در سال 1991 چاپ و منتشر شد.
موافقتنامه همكاريهاي فرهنگي، علمي و آموزشي بين دولت جمهوري اسلامي ايران و دولت جمهوري گرجستان
دولتين جمهوري اسلامي ايران و جمهور ي گرجستان (كه از اين پس طرفين متعاهدين ناميده مي شوند) به منظور تحكيم مباني دوستي، گسترش و مناسبات فيمابين و توسعه همكاري هاي فرهنگي، علمي و آموزشي تصميم به انعقاد اين موافقتنامه بشرح زير گرفتند:
مادة 1
طرفين متعاهدين كوشش خواهند كرد با استفاد ه از كلية طرق ممكنه روابط فرهنگي بين دو كشور را براسا س حقو ق متقابل و احتر ام به قوانين و مقررا ت داخلي طرف مقابل گسترش داده و مردم كشور خويش ر ا با فرهنگ و تمدن طرف ديگر آشنا سازند.
مادة 2
طرفين متعاهدين همكاري در زمينه هاي فرهنگي، علمي، فني، آموزشي، هنري و ساير امور مربوطه را تشويق و تسهيل نموده و ب دين منظور اقدامات ذيل را معمول خواهند داشت :
الف ) مبادلة كتب، نشريات، عكس، اسلايد، نوار، فيلم و ميكروفيلم و كارشناس در زمينه هاي آموزشي، تاريخي، فرهنگي، هنري، باستان شناسي، جهانگردي، هنرهاي سنتي.
ب ) مبادلة گروه هاي فرهنگي، هنري و علمي در زمينه هاي مورد علاقه.
ج ) برگزاري هفته هاي فرهنگي و فيلم، جلسات سخنراني و شبهاي شعر و اجراي موسيقي و هنرها ي نمايشي و تشويق همكاري بين انجمنها و مراكز مربوطه در هر دو كشور.
د) تشكيل نمايشگاههاي مختلف منجمله كتاب و آثار هنرهاي تجسمي، صنايع دستي و سنت ي علمي و شركت در نمايشگا ه ها و جشنواره هاي ملي و بين المللي در كشور مقابل.
ه) همكاري بين كتابخانه هاي ملي و مراكز اسناد و مدارك دو كشور.
و) گنجاندن مطالب و اطلاعات مفيد و صحيح از تاريخ، فرهنگ و جغرافياي كشور طرف مقابل در كتابهاي درسي خود.
ز) همكاري در زمينه امور چا پ و انتشاراتي بويژه ترجمه متون تاريخي مشترك، آثار نويسندگان، شعراي دو كشور و ايجاد تسهيلات در اين زمينه.
ح ) همكاري بين فيلم خانه هاي ملي و تبادل فيلم هاي سينمايي و ساير آثار تصويري.
مادة 3
طرفين متعاهدين همكاري بين دانشگاه ها، مؤسسات علمي، آموزشي و پژوهشي و مراكز فرهنگي، هنري موجود در دو كشور را در محدودة قوانين و مقررات داخلي خود تشويق خواهند كرد.
مادة 4
طرفين متعاهدين مبادلة استادان، محققين، علماء، دانشمندان، معلمان و كارشناسان آموزشي و هنرمندا ن را تشويق و تسهيلات لازم را جهت مسافرت آنان فراهم خواهند آورد.
مادة 5
طرفين متعاهدين يكديگر را از تشكيل اجلاسها، سمينارها، كنفرانس ها، سمپوزيوم ها، گردهم ايي ها، مس ابقات، جشنواره هاي علمي، آموزشي، پژوهشي، فرهنگي و هنري ملي و بين المللي كه در كشورشان برگزار مي گردد آگاه و ضمن دعوت از طرف مقابل تسهيلات لازم را جهت شركت نمايندگان مربوطه فراهم خواهند ساخت.
مادة 6
طرفين متعاهدين همكاري بين سازمانهاي ورزشي يكديگر را تشويق نموده و ضمن فراهم نمودن موجبات شركت متقابل در مسابقات و سمينارهاي بين المللي ورزشي در هر يك از دو كشور نسبت به تبادل آخرين يافته هاي علمي و ورزشي مبادرت خواهند نمود.
مادة 7
طرفين متعاهدين در حدود امكانات خود بورسهاي آموزشي علمي و هنري در رشته هاي مورد علاقه در اختيار طرف ديگر قرار خواهند داد.
مادة 8
طرفين متعاهدين ضمن رعايت شئونات ملي و مذهبي كشور مقابل در مطبوعات خويش، همكاري بين سازمان ها و مؤسسات راديويي و تلويزيوني، سينمايي، مطبوعاتي و خبرگزاري يكديگر را تشويق و تسهيلات لازم را به منظور مبادلة اطلاعات و تجربيا ت و اعزام كارشناس معمول خواهند داشت و نسبت به افتتاح دفاتر نمايندگي مربوطه اقدامات مقتضي را بعمل خواهند آورد.
مادة 9
طرفين متعاهدين با تأسيس مراكز و انجمن هاي فرهنگي در كشورهاي يكديگر موافقت نموده و تسهيلات لازم را بدين منظور فراهم خواهند آورد.
مادة 10
طرفين متعاهدين به منظور انجام كلية امور مربوط به همكاري هاي فرهنگي فيمابين دو كشور با اعزام نمايندگان فرهنگي طرف مقابل به كشور خويش موافقت نموده و در اين زمينه تسهيلات لازم را در اختيار يكديگر قرار خواهند داد.
مادة 11
طرفين متعاهدين شرايط و ضوابط لازم جهت ارزشيابي گواهي نامه هاي تحصيلي و علمي مدارس و آموزشگاه ها و دانشگاه هاي يكديگر را مورد بررسي قرار خواهند داد.
مادة 12
طرفين متعاهدين گسترش و ترويج زبان و ادبيات يكديگر را تشويق و تسهيلات لازم را بدين منظور فراهم خواهند ساخت.
مادة 13
طرفين متعاهدين جهانگردي بين دو كشور را كه وسيلة مؤثري براي ايجاد تفاهم متقابل بين دو ملت است تشويق و تسهيل خواهند نمود.
مادة 14
به منظور بررسي اقدامات لازم و مناسبات براي اجراي اين موافقت نامه، تنظيم برنامه مبادلات مربوطه و مطالعة راههاي توسعة همكاري و نيز به منظور حل و فصل كلية مسائلي كه ممكن است در رابطه با اجرا، تفسير و يا ساير موضوعات موافقتنامة حاضر حاد ث شود، كميتة مشتركي مركب از نمايندگا ن طرفين متعاهدين تشكيل مي شود. تصميمات كميته لازم الاجرا است.
جلسات كميته هر دو سا ل يك بار به طور متناوب در دو كشور تشكيل مي شود. در صورت لزوم به تقاضاي هر يك از طرفين نسبت به تشكيل جلسات فو ق العاده اقدام خواهد شد.
مادة 15
طرفين متعاهدين موافقتنامه حاضر را طبق قوانين خود به تصويب مي رسانند و اين موافقتنامه از تاريخ آخرين اعلاميه رسمي دو طر ف مبني بر تصويب آن لازم الاجرامي گردد.
مادة 16
موافقتنامة حاضر پس از لازم الاجرا شدن براي مدت پنج سال معتبر مي باشد و در پايان اين مدت خود به خود براي دوره هاي پنج ساله ديگر تمديد خواهد شد، مگر اينكه يكي از طرفين شش ماه قبل از انقضاء مدت مزبور كتباً تمايل خود را جه ت تجديد نظر در مفاد و يا فسخ آن اعلام نمايد.
اين موافقتنامه در تاريخ 1/2/1374 هجري شمسي برابر با 21 آوريل 1995 ميلادي در شهر تفليس در سه نسخه به زبان هاي فارسي، گرجي و انگليسي تنظيم گرديد كه هر سه نسخه متن از اعتبار يكسان برخوردار خواهد بود. در صور ت بروز هرگونه اختلاف نظر در مورد تفسير اين موافقتنامه متن انگليسي ملاك عمل قرار خواهد گرفت.
موافقت نامه بين دولت جمهوري اسلامي ايران و دولت گرجستان به منظور اجتناب از اخذ ماليات مضاعف و جلوگيري از فرار مالي در مورد مالياتهاي بر درآمد و سرمايه
مادة 1
اشخاص مشمول موافقتنامه
اين موافقتنامه ناظر بر اشخاصي است كه مقيم قلمرو يكي از دولت هاي متعاهد يا هر دو آنها باشند.
مادة 2
مالياتهاي موضوع موافقتنامه
1. اين موافقتنامه شامل ماليات بر درآمد و ماليات بر سرمايه است كه صرف ظر از
نحوه وضع آنها، از سوي هر دولت متعاهد يا مقامات محلي آنها وض ع مي گردد.
2. ماليات بر درآمد و سرماي ه عبارتند از كلي ه ماليات هاي متعلقه به كل درآمد، كل
سرمايه، يا اجزاي درآمد يا سرمايه، منجمله ماليات عوائد حاصل از نقل و انتقا ل اموال
منقول يا غير منقول، ماليات بر ك ل مبالغ پرداختي موسسات تجاري بابت دستمزد يا
حقوق، و همچنين ماليات بر افزايش ارزش سرمايه
3. ماليات هاي فعلي مشمول اين موافقتنامه بخصوص عبارتند از:
الف : در مورد جمهوري اسلامي ايران
ماليات بر درآمد
ماليات بر اموا ل (كه از اين پس ماليات مستقيم جمهوري اسلام ي
ايران ناميده مي شود).
ب : در مورد گرجستان
ماليات بر منافع (درآمد) شركت ها
ماليات بر اموال مؤسسه تجاري
ماليات بر درآمد اشخاص حقيقي
ماليات بر اموال اشخاص حقيقي (كه از اين پس ماليات گرجستا ن
ناميده مي شود).
4. اين موافقتنامه شامل ماليات هاي يكسان يا اساساً مشابهي كه مطابق با بند 1 اين
ماده كه علاوه بر ماليات هاي موجود يا بجاي آن ها، بعد از امضاء اين موافقتنامه وضع
شود نيز خواهد بود مقاما ت ذيصلاح دولت هاي متعاهد، ظر ف مدت معقولي، از هر
تغييري كه در قوانين مالياتي مربوط به آنها حاصل شود، يكديگر را مطلع خواهند نمود.
مادة 3
تعاريف كلي
1. از لحاظ موافقت نامه، جز در مواردي كه سي اق عبارت مفهوم د يگري را اقتضا
نمايد:
الف : اصطلاح "يك دولت متعاهد " و "دولت متعاهد ديگر " بنا به اقتضاي
متن به جمهوري اسلامي ايران يا گرجستان اطلاق مي شود.
اصطلاح جمهوري اسلامي ايران به قلمرو تحت حاكميت جمهوري اسلامي
ايران اطلاق مي شود.
اصطلاح جمهوري گرجستان اطلا ق مي شود ب ه تمام قلمرو واق ع در محدود ه
مرزي گرجستان شامل آب هاي داخلي و سرزميني، منطقه اقتصاد ي انحصاري ،
فلات قاره اي، ك ه گرجستان در آن طبق حقو ق بين الملل و قانو ن داخلي ،
صلاحيت، حقوق حاكميت و قانون مالياتي خود را اعمال مي نمايد.
ب : اصطلاح "ماليات " اطلا ق مي شود به كليه مالياتهاي مشمول ماده 2 اين
موافقتنامه
ج : اصطلاح "شخص " شامل يك شخص حقيقي، يك شركت يا ساير انوا ع
اشخاص مي باشد.
د: اصطلاح "شركت " اطلا ق مي شود به هر شخص حقوقي يا هر موسسه كه
از لحاظ مالياتي بعنوان شخص حقوقي محسو ب مي گردد.
ه: اصطلاحات "موسسه تجاري يك دولت متعاهد " و "موسسه تجاري دولت
متعاهد ديگر " به ترتيب اطلا ق مي شود به هر موسسه تجاري كه بوسيله شخص
218
مقيم يك دولت متعاهد و موسسه تجاري كه به وسيله مقيم دولت متعاهد ديگر
اداره مي شود.
و: اصطلاح "حمل و نق ل بين المللي " اطلا ق مي شود به هرگونه حمل توسط
يك كشتي، قايق، هواپيما يا وسا يط نقليه جاده اي و راه آهن كه توسط يك
موسسه تجاري يك دولت متعاهد انجا م مي شود. به استثناي مواردي كه كشتي ،
قايق، هواپيما يا وسا يط نقليه جاده اي و راه آهن صرفاً بي ن مكان هاي واقع در
دولت متعاهد ديگر استفاده شود.
ز: اصطلاح "مقام صلاحيت دار" اطلاق مي شود:
در مورد جمهور ي اسلامي ايران، وزير امور اقتصاد ي و دارا يي يا نماينده
مجاز او
در مورد جمهوري گرجستان وزير دارايي يا نماينده مجاز او
ح : اصطلاح "تبعه " اطلاق مي شود:
هر شخص حقيقي كه داراي تابعيت يك دولت متعاهد باشد.
هر شخص حقوقي، كه وضعيت قانوني خود را بموجب قوانين جاري در
يك دولت متعاهد كسب نمايد.
2. در اجراي اين موافقتنامه توسط يك دولت متعاهد، هر اصطلاحي كه تعريف نشده
باشد، بجز مواردي كه اقتضاي س ياق عبارت به گونه اي ديگر باشد، آن معن ايي را خواهد
داشت كه طبق قوانين آن دولت متعاهد راجع به مالياتهاي موضوع اين موافقتنامه دارد.
مادة 4
مقيم
1. از لحاظ اين موافقتنامه اصطلاح "مقيم يك دولت متعاهد اطلا ق مي شود به هر
شخصي كه بموجب قوانين آن دولت، از حيث اقامتگاه، محل سكونت، محل مديريت يا
ساير معيارهاي مشابه، مشمول ماليات آنجا باشد.
2. در صورتي كه حسب مقررات بند 1 اين م اده يك شخص حقيقي مقيم هر دو
دولت متعاهد باشد، وضعيت او بشرح زير تعيين خواهد شد:
الف : او مقي م دولتي تلقي خواهد شد ك ه در آ ن يك محل سكونت دائمي در
اختيار داشت ه باشد. اگر او در هر دو دول ت محل سكونت دائمي در اختيار داشت ه
باشد مقيم دو لتي تلقي خواهد شد ك ه با آن روابط شخصي و اقتصاد ي
نزديك تري دارد. (مركز منافع حياتي )
ب : هرگاه نتوان دولتي را كه وي در آن مركز مناف ع حياتي دارد تعيين كرد،
يا اگر در هيچي ك از دو دولت محل سكونت دائمي در اختيار نداشت ه باشد، مقيم
دولت متعاهدي تلقي خواهد شد كه معمولاً در آنجا به سر مي برد.
ج : هرگاه او معمولاً در هر دو دول ت متعاهد ب ه سر برد يا در هيچي ك به سر
نبرد، مقيم دولتي تلقي مي شود كه تابعيت آنرا دارد.
د: هرگاه او تابعيت هيچيك از دو دولت را نداشته باشد مقامات صلاحيت دار
دو دولت متعاهد موضوع را با توافق دو جانبه فيصل ه خواهند داد.
3. درصورتي كه، حس ب مقررات بند 1، شخص ي غير از يك شخص حقيقي مقيم هر
دو دولت متعاهد باشد، او مقيم دولتي تلقي خواهد شد ك ه محل مديريت مؤثر آن واقع
است.
مادة 5
مقر دائم
1. از لحاظ اين موافقت نامه اصطلاح "مقر دائم " اطلاق مي شود به محل ثابت شغلي ،
كه از طري ق آن، موسسه تجاري يك دولت متعاهد كلاً يا جزئاً در دول ت متعاهد ديگر
فعاليت شغلي دارد.
2. اصطلاح "مقر دائم " بخصوص شامل موارد زير است :
الف : محل اداره
ب : شعبه
ج : دفتر
د: كارخانه
ه: كارگاه
و: معدن، چاه نفت يا گاز، معد ن سنگ يا هر مح ل ديگر اكتشاف ،
بهره برداري، استخراج از منابع طبيعي.
3. كارگاه ساختماني، پروژه نصب يا سوار نمودن ساختمان يا فعالي تهاي مربوط به
سرپرستي و نظار ت مرتبط با آن "مقر دائم " محسوب مي شوند لكن فقط در صورتي كه
اين كارگاه، پروژه يا فعاليت ها بيش از دوازده ماه استقرار يا ادامه داشته باشد.
4. عليرغم مقررات قبلي اين ماده، فعالي ت هاي مشروحه ذيل موسسه تجاري يك
دولت متعاهد در دولت متع اهد ديگر بعنوان فعاليت از طريق يك "مقر دائ م " تلق ي
نخواهد شد:
الف : استفاده از تأسيسات، صرفاً ب ه منظور انبار كردن يا نماي ش اجناس يا
كالاهاي متعلق به موسسه تجاري.
ب : نگهداري موجودي كالا يا اجناس متعل ق به موسسه تجاري صرفاً ب ه
منظور انبار كردن يا نمايش.
ج : نگهداري موجودي اجناس يا كالاي متعل ق به موسسه تجاري صرفاً ب ه
منظور آماده سازي آن ها توسط موسسه تجاري ديگر.
د: نگهداري يك محل ثابت شغلي صرفاً ب ه منظور خريد كالاها يا اجناس، يا
جمع آوري اطلاعات براي آن موسسه تجاري.
ه: نگهداري يا محل ثابت شغلي صرفاً ب ه منظور انجام تبليغات، گردآوري
اطلاعات، تحقيقات ي علمي، ساير فعالي ت هايي كه داراي جنبه تمهيدي يا كمك ي
باشد.
و: نگهداري يك محل ثابت شغلي صرفاً به منظور تركيبي از فعاليت هاي
مذكور در جزءهاي الف تا ه، بشرط آنكه فعاليت كلي محل ثابت شغلي حاصل از
اين تركيبات، داراي جنبه تمهيدي يا كمكي باشد.
5. عليرغم مقررات بندهاي 1 و 2 در صورتي كه شخص ي (بغير از يك نماينده داراي
وضعيت مستقل، ك ه مشمول بند 6 مي باشد). در يك دول ت متع اهد از طر ف يك موسسه
تجاري فعاليت كند و دارا ي اختيار انعقاد قرارداد بنا م آن موسسه باشد و آنرا بطور
معمول اعمال نمايد. آن موسسه تجاري در مورد فعاليت هاي كه آن شخص برايش انجام
مي دهد دارا ي مقر دائم در آن دولت تلقي خواهد شد مگر آنكه فعاليت هاي اين شخص
محدود به موارد مذكور در بند 4 باشد، كه ب ه موجب مقررات بند مذكور چنانچ ه از
طريق يك محل ثابت شغلي نيز انجا م گيرد، اي ن محل ثابت شغلي را به يك مقر دائ م
تبديل نخواهد كرد.
6. موسسه تجاري يك دولت متعاهد صرفاً ب ه سبب آنك ه در دول ت متعاهد ديگر از
طريق يك حق العمل كار، دلال يا هر نمايند ه مستقل ديگر ب ه انجام امور مي پردازد،
داراي مقر دائ م در آن دولت متعاهد ديگر تلقي نخواهد شد مشروط بر آنك ه عمليات اين
اشخاص در حدود معمول فعاليت خود آنها باشد.
مع ذالك، ه رگاه فعاليت هاي چنين نماينده اي بطور كامل يا تقريباً كامل به آ ن
موسسه تجاري تخصيص يافته باشد، چنانچه معاملات مابين اين نماينده و آ ن موسسه
تجاري در شراي ط استقلال انجام نگيرد، او ب ه عنوان ي ك نماينده داراي وضعيت مستقل
قلمداد نخواهد شد.
7. اين واقعيت كه شركتي كه مقيم يك دولت متعاهد است، شركت ي را كه مقيم
دولت متعاهد ديگر باشد در قلمرو آ ن فعاليت مي كند، كنترل كند يا بوسيل ه آن كنترل
شود (خواه از طري ق يك مقر دائ م و خواه به نحو ديگر ) في نفسه كافي نخواهد بود ك ه
يكي از آنها مقر دائم ديگري تلقي شود.
مادة 6
درآمد حاصل از اموال غير منقول
1. درآمد حاص ل توسط مقيم يك دولت متعاهد از اموا ل غير منقول واقع در دولت
متعاهد ديگر (منجمله درآمد حاص ل از كشاورزي يا جنگلداري )، ميتواند مشمو ل ماليات
آن دولت ديگر شود.
2. اصطلاح "اموال غير منقول " بموجب قوانين دولت متعاهدي كه مال مورد بحث
در آن قرار دارد، تعري ف خواهد شد. اين اصطلاح به هرحال شامل ملحقات مربوط به
اموال غير منقول، احشام و وسا يل مورد استفاده در كشاورزي و جنگلداري، حقوق ي ك ه
مقررات حقوق عمومي راجع به مالكيت ارضي، در مورد آنها اعمال مي گردد حق انتفاع از
اموال غير منقول و حقو ق مربوط به پرداختهاي ثابت يا متغير در ازاي كار يا حق كار،
ذخائر معدني، چاه هاي نفت يا گاز، معادن سنگ و ساير مكا ن هاي استخراج مناب ع
طبيعي منجمله الوار يا ساير محصولات جنگلي خواهد بود. كشتي ها، قايق ها، هواپيما يا
وسايط نقليه جاده اي و راه آهن به عنوان اموال غير منقول محسوب نخواهند شد.
3. مقررات بند 1 اين ماده نسبت به درآمد حاص ل از استفاده مستقيم، استيجاري يا
هر شكل ديگر بهره برداري از اموال غير منقول جاري خواهد بود.
4. در صورتي كه دارا بود ن سهام يا ساير حقو ق شراكتي در يك شركت، مال ك اين
سهام يا حقو ق شراكتي را محق به تمتع از اموال غير منقو ل متعلق به آن شركت نمايد.
درآمد ناشي از استفاده مستقيم، استيجاري مي تواند مشمول ماليات دولت متعاهدي كه
اموال غير منقول در آن واقع است، شود.
5. مقررات بندهاي 1 و 3 اين ماده در مورد درآمد ناشي از اموال غير منقول يك
موسسه تجاري و درآمد ناش ي از اموا ل غير منقول مورد استفاده براي انجام خدما ت
شخصي مستقل نيز جاري خواهد بود.
مادة 7
منافع تجاري
1. منافع ناشي از فعاليتهاي تجاري حاصله توسط موسسه تجاري يك دولت متعاهد
فقط مشمول ماليات همان دولت خواهد بود مگر اينك ه اين موسسه تجاري در دول ت
ديگر از طريق مقر دائم واقع در آن دولت امور تجاري خود را انجام دهد.
چنانچه موسسه تجاري بطوريكه در بالا ذكر شد فعالي ت تجاري انجام دهد، مناف ع
آن موسسه تجاري م ي تواند مشمول ماليات دولت ديگر شود ليكن فقط آن قسمتي از
آن كه مرتبط با مقر دائم باشد.
2. با رعايت مقررات بند 3 اين ماده، درصورتيك ه موسسه تجاري يك دولت متعاهد
در دول ت متعاهد ديگر از طري ق مقر دائم واقع در آن فعاليت نمايد، در هر يك از دو
دولت متعاهد، آن منافعي جهت مقر دائ م منظور مي گردد كه اگر اين مقر، يك موسسه
تجاري متمايز و مجزا بود و هما ن فعاليت ها يا مشابه آنرا در همان شرايط يا شرايط
مشابه انجام مي داد و بطور كاملاً مستقل ي با موسسه تجار ي كه مقر دائ م آن مي باشد
معامله مي كرد، ممكن بود تحصيل نمايد.
3. در تعيين منافع يك مقر دائم، هزينه هاي قابل قبو ل منجمله هزينه هاي اجر ايي و
هزينه هاي عمومي اداري (كه چنانچه اين مقر دائم ي يك موسسه تجاري مستقل مي بود
قابل كسر بود ) تا حدودي كه اين هزينه ها خواه در دولت ي كه مقر دائمي در آن واقع
است انجام پذيرد و خواه در جاي ديگر، براي مقاصد آن مقر دائم تخصيص يافته باشند،
كسر خواهد شد.
4. درحالتي كه در يك دولت متعاهد روش متعارف براي تعيين منافع قابل تخصيص
به يك مقر دائم براساس تسهيم كل منافع آن موسسه تجاري به بخشهاي مختلف آ ن
باشد، مقررا ت بند 2 مانع بكار بردن روش تسهيمي مت عارف آن دولت متعاهد، برا ي
تعيين منافع مشمول ماليات نخواهد شد. مع ذالك نتيجه روش تسهيمي متخذه
مي بايست با اصول اين ماده تطابق داشته باشد.
5. صرفاً به سبب خريد اجناس ي ا كالاها توسط ي ك مقر دائ م براي موسسه تجاري ،
هيچ منافعي براي آن مقر دائم تخصيص نخواهد يافت.
6. منافع تخصيصي به مقر دائم به همان روش سال به سال تعيين خواهد شد، مگر
آنكه دليل مناسب و كافي براي اعمال رو ش ديگر وجود داشته باشد.
7. درصورتي كه منافع شامل اقلامي از درآمد باشد ك ه طبق ساير مواد اي ن
موافقتنامه حكم جداگانه اي دارد، مقررا ت آن مواد تح ت تاثير مقررا ت اين ماده قرار
نخواهد گرفت.
مادة 8
حمل و نقل بين المللي
منافع حاصله توسط موسسه تجاري يك دولت متعاهد باب ت استفاده از كشتي ها،
قايق ها، هواپيما يا وسايط نقليه جاده اي و راه آهن، در حمل و نق ل بين المللي فقط
مشمول ماليات آن دولت خواهد بود.
ماد ة 9
موسسات شريك
1. در صورتي كه :
الف : موسسه تجاري يك دولت متعاهد بطور مستقيم يا غيرمستقيم در
مديريت، كنتر ل يا سرماي ه موسسه تجاري دولت متعاهد ديگر شركت د اشته
باشد. يا
ب : اشخاص واحدي بطور مستقي م يا غيرمستقيم در مديريت كنترل يا
سرمايه موسسه تجاري يك دولت متعاهد و موسسه تجاري دولت متعاهد ديگر
شركت داشته باشند و در هر ي ك از دو مورد، شراي ط مقرر يا وضع شده در روابط
تجاري يا مالي بين ا ين دو موسسه تجاري، متفاو ت از شرايطي باشد ك ه مابين
موسسات تجاري مستقل برقرار است، در آن صورت هرگونه منافعي كه
مي بايست عايد يك ي از اي ن موسسات تجاري شده باشد، ولي بعلت آن شرايط ،
عايد نشده است مي تواند جزو مناف ع آن موسسه تجاري من ظور شده و متناس ب با
آن مشمول ماليات متعلقه شود.
2. در صورتي كه يك دولت متعاهد منافع ي از موسس ه تجاري آن دولت را محاسبه و
متناسب با آن مشمول ماليات نمايد كه موسسات تجاري دولت متعاهد ديگر مشمو ل
پرداخت ماليات در آن دولت متعاهد ديگر شده است و منافعي كه بدين ترتيب محسوب
شده اند توسط دولت مقدم الذكر ادعا شود ك ه منافعي هستند ك ه چنانچه شرايط بين
اين دو موسسه تجاري، مانند شرايط ميان دو موسسه تجاري مستقل بود عايد موسسه
تجار ي دولت مقدم الذكر م ي شد، در اي ن صورت آ ن دولت ديگر در مقدار ماليا ت آ ن
منافع، تعديل مناسبي بعمل خواهد آورد. در تعيين چني ن تعديلاتي مي بايست ساير
مقررات اين موافقتنامه لحاظ شوند و مقامات صلاحيتدار دو دولت متعاهد در صورت
لزوم با يكديگر مشورت خواهند نمود.
مادة 10
سود سهام
1. سود سها م پرداختي توسط شركتي كه مقيم ي ك دولت متعاهد اس ت به مقيم يك
دولت متعاهد ديگر مي تواند مشمول ماليات آن دولت ديگر شود.
2. مع ذالك اين سود سها م مي تواند در دول ت متعاهدي كه شركت پرداخت كننده
سود سها م مقيم آن است و طبق قو انين آن دولت نيز مشمو ل ماليات شود، لك ن در
صورتي كه دريافت كننده مالك منافع سود سها م باشد، ماليات متعلقه از مبالغ زير
تجاوز نخواهد كرد:
الف ) 5 درصد مبلغ ناخالص سود سهام، در صورتي كه دريافت كننده
شركتي (بغير از مشاركت ها) باشد كه حداق ل 25 درصد سرمايه شركت پرداخ ت
كننده سود سهام را مستقيماً در اختيار داشته باشد.
ب ) 10 درصد مبلغ ناخالص سود سهام در كليه ساير موارد.
3. اصطلاح "سود سها م " بنحوي كه در اي ن ماده بكار مي رود اطلا ق مي شود به
درآمد حاصل از سهام، سها م منافع ي ا حقو ق سهام منافع، سها م موسسين يا ساير حقو ق
(باستثناي مطالبات ديون ) مشاركت در مناف ع و نيز درآمد حاص ل از ساير حقو ق
شراكتي كه طبق قوانين دولتي كه شركت توزيع كنند ه درآمد، مقيم آن مي باشد
مشمول همان رفتار مالياتي است كه در مورد درآمد حاص ل از سهام اعمال مي گردد.
4. هرگاه مالك منافع سود سها م مقيم يك دولت متعاهد بود ه و در دول ت متعاهد
ديگر كه شركت پرداخت كننده سود سها م مقيم آن است، از طري ق مقر دائ م واقع د ر
آن، به فعاليت شغلي بپردازد يا در آن دولت ديگر از ي ك پايگاه ثابت واقع در آن ،
خدمات شخصي مستقل انجام دهد و سهام ي كه از باب ت آن سود سها م پرداخت مي شود
بطور موثر مرتبط با اين مقر دائم يا پايگاه ثابت باشد، مقررا ت بندهاي 1 و 2 جاري
نخواهد بود. در اين صورت، مقررات مواد 7 و 14 حس ب مورد جار ي خواهد بود.
5. در صورتي كه شركتي كه مقيم يك دولت متعاهد م ي باشد، منافع يا درآمدي از
دولت متعاهد ديگر حاص ل نمايد، آن دولت متعاهد ديگر هي چ نوع مالياتي بر سود سهام
پرداختي توسط اين شركت وضع نخواهد كرد (بغير از مواقعي كه اين سود سهام به
مقيم آن دولت ديگر پرداخت شود يا مواقع ي كه سهامي كه بابت آن سود سهام پرداخت
مي شود بطور مؤثر مرتب ط با يك مقر دائم يا پايگاه ثابت واقع در آن دولت ديگر باشد )، و
منافع تقسيم نشده شركت را نيز مشمول ماليات نخواهد نمود، حتي اگر سود سهام
پرداختي يا منافع تقسيم نشده، كلاً يا جزئاً از مناف ع يا درآمد حاصل در آ ن دولت ديگر
تشكيل شوند.
مادة 11
هزينه هاي مالي
1. هزينه هاي مالي حاصل در يك دولت متعاهد و پرداخ ت شده به يك مقيم دولت
متعاهد ديگر مي تواند مشمول ماليات آن دولت ديگر شود.
2. مع ذالك، اي ن هزينه هاي مالي مي تواند در دول ت متعاهدي كه حاصل مي شود، و
طبق قوانين آن دولت نيز مشمول ماليات شود، لكن چنانچه دريافت كننده مالك مناف ع
226 / گرجستان
هزينه هاي مالي باشد، ماليات متعلقه از 10 درصد مبلغ ناخالص هزينه هاي مالي تجاوز
نخواهد كرد.
3. اصطلاح "هزينه هاي مالي " بنحوي كه در اي ن ماده بكار رفته است به درآمد ناشي
از هر نو ع مطالبات ديون، خواه دارا ي وثيقه باشد يا نباشد و خوا ه از حق مشاركت در
منافع بدهكار برخوردار باشند يا نباشند، و بخصو ص درآمد ناشي از اورا ق بهادار دولت ي و
درآمد ناشي از اور اق قرضه يا سها م قرضه منجمله حقو ق بيمه و جوايز مربو ط به اينگون ه
اوراق بهادار، اور اق قرضه و سها م قرضه اطلا ق مي شود. جرائم متعلقه براي تاخير تاديه از
لحاظ اين ماده هزينه هاي مالي محسوب نخواهد شد.
4. عليرغم مقررات بند 2، هزينه هاي مالي حاصل در يك د ولت متعاهد و مكتسبه
توسط دولت، وزارتخانه ها، ساير مؤسسا ت دولتي، شهرداريها، بان ك مركزي و ساير
بانك هايي كه كلاً متعلق به دولت متعاهد ديگر مي باشند، از ماليات دولت مقدم الذكر
معاف خواهد بود.
5. هرگاه مالك منافع هزينه هاي مالي، مقي م يك دول ت متعاهد بود ه و در دول ت
متعاهد ديگر كه هزينه هاي مالي در آنجا حاصل شده از طريق يك مقر دائم واقع در آ ن
فعاليت شغلي داشته باشد يا در آن دولت ديگر از يك پايگا ه ثابت واقع در آ ن خدما ت
شخصي مستقل انجام دهد و مطالبا ت ديوني كه هز ينه هاي مالي از بابت آن پرداخ ت
مي شود بطور موثر مربوط به اين مقر دائم يا پايگاه ثابت باشد، مقررات بندهاي 1 و 2
اين ماده جاري نخواهد شد. در اين مورد، مقررات مواد 7 تا 14 حسب مورد جاري
خواهد بود.
6. هزينه هاي مالي زماني حاصل در دول ت م تعاهد تلق ي خواهد شد ك ه پرداخ ت
كننده خود آن دولت، يك مقام محلي، يا يك مقيم آن دولت باشد. مع ذالك، در صورتي
كه، شخص پرداخت كننده هزينه هاي مالي، خواه يك مقيم يك دولت متعاهد باشد يا
نباشد، در ي ك دولت متعاهد در ارتبا ط با بدهي كه هزينه هاي مالي به آن تعلق مي گيرد
داراي مقر دائم يا پايگاه ثابت باشد و اين هزينه هاي مالي بر عهده آن مقر دائم يا پايگاه
ثابت باشد، در اينصور ت هزينه هاي مالي مذكور حاص ل دولتي تلقي خواهد شد ك ه اين
مقر دائم يا پايگاه ثابت در آن واقع است.
7. در صورتي كه بدليل وجود رابطه خاص بين پرداخت كننده و مالك منافع يا بين
هر دوي آنها و شخ ص ثالث ديگر، مبل غ هزينه هاي مالي اي كه در ارتباط با اين مطالبا ت
ديون پرداخت مي شود بي ش از مبلغي باشد كه درصورت عدم وجود چنين روا بطي بين
پرداخت كننده و مالك منافع توافق مي شد، مقررا ت اين ماده فقط در مورد مبلغ
اخيرالذكر اعمال خواهد شد. در اين مورد قسمت مازاد پرداختي، طبق قوانين هر يك از
دولت هاي متعاهد و با رعايت ساير مقررات اين موافقتنامه مشمول ماليات خواهد بود.
مادة 12
حق الامتيازها
1. حق الامتيازهاي حاصل در ي ك دولت متعاهد و پرداختي به مقيم دولت متعاهد
ديگر مي تواند مشمو ل ماليات آن دولت شود.
2. مع ذالك، اي ن حق الامتياز مي تواند در دول ت متعاهد ي كه حاصل مي شود، و
مطابق قوانين آن دولت نيز مشمو ل ماليات شود، لكن چنانچه دريافت كننده مالك
منافع حق الامتياز باشد. ماليات متعلقه بيشتر از 5 درصد مبل غ ناخالص حق الامتياز
نخواهد بود.
3. اصطلاح "حق الامتياز" بنحوي كه در اي ن ماده بكار مي رود اطلا ق مي شود به هر
نوع وجوه دريافت شده بعنوان ما به ازاي استفاده يا حق استفاده از هر نوع حق چاپ و
انتشار آثار ادبي، هنري يا علمي منجمله فيلم هاي سينما يي و نوارهاي راديو يي و
تلويزيوني، هرگون ه حق انحصاري اختراع، علام ت تجاري، طر ح يا نمونه، نقشه، فرمول يا
فرآيند سري، يا اطلاعات مربوط به تجارت صنعتي، بازرگان ي يا علمي، ي ا استفاده يا حق
استفاده از تجهيزات صنعتي، بازرگاني يا علمي.
4. هرگاه مالك منافع حق الامتيازها، مقيم يك دولت متعاهد بوده و در دول ت متعاهد
ديگري كه حق الامتياز حاصل مي شود از طريق يك مقر دائم واقع در آن، فعالي ت شغلي
داشته باشد، يا در آن دولت ديگر از يك پايگاه ثابت واقع در آ ن خدمات شخصي مستقل
انجام دهد و حق يا اموالي كه ح قالامتياز نسبت به آنها پرداخت مي شود بطور موثري با
اين مقر دائ م يا پايگاه ثابت مرتبط باشد، مقررات بندهاي 1 و 2 جاري نخواهد بود. در
اين مورد، مقررات مواد 7 يا 14، حسب مورد جاري خواهد بود.
5. حق الامتياز زمان ي حاصل در يك دولت متعاهد تلقي خواهد شد، كه
پرداخت كننده خود آن دولت، يك مقام محلي يا يك مقيم آن دولت باشد. مع ذالك در
صورتي كه، شخص پرداخت كننده حق الامتياز، (خواه مقيم يك دولت متعاهد باشد يا
228 / گرجستان
نباشد) در يك دولت متعاهد دارا ي يك مقر دائم يا پايگا ه ثابت باشد كه حق يا اموا ل
موجد حق الامتياز بطور موثر ي مرتبط با آن است و اي ن حق الامتيازها بر عهده اين مقر
دائم يا پايگاه ثابت باشد، در اين مورد اي ن حق الامتيازها حاصل در دول ت متعاهدي تلقي
خواهند شد كه اين مقر دائم يا پايگاه ثابت در آن واقع مي باشد.
6. در صورتي كه، به سبب يك رابطه خاص ميان پرداخ ت كننده و مال ك منافع يا
مابين هر دوي آنها با ي ك شخص ثالث، مبلغ حق الامتيازي كه بابت استفاده حق يا
اطلاعات پرداخت ش ده، از مبلغي كه درصورت عدم وجود چني ن ارتباطي توسط
پرداخت كننده و مال ك منافع توافق مي شد بيشتر باشد، مقررات اين ماده فقط راجع به
مبلغ اخ يرالذكر جار ي خواهد بود. در اين گونه موارد، قسم ت مازاد پرداختي ها بر طبق
قوانين هر دول ت متعاهد و با رعاي ت ساير مقررات اين موافقتنامه مشمول ماليات باقي
خواهد ماند.
