موسیقی دانان اسپانیایی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
====[[پابلو کاسالس]] (Pablo Casals)==== | ====[[پابلو کاسالس]] (Pablo Casals)==== | ||
[[پرونده:پابلو کاسالس.jpg|بندانگشتی|238x238پیکسل|پابلو کاسالس]]پابلو کاسالس یکی از بزرگترین آهنگسازان و نوازندگان ویولن سل قرن بیستم است. وی همچنین یکی از معترضین به حکومت دیکتاتوری ژنرال فرانکو نیز محسوب میشود. نام اصلی او پائو کاسالس دفیلو (Pau Casals I defillo) بود و در اِل بندرِی (El Vendrell) واقع در کاتالونیا در 29 دسامبر سال 1876 دیده به جهان گشود. پدر او نوازنده اُرگان در کلیسای محلی بود. کاسالس در چهار سالگی شروع به نواختن پیانو کرد، در پنج سالگی به گروه کُر کلیسا پیوست و یک سال بعد به ساخت آهنگ به همراه پدرش مشغول شد و در سن نه سالگی بر دو ساز ویولن و ارگان تسلط یافت. آشنایی و علاقه وی به ساز ویولن به زمانی که یازده سال بیشتر نداشت باز میگردد. پدر او دوست داشت تا پابلو نجاری بیاموزد و مادرش دوست داشت تا او در مدرسه موسیقی بارسلونا ثبت نام کند؛ ولی پابلو تنها علاقه اش نواختن ویولن سل برای خودش بود. از میان افرادی که بر کاسالس تاثیر گذاشتند، میتوان به آهنگساز اسپانیایی ایساک آلبنیث (Isaac Albeniz) اشاره کرد. وی پس از آنکه به نواختن پابلو گوش کرد، معرفی نامهای برای او نوشت تا نزد کنت گیلرمو دِ مورفی، منشی ملکه اسپانیا یعنی ماریا کریستین برود. در سال 1894 کاسالس به مادرید سفر کرد و کنسرتهایی برای ملکه و دربار به اجرا در آورد. او با برگزاری کنسرتهای تکنوازی در پاریس، به سال 1899 کار خود را توسعه داد. به سال 1890 کاسالس مجموعهای از باخ که برای ساز ویولن سل تنظیم شده بود را یافت. این موسیقیدان جوان 12 سال به تمرین قطعات این مجموعه پرداخت و بعد از آن در اجراهایی خیره کنندهای آنها را برای جهانیان به یادگار گذاشت. ماندگارترین اجراهایی که از او باقی مانده مربوط به اجرای همین قطعات است. کاسالس از اجرا در کشورهایی که معتقد بود حکومتهای آنها سرکوب گر هستند خودداری میکرد، از اینرو با وجود درخواست از اجرا در کشورهایی همچون ایتالیا، آلمان و شوروی، خودداری میکرد. پس از به قدرت رسیدن فرانکو در جنگهای داخلی کاسالس اعلام کرد که تا زمان حضور فرانکو هرگز به اسپانیا باز نخواهد گشت و در فرانسه زندگی کرد و تا سال 1946 هر از گاهی کنسرتهایی در آنجا برگزار میکرد. او همیشه بعد از اجراهایش، یک قطعه محلی مربوط به موسیقی منطقه کاتالونیا به نام آواز پرندگان (song of the bird)را اجرا میکرد. وی به پورتوریکو رفت و در آنجا مدرسه موسیقی خودش را تاسیس نمود. او همچنین از اجرا در کشورهایی که دیکتاتوری فرانکو را به رسمیت میشناختند، خودداری میکرد و تنها یک بار این عهد خود را شکست و آن هم اجرا در کاخ سفید برای رئیس جمهور جان اف کندی بود. کاسایس الهامات خود را از میان مردم میگرفت و آن را در نوای سازش و سکوتش منعکس میکرد. وی در 23کتبر 1973 در پورتوریکو در گذشت. از او در طول حیاتش اجراهای زیادی از آهنگسازان بزرگی همچون برامس، بتهوون، شومان، شوبرت،هایدن و مندلسون باقی مانده است. یکی از قطعات مشهوری که خودش نوشته، قطعه ال پسِبره (El pessebre) میباشد که آن را در سازمان ملل نیز اجرا کرده است.[xxxi] | [[پرونده:پابلو کاسالس.jpg|بندانگشتی|238x238پیکسل|پابلو کاسالس]]پابلو کاسالس یکی از بزرگترین آهنگسازان و نوازندگان ویولن سل قرن بیستم است. وی همچنین یکی از معترضین به حکومت دیکتاتوری ژنرال فرانکو نیز محسوب میشود. نام اصلی او پائو کاسالس دفیلو (Pau Casals I defillo) بود و در اِل بندرِی (El Vendrell) واقع در کاتالونیا در 29 دسامبر سال 1876 دیده به جهان گشود. پدر او نوازنده اُرگان در کلیسای محلی بود. کاسالس در چهار سالگی شروع به نواختن پیانو کرد، در پنج سالگی به گروه کُر کلیسا پیوست و یک سال بعد به ساخت آهنگ به همراه پدرش مشغول شد و در سن نه سالگی بر دو ساز ویولن و ارگان تسلط یافت. آشنایی و علاقه وی به ساز ویولن به زمانی که یازده سال بیشتر نداشت باز میگردد. پدر او دوست داشت تا پابلو نجاری بیاموزد و مادرش دوست داشت تا او در مدرسه موسیقی بارسلونا ثبت نام کند؛ ولی پابلو تنها علاقه اش نواختن ویولن سل برای خودش بود. از میان افرادی که بر کاسالس تاثیر گذاشتند، میتوان به آهنگساز اسپانیایی ایساک آلبنیث (Isaac Albeniz) اشاره