ادبیات عباسی در سوریه

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

ادبیات عباسی

در دولت عباسی دقیقا ورق برگشت؛ یعنی این شعرای شامی مستعربه که زبان و فرهنگ عربی را به سرعت پذیرفته بودند و به قول ثعالبی، بهتر از خود اعراب شعر می­گفتند، برای مدح بنی­عباس، خود را به بغداد می­رساندند؛ کسانی مانند:

-       «عبدالملک بن عبدالرحیم حارثی» (مرگ: 195 قمری) اهل «الفَلَچه» در ریف دمشق که مداح هارون الرشید بود.

-      «العَتّابی» (135 – 220 قمری)، اهل «قِنَّسرین» (Qinnasrin) حلب و از مداحان و مقربان برامکه عباسی

-      «منصور النَّمری» (وفات:190 قمری) شاگرد شیعی العتّابی که از روی تقیه مدح خلفا می­کرد.[12]

-      «ابو تَمّام، حبیب بن اوسِ طائی» (۱۸۸–۲۳۱قمری)، اهل «جاسم» روستایی در حوران سوریه و از تجدیدکنندگان شعر عربی و از شعرای دربار معتصم عباسی که به تشیع گرایش داشته است.

-      «بُحتری» (204 - 280 قمری) شاگرد ابوتمّام. از «ابوالعلاء معری» (363 - 449 قمری) ، شاعر و فیلسوف نابینا ونابغه عرب، نقل است که «متنبی و ابوتمام حکیم­اند؛ ولی بحتری شاعر است.» بحتری در «مَنْبِجْ» حلب و در خانواده‌ای از بحتر، شاخه‌ای از قبیلة طَیّ، به دنیا آمد. بحتری هرگز پیوند خود را با زادگاهش نگسست؛ بلکه با ثروت سرشاری که طی سالیان دراز از راه شاعری دربار فراهم آورده بود املاک فراوانی در آن شهر خرید و با استفاده از اصل و نسب خود مناسبات پرمنفعتی نیز با اولیای امور برقرار کرد.[13]

-      صنوبری الرقیّ الضبیّ الحلبی انطاکی (وفات: 334 قمری) شاعر شیعه حلبی و دمشقی. صنوبری را در طبیعتگرایی با منوچهری دامغانی در شعر فارسی مقایسه کرده­اند.

در این میان «دیک‌الجن»[14] (۱۶۱- ۲۳۵قمری) شاعر حُمصی‌ شیعی‌مذهب  یک استثنای بسیار جالب است. از او شعرهایی در سوگ حسین امام در کتابی به نام «المراثی فی مقتل الحسین» به جای مانده‌است. دیک الجن از شعوبیان است؛ یعنی ایرانیان را بر تازیان برتری می­داد و از مدح خلفا خودداری می‌ورزید.

بعد از افول اقتدار بنی عباس در ممالک غربی و ظهور دولت­های غربی مستقل که تنها مشروعیت دینی خود را از بغداد داشتند و در اصل مستقل بودند؛ مثل اخشیدی­ها، آل­حمدان، زنگیان و ممالیک، شعر وادبیات شام گسترش پیدا کرد و ده­ها شاعر ونویسنده بزرگ به منصه ظهور درآمدند که پرداختن بدانها مجال خود می­طلبد؛ اما عصر آل حمدان ویژگی ممتازی دارد که مختصری بدان پرداخته می­شود:


عصر آل حمدان و شکوفایی حلقه حلب

پیشتر در بخش تاریخ سوریه بیان شد که «حمدانیان»، سلسله کوتاهی از امرای شیعی بودند که توانستند از ضعف دولت عباسی بهره گرفته، در شمال سوریه به قدرت برسند و آغازی باشند برای توسعه تفکر شیعی در شام که آل بویه به وجود آورنده بستر آن بودند.

مقر اصلی حمدانیان شهر موصل عراق بود؛ اما در سال ۳۳۳ قمری/ ۹۴۴ م. « ابوالحسن علی سیف­الدوله حمدانی» (وفات: ۳۵۶قمری) موفق شد شهرهای حلب، حمص و دمشق را به تصرف خود درآورد.

حمدانیان امیرانی دانش دوست و ادب­پرور بودند؛ به ویژه سیف الدوله که شاعران و دانشمندان را گرامی می داشت و خود نیز شاعر بود. ثعالبی در وصف دربار سیف الدوله می­نویسد، « بر درگاه هیچ پادشاهی، پس از خلفا، این قدر از بزرگان شعر و ستارگان روزگار، گرد نیامد»[15].