مادة 13
عوايد سرمايه اي
1. عوايد حاص ل توسط مقيم يك دولت متعاهد از نق ل و انتقال اموال غير منقول
مذكور در ماد ه 6 واقع در دول ت متعاهد ديگر ميتواند مشمو ل ماليات آن دولت ديگر
شود.
2. عوايد ناشي از نقل و انتقا ل اموال منقولي كه قسمتي از اموا ل شغلي يك مقر دائم
را كه موسسه تجاري يك دولت متعاهد در دول ت متعاهد ديگر دارد، تشكي ل دهد يا
اموال منقول متعلق به يك پايگاه ثابت كه مقيم يك دول ت متعاهد ب ه منظور انجام
خدمات شخصي مستقل در دول ت ديگر در اختيار دارد، منجمل ه عوايد ناش ي از نقل و
انتقال يك مقر دائ م (به تنه ايي يا همراه با ك ل موسسه تجاري ) يا پايگاه ثابت ميتواند
مشمول ماليات آن دولت ديگر شود.
3. عوايد حاص ل توسط موسسه تجاري يك دولت متعاهد از نق ل و انتقال كشتي ها،
قايق ها، هواپيما، با وسا يط نقليه جاده اي يا راه آهن مورد استفاد ه در حمل و نق ل
بين المللي يا اموا ل منقول مرتبط با استفاده از اين كشتي ها، قايق ها، هواپيما يا وسا يط
نقليه جاده اي و راه آهن، فقط مشمول ماليات آن دولت متعاهد خواهند بود.
ضمائم / 229
4. عوايد حاصل توسط يك مقيم يك دولت متعاهد از نقل و انتقال سهام يا ساير
حقوق شراكتي در يك شركت كه دار اي ي آن بطور مستقيم يا غيرمستقيم قسمت
عمده اي از اموال غير منقول واقع در دول ت متعاهد ديگر را تشكيل مي دهد ميتواند
مشمول ماليات آن دولت ديگر شود.
5. عوايد ناشي از نقل و انتقال هر مالي به غير از موارد مذكور در بندهاي 1 و 2و 3
و 4 فقط مشمول ماليات دولت متعاهدي كه انتقال دهنده مقيم آن است خواهد بود.
مادة 14
خدمات شخصي مستقل
1. درآمد حاصل توسط مقيم يك دولت متعاهد بسب ب خدمات حرفه اي يا ساير
فعاليت هاي مشابه مستقل، فقط در آن دولت متعاهد مشمول ماليات خواهد بود مگر
آنكه اين شخص بمنظور ارائه فعاليت خود پايگا ه ثابتي بطور مرتب در دولت متعاهد
ديگر در اختيار داشت ه باشد. چنانچه چنين پايگاه ثابتي در اختيار داشت ه باشد، اين
درآمد مشمو ل ماليات دولت ديگر خواهد بود ول ي فقط تا حدودي ك ه مربوط به آ ن
پايگاه ثابت مي باشد.
2. اصطلاح "خدمات حرفه اي " بخصوص شامل فعاليت هاي مستقل علمي، ادبي ،
هنري، آموزشي يا پرورشي و همچني ن فعاليت هاي مستقل پزشكان، مهندسان، وكلا ي
دادگستري، دندان پزشكان، معماران و حسابداران مي باشد.
مادة 15
خدمات شخصي غير مستقل
20 اين موافقتنامه، حقو ق، مزد و ساير ،19 ،18، 1. با رعايت مقررات مواد 16
حق الزحمه هاي مشابه كه مقيم يك دولت متعاهد به سبب استخدام دريافت مي دارد
فقط مشمول ماليات همان دولت مي باشد مگر آنك ه استخدا م در دولت متعاهد ديگر
انجام شود، چنانچه استخدام بدين ترتيب انجام شود، حق الزحمه حاصل از آن ميتواند
مشمول ماليات آن دولت متعاهد ديگر شود.
2. عليرغم مقررات بند 1، حق الزحمه حاصل توسط مقيم يك دولت متعاهد ب ه سبب
استخدامي كه در دول ت متعاهد ديگر انجام شده فقط مشمول ماليات دولت مقدم الذكر
خواهد بود مشروط بر آنكه :
الف ) جمع مدتي كه دريافت كنند ه در ي ك يا چند نوبت در دول ت ديگر ب ه
سر برده است از 183 روز، در هر مدت دوازده ماهه كه در سال مالي مربوطه
شروع يا خاتمه ميبايد تجاوز نكند و
ب ) حق الزحمه توسط، يا از طرف كار فرمايي كه مقيم دولت متعاهد ديگر
نيست پرداخت شود و
ج ) حق الزحمه بر عهده مقر دائ م يا پايگاه ثابتي كه كارفرما در دول ت متعاهد
ديگر دارد، نباشد.
3. عليرغم مقررات قبلي اين ماده، حق الزحمه پرداختي توس ط مؤسسه تجاري يك
دولت متعاهد در ارتبا ط با استخدا م در ي ك كشتي، قايق، هواپيما يا وسا يط نقليه
جاده اي و راه آهن مورد استفاده در حمل و نقل بين المللي فقط مشمول ماليات آن دولت
متعاهد خواهد بود.
مادة 16
حق الزحمه مديران
حق الزحمه مديران و ساير پرداخت هاي مشابه حاص ل توسط مقيم يك دولت
متعاهد در سمت خود بعنوا ن عضو هيات مديره شركتي كه مقيم دولت متعاهد ديگر
مي باشد، مي تواند مشمول ماليات آن دولت ديگر شود.
مادة 17
هنرمندان و ورزشكاران
1. عليرغم مقررات مواد 14 و 15 درآمدي كه مقيم يك دولت متعاهد بعنوان يك
هنرمند، از قبيل هنرمند تئاتر، سينما، راديو و تلويزيون، يا يك موسيقيدان، يا بعنوان
يك ورزشكار بابت فعاليتهاي شخصي انجام شده خود در دول ت متعاهد ديگر حاص ل
مي نمايد مي تواند مشمول ماليات آن دولت ديگر شود.
ضمائم / 231
2. درصورتي كه درآمد مربوط به فعاليتهاي شخصي يك هنرمند يا يك ورزشكار در
سمت خود عايد شخ ص ديگري غير از خود آ ن هنرمند يا ورزشكار شود، علي رغم مواد
14 و 15 آن درآمد ميتواند مشمول ماليات دولت متعاهدي كه فعاليت هاي هنرمند ،7
يا ورزشكار در آن انجام مي گيرد، شود.
3. عليرغم مقررات بندهاي 1 و 2 درآمد حاصل توس ط يك هنرمند يا ورزشكار بابت
فعاليتهاي ارائه شده در دول ت متعاهد ديگر، در حدود موافقتنامه فرهنگي منعقد شد ه
بين دو دولت متعاهد، از ماليات آن دولت ديگر معاف خواهد بود.
مادة 18
حقوق بازنشستگي
1. با رعايت مقررات بند 1 ماده 19، حقو ق بازنشستگي و ساير حق الزحمه هاي
مشابه پرداختي به مقيم يك دولت متعاهد به ازاي خدمات گذشته، فقط مشمول ماليات
آن دولت مي باشد، اي ن مقررات براي مستمري هاي سالانه مادام العمر پرداختي به مقيم
يك دولت متعاهد بكار مي رود.
2. حقوق بازنشستگي، مستمري هاي سالانه مادام العمر و ساير پرداخ ت هاي ادواري يا
موردي توسط يك دولت متعاهد بابت بيمه حوادث شخصي، مي تواند فقط در آن دولت
مشمول ماليات شود.
مادة 19
خدمات دولتي
1. حقوق، دستمز د و ساير حق الزحمه هاي مشابه (بغير از حقو ق بازنشستگي )
پرداختي توسط يا از محل صندو ق ايجاد شده توسط ي ك دولت متعاهد يا ي ك مقام
محلي آن به يك شخص حقيقي بابت خدمات انجام شده براي آن دولت يا مقا م محلي
فقط مشمول ماليات آن دولت خواهد بود.
مع ذالك، اي ن حق الزحمه ها در صورتي فقط مشمول ماليات دولت متعاهد ديگر
خواهد بود ك ه اين خدمات در آن دولت انجام شود و آ ن شخص حقيقي مقيم آن دولت ي
باشد كه :
تابعيت آن دولت را داشته باشد، يا
صرفاً به منظور انجام آن خدمات مقيم آن دولت نشده باشد.
2. مقررات مواد 15 و 16 و 18 در مور حق الزحمه و حقو ق بازنشستگي مربوط به
خدمات انجام شده بابت فعاليتهاي شغلي انجام شده توس ط يك دولت متعاهد يا يك
مقام محلي آن جاري خواهد بود.
مادة 20
مدرسين و محصلي ن
1. وجوهي كه يك محصل يا كارآموز شغلي كه تبع ه يك دولت متعاهد مي باشد و
صرفاً به منظور تحصي ل يا كارآموزي در دول ت متعاهد ديگر ب ه سر مي برد، براي مخارج
زندگي، تحصيل يا كارآموز ي خود درياف ت مي دارد مشمول ماليات آن دولت متعاهد
ديگر نخواهد بود، مشرو ط بر آنك ه پرداخت هاي مزبو ر از منابع خارج از آن دولت ديگر
حاصل شود.
2. همچنين، حق الزحمه اي كه يك مدرس يا معلمي كه تبعه يك دولت متعاهد
مي باشد و در دول ت متعاهد ديگر ب ه سر مي برد و منظور اوليه، تدريس يا انجا م تحقي ق
علمي براي يك د وره يا دوره هايي كه از دو سال تجاوز نكند باشد، از ماليات آن دولت
ديگر بر حق الزحمه، بابت خدمات شخصي مربوط به تدريس يا تحقيق معاف خواهد بود
مشروط بر آن كه پرداخ تهاي مزبور از منابع خارج از آن دولت ديگر حاصل شود.
اين بند در مورد درآمد حاص ل از تحقيقاتي كه اساساً برا ي منافع خصوصي شخص يا
اشخاص بخصوصي انجام مي شود جاري نخواهد بود.
مادة 21
ساير درآمدها
1. اقلام درآمد يك دولت متعاهد ك ه صريحاً در مواد قبلي اين موافقتنامه ذكر نشده
است فقط مشمول ماليات آن دولت ديگر خواهد بود.
2. به استثناي درآمد حاص ل از اموال غير منقول به نحوي كه دربند 2 ماده 6 تعريف
شده است. هرگاه دريافت كننده درآمد، مقيم يك دول ت متعاهد بود ه و در دول ت متعاهد
ديگر از طري ق يك مقر دائم واقع در آن فعاليت شغلي نمايد يا در آن دولت ديگر از يك
پايگاه ثابت واقع در آن خدمات شخصي مستقل انجام دهد و ح ق يا اموالي كه درآمد در
رابطه با آن حاصل شده است بطور موثري با اين مقر دائم يا پايگاه ثابت مرتبط باشد
مقررات بند 1 جاري نخواهد بود. در اي ن مورد اي ن اقلام درآمد در آن د ولت متعاهد ديگر
و بر طبق 7 و 14 مشمول ماليات مي باشند.
مادة 22
سرمايه
1. سرمايه متشكل از اموال غير منقول موضوع ماده 6 (درآمد حاص ل از اموال غير
منقول ) كه متعلق به مقيم يك دولت متعاهد بود ه و در دول ت متعاهد ديگر واق ع شده ،
مي تواند مشمول ماليات آن دولت ديگر شود.
2. سرمايه متشكل از اموال منقولي كه جزئي از اموال شغلي يك مقر دائمي كه
موسسه تجاري يك دولت متعاهد در دول ت متعاهد ديگر دارد م ي باشد يا اموا ل منقولي
كه متعلق به پايگاه ثابتي است ك ه مقيم يك دولت متع اهد به منظور مبادرت به خدمات
شخصي مستقل در دول ت متعاهد ديگر در اختيار دار، م ي تواند مشمو ل ماليات آن دولت
متعاهد ديگر شود.
3. سرمايه متشكل از كشتي ها، قايق ها، هواپيما، وسايط نقليه جاده اي و راه آهن ،
موسسه يك دولت متعاهد مورد استفاد ه در ح مل و نق ل بين المللي و همچنين اموال
منقول مرتبط با استفاده از اين كشتي ها، قايق ها، هواپيما يا وساي ط نقليه جاده اي و
راه آهن، فقط مشمول ماليات آن دولت متعاهد خواهد بود.
4. سرمايه متشكل از سهام يا ساير حقوق شراكتي در يك شركت كه دارايي هاي آ ن
عمدتاً از اموا ل غير منقول واقع در يك دولت متعاهد تشكي ل شده است، مي تواند
مشمول ماليات آن دولت متعاهد شود.
5. كليه موارد ديگر سرماي ه مقيم يك دولت متعاهد فق ط مشمول ماليات آن دولت
خواهد بود.
مادة 23
روش حذف ماليات مضاعف
1. در صورتي كه مقيم يك دولت متعاهد درآمد ي حاص ل ميكند يا سرمايه اي دارد
كه، طبق مقررات اين موافقتنامه، مي تواند مشمول ماليا ت دولت متعاهد ديگر شود،
دولت مقدم الذكر اجازه خواهد داد:
الف : مبلغي برابر با ماليا ت بر درآمد پرداخت ي در آن دول ت ديگر، بعنوان
تخفيف از ماليات بر درآمد آن مقيم كسر شود.
ب : مبلغي برابر با ماليات بر سرمايه پرداخت ي در آن دولت ديگر، بعنوان
تخفيف از ماليات بر سرمايه آن مقيم كسر شود.
مع ذالك در هر يك از دو مورد اين گونه تخفيفات، از آن قسمت از م اليات بر درآمد،
يا ماليات بر سرماي ه مورد محاسبه قبل از دادن تخفيف، كه حسب مورد مربوط به درآمد
يا سرماي هاي باشد كه مي تواند در آن دولت ديگر مشمول ماليات شود بيشتر نخواهد بود.
2. درصورتيكه طبق هر يك از مقررات اين موافقتنامه درآمد حاصل يا سرمايه متعلق
به مقيم يك دولت متعاهد از ماليا ت آن دولت معا ف باشد، معهذا اين دولت مي تواند در
محاسبه مبلغ ماليات بر باقيماند ه درآمد يا سرماي ه اين مقيم، درآمد يا سرماي ه معاف
شده را منظور كند.
مادة 24
عدم تبعيض
1. اتباع يك دولت متعاهد در دول ت متعاهد ديگر مشمو ل هيچ گونه ماليات يا
الزامات مربوط به آن، سواي يا سنگين تر از ماليا ت و الزامات مربوطه اي كه اتباع دولت
ديگر تحت همان شرايط مشمول آن هستند يا ممكن است مشمول آن شوند، نخواهد
بود. عليرغم مقررات ماده 1، اي ن مقررات شامل اشخاصي كه مقيم يك يا هر دو دولت
متعاهد نيستند نيز خواهد بود.
2. ماليات يك مقر دائ م كه موسسه تجاري يك دولت متعاهد در دول ت متعاهد ديگر
دارد، با مطلوبيت كمتري از ماليات موسسا ت تجاري آن دولت متعاهد ديگر ي كه همان
فعاليت ها را انجام مي دهند، وصول نخواهد شد.
3. موسسه تجاري يك دولت متعاهد ك ه سرمايه آن كلاً يا جزئاً، بطور مستقي م يا
غيرمستقيم، متعلق يا در كنترل يك يا چند مقيم دولت متعاهد ديگر مي باشد. در دولت
مقدم الذكر، مشمول هيچگونه ماليات يا الزامات مربوط به آن كه سواي يا سنگين تر از
ماليات و الزامات مربوط به آن كه ساير موسسات مشابه تجاري در دولت مقدم الذكر
مشمول آن هستند يا ممكن است مشمول آن شوند، نخواهند شد.
4. اين مقررات بنحوي تعبير نخواهد شد ك ه يك دول ت متعاهد را ملز م نمايد ك ه هر
نوع تحقيقات شخصي، معافيت ها و بخشودگي مالياتي را كه بعلت احوال شخصيه يا
مسئوليت هاي خانوادگي به مقيمين خود اعطا مي نمايد به مقيمين دولت متعاهد ديگر
نيز اعطا كند.
مادة 25
آئين توافق دو جانبه
1. در صورتي كه مقيم يك دولت متعاهد ملاحظه كند كه اقدامات يك يا هر دو
دولت متعاهد در مورد و ي از لحاظ مالياتي منتج به نتايجي شده يا خواهد شد ك ه
منطبق با اي ن موافقتنامه نمي باشد، صرف نظر از تدابير پيش بيني شده در قوانين ملي آ ن
دولت ها، مي تواند مورد خود را به مقام صلاحيتدار دولت متعاهدي كه مقيم آن است، يا
چنانچه مورد او مطاب ق بند 1 ماده 24 باشد، به مقام صلاحيت دار دولت متعاهدي كه
تبعه آن است تسليم نمايد. اين مورد ميبايس ت ظرف دو سال از اولين اخطار اقدامي كه
منتج به اعمال مالياتي شده كه منطبق با مقررات اين موافقتنامه نيست، تسليم شود.
2. اگر مقام صلاحيتدار اعتراض را موجه يابد ول ي نتواند شخصاً به راه حل مناسبي
برسد، خواهد كوشيد كه از طريق توافق دو جانبه با مقام صلاحيتدار دولت متعاهد ديگر،
بمنظور اجتناب از اخذ مالياتي كه مطابق اين موافقتنامه نمي باشد، مورد را فيصله دهد.
هر توافق ي كه حاصل شود بدو ن محدوديت زماني قانو ن داخلي دولت متعاهد اجرا
خواهد شد.
3. مقامات صلاحيت دار دو دولت متعاهد براي حل هرگونه مشكلات يا شبهات ناشي
از تفسير يا اجرا ي اين مواف قتنامه، به طريق توافق دو جانبه كوشش خواهند كرد و نيز
مي توانند بمنظور حذ ف ماليات مضاعف در مواردي كه در اي ن موافقتنامه پيش بيني
نشده است با يكديگر مشورت كنند.
4. مقامات صلاحيتدار دو دول ت متعاهد م ي توانند بمنظور حصو ل توافق در موارد
بندهاي پيشين با يكديگر ارتبا ط مستقيم برقرار كنند. مقامات صلاحيتدار، ب ه طريق
مشاوره، از آئين ها، شرايط، روش ها و فنو ن دو جانبه مقتضي براي اجراي آئين توافق دو
جانبه پيش بيني شده در اين ماده استفاده خواهند نمود.
مادة 26
تبادل اطلاعات
1. مقامات صلاحيتدار دو دول ت متعاهد اطلاعات ي را كه براي اجراي مقررات اين
موافقتنامه ضروري است يا قواني ن داخلي دو دول ت شاهد را ك ه به وضع مالياتهاي
مشمول اين موافقتنامه مربوط مي باشد تا جا يي كه وض ع ماليات بموجب آن مغاير با اي ن
موافقتنامه نباشد با يكديگر مبادله خواهند كرد. تبادل اطلاعات به ماده 1 محدود
نمي شود. هر نو ع اطلاعاتي كه بوسيله يك دولت متعاهد دريافت مي شود ب ه همان
شيوه اي كه اطلاعات مكتسبه طبق قوانين آن دولت سري مي باشد، سري خواهد بود و
فقط براي اشخاص يا مقامات منجمله دادگاه ها و تشكيلات اداري مرتبط با تشخيص، يا
وصول، اجرا يا پيگيري، در خصوص تصميم گيري در مورد پژوهش خواهي هاي مربو ط
به ماليات هايي كه مشمول اين موافقتنامه مي باشند، افشا خواهد شد. اين اشخاص يا
مقامات، اطلاعات را فقط بر اي چنين مقاصدي مورد استفاد ه قرار خواهند داد. اينها
مي توانند اي ن اطلاعات را در جريا ن دادرس هاي دادگاه هاي عمومي يا تصميما ت قضا يي
فاش سازند.
