سلسله چینگ، عصر نابردباری چینی ها و رویارویی و قیام مسلمانان
پس از سقوط دودمان مینگ، نوبت به ظهور سلسله چینگ(1644 تا 1911 میلادی) رسید. این دودمان که آخرین سلسله از امپراتوری های چین به شمار می آید، برخلاف روال معمول گذشته، نه از نژاد اکثریت خَن، بلکه به اقلیت بیگانه ی«منچو» تعلق داشتند که از حدود قرن سوم پیش از میلاد وارد سرزمین چین شده و در طول این تاریخ هرگز در این سرزمین به حکومت دست نیافته بودند. به همین خاطر بود که حاکمان چینگ(مانند مغولها)، در طول دوران حاکمیتشان همیشه از سوی مردم چین به عنوان افرادی بدون فرهنگ و غیر متمدن، حاکمانی نامشروع و غاصبان امپراتوری چین تلقی شده و هیچوقت به عنوان سلسله ای چینی مورد اقبال و پذیرش واقع نشدند. لذا امپراتوران چینگ، در مقابل مردم و فرهنگ و تمدن سابقه دار چینی همواره با نوعی احساس حقارت توأم با ترس و وحشت از دست دادن حکومت به سر می بردند.
وضعیت نابسامان اقتصادی اواخر دوران مینگ به خاطر قطع مبادلات تجاری با کشورهای خارجی، و وقوع حوادث ناگوار طبیعی همچون قحطی و خشکسالی از یک سو، و درگیری های دامنه دار داخلی که منجر به سقوط سلسله مینگ شده بود، و همچنین نا خشنودی طبقات بالای جامعه ی نژاد اکثریت خن نسبت به روی کار آمدن اقلیت منچو، موجب بروز نارضایتی عمومی در سطح جامعه ی چینی به صورت عموم و سایر اقلیت های نژادی که خود را با سابقه تر و مستحق تر به حکومت نسبت به منچوها می دانستند به صورت خاص گردید. همزمان شدن این تغییر و تحولات و نارضایتی های داخلی با باز شدن پای استعمارگران خارجی و غربی به خاور دور و بنادر و سواحل شرقی چین، زمینه برای نا آرامی های گسترده تر اجتماعی بیش از گذشته فراهم شد. در چنین شرایطی بود که مسلمانان چینی نیز که بیش از گذشته از سوی منچوها مورد تبعیض و نابرابری و تحت فشار قرار گرفته بودند، دست به شورش زده و تقریبا همزمان در سه نقطه ی جنوب غربی( استان یون نن)، شمال غربی( استان های گنسو و نینگ شیا) و غرب(منطقه ی سین کیانگ) قیام کرده و برای مدت کوتاهی در سه منطقه (استان های یونن و منطقه ی سین کیانگ)، موفق به تشکیل حکومت موقت اسلامی شدند، ولی این خیزش ها پس از مدتی، با یورش ارتش امپراتوری مواجه و حکومت های موقت اسلامی آنها سرکوب شده و از میان رفتند. با عنایت به اهمیت و گستردگی تغییر و تحولات به وقوع پیوسته در این عصر و تأثیرهای مثبت و منفی آن در سرنوشت اسلام و مسلمانان چین در قرن های نوزدهم، بیستم و بیست و یکم، تحلیل و بررسی این وقایع و نتایج آنها در پی می آید.[۱].