اخشیدی‌های مصر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در طول 30 سال پس از سقوط خاندان [[طولونی‌های مصر|طولونی]]، یازده والی از سوی خلیفه عباسی بر [[مصر]] حکم راندند. تغییر پی در پی و حکومت‌های کوتاه مدت والیان، بویژه اختلاف و رقابت میان والیان و خراج گزاران، سامان و آرامش این سرزمین را برهم زد.
در طول 30 سال پس از سقوط خاندان [[طولونی‌های مصر|طولونی]]، یازده والی از سوی خلیفه عباسی بر [[مصر]] حکم راندند. تغییر پی در پی و حکومت‌های کوتاه مدت والیان، بویژه اختلاف و رقابت میان والیان و خراج گزاران، سامان و آرامش این سرزمین را برهم زد.


آخرین والی که از سوی مرکزیت خلافت روانه [[مصر]] شد، محمد بن طغج الاخشید بود که در سال 323 هجری به ولایت [[مصر]] منصوب شد. او از همان آغاز در اندیشه استقلال از قدرت مرکزی بود و به پیروی از احمد بن طولون، مقدمات این امر را نیز به تدریج فراهم کرد.  
آخرین والی که از سوی مرکزیت خلافت روانه [[مصر]] شد، محمد بن طغج الاخشید بود که در سال 323 ه به ولایت [[مصر]] منصوب شد. او از همان آغاز در اندیشه استقلال از قدرت مرکزی بود و به پیروی از احمد بن طولون، مقدمات این امر را نیز به تدریج فراهم کرد. دفع حملات مکرر [[فاطمی ها در مصر|فاطمی‌های]] مغرب که با هدف استیلای [[مصر]] انجام می‌شد، جایگاه او را مستحکم کرد و بر قدرت او افزود. او هرچند نتوانست استقلال کامل به دست آورد، موفق شد از نوعی شبه استقلال برخوردار گردد. پس از مرگ او در سال 334 هجری به ترتیب دو فرزندش انوجور و ابو الحسن علی جانشین او بودند و در عین حال شخصی به نام کافور از غلامان این خاندان، زمام امور را در دست داشت. پس از مرگ ابو الحسن علی در سال 355 ه، کافور به تنهایی زمام امور را به دست گرفت.
 
دفع حملات مکرر فاطمی‌های مغرب که با هدف استیلای [[مصر]] انجام می‌شد، جایگاه او را مستحکم کرد و بر قدرت او افزود. او هرچند نتوانست استقلال کامل به دست آورد، موفق شد از نوعی شبه استقلال برخوردار گردد.
 
پس از مرگ او در سال 334 هجری به ترتیب دو فرزندش انوجور و ابو الحسن علی جانشین او بودند و در عین حال شخصی به نام کافور از غلامان این خاندان، زمام امور را در دست داشت. پس از مرگ ابو الحسن علی در سال 355 هجری، کافور به تنهایی زمام امور را به دست گرفت.
 
استمرار حملات فاطمی ها به [[مصر]] سرانجام در سال 357 هجری نتیجه داد و سپاه فاطمی به فرماندهی جوهر الصقلی در سال 358 هجری، [[مصر]] را به متصرفات فاطمی ها منضم ساخت<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في [[تاریخ مصر|تاريخ مصــر]]. ال[[قاهره]]: دارالشروق، ص113-111.</ref> و بدینسان مرحله ای دیگر از تاریخ این سرزمین آغاز شد<ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[مصر]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص25-107.</ref>.


استمرار حملات فاطمی ها به [[مصر]] سرانجام در سال 357 ه نتیجه داد و سپاه فاطمی به فرماندهی جوهر الصقلی در سال 358 ه، [[مصر]] را به متصرفات فاطمی ها منضم ساخت<ref>الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ [[مصر|مصــر]]. [[قاهره|القاهره]]: [https://www.shorouk.com/ دارالشروق]، ص113-111.</ref> و بدینسان مرحله ای دیگر از تاریخ این سرزمین آغاز شد.<ref>صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ [[مصر]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص25-107.</ref>
== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==



نسخهٔ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۶

در طول 30 سال پس از سقوط خاندان طولونی، یازده والی از سوی خلیفه عباسی بر مصر حکم راندند. تغییر پی در پی و حکومت‌های کوتاه مدت والیان، بویژه اختلاف و رقابت میان والیان و خراج گزاران، سامان و آرامش این سرزمین را برهم زد.

آخرین والی که از سوی مرکزیت خلافت روانه مصر شد، محمد بن طغج الاخشید بود که در سال 323 ه به ولایت مصر منصوب شد. او از همان آغاز در اندیشه استقلال از قدرت مرکزی بود و به پیروی از احمد بن طولون، مقدمات این امر را نیز به تدریج فراهم کرد. دفع حملات مکرر فاطمی‌های مغرب که با هدف استیلای مصر انجام می‌شد، جایگاه او را مستحکم کرد و بر قدرت او افزود. او هرچند نتوانست استقلال کامل به دست آورد، موفق شد از نوعی شبه استقلال برخوردار گردد. پس از مرگ او در سال 334 هجری به ترتیب دو فرزندش انوجور و ابو الحسن علی جانشین او بودند و در عین حال شخصی به نام کافور از غلامان این خاندان، زمام امور را در دست داشت. پس از مرگ ابو الحسن علی در سال 355 ه، کافور به تنهایی زمام امور را به دست گرفت.

استمرار حملات فاطمی ها به مصر سرانجام در سال 357 ه نتیجه داد و سپاه فاطمی به فرماندهی جوهر الصقلی در سال 358 ه، مصر را به متصرفات فاطمی ها منضم ساخت[۱] و بدینسان مرحله ای دیگر از تاریخ این سرزمین آغاز شد.[۲]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. الانصاری، دکتور ناصر (1993). المجمل في تاريخ مصــر. القاهره: دارالشروق، ص113-111.
  2. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص25-107.