کرد. وی پس از آنکه به نواختن پابلو گوش کرد، معرفی نامهای برای او نوشت تا نزد کنت گیلرمو دِ مورفی، منشی ملکه [[اسپانیا]] یعنی ماریا کریستین برود. در سال 1894 کاسالس به مادرید سفر کرد و کنسرتهایی برای ملکه و دربار به اجرا در آورد. او با برگزاری کنسرتهای تکنوازی در پاریس، به سال 1899 کار خود را توسعه داد. به سال 1890 کاسالس مجموعهای از باخ که برای ساز ویولن سل تنظیم شده بود را یافت. این موسیقیدان جوان 12 سال به تمرین قطعات این مجموعه پرداخت و بعد از آن در اجراهایی خیره کنندهای آنها را برای جهانیان به یادگار گذاشت. ماندگارترین اجراهایی که از او باقی مانده مربوط به اجرای همین قطعات است. کاسالس از اجرا در کشورهایی که معتقد بود حکومتهای آنها سرکوب گر هستند خودداری میکرد، از اینرو با وجود درخواست از اجرا در کشورهایی همچون ایتالیا، آلمان و شوروی، خودداری میکرد. پس از به قدرت رسیدن فرانکو در جنگهای داخلی کاسالس اعلام کرد که تا زمان حضور فرانکو هرگز به اسپانیا باز نخواهد گشت و در [[فرانسه]] زندگی کرد و تا سال 1946 هر از گاهی کنسرتهایی در آنجا برگزار میکرد. او همیشه بعد از اجراهایش، یک قطعه محلی مربوط به موسیقی منطقه کاتالونیا به نام آواز پرندگان (song of the bird)را اجرا میکرد. وی به پورتوریکو رفت و در آنجا مدرسه موسیقی خودش را تاسیس نمود. او همچنین از اجرا در کشورهایی که دیکتاتوری فرانکو را به رسمیت میشناختند، خودداری میکرد و تنها یک بار این عهد خود را شکست و آن هم اجرا در کاخ سفید برای رئیس جمهور جان اف کندی بود. کاسایس الهامات خود را از میان مردم میگرفت و آن را در نوای سازش و سکوتش منعکس میکرد. وی در 23کتبر 1973 در پورتوریکو در گذشت. از او در طول حیاتش اجراهای زیادی از آهنگسازان بزرگی همچون برامس، بتهوون، شومان، شوبرت،هایدن و مندلسون باقی مانده است. یکی از قطعات مشهوری که خودش نوشته، قطعه ال پسِبره (El pessebre) میباشد که آن را در سازمان ملل نیز اجرا کرده است.[xxxi] | ||
====پلاسیدو دومینگو (Placido domingo)==== | ====پلاسیدو دومینگو (Placido domingo)==== | ||
[[پرونده:پلاسیدو دومینگو.jpg|بندانگشتی|226x226پیکسل|پلاسیدو دومینگو]][[خوزه پلاسیدو دومینگو]] امبیل در 21 ژانویه 1914 در مادرید به دنیا آمد. پدر و مادر او خواننده بودند. در 1846 والدین او به یک کمپانی [[زارزوئلا]] (zarzuela) ( نوعی تئاتر اسپانیایی که در آن دیالوگها به صورت موزیکال و همین طور گفتاری معمولی اجرا میشوند.) پیوستند، به همین دلیل مجبور به سفر به مکزیکوسیتی و اقامت در آن شهر شدند. دومینگو شروع به یادگیری نواختن پیانو کرد و همین طور در کنسرواتوار ملی، به یادگیری رهبری ارکستر نیز پرداخت. وی در شانزده سالگی با یک دانشجوی پیانو آشنا شد و با او ازدواج کرد. سال 1957 در همان کمپانی که پدر و مادرش در آن مشغول بودند، به خوانندگی سبک باریتون (Baritone) (صدایی میانه، بین تنور و باس در صدای مردان) پرداخت و همین طور در تولید بانوی زیبای من، بدون وقفه 185 بار بر روی صحنه رفت. در سال 1959 برای اپرای ملی امتحان داد؛ وی قصد داشت تا در سبک باریتون به فعالیت بپردازد ولی از او خواسته شد تا قطعههایی در سبک تنور اجرا کند. به خوانندگان جوانِ تنور یاری برساند اجرای وی سبب شد تا به عنوان نقش دوم تنور انتخاب شود. همچنین برای کسب درآمد بیشتر، به نواختن پیانو در برنامههای تلویزیونی و کمپانیهای باله پرداخت. وی از سال 1960 شروع به اجرا در نقشهای اصلی کرد و به این ترتیب در مسیر ترقی و صعود قرار گرفت. در سال 1961 در شخصیتِ اصلی اپرای la Traviata در نقش آلفردو بازی کرد و همچنین اجرا در اپرای شهری دالاس را به عهده گرفت. به سال 1962 قراردادی شش ماهه با تئاتر ملی عبری منعقد کرد، اما این قرارداد سبب شد تا دو سال دیگر نیز در اسرائیل به اجرا بپردازد. او در این دو سال و نیم بیش از 280 اجرا را در دوازده نقش ایفا کرد. بعد از ترک اسرائیل در اپرای نیویورک استخدام شد و در چندین نسخه تلویزیونی اپراهای مختلف نیز حضور پیدا کرد. در دهه 1990 با اجراهای سه نفره موفقی به همراه لوچیانو پاواراتی و خوزه کارراس (Jose Carreras) به اوج قله موفقیت حرفهای خود رسید. در 1996 کارگردان هنری اپرای واشنگتون شد؛ این سمت را همچنین در 1998 برای اپرای لوس آنجلس نیز به دست آورد.[xxxii] دومینگو تاکنون بیش از 134 نقش مختلف را در بیش از 3500 اجرا بر عهده داشته که در تاریخ اپرا بی نظیر است. از او بیش از 100 اپرای کامل ضبط شده است. این موضوع به سبب انعطاف فوق العاده صدای اوست که میتوانست طیف وسیعی از نقشها را اجرا کند. قدرت بازیگری او نیز در موفقیت او تاثیر به سزایی دارد. او دوازده جایزه گرمیرا تاکنون به دست آورده و همینطور در بلوارهالیوود ستارهای را به خود اختصاص داده است.[xxxiii] از اجراهای به یاد ماندنی او میتوان به اجرای سه نفره او در افتتاحیه جام جهانی فوتبال 1990 در رم که در سال 1994 در لس آنجلس و 1998 در پاریس و 2002 در یوکوهاما نیز تکرار شد، اشاره کرد. همچنین اجرای او در سال 2001 در استادیوم یانکی برای یادبود از قربانیانِ حادثه تروریستی 11 سپتامبر نیز از دیگر اجراهای به یاد ماندنی زنده او به شمار میرود.[xxxiv] | [[پرونده:پلاسیدو دومینگو.jpg|بندانگشتی|226x226پیکسل|پلاسیدو دومینگو]][[خوزه پلاسیدو دومینگو]] امبیل در 21 ژانویه 1914 در مادرید به دنیا آمد. پدر و مادر او خواننده بودند. در 1846 والدین او به یک کمپانی [[زارزوئلا]] (zarzuela) ( نوعی تئاتر اسپانیایی که در آن دیالوگها به صورت موزیکال و همین طور گفتاری معمولی اجرا میشوند.) پیوستند، به همین دلیل مجبور به سفر به مکزیکوسیتی و اقامت در آن شهر شدند. دومینگو شروع به یادگیری نواختن پیانو کرد و همین طور در کنسرواتوار ملی، به یادگیری رهبری ارکستر نیز پرداخت. وی در شانزده سالگی با یک دانشجوی پیانو آشنا شد و با او ازدواج کرد. سال 1957 در همان کمپانی که پدر و مادرش در آن مشغول بودند، به خوانندگی سبک باریتون (Baritone) (صدایی میانه، بین تنور و باس در صدای مردان) پرداخت و همین طور در تولید بانوی زیبای من، بدون وقفه 185 بار بر روی صحنه رفت. در سال 1959 برای اپرای ملی امتحان داد؛ وی قصد داشت تا در سبک باریتون به فعالیت بپردازد ولی از او خواسته شد تا قطعههایی در سبک تنور اجرا کند. به خوانندگان جوانِ تنور یاری برساند اجرای وی سبب شد تا به عنوان نقش دوم تنور انتخاب شود. همچنین برای کسب درآمد بیشتر، به نواختن پیانو در برنامههای تلویزیونی و کمپانیهای باله پرداخت. وی از سال 1960 شروع به اجرا در نقشهای اصلی کرد و به این ترتیب در مسیر ترقی و صعود قرار گرفت. در سال 1961 در شخصیتِ اصلی اپرای la Traviata در نقش آلفردو بازی کرد و همچنین اجرا در اپرای شهری دالاس را به عهده گرفت. به سال 1962 قراردادی شش ماهه با تئاتر ملی عبری منعقد کرد، اما این قرارداد سبب شد تا دو سال دیگر نیز در اسرائیل به اجرا بپردازد. او در این دو سال و نیم بیش از 280 اجرا را در دوازده نقش ایفا کرد. بعد از ترک اسرائیل در اپرای نیویورک استخدام شد و در چندین نسخه تلویزیونی اپراهای مختلف نیز حضور پیدا کرد. در دهه 1990 با اجراهای سه نفره موفقی به همراه لوچیانو پاواراتی و خوزه کارراس (Jose Carreras) به اوج قله موفقیت حرفهای خود رسید. در 1996 کارگردان هنری اپرای واشنگتون شد؛ این سمت را همچنین در 1998 برای اپرای لوس آنجلس نیز به دست آورد.[xxxii] دومینگو تاکنون بیش از 134 نقش مختلف را در بیش از 3500 اجرا بر عهده داشته که در تاریخ اپرا بی نظیر است. از او بیش از 100 اپرای کامل ضبط شده است. این موضوع به سبب انعطاف فوق العاده صدای اوست که میتوانست طیف وسیعی از نقشها را اجرا کند. قدرت بازیگری او نیز در موفقیت او تاثیر به سزایی دارد. او دوازده جایزه گرمیرا تاکنون به دست آورده و همینطور در بلوارهالیوود ستارهای را به خود اختصاص داده است.[xxxiii] از اجراهای به یاد ماندنی او میتوان به اجرای سه نفره او در افتتاحیه جام جهانی فوتبال 1990 در رم که در سال 1994 در لس آنجلس و 1998 در [[پاریس]] و 2002 در یوکوهاما نیز تکرار شد، اشاره کرد. همچنین اجرای او در سال 2001 در استادیوم یانکی برای یادبود از قربانیانِ حادثه تروریستی 11 سپتامبر نیز از دیگر اجراهای به یاد ماندنی زنده او به شمار میرود.[xxxiv] | ||
====[[ویکتوریا د لوس آنخلس]] (Victoria de losangeles)==== | ====[[ویکتوریا د لوس آنخلس]] (Victoria de losangeles)==== | ||
[[پرونده:ویکتوریا د لوس آنخلس.jpg|بندانگشتی|ویکتوریا د لوس آنخلس]]ویکتوریا د لوس آنخلس لوپز گارسیا، در یکم نوامبر سال 1923 در بارسلونا متولد شد. زمانی که در مدرسه مشغول به تحصیل بود، نواختن پیانو و گیتار را آموخت و به تمرین آواز نیز پرداخت. بعد از آن برای تکمیل آموزشهای خود در خصوص پیانو و آواز، به کنسرواتوار دلیثه (delice) در بارسلونا پیوست. وی دورهای را که طی شش سال باید میگذراند، در سه سال سپری کرد و در سن هجده سالگی با نتایج بسیار عالی فارغالتحصیل شد. تحصیلات به او کمک کرد تا به بینش وسیعی در خصوص موسیقی عصر باروک و رنسانس دست یابد. او فعالیت حرفهای خود را در سال 1945 با اجرای نقش اصلی اپرای عروسی فیگارو آغاز کرد و اولین موفقیت بین المللی او پیروزی در رقابتهای بین المللی خوانندگی ژنو در سال 1947 بود. در 1949 اولین حضور خود را در اپرای پاریس تجربه کرد و طی دو سال، اجراهایی در سالزبورگ، لندن و ایالات متحده به انجام رساند. در 1951 در نیویورک مشغول بود و در 1952 در بوینس آیرس به ادامه فعالیت پرداخت و به یکی از محبوب ترین چهرههای اپرای [[آرژانتین]] بدل شد؛ و به علت همین تعلق خاطر، چندین بار تا سال 1979 به این کشور سفر کرد و به هنرنمایی پرداخت. بین سالهای 1950 تا 1956 چندین اجرا در میلان برگزار کرد. او نقش مارگارت را که بیشتر به خاطر آن در جهان معروف شده بود، در اکثر این کشورها اجرا کرد؛ و از اولین چهرههای اپرای اسپانیا به شمار میرود که از او اپرای کاملی ضبط شد. او نقشهای متفاوتی از جمله donna anna، manon، Nedda، Desdmona، Mimi و Violetta را در اپراهای مختلف به عهده گرفت. دهه 1950 و اوایل 1960 سالهای موفقیت ویکتوریا محسوب میشود. از اجراهای به یادماندنی او، اجرای زنده در سن شصت و هشت سالگی در مسابقات المپیک سال 92 بارسلونا را میتوان نام برد.او در 15 ژانویه سال 2005، بر اثر نارسایی قلبی در سن 81 سالگی، در بارسلونا درگذشت. حاصل قراردادی که با شرکت صفحه پرکنی emi در سال 1948 امضا کرد و به مدت سی سال به طول انجامید، ضبط 21 اپرای کامل و 25 قطعه انفرادی بود.[xxxv] | [[پرونده:ویکتوریا د لوس آنخلس.jpg|بندانگشتی|ویکتوریا د لوس آنخلس]]ویکتوریا د لوس آنخلس لوپز گارسیا، در یکم نوامبر سال 1923 در بارسلونا متولد شد. زمانی که در مدرسه مشغول به تحصیل بود، نواختن پیانو و گیتار را آموخت و به تمرین آواز نیز پرداخت. بعد از آن برای تکمیل آموزشهای خود در خصوص پیانو و آواز، به کنسرواتوار دلیثه (delice) در بارسلونا پیوست. وی دورهای را که طی شش سال باید میگذراند، در سه سال سپری کرد و در سن هجده سالگی با نتایج بسیار عالی فارغالتحصیل شد. تحصیلات به او کمک کرد تا به بینش وسیعی در خصوص موسیقی عصر باروک و رنسانس دست یابد. او فعالیت حرفهای خود را در سال 1945 با اجرای نقش اصلی اپرای عروسی فیگارو آغاز کرد و اولین موفقیت بین المللی او پیروزی در رقابتهای بین المللی خوانندگی ژنو در سال 1947 بود. در 1949 اولین حضور خود را در اپرای پاریس تجربه کرد و طی دو سال، اجراهایی در سالزبورگ، لندن و [[ایالات متحده]] به انجام رساند. در 1951 در نیویورک مشغول بود و در 1952 در بوینس آیرس به ادامه فعالیت پرداخت و به یکی از محبوب ترین چهرههای اپرای [[آرژانتین]] بدل شد؛ و به علت همین تعلق خاطر، چندین بار تا سال 1979 به این کشور سفر کرد و به هنرنمایی پرداخت. بین سالهای 1950 تا 1956 چندین اجرا در میلان برگزار کرد. او نقش مارگارت را که بیشتر به خاطر آن در جهان معروف شده بود، در اکثر این کشورها اجرا کرد؛ و از اولین چهرههای اپرای اسپانیا به شمار میرود که از او اپرای کاملی ضبط شد. او نقشهای متفاوتی از جمله donna anna، manon، Nedda، Desdmona، Mimi و Violetta را در اپراهای مختلف به عهده گرفت. دهه 1950 و اوایل 1960 سالهای موفقیت ویکتوریا محسوب میشود. از اجراهای به یادماندنی او، اجرای زنده در سن شصت و هشت سالگی در مسابقات المپیک سال 92 بارسلونا را میتوان نام برد.او در 15 ژانویه سال 2005، بر اثر نارسایی قلبی در سن 81 سالگی، در بارسلونا درگذشت. حاصل قراردادی که با شرکت صفحه پرکنی emi در سال 1948 امضا کرد و به مدت سی سال به طول انجامید، ضبط 21 اپرای کامل و 25 قطعه انفرادی بود.[xxxv] | ||
====[[لا نینا د لوس پینس]] (La Nina de los peines)==== | ====[[لا نینا د لوس پینس]] (La Nina de los peines)==== | ||