2. مقررات بند 1 در هي چ مورد چنين تعبير نخواهد شد ك ه يك دولت متعاهد را
وادار سازد:
الف : اقدامات اداري خلاف قواني ن و عر ف اداري خود يا دول ت متعاهد ديگر
اتخاذ نمايد.
ب : اطلاعاتي را فراهم نمايد كه طبق قوانين يا رويه اداري متعارف خود يا
دولت متعاهد ديگر قابل تحصيل نيست.
ج : اطلاعاتي را فراهم نمايد كه منجر به افشاي هر نوع اسرار تجاري، شغلي ،
صنعتي، بازرگان ي يا حرفه اي يا فرآيند تجاري شود يا اطلاعات ي كه افشاي آن
خلاف سياست (نظم ) عمومي باشد.
مادة 27
مساعدت براي وصول
1. مقامات صلاحيتدار دو دول ت متعاهد تعهد مي نمايند در مورد وصو ل ماليات ب ه
انضمام هزينه هاي مالي، هزينه ها، و مجازات هاي مدني مرتبط با اينگونه ماليات ها كه در
اين ماده بعنوان مطالبه درآمد مالياتي ناميده خواهد شد، به يكديگر مساعدت كنند.
2. درخواست مساعدت از طرف مقام صلاحيت دار ي ك دولت متعاهد برا ي وصول
"مطالبه درآمد مالياتي " مي بايست با يك گواهي نامه از طرف آن مقام مبني بر آن كه
طبق قواني ن آن دولت اين درآمد مالياتي به قطعيت رسيده است، باشد. از لحاظ اين
ماده، درآمد مالياتي وقتي قطعي خواهد بود ك ه يك دولت متعاهد طبق قوانين داخلي
خود حق وصول اين مالي ات را داشته باشد و مؤدي مالياتي هيچ نوع حقو ق ديگري برا ي
جلوگيري از وصول آن نداشته باشد.
3. مطالبه درآمد مالياتي يك دولت متعاهد كه وصول آن توسط مقام صلاحيتدار
دولت متعاهد ديگر پذيرفته شده است. همانند "مطالبه درآمد مالياتي " خود آ ن دولت
كه به قطعيت رسيده است، توسط آن دولت متعاهد ديگر مطابق با مفاد قوانين مربو ط
به وصول مالياتهاي آن دولت ديگر وصول خواهد شد.
4. مبالغ وصول شده توسط مقام صلاحيتدار يك دول ت متعاهد ب ه موجب اين ماده ،
به مقام صلاحيتدار دول ت متع اهد ديگر تقدي م خواهد شد. مع ذالك، جز در مواردي كه
مقامات صلاحيت دار دولت هاي متعاهد طور ديگري تواف ق نمايند، مخارج معمولي هزينه
شده براي مساعدت در وصول، بر عهده دولت متعاهد مقدم الذكر خواهد بود و هرگونه
مخارج فوق العاده هزينه شده بر عهده دولت متعاهد ديگر خواهد بود.
5. هيچگونه مساعدتي براي "مطالبه درآمد مالياتي " يك دولت متعاهد بموج ب اين
ماده، در مورد مؤدي مالياتي كه مطالبه درآمد ماليات ي وي مرتبط با مدتي باشد ك ه طي
آن مدت مؤدي مزبور مقيم دولت متعاهد ديگر بوده است، انجا م نخواهد شد.
6. عليرغم مقررات ماده 2 (مالياتهاي مورد نظر )، مقررا ت اين ماده شامل كليه
مالياتهاي وصول شده توسط يا از طرف يك دولت متعاهد خواهد شد.
7. مقررات اين ماده چنين تعبير نخواهد شد ك ه هر يك از دو دول ت متعاهد را وادار
سازد كه اقدامات اداري كه ماهيتاً متفاوت از آنچه در وصول ماليات هاي خود معمول
مي دارد. يا مغاير با سياست عمومي (نظم عمومي ) آن دول ت باشد، بكار برد.
مادة 28
اعضاي هيأت هاي سياسي و مناص ب كنسولي
مقررات اين موافقتنامه بر امتيازات مالي اعض اي هيأت هاي سياسي يا مناصب
كنسولي كه بموجب قواعد عموم ي حقو ق بين الملل يا مقررا ت موافقتنامه هاي خاص از
آن برخوردار مي باشند، تأثير ي نخواهد گذاشت.
مادة 29
لازم الاجرا شد ن
1. اين موافقتنامه در هر ي ك از دولتين متعاهد تصوي ب خواهد شد و ا سناد تصويب
آن در اسرع وقت مبادله خواهد شد.
2. اين موافقتنامه با مبادله اسناد تصويب، لازم الاجرا و مقررات آن در موارد زير نافذ
خواهد شد:
الف : در مورد ماليا ت هاي تكليفي، به آن قسمت از درآمدي كه از تاريخ
يازدهم دي ماه برابر با اول ژانو يه يا به بعد سا ل تقويمي متعاقب سالي كه اين
موافقتنام ه لازم الاجرا مي گردد، حاصل مي شود.
ب : در مورد ساير ماليات هاي بر درآمد و بر سرمايه به آنگونه از ماليات هاي
متعلقه به هر سال مالياتي كه از تاريخ يازدهم دي ماه برابر با اول ژانويه يا به بعد
سا ل تقويمي متعاقب سالي كه اين موافقتنامه لازم الاجرا مي گردد، شروع
مي شود.
گرجی تبارهای ایران
در این جا لازم است به دنبال بررسی روابط ایران و گرجستان در تاریخ به یک مسأله مهم اجتماعی– تاریخی توجه کنیم که میتواند موجب گسترش زمینه پیوند دو ملت شود و آن مهاجرت گرجیها در دوران حکومت صفویه، افشاریه و سرسلسله قاجار به ایران و سکنی گزیدن در این سرزمین است. در طول تاریخ روابط گرجستان و ایران از 2500 سال قبل به این سو، هم ایرانیان زیادی به گرجستان رفته و در آنجا مقیم شدهاند و هم برعکس، گرجیان بسیاری به ایران آمده و ساکن این کشور شدهاند. در این میان عدهای بنابر رضایت و میل شخصی به ایران مهاجرت کردند که از جمله آنها الکساندر میرزا، امیرزاده گرجی و تهمورث خان فرزند ژرژ دوازدهم پادشاه گرجستان است. بسیاری از این گرجیها در جنگهای ایران و روس، رشادتهایی از خودبروز دادهاند. دستخط شاهزاده عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه برای گلین خانم مادر ناصرالدین شاه درباره شهادت لاچین خان گرجی و فرزندانش در دفاع از کشور ایران، مؤید این موضوع است. پیش از این، از حضور خاندان ایرانی در گرجستان در عهد باستان سخن گفته شد. باید به این عده اوستیاییهای گرجستان را نیز اضافه کنیم که قومی ایرانی تبار هستند. همچنین از مسلمانان مناطق آبخازستان و آجارستان نیز نباید غافل بود که با توجه به هم کیش بودن آنها با اکثریت مردم ایران، میتوانند عامل استحکام پیوند دو کشور و دو ملت باشند. همان گونه که پیشتر هم اشاره شد، نقطه ورود گرجیها به ایران از بدو تأسیس دودمان صفوی یعنی سال ۹۰۷ قمری آغاز گردید.
در سالهای۹۳۰ تا ۹۶۷ شاه طهماسب اول، ۴ بار به گرجستان لشکر کشی کرد که در لشکرکشی چهارم حدود ۳۰ هزار گرجی را روانه ایران نمود. اوج حملات صفویان به گرجستان در عصر شاه عباس اول بود. در این حملات بیش از ۲۰۰ هزار گرجی به ایران کوچ داده شدند. گرجیانی که روانه ایران شدند در نواحی مختلفی همانند مازندران، فارس، قزوین و اصفهان- عمده آنها در «فریدن» و «میاندشت» در حوالی اصفهان- سکونت گزیدند.
گرجیهای مهاجر در زمان صفویه به آیین اسلام درآمدند که خود این مطلب میتواند موضوعی برای تحقیق و بررسی باشد، مبنی بر این که چرا خلاف ارامنه مهاجر که همچنان بر آیین خود استوار ماندند، گرجیان با تغییر مذهب به زودی به اسلام ایمان آوردند و دست از دین آباء و اجدادی خود شستند. شاید علت این امر حساسیت شغلی گرجیها در تشکیلات لشگری ایران بوده است و شاید به خصوصیت انعطاف پذیری گرجیان نسبت به فرهنگهای مختلف بازگردد و شاید هر دو عامل دخیل بوده باشند. به هر حال، در حال حاضر تعداد زیادی گرجی در ایران میباشند که مسلمان و ایرانی هستند، اما در عین حال در خانه به زبان اجدادی خود یعنی گرجی تکلم میکنند.( روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی(تفلیس)، تفلیس 1978/ زندگانی شاه عباس، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران.)
بسیاری از گرجیان نیز در نقاط مختلف دیگر از کشور ایران پراکنده شده و به صورت مجتمع و در کنار هم به زیست خود ادامه دادهاند. در فرهنگهای جغرافیایی نام 8 روستا به نام گرجی ضبط شده است که به شرح زیر میباشند:
1- روستای گرجی در دهستان سیلاخور الیگودرز واقع در چند کیلومتری غرب الیگودرز و در جنوب جاده ازنا به درود
2- روستای گرجی از دهستان تبادکان واقع در شمال شرقی مشهد
3- روستای گرجی از دهستان پشت بسطام در شهرستان شاهرود واقع در جنوب شرقی قلعه نو
4- روستای گرجی خیل در سوادکوه شهرستان قائم شهر
5- روستای گرجی سرا از دهستان لنگا در شهرستان تنکابن
6- روستای گرجی کلا در جنوب غربی ساری
7- روستای گرجی محله در غرب بهشهر
8- روستای گرجی محله در شرق کردکوی از توابع شهرستان گرگان.( بنگرید به لغت نامه دهخدا و فرهنگ جغرافیایی ایران مجلدات3، 6 و9.)
همچنین، باید از روستاهای دیگری چون «چقیورت» ،«سیبک»، «خنگ»2، «میاندشت»، «افوس»3، «داشکسن»4 و «آغچه»5 به عنوان روستاهای محل سکونت گرجیها نام برد. روستای گرجی نشین چقیورت (چخیورت) در سمت غرب فریدونشهر قرار دارد. هنگام ورود گرجیها به این روستا، ترکها در آن سکونت داشتند، با توجه به این که چقیورت قبل از اسکان گرجیها مسکن ترکها بوده - دلیل این امر، وجود مزارع و اماکن متعدد با اسامی ترکی است- در ترکی بودن کلمه شکی نیست و به نظر میرسد، صحیحترین کلمه «چخ یورت» باشد که به مرور به چقیورت تبدیل شده است.( روزنامه ایران، شماره 3869، تاریخ4/12/86)
وجود این روستاهای گرجی نشین در ایران، میتواند موضوع بررسیهای مشترک گرجیها و ایرانیها و مایه پیوند بیشتر آنها باشد. همچنین در میان شخصیتهای ادبی، اجتماعی و سیاسی ایران، گرجی تبارهایی بودهاند که به استواری پیوندهای تاریخی دو ملت یاری میرسانند. از برخی شاعران، ادیبان و نویسندگان پس از این یاد خواهد شد، اما در این جا از دو شخصیت بسیار برجسته گرجی در عهد صفویه یاد میکنیم که از برجستهترین رجال سیاسی و نظامی عصر خود و از مفاخر تاریخ ایران بودهاند و در شایستگی و لیاقت و خدمت به ایران، رتبهای والا داشتهاند. آن دو عبارتند از: «الله وردی خان اوندیلادزه» و فرزندش «امامقلی خان».
در تاریخ ایران و بخصوص از عصر صفویه به بعد، گرجیان زیادی به دلایل مختلف در ایران زندگی میکرده و بعضاًَ در عرصههای اداری، نظامی، سیاسی و فرهنگی حضور فعال داشتهاند. شاه عباس صفوی، گاردی به نام لشکر «قولی» بوجود آورده بود که عمدتاً از گرجیها تشکیل میشد. در رأس این گارد، قوللر آغاسی قرار داشت که بیشتر آنها گرجی الاصل و عضو مجلس اعلای کشور نیز بودهاند. این مقام یکی از مقامات بزرگ ایران عصر شاه عباس شمرده میشد. الله وردی خان اوندیلادزه گرجی اولین قوللر آغاسی و بیگلربیگی فارس و سازماندهی کننده پیروزیهای نظامی شاه عباس یکی از آن گرجیان نامدار بود که در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران جایگاهی خاص دارد. بیگلربیگی در ایران وضع خاصی داشت و بویژه در هنگام جنگ، قدرت فرماندهی وی آشکار میشد. او نسبت به خانهای خود و افراد و سپاهیان تحت نظر آنها، صاحب اختیار مطلق بود و به همین دلیل است که بیگلربیگی را امیرالامرا خطاب میکردند.
او سرداری بزرگ و حکمرانی کارآمد و با تدبیر و در عین حال نسبت به شاه عباس در نهایت وفاداری و ارادت بود. او نخست، مسیحی بود. در سالهای جوانی او را به غلامی فروختند و پس از چند بار خرید و فروش شدن، سرانجام به دربار شاه طهماسب در قزوین راه یافت و در زمره غلامان شاه قرار گرفت. الله وردی خان در دربار صفوی به آیین اسلام درآمد و چون جوانی خردمند و کوشا و فعال بود در نهایت به منصب قوللر آغاسی یا فرماندهی غلامان خاصه شاه و سپس فرماندهی گارد شاهی رسید و فرماندهی تعداد کثیری از غلامان گرجی را به عهده گرفت که به علت شمار فراوان و قابلیتهای خود قسمت عمده سپاه ایران را تشکیل میدادند.
او در هنگام انتصاب به اعطای «طبل و علم» و لقب «خانی» نیز مفتخر شد. در دوره شاه عباس هر گاه کسی حکم امیری میگرفت، یعنی به فرماندهی طایفهای یا قبیلهای منصوب میشد، طی تشریفات خاصی به دریافت یک طبل و علم به عنوان نشان امیری افتخار مییافت، علاوه بر این لقب خانی نیز به متنفذترین حکام ایالتهای بزرگ و مقتدرترین حکام درجه دوم اعطا میشد.
شاه عباس در سال 1004 هجری قمری علی رغم مخالفت سرداران قزلباش مقام امیرالامرایی و سپهسالاری ایران را به او سپرد. الله وردی خان دراندک زمانی به لحاظ تدبیر و دلیری سراسر فارس را به تصرف درآورد و بر طایفههای افشار و بختیاری که در کهکیلویه و سایر نقاط فارس دست به طغیان زده بودند، غالب شد و یک سال بعد حکومت کهکیلویه را نیز ضمیمه فارس کرد. شاه عباس حکومت ولایت فارس را در کل به الله وردی خان تفویض کرد.( عالم آرای عباسی، اسکندر بیگ منشی، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، 1350، ص230)
الله وردی خان، خوانین سرکش لار را سرکوب و بحرین را در سال 1010ه.ق بعد از 84 سال از دست پرتغالیهای اشغالگر بیرون آورد. انضمام بحرین به ایران نخستین گام زوال استیلا و قدرت پرتغالیها در خلیج فارس بود. به این ترتیب الله وردی خان حکمران بلافصل ایالتهای جنوبی ایران و سواحل خلیج فارس و دریای عمان و جزایر بحرین شد.( بندرعباس و خلیج فارس، محمدعلی سدیدالسلطنه، به تصحیح احمد اقتداری، تهران، ابن سینا، 1363، ص262.)
شاه عباس او را از همه سرداران بزرگ ایران عزیزتر و محرم تر میداشت و چون پیر بود او را پدر خطاب میکرد و هیچ یک از سرداران با او در مقام و رتبت برابر نبود.( زندگی شاه عباس اول، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران، صص 430-429)
شاه عباس در جنگهای بزرگ بویژه با عثمانی بیشتر به نیروی نظامی الله وردی خان متکی بود. او در سالهای1011 تا 1015 در جنگهای شاه عباس با دولت عثمانی شرکت داشت و در گرفتن شهرهای ایران از دست نیروهای عثمانی، دلیریهای فراوان بروز داد. او مردی دلیر و کاردان و نسبت به شاه مطیع و فرمانبردار بود. شاید مهمترین عملکرد وی در جنگ با عثمانی، شکست دادن چغال اوغلی یا سنان پاشا سردار بزرگ عثمانی بود. پس از اتمام جنگ، شاه عباس با تمام بلندپایگان کشور به استقبال سردار پیروز خود رفت.( همان منبع، ص430)
الله وردی خان هنگامی که برای استقبال از موکب شاه که از مازندران میآمد از شیراز به اصفهان رفت، در آن شهر بیمار شد و در چهاردهم ربیع الاول سال 1023 ه.ق در همان جا نیز درگذشت. شاه عباس از مرگ الله وردی خان اظهار تألم و تأثر بسیار کرد و شخصاًَ نیز در تشییع جنازهاش شرکت نمود. او دستور داد تا جنازهاش را در مقبرهای که خود الله وردی خان در زمان حیات در جوار آستان قدس امام هشتم(ع) ساخته بود، به خاک سپارند.
الله وردی خان، گنبدی در شرق توحید خانه در ضلع شمال شرقی حرم مطهر امام هشتم(ع) ساخته بود که به نام او گنبد الله وردی خان نامیده میشود. این گنبد، بنایی هشت ضلعی میباشد که به خط ثلث و کاشی معرق، کتیبههایی بر آن نوشته شده است. این کتیبهها عبارت هستند از: تاریخ ولادت و رحلت چهارده معصوم(ع) و نیز پارهای احادیث و اشعاری به فارسی.( عالم آرای عباسی، اسکندر بیگ منشی، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، 1350، ص615/ زندگانی شاه عباس اول، ص430.)
سی و سه پل یا پل الله وردی خان که در نوع خود بی نظیر و از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است از شاهکارهای معماری و پلسازی ایران و جهان محسوب میشود. این پل در سال 1011 هجری قمری با هزینه و نظارت الله وردی خان سپهسالار شاه عباس اول، بنا شد و به همین جهت پل الله وردی خان نامیده شد. این اثر بزرگ تاریخی به طوری که در عالم آرای عباسی هم نوشته شده دارای چهل چشمه (دهانه) بوده که از هر چشمه، آب خارج میشده است. این پل را به نامهای، پل شاه عباسی، پل الله وردی خان، پل جلفا، پل چهل چشمه و پل سی و سه چشمه خواندهاند. از آن جهت آن را پل شاه عباسی خواندهاند که شاه عباس اول دستور بنای آن را داده و چون به مباشرت و اهتمام الله وردی خان ساخته شده به پل الله وردی خان معروف شده است.
شاه عباس پس از فوت الله وردی خان برای تسلی بازماندگان به خانه فرزند ارشد وی، امامقلی خان رفت و ضمن دلجویی او را که حاکم لارستان بود و حکم امیردیوانی داشت به جای پدر به امیرالامرایی فارس و سپهسالاری ایران - و پسر دیگرش داودخان را به امیرالامرایی قراباغ و ریاست قاجارهای آن سامان (ایل اویماق)- گماشت.