دانشمندان و فضلای بسیاری در دربار سیف­الدوله بودند؛ مثل «ابونصر فارابی» (۲۶۰-۳۳۹ق)، فیلسوف و موسیقی‌دان نامدار که در فتح دمشق نیز با سیف الدوله بود و در آنجا درگذشت و در باب الصغیر مدفون است و نیز «ابوالفرج اصفهانی» (۲۸۴-۳۵۶قمری) که نسخه‌ای از دست نویس کتاب «الاغانی» را به سیف­الدوله تقدیم کرد و همچنین «ابن‌نباته» خطیب دربارحمدانی که جهادیّه‌های او در تحریض مسلمانان به جهاد با رومیان معروف است و نیز «ابن جنی» (322-380 قمری) عالم نحوی بزرگ عرب. ناصرالدّوله، امیر دیگر حمدانی در موصل نیز مرد علم بود و مدت‌ها در اعزاز و اکرام شیخ مفید خدمت کرد. قاضی نورالله شوشتری می‌گوید:« شیخ را رساله‌ای است در مبحث امامت که به نام ناصرالدّوله نوشته است.»[16]

از شعرای بزرگ عرب که به دربار حمدانی پیوستند؛ سه تن بسیار نام­آورند:

-       «ابوالطَیّب مُتنبَی» (۳۰۳-۳۵۴قمری) که اصالتاً کوفی بود.

-       «ابوفراس حمدانی» (۳۲۰-۳۵۷قمری)، امیر حمدانی و برادرزاده سیف الدوله؛ گفته‌اند سخن سهل و ممتنع در عربی خاص ابوفراس حمدانی است.[17]

در این روزگار، «ابوالعلای معری» (۳۶۳ - ۴۴۹ قمری) شاعر و فیلسوف نابینای عرب که اهل «مَعَرّة نُعمان» شهرکی در نزدیکی حلب  بود، یک استثناست. او به هیچ درباری نپیوست و مدح کسی را ننمود و  به «رهین المحبسین» (گروگان دو زندان) ملقب بود؛ زیرا هم نابینا بود و هم عزلت نشین.

معری، در شعر و علوم ادبی، عَلَمُ الاعلام و نابغه ادبیات عرب است. و با اینکه در نه سالگی خیام درگذشته است؛ اما در بین به خیام عرب شهرت دارد؛ آن هم به خاطر باورهای ضد دینی‌اش.

غیر از این بزرگان ادبیات عرب، شعرا و ادبای شامی دیگری نیز بودند که پیرامون دربار سیف­الدوله ظهور کردند؛ کسانی مانند «کُشاجم» شاعر شیعی اهل رمله فلسطین، «الخالدیان/ دو خالد» که دو برادر به نام محمد و عثمان بودند و منصب خزانه و دبیری دیوان سیف­الدوله راعهده دار بودند؛ همچنین «السلامی»، «السرّی الرفّا»، «الوأواه الدمشق»، «النامی المنصیصی»، «ابن نباته السعدی»، «البَبَّغاء» و...

این جریان ادبی، بعد از حمدانیان تا پایان عصر عباسی و حمله مغول، در شام ادامه یافت و شعرای بزرگی تا زمان عثمانی در سرزمین شام، به عرصه آمدند که برجسته­ترین ایشان؛ یعنی آن­ها که ادبیات عرب در منطقه شام از اعلام  و تأثیرگذاران بودند، به ترتیب تقریباً تاریخی عبارت­اند از:

«عبدالمحسن الصوری»، «آبی الرقعمق»، «الواسانی»، «ابن سنان الخفاجی » شیعی مذهب ، «ابن حیّوس» که او نیز شیعه بود، «ابن قُسیم الحموی» شیعه، «ابن خیاط دمشقی»، «الغَزّی»، «ابن عُنین» ساکن در حوران، «ابن منیر الطرابلسی» شیعه، «طلادع بن زُرّیک» وزیر فاطمی شیعی،  «قیسرانی»، «عرقله» شیعه، «فتیان الشاغوری» شیعه، «ابن قُسیم الحموی»، «الماهر دمشقی»، «اسامة بن مُنقُذ»، «حمّاد الخرّاط»، «ابن الساعاتی»، «الشهاب محمود»، «الصاحب شرف­الدین انصاری»، «مجیرالدین بن تمیم»، «سخاوی» شیخ القرّاء دمشقی،«بهرام شاه ایوبی» (مرگ: 628) حاکم بعلبک، «الملک الاشرف ایوبی» (مرگ: 636) حاکم حصن کیفا، «عبدالعزیز الانصاری»، «أیدمرالمحیوی»، مداح ایوبیان، «الشاب الظریف»، «عفیف الدین تلمسانی» شارح ابن عربی[18]، ابن الوردی»، «ابوالعلاء ین مقاتل حموی» (زاده 674) شاعر مردمی، «محمد بن سُوّار دمشقی» (وفات: 677) صوفی از ملازمان ابن عربی، «ابن النقیب دمشقی»، «المسجّف» شاعر ایوبی، «المحار الحلبی» (وفات: 711)، «الوداعی» شیعه (وفات: 716)، «کمال الدین زملکانی»، فقیه شافعی (وفات 727)«حسن البورینی» اردنی (زاده 963)[19]