[[پرونده:لا نینا د لوس پینس.jpg|بندانگشتی|لا نینا د لوس پینس]]پاستورا پاوون کروز (Pastora pavon cruz) معروف به لانینا دِلوس پینِس، در 10 فوریه 1890 در سویل متولد شد. او معروف ترین خواننده سبک فلامینکو جهان و اسپانیا در قرن بیستم محسوب میشود. این سبک در خانواده او کاملا ریشه دار بود. آرتور و توماس، دو برادر او خوانندگان فلامینکو بودند و برادرزاده او نیز که اسمش آرتورو بود، اولین نوازنده پیانو به سبک فلامینکو محسوب میشود. او خوانندگی در بین مردم را از سن هشت سالگی آغاز کرد و از این رو در کافههای مختلفی به اجرای برنامه پرداخت. نام مستعاری نیز که به آن معروف شد و هیچ وقت هم آن را نمیپسندید، از یکی از ترانههایی که در این کافهها، در مادرید میخواند، برای او باقی ماند که به معنای دختر شانههاست. | [[پرونده:لا نینا د لوس پینس.jpg|بندانگشتی|لا نینا د لوس پینس]]پاستورا پاوون کروز (Pastora pavon cruz) معروف به لانینا دِلوس پینِس، در 10 فوریه 1890 در سویل متولد شد. او معروف ترین خواننده سبک فلامینکو جهان و اسپانیا در قرن بیستم محسوب میشود. این سبک در خانواده او کاملا ریشه دار بود. آرتور و توماس، دو برادر او خوانندگان فلامینکو بودند و برادرزاده او نیز که اسمش آرتورو بود، اولین نوازنده پیانو به سبک فلامینکو محسوب میشود. او خوانندگی در بین مردم را از سن هشت سالگی آغاز کرد و از این رو در کافههای مختلفی به اجرای برنامه پرداخت. نام مستعاری نیز که به آن معروف شد و هیچ وقت هم آن را نمیپسندید، از یکی از ترانههایی که در این کافهها، در مادرید میخواند، برای او باقی ماند که به معنای دختر شانههاست. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
Mis peines son de canela | Mis peines son de canela | ||
او هیچ وقت خواندن و نوشتن را نیاموخت. خانوادهی او در مضیقه شدید مالی بودند و بنابراین او از هشت سالگی به طور مستمر به کار خوانندگی مشغول بود. بعد از سویل، وی خوانندگی را در مادرید و بیلبائو ادامه داد. در بیلبائو به خاطر سن کمش اجازه نداشت تا در محلهای عمومیآواز بخواند؛ بنابراین مدتی را به عنوان مدل، نزد ایگناسیو زولوآگا (Ignacio zuloaga) نقاش کار کرد. بعد از بازگشت به آندُلس، برنامههایی را در رستورانهاو کافههای شهرهای خِرِز (Jerez)، سویل و مالاگا اجرا کرد. در 1910 برای اولین بار صدای او ضبط شد و در سال 1920، تئاتر رومئا وی را با حقوق بالایی به استخدام خود درآورد. از این زمان به بعد، او تورهای بسیاری را در سراسر اسپانیا برگزار کرد. وی در طول فعالیتش اجراهای مشترکی با خوانندگان عصر طلایی فلامینکو اسپانیا مانند آنتونیو چاکن (Antonio chacon)، مانوئل توره (Manuel torre)، فرانسیسکو لما (Francisco lema) و فریخونس (frijones) برگزار کرد. او در سال 1922 ملاقاتی با فدریکو گارسیا لورکا انجام داد و لورکا یازده سال بعد سخنرانی به افتخار او ترتیب داد و از صدای او به عنوان نوایی استثنایی یاد کرد. بعد از وقفهای در جنگهای داخلی، دوباره به صحنه بازگشت و اجراهای زیادی را با بزرگانی همچون کونچا پیکر (Concha piquer) انجام داد. سپس چند سالی از کار خود فاصله گرفت و بعد از آن با اجرای چند تور، تحسین منتقدان را برانگیخت؛ کمیبعد به طور ناگهانی خود را بازنشسته کرد و تنها هر از گاهی، به طور پراکنده به روی صحنه حاضر میشد، اما در سه سال پایانی عمرش به طور کامل خوانندگی را کنار گذاشت. و در نهایت در 26 نوامبر 1969 درگذشت. آثار او انقلابی در موسیقی فلامینکوی اسپانیا محسوب میشود، چرا که توانسته ارتباطی بین سنتهای اسپانیا و دنیای مدرن حال حاضر آن برقرار کند. ریکاردو مولینا، فلامنکوشناس اسپانیایی در مقالهای گفته است که اهمیت پاستورا برای موسیقی فلامنکو، همانند اهمیت باخ برای موسیقی کلاسیک است<ref>فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref>.[xxxvi] | او هیچ وقت خواندن و نوشتن را نیاموخت. خانوادهی او در مضیقه شدید [[مالی]] بودند و بنابراین او از هشت سالگی به طور مستمر به کار خوانندگی مشغول بود. بعد از سویل، وی خوانندگی را در مادرید و بیلبائو ادامه داد. در بیلبائو به خاطر سن کمش اجازه نداشت تا در محلهای عمومیآواز بخواند؛ بنابراین مدتی را به عنوان مدل، نزد ایگناسیو زولوآگا (Ignacio zuloaga) نقاش کار کرد. بعد از بازگشت به آندُلس، برنامههایی را در رستورانهاو کافههای شهرهای خِرِز (Jerez)، سویل و مالاگا اجرا کرد. در 1910 برای اولین بار صدای او ضبط شد و در سال 1920، تئاتر رومئا وی را با حقوق بالایی به استخدام خود درآورد. از این زمان به بعد، او تورهای بسیاری را در سراسر اسپانیا برگزار کرد. وی در طول فعالیتش اجراهای مشترکی با