امامقلی خان به عمران و آبادی فارس بسیار علاقه مند بود. در سال 1024ه.ق مدرسه عظیمی مشتمل بر یکصد حجره فوقانی و تحتانی در شیراز احداث کرد که به مدرسه «خان» مشهور است. او همچنین در اطراف ایزدخواست، باغ و عمارتی موسوم به رفین آباد(امام آباد) بنا نهاد و چندین کاروانسرا نیز در شهر شیراز برای آسایش مسافران ساخت. برای نزدیک کردن راههای کاروان رو به بریدن کوهها و ساختن پلهای بزرگ همت گماشت و اقدامات گستردهای در جهت احداث سیل بند و رونق کشاورزی انجام داد.( سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، به تصحیح حمید شیرانی، ص517.)
امام قلی خان در نشر علوم و صنایع و تشویق دانشمندان و شاعران نیز عشق و علاقه بسیار نشان میداد. شاعرانی چند در خدمت او بسر میبردند و گروهی از خوشنویسان در سایه تشویق او زندگی میکردند. «ملامخفی رشتی» یکی از شاعران دستگاه امام قلی خان بود که سه پایهای طلایی برای او ساخته در میان مجلس میگذاشتند، ملا در آن مینشست و خان از گفتار او محظوظ میشد. پنج نقاش به نامهای حکیم لایق، ملاترابی، ملایگانه، ملایکتا و ملامفید که همه آنها از مردم بلخ بودنددر خدمت امام قلی خان امیرالامرای فارس بسر میبردند.( زندگانی شاه عباس اول، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران، ص407.)
امامقلی خان در سال 1026 ه.ق هنگامی که خلیل پاشا صدر اعظم عثمانی به آذربایجان لشکر کشید برای مدتی از مقام سپهسالاری برکنار شد. امامقلی خان در قلمرو خود تسلط و اقتدار کامل داشت و تا سال1931 به فرمان شاه عباس، جزایر قشم و هرمز و متعلقات آنها را از پرتغالیها گرفت و از مغرب تا حدود بصره پیش رفت، چنان که سراسر خاک فارس، کهکیلویه، لارستان و بنادر جنوب از بندر جاسک تا اروند رود و تمام جزایر فارس در قلمرو حکومت او قرار گرفت.
بعد از فتح هرمز، امامقلی خان با ایجاد امنیت لازم در داخل قلمرو خود، اقدام به احداث جادههای عریض و خراب کردن قلعههای بین راهها کرد تا به این وسیله هم با مرخص کردن سربازان قلعهها در بودجه کشور صرفه جویی کند و هم تجار را از زحمت و خسارت فوق العاده خلاص نماید. او همچنین بعد از تصرف جرون یا گمبرون، قلعه بنا شده توسط پرتغالیها در این شهر را درهم کوبید و برای رونق مملکت به دستور شاه عباس به تأسیس یک بندر در کنار آن مبادرت ورزید و آن را بندرعباس نامید. او همیشه بین 25 تا 30 هزار سوار زبده و مجهز جنگاور در اختیار داشت و با آن که در فارس صاحب اختیار مطلق بود و مانند پادشاهی مستقل حکومت میکرد، اما هیچ گاه از اطاعت شاه عباس سرپیچی نکرد و همیشه برای اجرای دستورات شاه، آماده به خدمت بود. اطمینان شاه عباس به او بهاندازهای بود که هرگز در دوران حکومت امامقلی خان به فارس نرفت او را در اداره قلمرو خویش کاملاً آزاد و بی رقیب گذاشت. امامقلی خان، مقتدرترین و توانگرترین حاکم ایران بود و با آن که هر سال هدایای گرانبهایی برای شاه عباس میفرستاد و داراییاش بهاندازهای بود که مخارجش با مخارج شاه برابری میکرد، ولی هیچ گاه از اطاعت شاه سر برنتافت و همیشه اشتیاق فراوانی برای اجرای دستورات شاه از خود نشان میداد.( سیاست خارجی ایران در دوره صفویه، نصرالله فلسفی، ص140-138.)
اعتماد شاه به امام قلی خان چنان بود که خان فارس میتوانست در داخل قلمرو خود قوانین مرکزی را نادیده بگیرد به عنوان مثال با آن که شاه عباس کشیدن تنباکو را قدغن کرده بود، اما در همان زمان در دستگاه امام قلی خان، قلیان میکشیدند و حتی امام قلی خان به هنگام بدرقه سفیر هند از او با قلیان پذیرایی کرد.( سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، به تصحیح حمید شیرانی، صص520-517)
در تلاشی که شاه برای بیرون راندن پرتغالیها از جزایر خلیج فارس بکار برد، امامقلی خان نقش اول را به عهده داشت. در سایه شجاعت و جنگاوری او نیروی دریایی ایران جزایر قشم و هرمز را که بیش از یک قرن در اختیار پرتغالیها بود، فتح کرد و به تسلط استعمار پرتغال بر آبهای خلیج فارس پایان داد. پس از فتح هرمز اقتدار او تا آنجا بالا رفت که با آن که سپهسالار ایران نبود در سراسر ایران با بردن نام وی، مردم زبان به دعا و ثنا میگشودند و این در حالی بود که تنها پس از بردن نام شاه به همراه برخاستن و صدای طبل و شیپور، این عمل مرسوم بود.
امام قلی خان ضمن تبعیت محض از شاه میکوشید در سیستم اداری و حکومتی و حتی رفتارهای فردی از شاه عباس تقلید کند، برای مثال، حضور نقاشان در دستگاه امام قلی خان از این سرچشمه میگرفت که شاه علاقه وافری به نقاشی داشت و در دربار خود از نقاشان بهره بسیاری میجست. همچنین فرمانها و تشویقهایی که از سوی خان فارس صادر میشد دقیقاً شبیه به حکمهای شاه عباس بود. برای مثال، وقتی ملاترابی قصیدهای در مدح وی سرود، به پیروی از رفتار شاه عباس، او را به زر کشید.
شاید درخشانترین اقدام در کارنامه امام قلی خان در خدمت به ایران، تصرف هرمز و اخراج پرتغالیها پس از 117 سال تسلط، از این جزیره استراتژیک باشد. سپس امام قلی خان سرگرم تصرف بصره بود که شاه عباس درگذشت و او ناچار به ترک محاصره شد.
امامقلی خان پس از مرگ شاه عباس به سرنوشت تلخ و شومی دچار شد. شاه صفی نوه و جانشین شاه عباس که به انتقام خون پدرش که به دست شاه عباس به قتل رسیده بود، دست خود را به خون بسیاری از شاهزادگان صفوی آلوده کرده بود، - با تلقینات مادر شاه و صدراعظم که هر دو نسبت به امام قلی حسادت میورزیدند- به امامقلی خان حاکم وفادار و سه پسر او نیز رحم نکرد و دستور داد صفی قلی خان و فتحعلی بیک و علیقلی بیک پسران امامقلی خان را در قزوین سربریدند و سر بریده آنها را نزد امامقلی خان فرستادند و سپس سر او را نیز بریدند. به دستور شاه صفی تمام اولاد و نوادگان امامقلی خان قتل عام شدند جز دو طفل شیرخوار که به ترفند دایهها پنهان ماندند. امامقلی خان در شیراز، مدرسه خان را که پدرش شروع به ساخت کرده بود به اتمام رسانید. در باب امام قلی خان نوشتهاند که مردی شجاع و بخشنده و مردم مدار و طرفدار اهل ادب و هنر بود و در طول بیست و پنج سال پیکار با دشمنان هرگز شکست نخورد. او زبدهترین سربازان را زیر فرمان داشت و با قدرت و شوکت زندگی میکرد تا سرانجام همچون بسیاری از مردان بزرگ تاریخ، قربانی حسادت و دسیسه فرومایگی شد.
با قتل امامقلی خان، اقتدار گرجیان در دستگاه حکومت صفویان همچنان ادامه یافت. شاه صفی، رستم خان از خاندان باگراتی را به سپهسالاری برگزید و برای دفع تهمورث و داودخان فرستاد. (روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی(تفلیس)، تفلیس 1978/ زندگانی شاه عباس، نصراله فلسفی، انتشارات دانشگاه تهران/ ایران و جهان، دکتر عبدالحسین نوایی، مؤسسه نشر هما، چاپ سوم، تهران 1370/ ایران و گرجستان(مجموعه مقالات)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی(وزارت امور خارجه)،1380، صص 161-159.)
علاوه بر سرداران یادشده، ایرانیان گرجی تبار دیگری از زمان صفویه و قاجاریه منشأ خدمات فراوان و گوناگونی در ایران بودهاند که در این دوران میتوان به برخی از آنها از جمله خسرو میرزا (شاهزاده گرجی، داروغه اصفهان در سال 1030 ه.ق)، جانی خان (فرمانده کل قورچیان، نیرومندترین قسمت سپاه ایران)، سیاوش بیک (که آثارش در ساختمانهای زیبای دوران صفویه باقی است)، فرج بیگ گرجی(از نقاشان دوره صفوی)، امیر خان گرجی(آخرین آهنگساز دوره صفوی)، برهمن گرجی(ازغلامان شاه اسماعیل و از شاعران دوره صفوی)، سروش گرجی(از شاعران دوره صفوی که شاهنامه عباسی در فتوحات شاه عباس دوم از او است)، رستم خان (سپهسالار ایران در دوره صفوی)، گرگین خان گرجی (والی کرمان در دوران صفوی)، یوسف خان گرجی(سپهدار و بانی شهر عراق(اراک) در دوره قاجار)، بیژن خان گرجی (از رجال دربار فتحعلی شاه، محمدشاه و ناصرالدین شاه)، خسروخان گرجی(حاکم گیلان، اصفهان و کردستان در دوران قاجار و سازنده مناره یا فانوس دریایی انزلی)، غلامحسین خان گرجی(داماد فتحعلی شاه که حکومت شهرهای اصفهان، کرمان و قزوین را عهده دار بود)، سهراب خان گرجی(حاکم تربت جام و تربت حیدریه)، منوچهرخان گرجی(فرمانده قسمتی از سپاه ایران در جنگ ایران و روس و حاکم شهرها و نواحی کرمانشاه، لرستان، خوزستان و بختیاری)، امین السلطان(مسؤولیت وزارت دربار، گمرک، خزانه، ضرابخانه و... را عهده دار بود) و اتابک اعظم میرزا علی اصغرخان(بعد از پدر وزیر اعظم و سپس به صدراعظمی رسید)، محمد بن پیشکین گرجی(حاکم منطقه مشگین شهر) اشاره کرد. (ایران و گرجستان(مجموعه مقالات)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی(وزارت امور خارجه)،1380، صص 226-223.)
مشترکات و تمایزات فرهنگی ایران و گرجستان تأثیر فرهنگ و ادب ایرانی پیش و پس از اسلام بر شکوفایی ادبی و فرهنگی گرجستان
گرجستان در عهد باستان(پیوستگیهای فرهنگی ساکنان ایران زمین)
نام و نشان گرجیان برپایه پژوهش در کتیبههای کهن، نشانگر برقراری مستمر انواع ارتباط میان اقوام و ملتهای آن روزگار در منطقه آسیای شمال غربی بوده است. همان طور که پیش تر نیز گفته شد در پایان قرن هفتم پیش از میلاد، پادشاهی ماد- نخستین دولت منسجم ایرانی- قدرت را در جنوب غربی گرجستان بدست میگیرد، در اواسط قرن ششم، دولت هخامنشیان جایگزین آنها میشوند که بعدها مردم گرجستان را مقهور خویش میسازند. دولت متمرکز و مقتدر هخامنشی که دارای بنیادها و نهادهای منسجم و استوار کشورداری و فرهنگی بود، نقش مهمی در تکامل تاریخی و فرهنگی بسیاری از کشورهای همجوار و یا واقع در قلمرو خود ایفا کرد. آشنایی گرجیان با نهادهای اداری، اجتماعی، سیاسی و حقوقی که در امپراتوری هخامنشیان تکامل یافت آن گونه که خاورشناس معروف آکادمیسین «گئورکی تسرتلی» نقل میکند برای استقرار نهادهای دولتی گرجستان بسیار بااهمیت بود.( گئورکی تسرتلی، 1365، ص37) بر این اساس، گرجیان افزون بر مراودات فرهنگی در نوعی وابستگی حکومت به ایران همچون پرداخت مالیات و باج و خراج و مراودات بازرگانی و جز اینها قرار گرفتهاند.
در تداوم این گرایش یکی از موٌّرخان رومی به نام «پروکوپیوس» در زمان قباد و انوشیروان ساسانی آورده است که مردم «تابع رومیان بودند، اما نه خراجی به آنها میپرداختند، نه فرمان آنها را اطاعت میکردند... تحت فشار دولت بیزانس قرار داشتند... از بودن سربازان رومی در شهر خود و رفتار ناهنجار آنها به ستوه آمده بودند، مصمم گشتند به ایرانیان متوسل شوند.» مورخ رومی در گفتگوی آنها با خسرو انوشیروان چنین آورده است: «ای پادشاه، اگر قومی از فرط نادانی از دوستان خود رخ تافته و به مردمی بیگانه پیوسته و پس از مدتی بر خبط خویش آگاه گشته و با کمال شوق و مسرت به سوی دوستان دیرینه خود بازگشتهاند، بدان که با ایرانیان دوست و یگانه بودند... استمداد ما را بپذیر که دادگستری آیین دیرینه ایرانیان بوده است. ریشه این ظلم و فساد را از سرزمین ما برکن، چرا که عدالت، آن نیست که آدمی خود شخصاً از تعدی و ستمکاری خودداری نماید، بلکه بر او واجب است که هرگاه قدرتی دارد به یاری کسانی که گرفتار ظلم و ستم میباشند، بشتابد و آنها را از ستم دیگران رهایی بخشد.» (جمهوری گرجستان، 1372، ص204) از مطالب فوق این گونه برمی آید که گرجیان علاوه بر گرایشهای فرهنگی از سودمندیهای سیاسی و اقتصادی حاکمیت ایران بر گرجستان نیز سخن به میان آوردهاند.
گرجیان، مدتها پیش از آن که از خود الفبا و ادبیات داشته باشند در دانش و معلومات جهان ایرانی و یونانی متبحر بودند. اطلاعات مربوط به نوشتهها و کتیبههای گرجستان پیش از عیسویت هنگامی افزایش یافت که دو تخته سنگ در مجاورت متسختا در سال1940م. کشف شد. یکی از آنها، کتیبهای دو زبانه از شاهزاده خانمی گرجی به نام «سراپیتا»(Serapita) با متون مشابه ولی نه کاملاً یکسان به فارسی میانه و یونانی بود. آن چه که به فارسی میانه نوشته شده به «آرامی» بود که آن را خط آرمازی مینامنددیوید مارشال لانگ، 1373، ص171.)
آن چه در عهد باستان به لحاظ فرهنگی بویژه پس از کاوشهای باستان شناسی، سیمای گرجستان را ترسیم کرده و پیوند آن را با ایران تحکیم بخشیده است به آثار پیدا شده، فلزکاریها، سکهها، ساختمانهای مکشوف پس از حفاریهای باستان شناسی مربوط میباشد که نه تنها عظمت و لطافت هنری مردم گرجستان را آشکار ساخته بلکه همسانی آنها با پدیدههای باستانی جماعتهای همجوار را نشان داده است که میتوان بخشی از آنها را با برنزهای لرستان و دیگر پدیدههای باستانی در سرزمین مانا(Mana) در جنوب ارومیه مطابقت داد و تأثیرات متقابل آنها را بازشناسی کرد.
در این جا بخشی از یادداشتهای فرایرمن درباره سفالینههای گرجی ذکر میشود که متکی به نمونههای گردآوری شده خود او است: «در منطقهای که از حیث فرهنگی تحت تأثیرات شدید همسایگانش قرار داشت، انتظار میرود که سبکی التقاطی موجود باشد، اما همین سبک التقاطی ناشی از یک انتخاب ارادی بوده است. سفالهای گرجی از لحاظ فنی شبیه به ظروف ایرانی میباشند. ماده اولیه آن را معمولاً روی چرخ میگذارند و در کورههایی مدور و کندو مانند میپزند. مجموعههای کاملی از تجهیزات کوزه گری مانند کوره و ابزارهای کوره در تفلیس، دمانیسی، گردارخی، روستاوی، ایکالتو و... یافت شده است.
طرحهای زنده از جمله شیر، خرگوش، بز، پلنگ و جانورانی مانند گرگ و سگ و طرحهایی از انسان به روی این سفالینهها نقش بسته که به عقیده گیرشمن، این چهرهها حکایت از احیای یک انگیزه پیش- ایرانی سرهایی دارد که از چانه قطع شده است و نظیر آن در مفرغهای لرستان دیده میشود.»
تعدادی کاسه بدست آمده با تزئینات مدال مانند حاکی از آن است که نقشمایه آنها در اصل از آثار فلزی دوره ساسانی الهام گرفته است. همچنین از ظروف جالب توجهی میتوان نام برد که مرکز آنها پر از طرحهای چهار گلبرگی، گل ساعتی و پیچازی است. همه این نقشمایهها در ایران، در هزاره چهارم پیش از میلاد و چندین هزاره پس از آن شناخته شده بود.( همان، صص162-157)
با پیدایش آیین مزدایی در ایران، گرجیان نیز از آن تأثیر پذیرفتند و عناصری از باورهای مزداپرستی و آتش دوستی و منزلت ایزدان و از آن میان ایزد جنگل، در باورهای گرجیان دیده شد، همچنین نام و نشان پارهای از ایزدان قفقاز نزد کاسپینها و اقوام آسیای غربی نفوذ کرد. در موسیقی و نقاشی، زبان و ادبیات و شعر و واژه شناسی، اسطورهها و فولکلورهای کهن و ذوقیات هنری، عناصر مشترک فرهنگی ایرانیان و مردم گرجستان نیز مورد توجه قرار گرفت. آثار و متون مقدس زردشتی به وفور در گرجستان موجود بوده است که متأسفانه همه این آثار را پس از گرایش به مسیحیت سوزانده و نابود کردهاند.
تأثیر فرهنگ و تمدن ایران باستان بر گرجستان امری همه جانبه و فراگیر و کاملاً آشکار بوده و مدنیت ایرانی در تمام ارکان جامعه گرجستان نفوذ و رسوخ داشته است. حکومت و سیاست و نظام کشورداری و آئین و فرهنگ و ادب و هنر همه و همه از ایران و تمدن ایرانی متأثر بوده است. مثلاً گورستانی عظیم در دوران باستان وجود داشته که به وسیله دو دژ محکم موسوم به قصر اهورا مزدا(Harmozika Armaz- Tshikhe) محافظت میشده است. همچنین گنجینه هخامنشی معروف به «آخالگوری» (Akhalgori) مملو از اشیای زرین و گرانبها است که در سال 1908م. در دره رود «کسانی»(Ksani) کشف شده است و حکایت از نفوذ فرهنگی، اجتماعی و مادی عناصر تمدن ایرانی در گرجستان دارد.( همان، ص67)
از آنجا که بهترین وسیله برای حفظ هویت فرهنگی هر قوم، آشنایی با تاریخ زندگی گذشتگان آن قوم است تا در روح و خصال مردانه و میهن پرستی هر نژادی مؤثر باشد، لذا بسیاری از پژوهشهای باستان شناسی، انسان شناسی، زبان شناسی، نامهای ایرانی به خط گرجی، شیوههای حکومت و دیوان سالاری، اسطورهها و افسانههای کهن، اعتقادات متافیزیکی و مذهبی مردم، آیینها، جشنها و اعیاد و دیگر بررسیهای مربوط به علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در عهد باستان که بخشی از ایران شناسی پویا و عینی جامعه بزرگ ایرانیان است در همکاریهایاندیشمندان و پژوهشگران ایرانی و گرجی میتواند مورد بازشناسی قرار گیرد.
گرجستان در عصر اسلامی
گرجیان در یک عصر تاریخی با داشتن جایگاهی والا، هماهنگ با دیگر اقوام منطقه در ساختن تمدن بزرگ تألیفی و ترکیبی ایران سهیم بودهاند و قرنها در میان ایرانیان و مردم منطقه غربی ایران و ساکنان قفقاز زندگی بیش و کم مشترکی داشتهاند، از آیینها و آداب و رسوم و زبانهای یکدیگر اقتباس کردهاند، در داد و ستدهای اقتصادی و بازرگانی خود، بسیاری از شیوههای زندگی را از یک قوم به قوم دیگر انتقال دادهاند، در پدیداری عناصر مادی فرهنگ نظیر فلزکاری، طلاکاری، تذهیب کاری و دست ساختها و دست بافتهای بسیار و حتی هنرهای دینی، از آموزشهای یکدیگر برخوردار شدهاند، در حاکمیتهای سیاسی، جنگها و صلحها، دوریها و نزدیکیها و تحولات سلسلهها و نوع حکومتها، مهاجرتها و کوچ دادنهای اجباری و اختیاری، ادغامها و درهم آمیختگیهای اجتماعی کل منطقه و جز اینها شرکت داشته و همه با هم هماهنگ حرکت کردهاند.
پیدایش ادیان بزرگ و توسعه آنها در منطقه چون مسیحیت و اسلام، گرایشهای عقیدتی یا مقاومت در برابر آنها، همسازیهایی را موجب گردیده است. خاصه این که اسلام به گونه یک نظام با جوامع جدید رویارویی یافته است. یعنی یک مسیحی توانسته است در دیانت نصاری باقی بماند و حیات عقیدتی – اجتماعی او در یک مدنیت اسلامی استمرار داشته باشد. به عبارت دیگر، در گرجستان آن عصر همزیستی مسالمت آمیز و همکاری نمایندگان سه مذهب مسیحی ارتدکس، مسیحی گریگوریان و اسلام بدون هیچ مشکلی امکان پذیر بود و نتیجهای مثبت و عالی دربر داشت. به همین دلیل تفلیس پایگاه جدیدی برای نشراندیشه و فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی درآمده است.
امروز، برخی کانون درگیریها را، تضاد ادیان و تمدنها میدانند، حال آن که ارزیابی آکادمیسین جاواخیشویلی که حدود هشتاد سال قبل ارائه شده بی نهایت حائز اهمیت است. او در صفحه 305 از جلد دوم کتاب خود –تاریخ ملت گرجی- مینویسد: «جنگهای گرجیان با مسلمانان هیچ گاه مبارزه محض دو مذهب نبود.» در نتیجه این همزیستی و پیوستگی فرهنگی، شاعران، فقیهان و دانشمندان بسیاری از این ناحیه برخاستهاند و تألیفات زیادی به زبانهای عربی و فارسی از خود به یادگار گذاشتهاند و آثار بسیاری را چه به نظم و چه به نثر از زبان فارسی به زبان گرجی برگرداندهاند.
چنان که پیش از این معلوم گشت، فرهنگ و تمدن گرجی و از جمله ادبیات آن پیشینه دیرپای درخشانی داشته است. پس از ورود اسلام به ایران و رسیدن آن به آذربایجان، با گذر از رود ارس و نفوذ در اران، شیروان و دیگر نقاط قفقاز در سال 654م. گرجستان توسط مسلمانان فتح شد و زمامداری مسلمان بر تفلیس حاکم گشت.
از قرن پنجم میلادی یعنی یک قرن پس از پذیرش آیین مسیح از سوی گرجیها، آثار مکتوب به زبان گرجی باقی مانده است، اما این ادبیات از آغاز تا قرن دهم میلادی که مصادف با قرن چهارم هجری است یکسره یا عمدتاً ادبیاتی مذهبی و مقدس بوده است. همچنان که میدانیم قرن چهارم هجری نقطه اوج و اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی و سده شکوفایی علمی و دینی و فرهنگی است. در این قرن، چهرههای درخشانی در سرتاسر سرزمین اسلامی از آسیای مرکزی تا اقیانوس اطلس در همه عرصههای علمی و فرهنگی ظهور کردند. در همین قرن، نهضت احیای زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی نیز در پرتو دانش پروری اسلام به اوج خود رسید و شاعرانی نظیر فردوسی و رودکی ظهور کردند و جریانی را در آفرینشهای منظوم ادبی، پایه نهادند که با شخصیتهای پرآوازهای همچون عطار، سنایی، مولوی، نظامی، سعدی و حافظ ادامه یافت.
در این عصر گرجستان که از بلاد و ولایات جهان اسلام بود و تفلیس مرکز آن از شهرهای آباد و دارالعلمهای کشور اسلامی بشمار میآمد، به سبب نزدیکی و قرابت جغرافیایی با شهرهای ایرانی و نیز به سبب پیوستگی تاریخی با فرهنگ و زبان و ادب ایرانی تحت تأثیر ادبیات منظوم و منثور فارسی قرار گرفت و بی اغراق میتوان گفت تحت تأثیر ادب فارسی بود که ادبیات عرفی یا غیرمذهبی گرجستان شکوفا شد.
موقعیت جغرافیایی گرجستان و روابط و معاشرتها و دادوستدهای گرجستان با دیگر ملل موجب شد که گرجیها با دستاوردهای فرهنگی دیگر اقوام و ملل آشنایی یابند و از این یافتهها در ایجاد فرهنگ و ادب و مدنیت خود بهره گیرند.
آفرینشهای فرهنگی، هنری و ادبی گرجیان، همراهی و هماهنگی بسیار نزدیک و اساسی با فعالیتهای فرهنگی ملتهای همجوار آنها نظیر ایرانیان، رومیان و ارامنه و سپس روسها داشته است. فرهنگ ملی گرجستان علاوه بر بهره مندی از سرچشمه اصیل و ناب گرجی از ذخایر فرهنگی و معنوی و علمی دیگر ملل یادشده، استفاده کرده است و البته این امری است که در مورد دیگر تمدنها و فرهنگها نیز کمابیش صادق است، ولی در مورد گرجستان که در مرز میان دو جهان خاور و باختر چونان پلی واقع است، این امر ظهور و بروز بیشتری دارد و تاریخ گذشته گرجستان همیشه مَثَل اعلای ترکیب خلاق و نوآورانه و غیرمقلدانه ذخایر علمی و فرهنگی دیگران با میراث فرهنگی ملی و بومی بوده است. گرجیها ویژگیهای فرهنگی ملل متمدنی نظیر ایرانیان، یونانیان و رومیان را همراه با فرهنگ اصیل خویش تا به امروز حفظ کردهاند.
عالمان و دانشمندان، هنروران و ادیبان گرجی از قدیم الایام با آثار ادبی و علمی و مذهبی ایران باستان و سپس منابع فارسی و عربی دوره اسلامی و نوشتههای عالمان روم شرقی و فیلسوفان نوافلاطونی آشنا بوده و از ثمرات تحقیقات علمی و فرهنگی آنها استفاده کامل میکردهاند. به عبارت دیگر، گرجستان از دیر زمان با ایران روابط ادبی و فرهنگی داشته است. «داوید کوبیدزه» از جمله دانشمندانی است که درباره تاریخ این روابط، توفیق تألیف 3 جلد کتاب را یافته و آنها را در سالهای 1983-1969 درتفلیس به چاپ رسانده است. گرجستان علی رغم آن که به سبب موقعیت خاص جغرافیایی طی قرون و اعصار متمادی صحنه نزاعها و رقابتها و کشمکشهای قدرتهای متخاصم بوده و به عنوان یکی از حساسترین مناطق همواره دستخوش تلاطمات و دگرگونیهای شدید سیاسی و مذهبی و اقتصادی بوده است، اما با این همه از موقعیت مزبور بیشترین و بهترین بهره را در زمینه تعامل فکری و فرهنگی با هر دو جهان شرق و غرب گرفته و در واقع به عنوان نقطه التقای این دو فرهنگ عمل کرده، همچنان که از نظر سیاسی و نظامی همواره نقطه برخورد و کشمکش بوده است.
درباره هنر و معماری گرجیان، گفتنی است، گرجیها که در یکی از زیباترین کشورهای جهان ساکن هستند، دارای احساس زیبایی شناسی شدیدی میباشند. آنها در سراسر قرون و اعصار، جنبه علمی و تصویری هنر و معماری را تا حد قابل ملاحظهای تلفیق میکنند. سفالینهها و منسوجات خانگی آنها، تقریباً به شیوهای تغییرناپذیر از لحاظ ویژگیهای آرایش، جالب توجهاند. یکی از هنرهای کوچکی که در گرجستان بویژه در شهرک «دمانیسی»(Dmanisi) بین سدههای یازدهم و سیزدهم رونق یافت، هنر سفالینه سازی رنگی و تزئینی بود که «جاپاریدزه» و «مایی سورادزه»- از دانشمندان شوروی سابق- و «فرایرمن» آمریکایی آن را مورد بررسی قرار دادهاند.(دیوید مارشال لانگ، 1373، ص157)
دمانیسی که یک مرکز مهم تجاری بود در یکصد کیلومتری جنوب غربی تفلیس قرار داشت. در آنجا در سالهای 45-1244 سکه ضرب میشد و آن شهر با مراکز تجاری ایران ارتباط داشت که تااندازهای برخی از نقشمایههای مورد استفاده کوزه گران دمانیسی را روشن میسازد و این کار را با آبرنگ به پایان میرساندند و آنها را جلا میدادند.
در برخی از هنرها از جمله معماری و نقاشی به بیزانس و غرب بیشتر توجه میشد، اما نه بیزانس و نه غرب دارای فرهنگ بزرگ سفال سازی نبود و اسلام بویژه ایران دوره سلجوقی بود که سبک و فن قرون وسطایی را به سفال سازان گرجی آموخت.
ظروف جلادار ظاهراً بیش از همه به ظروف «ری» شباهت دارد. نقوش و طرحها به رنگ طلایی متمایل به سبز و قهوهای است و گهگاه رنگهای سیاه و آبی به آن افزوده شده است. بخشی از یک گلدان زیبا که از طرح بومی الهام گرفته، دارای خطوط طلایی حلزونی بر روی زمینه آبی سیر است. جاپاریدزه عقیده دارد که ظروف جلادار از صادرات ایران و احتمالاً از سلطان آباد است. تمایل به ساخت ظروف لعاب دار در نزد کوزه گران گرجی، فکری دائمی بوده که تااندازه زیادی از فرهنگ اسلامی سود جسته است.(همان منبع، صص165-163)
گرجیان با پای بندی متعهدانه به حفظ اصالتها و سنن قومی به طرز عجیبی نوگرا بودهاند و توانستهاند عناصر نو و بیگانه فرهنگی و مدنی را با ریشهها و اصالتهای ملی خود تلفیق کنند و محصول ابتکاری نوینی ارائه دهند. این امر نه تنها موجب هدم و حذف فرهنگ و سنتهای ملی نشده که پویایی و تداوم فرهنگی و تمدنی این کشور را علی رغم آشوبهای سیاسی بی وقفه طی عصرها و نسلها تضمین کرده است.
پیوند و ارتباط گرجیان با ایرانیان از نوع محکمترین روابط بوده است. این پیوستگی و ارتباط از سرآغاز تاریخ هر دو ملت وجود داشته و در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تا سرآغاز قرن نوزدهم یعنی تا سال 1801- عهدنامه ننگین گلستان و جدایی گرجستان از ایران- ادامه داشته است که گرجستان به خاک امپراطوری روسیه تزاری ضمیمه شد.(الهامه مفتاح و دکتر وهاب لی، صص165-164)[1]
همان گونه که قبلاً هم اشاره شد، فرهنگ و تمدن عصر هخامنشی در شکل گیری و تکامل دولت و نهادهای دولتی و اجتماعی در گرجستان تأثیر بسیار داشته است و به گواهی اسناد و مدارک باستان شناسی و اسناد مکتوب فراوان، گرجستان قبل و بعد از ظهور اسلام روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نزدیکی با ایران داشته است و شهر تفلیس پایتخت گرجستان از مراکز معتبر علم و فرهنگ و بازرگانی مشرق زمین محسوب میشده است.
تفلیس در طی تمام تاریخ جدید خود، بویژه ازسده 18 تا اواسط سده20 میلادی، پایتخت فرهنگی قفقاز بود. نطفه مهمترین جریانات فرهنگی منطقه قفقاز جنوبی در تفلیس شکل میگرفت و چهرههای مهم ادبی، هنری و فرهنگی منطقه، این شهر را مأمن و مأوای فعالیتهای فرهنگی خود ساخته بودند. پاراجانوف ارمنی تبار، بخش مهمی از حیات هنری خود را در تفلیس گذراند، هوانس تومانیان انجمن ادبی معروف خود را در بالاخانه منزل خود در تفلیس شکل داد و بسیاری دیگر از شخصیتهای مهم روشنفکری منطقه، در تفلیس آثار ماندگار و بعضاً تحول آفرین خود را خلق میکردند. بی تردید هیچ شهری در قفقاز جنوبی بهاندازه تفلیس در عرصه فرخنده ادب و فرهنگ، پیشتاز، تأثیر گذار و جریان آفرین نبوده است.( www.kartveli.persianblog.ir)
تفلیس از مراکز و منزلگاههای مهم جاده ابریشم بوده که در چهار راه شرق به غرب و شمال به جنوب واقع شده و با احداث مدارس و مساجد معتبر نیز به عنوان یکی از کانونهای مهم آموزش علوم اسلامی در آمده بود. «موسی داسخورانی» مورخ ارمنی با اعجاب و شگفتی از آن به عنوان «شهر باشکوه مترقی و مشهور و تجاری» یاد میکند. (آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، تفلیس، 1978)
صاحب معجم البلدان متوفا به سال 626 هجری قمری در ذیل تفلیس از انتساب جماعتی از اهل علم به این شهر یاد میکند و میگوید:
«افتتحها المسلمون فی ایام عثمان بن عفان رضی الله عنه...و ینسب الی تفلیس جماعه من اهل العلم، منهم ابو احمد حامد بن یوسف بن احمد بن الحسین التفلیسی، سمع ببغداد و غیرها و سمع بالبیت المقدس ابا عبدالله محمد بن علی بن احمد البیهقی و بمکه اباالحسن علی بن ابراهیم العاقولی، روی عنه علی بن محمدالساوی، قال الحافظ ابوالقاسم: حدثنا عنه ابوالقاسم بن السوسی، و خرج من دمشق سنه 483».
«یعنی مسلمانان، تفلیس را در روزگار عثمان بن عفان- که خدا از او خشنود باد- گشودند... و گروهی از اصحاب دانش و اهل علم به تفلیس نسبت یافتهاند و از ایشان یکی «ابو احمد حامدبن یوسف بن احمد بن حسین تفلیسی است که در بغداد و غیر آن احادیث و روایات شنیده شده است و در بیت المقدس از ابو عبدالله بیهقی و در مکه از ابوالحسن عاقولی حدیث شنیده و علی ابن محمد ساوی از او روایت کرده است و او در سال 483 از دمشق بیرون شد.»
صاحب معجم البلدان اگر چه یکی از اهل علم منسوب به تفلیس را معرفی مینماید، اما او ادعا میکند جماعتی از اهل علم به این شهر منسوب میباشند و با توجه به این که «یاقوت حموی» صاحب معجم البلدان متوفای ربع اول قرن هفتم هجری است، شکوفایی علمی تفلیس در عصر اسلامی طی همین هفت قرن واندی معلوم میگردد و پس از آن نیز از این شهر با همه ملامح و فتن، دانشمندان اسلامی و بزرگان ادب پارسی برخاستهاند که به برخی از آنها به شرح ذیل اشاره میشود:
1- «شرف الدین بدیع الزمان ابوالفضل حبیش بن ابراهیم تفلیسی» متوفا به حدود 600 هجری قمری. حبیش تفلیسی پزشک، ستاره شناس، ریاضی دان و ادیب ایرانی بوده که سالیانی دراز در شهر قونیه در مرکز آناتولی زندگی میکرده است و با قلیچ ارسلان دوم سلجوقی که از سال 555 تا 584 سلطنت کرد و در سال 588 قمری درگذشت و نیز با پسر او یعنی قطب الدین ابوالحارث ملکشاه، معاصر و مرتبط بوده و شماری از نگاشتههای خود را به آن دو تقدیم کرده است.(یاقوت بن عبدالله حموی رومی بغدادی، ج2، صص43-42)
بیشتر آثار و تألیفات او در زمینههای مختلف به زبان فارسی است. از آثار او به زبان فارسی میتوان به «بیان الصناعات» اشاره کرد که به اهتمام ایرج افشار ضمیمه فرهنگ ایران زمین به چاپ رسیده است. همچنین «الادب فی ضبط کلمات العرب»، «ترجمان القوافی» و «جوامع البیان در ترجمان القرآن» که فرهنگ و واژگان قرآن است و در سال 558 ه.ق نگارش آن به پایان رسیده است و نیز «وجوه القرآن» که فرهنگی است الفبایی از واژههایی که در قرآن کریم با چند معنا آمده است (و معمولاً این گونه فرهنگها را وجوه و نظایر گویند) این کتاب به کوشش دکتر مهدی محقق به سال 1339 شمسی در تهران به چاپ رسیده است. همچنین «بیان الطب»، «تقویم الادویه»، «قانون ادب در ضبط کلمات عرب» که به سال 545 قمری نگاشته شده، «کامل التعبیر» که به سال 1348 شمسی با تصحیح محمد رکن زاده آدمیت در تهران به چاپ رسیده، «کفایه الطب» که به سال 550 قمری نگاشته شده است، «بیان النجوم»، «ملحمه دانیال» و «اصول الملاحم». از نوشتههای عربی او نیز میتوان از «نظم السلوک» و «بیان التصریف» نام برد.( دایره المعارف تشیع، جلد پنجم، ص10)
«عیسی الرقی تفلیسی» از پزشکان پرآوازه که در دانش پزشکی و هنر مداوای بیماران، هنرنماییهای بدیع از او دیده شده است. او در خدمت سیف الدوله حمدانی بود و از جمله پزشکان دربار وی بشمار میرفت.
در موضوعات دینی و غیر آن کتابهایی تألیف کرده و از مترجمان بنام و مشهور متون سریانی به عربی در زمان خود بوده است.( لغت نامه دهخدا، تاریخ علوم عقلی در تهران اسلامی، دکتر ذبیح الله صفا، دانشگاه تهران، ص91)
با توجه به مجالست عیسی تفلیسی با سیف الدوله میبایست حیات وی در قرن چهارم هجری بوده باشد یعنی هم روزگار با ابونصر فارابی فیلسوف بزرگ ایرانی.
2- «مبارک بن محمد بن علی موسوی تفلیسی» که پس از سال 644 درگذشته است و سُبُکی در «طبقات شافعیه» از تصنیفات و تألیفات وی یاد میکند، ولی نامی از کتابهای وی به میان نمیآورد.
3- «ملا حسین تفلیسی» متوفا در حدود سال 1197 قمری. او مفسر شیعه مذهب و ایرانی بوده که در اصفهان میزیسته است. او در شهر اصفهان درس و بحث داشته و در همان جا درگذشته است. با آقا محمد بیدآبادی متوفای سال 1198 قمری معاصر بوده و تفسیری بر قرآن مجید نگاشته که به «تفسیر تفلیسی» مشهور است.
4- «عبدالسلام تفلیسی» قاضی و شیخ الاسلام تفلیس در نیمه اول قرن چهاردهم هجری. شهرت او بیشتر به جهت مبارزهای است که با فرقه ضاله بهائیت و هواداران میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله(متوفا به سال1310 قمری) داشته است. تفلیسی «ایقان» بهاءالله را نقد میکند و با روش استدلالی آن را رد مینماید. اثر و نفوذ کلام شیخ الاسلام تفلیس ابوالفضل گلپایگانی(متوفای 1337 قمری) مبلغ مشهور بهایی را بر آن داشت تا بهترین اثر خود را به نام «الفرائد» در پاسخ به نقد و ردهای تفلیسی در سال 1315 قمری به رشته تحریر درآورد و متعاقب آن نیز «علی اصغر اردکانی» کتابی تحت عنوان «الهدایه المهدویه فی ردالبابیه» در پاسخگویی به فرائد گلپایگانی نوشت و آن ردّیه بر ردّیه را رد کرد. عنوان کتاب فرائد عبارت است از: «کتاب الفرائد فی بیان وجوه اقسام الدلیل والبرهان و جواب مسائل انتقدبها حضرت الشیخ عبدالسلام علی اهل الایقان.»( معجم البلدان، شهاب الدین ابی عبدالله یاقوت بن عبدالله حموی رومی بغدادی، تحقیق فرید عبدالعزیز الجندی، ج2، صص45-44، داراکتب العلمیه بیروت/ دایره المعارف تشیع، جلد پنجم، ص11)
غیر از افراد فوق الذکر که لقب تفلیسی داشتهاند، میتوان «بدر تفلیسی»، «قاضی تفلیسی» و «کمال تفلیسی»، «سیف تفلیسی» و «لطیف تفلیسی» را نام برد که از شعرای پارسی زبان قرنهای پنجم تا دهم هجری بودهاند. همچنین برخی شعرای پارسی سرای گرجی الاصل را میتوان یاد کرد که در قرنهای شانزدهم تا هیجدهم در ایران بسر میبردهاند و در پیشرفت فرهنگ و ادب ایران سهمی داشتهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
اختر گرجی: احمدبیگ متخلص به «اختر» فرزند فرامرز بیگ اصلش از ولایت گرجستان بود، در اصفهان و شیراز نشو و نما یافت. در سال 1232ق عمرش به آخر رسید. او مؤلف «تذکره اختر» میباشد. از اشعار مولانا اختر است:
به پایان شد حدیث دل ز بس گفتیم و شنیدیم
سر آمـد رشتـه الفت ز بس بستیم و بگسستی
اشتهای گرجی: میرزا عبدالله فرزند فریدون گرجی و متخلص به «اشتها» از شاعران سده 13 هجری قمری است. آغامحمدخان قاجار پدر او را با چندتن دیگر از نجبای گرجستان به ایران آورد و عبدالله صاحب ترجمه به سال 1245ق در اصفهان تولد یافت. ابتدا «سرگشته» تخلص میکرد ولی بعدها تخلص خود را به «اشتها» تغییر داد. وی در سال 1289 وفات یافت.
ما پرخور و بی پا و سر و پاچه پلشتیم
سر رشتـه جـان را بـه کف کله بهشتیم
بدر تفلیسی: بدرالدین داود (محمود) از شاعران سده هفتم است.
شمعم که به هیچ جای مسکن نکنم
تــا حـال دل خـویش معین نکنـم
احـوال دلـم بـر همـه پوشیده بـود
تا من به زبان خویش روشن نکنم
برهمن گرجی: سربدال بیگ متخلص به برهمن اصلش از گرجستان و از غلامان شاه اسماعیل صفوی (1077-1105) بود.
تو را از نکهت گل آفریدند مـرا از شور بلبىل آفریدند
بزمی کوز: به نوشته تقی الدین اوحدی، اصلش گرجی است، در شیراز بزرگ شده و مدتی در هرات بسر کرده از آنجا به هند آمده و... شنیده شده است که در گذشته او را قریب سه هزار بیت اشعار است.
سروش گرجی: مرتضی قلی بیگ، از غلامان محمدعلی بیگ گزک یراق بود. او از شاعران دوره موسوم به صفوی است و شهنامه عباسی در فتوحات شاه عباس دوم از او است.
از دیگر شاعران گرجی میتوان به حبیش تفلیسی، خسرو گرجی، دوستاق گرجی، زینل گرجی، سیف تفلیسی، قاضی تفلیسی، کامی گرجستانی، کمال تفلیسی، کوکبی گرجی، کیخسرو گرجستانی، لطیف تفلیسی، مکنون گرجی، ممتاز گرجی، موجی گرجی، نژاد گرجی و... اشاره کرد.( سرایندگان شعر پارسی در قفقاز، عزیز دولت آبادی، موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1370، تهران.)
تفلیس در نظر مسلمانان و بخصوص ایرانیان هیچ گاه سرزمین بیگانهای نبوده است و صرف نظر از دعواهای سیاسی بر سر حاکمیت و مالکیت آن، دیار آشنایی بوده که از قضا جاذبه زیادی از جهات مختلف داشته است و خرمی و آبادانی و استواریاش در کنار کالاهای مرغوب و مردم خوش سیرت و خوب صورت و عالمان بلندمرتبه، شهرت زیادی برای این شهر نزد مردم در عصر اسلامی به بار آورد. چنان که در «حدود العالم و عجایب الدنیا» و «تاریخ طبرستان» اسفندیار کاتب و «مناقب العارفین» افلاکی ذکر شده است.
همچنین در اشعار شاعران بزرگ ایران زمین، گرجیها به خوبرویی و جنگ آوری ستوده شدهاند. نوشتههای نویسندگان ایرانی حکایت از کیفیت ممتاز تولیدات و مصنوعات صنعتگران گرجی و رونق تجارت جهانی و مرغوبیت کالاهای گرجی و محبوبیت این کالاها نزد ایرانیان دارد.( بنگرید به لغت نامه دهخدا ذیل گرجی)
حضور گرجیان در رأس مقام حساسی چون سپهسالاری ایران در عصر اقتدار و اعتبار این کشور یعنی در زمان شاه عباس صفوی حکایت از همین حس یگانگی و خویشی دارد. در مقابل، دست پروردگان فرهنگ پرمایه و ادبیات توانمند گرجی از دیرباز با شاهکارهای سخنوران ایران زمین کاملاً آشنا بودهاند. در این ارتباط،اندیشمند بزرگ و رجل برجسته اجتماعی گرجستان و بنیان گذار دانشگاه تفلیس آکادمیسین «جاواخی شویلی» (Javakhishvili)، که بر منابع گرجی، ارمنی، فارسی، عربی، ترکی، یونانی و غیره کاملاً مسلط بود در اثر پرارزش خود «تاریخ ملت گرجی» مینویسد: «فرهنگ ایران دوره اسلامی برای گرجیان نامأنوس نبوده و آنها پیوسته برای علم و هنر ایرانی احترام فراوان قائل بودهاند... نظم فارسی در شعر و ادبیات گرجی، تأثیر بسیار داشته و گرجیان بهاندازه خود ایرانیان به شعر فارسی علاقه مند بودهاند... شعر و فرهنگ سبب ایجاد وحدت معنوی بین گرجیان و ایرانیان میگردید و دوستی و محبت را جانشین خصومت میساخت.»(جمشید گیوناشویلی، 1350، ص178)
گذشته از این که گرجیها از قرن چهارم میلادی یک دست و تمام عیار مسیحی شدند و در جهان مسیحیت حتی مقام و موقعیت ممتاز و ویژه یافتند، اما تقریباً در همه زمینههای دیگر با ایران بخصوص پس از اسلام، داد و ستد مادی و معنوی داشتهاند و این داد و ستد در حوزه امور فرهنگی و معنوی بویژه در ادبیات، شایان بررسی و تفحص است.
گفته شد که تا سده دهم و یازدهم، ادبیات گرجی منحصراً ادبیات دینی و مقدس بوده است، اما در اواخر سده یازدهم، به تدریج منحصر بودن علم و ادب به کلیسا مورد اعتراض واقع شد و در این خصوص نزاعها و کشمکشهای شدیدی رخ داد. به سبب قدرت گرفتن گرجستان و یافتن موقعیت ممتاز منطقهای در این عصر و تماسهای روزافزون با تمدن درخشان و شکوفای اسلامی بویژه فرهنگ و تمدن ایرانی، فیلسوفان و شاعران گرجی از سخت گیریهای رهبران کلیسا به تنگ آمدند. سلاطین و پادشاهان گرجستان نیز همچون سلاطین ایرانی و ترک هم عصر خود، حامیان بزرگ هنر و ادب و دربار ایشان، مرکز پرورش استعدادها و حمایت از آفرینشهای هنری و ادبی بود و شاعران و نویسندگان و قصه پردازان درباری و نیز مورخان و صومعه نشینان و مردان مقدس مورد تکریم و احترام بودند. (دیوید مارشال لانگ، 1372، صص190-188.)
در آثار ادبی و تاریخی گرجی که در سدههای هشتم تا دوازدهم میلادی نوشته شدهاند، مانند کتاب «زندگی نینوی مقدس» یا داستان «امیراندار جانیانی»- یعنی امیراندر جهان- این جملهها به زبان فارسی اما به خط گرجی درج شده است: «راست میگویی»، «خجسته بانو و رسول پسر ایزد» و «یک چشمم نیست». (ماگالی، الکساندر گواخاریا، تفلیس، 1374)
در آثار ادبی و تاریخی گرجی نامهای قهرمانان داستانهای ایران باستان مانند «ارَتوَزد»، «بیورسپ اژدهاک»، «فریدون» و... دیده میشود. این روایتهای ایرانی از قدیمیترین زمان در گرجستان رواج داشتند.
ادبیات باستانی و اعصار گذشته گرجی در همبستگی با ادبیات فارسی زبان، رونق یافته است. در سدههای یازدهم و دوازدهم میلادی بازگوییهای بسیاری از آثار فارسی شکل گرفتند.( ک.که که لیدزه، تاریخ ادبیات گرجی، جلد دوم، تفلیس،1941)
ترجمه آثار شاعران ایرانی، بخشی از کارهای مفید فرهنگی گرجیان بوده که از همان سدههای نخستین اوج زبان فارسی آغاز شده است. استاد «جمشید گیوناشویلی» نوشته است: «به عقیده ادبیات شناسان گرجی، مثلاً شاهنامه فردوسی، کلیله و دمنه و بسیاری از آثار بزرگان ایران در قرنهای 11و12 میلادی(قرنهای پنجم و ششم هجری قمری) به زبان گرجی ترجمه شده بود، ولی در نتیجه حوادث فلاکت بار اعصار بعدی از بین رفته است.( درباره ادبیات فارسی در گرجستان، به نقل از جمشید گیوناشویلی، مجله سخن، دوره بیست و یکم،1350، ص178)
بسیاری از این ترجمهها در روایتهای متعدد و در زمانهای متوالی انجام گرفته است، مانند داستان ویس و رامین سروده اواسط قرن یازدهم میلادی (443 ه.ق) فخرالدین اسعد گرگانی و شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی که در قرن یازدهم میلادی سروده شده است.
«سرگیس تموگوی»(Sargis Tmogvi)، قصه شورانگیز «ویس و رامین» سروده شاعر بلند آوازه ایرانی فخرالدین اسعد گرگانی را با جرح و تعدیل انتشار داد. اصل منظومه ویس و رامین مأخوذ از یک داستان عاشقانه پارتی است و به عقیده بسیاری از مورخان و محققان، منتسب به عصر شاپور اول پسر اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانی است. با درنظر گرفتن این امر(اشتراک تاریخی) بعید نیست که عناصری از این داستان در گرجستان جایگاه تاریخی داشته است.( گرجیها، دیوید مارشال لانگ، ترجمه رقیه بهزادی، وزارت امور خارجه، 1373، صص189-188)
اما درباره ترجمه این اثر از زبان فارسی به زبان گرجی، استاد «گئورگی تسرتلی»در «سرسخن» خود بر چاپ جدید ویس و رامین آورده است: «ترجمه گرجی به نام «ویسرامیانی» که نیم قرن پس از تألیف اثر از طرف فخرالدین گرگانی انجام گرفته، اهمیت فوق العادهای را در درک متن اصلی منظومه دارا میباشد. ظاهراً مترجم گرجی به نسخهای از متن دسترسی داشته که گرچه ممکن است کمال مطلوب هم نبوده باشد، در هر صورت به نسخه اصلی نزدیک بوده است.» تسرتلی از محققانی چون «مینورسکی» نام میبرد که از متن گرجی استفاده کردهاند.( فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به تصحیح ماگالی، الکساندر گواخاریا، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349، ص15./ ولادیمیر مینورسکی، سازمان اداری حکومت صفوی یا تحقیقات و حواشی و تعلیقات بر «تذکره الملوک» ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انجمن کتاب، 1334، ص42.)
از سده دوازدهم به بعد، شاعران، قصه پردازان و تاریخ نویسان از همه طبقات اجتماعی گنجینهای غنی از قصههای عامیانه، داستانهای حماسی مردم پسند و آوازهای ویژه محافل بزم تهیه کرده بودند که بسیاری از آنها ریشه در دوران باستان داشت. تماس با ایران و بیزانس در قرون وسطی و امکانات روزافزون مسافرت و تجارت در سراسر شرق، این گنجینه را غنی تر ساخت. در بسیاری از موارد، موضوعات جرح و تعدیل مییافتند و به صورت ابتکارات تخیلی تازه و خود به خود مردم عادی تبدیل میشدند.
شاهنامه فردوسی بزرگترین حماسه نامه ایرانی که همتراز با «ایلیاد و اُدیسه» هومر از بزرگترین حماسههای جهان است از همان آغاز در قرن دوازدهم یعنی فقط کمی پس از خود فردوسی به زبان گرجی برگردانده شد که متأسفانه اینک اثری از آن نخستین ترجمه به جای نمانده است، اما ترجمههای متعدد دیگری از قسمتهای مختلف شاهنامه در سدههای پانزدهم تا هیجدهم به زبان گرجی به نظم و نثر صورت پذیرفت و گونههای بسیاری از سرودهها و نوشتهها مأخوذ از داستانهای مختلف شاهنامه به زبان گرجی رواج یافت.
بخشی از این ترجمههای گرجی از شاهنامه، رستم نامه (رستمیانی یا روستومیانی) نام دارد که توسط «سراپیون ساباشویلی کدلائوری» - سراپیون همان سهرابیان است- در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی انجام گرفته و بخش دیگر آن را در نیمه دوم قرن شانزدهم «خسرو تورمانیدزه» ترجمه کرده است و در سده هفدهم «ماموکا تاواکالاشویلی» در کمال بخشیدن به آن کارهای قابل تمجید، کوشش کرد. رستم یکی از قهرمانان افسانهای بود که در این اثر حماسی فارسی، جاویدان شد. رستمیانی کتاب رایج قرائتی دربار پادشاهان گرجی بوده است که نقالان و شاهنامه خوانان مخصوص درباری میخواندهاند. «نمادی بارتایا»، ایران شناس گرجستانی، دوره صفویه را اوج شکوفایی روابط دو کشور ایران و گرجستان دانسته و از ترجمه و تقلید به عنوان روزنه ورود ادبیات فارسی به فرهنگ گرجستان نام میبرد. او درباره ترجمههای گرجی شاهنامه در عهد صفویان میگوید: «گرجیان قهرمانان شاهنامه را پیش تر و از زمان فارسی باستانی و میانه میشناختهاند و این ادبیات در فرهنگ گرجی به طریق فولکلور و همچنین مکتوب وارد شده است. او همچنین اوج شکوفایی ترجمه شاهنامه را قرن 16 و 17 میلادی دانسته و میگوید: «شاهنامه برای گرجیان آن قدر مهم بوده که اسامی آن به نامهای محلی گرجی تبدیل شده است. البته قابل ذکر است که گرجیها به قسمتهای اساطیری شاهنامه علاقه بیشتری دارند و حکایت پهلوانی مربوط به رستم را ترجمه و تقلید کردهاند.» همچنین «ماموک تاواکلاشویلی» در قرن هفدهم، ترجمهای از داستان ضحاک و فریدون شاهنامه را به گرجی به نظم کشید و آن را «زاآکیانی» یا «ضحاک نامه» نام نهاد.(گرجیها، دیوید مارشال لانگ، ترجمه رقیه بهزادی، وزارت امور خارجه، 1373، صص190-187)
شاهکارهای ادبی فارسی و بیشتر از همه حماسه جهانگیر و جاودانه فردوسی، الهام بخش سخنوران و سخن سرایان گرجی بوده است و آنها یا این آثار را به زبان گرجی ترجمه منظوم و منثور کردهاند و یا آن که به تقلید و اقتباس از این آثار، خود به آفرینش ادبی تازهای دست یازیدهاند مانند: «سامنامه»، «برزونامه»، «گرشاسب نامه» و «بهمن نامه». اما به قطع میتوان گفت که بخش اعظم ادبیات کلاسیک فارسی و حتی ادبیات معاصر در ایران به زبان گرجی برگردانده شده است. کارهای تحقیقی دقیق و مقایسه و تطبیق روایات گرجی با متون اصلی به زبان فارسی که توسط ایران شناسان در گرجستان انجام گرفته و میگیرد، بیانگر حساسیت، توجه و علاقهای است که آنها به میراث فرهنگ و ادب فارسی دارند. همچنین داستان زیبای «آبشالوم و اِتِریانی» به وسیله تصنیف ساز گرجی به نام «ذکریا پالیاشویلی» به صورت ایرانی باشکوهی درآمده است.( گرجیها، دیوید مارشال لانگ، ترجمه رقیه بهزادی، وزارت امور خارجه، 1373، صص194-189.)
به اعتقاد صاحب نظران و محققان گرجی در بسیاری از موارد، گرجیان از اولین تقدیرکنندگان، مترجمان و مروّجان آثار کلاسیک ادب فارسی بودهاند تا آنجا که برشمردن آثار ادبی فارسی ترجمه نشده به زبان گرجی آسان تر است تا شمردن آثار ترجمه شده و این امر هم شامل ادبیات کلاسیک و هم شامل ادبیات معاصر فارسی میشود. در واقع زبان فارسی از زمان مادها و هخامنشیان تا دوره قاجار همیشه در گرجستان رواج و استقرار داشته و میزان تأثیر آن بخصوص در عصر اشکانی و ساسانی بسیار زیاد بوده است.
نقطه اوج شکوفایی و درخشش ادبی و فرهنگی گرجی در قرون وسطی در منظومه حماسی «وپخیست کائوسانی»(Vepkhist Quaosani) یعنی «سوار پلنگینه پوش» یا « مردی سوارکار در پوست پلنگ» اثر «شوتا روستاولی»(Shota Rustaveli) پدیدار میشود. در این اثر تلفیق هنرمندانهاندیشههای فلسفی افلاطونی با احساسات و عواطف شرقی به گونهای هماهنگ و منسجم مشاهده میگردد.
