زبان فارسی در قزاقستان: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
قرن چهارم ه.ق برای مردم ساکن در فلات ایران و منطقه آسیای مرکزی و همچنین [[قزاقستان]] دوره تجدید و توسعه فرهنگ در این جوامع به حساب میآید، تا آنجا که یک ادیب قزاق، این دوره (قرن چهارم و ششم ه.ق.) را نوعی «رنسانس» و پایه توسعه فرهنگی در این جوامع نامیده است. در آن دوره خراسان ایران یکی از مراکز علمی و ادبی به شمار میرفت که باعث نفوذ زبان و ادبیات فارسی در کشورهای آسیای مرکزی شد. | |||
قرن چهارم ه.ق برای مردم ساکن در فلات ایران و منطقه آسیای مرکزی و همچنین [[قزاقستان]] دوره تجدید و توسعه فرهنگ در این جوامع به حساب میآید، تا آنجا که یک ادیب قزاق، این دوره (قرن چهارم و ششم ه.ق.) را نوعی «رنسانس» و پایه توسعه فرهنگی در این جوامع نامیده است. در آن دوره خراسان ایران یکی از مراکز علمی و ادبی | |||
در قرون چهارم تا ششم ه.ق. از حوزه علم و ادب آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآمد، به عنوان نمونه حکیم ابوالقاسم فردوسی با خلق اثر مشهور خویش شاهنامه، ضمن نگارش رسوم و سنن کهن ایرانیان، زبان فارسی را اعتلا بخشید. | در قرون چهارم تا ششم ه.ق. از حوزه علم و ادب آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآمد، به عنوان نمونه حکیم ابوالقاسم فردوسی با خلق اثر مشهور خویش شاهنامه، ضمن نگارش رسوم و سنن کهن ایرانیان، زبان فارسی را اعتلا بخشید. | ||
خط ۱۶: | خط ۵: | ||
شعرای دورههای پس از فردوسی همچون نظامی، عطار، سنایی، ناصر خسرو، سعدی، مولوی و حافظ نیز آثار برجستهای از خود باقی گذاشته، و به واسطه آثارشان در جهان مشهور شدهاند. آثار آنها ابتدا به کشورهای همسایه، به خصوص در آسیای مرکزی راه یافت. | شعرای دورههای پس از فردوسی همچون نظامی، عطار، سنایی، ناصر خسرو، سعدی، مولوی و حافظ نیز آثار برجستهای از خود باقی گذاشته، و به واسطه آثارشان در جهان مشهور شدهاند. آثار آنها ابتدا به کشورهای همسایه، به خصوص در آسیای مرکزی راه یافت. | ||
در قرون هفتم تا نهم ه.ق در آسیای مرکزی و قزاقستان داستان یوسف و زلیخا؛ خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، اسکندر نامه نظامی و گلستان سعدی ترجمه و منتشر شد. پرسشی که پاسخ آن جالب توجه به نظر میرسد که مردم مناطق مختلف آسیای مرکزی به کدام یک از شعرا و نویسندگان ایرانی علاقه بیشتری | در قرون هفتم تا نهم ه.ق در آسیای مرکزی و [[قزاقستان]] داستان یوسف و زلیخا؛ خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، اسکندر نامه نظامی و گلستان سعدی ترجمه و منتشر شد. پرسشی که پاسخ آن جالب توجه به نظر میرسد که مردم مناطق مختلف آسیای مرکزی به کدام یک از شعرا و نویسندگان ایرانی علاقه بیشتری داشتهاند. میتوان از آثاری که در آن دوره نگاشته یا ترجمه شده است، این نکته را دریافت که در محافل ادبی، رفیعترین جایگاه را خمسه نظامی گنجوی به خود اختصاص داده است. | ||
< | بیشتر شعرای قزاق اشعار فارسی را از زبانهای [[زبان روسی|روسی]]، آلمانی یا فرانسوی به زبان قزاقی ترجمه کردهاند؛ البته در میان شعرای قزاق شاعر و ادیبی همچون شاکریم نیز بوده است که آثار شعرای ایرانی را بیواسطه از زبان فارسی به زبان قزاقی ترجمه کرده است. [[شاکریم کودایبردیف|شاکریم]] از شعرای بزرگ ملی قزاق است که در اواسط قرن نوزدهم میلادی میزیست. [[شاکریم کودایبردیف|شاکریم]] آثار متعددی را ترجمه کرد که از آن جملهاند. یازده غزل حافظ و چهار باب گلستان سعدی شامل سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت و قناعت، و عشق و جوانی جالب است که [[شاکریم کودایبردیف|شاکریم]]، لئو تولستوی را استاد معنوی خود شمرده