خوانندگان عصر طلایی فلامینکو اسپانیا مانند آنتونیو چاکن (Antonio chacon)، مانوئل توره (Manuel torre)، فرانسیسکو لما (Francisco lema) و فریخونس (frijones) برگزار کرد. او در سال 1922 ملاقاتی با [[فدریکو گارسیا لورکا]] انجام داد و لورکا یازده سال بعد سخنرانی به افتخار او ترتیب داد و از صدای او به عنوان نوایی استثنایی یاد کرد. بعد از وقفهای در جنگهای داخلی، دوباره به صحنه بازگشت و اجراهای زیادی را با بزرگانی همچون کونچا پیکر (Concha piquer) انجام داد. سپس چند سالی از کار خود فاصله گرفت و بعد از آن با اجرای چند تور، تحسین منتقدان را برانگیخت؛ کمیبعد به طور ناگهانی خود را بازنشسته کرد و تنها هر از گاهی، به طور پراکنده به روی صحنه حاضر میشد، اما در سه سال پایانی عمرش به طور کامل خوانندگی را کنار گذاشت. و در نهایت در 26 نوامبر 1969 درگذشت. آثار او انقلابی در موسیقی فلامینکوی اسپانیا محسوب میشود، چرا که توانسته ارتباطی بین سنتهای اسپانیا و دنیای مدرن حال حاضر آن برقرار کند. ریکاردو مولینا، فلامنکوشناس اسپانیایی در مقالهای گفته است که اهمیت پاستورا برای موسیقی فلامنکو، همانند اهمیت باخ برای موسیقی کلاسیک است<ref>فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)</ref>.[xxxvi] | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == |
نسخهٔ ۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۱
پابلو کاسالس (Pablo Casals)
پابلو کاسالس یکی از بزرگترین آهنگسازان و نوازندگان ویولن سل قرن بیستم است. وی همچنین یکی از معترضین به حکومت دیکتاتوری ژنرال فرانکو نیز محسوب میشود. نام اصلی او پائو کاسالس دفیلو (Pau Casals I defillo) بود و در اِل بندرِی (El Vendrell) واقع در کاتالونیا در 29 دسامبر سال 1876 دیده به جهان گشود. پدر او نوازنده اُرگان در کلیسای محلی بود. کاسالس در چهار سالگی شروع به نواختن پیانو کرد، در پنج سالگی به گروه کُر کلیسا پیوست و یک سال بعد به ساخت آهنگ به همراه پدرش مشغول شد و در سن نه سالگی بر دو ساز ویولن و ارگان تسلط یافت. آشنایی و علاقه وی به ساز ویولن به زمانی که یازده سال بیشتر نداشت باز میگردد. پدر او دوست داشت تا پابلو نجاری بیاموزد و مادرش دوست داشت تا او در مدرسه موسیقی بارسلونا ثبت نام کند؛ ولی پابلو تنها علاقه اش نواختن ویولن سل برای خودش بود. از میان افرادی که بر کاسالس تاثیر گذاشتند، میتوان به آهنگساز اسپانیایی ایساک آلبنیث (Isaac Albeniz) اشاره کرد. وی پس از آنکه به نواختن پابلو گوش کرد، معرفی نامهای برای او نوشت تا نزد کنت گیلرمو دِ مورفی، منشی ملکه اسپانیا یعنی ماریا کریستین برود. در سال 1894 کاسالس به مادرید سفر کرد و کنسرتهایی برای ملکه و دربار به اجرا در آورد. او با برگزاری کنسرتهای تکنوازی در پاریس، به سال 1899 کار خود را توسعه داد. به سال 1890 کاسالس مجموعهای از باخ که برای ساز ویولن سل تنظیم شده بود را یافت. این موسیقیدان جوان 12 سال به تمرین قطعات این مجموعه پرداخت و بعد از آن در اجراهایی خیره کنندهای آنها را برای جهانیان به یادگار گذاشت. ماندگارترین اجراهایی که از او باقی مانده مربوط به اجرای همین قطعات است. کاسالس از اجرا در کشورهایی که معتقد بود حکومتهای آنها سرکوب گر هستند خودداری میکرد، از اینرو با وجود درخواست از اجرا در کشورهایی همچون ایتالیا، آلمان و شوروی، خودداری میکرد. پس از به قدرت رسیدن فرانکو در جنگهای داخلی کاسالس اعلام کرد که تا زمان حضور فرانکو هرگز به اسپانیا باز نخواهد گشت و در فرانسه زندگی کرد و تا سال 1946 هر از گاهی کنسرتهایی در آنجا برگزار میکرد. او همیشه بعد از اجراهایش، یک قطعه محلی مربوط به موسیقی منطقه کاتالونیا به نام آواز پرندگان (song of the bird)را اجرا میکرد. وی به پورتوریکو رفت و در آنجا مدرسه موسیقی خودش را تاسیس نمود. او همچنین از اجرا در کشورهایی که دیکتاتوری فرانکو را به رسمیت میشناختند، خودداری میکرد و تنها یک بار این عهد خود را شکست و آن هم اجرا در کاخ سفید برای رئیس جمهور جان اف کندی بود. کاسایس الهامات خود را از میان مردم میگرفت و آن را در نوای سازش و سکوتش منعکس میکرد. وی در 23کتبر 1973 در پورتوریکو در گذشت. از او در طول حیاتش اجراهای زیادی از آهنگسازان بزرگی همچون برامس، بتهوون، شومان، شوبرت،هایدن و مندلسون باقی مانده است. یکی از قطعات مشهوری که خودش نوشته، قطعه ال پسِبره (El pessebre) میباشد که آن را در سازمان ملل نیز اجرا کرده است.[xxxi]