اگرچه شعر روستاولی در منظومه پلنگینه پوش تمثیل و استعارهای برای به نمایش کشیدن وقایع و ویژگیهای عصر پهلوانی و قهرمانی گرجستان است، اما او برای بیان وقایع و جریانات داستان حماسی خود یک محیط و بستر خارجی را برمی گزیند که بنا به ادعای خودش، آن را در افسانههای باستانی ایران یافته است. اگر ارزش و مقام و مرتبه روستاولی را در میراث فرهنگ و ادب گرجی بدانیم آن گاه به ژرفای تأثیرپذیری رستاخیز ادبی- فرهنگی گرجی از ادب فارسی بیشتر پی میبریم. بخصوص اگر در نظر بگیریم که برخی از قدیمیترین نسخههای موجود از این حماسه نامه به سبک ایرانی مصور و منقوش شدهاند. این یعنی حضور عناصر زیباشناسانه ادبی- هنری ایرانی در یکی از باشکوهترین و افتخارآمیزترین محصولات معنوی، ملی و قومی گرجستان.( - همان منبع، ص 194 به بعد)
روستاولی بیان کننده مبانی فکری رستاخیز فکری و ادبی ملت گرجی در قرن دوازدهم میلادی است و به این سبب میتوان او را پیشگام یا پیشاهنگ این رستاخیز معنوی و فرهنگی دانست و از این حیث،اندیشه و ذوق و ماده و صورت اثر ادبی وی را میتوان بخشی از شخصیت و روح ملی قوم گرجی به عنوان یک موجود زنده تاریخی دانست.
شخصیتی که تا بدین پایه و مایه در شکل گیری شخصیت و روح ملی ملت گرجی تأثیر دارد، خود با حفظ ویژگیهای ملی و سنن و ارزشها و اصالتهای قومی از جریانات ادبی و فکری ایران و میراث ادب فارسی، الهام گرفته و تأثیر پذیرفته است. او آثار جاودانه فردوسی و فخرالدین اسعد گرگانی و نظامی گنجوی را نیک میشناخته و با آنها مأنوس و به آنها علاقه مند بوده است.( داستان پلنگینه پوش، حمید زرین کوب، مجله دانشگاه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد، شماره چهارم، سال 1349، صص 731-721. / گرجیها، دیوید مارشال لانگ، وزارت امور خارجه، 1373، ترجمه رقیه بهزادی، ص 198.)
گرجیان همواره نسبت به منظومههای فارسی علاقه مند بوده و آنها را گرامی میشمردهاند. چنان که گفته شد در قرن یازدهم، شاهنامه فردوسی و در قرن دوازدهم، ویس و رامین به زبان گرجی ترجمه شد. در قرون 15 تا 17 نیز روایتهای گرجی شاهنامه و نیز ترجمه گرجی از منظومههای نظامی گنجوی به گرجیها عرضه شد. همچنین دیگر داستانهای ملی ایران همانند، «قهرمان نامه»، میریانی یا داستان «مهر و ماه»، قرامانیانی(یعنی قصه قهرمان قاتل- به گرجی قانتلی-)، چار درویشیانی یا قصه «چهار درویش» و... به زبان گرجی ترجمه شده است و در میان خوانندگان گرجی زبان رواج داشته و این مقبولیت، ضامن حفظ این آثار بوده است. داستانهایی که شاید برای بسیاری از مردم ایران و یا حتی بخشی از ادب دوستان ناآشنا و مجهول باشد. داستان «کلیله و دمنه» نیز ظاهراً در قرن ششم میلادی توسط دو تن از شاهان گرجستان یعنی «شاه داود» و «شاه واختانگ» به گرجی برگردانده شده است. (داستان پلنگینه پوش، حمید زرین کوب، مجله دانشگاه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد، شماره چهارم، سال 1349، صص 731-721)
«تیموراز اول» (1663-1589م) مضمون داستانهای «ورد و بلبل»، «شمع و پروانه»، «لیلی و مجنون»، «یوسف و زلیخا» را اقتباس کرد و به نظم گرجی درآورد. هنرمند و ادیب دیگری به نام «نودار تسی تسی شویلی» داستان «بهرام گور» را به نظم گرجی برگرداند. دو شاعر ناشناس گرجی در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هیجدهم «خسرو و شیرین» دهلوی و «بهرام و گلاندام» را به نثر شیوا ترجمه کردند. در قرن هیجدهم تیموراز دوم «سندباد نامه» را به گرجی درآورد و در اوایل سده نوزدهم – هم زمان با ضمیمه شدن گرجستان به خاک روسیه- داستان «بختیارنامه» توسط فارسی دان برجستهای به نام «سولخانی شویلی» به زبان گرجی درآمد. (ایران و گرجستان(مجموعه مقالات)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی(وزارت امور خارجه)،1380،صص113-112)
ایران شناسی در گرجستان از سال 1945م. تحول دیگری پیدا کرد و انتشارات جدیدی را پدید آورد که مهمترین آنها «منتخبات فارسی» اثر پوتوریدزه، «تاریخ ادبیات فارسی» اثر کوبیدزه، «دستور زبان فارسی» اثر آبولادزه، «منتخبات فارسی»(دو جلد) اثر کوبیدزه، «منتخبات فارسی»(برای دانشگاه) اثر خانم ل. توشی شویلی، «منتخبات متون تاریخی فارسی» اثر جمشید گیوناشویلی و د. کاتس تادزه و چند اثر دیگر میباشند.( ایران شناسی در گرجستان، جمشید گیوناشویلی، راهنمای کتاب، سال14(1350)، صص481-480.)
پژوهشهای زبان شناسی، تحقیق و بررسی زبانهای باستانی و دَری و ارتباط زبان فارسی با زبان گرجی، ترکیب لغات، لهجه شناسی، گویش شناسی، آوا شناسی و نیز نسخه شناسی و انتشار اسناد تاریخی موجود در مخازن کتب گرجستان توسط مرحوم پروفسور پوتوریدزه در چهار جلد در سالهای 1964-1961م. و کوششهای دیگری در این روند علمی رونق گرفتند. - در همین جا بیان این نکته ضروری است که تعداد 1200 سند ایرانی شامل دستورات حکومتی، انتصابها، نامهها و یادداشتهای شخصیتهای ایرانی مربوط به دوران صفویه تا قاجار در گنجینه «دولتی هنر گرجستان» در تفلیس وجود دارد که بنا به اظهارات خانم « شالوا امیراناشویلی» دانشمند و محقق ایرانشناس گرجی و مدیر موزه مذکور، این اسناد به لحاظ قدمت، داشتن مهرهای سلطنتی، استفاده از انواع خطوط زیبای فارسی، طلاکاری، تزئینات بدیع و نوع کاغذ از اهمیت و ارزش فراوانی برخوردار میباشند. همچنین در مورد تاریخ اجتماعی و سیاسی و شناخت اعصار گذشته و تاریخ معاصر و مسائل اقتصادی، شهرنشینی، روستانشینی، ایلات و عشایر، مالکیتهای گوناگون، حیات اقوام ساکن در ایران، کتابها و مقالاتی انتشار یافتهاند.
این امر یعنی علاقه وافر گرجیان به میراث ادبیات فارسی و ادبیات کلاسیک منحصر نبوده و ایران شناسان به آثار ادب معاصر ایران یعنی آثار نویسندگانی چون جمالزاده، صادق هدایت، سعید نفیسی، بزرگ علوی، لاهوتی، صادق چوبک، به آذین، خسرو شاهانی، غلامحسین ساعدی، نوشین، تولّلی و... نیز توجه داشته و آنها را به زبان گرجی ترجمه کردهاند.
به علاوه، محققان گرجی برای استفاده خوانندگان امروزی از میراث ادب کهن فارسی دست به ترجمههای نو از آثار قدیم زبان فارسی زدند و ترجمههای امروزی شاهنامه فردوسی، رباعیات عمرخیام، اشعار سعدی شیرازی، حافظ، جامی، رودکی، ناصر خسرو، نظامی گنجوی، خاقانی، جلال الدین بلخی، عبید زاکانی و دیگر ستارگان شعر و ادب فارسی را به زبان گرجی تهیه میکنند.( روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی(تفلیس)، تفلیس 1978)
در این جا لازم است به ترجمه یکی از آثار ادبیات و حکمت مشرق زمین به زبان گرجی نیز اشارهای شود. این اثر چون بسیاری آثار دیگر، پس از گسترش اسلام در قفقاز به طور مستقیم از زبان عربی به گرجی برگردانده شد. این اثر جالب و خواندنی سرگذشت نامه «بارلام و جوزافات»(Barlaam & Josaphat) نام دارد که به گرجی «بالاواریانی» یا «حکمت بالاهوار»(Balavariani, Balahvar) خوانده میشود. شکل تغییر یافته و اصلاح شده این کتاب حاوی شرح تغییر مذهب شاهزاده «گائوتاما بودا»(Gautama Buda) و افکار واندیشهها و مسافرتهای تبشیری او میباشد.
این سرگذشت نامه از طریق مانویان ماوراءالنهر به بغداد رفت و به زبان عربی برگردانده شد و پس از آن در عهد گسترش اسلام و فرهنگ اسلامی در قفقاز در قرن نهم میلادی به زبان گرجی ترجمه گردید. این اثر که از عربی به گرجی ترجمه شده بود از گرجی به یونانی، از یونانی به لاتین و آن گاه از لاتین به دیگر زبانهای اروپایی ترجمه گردید.
این داستان که حاوی رستگاری بودا است، همان است که در ادبیات ایرانی- اسلامی به داستان «بلوهر و بوذاسف» شهرت دارد.( گرجیها، دیوید مارشال لانگ، رقیه بهزادی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه ج.ا.ا، تهران، 1372، صص194-191)
ادبیات معاصر پس از انقلاب اسلامی نیز مورد توجه دوستداران زبان و ادب فارسی در گرجستان قرار گرفته است. گزیدهای مختصر از اشعار امام خمینی(ره) با ترجمه آن به گرجی از آکادمیسین دکتر «ماگالی تودوآ» در سال 1995 با عنوان اشعار فلسفی از امام خمینی (قدس سره) در دانشگاه دولتی «کوتائیسی» چاپ و منتشر شده است. روی جلد جوانی امام خمینی- تمام تصویر- در سن 21 سالگی را نشان میدهد و پشت جلد نیز مزین به بسم الله است. این اشعار مجموعه 19 غزل و یک رباعی از امام خمینی(ره) است که البته همه عرفانی هستند و عنوان اشعار فلسفی اشاره به اشعاراندیشمندانه در برابر اشعار تغزلی غنایی و حماسی پهلوانی است. پروفسور «واخوشتی کوته تی شویلی» زیر نظر جمشید گیوناشویلی ترجمه دیگری از اشعار امام خمینی(ره) با عنوان «باده عشق» را به زبان گرجی در تفلیس چاپ و منتشر کرده است. انتشار اشعار امام خمینی(ره) به زبان گرجی در محافل معتبر علمی و فرهنگی گرجستان یک واقعه بسیار مهم فرهنگی و سیاسی بوده است. با چاپ این دو کتاب نفیس، مخزن و گنجینه روابط فرهنگی ایران و گرجستان غنی تر و درخشان تر گردید و هزاران خواننده گرجی امکان یافتند با اشعار عرفانی امام راحل بیشتر آشنا شوند. یکی از آن اشعار عرفانی که در محافل و شبهای شعر، گرجیان بسیار از آن یاد میکنند، شعر «گلزار جهان» ترجمه دکتر ماگالی تودوآ است که نشان از علاقه فراوان گرجیها به شعر و ادب فارسی دارد که بیان آن زینت بخش این کتاب خواهد بود:
بـا که گویم غم دل جز تو که غمخوار منی
همـه عـالـم اگـرم پشت کنــد یـار منــی
دل نبنـدم بـه کسی روی نیــارم بــه دری
تـا تــو رؤیـای منـی تـا تـو مـددکار منی
راهـی کــوی تــوام قـافله سالاری نیست
غـم نبــاشد کـه تـو خـود قافله سالار منی
بــه چمـن روی نیـارم نــروم در گلــزار
تــو چمـن زار مـن هستـی تـو گلزار منی
دردمنــدم نــه طبیبی نــه پرستاری هست
دل خوشم چون تو طبیب و تو پرستار منی
عاشقم سوختـهام هیـچ مــددکـاری نیست
تـو مـددکار مـنِ عاشـق و دلـدار منی(ایران و گرجستان(مجموعه مقالات)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه،1380،صص 33-31.)
همان گونه که پیش تر بیان شد، مردمان ایران زمین در سراسر تاریخ طولانی و غنی خود دستاوردهای قابل توجهی از فرهنگ مادی و معنوی آفریده، سهم بزرگی در پیشرفت تمدن جهانی داشتهاند. سطح عالی فرهنگ ایرانی و روابط دیرینه تاریخی، اقتصادی و فرهنگی گرجستان با ایران همواره روشنفکران گرجستان را مکلف میکرد نسبت به مسائل ایران و ایران شناسی توجه شایانی مبذول دارند. روابط و مشترکات ادبی و فرهنگی ایرانیان فقط مربوط به تاریخ و قرون گذشته نیست و امروز نیز زنده است. از جمله اقداماتی که در سالهای اخیر در زمینه تعمیق و توسعه این روابط صورت گرفته میتوان به همکاری پرمایه بین دانشگاهها و سایر مراکز علمی و آموزشی دو کشور و مبادله استادان و دانشجویان اشاره کرد، همکاریهایی که بدون تردید متأثر از پیوستگیهای فرهنگی دو کشور بوده و به تأسیس مراکز آموزش زبان فارسی و مطالعات ایرانی در گرجستان منجر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
1ـ «دانشگاه دولتی تفلیس» که اولین و مشهورترین مرکز زبان فارسی در گرجستان است. این دانشگاه دارای دو کرسی زبان وادبیات فارسی و تاریخ خاورمیانه در دانشکدههای ادبیات و خاورشناسی میباشد. همان طور که قبلاً گفته شد، بنیان گذار دانشگاه دولتی تفلیس «جاواخی شویلی» مورخ و از فارغ التحصیلان دانشکده خاورشناسی دانشگاه سنت پترزبورگ است که به چند زبان شرقی از جمله فارسی مسلط بوده و برای آموزش زبانهای شرقی به منظور انجام کارهای مطالعاتی گرجی شناسی اهمیت بسیاری قائل است. پس از سال 1918 یعنی از ابتدای تأسیس دانشگاه، تدریس زبان فارسی در دانشکده ادبیات آن آغاز شده است.
دانشکده خاورشناسی نیز درسال 1945 دایر گردید که از همان ابتدا به عنوان بهترین مرکز آموزش زبانهای شرقی و تحقیقاتی علمی در شوروی سابق بشمار میرفت. حضور استادان سرشناسی چون گئورگی تسرتلی، داوید کوبیدزه، یوستین آبولادزه و ولادیمیر پوتوریدزه بر میزان شهرت دانشکده خاورشناسی دانشگاه تفلیس افزود.
استادان کرسی زبان و ادبیات فارسی این دانشگاه 15 نفر هستند که اسامی بعضی از آنان به قرار زیر است: خانم «لیلا توشیشویلی» زبان شناس، محقق در مسائل دستوری و ساختار و لهجه و گویشهای زبان فارسی، آقای «تنگیز کشلاوا» محقق در ادبیات معاصر ایران و مترجم داستانهای صادق هدایت، آقای «نمادی بارتایا» مترجم اشعار فارسی و خانم «ژرژ ولیانی». موضوع پایان نامه خانم ولیانی چهرههای زنان در شاهنامه فردوسی بوده است. کتابخانه عمومی دانشکده خاورشناسی نیز دارای تعداد زیادی کتاب در زمینههای مختلف ایران شناسی میباشد. اخیراً نیز اتاق ایران در کرسی زبان و ادبیات فارسی افتتاح شده است. همچنین در کلاسهای درس دانشگاه دولتی تفلیس هنگام آموزش زبان فارسی از کتابهای تألیفی استادان ایرانی از جمله کتاب سه جلدی مصری ضرغامیان با عنوان آموزش زبان فارسی و کتاب دکتر ثمره با عنوان آموزش زبان فارسی که پنججلدی است، استفاده میگردد.
2ـ «انستیتو آسیا و آفریقا» که درسال 1991 به همت «گورم چیکووانی» عرب شناس گرجی تأسیس شده است. دانشجویان زبان فارسی در این انستیتو 9 نفر میباشند که در زمینه زبان و ادبیات فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران تحصیل میکنند. انستیتو دارای اتاق ایران و کتابخانه نیز میباشد.
3ـ «دانشگاه تربیت معلم تفلیس» که 10 سال پیش کرسی زبانهای شرقی آن در دانشکده ادبیات افتتاح گردید.25 نفر در مقطع لیسانس و یک نفردر مقطع فوق لیسانس در این دانشگاه تحصیل میکنند. واحدهای ایران شناسی توسط استادان «نمادی بارتایا»، «تامار رویا» و «مارینه اودیکادزه» تدریس میشود.
4ـ «دانشکده ادبیات دانشگاه دولتی کوتائیسی» که آقای «باتاپا» مسؤولیت بخش زبان و ادبیات فارسی آن را به عهده دارد. استادان «نمادی بارتایا»، «دیانا قیپیانی»، «ماریتا موسلیانی» و «مایا سوفیا شویلی» تدریس زبان و ادبیات فارسی را به عهده دارند. بخش زبان فارسی این دانشگاه با تلاش آقای «ماگالی تودوآ» ایران شناس و مترجم معروف گرجی از سال 1991 افتتاح شد. تعداد دانشجویان بخش ایران شناسی این دانشگاه 44 نفر است.
5ـ «انستیتو نسخ خطی وابسته به آکادمی علوم گرجستان» که در مقطع دکترا به تدریس زبان و ادبیات فارسی میپردازد.
لازم به ذکر است دو مرکز آموزش عالی خصوصی از جمله «دانشکده فلسفه و الهیات» و «دانشگاه آکادمی علوم گرجستان» نیز اقدام به تدریس زبان فارسی مینمایند. همچنین، در مدارس گرجستان نیز آموزش زبان فارسی دایر است. سال 1992 طی حکم رئیس جمهوری گرجستان، زبانهای شرقی جزو مواد درسی دانش آموزان قرار گرفت.
مَخلص این که، پیوستگی فرهنگی اصولاً و بالاخص بین کشورها و ملتهایی که تجربهای چند هزار ساله دارند، مقولهای است بی نهایت مهم. روابط فرهنگی و به عبارتی تعلقات بین فرهنگ، تمدن و تاریخ ملل از مستحکمترین و ریشه دارترین نوع روابط و علائق بوده و چون به مرور ایام و گذشت سالیان و همتهای بلند حاصل میشود، ماندگار میماند. گرجیان را با ایران و ایرانیان پیوند و دوستیای دیرین است. تشابهات فرهنگ و سنن دو ملت و مناسبات عمیق فرهنگی و ادبی مردمان این دو خطه، پیوند فرهنگ و زبان فارسی و تأثیرگذاری عمیق آن را بر ادبیات و فرهنگ گرجی در پی داشته است. اگر ملتهای ایران و گرجستان، با وجود برخی رویدادهای تاریخی عاشقانه به هم مهر میورزند و آثار ادیبان یکدیگر را با شور و شوق میخوانند، همه و همه نشان از ماندگاری فرهنگ و تأثیر عمیق آن بر درونیترین لایههای جوامع و ملتها دارد که روابط تاریخی و فرهنگی بین دو ملت و دو کشور ایران و گرجستان از جمله بارزترین آنها و مهر تأییدی بر این ادعا است.
با توجه به روابط تاریخیگسترده ایران با گرجستان از دیرباز و گسترش روزافزون روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که سرآغاز فصل نوینی درروابط میان دو ملت میباشد و با تأمل بر ارزشهای مشترک غنی و ریشه داری که پیشتر بیان شد، میتوان به سوی چشمانداز روشنی درتعمیق روابط و همکاریهای سازنده، گام برداشت.
[1]. جهت اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:
روابط فرهنگی و تاریخی گرجستان و ایران، آلکساندر گواخاریا و داوید کاتسی تادزه، اداره نشریات دانشگاه تبیلیسی(تفلیس)، تفلیس 1978/ جمهوری گرجستان، رضا عنایت الله، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 4.