کارگردانان معروف سینمای روسیه
کارگردانانی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی فعالیت داشتند، به سه دسته تقسیم میشوند: یک دسته که به خواسته و تکلفهای حکومت کمونیستی تن دادند و مطابق با مولفههای مورد نظر آنها فیلم ساختند، دسته دیگر آنهایی بودند که در جهت فضای هنری، اندیشهها و افکار منطقه یی و زادگاهی خود مبادرت ورزیدند و ناخواسته نقشی انقلابی را در جهت انکار اساس و بنیان حکومت پیدا کردند و دسته سوم آنهایی بودند که با نگاهی فرامرزی به سینما به عنوان ماوایی برای بیان ذهنیات خویش نگاه میکردند و لذا از حیث هنری توجه مخاطبان بسیاری را به خود جلب کردند. بخش قابل تامل سینمای کنونی روسیه - به جز کارگردانانی که از سالهای پیش از فروپاشی ماندهاند- عملاً به پیروان دسته سوم تعلق دارد. البته این بخش جزء کوچکی از کلیت سینمای کنونی روسیه است. سینمای روسیه پس از فروپاشی، در جهت پشت پا زدن به تمامی آنچه تا پیش از آن محدودیت قلمداد میشد، سیر درآمدمحوری و تجاری سازی را در پیش گرفت. تمامی آنچه به عنوان فرهنگ روسها و حتی پیشینه تاریخی آنها در جهان به شمار میرفت در خود روسیه انکار شد و به مدت یک دهه عملاً روسیه در عرصه سینما کشوری دسته دوم تلقی شد و آنچه در جامعه جهانی سینما از روسها حضور داشت، معدود نسل اندیشمند و صاحب فکر دوران شوروی سابق بود. به هرحال نمیتوان اوضاع اقتصادی اسفناک دهه نخست پس از فروپاشی را نیز نادیده انگاشت.
درونمایههای اصلی سینمای روسیه، سوای برخی اقتباسات ادبی که از زاویه دیدی شخصی روایت میشوند، عموماً بررسی روحیات، حالات و اتفاقاتی است که یا در دوران کمونیستی میگذرد یا در جهت نمودار ساختن تبعات اختناق آن سالها به وقوع میپیوندند. هرچند در میان کارگردانان میان مایه ساز باز هم گرایش به دست یافتن به سبکی شخصی و در عین حال- به لحاظ جهان بینی- سبکی جهانی نیز به چشم میخورد ولی شاید برای محک زدن نسل کارگردانان پس از فروپاشی، از آن دوران هنوز فاصله کافی گرفته نشده است. اما به تدریج ژانرهای مختلف سینمایی بیرون از هرگونه ایدئولوژی تکلفی در این کشور رو به پیدایش است و ظهور کارگردانانی همچون زویاگینتسف و آلکسی بالابانوف و الکساندر زلدوویچ میتواند اولین نشانههای تولد دوباره سینمای روسیه محسوب شود. بدین ترتیب امروزه سینمای روسیه صرفاً با انگشت شمار کارگردانانی مطرح است که با جدیت تلاش میکنند خود را از حصار تصلبی رها کنند که طی سالها بر خاک کشورشان سایه افکنده بود و برآیند این تاسی آنها طی این شانزده سال گذشته خیلی هم قابل اغماض نیست، اما شاید بیش از اینها از سرزمین پودوفکین، ورتف، کوله شف و آیزنشتاین انتظار میرود. اکنون اندامهای زنده این نوزاد تنومند یکی پس از دیگری احیا میشود و تا به راه افتادن این نوزاد اندک راهی باقی است.
