رابطه چین با آمریکا
چیانگ آمریکایی ها را دوست نداشت و نسبت به اهداف آنان مشکوک بود. وقتی متوجه نفوذ عوامل سازمان سیا در داخل دولت خود شد، آنها را دستگیر و اعدام نمود. وی هیچگونه تمایلی به همکاری با ایالات متحده و شوروی نداشت چون اهداف هر دو را امپریالیستی می دانست، ولی تلاش می کرد از هر دو کمک های بیشتری دریافت کند بدون اینکه از هیچ یک جانبداری کرده باشد.
او معتقد بود بین این دو کشور درگیری رخ خواهد داد که در آن صورت به نفع چین خواهد بود، چون هر دو به چین نیاز خواهند داشت. پس از پایان جنگ، چیانگ به این نتیجه رسید که دموکراسی غربی برای کشور چین مناسب نیست. او از دو ابر قدرت شرق و غرب علیه یکدیگر استفاده می کرد.
آمریکا قصد داشت پس از جنگ جهانی، دست فرانسه را از منطقهی هند و چین کوتاه کند، لذا به چین پیشنهاد داد که جایگزین فرانسه در این منطقه شده و آن را کنترل نماید، ولی چیانگ این پیشنهاد را نپذیرفت و با فرانسه وارد مذاکره شد تا در ازای تخلیهی مناطقی از چین که تحت اشغال فرانسه بود و ملغی ساختن قرار دادها و امتیازهایی نابرابری که در گذشته توسط چین به فرانسه واگذار شده بود، منطقهی هندوچین مجددا در اختیار فرانسه گذاشته شود.
چیانگ برای تحویل گرفتن اسرای ژاپنی در منطقهی هندوچین 200هزار سرباز چینی را به این منطقه گسیل کرد و این نیروها تا سال1946، در منطقه باقی ماندند و پس از پذیرش پیشنهادات چین از سوی فرانسه بود که این منطقه را تخلیه و تحویل فرانسه دادند.
در سال 1945، وقتی نیروهای ژاپنی تسلیم شدند، دولت چیانگ از نظر تشکیلاتی و مالی کاملا تضعیف شده بود و توان تحویل گرفتن تمام مناطق تحت اشغال ژاپنی ها پس از خروج آنها را نداشت. لذا، از نیروهای ژاپنی خواست تا آماده شدن دولت برای بسط کنترل خود در این مناطق تسلیم نشوند. این تقاضای چیانگ هم در جامعهی چین به ویژه مناطقی که ده سال تحت اشغال بودند انعکاس بدی داشت و مردم می گفتند چیانگ حاضر است ژاپنی ها به اشغال خود ادامه دهند. البته به نظر می رسد که چیانگ این درخواست را به خاطر ترس از کنترل مناطق تخلیه شده توسط کمونیست ها ارایه کرده باشد. به هرحال، پس از دریافت کمک های مالی و تسلیحاتی از آمریکا، نیروهای کومین تانگ توانستند شهرها را از ژاپنی ها تحویل بگیرند، ولی مناطق روستایی و دور افتاده همچنان عمدتا در اختیار کمونیست ها باقی ماندند.
حتی یکسال پس از تسلیم ژاپنی ها، شایعه شده بود که چیانگ با ژاپنی ها یک معاهدهی سری امضا کرده تا در مبارزه با کمونیست ها به او کمک کنند و در مقابل، چیانگ از نیروها و اموال و دارایی های ژاپنی ها در چین محافظت به عمل آورد. البته تحصیل ژنرال های بلند پایهی ارتش ملی از جمله خود چیانگ در ژاپن و ارتباطات نزدیک و شخصی موجود میان آنها و فرماندهان ارشد نظامی ژاپن هم به این شایعات دامن میزد.افزون بر این، ژنرال اوکامورا(Ukamura)، سرفرمانده کل نیروهای ژاپنی مستقر درچین، پیش از تسلیم شدن به چیانگ پیشنهاد داده بود تا فرماندهی 5/1 میلیون نیروی نظامی و پشتیبانی ژاپنی مستقر در خاک چین را بر عهده بگیرد، و چیانگ هم از این پیشنهاد بدش نمی آمد ولی از ترس آمریکایی ها آن را رد کرد و برخی از نیروهای ژاپنی حتی تا سال1947، در چین باقی مانده و تحت حمایت نیروهای ملی قرار داشتند و تعدادی نیز با ارتش ملی همکاری می کردند[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی، جلد 1، ص.192-194.