سیاست حاکمان چینگ در برخورد با اقلیت ها: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
سلسله ها و امپراتوران پیش از دودمان چینگ(←[[سلسله چینگ]])(غیر از دوران کوتاه مدت [[سلسله یوان]])، همگی از نژاد چینی اکثریت خَن بودند. این سلسله ها، همگی از یک قوم و نژاد بوده و در واقع، تغییر و تحولات و جابه جاییهای قدرت در درون سیستم فرهنگ سنتی [[چین]] صورت میگرفت. لذا، آمد و رفت هر سلسله ای، صرفا یک تغییر و تحول سیاسی به شمار میرفت و نه مردم و نه هیچ سلسله و امپراتوری، نگران وضعیت ادامه و استمرار فرهنگ پایدار سنتی، ارزشها و نُرمهای پذیرفته شدهی حاکم برجامعه، تمدن دیرپای چینی که کاملا بر اندیشههای کنفوسیوسی و تائویی مبتنی بود، نبودند. بنابراین، هرگز از اقلیتها و خرده فرهنگهای نژادهای گوناگونی که در چین زندگی میکردند خوف و هراسی نداشته و آنها را در مقایسه با فرهنگ و تمدن چینی خود، جوامعی عقب افتاده، وحشی و بربر، و غیر متمدن میپنداشتند. اقلیتهای قومی و نژادی نیز همیشه خود را وامدار [[فرهنگ چینی]] دانسته و هرگز یارای برابری و ابراز وجود در برابر غول [[فرهنگ چینی]] نداشتند. اما این شرایط در خصوص حاکمان امپراتوری چینگ، کاملا برعکس بود. آنها خود را نه تنها در برابر اکثریت نژاد خَن و فرهنگ درخشان آنان ضعیف و آسیب پذیر میپنداشتند، بلکه در مقایسه با سایر اقلیتها، احساس حقارت نموده و از سوی آنان هم بر ادامهی حکومت خود بیمناک شدند. براین اساس، حاکمان منچو، برای جبران این ضعف و احساس ناخوشایند حقارت، سیاست کلی خود را بر پایهی تبعیض، تطمیع، تضعیف، اختلاف اندازی میان اقوام مختلف، تحت فشار گذاشتن آنها، جذب و همسان سازی خرده فرهنگها و اقلیتهای قومی با جریان اصلی جامعه و [[فرهنگ چینی|فرهنگ چین]] و در نهایت برخورد شدید با کسانی که در برابر حاکمیت آنان ایستادگی کنند استوار ساختند. این سیاست، به ویژه در عصر حاکمیت دو امپراتور نخست [[سلسله چینگ]] به نامهای یونگ جِنگ(1735-1723 م.) و چی یِن لونگ(1795-1736 م.)، به مورد اجرا گذاشته شد. در این دوران، علیرغم سختگیریهای حکام محلی منچو علیه مسلمانان و تهیه و ارسال گزارشهای مفصلی به دربار مبنی بر این که مسلمانان گروهی یاغی، افراطی، مخل نظم اجتماعی، مخالف فرهنگ سنتی چین، و افرادی فرقه گرا و مشکوک هستند، امپراتوران مذکور به شدت از فرهنگ و اعتقادات مسلمانان دفاع کرده و تهیه کنندگان اینگونه گزارشها را ملامت و آنها را متهم به عدم شناخت مسلمانان می کردند<ref>'''ایزرائیلی، رافائل(1368)، ترجمه ی حسن تقی زاده طوسی، مسلمانان چینی رویارویی دو فرهنگ، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی.'''</ref> | |||
به هرحال، برخلاف انتظار مجریان سیاست(تفرقه بینداز و حکومت کن) دربار چینگ، جامعهی مسلمانان، نه در جامعهی چین جذب شدند، نه بر حاکمیت اقلیت منچو گردن نهادند، و نه از فرهنگ و هویت دینی خود دست برداشتند، بلکه در واکنش به این همه نابرابری و تبعیض، و تضییقات روا داشته شده توسط حاکمان محلی منچو، راه چاره را در افزایش خود آگاهی، تقویت روح انسجام و همبستگی، تأکید بر هویت دینی و فرهنگی و سرانجام رویارویی و ستیز با دربار چینگ و استقلال طلبی و تشکیل کشوری مستقل و اسلامی دیده و در مناطق مختلف، سر به شورش برداشتند. | به هرحال، برخلاف انتظار مجریان سیاست(تفرقه بینداز و حکومت کن) دربار چینگ، جامعهی مسلمانان، نه در جامعهی چین جذب شدند، نه بر حاکمیت اقلیت منچو گردن نهادند، و نه از فرهنگ و هویت دینی خود دست برداشتند، بلکه در واکنش به این همه نابرابری و تبعیض، و تضییقات روا داشته شده توسط حاکمان محلی منچو، راه چاره را در افزایش خود آگاهی، تقویت روح انسجام و همبستگی، تأکید بر هویت دینی و فرهنگی و سرانجام رویارویی و ستیز با دربار چینگ و استقلال طلبی و تشکیل کشوری مستقل و اسلامی دیده و در مناطق مختلف، سر به شورش برداشتند. | ||