الکساندر سوکوروف، نیکیتا میخالکوف، الیم کلیموف، استانیسلاو گوووروخین، وادیم آبدارشیتوف، رومن بالایان، آندری خرژانوفسکی، کیرا موراتووا (از نسل قدیمی سینمای روسیه)، پاول چوخرای، الکساندر روگوژکین (از آخرین نسل کارگردانان شوروی سابق) و تیمور بکمامبتوف، آندری زویاگینتسف، آلکسی بالابانوف، آندری کراوچوک، ایلیا خرژانوفسکی، لئونید ریباکوف، لیدیا بوبرووا، میخاییل براشینسکی، پیوتر بوسلوف، سریک آپریموف، والری تودوروفسکی و ایگور کونچالوفسکی (اولین نسل از کارگردانان پس از فروپاشی) امروزه با هر سبک و اسلوبی و با هرگونه طرز تلقی خود از سینما - به عنوان «هنر مهجور مانده» در دوران کمونیستی- از فقدان هنر پرارزش روسها در جهان سینما ممانعت کردهاند. ظهور آندری زویاگینتسف در سالهای اخیر روسیه پس از چندین سال رکود و انفعال، یک بار دیگر نام روسها را در عرصه سینما مطرح ساخت. از کارگردانان شامخ و بزرگ دیگر این کشور، الکساندر سوکوروف (1951) است. سوکوروف به نسل نیکیتا میخالکوف، الیم کلیموف و آندری تارکوفسکی تعلق دارد:سوکوروف در آغاز راه بیشتر به آثار مستند و تجربی پرداخت، لذا شناخت و معرفی او به جامعه سینما عملاً در آغاز دهه 80 به وقوع پیوست. کشوری با پیشینه سینمایی درخشان روسیه، متاسفانه هنوز پس از رهایی از خفقان سالهای کمونیستی نتوانسته است آنچنان که باید، جایگاه واقعی خود را در این متد بیانی هنر مطرح سازد و همچنان سینمای معاصر روسیه هرازچندگاهی با اندک شمار آثار کارگردانان نسل پیشین دوباره مطرح میشود.[۱]
آندری تاركوفسکی، فیلمساز روسی
«آندری تارکوفسکی»، فیلمساز صاحبنام سینمای جهان، بعنوان بهترین کارگردان تاریخ سینمای روسیه انتخاب شد. «آندری تارکوفسکی» که عنوان بهترین کارگردان تاریخ سینمای روسیه را دریافت کرده، یکی از 100 کارگردان بزرگ تاریخ سینماست. «اینگمار برگمن»، کارگردان افسانهای سینمای جهان، زمانی در توصیف وی گفته: «او برای من بزرگترین کارگردان سینماست که زبان جدیدی اختراع کرد و به ماهیت فیلم وفادار است.» «تارکوفسکی» به غیر از دو فیلم آخرش، تمامی آثارش را در روسیه ساخت که اکثرا مضامین متافیزیک و در رابطه با مسیحیت هستند. او از پدری شاعر و مترجم متولد شد و پس از پایان دوران دبیرستان، دانشجوی رشته فیلمسازی شد. او نخستین فیلم بلندش را در سال1962م، با عنوان «کودکی ایوان» ساخت. «تارکوفسکی» با این فیلم به شهرت جهانی رسید و 15 جایزه از جمله شیر طلای «ونیز» را کسب کرد. در سال 1965، او با ساخت فیلم «زندگی آندری روبلف» که درباره نقاش بزرگ قرن پانزدهم روسیه بود، موفقیتهایش را ادامه داد، هرچند مقامات شوروی سابق حساسیتهایی را نسبت به آن نشان دادند. با این وجود «تارکوفسکی» توانست با این فیلم، جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدین فیلم را در سال 1969 از جشنواره «کن» کسب کند. در سال1972 «تارکوفسکی» ساخت فیلم جدیدش با نام «سولاریس» را به پایان رساند. این فیلم توانست جایزه بزرگ هیأتداوران و جایزه فیپرشی را به خود اختصاص دهد. او در سال 1974 فیلم «آینه» را که شرححال خودش از دوران کودکی و تجسم برخی سرودههای پدرش بود ساخت که بازهم با مخالفتهای مقامات شوروی سابق همراه شد. وی در سال 1976 نمایشنامه «هملت» را در مسکو کارگردانی کرد و پس از آن آماده ساخت فیلم «استاکر» شد که آخرین فیلمی بود که او در داخل شوروی کارگردانی میکرد. ساخت این فیلم بعلت حمله قلبی تارکوفسکی تا سال1979 انجام نشد. پس از ارایه این فیلم به جشنواره «کن»، «تارکوفسکی» جایزه بهترین فیلم معنوی را از این رویداد سینمایی کسب کرد. این فیلمساز در سفری که در سال1979 به ایتالیا داشت، مستند «سفر در زمان» را ساخت و در سفر بعدیاش که سال بعد به ایتالیا داشت، نگارش فیلمنامه «نوستالژیا» را به پایان رساند و با وجود برخی مشکلات مالی، ساخت این فیلم را در سال1983 به پایان رساند و در جشنواره «کن» توانست جایزه بزرگ هیأتداوران، جایزه فیپرشی و جایزه بهترین فیلم معنوی را بدست آورد تا افتخارات سینمایی خود را کامل کند. پس از آنکه مقامات شوروی سابق مانع از آن شدند که نخل طلای «کن» در آن سال به «نوستالژیا» برسد، تارکوفسکی مصمم شد که دیگر در شوروی فیلم نسازد. وی در سال 1985 با وجود ابتلا به سرطان، ساخت فیلم جدیدش با نام «ایثار» را در سوئد به پایان رساند و در حضوری دوباره در جشنواره «کن»، جایزه بهترین فیلم معنوی و جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدین فیلم را کسب کرد. اما تارکوفسکی بعلت بیماری قادر به حضور در مراسم اعطای جوایز نبود. «آندری تارکوفسکی» روز 28 دسامبر 1986 در سن 54 سالگی در پاریس درگذشت و روز سوم ژانویه 1987م، در آرامگاهی در پاریس به خاک سپرده شد[۲][۳].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از http://www.espadanafilm.mihanblog.com/post/71
- ↑ برگرفته از http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=86740
- ↑ کرمی، جهانگیر (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،