موج دوم مسیحیت در چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:John-of-Montecorvino.jpg|بندانگشتی|جان مونتوکوروینو]] | [[پرونده:John-of-Montecorvino.jpg|بندانگشتی|جان مونتوکوروینو]] | ||
چنانچه ورود عیسویان نسطوری ایرانی به [[چین|سرزمین چین]] را موج نخست ورود [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] به این كشور به شمار بیاوریم، موج دوم [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] را فرقهی راهبان سائل(درویش) فرانسیس در [[چین]] به راه انداختند. این فرقه نام رسمی فرقهی کاتولیک واعظان و مبلغان سیاری بود که از درون فرقهی فرانسیس به دست قدیس آسیسی(1226-1181 میلادی) که شهرتی اسطورهای داشت، به وجود آمدند. او یک شوالیهی ماجراجوی شجاع و مبلغی بیباک بود که بدون توسل به شمشیر در پی مسیحی کردن اعراب بادیهنشین مناطق بین سوریه و عربستان برآمد. | چنانچه ورود عیسویان نسطوری ایرانی به [[چین|سرزمین چین]] را موج نخست ورود [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] به این كشور به شمار بیاوریم، موج دوم [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] را فرقهی راهبان سائل(درویش) فرانسیس در [[چین]] به راه انداختند. این فرقه نام رسمی فرقهی کاتولیک واعظان و مبلغان سیاری بود که از درون فرقهی فرانسیس به دست قدیس آسیسی(1226-1181 میلادی) که شهرتی اسطورهای داشت، به وجود آمدند. او یک شوالیهی ماجراجوی شجاع و مبلغی بیباک بود که بدون توسل به شمشیر در پی مسیحی کردن اعراب بادیهنشین مناطق بین [[سوریه]] و عربستان برآمد. | ||
در قرن سیزدهم میلادی، درویش راهبان فرقهی فرانسیس بهعنوان سیاحان و مبلغان مذهبی، سر از دربار مغولان در قره قوروم آسیای مرکزی و سپس در سرزمین ماوراء بحار درآوردند. در این دوران پاپهای کلیساهای کاتولیک رومی امیدوار بودند بتوانند مغولها را علیه ترکان مسلمان باخود متحد کنند. اما این مبلغان سر از [[چین]] تحت سیطرهی مغولان درآوردند در حالی که در این سرزمین هنوز بقایای [[نسطوریان پیشقراولان مسیحیت در چین|پیروان نسطوری]] بهصورت پراکنده حضور داشتند، اگرچه دیگر انگیزهی [[مسیحیت در چین|تبلیغ مسیحیت]] را از دست داده بودند. نخستین اسقف اعظم کاتولیک فرانسیسی به نام جان مونتوکوروینو((1307)John of Montecorvino)، از یک مسیر صعب العبور زمینی از اروپا عازم [[چین]] شد و در خانبالغ([[پکن]]) اقامت گزید. گفته شده وی تا سال 1328 میلادی که فوت کرد توانست حدود 6000 نفر را در پکن غسل تعمید بدهد. ظاهرا، اکثریت مؤمنان کاتولیک را [[نسطوریان پیشقراولان مسیحیت در چین|نسطوریان]] ترک تبار، بهویژه، رعایای شاهزادهی انگوتی بهنام جرج که پایتختش شهری بین مغولستان داخلی و خارجی بود، تشکیل میدادند. بقیهی گروندگان کودکان فقیری بودند که وی آنها را خریداری کرده و تعلیم داده و دستهی کری را تشکیل داده بود. موج تیلیغات این فرقه از [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] حتی به شهر چوانجو در سواحل شرقی [[چین]] نیز کشیده شد. در قرون وسطی شهر و بندر چوانجو ابر شهری بود که سیاحان و بازرگانان مسلمان ایرانی و عرب بازار و بندر این شهر را رسما در اختیار گرفته بودند. | در قرن سیزدهم میلادی، درویش راهبان فرقهی فرانسیس بهعنوان سیاحان و مبلغان مذهبی، سر از دربار مغولان در قره قوروم آسیای مرکزی و سپس در سرزمین ماوراء بحار درآوردند. در این دوران پاپهای کلیساهای کاتولیک رومی امیدوار بودند بتوانند مغولها را علیه ترکان مسلمان باخود متحد کنند. اما این مبلغان سر از [[چین]] تحت سیطرهی مغولان درآوردند در حالی که در این سرزمین هنوز بقایای [[نسطوریان پیشقراولان مسیحیت در چین|پیروان نسطوری]] بهصورت پراکنده حضور داشتند، اگرچه دیگر انگیزهی [[مسیحیت در چین|تبلیغ مسیحیت]] را از دست داده بودند. نخستین اسقف اعظم کاتولیک فرانسیسی به نام جان مونتوکوروینو((1307)John of Montecorvino)، از یک مسیر صعب العبور زمینی از اروپا عازم [[چین]] شد و در خانبالغ([[پکن]]) اقامت گزید. گفته شده وی تا سال 1328 میلادی که فوت کرد توانست حدود 6000 نفر را در پکن غسل تعمید بدهد. ظاهرا، اکثریت مؤمنان کاتولیک را [[نسطوریان پیشقراولان مسیحیت در چین|نسطوریان]] ترک تبار، بهویژه، رعایای شاهزادهی انگوتی بهنام جرج که پایتختش شهری بین مغولستان داخلی و خارجی بود، تشکیل میدادند. بقیهی گروندگان کودکان فقیری بودند که وی آنها را خریداری کرده و تعلیم داده و دستهی کری را تشکیل داده بود. موج تیلیغات این فرقه از [[مسیحیت در چین|مسیحیت]] حتی به شهر چوانجو در سواحل شرقی [[چین]] نیز کشیده شد. در قرون وسطی شهر و بندر چوانجو ابر شهری بود که سیاحان و بازرگانان مسلمان ایرانی و عرب بازار و بندر این شهر را رسما در اختیار گرفته بودند. |
نسخهٔ ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۳۶
چنانچه ورود عیسویان نسطوری ایرانی به سرزمین چین را موج نخست ورود مسیحیت به این كشور به شمار بیاوریم، موج دوم مسیحیت را فرقهی راهبان سائل(درویش) فرانسیس در چین به راه انداختند. این فرقه نام رسمی فرقهی کاتولیک واعظان و مبلغان سیاری بود که از درون فرقهی فرانسیس به دست قدیس آسیسی(1226-1181 میلادی) که شهرتی اسطورهای داشت، به وجود آمدند. او یک شوالیهی ماجراجوی شجاع و مبلغی بیباک بود که بدون توسل به شمشیر در پی مسیحی کردن اعراب بادیهنشین مناطق بین سوریه و عربستان برآمد.
در قرن سیزدهم میلادی، درویش راهبان فرقهی فرانسیس بهعنوان سیاحان و مبلغان مذهبی، سر از دربار مغولان در قره قوروم آسیای مرکزی و سپس در سرزمین ماوراء بحار درآوردند. در این دوران پاپهای کلیساهای کاتولیک رومی امیدوار بودند بتوانند مغولها را علیه ترکان مسلمان باخود متحد کنند. اما این مبلغان سر از چین تحت سیطرهی مغولان درآوردند در حالی که در این سرزمین هنوز بقایای پیروان نسطوری بهصورت پراکنده حضور داشتند، اگرچه دیگر انگیزهی تبلیغ مسیحیت را از دست داده بودند. نخستین اسقف اعظم کاتولیک فرانسیسی به نام جان مونتوکوروینو((1307)John of Montecorvino)، از یک مسیر صعب العبور زمینی از اروپا عازم چین شد و در خانبالغ(پکن) اقامت گزید. گفته شده وی تا سال 1328 میلادی که فوت کرد توانست حدود 6000 نفر را در پکن غسل تعمید بدهد. ظاهرا، اکثریت مؤمنان کاتولیک را نسطوریان ترک تبار، بهویژه، رعایای شاهزادهی انگوتی بهنام جرج که پایتختش شهری بین مغولستان داخلی و خارجی بود، تشکیل میدادند. بقیهی گروندگان کودکان فقیری بودند که وی آنها را خریداری کرده و تعلیم داده و دستهی کری را تشکیل داده بود. موج تیلیغات این فرقه از مسیحیت حتی به شهر چوانجو در سواحل شرقی چین نیز کشیده شد. در قرون وسطی شهر و بندر چوانجو ابر شهری بود که سیاحان و بازرگانان مسلمان ایرانی و عرب بازار و بندر این شهر را رسما در اختیار گرفته بودند.
اما وقایعی که در این دوران رخ داد، باعث شد دوران تبلیغات مسیحیان فرانسیسی در چین حتی کوتاهتر از نسطوریان و تنها چهل سال دوام بیاورد و سرانجام با شکست مواجه شد. دلیل این عدم موفقیت یکی عدم توجه آنها به ادیان بومی چینی و مبارزهی علنی با بیخدایان چینی و دوم معطوف شدن تلاش آنها به طبقهی حاکم مغول و جمعیت خارجی مقیم چین بود. با از میان رفتن سلطهی مغولان در چین، مسیحیت نیز برای دومین بار از چین رخت بربست و در سال 1369 میلادی، آنان از پکن بیرون رانده شدند و تا آمدن یسوعیان نتوانستند مجددا به شهر بازگردند. بدین ترتیب چین شاهد دومین مرحله از محو مسیحیت از این کشور میشود[۱].