نیز نگاه کنید به [[شخصیت های مهم و تاثیرگذار مسلمان در چین]]؛ [[سلسله چینگ، عصر نابردباری چینی ها و رویارویی و قیام مسلمانان]]؛ [[شخصیت های مسلمان دوران سلسلهی چينگ]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == |
نسخهٔ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۴۷
سلسله ها و امپراتوران پیش از دودمان چینگ(←سلسله چینگ)(غیر از دوران کوتاه مدت سلسله یوان)، همگی از نژاد چینی اکثریت خَن بودند. این سلسله ها، همگی از یک قوم و نژاد بوده و در واقع، تغییر و تحولات و جابه جاییهای قدرت در درون سیستم فرهنگ سنتی چین صورت میگرفت. لذا، آمد و رفت هر سلسله ای، صرفا یک تغییر و تحول سیاسی به شمار میرفت و نه مردم و نه هیچ سلسله و امپراتوری، نگران وضعیت ادامه و استمرار فرهنگ پایدار سنتی، ارزشها و نُرمهای پذیرفته شدهی حاکم برجامعه، تمدن دیرپای چینی که کاملا بر اندیشههای کنفوسیوسی و تائویی مبتنی بود، نبودند. بنابراین، هرگز از اقلیتها و خرده فرهنگهای نژادهای گوناگونی که در چین زندگی میکردند خوف و هراسی نداشته و آنها را در مقایسه با فرهنگ و تمدن چینی خود، جوامعی عقب افتاده، وحشی و بربر، و غیر متمدن میپنداشتند. اقلیتهای قومی و نژادی نیز همیشه خود را وامدار فرهنگ چینی دانسته و هرگز یارای برابری و ابراز وجود در برابر غول فرهنگ چینی نداشتند. اما این شرایط در خصوص حاکمان امپراتوری چینگ، کاملا برعکس بود. آنها خود را نه تنها در برابر اکثریت نژاد خَن و فرهنگ درخشان آنان ضعیف و آسیب پذیر میپنداشتند، بلکه در مقایسه با سایر اقلیتها، احساس حقارت نموده و از سوی آنان هم بر ادامهی حکومت خود بیمناک شدند. براین اساس، حاکمان منچو، برای جبران این ضعف و احساس ناخوشایند حقارت، سیاست کلی خود را بر پایهی تبعیض، تطمیع، تضعیف، اختلاف اندازی میان اقوام مختلف، تحت فشار گذاشتن آنها، جذب و همسان سازی خرده فرهنگها و اقلیتهای قومی با جریان اصلی جامعه و فرهنگ چین و در نهایت برخورد شدید با کسانی که در برابر حاکمیت آنان ایستادگی کنند استوار ساختند. این سیاست، به ویژه در عصر حاکمیت دو امپراتور نخست سلسله چینگ به نامهای یونگ جِنگ(1735-1723 م.) و چی یِن لونگ(1795-1736 م.)، به مورد اجرا گذاشته شد. در این دوران، علیرغم سختگیریهای حکام محلی منچو علیه مسلمانان و تهیه و ارسال گزارشهای مفصلی به دربار مبنی بر این که مسلمانان گروهی یاغی، افراطی، مخل نظم اجتماعی، مخالف فرهنگ سنتی چین، و افرادی فرقه گرا و مشکوک هستند، امپراتوران مذکور به شدت از فرهنگ و اعتقادات مسلمانان دفاع کرده و تهیه کنندگان اینگونه گزارشها را ملامت و آنها را متهم به عدم شناخت مسلمانان می کردند[۱]
به هرحال، برخلاف انتظار مجریان سیاست(تفرقه بینداز و حکومت کن) دربار چینگ، جامعهی مسلمانان، نه در جامعهی چین جذب شدند، نه بر حاکمیت اقلیت منچو گردن نهادند، و نه از فرهنگ و هویت دینی خود دست برداشتند، بلکه در واکنش به این همه نابرابری و تبعیض، و تضییقات روا داشته شده توسط حاکمان محلی منچو، راه چاره را در افزایش خود آگاهی، تقویت روح انسجام و همبستگی، تأکید بر هویت دینی و فرهنگی و سرانجام رویارویی و ستیز با دربار چینگ و استقلال طلبی و تشکیل کشوری مستقل و اسلامی دیده و در مناطق مختلف، سر به شورش برداشتند.
نیز نگاه کنید به شخصیت های مهم و تاثیرگذار مسلمان در چین؛ سلسله چینگ، عصر نابردباری چینی ها و رویارویی و قیام مسلمانان؛ شخصیت های مسلمان دوران سلسلهی چينگ
کتابشناسی
- ↑ ایزرائیلی، رافائل(1368)، ترجمه ی حسن تقی زاده طوسی، مسلمانان چینی رویارویی دو فرهنگ، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی.