جنبش اسلامی الحق روسیه
این جنبش در سال 2005 بر پایه انستیتو حقوق بشرایجاد شده است، ثبت دولتی دریافت کرد .«کامل جان قلندروف» دبیر سازمان اجتماعی – اسلامی «الحق» به خبرگزاری ریانووستی گفت «وقوف به رنجهای اسلام و مشکلات موجود در امت مسلمان، سبب شده است که سران مسلمان روسیه به لزوم فعال ساختم تلاشهای خود در عرصه اجتماعی ببرند.» به عقیده وی، طی سالیانی دراز در روسیه سازمانی اجتماعی وجود نداشته است که منافع تمام امت مسلمان روسیه را تامین کند. البته گه گاه، احزاب و واحدهایی به طور لحظهای پایدار و طبق معمول در اوان انتخابات مجلس دوما و عملاً بلافاصله ناپدید شدهاند. اکنون جنبش اجتماعی دیگر نیز در حال گذراندن مراحل ثبت است که جنبش «میراث اسلامی» نام دارد.
جالب است که نمایندگان حکومتی از جمله دو نفر از اعضای شورای فدراسیون «عمرجبرئیلوف» و «رالیف سافین» که هر دو از کارفرمایان بزرگ هستند، نیز بدین جنبش پیوستهاند. این نه تنها علامت فعال شدن رهبران اسلامی است، بلکه بیانگر تمایل حکومت روسیه به ایجاد سازمانهای اجتماعی – اسلامی است، چون بدون کمک انها، دولت از عهده حل مشکلات موجود برنمی آید. درآینده سازمانهای اسلامی دیگری نیز در روسیه پدیدار خواهند شد. یکی از اصلیترین وظایف «الحق» حفظ حقوق مسلمانان و میانجیگری بین آنان و قدرتهای منطقهای است. همان طور که قلندروف ابراز داشت «اگر اداره دینی بر اسلام مسجدی نظارت میکند، ما برآنیم که جریانهای در حال وقوع در ورای مساجد را کنترل کنیم». سازمانهای اجتماعی میتوانند در رفع اختلافاتی که بین امت بوجود میآید، میانجی باشند و نیز همین نقش را بین امت و دولت ایفا کنند.
امروز این جنبش، روابط تنگاتنگی با اداره دینی برقرار کرده است. اکنون وظیفه اصلی، ایجاد شعب منطقهای است. جنبش میراث اسلامی نیز مناطق را هدف قرار داده است. هر دو جنبش، این را ضروری میدانند که باید به جوانان مسلمانی که نمیتوانند خود را در چارچوب موسسات رسمی مذهبی بیابند، امکان فعالیتهای اجتماعی و سیاسی داده شود. قلندروف تاکید میکند:«ما این را هدف خود قرار میدهیم که به قوای مقننه و مجریه محلی راه یابیم. ما میخواهیم جوانان فعالی را که با اداره دینی مسلمانان مرتبط نیستند و حتی با آن در تقابلاند، بدآنجا سوق دهیم. این افراد دارای تحصیلات عرفی و اسلامی خوبی هستند، انان از لحاظ سیاسی فعال هستند و ضرورت دارد به سوی افراط گرایی جذب نشوند، بلکه به پروژههای اجتماعی بپردازند»[۱].
ایده اصلی جنبش میراث اسلامی، ایجاد همبستگی بین فرق مسلمان روسیه و ایستادگی در برابر گسترش جریانهای افراط گرایانه است. علاوه براین، سازمان دهندگان این جنبش میخواهند به جامعه روسیه نشان دهند که مسلمانان بخشی فعال و مثبت از روسیه هستند. آنان میگویند «ما اهل روسیه و بخشی جدایی ناپذیر از آن هستیم و میخواهیم فعالانه در زندگی سیاسی و اجتماعی کشور شرکت داشته باشیم. این اولین تلاش برای ایجاد همبستگی بین مسلمانان روسیه نیست. اولین بار نیست که گفته میشود مسلمانان، خود باید با ایدههای افراط گرایانه مبارزه کنند. اما برای اولین بار است که در روسیه، در سطح سراسری تلاشهایی برای ارزیابی مشکلات بدون غرض ورزی انجام میشود. همان طور که اشاره شد، در بین مسلمانان شکاف وجود دارد. نمایندگان رسمی مذهبی در مناطق و به ویژه در میان جوانان، قدرت نفوذ ندارند. به ندرت، مواردی اتفاق میافتد که یکی از طرفین دعوی در امور داخلی دولت دخالت و رقبای خود را به وهابیت و افراط گرایی متهم میکند. در ساختارهای نظامی روسیه، این امکان وجود ندارد که بررسی کنند چه کسی وهابی است و چه کسی نیست، یا حقیقت وهابیت چیست. آنان تنها نسبت به علایم دریافتی واکنش نشان میدهند و در نتیجه، اوضاع مناطق بی سر و سامان می شود[۲].
جنبش میراث اسلامی پیشنهاد داده است که این گروههای غیر رسمی نفی نشوند و بر عکس، گفت و گوهایی بین آنان و اداره رسمی دینی و حکومت منطقهای و فدرال برقرار شود. شمیل بنو یکی از سازمان دهندگان این پروژه و معاون رئیس بنیاد حمایت از دموکراسی و پیشرفت اجتماعی، به خبرگزاری ریانووستی گفت:«ما میخواهیم به آنانی که تاثیری واقعی در جنبشهای خیابانی دارند، امکان دهیم که خود را نشان دهند.» «رادیک امیروف» روزنامه نگار و دبیر واحد مطبوعات شورای مفتیان روسیه، با انجام مصاحبههایی مشخص کرده است که سیاست مداران، ورزشکاران، بازیگران و سایرین از اسلام چه میدانند. وی تمام این مصاحبهها را در کتابی به نام مباحثی درباره اسلام به صورت مجموعه مصاحبهها تالیف کرده است. امیروف میگوید:«میخواستم اولین تالیف از سری مباحثی درباره اسلام باعث افزایش تفاهم در جامعه روسیه شود». برای جامعه روسیه، تفاهم واقعاً ضروری است. کارشناسان و روحانیون به این مساله اشاره میکنند که دولت تا حد زیادی نمایندگان مذاهب سنتی روسیه را بهم نزدیک کرده است.«ولادیمیر پلاتونوف» رئیس مجلس دومای شهر مسکو نیز در کتاب مباحثی درباره اسلام این مطلب را تایید میکند:
«دلایل بسیاری برای این امر وجود دارد. من تنها به دلایل اساسی اشاره میکنم: تاریخ و فرهنگ مشترک. بارها وطن را دوش به دوش یکدیگر از چنگال دشمنان بیرون آورده ایم... ما متحد هستیم؛ هم از لحاظ عوامل عرف جامعه و هم از لحاظ مذهبی[۳]»[۴].