پلاسیدو دومینگو (Placido domingo)
خوزه پلاسیدو دومینگو امبیل در 21 ژانویه 1914 در مادرید به دنیا آمد. پدر و مادر او خواننده بودند. در 1846 والدین او به یک کمپانی زارزوئلا (zarzuela) ( نوعی تئاتر اسپانیایی که در آن دیالوگها به صورت موزیکال و همین طور گفتاری معمولی اجرا میشوند.) پیوستند، به همین دلیل مجبور به سفر به مکزیکوسیتی و اقامت در آن شهر شدند. دومینگو شروع به یادگیری نواختن پیانو کرد و همین طور در کنسرواتوار ملی، به یادگیری رهبری ارکستر نیز پرداخت. وی در شانزده سالگی با یک دانشجوی پیانو آشنا شد و با او ازدواج کرد. سال 1957 در همان کمپانی که پدر و مادرش در آن مشغول بودند، به خوانندگی سبک باریتون (Baritone) (صدایی میانه، بین تنور و باس در صدای مردان) پرداخت و همین طور در تولید بانوی زیبای من، بدون وقفه 185 بار بر روی صحنه رفت. در سال 1959 برای اپرای ملی امتحان داد؛ وی قصد داشت تا در سبک باریتون به فعالیت بپردازد ولی از او خواسته شد تا قطعههایی در سبک تنور اجرا کند. به خوانندگان جوانِ تنور یاری برساند اجرای وی سبب شد تا به عنوان نقش دوم تنور انتخاب شود. همچنین برای کسب درآمد بیشتر، به نواختن پیانو در برنامههای تلویزیونی و کمپانیهای باله پرداخت. وی از سال 1960 شروع به اجرا در نقشهای اصلی کرد و به این ترتیب در مسیر ترقی و صعود قرار گرفت. در سال 1961 در شخصیتِ اصلی اپرای la Traviata در نقش آلفردو بازی کرد و همچنین اجرا در اپرای شهری دالاس را به عهده گرفت. به سال 1962 قراردادی شش ماهه با تئاتر ملی عبری منعقد کرد، اما این قرارداد سبب شد تا دو سال دیگر نیز در اسرائیل به اجرا بپردازد. او در این دو سال و نیم بیش از 280 اجرا را در دوازده نقش ایفا کرد. بعد از ترک اسرائیل در اپرای نیویورک استخدام شد و در چندین نسخه تلویزیونی اپراهای مختلف نیز حضور پیدا کرد. در دهه 1990 با اجراهای سه نفره موفقی به همراه لوچیانو پاواراتی و خوزه کارراس (Jose Carreras) به اوج قله موفقیت حرفهای خود رسید. در 1996 کارگردان هنری اپرای واشنگتون شد؛ این سمت را همچنین در 1998 برای اپرای لوس آنجلس نیز به دست آورد.[xxxii] دومینگو تاکنون بیش از 134 نقش مختلف را در بیش از 3500 اجرا بر عهده داشته که در تاریخ اپرا بی نظیر است. از او بیش از 100 اپرای کامل ضبط شده است. این موضوع به سبب انعطاف فوق العاده صدای اوست که میتوانست طیف وسیعی از نقشها را اجرا کند. قدرت بازیگری او نیز در موفقیت او تاثیر به سزایی دارد. او دوازده جایزه گرمیرا تاکنون به دست آورده و همینطور در بلوارهالیوود ستارهای را به خود اختصاص داده است.[xxxiii] از اجراهای به یاد ماندنی او میتوان به اجرای سه نفره او در افتتاحیه جام جهانی فوتبال 1990 در رم که در سال 1994 در لس آنجلس و 1998 در پاریس و 2002 در یوکوهاما نیز تکرار شد، اشاره کرد. همچنین اجرای او در سال 2001 در استادیوم یانکی برای یادبود از قربانیانِ حادثه تروریستی 11 سپتامبر نیز از دیگر اجراهای به یاد ماندنی زنده او به شمار میرود.[xxxiv]
ویکتوریا د لوس آنخلس (Victoria de losangeles)
ویکتوریا د لوس آنخلس لوپز گارسیا، در یکم نوامبر سال 1923 در بارسلونا متولد شد. زمانی که در مدرسه مشغول به تحصیل بود، نواختن پیانو و گیتار را آموخت و به تمرین آواز نیز پرداخت. بعد از آن برای تکمیل آموزشهای خود در خصوص پیانو و آواز، به کنسرواتوار دلیثه (delice) در بارسلونا پیوست. وی دورهای را که طی شش سال باید میگذراند، در سه سال سپری کرد و در سن هجده سالگی با نتایج بسیار عالی فارغالتحصیل شد. تحصیلات به او کمک کرد تا به بینش وسیعی در خصوص موسیقی عصر باروک و رنسانس دست یابد. او فعالیت حرفهای خود را در سال 1945 با اجرای نقش اصلی اپرای عروسی فیگارو آغاز کرد و اولین موفقیت بین المللی او پیروزی در رقابتهای بین المللی خوانندگی ژنو در سال 1947 بود. در 1949 اولین حضور خود را در اپرای پاریس تجربه کرد و طی دو سال، اجراهایی در سالزبورگ، لندن و ایالات متحده به انجام رساند. در 1951 در نیویورک مشغول بود و در 1952 در بوینس آیرس به ادامه فعالیت پرداخت و به یکی از محبوب ترین چهرههای اپرای آرژانتین بدل شد؛ و به علت همین تعلق خاطر، چندین بار تا سال 1979 به این کشور سفر کرد و به هنرنمایی پرداخت. بین سالهای 1950 تا 1956 چندین اجرا در میلان برگزار کرد. او نقش مارگارت را که بیشتر به خاطر آن در جهان معروف شده بود، در اکثر این کشورها اجرا کرد؛ و از اولین چهرههای اپرای اسپانیا به شمار میرود که از او اپرای کاملی ضبط شد. او نقشهای متفاوتی از جمله donna anna، manon، Nedda، Desdmona، Mimi و Violetta را در اپراهای مختلف به عهده گرفت. دهه 1950 و اوایل 1960 سالهای موفقیت ویکتوریا محسوب میشود. از اجراهای به یادماندنی او، اجرای زنده در سن شصت و هشت سالگی در مسابقات المپیک سال 92 بارسلونا را میتوان نام برد.