و به آشنایی و دوستی با وی افتخار میکرد. شاکریم بعد از آبای و لئو تولستوی، شاعر بزرگ ایرانی، حافظ، را استاد و پیر خود میشمرد. او علاوه بر ترجمه چند غزل از حافظ به زبان قزاقی تلاش میکرد مانند حافظ شعر بسراید. یعنی در اشعار شاکریم استعاره، کنایه و تشبیهاتی چون مستی، یار، گل و بلبل، پیر، شراب، عاشق و معشوق و غیره را که حافظ در غزلهای خود به کار برده، میتوان مشاهده کرد<ref>خدیبرگناوا، گلبخت. زبان فارسی و غنیسازی آثار ادبی قزاقستان. http://press.jamejamonline.ir/newspreview/2178963521594672708</ref><ref>صابری، اصغر (1395). جامعه و فرهنگ [[قزاقستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص 304-305.</ref>. | ||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۴
قرن چهارم ه.ق برای مردم ساکن در فلات ایران و منطقه آسیای مرکزی و همچنین قزاقستان دوره تجدید و توسعه فرهنگ در این جوامع به حساب میآید، تا آنجا که یک ادیب قزاق، این دوره (قرن چهارم و ششم ه.ق.) را نوعی «رنسانس» و پایه توسعه فرهنگی در این جوامع نامیده است. در آن دوره خراسان ایران یکی از مراکز علمی و ادبی به شمار میرفت که باعث نفوذ زبان و ادبیات فارسی در کشورهای آسیای مرکزی شد.
در قرون چهارم تا ششم ه.ق. از حوزه علم و ادب آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآمد، به عنوان نمونه حکیم ابوالقاسم فردوسی با خلق اثر مشهور خویش شاهنامه، ضمن نگارش رسوم و سنن کهن ایرانیان، زبان فارسی را اعتلا بخشید.
شعرای دورههای پس از فردوسی همچون نظامی، عطار، سنایی، ناصر خسرو، سعدی، مولوی و حافظ نیز آثار برجستهای از خود باقی گذاشته، و به واسطه آثارشان در جهان مشهور شدهاند. آثار آنها ابتدا به کشورهای همسایه، به خصوص در آسیای مرکزی راه یافت.
در قرون هفتم تا نهم ه.ق در آسیای مرکزی و قزاقستان داستان یوسف و زلیخا؛ خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، اسکندر نامه نظامی و گلستان سعدی ترجمه و منتشر شد. پرسشی که پاسخ آن جالب توجه به نظر میرسد که مردم مناطق مختلف آسیای مرکزی به کدام یک از شعرا و نویسندگان ایرانی علاقه بیشتری داشتهاند. میتوان از آثاری که در آن دوره نگاشته یا ترجمه شده است، این نکته را دریافت که در محافل ادبی، رفیعترین جایگاه را خمسه نظامی گنجوی به خود اختصاص داده است.
بیشتر شعرای قزاق اشعار فارسی را از زبانهای روسی، آلمانی یا فرانسوی به زبان قزاقی ترجمه کردهاند؛ البته در میان شعرای قزاق شاعر و ادیبی همچون شاکریم نیز بوده است که آثار شعرای ایرانی را بیواسطه از زبان فارسی به زبان قزاقی ترجمه کرده است. شاکریم از شعرای بزرگ ملی قزاق است که در اواسط قرن نوزدهم میلادی میزیست. شاکریم آثار متعددی را ترجمه کرد که از آن جملهاند. یازده غزل حافظ و چهار باب گلستان سعدی شامل سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت و قناعت، و عشق و جوانی جالب است که شاکریم، لئو تولستوی را استاد معنوی خود شمرده و به آشنایی و دوستی با وی افتخار میکرد. شاکریم بعد از آبای و لئو تولستوی، شاعر بزرگ ایرانی، حافظ، را استاد و پیر خود میشمرد. او علاوه بر ترجمه چند غزل از حافظ به زبان قزاقی تلاش میکرد مانند حافظ شعر بسراید. یعنی در اشعار شاکریم استعاره، کنایه و تشبیهاتی چون مستی، یار، گل و بلبل، پیر، شراب، عاشق و معشوق و غیره را که حافظ در غزلهای خود به کار برده، میتوان مشاهده کرد[۱][۲].
کتابشناسی
- ↑ خدیبرگناوا، گلبخت. زبان فارسی و غنیسازی آثار ادبی قزاقستان. http://press.jamejamonline.ir/newspreview/2178963521594672708
- ↑ صابری، اصغر (1395). جامعه و فرهنگ قزاقستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 304-305.