او در 15 ژانویه سال 2005، بر اثر نارسایی قلبی در سن 81 سالگی، در بارسلونا درگذشت. حاصل قراردادی که با شرکت صفحه پرکنی emi در سال 1948 امضا کرد و به مدت سی سال به طول انجامید، ضبط 21 اپرای کامل و 25 قطعه انفرادی بود.[xxxv]
لا نینا د لوس پینس (La Nina de los peines)
پاستورا پاوون کروز (Pastora pavon cruz) معروف به لانینا دِلوس پینِس، در 10 فوریه 1890 در سویل متولد شد. او معروف ترین خواننده سبک فلامینکو جهان و اسپانیا در قرن بیستم محسوب میشود. این سبک در خانواده او کاملا ریشه دار بود. آرتور و توماس، دو برادر او خوانندگان فلامینکو بودند و برادرزاده او نیز که اسمش آرتورو بود، اولین نوازنده پیانو به سبک فلامینکو محسوب میشود. او خوانندگی در بین مردم را از سن هشت سالگی آغاز کرد و از این رو در کافههای مختلفی به اجرای برنامه پرداخت. نام مستعاری نیز که به آن معروف شد و هیچ وقت هم آن را نمیپسندید، از یکی از ترانههایی که در این کافهها، در مادرید میخواند، برای او باقی ماند که به معنای دختر شانههاست.
Peinate tu con mis peines
Mis peines son de canela
او هیچ وقت خواندن و نوشتن را نیاموخت. خانوادهی او در مضیقه شدید مالی بودند و بنابراین او از هشت سالگی به طور مستمر به کار خوانندگی مشغول بود. بعد از سویل، وی خوانندگی را در مادرید و بیلبائو ادامه داد. در بیلبائو به خاطر سن کمش اجازه نداشت تا در محلهای عمومیآواز بخواند؛ بنابراین مدتی را به عنوان مدل، نزد ایگناسیو زولوآگا (Ignacio zuloaga) نقاش کار کرد. بعد از بازگشت به آندُلس، برنامههایی را در رستورانهاو کافههای شهرهای خِرِز (Jerez)، سویل و مالاگا اجرا کرد. در 1910 برای اولین بار صدای او ضبط شد و در سال 1920، تئاتر رومئا وی را با حقوق بالایی به استخدام خود درآورد. از این زمان به بعد، او تورهای بسیاری را در سراسر اسپانیا برگزار کرد. وی در طول فعالیتش اجراهای مشترکی با خوانندگان عصر طلایی فلامینکو اسپانیا مانند آنتونیو چاکن (Antonio chacon)، مانوئل توره (Manuel torre)، فرانسیسکو لما (Francisco lema) و فریخونس (frijones) برگزار کرد. او در سال 1922 ملاقاتی با فدریکو گارسیا لورکا انجام داد و لورکا یازده سال بعد سخنرانی به افتخار او ترتیب داد و از صدای او به عنوان نوایی استثنایی یاد کرد. بعد از وقفهای در جنگهای داخلی، دوباره به صحنه بازگشت و اجراهای زیادی را با بزرگانی همچون کونچا پیکر (Concha piquer) انجام داد. سپس چند سالی از کار خود فاصله گرفت و بعد از آن با اجرای چند تور، تحسین منتقدان را برانگیخت؛ کمیبعد به طور ناگهانی خود را بازنشسته کرد و تنها هر از گاهی، به طور پراکنده به روی صحنه حاضر میشد، اما در سه سال پایانی عمرش به طور کامل خوانندگی را کنار گذاشت. و در نهایت در 26 نوامبر 1969 درگذشت. آثار او انقلابی در موسیقی فلامینکوی اسپانیا محسوب میشود، چرا که توانسته ارتباطی بین سنتهای اسپانیا و دنیای مدرن حال حاضر آن برقرار کند. ریکاردو مولینا، فلامنکوشناس اسپانیایی در مقالهای گفته است که اهمیت پاستورا برای موسیقی فلامنکو، همانند اهمیت باخ برای موسیقی کلاسیک است[۱].[xxxvi]
نیز نگاه کنید به
مشاهیر موسیقیدان آرژانتینی؛ مشاهیر موسیقیدان روسی
پاورقی
[xxxi] http://www.notablebiographies.com/Ca-Ch/Casals-Pablo.html
[xxxii] http://www.notablebiographies.com/De-Du/Domingo-Placido.html
[xxxiii] http://www.placidodomingo.com/inhalt.php?id=848&menu_level=1&id_mnu=848&id_kunden=196
[xxxiv] http://en.wikipedia.org/wiki/Pl%C3%A1cido_Domingo
[xxxv] http://www.allmusic.com/artist/victoria-de-los-angeles-q37457
[xxxvi] http://en.wikipedia.org/wiki/La_Ni%C3%B1a_de_los_Peines
کتابشناسی
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)